eitaa logo
تاریخ و سیره اهل بیت علیهم السلام
482 دنبال‌کننده
313 عکس
82 ویدیو
26 فایل
💠 امیرالمومنین علیه السلام در نامه ای به امام حسن علیه السلام: 📜 اعْرِضْ عَلَیْهِ أَخْبَارَ الْمَاضِین! تاریخ گذشتگان را به او(نفست) ارائه کن تا ببیند که در گذشته چه اتفاقاتی افتاده است! 💠 پیامگیر: @amdabir
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 حضرت در کلام حضرت علیها السلام 🔰روایت شده که وقتی روز برپا می شود ، اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله به مولا علیه السلام می فرمایند که به زهرا بگو ، برای شفاعت و نجات امت چه داری؟ 💠 مولا پیام حضرت رسول را به خانم زهرا سلام الله علیها می رسانند و ایشان در پاسخ می فرمایند که: 💠 " یا امیر المؤمنین ! کفانا لاجل ِ هذا المقام ِ الیدان ِ المَقطوعتان ِ مـِـن ابنی العباس " 💠 ای ! دو دست بریده پسرم عباس برای ما در مورد شفاعت کافی است. 📚 معالی السبطین، ج۱، ص۴۵۲. 🆔 @islam_history
📌 روابط علیه السلام با خلفا چگونه بود؟ ✍ مسلم بن حجاج نیشابوری می‌نویسد: 💠 در حضور ، ، عبدالرحمن‌بن‌عوف و سعدبن‌ابی‌وقاص خطاب به عموی پیامبر و امیرالمؤمنین می‌گوید: 💠 هنگامی که صلی الله علیه و آله از دنیا رفت و به رسید، شما دو نفر او را دروغگو، گناهکار، حیله‌گر و خائن می‌دانستید و هنگامی که ابوبکر از دنیا رفت و من جانشین او شدم، مرا چون ابوبکر دروغگو، گناهکار، حیله‌گر و خائن می‌دانید. 📚 صحیح مسلم، ح۴۵۵۲. 🆔 @islam_history
تاریخ و سیره اهل بیت علیهم السلام
📌 ساخت مجسمه طلایی از #معاویه در اروپا⁉️ 👈 یکی از بزرگان آلمان گفته است ما باید مجسمه ای طلایی از م
📌 سال‌مرگ معاویه 🔰راغب اصفهانى در محاضرات و از ربیع الابرار زمخشرى نقل می‌کنند که را به چهار مرد نسبت می‌دادند: مسافر بن ابى عمرو، عمار بن ولید بن ، و صباح که مغنى عماره بن ولید بود. مادر معاویه هند با صباح - که جوان خوش رویى بود و کارگر ابوسفیان بود - الفتى تمام داشت! اما به ظاهر او را معاویه بن ابى سفیان بن حرب مى‌گویند❗️ 🔰مادر معاویه هند است که از ذوات الاعلام است و میل فراوانى به غلامان سیاه داشت و از توضیح حال پدر معاویه وضع مادر او هند روشن می‌شود. 🔰معاویه اول کسى بود که دشنام بر علیه السلام را ترویج کرد و در آخر خطبه جمعه لعن و جسارت بر امیرالمؤمنین علیه السلام مى‌کرد. او دستور داد در تمام شهرها این لعن انجام شود و تا زمان بن عبد العزیز ادامه داشت تا اینکه او لعن بر آن حضرت را منع کرد. 🔰معاویه مردى خوش گذران و پرخور بود، به حدى که از کثرت خوردن می‌گفت: «خسته شدم ولى سیر نشدم» و این به خاطر نفرین حضرت رسول صلی الله علیه و آله درباره او بود.  🔰آخر الأمر معاویه در مسیر به شام بیمار شد، به حدى که مى‌لرزید و دهان او بسته نمى‌شد تا وارد شام شد و در آنجا جان به مالک دوزخ داد. 🔰جنایات او زیاده از آن است که در این مختصر بگنجد ولى در هنگام مرگ به یکى از خواص خود گفت: چند گناه بزرگ کرده‌ام: حق بن ابى طالب را غصب کردم، بن على را به فریب دادن جعده به رساندم و را به جانشینى خود انتخاب کردم و حجر بن عدى و اصحاب او را به قتل رساندم. برگرفته از 📚 منتخب التواریخ، ص۴۴۸. 📚 ، ج۳۳، ص۲۱۴. 📚 وقایع الایام رجب، ص۱۷۳. 🆔 @islam_history
📌 شیطنت تاریخی در مورد علیه السلام 🤔 ⁉️آیا حضرت عباس به برادران خود گفت: شما زودتر از من به میدان بروید تا من از شما ارث ببرم؟! این حرف را نخستین بار طبری در تاریخش می زند. طبری خودش با تردید این را نقل می کند چرا که چنین گفته آورده: قال: و زعموا ان العباس بن على قال لإخوته من أمه: عبد الله، و جعفر و عثمان: يا بنى أمي، تقدموا حتى ارثكم، فانه لا ولد لكم، ففعلوا، فقتلوا. ابن اثیر هم این مطلب را آورده اما واژه گمان می کنم را حذف کرده است. و قال العبّاس بن عليّ لإخوته من أمّه عبد الله و جعفر و عثمان: تقدّموا حتى أرثكم فإنّه لا ولد لكم. ترجمه: حضرت به برادران مادری‌اش یعنی عبدالله، جعفر و گفت، جلوتر از من به میدان بروید و بجنگید و شوید تا من از شما ارث ببرم❗️ باید گفت این اشتباه است زیرا مگر معقول است که حضرت ابوالفضل که مرگ را در برابر دیدگان خود می بیند و مرگ همه اصحاب و عده زیادی از را مشاهده کرده و تنهایی و غربت برادرش را می بیند که هر چه فریاد می کند و کمک می طلبد کسی به یاری او نمی آید و از طرفی صدای اطفال را می شنود که ناله العطش آن ها بلند است به فکر مال دنیا و ثروت اندوزی برای فرزندانش باشد. اصولا این سخن مورد ندارد زیرا مادر آن ها بود و او وارث فرزندانش بوده است تا وقتی که مادر وجود دارد برادر وارث نیست و بعید است که و ابن اثیر متوجه این ایراد نباشد پس باید گفت عبارت تحریف شده (اثارکم) بوده یعنی انتقام شما را بگیرم زیرا شما فرزند نداریت که انتقام از دشمنتان بگیرد. 📚 تاريخ طبری، ج۵،ص۴۴۸. 📚 الكامل فی التاريخ ،ج۴،ص۷۶. 🆔 @islam_history
📌 قتل متوكل 🔰در سال ۲۴۷ ه‍ عباسى ملعون، به دستور فرزندش ‍ به قتل رسيد. مدت خلافت او ۱۴ سال و ده ماه و عمر نحسش ۴۱ سال بود. 🔰متوكل بعد از واثق ، در سال ۲۳۲ ه‍ به نشست. در ايام او لهو و لعب و طرب، مخصوصا در مجلس او بسيار بود. 🔰او مردى خبيث السيره بود و چنانچه عليه السلام فرموده بود، كافرترين آل بود. عمرو بن فرج را والى و كرد، او به مردم دستور داده بود كه كسى به آل احسان نكند، و اگر كسى كوچكترين احسانى كند سخت عقوبت خواهد شد، به حدى كار بر علویان تنگ شده بود كه لباسهاى زنان علويه كهنه و پاره شده بود و پيراهن سالمى را براى به نوبت مى پوشيدند، و نخ ريسى مى كردند، تا متوكل به درك واصل شد. 🔰از اعمال زشت و پست متوكل اين بود كه هميشه و در همه جا اميرالمؤمنين عليه السلام را به بدى ياد مى كرد، و به آن حضرت جسارت مى كرد. او ۱۷ بار قبر مبارك حضرت عليه السلام را خراب كرد، ولى دوباره بنا شد. 🔰متوكل در راه آن حضرت دست قطع مى كرد و زوار را مى كشت. 🔰به خاطر جسارتهايى كه متوكل در مجلسى به اميرالمؤمنين عليه السلام كرد، پسرش در شب چهارشنبه سوم يا چهارم ماه شوال چند نفر از غلامهاى خاص پدر را مامور كشتن وى كرد، و آنها در حالى كه متوكل مشغول شرب خمر بود، خويش را ريختند و به دركات جحيم شتافت . 🔰در همان روزى كه متوكل به دستور پسرش منتصر كشته شد مردم با او در قصر معروف جعفرى بيعت كردند. منتصر مردى به ظاهر رئوف و مهربان بر صلى الله عليه و آله بود، و بر عكس پدر خود به آل ابى طالب احسان مى كرد و به هيچ وجه متعرض ايشان نمى گشت. 🔰او زيارت عليه السلام را آزاد كرد و مانع احدى نشد، و دستور داد را به اولاد و امام حسين عليهما السلام برگردانند، و اوقاف آل ابى طالب عليهم السلام را آزاد كرد و دستور داد كسى متعرض ‍ عليه السلام نشود. همچنين براى علويان مدينه اموالى فرستاد تا در ميانشان تقسيم شود. 🔰او در روز ۲۵ ربيع الاول سال ۲۴۸ بيمار شد و در پنجم ربيع الثانى عصر در گذشت و مدت خلافتش ۶ ماه بود. گفته شده كه او مسموم شد به زهرى كه در شاخ حجامت ريخت بودند. 📚 ، ج۵۰، ص٢١٠. 📚 البدايه و النهايه، ج١٠، ص۳۷۵. 📚 تاريخ بغداد، ج٢، ص١١٩. 🆔 @islam_history
یا #عباس! جیب المای لسکینه ... شوف الحرم حرقوه ... ای عباس برای #سکینه آب بیاور... ای عباس ببین خیمه ها را آتش زدند... 🆔 @islam_history
📌 ابوسفیان 🔰او را گاهی به کنیه ابوحنظله نیز خوانده‌اند. دقیق تولد او روشن نیست، به روایتی ۱۰ سال پیش از عام الفیل متولد شد. 🔰با آغاز دعوت صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم، جزء سرسخت‌ترین دشمنان او شد، با این همه شدت مخالفتِ او را از دیگر سران قریش، مانند ابوجهل و ابولهب کمتر دانسته‌اند. 🔰وی پاسخ پرسش پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم که چرا با این‌که می‌دانی من رسول خدایم، با من می‌جنگی، گفت:می‌دانم تو راست می‌گویی؛ امّا تو جایگاه مرا در می‌دانی و چیزی آورده‌ای که با آن، دیگر بزرگی و شرفی برای من نمی‌ماند؛ پس با تو از سر حمیّت و کراهت می‌جنگیم. 🔰ابوسفیان چون از تصمیم پیامبر برای هجرت به آگاه شد، با شرکت در دارالندوة، و‌برای‌ پیش‌گیری از گسترش اسلام، پیشنهادِ مطرح شده (ترور) را پذیرفت. 🔰همچنین همسر او (هند) در زمان جاهلیت، یکی از زنان صاحب پرچم و از زنادهندگان مشهور مکه بود. 🔰در جنگ بدر، قریشیان شکست خوردند و حنظله، پسر ابوسفیان کشته و پسر دیگرش عمرو اسیر شد که بعداً آزاد گردید. این شکست چنان بر قریشیان گران آمد که تصمیم گرفتند، دوباره به پیکار با پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم و مسلمانان مدینه روند. 🔰ابوسفیان پس از شکست مشرکان در بدر، به روش‌های گوناگون به تحریک قریش پرداخت. گریستن بر مردگان را برای همه و استعمال بوی خوش و هم‌خوابگی با زنان را برای خویش، تا انتقام حرام کرد. 🔰در اُحد، نزدیکی مدینه، جنگ سختی روی داد که مسلمانان شکست خوردند و نخبگانی از آنان چون ، عموی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم به رسیدند. پس از نبرد، ابوسفیان بر فراز کوه آمد و ضمن ستایش بتان، پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم را به نبردی دوباره، در بدر وعده داد. 🔰سال دیگر، ابوسفیان با یاری یهودیان مدینه، پیکار خندق را بر ضد پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم ترتیب داد، اما با تدبیر و هوشمندی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم، سپاه ابوسفیان و متحدان او، ناکام بازگشتند و مدینه رهایی یافت. 🔰سرانجام پس از دشمنی و پیکارهای متعدد، ابوسفیان در سال ۸ ق، به هنگام فتح به یاری و وساطت بن ، نزد پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم آمد و آورد و پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم خانه او را پناهگاه امن اعلام کرد و فرمود: اذهبوا انتم الطلقا (بروید که شما آزاد شده اید!) 🔰از مدائنی نقل است که بعد از بیعت مردم با ، نزد علیه‌السلام رفت و از این که فردی از پست‌ترین قبیله قریش به خلافت رسیده، خواست تا حضرت که به خلافت سزاوارتر است، به اعتراض و ستیز برخیزد و آمادگی خود را برای حمایت از خلافت علی اعلام کرد؛ امّا علیه‌السلام نپذیرفت. 🔰 که فتنه‌گری او را می‌دانست، به ابوبکر پیشنهاد کرد تا او را تطمیع کند و بدین‌گونه بر جای نشست و بیعت کرد. 🔰با شروع خلافت با اذعان به اینکه نه خدایی هست نه پیامبری به پیشنهاد داد این امر(خلافت) را مثل توپ در دست بگیرند و به دیگران ندهند. 🔰تاریخ دقیق مرگ وی چندان روشن نیست. به گزارش واقدی، وی ۵ سال پیش از قتل عثمان، در ۳۰ق درگذشت، اما تاریخ های ۳۱ تا ۳۳ق را هم برای مرگ او آورده اند. 📚 انساب الاشراف، ج۵، ص۱۹. 📚 المغازی واقدی، ج۲، ص۸۱۷، 📚 الطبقات الکبری، ج‌۲، ص‌۲۲. 📚 الفتوح ابن اعثم کوفی، ج‌۲، ص‌۵۵۹‌. 🆔 @islam_history
📌 معاویه 🔰راغب اصفهانى در محاضرات و از ربیع الابرار زمخشرى نقل می‌کنند که را به چهار مرد نسبت می‌دادند: مسافر بن ابى عمرو، عمار بن ولید بن ، و صباح که مغنى عماره بن ولید بود. مادر معاویه هند با صباح - که جوان خوش رویى بود و کارگر ابوسفیان بود - الفتى تمام داشت! اما به ظاهر او را معاویه بن ابى سفیان بن حرب مى‌گویند❗️ 🔰مادر معاویه هند است که از ذوات الاعلام است و میل فراوانى به غلامان سیاه داشت و از توضیح حال پدر معاویه وضع مادر او هند روشن می‌شود. 🔰معاویه اول کسى بود که دشنام بر علیه السلام را ترویج کرد و در آخر خطبه جمعه لعن و جسارت بر امیرالمؤمنین علیه السلام مى‌کرد. او دستور داد در تمام شهرها این لعن انجام شود و تا زمان بن عبد العزیز ادامه داشت تا اینکه او لعن بر آن حضرت را منع کرد. 🔰معاویه مردى خوش گذران و پرخور بود، به حدى که از کثرت خوردن می‌گفت: «خسته شدم ولى سیر نشدم» و این به خاطر نفرین حضرت رسول صلی الله علیه و آله درباره او بود.  🔰روزی به همراه دو پسرش (معاویه و ) که در جلوی مرکب و پشت مرکب بودند، می‌رفت. رسول گرامی فرمودند: خدا کسی که سوار بر مرکب است، کسی که در جلوی مرکب است و کسی که در پشت مرکب است را لعنت کند. 🔰آخر الأمر معاویه در مسیر به شام بیمار شد، به حدى که مى‌لرزید و دهان او بسته نمى‌شد تا وارد شام شد و در آنجا جان به مالک دوزخ داد. 🔰جنایات او زیاده از آن است که در این مختصر بگنجد ولى در هنگام مرگ به یکى از خواص خود گفت: چند گناه بزرگ کرده‌ام: حق بن ابى طالب را غصب کردم، بن على را به فریب دادن جعده به رساندم و را به جانشینى خود انتخاب کردم و حجر بن عدى و اصحاب او را به قتل رساندم. برگرفته از 📚 منتخب التواریخ، ص۴۴۸. 📚 ، ج۳۳، ص۲۱۴. 📚 وقایع الایام رجب، ص۱۷۳. 🆔 @islam_history
📌 ملعونین در (۳) 📌 زیاد بن ابیه 🔰در نسب او اختلاف است، بنابر نقلی پدر زیاد، عُبَید بنده‌ای در طائف، و مادرش سمیه، کنیز حارث بن کلده بود. ، پدر ، نیز زیاد را فرزند زنای خویش با سمیه خوانده بود؛ به همین خاطر معاویه در دوران خلافتش، او را به پدرش ملحق کرد و برادر خویش خواند❗️ 🔰زیاد به پیشنهاد ابن ، از جانب علیه السلام برای سرکوب یک شورش به فارس اعزام شد و پس از آن، کارگزار بن ابی طالب علیه السلام در استخر فارس بود. او در جنگ نیز حضور داشت و جانب علی علیه السلام را گرفت و امان نامه و دعوت معاویه را نپذیرفت. 🔰پس از صلح علیه السلام، ابتدا از پذیرش بیعت با معاویه سرباز زد؛ اما با وساطت مغیرة بن شعبه به شام رفت و معاویه وی را با استناد به صحبتی از پدرش ابوسفیان، زیاد بن ابی سفیان خواند. وی در دوران حکومت معاویه به حکومت بصره و رسید. 🔰وی پدر عبیدالله حاکم بصره و کوفه در دوران بن معاویه است که در واقعه و علیه السلام نقش مهمی داشت. 🔰مشهورترین ماجرای سخت گیری بر شیعیان در زمان زیاد، دستگیری و قتل حجر بن عدی و یارانش است. زیاد آنها را به جرم اینکه به علی علیه السلام دشنام نمی‌دهند و به دشنام دهندگان اعتراض می‌کنند، بازداشت و زندانی کرد و به دستور معاویه راهی شام کرد. حجر و یارانش به دستور معاویه در جایی به نام مرج عذراء به شهادت رسیدند. 📚 دینوری، اخبار الطوال، ص۲۱۹. 📚 ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲،ص۵۲۵. 📚 ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج ۷، ص۳۲۰. 🆔 @islam_history
📌عمر بن سعد 🔰تاریخ‌ تولد وی‌ به‌ درستی‌ روشن‌ نیست‌. برخی‌ نوشته‌اند که‌ در زمان‌ اسلام‌ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم و به‌ قولی‌ در سال‌ کشته‌ شدن‌ بن‌ خطاب‌ (۲۳ق‌/ ۶۴۴م‌)، زاده‌ شده‌ است‌. 🔰پس از علیه‌السّلام، عمر بن سعد به جرگه حامیان پیوست و در زمان امارت زیاد بن ابیه بر کوفه، از یاران و حامیان نزدیک او گردید. او از جمله اشراف کوفه بود که در ۵۱ق‌/۶۷۱م‌ به‌ درخواست‌ ابن‌ زیاد به‌ همراه‌ کسان‌ دیگری‌ برضد حجر بن‌ عدی‌ گواهی‌ داد که‌ حجر به‌ فتنه‌انگیزی‌ برخاسته‌ و کافر شده‌ است‌. این‌ گواهی‌ دستاویزی‌ برای‌ شد تا حجر و یارانش‌ را در مرج‌ عذراء به‌ شهادت‌ برساند. 🔰گفته شده که همزمان با ورود (علیه‌السّلام) به عراق ابن‌ سعد که از سوی به امارت حکومت ری و و دَسْتبی‌ (معرب‌ دشتپی‌، دشتی‌ پهناور میان‌ ری‌ و همدان‌ که‌ بعدها به‌ قزوین‌ ملحق‌ گردید.) منصوب و به‌ سرکوبی‌ شورش‌ دیلمیان‌ مأمور شده‌ بود، با ۴ هزار سپاهی‌ در بیرون‌ کوفه‌ اردو زده‌ و آماده‌ حرکت‌ به‌ سوی‌ ری‌ بود. پس ابن‌ زیاد او را از رفتن بازداشت و به او دستور داد تا به مصاف علیه‌السّلام برود. ابن‌ سعد از اجرای این دستور عذر خواست؛ اما عبیدالله امارت ری را مشروط به جنگ با امام حسین علیه‌السّلام کرد. 🔰نقل شده که روزی امام علیه‌السّلام شخصی را نزد پسر سعد فرستاد و از وی خواست تا شبانه با او دیدار کند. شب هنگام، امام علیه‌السّلام و ابن‌سعد هریک با همراهی بیست سوار به محل ملاقات آمدند؛ حضرت علیه‌السّلام، به جز علیه‌السّلام و علی‌اکبر علیه‌السّلام، از سایر یاران خواست که فاصله بگیرند ابن‌ سعد نیز فرزندش حفص و غلامش را نگاه داشت و به دیگران دستور داد تا عقب بروند. در این دیدار امام علیه‌السّلام به او فرمود: «عمر، وای بر تو؛ تو را چه می‌شود از خدایی که بازگشت همه ما به سوی اوست نمی‌ترسی که به جنگ من آمدی؟ حال آن که می‌دانی که من کیستم. از این خیال و‌ اندیشه‌ی ناصواب در گذر و راهی که صلاح دین و دنیای تو در آن است، اختیار کن و به نزد من آی و خود را از این ضلالت بیرون آور و بدین دنیای غدّار فریبنده که او چون من و تو بسیار دیده، مغرور نشو و یقین بدان که سعادت و سلامت تو در آنچه که می‌گویم است.» ابن‌سعد گفت: «راست گفتی؛ امّا از آن می‌ترسم که چون به نزد تو آیم، [عبیدالله] خانه‌ام را خراب کند.» امام علیه‌السّلام فرمود: «من خانه‌ای بهتر از آن، برای تو بنا می‌کنم.» عمر گفت: «قطعه زمینی آباد و حاصلخیز دارم؛ می‌ترسم که ابن‌زیاد آن را از دستم بگیرد و فرزندانم را از منفعت آن محروم سازد.» امام حسین علیه‌السّلام فرمود: «من زمینی بهتر از آن، در حجاز به تو می‌دهم.» عمر ساکت شد و دیگر سخنی نگفت. امام علیه‌السّلام چون چنین دید در حالی که می‌فرمود: «خداوند تو را هلاک سازد و در روز قیامت نیامرزد؛ امید دارم که به فضل خدا از گندم ری نخوری» بازگشت. عمر بن سعد گفت: «ای حسین (علیه‌السّلام) ! اگر گندم نباشد، جو هم می‌توان خورد» او این سخن را گفت و سپس به اردوگاه خود بازگشت. 🔰پیش از آغاز جنگ، امام علیه‌السّلام در یکی از سخنرانی‌های خود، عمر بن سعد را خطاب قرار داد و فرمود: «ای عمر! آیا تو مرا می‌کشی و می‌پنداری آن زنازاده فرزند زنازاده تو را حاکم سرزمینهای ری و گرگان خواهد کرد؟ به خدا قسم هرگز گوارایی آن روز را نخواهی چشید. این امری است حتمی؛ پس هر چه می‌خواهی انجام بده که تو پس از من در دنیا و آخرت شادمان نخواهی بود؛ گویی اکنون سرت را بر نی می‌بینم که در بر افراشته‌اند و کودکان بر آن سنگ می‌پرانند»؛ اما ابن‌ سعد بی‌توجه به این سخنان، غلامش را پیش خواند و نخستین تیر را به سوی امام حسین علیه‌السّلام و یارانش رها کرد و با صدای بلند خطاب به اصحاب و یاران خود گفت که «نزد امیر شهادت دهید که من اول کسی بودم که تیر جنگ را رها کردم.» 🔰پس از واقعه جانگداز ، او دو روز در ماند و به دفن اجساد کشته‌های سپاه خود، پرداخت سپس در حالی که اجساد مطهر و پاک شهدای کربلا را بر روی خاک تفتیده کربلا رها کرده بود به همراه اسرای علیه‌السّلام، به سوی کوفه حرکت کرد. 🔰مختار، ابوعمره را در پی ابن‌ سعد فرستاد؛ عمر برخاست و لباس پوشید تا به به همراه او به دارالاماره برود؛ اما سُر خورد و به زمین افتاد، پس ابوعمره فرصت را غنیمت شمرد و سر از بدنش جدا کرد. او سر پسر سعد را نزد مختار آورد و پیش روی او گذاشت. سپس مختار دستور قتل حفص پسر ابن سعد را نیز صادر کرد. سپس این سرها را با مقداری پول به فرستاد.
⁉️ حال که شهادت پیامبر صلی الله علیه و آله ثابت شد، سوال اینجاست که چه کسانی حضرت را مسموم کردند؟ 🔰در دو روایت بخاری و مسلم از آمده است: ما به در هنگام بیماری‌اش دارو دادیم پس شروع کرد به اشاره کردن به ما که به من دارو ندهید. گفتیم: (مسئله ای نیست) هر بیماری از دارو متنفر است. در بعضی روایات اینچنین آمده: (اهمیتی ندهید) کراهت مریض از دواست! اندکی بعد فرمود: هرکس در خانه است در برابر چشم من باید دارو بخورد بجز عمویم که در کنار شما حضور نداشت. ⚠️ نکته: اولا: مگر اطاعت حضرت رسول در هر حالی طبق نص واجب نشده است؟ مگر قرآن نفرموده: که پیامبر از روی هوی و هوس سخن نمیگوید؟ پس چرا وقتی حضرت خواستند که به او دارو (سم) را ندهند عایشه اطاعت نکرد و بلکه خلاف دستور حضرت عمل کرد؟ انگار عایشه نیز مانند خیال کرده بود که پیامبر نعوذبالله هذیان میگوید!!! آیا رسول خدا فایده دارو را نمی دانست و آنها میدانستند؟ و آیا پیامبر مصلحت خود را تشخیص نمیداد و آنها تشخیص میدادند؟ ثانیا: جمله آخر حضرت (همه اهل خانه در برابر چشم من از این دارو بخورند) اشاره به این دارد حضرت میدانستند که آن دارو نبوده است بلکه سم بوده است که میخواستند توسط آن حضرت را بکشند. لهذا منظور حضرت اینچنین بوده است: اگر دارو بوده است از آن بخورید!!! ولی خودشان میدانستند که دارو نبود و از آن نخوردند. 🔰عبدالصمد بن بشیر از علیه السلام کرده که آن حضرت فرمود: میدانید پیامبر درگذشت یا کشته شد همانطور که خدا میفرماید: (اگر او درگذرد یا کشته شود به جاهلیت باز میگردید.) او قبل از مرگ مسموم شد. آن دو زن (عایشه و حفصه) به او سم نوشاندند. و در روایت دیگر آمده است: عایشه و به او سم نوشاندند. 🔰سران رژیم غاصب (ابوبکر و عمر و دخترانشان) برای اینکه اسم آنها به عنوان قاتلین حضرت رسول در جامعه پخش نشود به دست و پا افتادند و صحنه را غبار آلود کردند و گفتند: درست است که رسول خدا مسموم شده اما این اثر سم خیبر در سال هفتم هجری بوده است که اینک او را از پای درآورده است!!! 🔰البته هیچ عاقلی چنین بهانه واهی را نمی پذیرد زیرا رسول خدا در سال ۱۱هجری کشته شده و حادثه در سال هفتم اتفاق افتاده است!!! 🔰از آن گذشته رسول خدا از مسمومیت طعام خیبر توسط جبرئیل آگاه شد و از آن نخورد. 🔰عایشه نیز از آن واقعه عبرت گرفت و خوردن سم را به اختیار خود پیامبر نگذاشت بلکه به زور آن را به حضرت خوراند. پس قطعا حضرت به خاطر آخرین سم که توسط عایشه به او خورانده شد و حضرت به خاطر ضعف نتوانستند مقاومت کنند و به شهادت رسیدند. 📚 صحیح البخاری، ج۷، ص۱۷. 📚 صحیح مسلم، ج۷، ص ۲۴و۱۹۴. 📚 تاریخ طبری، ج۲، ص۴۳۸. 📚 تفسیر عیاشی، ج۱، ص۲۰۰. 📚 ، ج۲۲، ص۵۱۶. 🆔 @islam_history
📌 روابط #امیرالمومنین علیه السلام با خلفا چگونه بود؟ ✍️ #مسلم بن حجاج نیشابوری می‌نویسد: 💠 #عمر در حضور #عثمان، #زبیر، عبدالرحمن‌بن‌عوف و سعدبن‌ابی‌وقاص خطاب به #عباس عموی پیامبر و امیرالمؤمنین می‌گوید: 💠 هنگامی که #پیامبر صلی الله علیه و آله از دنیا رفت و #ابوبکر به #خلافت رسید، شما دو نفر او را دروغگو، گناهکار، حیله‌گر و خائن می‌دانستید و هنگامی که ابوبکر از دنیا رفت و من جانشین او شدم، مرا چون ابوبکر دروغگو، گناهکار، حیله‌گر و خائن می‌دانید! 📚 صحیح مسلم. 🆔 @islam_history
📌 شورش های معاویه علیه حکومت مرکزی امیرالمومنین علیه السلام 🔰 در ادامه حملات سردارانش در عراق، در آغاز سال ۴۰، بسر بن ابی ارطاه را با سه هزار سپاهی از شام گسیل کرد تا به یمن بتازد. هدف از این اقدام، تعقیب و کشتار و غارت شیعه و هواخواهان امیرالمؤمنین علیه السلام و ارعاب مردم و اخذ بیعت از آنان بود. ⚔ جنایات بُسر در مدینه 🔰با ورود بسر به ، ابوایّوب انصاری، عامل علیه السلام، گریخت، و بسر با مردم و خصوصاًانصار به درشتی تمام سخن گفت و آنان را به دلیل کوتاهی کردن در ماجرای قتل عثمان، نکوهید و به نام معاویه از مردم بیعت ستاند؛ سپس خانه‌های انصار را به آتش کشید و پس از گماشتن  در مدینه، به مکه رفت. به گفته واقدی، بسر طی یک ماه اقامت در مدینه، هر که را متهم به شرکت در شورش بر  بود، کشت. 🛡جنایات بُسر در مکه 🔰با نزدیک شدن بسر به ، قُثَم بن ، عامل علیه السلام ، شهر را ترک کرد. 🔰بسر در سَراة نیز جمعی دیگر از یاران امیرالمومنین علیه السلام را به قتل رساند و در راه صنعا، دو پسر خردسال عبیدالله بن عباس را که نزد بنی کنانه به سر می‌بردند، سر برید  سپس درنَجران، و مناطقی دیگر از یمن، چون اَرحَب و جُرف و جَیسْان، بسیاری از قبیله همدان و بنی سعد و دیگر شیعیان علی علیه السلام را به طرز فجیعی کشت و زنان آنان را به اسارت گرفت. 🗡جنایات بُسر در یمن 🔰چون بسر به صنعا رسید، عبیدالله بن عباس وسعید بن نمران به  گریختند و جانشین عبیدالله پس از چندی مقاومت کشته شد. شماری از ایرانیان یمن (ابناء) که به روایتی، به دو پسر عبیدالله پناه داده بودند، به قتل رسیدند. همچنین وی بسیاری از یاران امیرالمومنین علیه السلام را از دم تیغ گذراند. 📚 تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۱۹۷. 📚 ابوالفرج اصفهانی، اغانی، ج ۱۶، ص ۲۶۶. 🆔 @islam_history
📌 پسرانم به فدای حسین... 💠 پس از واقعه ، بشير در سلام‌الله‌علیها را ملاقات مي کند تا خبر فرزندانش را به او بدهد. 💠 پس از ديدن وي که فرستاده عليه‌السلام بود مي گويد:«اي بشير! از عليه‌السلام چه خبر داري؟ بشير گفت: خدا به تو صبر دهد که تو کشته گرديد. ام البنين فرمود: از عليه‌السلام مرا خبر ده!» بشير خبر شهادت بقيه فرزندان او را هم اعلام کرد، ولي ام البنين پيوسته از امام حسين عليه‌السلام خبر مي گرفت و با صبر و بصيرتي بي نظير مي گويد: 💠 «يا بشير اخبرني عن ابي عبدالله الحسين. اولادي و من تحت الخضراء کلهم فداء لابي عبدالله الحسين» 💠 اي بشير خبر از [امام من]اباعبدالله الحسين بده فرزندان من و همه آنچه زير اين آسمان است فداي اباعبدالله باد. 💠 چون بشير خبر شهادت امام حسين عليه‌السلام را به آن حضرت داد، صيحه‌اي کشيد و گفت: قد قَطّعتَ نياطَ قلبي: اي بشير! رگ قلبم را پاره کردي و سپس صدا به ناله و شيون بلند کرد. 📚 ریاحین الشریعه، ج۳، ص۲۹۴. 🏴 وفات حضرت تسلیت باد. 🆔 @islam_history
📌 داستان عفیف کندی 🗣 عفیف کندی گوید: در روزگار ، وارد (مکّه) شدم و میزبانم ( بن عبد المطلب) بود و ما دو نفر در کنار (کعبه) بودیم، ناگهان دیدم مردی آمد، در برابر (کعبه) ایستاد و سپس پسری را دیدم که آمد در طرف راست او ایستاد؛ چیزی نگذشت زنی را دیدم که آمد در پشت سر آن‌ها قرار گرفت و من می‌دیدم که این دو نفر به پیروی از آن مرد، رکوع و سجود می‌نمودند. این منظره بی سابقه حس کنجکاوی مرا تحریک کرد که جریان را از (عباس) بپرسم، او گفت: ♻️آن مرد بن عبد اللّه است و آن پسر، عموزاده اش و زنی که پشت آن‌ها است، همسر (محمد) است. سپس گفت: برادرزاده‌ام می‌گوید: روزی فراخواهد رسید که خزانه‌های (کسری) و (قیصر) را در اختیار خواهد داشت، ولی به خدا سوگند، روی زمین کسی پیرو این آیین نیست، جز همین سه نفر. سپس راوی گوید: آرزو می‌کنم که ای کاش من چهارمین نفر آن‌ها بودم! این جریان را حتی کسانی که درباره نقل فضایل کوتاهی می‌ورزند نیز نقل کرده اند. 📖 الاصابه، ج ۲، ص ۴۸۰. 🆔 @islam_history
📌 عباس عليه السلام در نگاه حضرت مهدي عليه السلام ✅ سلام بر ، بن ، هم درد برادر كه جانش را فداي او ساخت و از ديروز بهره فردايش را برگزيد، آنكه فدايي برادر بود و از او حفاظت كرد و براي رساندن آب به او كوشيد و دستانش قطع گشت. خداوند قاتلانش، «يزيد بن رقاد» و «حيكم بن طفيل طايي» را لعنت كند... 📚 ذخيرة الدارين، ص 123. میلاد قمر بنی هاشم مبارک باد. 🆔 @islam_history
📌 به مناسبت سالروز 🕌 ، مهم‌ترین آرامستان مسلمانان است که هزاران نفر از مسلمانان از سال‌های نخست تا کنون در آن دفن شده‌اند. از جمله شخصیت‌های مدفون در بقیع می‌توان به این موارد اشاره کرد: 🔰 پیامبر و ائمه چهارگانه علیهم السلام؛ علیه السلام، علیه السلام، علیه السلام و علیه السلام منسوبان ؛ شامل عمو، عمه‌ها، همسران و فرزندان صحابی پیامبر؛ انصار، مهاجرین و تابعین علما، شهدا، صاحب‌منصبان و زنان 🔰در ادوار مختلف تاریخی، بر روی قبر برخی از این شخصیت‌های اسلامی، بقعه‌هایی ساخته شد. برخی نیز در خانه‌های بقیع دفن شده بودند. بقعه ائمه بقیع از جمله این بقعه‌ها بوده است که بعدها به دست وهابیان، تخریب شد. ائمه بقیع و عموی پیامبر در خانه ، دفن شده بودند. 🔰زمین و بوستان بقیع در زمان امویان نیز مورد توجه مردم بوده است و در ادامه توسعه شهر ، افرادی در آن‌جا خانه ساخته‌اند. با توجه به این که از دفن خلیفه سوم در بقیع جلوگیری شده بود و وی در قبرستان یهودیان، حش کوکب دفن شد، در زمان بن حکم والی مدینه، دیوار میان بقیع و حش کوکب،‌ برداشته شد و سنگ قبر بن مظعون که به دست پیامبر نصب شده بود بر روی قبر عثمان بن عفان، منتقل گردید! 🔰اندیشه افراطی و تخریب قبور و شرک دانستن زیارت قبور و توسل به ارواح اولیاءالله، باعث شد این فرقه دست به جنایتی یزرگ بزند. وهابیان حجاز، یک‌ بار در ۱۲۲۰ به مدینه یورش بردند که دولت وقت عثمانی (سلطان محمود دوم) فرمان سرکوبی آنان را در ذی‌القعده ۲۱۲۲ خطاب به محمد علی پاشا، والی مصر، صادر کرد. آنان سرانجام فتنه وهابیان را در چهارشنبه ۸ ذی‌القعده ۱۲۳۳ سرکوب ساخته و آثار تخریبی را بازسازی کردند. وهابیان بار دیگر در صفر ۱۳۴۴ قمری به مدینه حمله کردند و با بدعت شمردن بنای بر قبور و ، به تخریب اماکن مذهبی پرداختند. این تخریب‌ها اعتراضات شدیدی را در کشورهای مسلمان از جمله ایران برانگیخت. آیت الله مدرس در مجلس ایران برای مقابله با این عمل تلاش کرد و موضوع تشکیل کمیسیونی را برای بررسی موضوع مطرح ساخت. 🔰در ماه همان سال، مفتی وهابیان، شیخ عبدالله بُلَیهد، از وارد مدینه شد و برای تخریب قبور، زمینه‌سازی کرد. بدین ترتیب در ۸ شوال ۱۳۴۵ق، بقعه‌های بقیع تخریب گردید. 📖 السمهودی، وفاء الوفاء بأخبار‌ دار المصطفی،ج۳،ص ۹۲ - ۹۸ 📖 جبرتی عبدالرحمن، تاریخ عجائب الآثار فی التراجم و الأخبار المعروف بتاریخ الجبرتی،۱۴۱۷ق، ج۳، ص۶۳ 📖 جلسه: ۱۹۳ صورت مشروح مجلس یوم هشتم شهریور هزار و سیصد و چهار مطابق ۱۰ صفر ۱۳۴۴ 🌐 برای کسب اطلاعات بیشتر: http://hzrc.ac.ir/history#cite_ref-102 🆔 @islam_history
📝نظر استاد مطهری درباره نسبت کثرت طلاق به حضرت مجتبی علیه السلام 🔹در برخی از روایات، حضرت مجتبی علیه السلام مطلاق (کسی که زیاد طلاق می‌دهد) عنوان شده است. به عنوان نمونه در کتاب جلد6 صفحه56 دو روایت درباره کثرت حضرت علیه السلام نقل شده با این مضمون که علیه السلام در بالای منبر فرمودند که "دخترتان را به ازدواج فرزندم درنیاورید چون که او زیاد طلاق می‌دهد." 🔸این نقل با نصوص متعدد دیگر در مذمت طلاق و خصوصا شخص مطلاق سازگاری ندارد. در حاشیه کتاب کافی چاپ دار الحدیث جلد11 صفحه468 نظرات مختلفی را پیرامون این روایت جمع آوری کرده‌اند که یکی از آنها جعلی بودن این روایات است. استاد مطهری از جمله کسانی است که توضیحات نسبتا مبسوطی را در راستای جعلی بودن این اتهام داده‌اند. آنچه در ادامه ذکر می‌شود توضیحات ایشان پیرامون این نسبت در کتاب "فقه و حقوق" است. 💬لازم است به يك شايعۀ بى‌اساس كه دست جنايتكار خلفاى عباسى آن را به وجود آورده و در ميان عموم مردم شهرت يافته، اشارۀ مختصر بكنم. در ميان عموم مردم شهرت يافته و در بسيارى از كتابها نوشته شده كه امام مجتبى فرزند برومند عليه السلام از كسانى بوده كه زياد زن مى‌گرفته و طلاق مى‌داده است. 💬چون ريشۀ اين شايعه تقريباً از يك قرن بعد از وفات بوده است به همه جا پخش شده است و دوستان آن حضرت نيز [آن را پذيرفته‌اند] بدون تحقيق در اصل مطلب و بدون توجه به اينكه اين كار از نظر يك كار مبغوض و منفورى است و شايستۀ مردم عياش و غافل است نه شايستۀ مردى كه يكى از كارهايش اين بود كه پياده به حج مى‌رفت، متجاوز از بيست بار تمام ثروت و دارايى خود را با فقرا تقسيم كرد و نيمى را خود برداشت و نيم ديگر را به فقرا و بيچارگان بخشيد، تا چه رسد به مقام اقدس امامت و طهارت آن حضرت. 💬چنانكه مى‌دانيم در گردش از امويان به عباسيان، بنى الحسن يعنى فرزندزادگان با بنى العباس همكارى داشتند، اما بنى الحسين يعنى فرزندزادگان - كه در رأس آنها در آن وقت بود- از همكارى با بنى العباس خوددارى كردند. بنى العباس با اينكه در ابتدا خود را تسليم و خاضع نسبت به بنى الحسن نشان مى‌دادند و آنها را از خود شايسته‌تر مى‌خواندند، در پايان كار به آنها خيانت كردند و اكثر آنها را با قتل و حبس از ميان بردند. 💬بنى العباس براى پيشبرد خود شروع كردند به تبليغ عليه بنى الحسن. از جمله تبليغات نارواى آنها اين بود كه گفتند - كه جد اعلاى بنى الحسن و عموى پيغمبر است- نبود و از دنيا رفت و اما كه عموى ديگر پيغمبر است و جد اعلاى ماست مسلمان شد و مسلمان از دنيا رفت. پس ما كه اولاد عموى مسلمان پيغمبريم از بنى الحسن كه اولاد عموى كافر پيغمبرند براى خلافت شايسته تريم. در اين راه پولها خرج كردند و قصه‌ها جعل كردند. 💬موضوع دومى كه بنى العباس عليه بنى الحسن عنوان كردند اين بود كه گفتند نياى بنى الحسن بعد از پدرش به خلافت رسيد و اما چون مرد عياشى بود و به زنان سرگرم بود و كارش زن گرفتن و زن طلاق دادن بود از عهده برنيامد؛ از كه رقيب سرسختش بود پول گرفت و سرگرم عياشى و زن گرفتن و طلاق دادن شد و خلافت را به معاويه واگذار كرد. 💬خوشبختانه محققان با ارزش عصر اخير در اين زمينه تحقيقاتى كرده و ريشۀ اين دروغ را پيدا كرده‌اند. ظاهراً اول كسى كه اين سخن از او شنيده شده است قاضى انتصابى منصور دوانيقى بوده كه به امر منصور مأمور بوده اين شايعه را بپراكند. به قول يكى از مورخان: اگر امام حسن اينهمه زن گرفته است، پس فرزندانش كجا هستند؟! چرا عدد فرزندان امام اين قدر كم بوده است؟ امام كه عقيم نبوده و از طرفى رسم جلوگيرى يا سقط جنين هم كه معمول نبوده است. 💬من از ساده‌دلى بعضى از ناقلان حديث شيعى مذهب تعجب مى‌كنم كه از طرفى از پيغمبر اكرم و ائمۀ اطهار اخبار و احاديث بسيار زيادى روايت مى‌كنند كه خداوند دشمن مى‌دارد يا لعنت مى‌كند مردمان بسيار طلاق را، پشت سرش مى‌نويسند: امام حسن مرد بسيار طلاقى بوده. 💬اين اشخاص فكر نكرده‌اند كه يكى از سه راه را بايد انتخاب كنند: يا بگويند طلاق عيب ندارد و خداوند مرد بسيار طلاق را دشمن نمى‌دارد، يا بگويند امام حسن مرد بسيار طلاق نبوده است، يا بگويند- العياذ باللّٰه- امام حسن پابند دستورهاى اسلام نبوده است. اما اين آقايان محترم از يك طرف احاديث مبغوضيت طلاق را صحيح و معتبر مى‌دانند و از طرف ديگر نسبت به مقام قدس امام حسن خضوع و تواضع مى‌كنند و از طرف ديگر نسبت بسيار طلاقى را براى امام حسن نقل مى‌كنند و بدون اينكه انتقاد كنند از آن مى‌گذرند. 📚 مجموعه آثار شهید مطهری، ج19، ص255. 🆔 @islam_history