eitaa logo
تاریخ و سیره اهل بیت علیهم السلام
482 دنبال‌کننده
313 عکس
82 ویدیو
26 فایل
💠 امیرالمومنین علیه السلام در نامه ای به امام حسن علیه السلام: 📜 اعْرِضْ عَلَیْهِ أَخْبَارَ الْمَاضِین! تاریخ گذشتگان را به او(نفست) ارائه کن تا ببیند که در گذشته چه اتفاقاتی افتاده است! 💠 پیامگیر: @amdabir
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 ارزش مجالس اهل بیت علیهم السلام ✅ میسر از حضرت ابی جعفر باقر علیه السلام آورده که گفت: 💠 « به من فرمود: آیا با هم خلوت می‌کنید [و دور از چشم دشمنان می‌نشینید] و برای هم می‌گویید و آنچه معتقد هستید برای هم بازگو می‌نمایید؟ ✏️ عرضه داشتم: آری به خدا سوگند ما با هم در خلوت می‌نشینیم و برای هم حدیث می‌گوییم و آنچه معتقدیم برای هم باز می‌گوییم! 👌 امام باقر علیه السلام فرمود: به خدا سوگند که من دوست داشتم در بعضی از آن جاها با شما می‌بودم، به خدا سوگند که من بوی شما و جانهای شما را دوست می‌دارم، و البته شما بر دین خداوند و دین فرشتگان او هستید، پس با پرهیز از گناه و جدیت در امر دین [ما را] یاری کنید » 📚 اصول ، ج۲، ص۱۸۷، ح ۵. 🆔 @islam_history
📌 ماجرای نبش قبر سلام الله علیها ✍️ ملا محمدهاشم خراسانی(ره) حکایت نبش قبر حضرت سلام الله علیها توسط ایشان به منظور ترمیم قبر و رفع آب‌گرفتگی مضجع شریف حضرت رقیه سلام الله علیها در سال ۱۲۸۰ هجری، را نقل می‌کند: 💠 جناب آقا سیّد ابراهیم دمشقی که نَسَبش به سیّد مرتضی علم‌الهدی منتهی می‌شد و سنّ شريفش بيش از 90 سال بود، سه دختر داشت و اولاد پسر نداشت. شبي دختر بزرگ ايشان حضرت رقيّه دختر عليه‌السلام را در خواب ديد كه فرمودند: «به پدرت بگو: به والي بگويد: ميان لحد و جسد من آب افتاده، و بدن من در اذّيت است، بيايد قبر و لحد مرا تعمير كند.» 💠 دختر به سيّد عرض كرد، ولي سيّد از ترس ، به خواب اعتنا ننمود. شب دوّم دختر وسطي سيّد همين خواب را ديد و به پدر گفت، ترتيب اثري نداد. شب سوّم دختر كوچك سيّد همين خواب را ديد و به پدر گفت، باز ترتيب اثري نداد. شب چهارم خود سيّد حضرت رقيّه را در خواب ديد كه به طريق عتاب فرمودند: چرا والي را خبردار نكردي؟! 💠 سيّد بيدار شد، صبح نزد والي شام رفت و خوابش را گفت. والی به علماء و صلحاء شام از و سنّی امر کرد که غسل کنند و لباس‌های پاکیزه بپوشند، به دست هر کس قفل ورودی حرم مطهّر باز شد، همان کس برود و قبر مقدّس او را نبش کند، پیکر را بیرون آورد تا قبر را تعمیر کنند. 💠 صلحاء و بزرگان از شیعه و سنّی در کمال آداب غسل کردند و لباس پاکیزه پوشیدند، قفل به دست هیچ کس باز نشد مگر به دست خود مرحوم سیّد، و چون میان حرم آمدند کلنگ هیچ کدام بر زمین اثر نکرد، مگر به دست سیّد ابراهیم. 💠 حرم را قُرق کردند و لحد را شکافتند. دیدند بدن نازنین حضرت رقیه سلام‌الله علیها، میان لحد و کفن صحیح و سالم است اما آب زیادی میان لحد جمع شده است. 💠 سیّدابراهیم در قبر رفت، همین که خشت بالای سر را برداشت دیدند ،سیّد افتاد. زیر بغلش را گرفتند، هی می‌گفت: «ای وای بر من.. وای بر من.. به ما گفته بودند لعنةالله علیه، زن غسّاله و کفن فرستاده ولی اکنون فهمیدم دروغ بوده، چون دختر با پیراهن خودش دفن شده. من بدن را منتقل نمی‌کنم، می‌ترسم بدن را منتقل کنم و دیگر به عنوان "رقیّه بنت الحسین" شناخته نشود و من نتوانم جواب بدهم. 💠 سیّد بدن شریف را از میان لحد بیرون آورد و بر روی زانوی خود نهاد و سه روز بدین گونه بالای زانو خود نگه داشت و گریه می‌کرد تا اینکه قبر را تعمیر کردند. 💠 وقت که می شد سیّد بدن حضرت را بالای جایی پاکیزه می‌گذاشت. پس از فراغ از نماز برمی‌داشت و بر زانو می‌نهاد، تا اینکه از تعمیر قبر و لحد فارغ شدند، سید بدن را دفن کرد. 💠 و از معجزه آن حضرت این که سیّد در این سه روز احتیاج به غذا و آب و تجدید وضو پیدا نکرد و چون خواست بدن را دفن کند کرد که خداوند پسری به او عطا فرماید. 💠 دعای سیّد به اجابت رسید و در سن پیری خداوند پسری به او لطف فرمود که نام او را "سیّد مصطفی" گذاشت. 💠 آنگاه والی واقعه را به سلطان عبدالحمید عثمانی نوشت؛ او هم تولیت زینبیّه و مرقد شریف حضرت رقیّه و امّ کلثوم و سلام الله علیهن را به سید ابراهیم واگذار کرد. 💠 این قضیه در سال ۱۲۴۲ هجری شمسی رخ داده و در کتاب «معالی» هم این قضیّه مجملاً نقل شده و در آخر اضافه کرده است: 💠 «فَنزلَ فی قبرها و وَضع علیها ثوباً لفَّها فیه و أخْرجها، فإذا هی بنتٌ صغیرةٌ دُونَ البُلوغِ و کانَ متْنُها مجروحةً مِنْ کثرةِ الضَّرب» « آن سیّد جلیل وارد قبر شد و پارچه ای بر او پیچید و او را خارج نمود، دختر کوچکی بود که هنوز به سن بلوغ نرسیده، و پشت شریفش از زیادی ضربات مجروح بود.» 💠 پس از درگذشت سیّد ابراهیم، تولیت آن مشاهد مشرفه به پسرش سیّد مصطفی و بعد از او به فرزندش سیّد عبّاس رسید.فرزندان سیّد ابراهیم دمشقی معروف و مشهور به "مستجاب الدعوه" هستند. 📚 اسرار الشهادة، صفحه ٤٠٦. 📚 منتخب التواریخ، صفحه ۳۸۸. 📚 مقتل جامع مقرم، جلد ۲، صفحه ۲۰۸. 📚 تراجم اعلام النساء، جلد ۲، صفحه ۱۰۳. 🆔 @islam_history
📌 روز شمار کربلا 🔰با مرگ و روی کار آمدن یزید، وی از علیه السلام درخواست بیعت کرد. حاكم جمعه ۲۷ رجب سال ۶۰ قمری امام را احضار کرد. 🔰امام حسین علیه السلام با روی کار آمدن خطاب به ولید، فرمودند: باید با خداحافظی کرد.(فاتحه اسلامِ با یزید را باید خواند) 💠 بيرون رفتن امام حسین علیه السلام از در ۲۸ رجب سال ۶۰. 💠 ورود به مكّه در ۳ شعبان سال ۶۰. 💠 اقامت در مکّه در ماه ، ، شوال، ذى‌القعده و ذى‌الحجه تا روز هشتم سال ۶۰. 💠 رسيدن اولين نامه‌هاى كوفيان به امام حسین علیه السلام در ۱۰ سال ۶۰. تعداد نامه های ارسالی حدود ۱۵۰ نامه بود.(تعداد نفرات مهر کننده ۱۸هزار) 💠 بيرون رفتن بن عقیل از مکّه در ۱۵ رمضان سال ۶۰. 💠 ورود مسلم به در ۵ شوال سال ۶۰. 💠 در ۹ ذى‌الحجه سال ۶۰. 💠 خروج امام حسین علیه السلام از مکّه سه‌شنبه ۸ ذى‌الحجه سال ۶۰. 💠رسيدن امام حسین علیه السلام به سرزمين در دوم سال ۶۱. 💠 ورود به در سوم محرم سال ۶۱. 💠 سامان‌دهی سپاه از سوى عمر بن سعد و گفتگوهاى او با امام حسین علیه السلام تا ششم محرم‌الحرام سال۶۱. 💠 عدم پذیرش بیعت و مقاومت در برابر ظلم. 💠 منع سپاه اسلام از دسترسى به آب از ۷محرم ۶۱. 💠 واقعه و مظلومانه امام حسین علیه السلام و ۷۲ تن از یاران وی در ۱۰ محرم سال ۶۱. 💠 انتقال اسرا از سرزمين کربلا بعدازظهر روز ۱۱ محرم سال ۶۱. 💠 دفن شهدای کربلا و بدن امام حسین علیه السلام در روز بعد از عاشورا. 📚 جمعی از نویسندگان، مقتل جامع سیدالشهدا. 🆔 @islam_history
📌 اميدوار به تو، نا اميد باز نمى گردد... ☀️ فقيري در كوچه هاى مدينه مى رفت و گدايى مى كرد تا به خانه بن عليهما السلام رسيد. در زد و چنين سرود: ✨اميدوار به تو، امروز نا اميد باز نمى گردد و نيز كسى كه حلقه درِ خانه ات را مى كوبد [نا اميد باز نمي گردد] ✨تو سرتا پا سخاوت و معدن آن هستى و پدرت، كُشنده فاسقان بود. 🕌 حسين بن على عليهما السلام به ايستاده بود، نمازش را كوتاه كرد و به سوى باديه نشين بيرون آمد و اثر فقر و تنگ دستى را بر او ديد، باز گشت و را صدا زد. قنبر پاسخ داد: بله، اى فرزند پيامبر خدا! ❓حضرت فرمود: از خرجى ما چه قدر مانده است؟ قنبر گفت: دويست درهم كه مرا فرمان داده اى آن را ميان خانواده ات تقسيم كنم. ✨امام حسين عليه السلام فرمود: همان را بياور كه كسى مستحق تر از آنها آمده است. سپس امام آن را گرفت و بيرون آمد و به باديه نشين داد و در آن حال، چنين سرود: آن را بگير كه من از تو پوزش مى خواهم و بدان كه من، بر تو دلسوزم؛ اگر ما در زندگى بهره اى داشتيم بارانِ بخشش ما بر تو فرو مى ريخت؛ اما روزگار، بر ما تنگ گرفته است و دستان ما از بخشش فراوان، كوتاه است. ✅ باديه نشين آن را گرفت و رفت، در حالى كه مى سرود: پاكان و پاك دامنان هر گاه ياد شويد، بر شما درود فرستاده مى شود؛ و نزد شما والايان و تنها شما علم و محتواى سوره هايش هست؛ و آن كه از تبارِ علويان نباشد ديگر، افتخارى ميان مردم ندارد. 📚 تاريخ مدينة دمشق وذكر فضلها وتسمية من حلها من الأماثل، ج14، ص185. 🆔 @islam_history
⚠️ هشدار شهید مطهری به کسانی که این روز ها به تفریح می روند... ❗️چه نشسته‌‏اید! نصف مردم تهران رفتند، جاها را گرفتند، ده روز تعطیلی دارید. اینها را می‌خواند، در دل می‌گوید اینها چه کسانی هستند؟! چرا با بن علی علیه السلام مبارزه می‌کنند؟! چرا یک نفر یک کلمه در روزنامه یا جای دیگر نمی‌‏نویسد که تفریح وقت زیادی دارد. ما مدعی هستیم که حسین بن با روح ما پیوند دارد. ما از این مکتب استفاده‌‏ها کرده‌ایم و می‌کنیم. این کشور کشور حسین بن علی است، کشور است. حسین بن علی شعار این ملت است، شعار این کشور است. این، اهانت به حسین بن علی است که شما این ایام را به دنبال تفریح و تفنّن بروید! در روزنامه می‌خواند، جوش هم می‌زند اما حاضر نیست یک کلمه حتی به رفیقش بگوید که احترام حسین بن علی را حفظ کن، تا سوم (‏) حسین بن علی باش! لااقل این مقدار احترام اباعبدالله را حفظ کنید. ما حسین را نگهداری نکرده‌‏ایم، حسین بوده است که تاکنون ما را نگهداری کرده است... . 👈 بعضی از مردم سوار کشتی که می‌شوند، هنگامی که دریا طوفانی می‌شود صدای یاالله یاالله، خدا خدایشان بلند است با خلوص نیت، درباره چیزی جز خدا فکر نمی‌کنند. ولی وقتی خدا نجاتشان می‌دهد، به ساحل نجات که می‌رسند، وقتی خطر را دور می‌بینند، بکلی یادشان می‌رود، منکر خدا می‌شوند، برای خدا مشرک می‌سازند. ما در همین کشور ما چقدر نام حسین بن علی و علی بن ابیطالب را آنها که نمی‌بردند، می‌بردند! همینکه نجات پیدا کردند، گفتند ما بابک خرّمدین داشتیم، المقنّع داشتیم، مازیار داشتیم! وقتی که خطری این ملت را تهدید می‌کند، بابک خرّمدین کدام جهنم درّه است؟! به جنگ حسین بن علی می‌آیند، قهرمان در مقابل او درست می‌کنند. خجالت نمی‌کشند! به جای اینکه افتخار کند اسم پسرش را حسین بگذارد، بابک و مازیار و جمشید و فرشید می‌گذارد! 📚 حماسه حسینی، ج۱، ص۲۲۲-۲۲۱ 🆔 @islam_history
🏴 و عاشورا ✍🏻 چون راوی از روزه روز و عاشورا از علیه السلام پرسید، فرمود: 🔰در روز نهم ، سواران به رسیدند و او و یاران او را سخت محاصره نمودند. و ابن زیاد و ابن سعد به بسیاری سپاه و لشکر خود شاد و مسرور بودند که و یارانش را توانائی ممانعت و دفع ایشان نمانده و از کوفیان کسی به معاونت ایشان نیامده. پدرم فدای آن مظلوم باد که ناتوانش دیدند و غریبش گذاردند. ▪️و در روز دهم، امام و یارانش را کشتند و بر خاک افکندند. مگر چنین روزی را باید گرفت؟ حاشا، قسم به پروردگار خانه محترم کعبه، هرگز چنین روزه گرفتن در آن سزاوار نیست. زیرا که آن روز، روز اندوه و عزاداری اهل آسمان و زمین و همه مؤمنان و روز شادی و سرور آل مروان و آل زیاد و مرجانه و شامیان است. خدا غضب کند ایشان و فرزندان و ذریّه ایشان را! 🏴 و آن روز، روزی است که همه بقعه های زمین بر علیه السلام گریستند مگر بقعه شام. پس کسی که در آن روز، روزه بگیرد و به آن تبرّک جوید، خدا او با آل زیاد محشور می کند در حالتی که دل او مسخ شده، مشمول خشم و غضب خواهد بود، و کسی که در آن روز برای منزل خود چیزی ذخیره کند، برای او مبارک نباشد و فزونی نیاید؛ نه خودش و نه اهل خانه اش و نه فرزندانش و شیطان در همه آنها با او شریک شود. 📚 ، ج 4، ص 147، ح 7 🆔 @islam_history
📌 کسی که نمی‌تواند در روز به برود، به «صحرا» برود و عزاداری کند ✅ جناب علقمة و مالک جُهنی می‌گویند علیه السلام فرمودند: ◾️کسى در دهمین روز ، مرقد علیه السلام را کند و روز را تا شب با حالتى گریان نزد آن حضرت بماند، روز خدا را ملاقات کند در حالى که خداوند متعال ثواب دو میلیون حج و دو میلیون عمره و دو میلیون جهاد را به وى بدهد، مانند ثواب کسی که با صلی الله علیه و آله حج و عمره و جهاد به جای آورده باشد! 👈 مالک گوید از حضرت پرسیدم: فدایت شوم، پس کسی که در شهرهاى دوردست است و نمی‌تواند در چنین روزى  به زیارت حضرت برود، چه بهره‌ای دارد؟ امام فرمودند: او در چنین روزى به صحرا رفته یا به پشت بام بلندى در خانه‏اش برآید و با سلام به حضرت اشاره کرده، سپس در نفرین بر قاتلان آن حضرت سعى و کوشش نموده، و پس از آن دو رکعت بخواند، در وسط روز قبل از ظهر، سپس براى حسین ندبه و گریه نموده، و به کسانى که در خانه‌اش هستند نیز بگوید که براى حضرت بگریند، و در خانه‏ اش  مصیبت حضرت را اقامه کند، با اظهار جزع بر حسین علیه السلام. و در خانه‌ها یکدیگر را با گریه ملاقات کنند. و به یکدیگر تعزیت گویند به جهت مصیبت حضرت. پس در صورتی که چنین کنند، من ضامن هستم که خداوند تمام آن ثواب‏ها را به ایشان اعطاء فرماید. عرض کردم: فدایت شوم، شما براى ایشان ضامن این ثوابها مى‏شوید؟! امام فرمودند: هرکسی که این کارها را انجام دهد، من ضامن آنها هستم(که این ثواب‌ها بهشان برسد). 📚 کامل الزیارات، ص 174. 🆔 @islam_history
◾️ درخواست علیه السلام از شیعیان... 💠 مرحوم کفعمى در مصباح، از سلام الله علیها مى کند که چون پدرم کشته شد آن بدن نازنین را در آغوش گرفتم و حالت اغما و بیهوشى برایم روى داد، در آن حال شنیدم پدرم مى فرمود:   شیعتى ما ان شربتم ری عذب فاذکرونى   او سمعتم بغریب او شهید فاندبونى   و انا السبط الذى من غیر جرم قتلونى   و بجرد الخیل بعد القتل عمدا سحقونى   لیتکم فى یوم جمیعا تنظرونى   کیف استسقى لطفلى فابوا ان یرحمونى   و سقوه سهم بغى عوض الماء المعین   یا لرزء و مصاب هد ارکان الحجون   ویلهم قد جرحوا قلب رسول الثقلین   فالعنوهم ما استطعتم شیعتى فى کل حین   اى پیروان من! هرگاه آب گوارا نوشیدید، مرا یاد کنید و هرگاه داستان غربت غریبى یا شهیدى را شنیدید، بر من بگریید.   من نوه هستم، مرا بى گناه کشتند و سپس با تاختن اسب عمدا بدنم را خرد کردند. اى کاش همه شما در روز عاشورا بودید و مى دیدید که چگونه براى طفل صغیرم آب طلبیدم و آنان از ترحم به من خوددارى کردند.به جاى آب گوارا تیر ستم را به کودک کوچکم چشانیدند. واى از این مصیبت بزرگ و دردناکى که پایه هاى کوه بلند حجون (در مکه ) را به لرزه در آورد. واى بر آن که قلب رسول جن و انس را جریحه دار کردند! پس اى من ! همیشه و هر چه در توان دارید آنان را لعنت کنید. 📚 المصباح‏، ص، 741. 🆔 @islam_history
📌 فایده فرزند ✍ روزی گفت: 🔹فرزند چه چیز بدی است؛ زیرا اگر زنده بماند مرا زحمت می دهد. و اگر بمیرد، مرا ناراحت می کند. 🔸این سخن به گوش علیه‌السلام رسید؛ ایشان فرمودند: 🔸به خدا سوگند می گوید. فرزند نعمت است. 🔸اگر زنده بماند، پیوسته دعایی حاضر برای والدین خواهد بود؛و اگر بمیرد، شفیعی است که از پیش، برای والدین فرستاده شده است. 📚 ، ج۸۲، ص۱۳۲. ◾️ شهادت امام سجاد علیه السلام تسلیت باد. 🆔 @islam_history
📌 غریب کیست؟! ☀️ روزی علیه السلام در بازار شنید مردی می گوید: اِرحَمُونی اَنا رَجُلٌ غَریبٌ به من رحم کنید که من مردی غریب هستم. ❓حضرت به او فرمود: اگر مقِّدر شده باشد که تو در اینجا از دنیا بروی آیا جنازه ات بدون دفن می ماند؟  ✨آن مرد با تعجب گفت: الله اکبر، چگونه جنازه ام را دفن نمی کنند با اینکه در برابر دید مردم می باشد. امام سجاد علیه السلام منقلب شد و گریست و با همان حال فرمود: «و اسَفاه عَلَیکَ یا اَبَتاهُ! تبقی ثَلاثَهَ اَیّامِ بِلا دَفنِ وَ اَنتَ اِبن بِنتِ رَسُولِ الله». ای وای، فریاد از اندوه جانکاه تو ای پدر! که جنازه ات سه روز بدون دفن باقی ماند با اینکه پسر دختر خدا صلی الله علیه و آله هستی. ◾️ شهادت امام سجاد علیه السلام تسلیت باد. 📚 رياض المدح والرثاء قديحی، ص۶۵۸. 🆔 @islam_history
📌 چرا اهل سنت، لعن یزید را جایز نمی دانند؟ ✍🏻 یکی از مانعین لعن یزید، سعد الدین تفتازانى از علمای بزرگ اهل سنت است؛ وى، علّت جلوگیرى از لعن یزید را چنین فاش مى‌كند و مى‏‌گوید: 👈 «فإن قیل: فمن علماء المذهب من لم یجوّز اللعن على یزید مع علمهم بأنّه یستحقّ ما یربوا على ذلك و یزید. قلنا: تحامیاً عن أن یرتقى إلى الأعلى فالأعلى 🔰اگر كسى بگوید: برخى از علماى مذهب، لعن را جایز نمى‏‌دانند، در حالى‌كه مى‌دانند یزید مستحق لعن است - بلكه بیش‏تر از لعن استحقاق دارد - پس چرا از لعن یزید جلوگیرى كرده‌اند؟ در جواب آنان باید گفت: جلوگیرى آنان از لعن یزید به جهت ممانعت از بالا رفتن آن لعن به پدر یزید () و بالاتر از او، یعنى خلفاى قبل از معاویه است. چرا که لعن یزید، به لعن معاویه و دیگر خلفا مى‏‌انجامد❗️ 📚 تفتازانی، سعد الدین، شرح المقاصد 2/307 🆔 @islam_history
📌 ورود اسرا به شام... ✏️ یکی از اصحاب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به نام سهل بن سعد ساعدی روایت شده که می‌گفت: 🕌 «در راه بیت‌المقدس به شام رسیدم. در آن‌جا شهری دیدم پر از درخت با جویبارهای فراوان؛ در و دیوارش با پرده‌های دیبا آذین بسته شده بود و مردم گرم شادی و سرور بودند و زنان نوازنده را دیدم که دف و طبل به دست، می‌نوازند. با خود گفتم گویا اهل شام عیدی دارند که ما نمی‌دانیم. 🔰[در همین فکرها بودم که] به گروهی از مردم دمشق برخوردم که مشغول صحبت بودند، پس به آنان گفتم: «آیا شما عیدی دارید که ما نمی‌دانیم؟» گفتند: «پیرمرد! به نظر غریب می‌نمایی.» گفتم: «آری؛ من سهل ساعدی هستم که صلی الله علیه و آله را دیده و احادیث او را می‌دانم.» 🔰گفتند: «ای سهل آیا در شگفت نیستی که چرا از آسمان خون نمی‌بارد و زمین اهلش را فرو نمی‌برد؟» گفتم: «مگر چه شده است؟» گفتند: «ای سهل، سر علیه السلام را از به هدیه می‌آورند.» 💠 گفتم: «عجبا سر حسین را می‌آورند و این مردم چنین شادمانی می‌کنند؟ از کدام دروازه وارد می‌شوند؟» گفتند: «از دروازه ساعات.» 💠 هنوز گفتگوهایمان به پایان نرسیده بود که دیدم بیرق‌ها یکی پس از دیگری از راه می‌رسند. پس مردی را دیدم که سری بر نیزه داشت که سیمایش بسیار شبیه سیمای رسول خدا صلی الله علیه و آله بود و از پی آن دختری را دیدم که بر شتری برهنه و بی‌محمل سوار بود. خود را شتابان به او رساندم و گفتم: «دخترم شما کیستی؟» گفت: « دختر حسین» گفتم: «آیا از من کاری ساخته است؟ من سهل بن سعد هستم که جدت را دیده سخن او را شنیده‌ام» 💠 فرمود: «ای سهل اگر برای تو ممکن است بگو تا این سرها را از اطراف ما کنار ببرند تا مردم به تماشای این سرها مشغول شده کمتر به حرم رسول خدا نگاه کنند.» 💠 سهل ساعدی می‌گوید: «من خود را به حامل آن سر شریف رساندم و گفتم: «آیا برای تو ممکن است که برای حاجتی که من به تو دارم چهل دینار زر سرخ (چهار صد دینار) بگیری و حاجت مرا بپذیری؟» گفت: «حاجتت چیست؟» گفتم:«این پول‌ها را بگیر و این سر را جلوتر و دور از این زنان ببر.» آن مرد پذیرفت و پول‌ها را گرفت و آن سر را از زنان اهل حرم دور کرد.» 📚 مقتل خوارزمی، ص 60 - 61. 🆔 @islam_history
◾️خون بهای ... 👈 يكى از اصحاب عليه السّلام مى گويد: از آن حضرت پيرامون آيه شريفه: 💠 ... وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِيِّهِ سُلْطاناً فَلا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ... پرسش كردم. ◾️حضرت فرمود: اين آيه در باره عليه السّلام نازل شده است كه اگر همه زمينيان به خاطر او كشته شوند؛ زياده روى نشده است! 📚 روضه ، حدیث ۳۶۴. 🆔 @islam_history
📌 اهمیت نام گذاری فرزندان به نام اهل بیت... ✅ ، بن حكم را حاكم كرد و به او فرمان داد كه براى جوانان قريش ، حقوقى قرار دهد و او هم حقوقى قرار داد.  ✨امام زين العابدين عليه السلام مى فرمايد : «من نزد او رفتم . گفت : نام تو چيست ؟  گفتم : على بن .  گفت : نام برادرت چيست ؟  گفتم : على .  گفت : و على! پدرت دنبال چيست كه نام همه پسرانش را على گذاشته است ؟ آن گاه ، حقوق مرا داد و من به سوى پدرم بازگشتم و او را [از ماجرا ]باخبر ساختم .  💠 فرمود : واى بر پسر زنِ كبود چشم (كبودىِ چشم ، نه به معناى يك عيب جسمى ، بلكه كنايه از بدى و زشتكارى است . ) دباغى كننده پوست! اگر صد پسر داشته باشم ، دوست دارم همه آنان را على بنامم»  📚 ج 6 ص 19 ح 7. 🆔 @islam_history
📌 امام سجاد و پیر مرد... ✅ پیرمردی به اسرا نزدیک شد و گفت: «خدای را سپاس که شما را هلاک کرد و مردم را از ستم شما آسوده ساخت و امیرمؤمنان را بر شما چیره ساخت.» 💠 علیه السلام به آن مرد فرمود: «ای پیرمرد آیا خوانده‌ای؟» گفت: «بله خوانده‌ام» علیه السلام فرمود: «آیا این آیه قرآن را خوانده‌ای؟ «قل لا أسئلکم علیه أجراً إلّا المودّة فی القربی؛ بگو من هیچ پاداشی از شما برای رسالتم در خواست نمی‌کنم، جز دوست داشتن نزدیکانم[اهل بیتم].»» پیرمرد گفت: «آری آن را خوانده‌ام.» امام فرمود: «خویشان و نزدیکان صلی الله علیه و آله ماییم که خداوند دوستی ما را مزد رسالت خویش قرار داده است.» ✨حضرت فرمود: «آیا آیه «و ءات ذوی القربی حقه؛ و حق نزدیکان را بپرداز.» را در قرآن خوانده‌ای؟» پیرمرد گفت: «آری آن را نیز خوانده‌ام.» امام فرمود: «ای پیرمرد خویشان صلی الله علیه و آله ماییم.» 🔰بار دیگر امام پرسید: «ای پیرمرد آیا این آیه از قرآن را خوانده‌ای؟ «واعلموا أنّما غنمتم مّن شیءٍ فأنّ لله خمسه وللرّسول ولذی القربی و الیتمی و المسکین وابن السّبیل .... بدانید هر گونه غنیمتی که به دست آوردید، خمس آن برای خدا و برای پیامبر و برای ذی‌القربی و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه (از آن‌ها) است...»»گفت: «این آیه را هم خوانده‌ام.» امام فرمود: «بدان که منظور از ذوی‌القربی در این آیه ما هستیم.» ✏️باز امام پرسیدند: «آیا این آیه از قرآن را هم خوانده‌ای که «انّما یرید الله لیذهب عنکم الرّجس أهل البیت و یطهّرکم تطهیراً، خداوند فقط می‌خواهد پلیدی و گناه را از شما دور کند و کاملاً شما را پاک سازد.»» پیرمرد گفت: «این آیه را هم خوانده‌ام.» امام فرمود: «منظور از اهل بیتی که خداوند آنان را از رجس و پلیدی پاک کرد ماییم.» 👈 در این هنگام پیرمرد اندکی خاموش شد و در حالی که از گفته‌هایش پشیمان شده بود، سرش را به آسمان بلند کرد و گفت: «پروردگارا من به پیشگاه تو از آن چه گفته‌ام و از دشمنی با آل صلی الله علیه و آله می‌کنم و از دشمنان خاندان محمد صلی الله علیه و آله از انس و جن بیزاری می‌جویم.» 📜 نقل شده که جاسوسان جریان این واقعه را به اطلاع رساندند و او دستور قتل آن پیرمرد را صادر کرد. 📚 لهوف، ص 178. 🆔 @islam_history
🏴زیارت حسین علیه السلام را به خاطر ترس ترک نکن... ✍🏻 علیه السلام فرمودند: 💠 اى ، بخاطر ترس زیارت علیه السلام را ترک مکن زیرا کسى که آن حضرت را ترک کند آن چنان حسرت بخورد که آرزو می‌کند ای کاش قبر آن حضرت نزد او بود (و می‌توانست مدام به زیارت علیه السلام برود)، آیا دوست ندارى که خداوند متعال تو را در زمره کسانى محسوب کند که رسولش و و و ائمه علیهم السّلام برایش مى‏کنند؟ آیا دوست ندارى از کسانى باشى که گناهان گذشته‏ و آینده‌اش تا هفتاد سال آمرزیده شود؟ آیا دوست دارى از کسانى باشى که از دنیا خارج مى‏شوند در حالى که گناهى قابل مواخذه ندارند؟ آیا دوست دارى فرداى قیامت از کسانى باشى که صلی الله علیه و آله با او مصافحه مى‏کند؟ 📚 کامل الزیارات، ص126 🆔 @islam_history
🏴 ذکر مصیبت سلام الله علیها 🔰در حاویه آمد که زنان خاندان نبوّت در حالت اسیرى، حال مردان که در شده بودند، بر پسران و دختران ایشان پوشیده می‌داشتند، و هر کودکى را وعده‌ها می‌دادند که پدر تو به فلان سفر رفته است باز می‌آید، تا ایشان را به خانه آوردند، دخترکى بود چهارساله، شبى از خواب بیدار شد و گفت: پدر من کجاست؟ این ساعت او را به خواب دیدم سخت پریشان، زنان و کودکان جمله در گریه افتادند و فغان از ایشان بر خواست! یزید خفته بود از خواب بیدار شد، و حال تفحص کرد. خبر بردند که حال چنین است! آن لعین در حال گفت که بروند و سر پدر او را بیاورند و در کنار او نهند. ملاعین سر بیاورد و در کنار آن دختر چهارساله نهادند. پرسید: این چیست؟! ملاعین گفت: سر پدر تو است آن دختر بترسید و فریاد برآورد و رنجور شد و در آن چند روز جان به حق تسلیم کرد. 📚 كامل بهايى، ج ۲، ص ۱۷۹. 🆔 @islam_history
🏴 ذکر مصیبت سلام الله علیها 🔰وقتي سر بريده را براي سلام الله عليها آوردند گفت اين سر كيست؟ به او گفتند: سر پدرت است. سر را با احتياط از داخل طشت برداشت و به سينه چسبانيد و با گريه هاي سوزناك خود خطاب به سر چنين گفت: پدر چه كسي تو را به خون آغشته كرد؟ چه كسي رگ هاي گردنت را بريد؟ پدر چه كسي در خردسالي يتيمم كرد؟ پدر دختر يتيم تو به چه كسي پناه ببرد تا بزرگ شود؟ پدر جان زنان بي پوشش چه كنند؟ پدرجان زنان اسير و سرگردان كجا بروند؟ پدر جان چه كسي چشمان گريان را چاره ساز است؟ پدر جان چه كسي يار و ياور غريبان بي پناه است؟ پدر جان چه كسي پريشان مويي ما را سامان مي بخشد؟ پدر جان بعد از تو چه كسي با ماست؟ واي بر ما بعد از تو واي از غريبي! پدر جان كاش فدايت مي شدم. پدر جان اي كاش بيش از اين نابينا مي شدم و تو را اينگونه نمي ديدم. پدر جان كاش پيش از اين در خاك خفته بودم و محاسنت را آغشته به خون نمي ديدم. سپس لب ها را بر لب هاي پدرش امام حسين نهاد و چنان گريست كه همان لحظه بيهوش شد و وقتي او را حركت دادند دريافتند كه از دنيا رفته است. 🏴 شهادت سلام الله علیها تسلیت باد. 🆔 @islam_history
🕌 طرح زیارت و روضه نیابتی 🆔 @islam_history
🏴 ثواب بن علی علیهما السلام 💠 علیه السلام فرمودند: 🍃 لوْ يَعْلَمُ النَّاسُ مَا فِي زِيَارَةِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ علیه السلام مِنَ الْفَضْلِ لَمَاتُوا شَوْقاً وَ تَقَطَّعَتْ أَنْفُسُهُمْ عَلَيْهِ حَسَرَاتٍ. 🌺اگر مردم می دانستند که زیارت قبر حسین بن علیه السلام چه فضلی دارد حتماً از شوق می مردند و از حسرت این زیارت، عمرشان کوتاه می شد! 📚 كامل الزيارات، ص 142. 🆔 @islam_history
📌 اگر نمی توانی بروی؛ دلت را با کربلاییان همراه کن... 🔰هنگامی که علیه السلام از مراجعت می نمود، شخصی از اصحاب آن حضرت خدمت ایشان آمد و عرض کرد : یا امیرالمؤمنین دوست داشتم برادرم هم در این جنگ می بود و به فیض درک رکاب شما نایل میشد . 🔰حضرت در جواب وی فرمود : بگو نیّت او چیست ؟ آیا برادر تو معذور بود و نتوانست بیاید و در جنگ شرکت کند؟ یا نه، بدون هیچ عذری از شرکت در جنگ خودداری کرد و نیامد؟ اگر معذور نبود و نیامده ؛ بهتر همان که نیامد و اگر عذری داشته است و نتوانسته بیاید ، ولی دلش و میلش با ما بوده و تصمیم داشته که با ما باشد پس با ما بوده است . 🔰آن مرد عرض کرد : بله یا امیرالمؤمنین اینطور بوده یعنی نیّتش این بود که با ما باشد ، حضرت فرمود : 💠 نه تنها برادر تو با ما بود ، بلکه با ما بوده اند کسانی که هنوز در رحم های مادرانند و افرادی که هنوز درصُلبِ پدرانند و تا دامنه ، اگر افرادی یافت شوند که واقعاً از صمیم قلب نیّت وآرزویشان این باشد که«ای کاش را درک می کردیم و در رکاب او می جنگیدیم» ما آن ها را جزو اصحاب خود می شماریم .   📚 گفتار های معنوی – شهید مطهری ص 236 🆔 @islam_history
☀️ امر ما از آفتاب، روشن تر است... ✏️ مفضّل بن عمر جعفى كه می گوید: ✅ شنيدم شيخ- يعنى ابا عبد اللَّه ()- عليه السّلام می‌فرمود: بخدا قسم حتما مدّتى از روزگارتان را پنهان خواهد بود و از يادها خواهد رفت تا آنكه گفته شود: او مُرد؟ هلاك شد؟ كدام بيابان را پيمود! ✨ چشم‌هاى مؤمنين بر او اشكها خواهد ريخت و همچون زير و رو شدن كشتى در ميان امواج دريا زير و رو خواهند شد و نجات نخواهد يافت مگر آن كس كه خداوند از او پيمان گرفته باشد و ايمان را در دلش نوشته و او را به روحى كه از جانب او است تأييد كرده باشد و حتما دوازده پرچم نامعلوم برافراشته شود كه مشخّص نباشد كدام از كدام است! 😭 مفضل گويد: من گريستم و سپس عرض كردم: ما چه بكنيم؟ 👈 فرمود: اى ابا عبد اللَّه و سپس به آفتابى كه به سكّوى خانه تابيده بود نگاه كرد و فرمود: اين آفتاب را مى بينى؟  عرض كردم: آرى، فرمود امر ما از اين آفتاب روشن تر است! 📚 غیبه النعمانی، باب۱۰. 🆔 @islam_history
📌 شده علیه السلام به مسمع کِردین فرمود: اي مسمع! تو از اهل عراقي، آيا به قبر علیه السلام مي‏روي؟ 🔰عرض کرد: نه، چون من مردي معروف و در بين اهل بصره مشهورم، و نزد ما جماعتي هستند که تابع خليفه‏ اند، و از قبايل عرب و ناصبيان و غير ايشان، دشمنان بسيار داريم، و من ايمن نيستم که احوال مرا به والي خبر ندهند، به طور قطع گزارش مي‏دهند، و از ايشان به من ضررها خواهد رسيد. 💠 حضرت فرمود: آيا مصائب آن حضرت با به خاطر مي‏ آوري؟ عرض کرد: آري. فرمود: آيا بر آن حضرت جزع مي‏کني؟ 💠 عرض کرد: آري، به خدا سوگند که بي ‏تابي مي‏کنم و مي‏گريم بر آن بزرگوار تا آن که اهل‏ خانه من، اثر اندوه در من مي ‏يابند، و حتي از غذا خوردن امتناع مي‏کنم تا از حال من، آثار مصيبت ظاهر مي‏شود. 🔰حضرت فرمود: خدا رحم کند بر گريه تو، به درستي که تو شمرده مي‏شوي از کساني که جزع مي‏کنند براي ما، و شاد مي‏شوند براي شادي ما، و اندوهناک مي‏شوند براي اندوه ما، و خائف مي‏گردند براي خوف ما، و ايمن مي‏گردند براي ايمني ما، و زود باشد که ببيني، در وقت مرگ خود، که پدران من حاضر شوند نزد تو، و سفارش کنند به ملک ‏الموت درباره تو، و بشارت دهند تو را که ديده ‏ات روشن گردد، وشاد شوي؛ و ملک ‏الموت بر تو مهربان‏تر باشد از مادري مهربان نسبت به فرزند خويش. پس حضرت گريست و مسمع نيز گريست... 📚 کامل الزيارات، باب 32، ص 101. 🆔 @islam_history
📌 اولین زائران کربلا ✍ طبری شیعی با سند خود از عطیه عوفی نقل می کند که گفت: 💠 [در روز ] من با جابر بن عبدالله انصاری به قصد قبر بن ابی طالب بیرون آمدیم. زمانی که به رسیدیم، جابر نزدیک ساحل فرات شد و غسل کرد و یک ردا و یک ازار پوشید (همانند افراد مُحرم)، سپس کیسه ای را باز کرد که در آن سدر بود و آن را به بدن خود زد و خود را با آن خوشبو کرد. هر قدم که برمی داشت، ذکر خدای متعال را می گفت؛ تا این که به قبر مطهر حضرت نزدیک شد. 💠 وقتی رسید گفت: دست مرا روی قبر بگذار. من این کار را انجام دادم؛ پس او خود را روی قبر انداخت، در حالی که از هوش رفت. پس من به روی او آب ریختم تا به هوش آمد. سه مرتبه صدا زد یا و گفت: آیا دوست جواب دوست را نمی دهد؟! و خودش پاسخ داد: چگونه جواب بدهی در حالی که رگ های خونین تو در بالای شانه ات نمایان شده و بین بدن و سر مقدس تو جدایی افتاده است؟! 💠 پس من می دهم که تو فرزند خاتم پیامبران و فرزند آقای مؤمنان و فرزند هم قسم تقوا و سلاله هدایت و خامس اصحاب کسا و پسر آقای پاکیزگان و فرزند سرور زنان هستی، و چرا تو چنین نباشی، در حالی که دست آقا و سرور پیامبران به تو غذا داده و در دامن پرهیزکاران تربیت یافته ای و از دستان ایمان شیر خوردی و با اسلام سیراب شدی! پس زندگی و مرگ پاک و زیبا داشتی؛ ولی دل های مؤمنان از فراق تو ناخوش است و کسی را تردیدی در اختیار تو نیست! پس سلام خدا و خشنودی او بر تو باد و شهادت می دهم که تو از دنیا درگذشتی، همان گونه که برادر بن درگذشت و به فیض شهادت رسید. 💠 سپس نگاهی به اطراف قبر مطهر حضرت سیدالشهدا علیه السلام کرد و گفت: سلام بر شما ای ارواحی که در راه حسین علیه السلام فدا شدید و شهادت می دهم که شما را به پا داشتید و زکات را پرداختید و امر به معروف و نهی از منکر نمودید و با ملحدان جهاد کردید و خدا را آن قدر عبادت کردید تا به مرحله یقین رسیدید، و قسم به کسی که حضرت صلی الله علیه و اله را به نبوّت و حق مبعوث کرد، ما در آنچه شما وارد شدید و عمل کردید، شریک هستیم. 🔰عطیه می گوید: به جابر گفتم: ما چگونه در ثواب آنها شریک هستیم، در حالی که ما نه به وادی فرود آمدیم و نه از کوهی بالا رفتیم و نه شمشیر زدیم، ولی ا ین گروه میان سر و بدن های شان جدایی افتاده و فرزندانشان یتیم شده اند و همسرانشان بیوه گشته اند؟! 💠 جابر گفت: ای عطیه! از حبیب خود صلی الله علیه و اله شنیدم که فرمود: اگر کسی گروهی را دوست داشته باشد، با آن گروه محشور خواهد شد و کسی که کار گروهی را دوست بدارد، با آنان در کار آنان شریک خواهد شد، و قسم به آن کس که محمد را به پیامبری مبعوث کرد، نیّت من و نیّت یاران بر آن چیزی است که علیه السلام و اصحاب او بر آن گذشته و رفته اند. 💠 سپس گفت: دست مرا بگیر و به طرف خانه های ببر. جابر در بین راه گفت: ای عطیه! آیا می خواهی تو را وصیت کنم؟ زیرا گمان نمی کنم پس از این سفر، دیگر تو را ملاقات کنم. ای عطیه! دوست بدار دوستدار آل محمد را مادامی که او آنها را دوست دارد و دشمن بدار دشمن آل محمد را مادامی آنان را دشمن می دارد؛ اگرچه روزها دار باشد و شب ها را به زنده داری بگذراند، و با محبّ آل محمد مدارا و نرمی داشته باش؛ زیرا اگر قدم آنها به سبب زیادی گناه بلغزد، قدم دیگر آنان به سبب محبّت آنها ثابت و استوار خواهد ماند. همانا دوستداران آنان به سوی بهشت بازمی گردند و دشمنان ایشان به طرف آتش خواهند رفت. 📚 عمادالدین قاسم طبری آملي، بشارة المصطفی، ص 125، حدیث 72. 🆔 @islam_history
📌 ماجرای عنایت علیه السلام به شاعر ناصبی ✍🏻 علامه امینی(ره) در کتاب «الغدیر» این داستان را چنین نقل می‌کند: 📝 قاضى شوشترى در کتاب «مجالس المؤمنین» گفته است و سید ما زنوزى در روضه اول «ریاض الجنة» گوید: مادر ابوالحسن خلعی (که ناصبی بود) نذر کرد که اگر خدا به او پسرى‏ روزى نماید او را به راهزنی کاروان‌های حسینی و کشتن افراد آنها گسیل دارد! هنگامی که این بچه به دنیا آمد و به حد رشد رسید او را براى اداء نذرش فرستاد و چون او به نواحى مسیّب که در نزدیکى است رسید، در کمین زوّار نشست، اما خواب بر او غلبه کرد و قافله و کاروان زوّار گذشتند و گرد و غبارشان بر سر و روی او ریخت. 👈 در همان هنگام این راهزن در خواب دید که برپا شده و فرمان آمده که او را به آتش اندازند، ولی آتش او را براى آن غبار پاکى که بر او رسیده نمی‌سوزاند، از خواب بیدار شد، در حالی‌که از آن قصد بدش برگشته و همان‌جا کرد و محبّت و ولایت خاندان پاک را به دل گرفت و ترسناک به کربلا و حایر شریف حسینى آمد. می‌گویند در آن وقت دو بیتى سرود که آن‌را شاعر مبتکر حاج مهدى فلوجى (متوفاى 1357ق) تخمیس نمود و آن دو بیت با تخمیسش این است: أراک بحیرةٍ ملأتکَ رَیناً و شتَّتک الهوى بیناً فبیناً می‌بینم تو را سرگردان و حیران که تو را شک پُر کرده و هوا و هوس تو را پراکنده و پریشان نمود و تو بین بین قرار گرفته‌اى. فطب نفساً و قر باللَّه عیناً إذا شئت النجاة فزر حسیناً پس دلت را پاک کن و چشمت را به استعانت از خدا روشن نما و اگر نجات و رستگارى می‌خواهى پس کن را. [تا آن‌که خدا را با روشنى چشم دیدار کنى]. إذا علم الملائکُ منک عزماً تروم مزارَه کتبوک رسماً هرگاه فرشتگان اراده جدی تو را برای زیارت او بدانند، نام تو را خواهند نگاشت. و حُرِّمتِ الجحیمُ علیک حتماً فإنَّ النارَ لیس تمسُّ جسماً و آتش دوزخ حتماً بر تو حرام شود؛ زیرا که آتش لمس نمی‌کند و نمی‌سوزاند جسمى را [که‏ بر او غبار زائرین باشد وى خوى خود را در دوستى خاندان رسالت پاک و خالص کرد تا به عنایت و الطاف خاصه از طرف اهل بیت عصمت و طهارت رسید. 📙 الغدیر فی الکتاب و السنة و الأدب‏، ج ‏6، ص 23. 🆔 @islam_history