eitaa logo
تاریخ و سیره اهل بیت علیهم السلام
482 دنبال‌کننده
313 عکس
82 ویدیو
26 فایل
💠 امیرالمومنین علیه السلام در نامه ای به امام حسن علیه السلام: 📜 اعْرِضْ عَلَیْهِ أَخْبَارَ الْمَاضِین! تاریخ گذشتگان را به او(نفست) ارائه کن تا ببیند که در گذشته چه اتفاقاتی افتاده است! 💠 پیامگیر: @amdabir
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 ضحاک بن عبدالله مشرقی و حادثه ✍️ نقل کرده است ضحاک به همراه مالک بن نضر ارحبی، در میانه راه کاروان حسینی به سوی ، با علیه السلام ملاقات کردند. امام حسین علیه السلام آن دو نفر را به یاری خود خواند، وقتی آنان عذر خواستند علیه السلام علت عدم همراهی‌شان را جویا شد. مالک بن نضر گفت: من بدهی و نان‌خور دارم. اما ضحاک دعوت امام را مشروط قبول کرد و گفت: «من هم فردی عیالوارم و به مردم مقروض هستم؛ اما اگر به من اجازه دهی، هنگامی که هیچ جنگجویی -در کنارت- نیافتم، بازگردم و فقط تا آنجا برایت بجنگم که برایت سودمند باشد و بتوانم از تو دفاع کنم.» امام علیه السلام پذیرفت. ✍️ نبردهای ضحاک در روز 🔰ضحاک در صبح روز عاشورا در حمله اول شرکت کرد و شجاعت‌های بسیاری از خود به نمایش گذاشت و ظهر را همراه امام به جای آورد. او وقتی که دید سپاه به دستور بن سعد اسب‌های یاران امام علیه السلام را هدف قرار داده و با پی کردن از پای درمی‌آورند، اسب خود را در خیمه‌ای پنهان کرد و خود پیاده به نبرد با دشمن پرداخت. ضحاک خود نقل کرده که در مقابل امام، دو نفر از دشمن را که پیاده می‌جنگیدند، به قتل رسانده و دست یکی دیگر را از تنش قطع کرده که حضرت هم در حق او دعا کردند و فرمودند: «سست نگردی، دستت بریده نشود. خداوند از رسول صلی الله علیه و اله، بهترین پاداش‌ها را به تو ارزانی دارد.» ✍️ فرار از صحنه نبرد 🔰ابومخنف از عبدالله بن عاصم الفائشی به نقل از ضحاک بن عبدالله مشرقی آورده است: «وقتی دیدم یاران امام علیه السلام کشته شده‌اند و نوبت به وی و خاندانش رسیده و با وی به جز سوید بن عمرو خثعمی و بشیر بن عمرو حضرمی باقی نمانده‌اند، خدمت ابا عبدالله آمدم و گفتم: یابن رسول الله! به خاطر دارید که بین من و شما چه شرطی بود؟ حضرت فرمود: آری، من بیعت خود را از تو برداشتم ولی تو چگونه می‌توانی از بین سپاه دشمن فرار کنی؟ ضحاک گفت: من اسب خود را در خیمه‌ای پنهان کرده‌ام و به همین جهت بود که پیاده می‌جنگیدم.» پس ضحاک سوار بر اسب شد و از صحنه نبرد گریخت. ۱۵ نفر از اصحاب عمر سعد به تعقیبش پرداختند تا اینکه ضحاک به دهکده‌ای نزدیک ساحل فرات رسید و آنجا توقف کرد. کثیر بن عبدالله شعبی و ایوب بن مشرح حیوانی و قیس بن عبدالله صایدی از تعقیب‌کنندگان او را شناختند و با حمایت و کمک تعدادی از بنی تمیم که آنان نیز از تعقیب‌کنندگان بودند، ضحاک را از کشته شدن رهایی دادند. 📚 تاریخ طبری، ج۴، ص۳۱۷. 📚 انساب الاشراف، ج۳، ص۱۹۷. 📚 الکامل ابن اثیر ، ج۴، ص۷۳. 🆔 @islam_history
📌 سیاهی لشکر کدام جبهه‌ای؟ ✍ ابن ریاح می گوید:  🔰مرد نابینا و کوری را دیدم که این شخص (در روز ) شاهد علیه السلام بوده. 🔰از او پرسیدند چرا چشمت کور شده است؟ او گفت من از جمله ده نفری بودم که در روز عاشورا شاهد کشته شدن علیه السلام بودم اما شمشیر و تیر و نیزه ای به کار نبردم، هنگامی که امام حسین علیه السلام به شهادت رسید من به خانه بازگشته پس از خواندن عشا خوابیدم در عالم خواب دیدم شخصی آمده و به من می گوید برخیز صلی الله علیه و آله و سلم تو را احضار کرده و می خواند؛ می‌گفتم من با آن حضرت کاری ندارم.  🔰او یقه مرا گرفت و کشان کشان خدمت آن حضرت برد دیدم در بیابانی نشسته آستین خود را بالا زده و حربه‌ای در دستش می باشد در مقابل آن جناب فرشته‌ای ایستاده بود که شمشیری آتشین در دست داشت و با آن نه نفر دوستان مرا کشت به هر یک از آنها که شمشیر می زد سر تا پای آن ها را آتش فرا گرفت نزدیک حضرت رفتم و در مقابلش زانو زدم و گفتم السلام علیک یا رسول الله حضرت صلی الله علیه و آله و سلم پاسخ مرا نداد پس از مدتی سر مبارک را بلند نموده و فرمود: ای دشمن خدا حرمت مرا شکستی و خاندان و عترت مرا به قتل رسانیدی و حقی که بر گردنت داشتم را رعایت نکردی و هر چی خواستی انجام دادی.  🔰عرض کردم یا رسول الله به خدا سوگند می خوردم که من (در ظهر عاشورا) نه شمشیری زدم و نه نیزه ای پرتاب کردم و نه تیری انداختم.  👈 حضرت صلی الله علیه و آله و سلم فرمود درست است اما تو بر سیاهی لشکر ابن سعد افزودی❗️ جلوتر بیا من نزدیک رفتم طشتی پر از خون مقابل آن حضرت صلی الله علیه و آله و سلم بود به من فرمود این خون خون فرزندم حسین است پس از همان خون بر چشمان من کشید و من از خواب برخاستم و پس از دچار کوری شدم و تا امروز چیزی را نمی بینم.  📚 لهوف سید بن طاووس، ص۱۸۷. 📚 ، ج۴۵، ص۳۰۶. 🆔 @islam_history
📌 شهید ایرانی روز 🏴 غلامی که علیه‌السلام همانند اکبرش صورت روی صورت او گذاشت... 🔰در منابع مربوط به قیام امام حسین علیه السلام، از غلامی ترک با تبار ایرانی، سخن به میان آمده است که در به رسید.برخی او را واضح و برخی دیگر اسلم بن عمرو خوانده‌ اند. 🔰نقل شده است که وی قاری ، دانای به زبان عربی و در مواقعی کاتب امام حسین علیه السلام بوده است. هنگام هجرت امام حسین علیه السلام از به و از آنجا به کربلا، همراه آن حضرت بود. روز عاشورا از امام علیه السلام اذن میدان گرفت و آهنگ پیکار کرد.  🔰سماوی رجز زیر را به این غلام نسبت داده است:أَمیری حُسَیْن وَنِعْمَ الْامیر • سُرورُ فُؤادَ البَشیرِ النَّذیر.فرمانده من حسین علیه السلام است؛ و چه خوب فرماندهی! -همانا او- مایه شادمانی قلب رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است. 🔰غلام پس از مبارزه‌ ای شجاعانه و کشتن شماری از آن قوم تبهکار، سرانجام بر اثر فراوانی جراحات بر زمین افتاد و با اندک توانی که در بدن داشت، به سوی امام حسین علیه السلام اشاره کرد. حضرت به بالین وی آمد، و دست در گردنش انداخت، و صورت بر صورت او گذاشت. غلام چشم گشوده، با دیدن امام علیه السلام تبسّمی کرد و گفت: «مثل من -سعادتمند- کیست که فرزند صلی الله علیه و آله و سلم صورتش را بر صورتم نهاده است!» و آنگاه به دیدار پروردگار شتافت. 📚 مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال، ج۹، ص۳۲۶. 📚 سماوی، محمد بن طاهر، إبصار العین فی أنصار الحسین علیه‌السلام، ص۹۵-۹۶. 🆔 @islam_history
📌 سقیفه، علت شهادت سیدالشهدا⁉️ 💠 حادثه و حضرت سید الشهداء علیه السلام مصائب، اسارت‌ها و جنایات خونباری که در صحرای و سپس و شام انجام شد اینگونه نیست که تنها یک فاجعه نو ظهور و به دست افرادی معین و در زمانی خاص صورت گرفته باشد، بلکه این جنایت عظیم تاریخ بشریت از زمان انحراف مسیر و ، پس از شهادت اکرم صلی الله علیه و آله و به دست عاملین شوم بنی ساعده آغاز و صورت گرفت. با تحقیق و جستجو در تاریخ و با توجه به روایات و زیارات صادره از ائمه معصومین علیهم السلام نشان می‌دهد که عامل اصلی شهادت حضرت سیدالشهداء علیه السلام و جنایات عظیم آن، در حقیقت به شورای شوم سقیفه بنی ساعده و عاملین آن – و - باز می‌گردد و آن دو بودند که این خیانت‌های بی شرمانه را برای پدید آورندگان صحنه کربلا، و یزیدیان، طرح و برنامه ریزی کردند. 💠 به بیان دیگر؛ در واقع سنگ زیرین این جنایات به دست آن دو بنا نهاده شد، چرا که و فرزند ناپاکش یزید در ابتدا هیچ جایگاهی در بین مسلمین نداشتند و این عمر و ابوبکر بودند که در عهد خلافت غاصبانه‌شان حکومت شام را به معاویه سپردند و او را برای روی کار آمدن و تصاحب خلافت آماده ساختند و از همین جا بود که پایه‌های حکومت و خلافت امویان بنا نهاده شد. 💠 ما برای روشن شدن این ادعا به حدیث از چندین حدیث موجود در این باره بسنده می‌کنیم: 💠 علیه السلام در گودال قتلگاه فرمود: قَتَلَنِی فُلَانٌ وَ فُلَان(۱) [شما نیستید که مرا می‌کُشید] مرا فلانی و فلانی (ابوبکر و عمر) کشتند. 💠 حضرت سلام‌الله‌علیها وقتی برادرش را غرق در خون دید: بِأَبِي مَنْ أَضْحَى عَسْكَرُهُ فِي يَوْمِ الْإِثْنَيْنِ نَهْباً(۲) پدرم فدای کسی که سپاهش روز دوشنبه تار و مار شد. [ کسی در اینکه عاشورای سال ۶۱ هجری روز جمعه بوده شک ندارد؛ اما چرا سلام‌الله‌علیها به روز دوشنبه اشاره می‌کند؟ آیا جز این است که سقیفه، روز دوشنبه تشکیل شد؟ آیا جز این است که هر مصیبتی در هر جای کره خاکی اتفاق می‌افتد ریشه در سقیفه بنی‌ساعده دارد؟ رک به: خطبه فدک سلام الله علیها] 📚 ۱. مقتل الحسینِ خوارزمی، ج۲، ص۳۹. 📚 ۲. لهوف، ص۱۳۴. 🆔 @islam_history
📌 ملعونین در #زیارت #عاشورا (۱) #ابوسفیان 🆔 @islam_history
📌 ملعونین در #زیارت #عاشورا(۲) #معاویه 🆔 @islam_history
📌 ملعونین در (۳) 📌 زیاد بن ابیه 🔰در نسب او اختلاف است، بنابر نقلی پدر زیاد، عُبَید بنده‌ای در طائف، و مادرش سمیه، کنیز حارث بن کلده بود. ، پدر ، نیز زیاد را فرزند زنای خویش با سمیه خوانده بود؛ به همین خاطر معاویه در دوران خلافتش، او را به پدرش ملحق کرد و برادر خویش خواند❗️ 🔰زیاد به پیشنهاد ابن ، از جانب علیه السلام برای سرکوب یک شورش به فارس اعزام شد و پس از آن، کارگزار بن ابی طالب علیه السلام در استخر فارس بود. او در جنگ نیز حضور داشت و جانب علی علیه السلام را گرفت و امان نامه و دعوت معاویه را نپذیرفت. 🔰پس از صلح علیه السلام، ابتدا از پذیرش بیعت با معاویه سرباز زد؛ اما با وساطت مغیرة بن شعبه به شام رفت و معاویه وی را با استناد به صحبتی از پدرش ابوسفیان، زیاد بن ابی سفیان خواند. وی در دوران حکومت معاویه به حکومت بصره و رسید. 🔰وی پدر عبیدالله حاکم بصره و کوفه در دوران بن معاویه است که در واقعه و علیه السلام نقش مهمی داشت. 🔰مشهورترین ماجرای سخت گیری بر شیعیان در زمان زیاد، دستگیری و قتل حجر بن عدی و یارانش است. زیاد آنها را به جرم اینکه به علی علیه السلام دشنام نمی‌دهند و به دشنام دهندگان اعتراض می‌کنند، بازداشت و زندانی کرد و به دستور معاویه راهی شام کرد. حجر و یارانش به دستور معاویه در جایی به نام مرج عذراء به شهادت رسیدند. 📚 دینوری، اخبار الطوال، ص۲۱۹. 📚 ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲،ص۵۲۵. 📚 ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج ۷، ص۳۲۰. 🆔 @islam_history
📌 ملعونین در #زیارت #عاشورا(4) #مروان 🆔 @islam_history
📌 ملعونین در #زیارت #عاشورا(5) #یزید 🆔 @islam_history
📌 ملعونین در #زیارت #عاشورا(۶) #ابن_زیاد 🆔 @islam_history
📌 ملعونین در #زیارت #عاشورا(7) #عمر_بن_سعد 🆔 @islam_history
📌عمر بن سعد 🔰تاریخ‌ تولد وی‌ به‌ درستی‌ روشن‌ نیست‌. برخی‌ نوشته‌اند که‌ در زمان‌ اسلام‌ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم و به‌ قولی‌ در سال‌ کشته‌ شدن‌ بن‌ خطاب‌ (۲۳ق‌/ ۶۴۴م‌)، زاده‌ شده‌ است‌. 🔰پس از علیه‌السّلام، عمر بن سعد به جرگه حامیان پیوست و در زمان امارت زیاد بن ابیه بر کوفه، از یاران و حامیان نزدیک او گردید. او از جمله اشراف کوفه بود که در ۵۱ق‌/۶۷۱م‌ به‌ درخواست‌ ابن‌ زیاد به‌ همراه‌ کسان‌ دیگری‌ برضد حجر بن‌ عدی‌ گواهی‌ داد که‌ حجر به‌ فتنه‌انگیزی‌ برخاسته‌ و کافر شده‌ است‌. این‌ گواهی‌ دستاویزی‌ برای‌ شد تا حجر و یارانش‌ را در مرج‌ عذراء به‌ شهادت‌ برساند. 🔰گفته شده که همزمان با ورود (علیه‌السّلام) به عراق ابن‌ سعد که از سوی به امارت حکومت ری و و دَسْتبی‌ (معرب‌ دشتپی‌، دشتی‌ پهناور میان‌ ری‌ و همدان‌ که‌ بعدها به‌ قزوین‌ ملحق‌ گردید.) منصوب و به‌ سرکوبی‌ شورش‌ دیلمیان‌ مأمور شده‌ بود، با ۴ هزار سپاهی‌ در بیرون‌ کوفه‌ اردو زده‌ و آماده‌ حرکت‌ به‌ سوی‌ ری‌ بود. پس ابن‌ زیاد او را از رفتن بازداشت و به او دستور داد تا به مصاف علیه‌السّلام برود. ابن‌ سعد از اجرای این دستور عذر خواست؛ اما عبیدالله امارت ری را مشروط به جنگ با امام حسین علیه‌السّلام کرد. 🔰نقل شده که روزی امام علیه‌السّلام شخصی را نزد پسر سعد فرستاد و از وی خواست تا شبانه با او دیدار کند. شب هنگام، امام علیه‌السّلام و ابن‌سعد هریک با همراهی بیست سوار به محل ملاقات آمدند؛ حضرت علیه‌السّلام، به جز علیه‌السّلام و علی‌اکبر علیه‌السّلام، از سایر یاران خواست که فاصله بگیرند ابن‌ سعد نیز فرزندش حفص و غلامش را نگاه داشت و به دیگران دستور داد تا عقب بروند. در این دیدار امام علیه‌السّلام به او فرمود: «عمر، وای بر تو؛ تو را چه می‌شود از خدایی که بازگشت همه ما به سوی اوست نمی‌ترسی که به جنگ من آمدی؟ حال آن که می‌دانی که من کیستم. از این خیال و‌ اندیشه‌ی ناصواب در گذر و راهی که صلاح دین و دنیای تو در آن است، اختیار کن و به نزد من آی و خود را از این ضلالت بیرون آور و بدین دنیای غدّار فریبنده که او چون من و تو بسیار دیده، مغرور نشو و یقین بدان که سعادت و سلامت تو در آنچه که می‌گویم است.» ابن‌سعد گفت: «راست گفتی؛ امّا از آن می‌ترسم که چون به نزد تو آیم، [عبیدالله] خانه‌ام را خراب کند.» امام علیه‌السّلام فرمود: «من خانه‌ای بهتر از آن، برای تو بنا می‌کنم.» عمر گفت: «قطعه زمینی آباد و حاصلخیز دارم؛ می‌ترسم که ابن‌زیاد آن را از دستم بگیرد و فرزندانم را از منفعت آن محروم سازد.» امام حسین علیه‌السّلام فرمود: «من زمینی بهتر از آن، در حجاز به تو می‌دهم.» عمر ساکت شد و دیگر سخنی نگفت. امام علیه‌السّلام چون چنین دید در حالی که می‌فرمود: «خداوند تو را هلاک سازد و در روز قیامت نیامرزد؛ امید دارم که به فضل خدا از گندم ری نخوری» بازگشت. عمر بن سعد گفت: «ای حسین (علیه‌السّلام) ! اگر گندم نباشد، جو هم می‌توان خورد» او این سخن را گفت و سپس به اردوگاه خود بازگشت. 🔰پیش از آغاز جنگ، امام علیه‌السّلام در یکی از سخنرانی‌های خود، عمر بن سعد را خطاب قرار داد و فرمود: «ای عمر! آیا تو مرا می‌کشی و می‌پنداری آن زنازاده فرزند زنازاده تو را حاکم سرزمینهای ری و گرگان خواهد کرد؟ به خدا قسم هرگز گوارایی آن روز را نخواهی چشید. این امری است حتمی؛ پس هر چه می‌خواهی انجام بده که تو پس از من در دنیا و آخرت شادمان نخواهی بود؛ گویی اکنون سرت را بر نی می‌بینم که در بر افراشته‌اند و کودکان بر آن سنگ می‌پرانند»؛ اما ابن‌ سعد بی‌توجه به این سخنان، غلامش را پیش خواند و نخستین تیر را به سوی امام حسین علیه‌السّلام و یارانش رها کرد و با صدای بلند خطاب به اصحاب و یاران خود گفت که «نزد امیر شهادت دهید که من اول کسی بودم که تیر جنگ را رها کردم.» 🔰پس از واقعه جانگداز ، او دو روز در ماند و به دفن اجساد کشته‌های سپاه خود، پرداخت سپس در حالی که اجساد مطهر و پاک شهدای کربلا را بر روی خاک تفتیده کربلا رها کرده بود به همراه اسرای علیه‌السّلام، به سوی کوفه حرکت کرد. 🔰مختار، ابوعمره را در پی ابن‌ سعد فرستاد؛ عمر برخاست و لباس پوشید تا به به همراه او به دارالاماره برود؛ اما سُر خورد و به زمین افتاد، پس ابوعمره فرصت را غنیمت شمرد و سر از بدنش جدا کرد. او سر پسر سعد را نزد مختار آورد و پیش روی او گذاشت. سپس مختار دستور قتل حفص پسر ابن سعد را نیز صادر کرد. سپس این سرها را با مقداری پول به فرستاد.
📌 ملعونین در #زیارت #عاشورا(۸) #شمر 🆔 @islam_history
📌 زخمی متفاوت... ✍ شعیب بن عبدالرحمن خزاعی می گوید: 💠 بعد از ، مردان قبیله بنی اسد، هنگامی که خواستند پیکر مطهر علیه السلام را دفن کنند، بر دوش آن حضرت، اثر زخمی کهنه یافتند که کاملا از جراحت های جنگی متفاوت بود و هیچ شباهتی به زخمهای روز عاشورا نداشت. 💠 وقتی از علیه السلام در این مورد سؤال کردند آن حضرت در پاسخ فرمود: این زخم بر اثر حمل کیسه های غذا و به دوش کشیدن هیزم به خانه های بی سرپرست و یتیمان است. 📚ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۶۶. 🆔 @islam_history
📌 احیاگر 🔰عبیدالله بن زیاد، با که در دستش بود، بر -دهان- و دندان علیه السلام میزد. 🔰زید بن ارقم به وی اعتراض کرد و گفت: به خدای یکتا سوگند، صلی الله علیه و آله لب های علیه السلام را می بوسید. آنگاه زید گریه اش گرفت و بیرون رفت و با خودش می گفت: 💠 برده است و او هم مردم را به بردگی گرفته است. شما ای مردم عرب، از این پس همگی برده اید. پسر سلام الله علیها را کشتید و پسر را به حکومت پذیرفتید. 💠 او نیکان شما را می کشد و بدان شما را به بردگی می گیرد. شما تن به ذلت دادید. ✍ اگرچه زید بن ارقم در غدیر با علیه السلام بیعت کرده بود و بعدها منکر غدیر شد و در به کمک امام حسین علیه السلام نیامد، اما این جلسه او را متحول کرد و به نقل غدیر پرداخت. 📚طبری، تاریخ، ج5، ص456؛ 📚خوارزمی، مقتل الحسین، ج2، ص45، 📚بلاذری، انساب الاشراف، ج3، ص412. 🆔 @islam_history
📌 آيا اهل بيت امام حسين سلام الله عليه در اولين اربعين به کربلا رسيدند؟ 💠 سید بن طاوس می نویسد: عليهم السلام چون به قتلگاه رسيدند، جابر بن عبد اللَّه انصارى‏ و جمعى از و مردانى از آنها را يافتند كه براى زيارت قبر عليه السّلام فرا رسيده بودند، همگان در يك زمان به عزادارى و نوحه سرايى پرداختند و سوگوارى جگرسوزى بر پا نمودند، و زنان آن آبادى نيز با ايشان به عزادارى پرداختند و چند روز در اقامت كردند. 📚 لهوف في قتلى الطفوف، ص114 💠 ابوريحان بيروني می نویسد: در روز بيستم ماه صفر، سر نوراني عليه السلام به بدن مبارک او برگشت داده شد تا اينکه با بدن او دفن شد و در آن روز، است در حالي اهل بيت او بعد از برگشت از شام به زيارت آن حضرت آمدند. 📚 الاثار الباقيه عن القرون الخاليه، ص 422 💠 شیخ بهایی می نویسد: در اين روز يعني چهل روز بعد از امام حسين عليه السلام جابر بن عبدالله انصاري رضي الله عنه به زيارت آن حضرت آمد و اتفاقا در اين روز حرم امام حسين عليه السلام (منظور اهل بيت عليهم السلام) که از شام به کربلا آمدند در حالي که عازم بودند به زيارت آن حضرت آمدند. 📚 الشيخ البهائي العاملي، (متوفاي: 1031 هـ)، توضيح المقاصد، ص7 ✍️ مهمترين دليل مخالفان، دور بودن مسير تا شام و از شام تا کربلا است؛ اما تشريح دقيق اين سفر و مشخص شدن روزهاي اقامت در کوفه و شام، امکان و حتي قطعي بودن آن ثابت خواهد کرد. بن سعد، در عصر سر مقدس سيد الشهداء سلام الله عليه را توسط خولي به کوفه فرستاد، او خود را شبانه به کوفه رساند؛ اما دروازه قصر را بسته ديد و مجبور شد، شب را در خانه خودش بماند و فردا، سر مقدس را نزد ببرد. 🔰طبق تصريح شيخ مفيد، فرداي آن روز (سيزدهم) کاروان اسرا به کوفه رسيد. پس از دو روز اقامت در کوفه (پانزدهم)، به دستور ابن زياد، اسراء به سوي شام فرستاده شدند. با توجه به خطري که کاروان را تهديد مي‌کرد و هر لحظه ممکن بود عده‌اي براي نجات خاندان نبوت، به کاروان حمله کنند، قطعا اسرا را با مرکب‌هاي تندرو و با سرعت زياد حرکت داده‌اند. کاروان در روز اول صفر به شام رسيد. 🔰پس از آن که کاروان وارد شام شد، مردم شام جشن گرفتند؛ اما اين شادي با سخنراني اعجاب ‌آور سلام الله عليه، تبديل به کابوسي عليه شد. 🔰همچنين ذهبي از علماي اهل سنت تصريح مي کند که سر مبارک امام حسين سلام الله عليه سه روز در شام آويزان بود. 🔰يزيد بن به منظور کاستن از گناه خود و مقصر جلوه دادن ابن زياد، به ظاهر اظهار پشيماني کرده و دستور داد که پس از سه روز عزاداري، کاروان را برگردانند سر انجام در روز هشتم صفر، کاروان از شام خارج شد از هشتم صفر تا بيستم آن، سيزده روز فرصت بوده است که کاروانيان خود را به کربلا برسانند. با توجه به اين که مسير رفت 15روز طول کشيده و با در نظر گرفتن اين که کربلا مسير نزديک‌تري به شام دارد، به راحتي مي‌توان باور کرد که کاروان در روز بيستم صفر به کربلا رسيده باشند. با توجه به استحباب مؤکد زيارت اربعين، طبيعي است که کاروانيان براي رسيدن به اين فيض عظيم، با اشتياق و شتاب بيشتر خود را به کربلا رسانده باشند. 🔰با تشريح دقيق سفر کاروان اسيران و همچنين اثبات سفرهاي مشابه با زمان‌هاي کمتر، به راحتي مي‌توان باور کرد که خاندان رسالت در روز اربعين سال 61هـ به کربلا آمده و به فيض عظيم زيارت سيد الشهداء سلام الله عليه نائل شده باشند. 📚 أنساب الأشراف، ج1، ص424 📚 الإرشاد في معرفة حجج الله علي العباد، ج2، ص114 📚 تاريخ الإسلام ووفيات المشاهير والأعلام، ج5، ص107 🆔 @islam_history
📌 تعدد ازواج حضرت سلام‌الله‌علیها، آری یا خیر؟ 🔰از اتهاماتی که به سکینه بنت الحسین علیها السلام نسبت داده شده است ازدواج­‌های مکرر ایشان است و عجیب‌­تر اینکه در میان این ازدواج‌­ها نام افرادی هم به چشم می­خورد که سابقه عناد و دشمنی با او و اهل بیتش را داشته و از دشمنان درجه اول آنان و شیعیانشان محسوب می­شدند. 🔰در روایات اهل سنت آمده که دختر علیه السلام پس از واقعه تلخ و بازگشت به مدینه با کرد و برای او فرزندی به نام "فاطمه" به دنیا آورد و پس از کشته شدن مصعب با عبدالله بن بن عبدالله بن حکیم بن حزام بن خویلد ازدواج کرد و پسری بنام "عثمان" برای او به دنیا آورد پس از عبدالله سکینه با زید بن عمرو بن عثمان بن عفان و بعد با ابراهیم بن عبدالرحمان بن عوف ازدواج کرد اما به واسطه نامه هشام بن عبدالملک والی مدینه از او جدا شد و بعد با اصبغ بن عبدالعزیز بن مروان ازدواج کرد و سپس دوباره با ابراهیم بن عبدالرحمن بن عوف ازدواج کرد. (۱) 🔰با توجه به اینکه بر اساس روایات شیعی، سکینه بعد از ازدواجش با علیه السلام تا زمان وفات با کسی ازدواج نکرده بود، بی­ تردید موضوع تعدد ازواج که برای سکینه نقل کرده ­اند اسائه ادب دیگری است که دشمنان برای تقرب بین آل علی علیهم السلام و دشمنانشان به علیهم السلام بسته و در راستای تلاش برای رفع عداوت تقلیدی بین آنها و بین مخالفان اهل بیت علیهم السلام صورت گرفته است.(۲) 🔰بر روایات ازدواج‌های مکرر سکینه بنت الحسین علیه السلام اشکالات بسیاری وارد است که از مهمترین آن می­توان به این دو مورد اشاره کرد: 🔸اولاً: از طریق تاریخ نویسان نام هیچ همسر یا فرزندی برای این بانو به ثبت نرسیده است، هرچه هست روایاتی است که از طریق و امثال او به ما رسیده است. آن بانویی که علیه السلام در توصیف او می­فرمایند «و اما السکینه فغالب علیها الاستغراق مع الله فلا تصلح لرجل؛ سکینه غالباً غرق در ذات الهی است از این رو شایسته امور زناشویی نیست» چگونه ممکن است آن طور باشد که ابوالفرج می­گوید. 🔸ثانیاً: این ازدواج ­ها و بخصوص ازدواج سکینه با مصعب بن زبیر به جهت دشمنی شدید آل زبیر با اهل بیت علیهم السلام و عدم توافق آنان با هم، امری محال است و برخی مقتضیات دینی و اجتماعی نیز این ازدواج را منع می­کند چگونه ممکن است سکینه با مصعبی ازدواج کند که با آل علی علیهم السلام دشمنی شدید داشته است و شیعیان او را از دم شمشیر می­گذرانده است.(۳) ادامه دارد... 📚 منابع ۱. ابوالفرج الاصفهانی، اغانی، ج۱۶، ص۳۶۶؛ ابن سعد؛ الطبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۰، ج۸، ص۳۴۷. ۲. الحلو، محمدعلی السید یحیی، ص۱۴۵. ۳. همان ۹۹-۱۴۶. 🆔 @islam_history
📌 شهید ایرانی روز 🏴 غلامی که علیه‌السلام همانند اکبرش صورت روی صورت او گذاشت... 🔰در منابع مربوط به قیام امام حسین علیه السلام، از غلامی ترک با تبار ایرانی، سخن به میان آمده است که در به رسید.برخی او را واضح و برخی دیگر اسلم بن عمرو خوانده‌ اند. 🔰نقل شده است که وی قاری ، دانای به زبان عربی و در مواقعی کاتب امام حسین علیه السلام بوده است. هنگام هجرت امام حسین علیه السلام از به و از آنجا به کربلا، همراه آن حضرت بود. روز عاشورا از امام علیه السلام اذن میدان گرفت و آهنگ پیکار کرد.  🔰سماوی رجز زیر را به این غلام نسبت داده است:أَمیری حُسَیْن وَنِعْمَ الْامیر • سُرورُ فُؤادَ البَشیرِ النَّذیر.فرمانده من حسین علیه السلام است؛ و چه خوب فرماندهی! -همانا او- مایه شادمانی قلب رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است. 🔰غلام پس از مبارزه‌ ای شجاعانه و کشتن شماری از آن قوم تبهکار، سرانجام بر اثر فراوانی جراحات بر زمین افتاد و با اندک توانی که در بدن داشت، به سوی امام حسین علیه السلام اشاره کرد. حضرت به بالین وی آمد، و دست در گردنش انداخت، و صورت بر صورت او گذاشت. غلام چشم گشوده، با دیدن امام علیه السلام تبسّمی کرد و گفت: «مثل من -سعادتمند- کیست که فرزند صلی الله علیه و آله و سلم صورتش را بر صورتم نهاده است!» و آنگاه به دیدار پروردگار شتافت. 📚 مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال، ج۹، ص۳۲۶. 📚 سماوی، محمد بن طاهر، إبصار العین فی أنصار الحسین علیه‌السلام، ص۹۵-۹۶. 🆔 @islam_history
📌 سابقه جشن ✍ برگزاری مراسم عزاداری و همچنین مراسم جشن عید آنچنان بین رواج داشته که ذهبی عالم در وقایع قرن چهارم به آن اشاره می کند: 💠 عملت الرافضة يوم عاشورا بالنَّوح وتعليق المُسُوح، وعيّدوا يوم الغدير وبالغوا في الفرح 💠 رافضی‌ها[شیعیان] در روز با بستن خیابان‌ها به عزاداری می‌پردازند و همچنین روز غدیر را عید گرفته و به جشن و شادی می پردازند. 📚 تاریخ الاسلام، ذهبی، ج26، ص39. 💠 أقامت الرافضة رسم يوم عاشورا من النّوْح واللَّطم والبكاء وتعليق المُسوح وغلْق الأسواق، وعملوا العيد والفرح يوم الغدير، وهو ثامن عشر ذي الحجّة 💠 شیعیان با بستن خیابان ها و بازارها در روز عاشورا با نوحه و اشک عزاداری میکنند و روز روز 18 ذی الحجه را عید میگیرند. 📚 تاریخ الاسلام، ذهبی، ج26، ص47. 🆔 @islam_history
⚠️ تشکیک در دستگاه عزاداری علیه السلام شغل شیاطین 🔹 ابن قولویه قمی رضوان الله علیه روایت کرده است که سلام الله علیها از علیه السلام کرده است که در هنگام احتضار از وقائع صحبت نمودند و سپس فرمودند: ✍ «... إنّ إبلیس فی ذلک الیوم یطیر فرحاً فیحول الأرض کلّها فی شیاطینه و عفاریته فیقول: یامعشر الشیاطین! قد أدرکنا من ذریة آدم الطلبه و بلغنا فی هلاکهم الغایة و أورثنا هم السوء إلاّ من اعتصم بهذه العصابه فاجعلوا شغلکم بتشکیک النّاس فیهم...» 🔸 «به درستی که در این روز (بعد از واقعه ) حول زمین پرواز می‌کند در حالی که شادمان است و تمامی شیاطین و اجنه خبیث را جمع می‌کند و می‌گوید: ای گروه شیاطین! همانا که ما انتقام و طلب خود را از ذریه آدم گرفتیم و مردم را اهل کردیم مگر کسی که در این مصیبت گریه کند و به دوستی آل (صلی الله علیه و آله) پایدار باشد. پس تا می‌توانید مردم را به شک اندازید و از این مصیبت باز دارید، تا زحمت من به هدر نرود.» 📚 کامل الزیارات، تألیف ابن قولویه قمی، باب ۸۸، حدیث ۱، صفحه ۴۸۸ 📃 اسکن روایت: 🌐 http://bit.ly/2yLQdEi 📃 پوستر: 🌐 http://bit.ly/2x2ld0S ‼️ چقدر این روزها حضور این شیاطین در اطرافمان خصوصا در فضای مجازی احساس می‌شود 🆔 @islam_history
📌 روز شمار کربلا 🔰با مرگ و روی کار آمدن یزید، وی از علیه السلام درخواست بیعت کرد. حاكم جمعه ۲۷ رجب سال ۶۰ قمری امام را احضار کرد. 🔰امام حسین علیه السلام با روی کار آمدن خطاب به ولید، فرمودند: باید با خداحافظی کرد.(فاتحه اسلامِ با یزید را باید خواند) 💠 بيرون رفتن امام حسین علیه السلام از در ۲۸ رجب سال ۶۰. 💠 ورود به مكّه در ۳ شعبان سال ۶۰. 💠 اقامت در مکّه در ماه ، ، شوال، ذى‌القعده و ذى‌الحجه تا روز هشتم سال ۶۰. 💠 رسيدن اولين نامه‌هاى كوفيان به امام حسین علیه السلام در ۱۰ سال ۶۰. تعداد نامه های ارسالی حدود ۱۵۰ نامه بود.(تعداد نفرات مهر کننده ۱۸هزار) 💠 بيرون رفتن بن عقیل از مکّه در ۱۵ رمضان سال ۶۰. 💠 ورود مسلم به در ۵ شوال سال ۶۰. 💠 در ۹ ذى‌الحجه سال ۶۰. 💠 خروج امام حسین علیه السلام از مکّه سه‌شنبه ۸ ذى‌الحجه سال ۶۰. 💠رسيدن امام حسین علیه السلام به سرزمين در دوم سال ۶۱. 💠 ورود به در سوم محرم سال ۶۱. 💠 سامان‌دهی سپاه از سوى عمر بن سعد و گفتگوهاى او با امام حسین علیه السلام تا ششم محرم‌الحرام سال۶۱. 💠 عدم پذیرش بیعت و مقاومت در برابر ظلم. 💠 منع سپاه اسلام از دسترسى به آب از ۷محرم ۶۱. 💠 واقعه و مظلومانه امام حسین علیه السلام و ۷۲ تن از یاران وی در ۱۰ محرم سال ۶۱. 💠 انتقال اسرا از سرزمين کربلا بعدازظهر روز ۱۱ محرم سال ۶۱. 💠 دفن شهدای کربلا و بدن امام حسین علیه السلام در روز بعد از عاشورا. 📚 جمعی از نویسندگان، مقتل جامع سیدالشهدا. 🆔 @islam_history
📌 کسی که نمی‌تواند در روز به برود، به «صحرا» برود و عزاداری کند ✅ جناب علقمة و مالک جُهنی می‌گویند علیه السلام فرمودند: ◾️کسى در دهمین روز ، مرقد علیه السلام را کند و روز را تا شب با حالتى گریان نزد آن حضرت بماند، روز خدا را ملاقات کند در حالى که خداوند متعال ثواب دو میلیون حج و دو میلیون عمره و دو میلیون جهاد را به وى بدهد، مانند ثواب کسی که با صلی الله علیه و آله حج و عمره و جهاد به جای آورده باشد! 👈 مالک گوید از حضرت پرسیدم: فدایت شوم، پس کسی که در شهرهاى دوردست است و نمی‌تواند در چنین روزى  به زیارت حضرت برود، چه بهره‌ای دارد؟ امام فرمودند: او در چنین روزى به صحرا رفته یا به پشت بام بلندى در خانه‏اش برآید و با سلام به حضرت اشاره کرده، سپس در نفرین بر قاتلان آن حضرت سعى و کوشش نموده، و پس از آن دو رکعت بخواند، در وسط روز قبل از ظهر، سپس براى حسین ندبه و گریه نموده، و به کسانى که در خانه‌اش هستند نیز بگوید که براى حضرت بگریند، و در خانه‏ اش  مصیبت حضرت را اقامه کند، با اظهار جزع بر حسین علیه السلام. و در خانه‌ها یکدیگر را با گریه ملاقات کنند. و به یکدیگر تعزیت گویند به جهت مصیبت حضرت. پس در صورتی که چنین کنند، من ضامن هستم که خداوند تمام آن ثواب‏ها را به ایشان اعطاء فرماید. عرض کردم: فدایت شوم، شما براى ایشان ضامن این ثوابها مى‏شوید؟! امام فرمودند: هرکسی که این کارها را انجام دهد، من ضامن آنها هستم(که این ثواب‌ها بهشان برسد). 📚 کامل الزیارات، ص 174. 🆔 @islam_history
◾️ درخواست علیه السلام از شیعیان... 💠 مرحوم کفعمى در مصباح، از سلام الله علیها مى کند که چون پدرم کشته شد آن بدن نازنین را در آغوش گرفتم و حالت اغما و بیهوشى برایم روى داد، در آن حال شنیدم پدرم مى فرمود:   شیعتى ما ان شربتم ری عذب فاذکرونى   او سمعتم بغریب او شهید فاندبونى   و انا السبط الذى من غیر جرم قتلونى   و بجرد الخیل بعد القتل عمدا سحقونى   لیتکم فى یوم جمیعا تنظرونى   کیف استسقى لطفلى فابوا ان یرحمونى   و سقوه سهم بغى عوض الماء المعین   یا لرزء و مصاب هد ارکان الحجون   ویلهم قد جرحوا قلب رسول الثقلین   فالعنوهم ما استطعتم شیعتى فى کل حین   اى پیروان من! هرگاه آب گوارا نوشیدید، مرا یاد کنید و هرگاه داستان غربت غریبى یا شهیدى را شنیدید، بر من بگریید.   من نوه هستم، مرا بى گناه کشتند و سپس با تاختن اسب عمدا بدنم را خرد کردند. اى کاش همه شما در روز عاشورا بودید و مى دیدید که چگونه براى طفل صغیرم آب طلبیدم و آنان از ترحم به من خوددارى کردند.به جاى آب گوارا تیر ستم را به کودک کوچکم چشانیدند. واى از این مصیبت بزرگ و دردناکى که پایه هاى کوه بلند حجون (در مکه ) را به لرزه در آورد. واى بر آن که قلب رسول جن و انس را جریحه دار کردند! پس اى من ! همیشه و هر چه در توان دارید آنان را لعنت کنید. 📚 المصباح‏، ص، 741. 🆔 @islam_history
📌 تعدد ازواج حضرت سلام‌الله‌علیها، آری یا خیر؟ 🔰از اتهاماتی که به سکینه بنت الحسین علیها السلام نسبت داده شده است ازدواج­‌های مکرر ایشان است و عجیب‌­تر اینکه در میان این ازدواج‌­ها نام افرادی هم به چشم می­خورد که سابقه عناد و دشمنی با او و اهل بیتش را داشته و از دشمنان درجه اول آنان و شیعیانشان محسوب می­شدند. 🔰در روایات اهل سنت آمده که دختر علیه السلام پس از واقعه تلخ و بازگشت به مدینه با کرد و برای او فرزندی به نام "فاطمه" به دنیا آورد و پس از کشته شدن مصعب با عبدالله بن بن عبدالله بن حکیم بن حزام بن خویلد ازدواج کرد و پسری بنام "عثمان" برای او به دنیا آورد پس از عبدالله سکینه با زید بن عمرو بن عثمان بن عفان و بعد با ابراهیم بن عبدالرحمان بن عوف ازدواج کرد اما به واسطه نامه هشام بن عبدالملک والی مدینه از او جدا شد و بعد با اصبغ بن عبدالعزیز بن مروان ازدواج کرد و سپس دوباره با ابراهیم بن عبدالرحمن بن عوف ازدواج کرد. (۱) 🔰با توجه به اینکه بر اساس روایات شیعی، سکینه بعد از ازدواجش با علیه السلام تا زمان وفات با کسی ازدواج نکرده بود، بی­ تردید موضوع تعدد ازواج که برای سکینه نقل کرده ­اند اسائه ادب دیگری است که دشمنان برای تقرب بین آل علی علیهم السلام و دشمنانشان به علیهم السلام بسته و در راستای تلاش برای رفع عداوت تقلیدی بین آنها و بین مخالفان اهل بیت علیهم السلام صورت گرفته است.(۲) 🔰بر روایات ازدواج‌های مکرر سکینه بنت الحسین علیه السلام اشکالات بسیاری وارد است که از مهمترین آن می­توان به این دو مورد اشاره کرد: 🔸اولاً: از طریق تاریخ نویسان نام هیچ همسر یا فرزندی برای این بانو به ثبت نرسیده است، هرچه هست روایاتی است که از طریق و امثال او به ما رسیده است. آن بانویی که علیه السلام در توصیف او می­فرمایند «و اما السکینه فغالب علیها الاستغراق مع الله فلا تصلح لرجل؛ سکینه غالباً غرق در ذات الهی است از این رو شایسته امور زناشویی نیست» چگونه ممکن است آن طور باشد که ابوالفرج می­گوید. 🔸ثانیاً: این ازدواج ­ها و بخصوص ازدواج سکینه با مصعب بن زبیر به جهت دشمنی شدید آل زبیر با اهل بیت علیهم السلام و عدم توافق آنان با هم، امری محال است و برخی مقتضیات دینی و اجتماعی نیز این ازدواج را منع می­کند چگونه ممکن است سکینه با مصعبی ازدواج کند که با آل علی علیهم السلام دشمنی شدید داشته است و شیعیان او را از دم شمشیر می­گذرانده است.(۳) ادامه دارد... 📚 منابع ۱. ابوالفرج الاصفهانی، اغانی، ج۱۶، ص۳۶۶؛ ابن سعد؛ الطبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۰، ج۸، ص۳۴۷. ۲. الحلو، محمدعلی السید یحیی، ص۱۴۵. ۳. همان ۹۹-۱۴۶. 🆔 @islam_history
1444.pdf
6.68M
📄 مقاله 📌 واکاوی نقش مادران در شکل گیری حادثه 🆔 @islam_history