eitaa logo
تاریخ و سیره اهل بیت علیهم السلام
484 دنبال‌کننده
312 عکس
82 ویدیو
26 فایل
💠 امیرالمومنین علیه السلام در نامه ای به امام حسن علیه السلام: 📜 اعْرِضْ عَلَیْهِ أَخْبَارَ الْمَاضِین! تاریخ گذشتگان را به او(نفست) ارائه کن تا ببیند که در گذشته چه اتفاقاتی افتاده است! 💠 پیامگیر: @amdabir
مشاهده در ایتا
دانلود
تاریخ و سیره اهل بیت علیهم السلام
📌 ساخت مجسمه طلایی از #معاویه در اروپا⁉️ 👈 یکی از بزرگان آلمان گفته است ما باید مجسمه ای طلایی از م
📌 سال‌مرگ معاویه 🔰راغب اصفهانى در محاضرات و از ربیع الابرار زمخشرى نقل می‌کنند که را به چهار مرد نسبت می‌دادند: مسافر بن ابى عمرو، عمار بن ولید بن ، و صباح که مغنى عماره بن ولید بود. مادر معاویه هند با صباح - که جوان خوش رویى بود و کارگر ابوسفیان بود - الفتى تمام داشت! اما به ظاهر او را معاویه بن ابى سفیان بن حرب مى‌گویند❗️ 🔰مادر معاویه هند است که از ذوات الاعلام است و میل فراوانى به غلامان سیاه داشت و از توضیح حال پدر معاویه وضع مادر او هند روشن می‌شود. 🔰معاویه اول کسى بود که دشنام بر علیه السلام را ترویج کرد و در آخر خطبه جمعه لعن و جسارت بر امیرالمؤمنین علیه السلام مى‌کرد. او دستور داد در تمام شهرها این لعن انجام شود و تا زمان بن عبد العزیز ادامه داشت تا اینکه او لعن بر آن حضرت را منع کرد. 🔰معاویه مردى خوش گذران و پرخور بود، به حدى که از کثرت خوردن می‌گفت: «خسته شدم ولى سیر نشدم» و این به خاطر نفرین حضرت رسول صلی الله علیه و آله درباره او بود.  🔰آخر الأمر معاویه در مسیر به شام بیمار شد، به حدى که مى‌لرزید و دهان او بسته نمى‌شد تا وارد شام شد و در آنجا جان به مالک دوزخ داد. 🔰جنایات او زیاده از آن است که در این مختصر بگنجد ولى در هنگام مرگ به یکى از خواص خود گفت: چند گناه بزرگ کرده‌ام: حق بن ابى طالب را غصب کردم، بن على را به فریب دادن جعده به رساندم و را به جانشینى خود انتخاب کردم و حجر بن عدى و اصحاب او را به قتل رساندم. برگرفته از 📚 منتخب التواریخ، ص۴۴۸. 📚 ، ج۳۳، ص۲۱۴. 📚 وقایع الایام رجب، ص۱۷۳. 🆔 @islam_history
📌 حاکم جامعه اسلامی... ✍ احنف بن قیس نقل می کند: 🔸روزی به دربار رفتم و دیدم طعام‌های مختلفی برای او آوردند که حتی نام برخی را نمی‌دانستم. پرسیدم: این چه طعامی است؟ معاویه جواب داد: مرغابی است ، که شکم آن‌را با مغز گوسفند آمیخته و با روغن پسته سرخ کرده و نِیشکر در آن ریخته‌اند. 🔻بی اختیار گریه‌ام گرفت. معاویه با شگفتی پرسید: علّت گریه‌ات چیست؟ گفتم: 🔹به یاد بن ابیطالب افتادم. روزی در خانه او میهمان بودم. آنگاه سفره‌ای مُهر و موم شده آوردند. از علی پرسیدم: در این سفره چیست؟ پاسخ داد: نان جو گفتم: شما اهل سخاوت می‌باشید، پس چرا غذای خود را پنهان می‌کنید؟ علی فرمود: این کار از روی خساست نیست، بلکه میترسم و ، نان‌ مرا با روغن زیتون یا روغن حیوانی، نرم و خوش طعم کنند. گفتم: مگر این کار حرام است؟ علی علیه السلام فرمود: 🔸نه، بلکه بر حاکم امت اسلام لازم است در طعام خوردن، مانند فقیرترین مردم باشد تا فقر مردم، باعث شدن آنها نگردد و هر وقت که فقر به مردم فشار آورد بگویند: بر ما چه باک، سفره نیز مانند ماست. 📚 ینابیع الموده، ص۱۷۲. 🆔 @islam_history
پرچم سیاه، دود اسفند، لباس مشکی و خستگی آخر شب، سوز و دمِ «یا »؛ صدای زنگ قافله‌ای می‌آید. چه دلاوری، چه ماهی، عجب علمداری! بَه؛ به این جوان رعنا! زادگان علیه السلام را ببین گِرد عمو؛ مادری که آرام است. دختری به دیدن روی پدر شاد و ... خواهری که می‌گردد به دور برادر؛ همو که عالمی به قربانش. صدای محتشم به گوش می‌آید: باز این چه شورش که در خلق عالم است؟ 🆔 @isalm_history
📌 زینب کبری سلام الله علیها ✍ مازنى کرده است: 💠 مدّت‌ها در شهر همسایه حضرت علیه السلام بودم و خانه‌ام نزدیک محل سکونت دختر علی علیهماالسلام بود. 💠 به خدا سوگند! هیچ‌گاه چشمم به او نیفتاد و صدایى از او به گوشم نرسید. هنگامى که می‌خواست به زیارت جدّ بزرگوارش صلی الله علیه و آله برود، شبانه از خانه بیرون می‌رفت، در حالی‌که برادرش علیه السلام در سمت راست و برادر دیگرش علیه السلام در سمت چپ و پدرش امیر المؤمنین علیه السلام پیش رویش راه می‌رفتند و هنگامی که به مقصد نزدیک می‌شدند، علیه السلام پیش افتاده و نور چراغ‌ها را کم می‌کردند. یک‌بار حسن علیه السلام از پدر درباره دلیل این کار پرسید؟ و حضرت فرمود: می‌ترسم کسى به خواهرت زینب نگاه کند»!. 📚 تراجم أعلام النساء، ج۲، ص۱۶۹. ✍ چنین بانویی را وارد مجلس نامحرمان کردند... 🆔 @islam_history
📌 معاویه 🔰راغب اصفهانى در محاضرات و از ربیع الابرار زمخشرى نقل می‌کنند که را به چهار مرد نسبت می‌دادند: مسافر بن ابى عمرو، عمار بن ولید بن ، و صباح که مغنى عماره بن ولید بود. مادر معاویه هند با صباح - که جوان خوش رویى بود و کارگر ابوسفیان بود - الفتى تمام داشت! اما به ظاهر او را معاویه بن ابى سفیان بن حرب مى‌گویند❗️ 🔰مادر معاویه هند است که از ذوات الاعلام است و میل فراوانى به غلامان سیاه داشت و از توضیح حال پدر معاویه وضع مادر او هند روشن می‌شود. 🔰معاویه اول کسى بود که دشنام بر علیه السلام را ترویج کرد و در آخر خطبه جمعه لعن و جسارت بر امیرالمؤمنین علیه السلام مى‌کرد. او دستور داد در تمام شهرها این لعن انجام شود و تا زمان بن عبد العزیز ادامه داشت تا اینکه او لعن بر آن حضرت را منع کرد. 🔰معاویه مردى خوش گذران و پرخور بود، به حدى که از کثرت خوردن می‌گفت: «خسته شدم ولى سیر نشدم» و این به خاطر نفرین حضرت رسول صلی الله علیه و آله درباره او بود.  🔰روزی به همراه دو پسرش (معاویه و ) که در جلوی مرکب و پشت مرکب بودند، می‌رفت. رسول گرامی فرمودند: خدا کسی که سوار بر مرکب است، کسی که در جلوی مرکب است و کسی که در پشت مرکب است را لعنت کند. 🔰آخر الأمر معاویه در مسیر به شام بیمار شد، به حدى که مى‌لرزید و دهان او بسته نمى‌شد تا وارد شام شد و در آنجا جان به مالک دوزخ داد. 🔰جنایات او زیاده از آن است که در این مختصر بگنجد ولى در هنگام مرگ به یکى از خواص خود گفت: چند گناه بزرگ کرده‌ام: حق بن ابى طالب را غصب کردم، بن على را به فریب دادن جعده به رساندم و را به جانشینى خود انتخاب کردم و حجر بن عدى و اصحاب او را به قتل رساندم. برگرفته از 📚 منتخب التواریخ، ص۴۴۸. 📚 ، ج۳۳، ص۲۱۴. 📚 وقایع الایام رجب، ص۱۷۳. 🆔 @islam_history
📌 جلوگیری عایشه از دفن امام حسن علیه السلام در کنار جد گرامیشان ✍️ محمد بن مسلم گويد شنيدم امام باقر عليه السلام مي فرمود: هنگامي كه بن عليه السلام به حالت احتضار درآمد، به برادرش عليه السلام فرمود: 💠 «برادرم! به تو وصيتي مي كنم، آن را حفظ كن، زماني كه من از دنيا رفتم، جنازه ام را آماده دفن كن، سپس مرا به سوي صلّي اللَّه عليه و آله ببر تا با او تجديد عهدي كنم، آنگاه مرا به جانب مادرم عليها السلام برگردان، سپس مرا ببر و در بقيع دفن كن و بدان كه از طرف حميرا، () كه مردم از زشتكاري و دشمني او با خدا و پيغمبر و ما خاندان آگاهند، مصيبتي به من مي رسد». 🔰وقتي امام حسن عليه السلام وفات كرد و روي تابوتش گذاردند، او را به جائي كه پيغمبر صلّي اللَّه عليه و آله بر جنازه ها مي خواند بردند، علیه السلام بر جنازه نماز گذارد و زماني كه نمازش تمام شد داخل مسجدش بردند، هنگامي كه بر سر قبر رسول خدا صلّي اللَّه عليه و آله نگهش داشتند، به عايشه خبر بردند و به او گفتند، جنازه حسن بن علي عليهما السلام را آورده اند تا در كنار رسول خدا صلّي اللَّه عليه و آله دفن كنند، عايشه بر استري زين كرده نشست و سريع خود را به آن جا رساند ـ او نخستين زني بود كه بعد از بر زين نشست ـ و ايستاد و گفت: فرزند خود را از خانه من بيرون بريد، كه نبايد در اينجا چيزي دفن شود و حجاب پيغمبر صلّي اللَّه عليه و آله دريده شود. 💠 حسين بن علي صلوات اللَّه عليهما فرمود: تو و پدرت از پيش حجاب پيغمبر صلّي اللَّه عليه و آله را دريديد و تو در خانه پيغمبر كسي را در آوردي كه دوست نداشت نزديك او باشد (مقصود و است) و خدا از اين كار، از تو باز خواست مي كند. همانا برادرم به من امر كرد كه جنازه اش را نزديك پدرش رسول خدا صلّي اللَّه عليه و آله ببرم تا با او تجديد عهد كند، و بدان كه برادر من از همه مردم به خدا و رسولش و معني قرآن داناتر بود و نيز او داناتر از اين بود كه پرده رسول خدا صلّي اللَّه عليه و آله را پاره كند، زيرا خداي تبارك و تعالي ميفرمايد: «اي كساني كه ايمان آورده ايد، تا به شما اجازه نداده اند به خانه پيغمبر وارد نشويد.» و تو بدون اجازه پيغمبر، مرداني را به خانه او راه دادي. خداي عز و جل فرمايد: « اي كساني كه ايمان آورده ايد! صداي خود را فراتر از صداي پيامبر نكنيد» در صورتي كه به جان خودم سوگند كه تو به خاطر پدرت و فاروقش (عمر) بغل گوش بپيغمبر صلّي اللَّه عليه و آله كلنگ ها زدي؛ با آن كه خداي عز و جل فرموده: « آنها كه صداي خود را نزد رسول خدا كوتاه مي كنند همان كساني هستند كه خداوند دلهايشان را براي تقوا خالص نموده» به جان خودم كه پدرت و فاروقش بسبب نزديك كردن خودشان را بپيغمبر صلّي اللَّه عليه و آله او را آزار دادند و آن حقي را كه خدا با زبان پيغمبرش بآنها امر كرده بود، رعايت نكردند؛ زيرا خدا مقرر فرموده كه آنچه نسبت به مؤمنين در حال زنده بودنشان حرام است در حال مرده بودن آنها هم حرامست، به خدا اي عايشه! اگر دفن كردن حسن نزد پدرش رسول خدا صلّي اللَّه عليه و آله كه تو آن را نمي خواهي، از نظر ما خدا آن را جايز كرده بود، مي فهميدي كه او برغم انف تو در آنجا دفن ميشد (ولي افسوس كه كلنگ زدن نزد گوش پيغمبر از نظر ما جايز نيست) 🔰سپس محمد بن حنفيه رشته سخن به دست گرفت و فرمود: اي عايشه! يك روز بر استر مي نشيني و يك روز (در ) بر شتر مي نشيني؟! تو به علت دشمني و عداوتي كه با بني هاشم داري، نه مالك نفس خودت هستي و نه در زمين قرار مي گيري. 🔰عايشه رو به او كرد و گفت: پسر حنفيه! اينها فرزندان فاطمه اند كه سخن مي گويند، تو چه ميگوئي؟! 💠 حسين عليه السلام به او فرمود: را از بني فاطمه به كجا دور ميكني، به خدا كه او زاده سه فاطمه است: 1. فاطمه دختر عمران بن عائذ بن عمرو بن مخزوم (مادر )؛ 2. فاطمه بنت اسد بن هاشم (مادر عليه السلام)؛ 3. فاطمه دختر زائدة بن اصم بن رواحة بن حجر بن عبد معيص بن عامر (مادر عبد المطلب). 🔰عايشه به امام حسين عليه السلام گفت: پسر خود را دور كنيد و ببريدش كه شما مردمي هستيد كه همواره به دنبال دشمني كرد هستيد 🔰پس حسين عليه السلام به جانب قبر مادرش رفت و جنازه او را بيرون آورد و در بقيع دفن كرد. 📚 ، ج 1، ص303. 🆔 @islam_history
📌 جلوگیری عایشه از دفن امام حسن علیه السلام کنار جد گرامیشان (در منابع ) 🔰هنگامي كه عليه السلام از دنيا رفت، خواستند كه او را در خانه صلی الله علیه و اله دفن كنند؛ پس از اين كار جلوگيري كرد، سوار بر قاطري شد و مردم را جمع كرد. به او گفت: (تو مي خواهي همان كاري را كه در جمل انجام دادي انجام بدهي) تا اين كه مردم بگويند: «روز قاطر» همان طوري كه مي گويند روز شتر ؟ 📚 ابن عبد البر النمري القرطبي المالكي، ابوعمر يوسف بن عبد الله بن عبد البر (متوفاي 463هـ)، بهجة المجالس وأنس المجالس، الجزء الأول من قسم الأول، ص100، باب من الأجوبة المسكتة وحسن البديهة، تحقيق: محمد مرسي الخوئي، ناشر: دار الكتب العلمية ـ بيروت، الطبعة: الثانية، 1981م. 🔰هنگامي كه عليه السلام از دنيا رفت، خواستند كه او را دفن كنند، مروان اجازه نداد و گفت: نه، در حش كوكب (قبرستان يهوديان در كنار بقيع) دفن شود و حسن در اين جا؟ و براي ياري يكديگر جمع شدند و اسلحه آوردند. به مروان گفت: آيا تو از دفن حسن در اين جا جلوگيري مي كني؛ در حالي كه از رسول خدا شندي كه به او برادرش مي گفت: «اين دو سردار جوانان اهل بهشتند»؟ گفت: رهايم كن، حديث رسول خدا ضايع شده، اگر غير از تو و ابو سعيد خدري آن را حفظ نكرده باشند، تو در زمان فتح خير آوردي. ابوهريره گفت: راست گفتي، در زمان فتح خيبر اسلام آوردم؛ اما همواره ملازم بودم و از او جدا نشدم، از او سؤال مي كردم و به اين كار عنايت داشتم، تا اين كه دانستم و شناختم كه رسول خدا صلی الله علیه و اله چه كسي را دوست دارد و از چه كسي بدش مي آيد، چه به او نزديك است و چه كسي از او دور، چه كسي را گذاشت در بماند و كي را تبعيد كرد، چه كسي را دعا كرد و چه كسي را لعن. وقتي اسلحه و مردان را ديد و ترسيد كه شر بين آن ها بزرگتر شود و خونريزي شود، گفت: خانه، خانه من است، اجازه نمي دهم كه كسي در آن دفن شود. 📚 البلاذري، أحمد بن يحيي بن جابر (متوفاي279هـ)، أنساب الأشراف، ج1، ص389، طبق برنامه الجامع الكبير. 📚 إبن أبي الحديد المدائني المعتزلي، ابوحامد عز الدين بن هبة الله بن محمد بن محمد (متوفاي655 هـ)، شرح نهج البلاغة، ج16، ص8، تحقيق محمد عبد الكريم النمري، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان، الطبعة: الأولي، 1418هـ - 1998م. 🔰عائشه در حالي كه سوار بر قاطر خاكستري رنگي شده بود، گفت: اين خانه من است، به هيچ كس اجازه (دفن) نمي دهم. قاسم بن بن أبي بكر جلو آمد و گفت: اي عمه، ما هنوز سرهاي خود را (از ننگ) بعد از روز شتر سرخ نشسته ايم، تو مي خواهي كه مردم بگويند «روز قاطر خاكستري»؟ پس عائشه بازگشت. 📚 اليعقوبي، أحمد بن أبي يعقوب بن جعفر بن وهب بن واضح (متوفاي292هـ)، تاريخ اليعقوبي، ج2، ص225، ناشر: دار صادر - بيروت. 🔰(امام) حسن عليه السلام وصيت كرد كه او را در كنار جدش رسول خدا دفن كنند، وقتي از دنيا رفتند، خواستند به وصيت او عمل كنند، در اين زمان مروان از جانب حاكم مدينه بود، پس او از اين كار جلوگيري كرد، نزديك بود كه بين بني اميه و بني هاشم به خاطر اين مسأله فتنه شود؛ پس عائشه گفت: خانه، خانه من است، من اجازه نمي دهم كه او در اين جا دفن شود، پس او را در بقيع دفن كردند؛ وقتي خبر از دنيا رفتن (امام) حسن به معاويه رسيد، (از شادي) سجده كرد. 📚 أبو الفداء عماد الدين إسماعيل بن علي (متوفاي732هـ)، المختصر في أخبار البشر، ج1، ص127، طبق برنامه الجامع الكبير. 👈 نتيجه: طبق مداركي كه گذشت، عائشه از دفن امام مجتبي عليه السلام در خانه پيامبر جلوگيري كرده است، بنابراين، سؤالات ذيل پيش مي آيد: ❓چرا عائشه از دفن امام مجتبي عليه السلام در كنار جدش رسول خدا صلي الله عليه وآله ممانعت كرد؟ ❓آيا مالكيت اين خانه در اختيار عائشه بود؟ چه كسي اين خانه را به او داده بود؟ اگر او از رسول خدا صلي الله عليه وآله ارث برده بود، چرا دختر پيامبر از اين ارث محروم شد؟ اگر مال عموم مسلمانان و جزء بيت المال بود، چرا اجازه دفن نداد؟ ❓چرا به و اجازه دفن داد؟ 🆔 @islam_history
📌 خلاصه زندگی علیه السلام 🔰نام مبارک امام يازدهم، و کنيه معروفشان، ابومحمد است و معروف ترين لقب آن حضرت، عسکري است؛ زيرا ايشان و عليه السلام را در منطقه اي نظامي نگه مي داشتند تا کاملاً زير نظر باشند. چون نام آن محله «عسکر» بود، اين دو امام به «عسکريين» شهرت يافتند. 🔰مادر را حديثه، حديث، سوسن و سليل ناميده اند که از زنان پرهيزکار و پاک دامن زمان خويش بود. در فضيلت او همين بس که پس از شهادت امام عسکري عليه السلام، خانه اش پناهگاه شيعيان گرديد. آن حضرت، در هشتم يا دهم ربيع الثاني سال 232 هـ. ق در به دنيا آمد و در 22 سالگي به امامت رسيد. مدت امامت حضرت، شش سال بود. 🔰با آنکه امام حسن عسکري عليه السلام در محاصره دشمنان خويش بود و تمام حرکاتش را زيرنظر داشتند، ولي اين خفقان شديد نتوانست مانع فعاليت هاي ايشان شود. آن حضرت براي مقابله با افکار ضد اسلامي و ترويج واقعي تلاش هاي فراواني کردند. کوشش هاي علمي، تبيين انديشه هاي ناب اسلامي، ايجاد شبکه ارتباطي با جهان در دورترين نقاط و آماده سازي آنان براي دوران غيبت امام دوازدهم، از جمله فعاليت هاي مهم امام حسن عسکري عليه السلام در اين زمينه به شمار مي آيد. 🔰چند روز از بيماري امام حسن عسکري عليه السلام مي گذشت. سم به تمام بدن مبارک نفوذ کرده و آثار مسموميت در بدن حضرت نمايان بود. سرانجام در روز جمعه هشتم ماه ربيع الاول سال 260 هـ.ق، امام مظلوم شيعيان پس از اقامه نماز صبح، به نياکان پاکش پيوست و از زندان ستمکاران رهايي يافت. با منتشر شدن خبر شهادت حضرت، در شهر سامرا قيامتي برپا شد و صداي شيون و ناله بلند گرديد. بازار تعطيل شد و همگان بر در خانه امام عسگري عليه السلام جمع شدند. 🔰، برادر امام حسن عسکري عليه السلام که مي خواست به ناحق، خود را امام معرفي کند، با حضور عجل الله تعالي فرجه شريف و اقامه نماز بر پيکر امام حسن عسکري عليه السلام، خوار و رسوا شد. از اين رو، بيست هزار دينار براي خليفه فرستاد و براي او نوشت: «اي امير مؤمنان! مقام و منزلت برادرم را به من بده.» خليفه اگر چه از کينه و دشمني با امام لبريز بود، ولي لب به حق گشود و پاسخ داد :«منزلت برادرت، حسن عسکري از طرف ما نيست، بلکه از سوي خداوند است. ما همواره مي کوشيديم قدر و منزلت او را پايين آوريم، ولي به دليل پاک دامني، نيک رفتاري، دانش و عبادتش، بر عظمت او افزوده مي شد. اگر تو نزد پيروان برادرت همان ارزش را داري. به تأييد ما نياز نداري و اگر چنين نيست، کاري از ما برنمي آيد.» 🔰روزي مستنصر بالله ، خليفه عباسي به سامرا رفت. اطرافيان به آگاهي اش رساندند که قبر امام حسن عسکري عليه السلام مورد توجه مردمان است، ولي قبر پدران او، يعني خلفاي عباسي را ويراني و کثافت فرا گرفته است. از اين رو به او گفتند: شما پادشاهان دنيا هستيد و نبايد قبر پدرانتان به اين حال باشد و کسي هم به آنها نيايد. دستور دهيد کسي اين کثافت ها را پاک کند و آنها را مانند قبور امامان علويان بسازد تا مردم به زيارت آنها نيز بروند. خليفه در پاسخ گفت: «اين عزت امامان و آباداني مزار آنها، امري آسماني و از طرف خداوند است و اجبار مردم به کاري فايده ندارد». 🆔 @islam_history
📌 حاکم جامعه اسلامی... ✍ احنف بن قیس نقل می کند: 🍖 روزی به دربار رفتم و دیدم طعام‌های مختلفی برای او آوردند که حتی نام برخی را نمی‌دانستم! پرسیدم: این چه طعامی است؟ 🍗 معاویه جواب داد: مرغابی است ، که شکم آن‌را با مغز گوسفند آمیخته و با روغن پسته سرخ کرده و نِیشکر در آن ریخته‌اند. 👈 بی اختیار گریه‌ام گرفت! ❗️معاویه با شگفتی پرسید: علّت گریه‌ات چیست؟ گفتم: 💠 به یاد افتادم. روزی در خانه او میهمان بودم. آنگاه سفره‌ای مُهر و موم شده آوردند. از علی پرسیدم: در این سفره چیست؟ پاسخ داد: نان جو گفتم: شما اهل سخاوت می‌باشید، پس چرا غذای خود را پنهان می‌کنید؟ 👌 علیه السلام فرمود: این کار از روی خساست نیست، بلکه میترسم و ، نان‌ مرا با روغن زیتون یا روغن حیوانی، نرم و خوش طعم کنند. گفتم: مگر این کار است؟ علی علیه السلام فرمود: 👈 نه، بلکه بر حاکم امت لازم است در طعام خوردن، مانند فقیرترین مردم باشد تا فقر مردم، باعث شدن آنها نگردد و هر وقت که فقر به مردم فشار آورد بگویند: بر ما چه باک، سفره نیز مانند ماست. 📚 ینابیع الموده، قندوزی، ص۱۷۲. 🆔 @islam_history
📌 عسگری یا عسکری⁉️ 🔰شنیده می شود که گفته اند عسگری عقیم بوده وفرزندی نداشته است و عبارت عسگری که لقب ایشان است به  معنای عقیم و بی دانه می باشد فلذا همین شهرت به عقیم بودن دلیل بر عدم وجود فرزندی برای  اوست. 👈 گواه است که «عسکری» از مشهورترین القاب آن حضرت است؛ همان طور که علیه السلام را به این لفظ لقب داده اندو عسکر محله ای بوده در شهر که لشکرگاه و محل توقف سپاه خلفای عباسی در آنجا قرار داشت. 🔰خلفای عباسی برای زیرنظر داشتن فعالیتهای فرهنگی، علمی و سیاسی امام هادی علیه السلام ، آن حضرت را در سال ۲۳۶هـ .ق. از به سامرا انتقال و در محله عسکر سکونت دادند.چون علیه السلام  و پدر بزرگوارش امام هادی علیه السلام در محله عسکر قرارگاه سپاه در شهر سامرا زندگی می کردند و به عسکری لقب یافتند.(۱) و این لقب مشترک بین آن حضرت و پدرشان امام هادی علیه السلام می باشد وانها را عسکریین گفته اند.اگر بنا بود این لفظ به (گاف) نوشته یا تلفظ گردد می بایست امام هادی نیز عقیم می بود و از نعمت فرزند محروم تلقی می شد! 🔰از سوی دیگر عسکر لفظی عربی است و به معنای لشکر است.عسکری اسم منسوب است و منسوب به عسکر است و اصولا در زبان عربی حرف گاف وجود ندارد.پس آنچه صحیح است عسکری(با کاف) است نه عسگری.(با گاف).در به وجود آمدن شایعه عقیم بودن حضرت عوامل مختلفی چون خلفای عباسی،جعفر کذاب،وفردی به نام زبیری…تاثیری به سزا داشت. 🔰این شایعه و عوامل حکومتی عباسی باعث گردیدند که عده  زیادی از مسلمانان بر این باور باشند که امام حسن عسکری علیه السلام فرزندی ندارد. اما عده کمی اعتقاد به تولد حضرت حجت ارواحنا فداه داشتند؛ چنانکه نعمانی که در زمان غیبت صغری می زیسته می نویسد: این جمعیت کمی که در این عقیده پا بر جا ماندند همانهایی هستند که درباره شان می فرماید: «در پیمودن راه حق از کمی نفرات وحشت نکنید».(۲) ⚠️ شایسته است گویندگان و نویسندگان و رسانه ها کمر همت را ببندند ودر ترویج کلمه صحیح عسکری به جای عسگری کوشش نمایند. 📚 علل الشرایع، ج ۱، باب ۱۷۶، ص ۲۳۰. 📚 غیبت نعمانی، ص ۹. 🆔 @islam_history
📌 مثل علیه السلام 🔰 بن عليهما السلام گوسفندي داشت که موجب خرسندي ايشان بود. 🔰روزي ديد که پاي اين حيوان شکسته است، به غلام فرمودند: چه کسي پاي او را شکسته است؟ غلام گفت من. 💠 سوال کرد: چرا؟ گفت چون مي خواستم شما را غمگين بسازم. 👈 امام حسن عليه السلام فرمود: اما من تو را خوشحال مي کنم، در راه خداوند متعال آزاد شدي. 📚 الخوارزمي، مقتل الحسين عليه السلام، ج۱، ص۱۸۵. 🆔 @islam_history
✍ #امام_صادق علیه‌السلام فرمودند: 💠 «وَ لاَ کَیوم مِحنَتِنا بِکَربَلاء وَ إن کانَ یَومُ السَّقیفه وَ إحراقُ النّارِ عَلَی بابِ أمیرِالمُؤمِنینَ وَ الحَسَن وَ الحُسَینِ وَ فَاطِمة وَ زَینَب وَ امِ‌کُلثوم وَ فِضة وَ قَتلُ مُحسَنٍ بَالرّفسَه أعظمَ وَ أَدهَی وَ أمرَّ لأنّه أصلُ یَومِ العَذابِ. 💠 و هیچ روزی مانند روز مصیبت ما در #کربلا نیست، اگرچه روز #سقیفه و آتش به پا کردن  بر در خانۀ #امیرالمومنین و #حسن و #حسین و #فاطمه و #زینب و #ام_کلثوم و فضه و کشتن #محسن با لگد، بالاتر و سخت‌تر و تلخ‌تر است. چرا که اصل روز عذاب و سختی آن روز است.» 📚 #بحارالانوار، ج۵۳، ص۲۳. 🏴 #شهادت #حضرت_زهرا سلام الله علیها تسلیت باد. 🆔 @islam_history
📌 عظمت حضرت ابوطالب ✍ از علیه السلام شده فرمود: 💠 روزی در سرایی وسیع نشسته بودم و مردم دور من جمع بودند. یکی از آنها نزد من آمد و گفت: ای امیرالمؤمنین! تو در جایگاهی هستی که خداوند تو را در آن قرار داده، حال آن که پدرت () در آتش می‌شود❗️ 💠 فرمود: ساکت شو، خداوند دهانت را بببندد، قسم به ذاتی که صلی الله علیه و آله و سلم را به حق برگزید، اگر پدرم هر گناهکاری را بر روی زمین بکند، خداوند شفاعتش را در مورد آنها قبول می‌کند. 💠 پدرم در آتش بسوزد حال آن که من خودم تقسیم کننده و دوزخم⁉️ 💠 سپس گفت: قسم به خدایی که محمد صلی الله علیه و آله و سلم را به حق برانگیخت، همانا نور ابوطالب در روز نور تمامی انسان‌ها را خاموش می‌گرداند جز پنج نور و آن انوار عبارتند از نور محمد صلی الله علیه و آله و سلم و نور من و نور سلام الله علیها و نور و نور علیهما السلام و دیگر ائمه‌ای که بعد از آنها می‌آیند صلوات الله علیهم اجمعین، چرا که نور او از نور ما و از همان نوری است که خداوند دو هزار سال قبل از خلقت آدم آن را آفریده بود. 🏴 وفات حضرت ابوطالب تسلیت باد. 📚 تاویل الآیات، ج۱، ص۳۹۶. 📚 امالی طوسی، ج۱، ص۳۱۱. 🆔 @islam_history
📌اين منبر پدر من است، نه منبر پدر تو! 🕌 هنگامي که به رسيد، روز جمعه بر روي منبر نشست، [امام] و [امام] [عليهما السلام] نيز براي نماز جمعه آماده شده بودند. [امام] حسين [سلام الله عليه] جلو رفت در حالي که ابوبکر روي منبر نشسته بود، خود را به او رساند و فرمود: اين منبر پدر من است، نه منبر پدر تو! 💠 در اين هنگام ابوبکر گريست و گفت: راست گفتي، اين منبر پدر توست نه منبر پدر من. بن ابي طالب عليهما السلام در اين هنگام وارد شد، فرمود: اي ابوبکر براي چه گريه مي کني؟ مردم به ايشان گفتند: حسين [عليه السلام] به او چنين و چنان گفت. 📕 محمد بن محمد بن اشعث، الجعفريات، ص213-214. 🆔 @islam_history
📌 مثل علیه السلام 🔰 بن عليهما السلام گوسفندي داشت که موجب خرسندي ايشان بود. 🔰روزي ديد که پاي اين حيوان شکسته است، به غلام فرمودند: چه کسي پاي او را شکسته است؟ غلام گفت من. 💠 سوال کرد: چرا؟ گفت چون مي خواستم شما را غمگين بسازم. 👈 امام حسن عليه السلام فرمود: اما من تو را خوشحال مي کنم، در راه خداوند متعال آزاد شدي. 📚 الخوارزمي، مقتل الحسين عليه السلام، ج۱، ص۱۸۵. 🆔 @islam_history
✴️ شهادت امیرالمومنین علیه السلام ُ 🔖 قالَ الرَّاوِي فَاصْطَفَقَتْ أَبْوَابُ الْجَامِعِ وَ ضَجَّتِ الْمَلَائِكَةُ فِي السَّمَاءِ بِالدُّعَاءِ وَ هَبَّتْ رِيحٌ عَاصِفٌ سَوْدَاءُ مُظْلِمَةٌ وَ نَادَى جَبْرَئِيلُ ع بَيْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ بِصَوْتٍ يَسْمَعُهُ كُلُّ مُسْتَيْقِظٍ تَهَدَّمَتْ وَ اللَّهِ أَرْكَانُ الْهُدَى وَ انْطَمَسَتْ وَ اللَّهِ نُجُومُ السَّمَاءِ وَ أَعْلَامُ التُّقَى وَ انْفَصَمَتْ وَ اللَّهِ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَى قُتِلَ ابْنُ عَمِّ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى قُتِلَ الْوَصِيُّ الْمُجْتَبَى قُتِلَ عَلِيٌّ الْمُرْتَضَى قُتِلَ وَ اللَّهِ سَيِّدُ الْأَوْصِيَاءِ قَتَلَهُ أَشْقَى الْأَشْقِيَاءِ 👈 قالَ فَلَمَّا سَمِعَتْ أُمُّ كُلْثُومٍ نَعْيَ جَبْرَئِيلَ فَلَطَمَتْ عَلَى وَجْهِهَا وَ خَدِّهَا وَ شَقَّتْ جَيْبَهَا وَ صَاحَتْ وَا أَبَتَاهْ وَا عَلِيَّاهْ وَا مُحَمَّدَاهْ وَا سَيِّدَاهْ 📘ثمَّ أَقْبَلَتْ إِلَى أَخَوَيْهَا الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ فَأَيْقَظَتْهُمَا وَ قَالَتْ لَهُمَا لَقَدْ قُتِلَ أَبُوكُمَا. 📚 ج42 ص282 🔷راوی گفت: پس درهای مسجد تکان خورد و فرشتگان در آسمان ندای سر دادند و طوفان سیاه و تندی شروع به وزیدن کرد و جبرئیل علیه السلام بین آسمان و زمین با صدایی که هر انسان بیداری می‌شنید ندا برآورد «به خدا سوگند پایه‌های هدایت و ستارگان آسمان و پرچم‌های تقوا ویران و نابود گشت و ریسمان محکم پاره شد. پسر عموی مصطفی، جانشین و وصی برگزیده، مرتضی، سید اوصیا کشته شد. او را شقی ترین شقی‌ها کشت» 🎇◾️هنگامی که ‌ شنید که علیه السلام خبر مرگ می‌دهد بر صورت و گونه هایش سیلی زده و گریبان درید و فریاد زد: وا پدر جان، وا علیاه، وا محمداه، وا سیداه، آنگاه نزد دو برادرش و علیهما السلام آمده و آن‌ها را بیدار کرد و به آن دو گفت: پدرتان کشته شده است‌. 🆔 @islam_history
📌 حمزه سیدالشهدا 👈 علیه السلام فرمودند: 💠 شبی که فردای آن شب به رسید، او را فرا خواند و فرمود: ای حمزه، ای عموی ! نزدیک است که غیبتی طولانی داشته باشی، (مرگت فرا رسد) پس چه می گوئی اگر بر خدای تبارک و تعالی وارد شوی و از تو درباره شرایع اسلام و شرطهای ایمان سؤال کند؟ 💠 پس حمزه گریست و عرض کرد: پدر و مادرم فدایت، راهنمایی ام فرما و به من بفرما، پس پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: ای حمزه، باید مخلصانه شهادت به لا اله الا الله دهی، و نیز شهادت دهی که من به حق رسول خدا هستم، پس حمزه عرض کرد: شهادت دادم، پیامبر فرمودند: و شهادت دهی که حق است، و دوزخ حق است، و بدون شک آمدنی است، و صراط و میزان حق است، و هر کس ذره ای عمل خیر انجام دهد آن را می بیند، و هر کس ذره ای شر و بدی انجام دهد آن را می بیند، و گروهی در بهشت و گروهی در دوزخ اند، و باید شهادت دهی که است، حمزه عرض کرد: شهادت دادم و اقرار کردم و ایمان آوردم و تصدیق نمودم 💠 پیامبر فرمود: و باید شهادت دهی که امامان از نسل علی، و اند، و در ذریه حسین هستند، حمزه عرض کرد: ایمان آوردم و تصدیق کردم، و فرمود: باید شهادت دهی که سرور بانوان جهان است، حمزه عرض کرد: آری تصدیق کردم، و فرمود: باید شهادت دهی حمزه سرور شهیدان و شیر خدا و شیر رسول اوست و عموی پیامبر اوست، پس حمزه گریه کرد تا با صورت به زمین افتاد و دو چشم رسول خدا را می بوسید 💠 پیامبر فرمود: باید شهادت دهی که برادرت در بهشت همراه فرشتگان در پرواز است، و باید شهادت که و آل محمد برترین آفریدگانند، به سر و آشکارشان و به ظاهر و باطنشان ایمان بیاوری و بر اساس همین اعتقاد زندگی کنی و بمیری، دوستانشان را دوست بداری، و با دشمنانشان دشمن باشی. حمزه عرض کرد: آری ای رسول خدا، خدا را گواه می گیرم و تو را، و خداوند برای گواه بودن کافی است.  📚 طرف من الأنباء و المناقب، ج۱، ص۱۲۵. 🏴 پانزدهم شوال سالروز شهادت حضرت حمزه سلام الله علیه تسلیت باد. 🆔 @islam_history
📌 وفات حضرت عبد العظيم عليه‌السلام 🔰روز ۱۵ شوال سال ۲۵۲ ه‍ حضرت ابوالقاسم حسنى فرزند عبد الله بن بن بن زيد بن حسن بن عليهم السلام وفات يافته است. 🔰ايشان از مشاهير علما و از ثقات و فضلاى محدثين است كه در زهد و ورع زبانزد خاص و عام بوده و از و عليهما السلام نقل كرده است. 🔰كتاب خُطَب عليه السلام و كتاب اليوم و الليله از آثار آن بزرگوار است. 🔰جلالت و عظمت شان آن بزرگوار از عرضه عقايدش خدمت امام زمانش ‍ حضرت هادى عليه السلام و تاييد آن حضرت درباره آنها به وضوح پيداست. 🔰ايشان به طور ناشناس وارد رى شد و از ترس در ساربانان در خانه يكى از زندگى مى كرد. 🔰تا هنگام وفات كسى متوجه نشد آن بزرگوار كيست، تا اينكه بعد از وفات خواستند آن بزرگوار را غسل دهند نوشته اى در لباس او يافتند كه نسب شريف خود را در آن نوشته بود. مرقد مطهرش در شهر رى مشهور است. 🔰پدر آن حضرت عبدالله مشهور به "عبد الله قافه" است. "قافه" نام مكانى بود كه جناب عبد الله از طرف پدر بزرگش جناب حسن بن زيد حاكم آنجا بود. 🔰همسر حضرت عبد العظيم ، دختر قاسم بن حسن بن زيد بن حسن بن على بن ابى طالب عليهم السلام است. 🔰بعضى امامزاده قاسم شمال تهران را پدر خديجه همسر حضرت عبد العظيم مى دانند. 🔰دختر آن حضرت سلمى است كه حضرت عبد العظيم عليه السلام او را به عقد محمد بن ابراهيم بن ابراهيم بن حسن بن زيد بن حسن بن على بن ابى طالب عليهم السلام در آورده و ثمره اين ازدواج سه پسر به نامهاى عبد الله و حسن و احمد بود. 📚 مستدرك سفينه البحار، ج٦، ص٦٦. 📚 رياحين الشريعه، ج٤ ص ١٩٧، ج ٥ ص ١٠٦. 📚 رياحين الشريعه، ج٤، ص٣٣٢. 🏴 پانزدهم شوال سالروز وفات حضرت عبدالعظیم حسنی تسلیت باد. 🆔 @islam_history
📌 مناظرات و 3⃣ 🔹يحيى گفت: است كه: «فقط آن دو ( و ) سيّد و سرور پيران اهل بهشتند» نظر شما در باره اين حديث چيست؟ 💠 حضرت عليه السّلام فرمود: اين حديث نيز محال است، زيرا اهل همگى برنا و جوانند، و پير و سالخورده‌اى ميانشان نيست، و اين خبر از جعليات در ضدّيت با حديثى است كه صلّى اللَّه عليه و آله درباره و عليهما السّلام فرمودند: «كه آن دو سرور و آقاى اهل بهشت مى باشند». 📚 احتجاج، ج۲، ص۵۲۱‌. 🆔 @islam_history
📌 خطبه سیدالشهداء در منا* 1⃣ ✅ ... علیه السلام فرمود: شما را به خدا سوگند می‌دهم آیا می‌دانید که علی‌بن‌ابی‌طالب برادر صلی الله علیه و آله بود، هنگامی که بین اصحابش برادری پدید آورد، بین او و خودش برادری برقرار کرد و فرمود: تو برادر مؤمن منی و من برادر تو هستم در دنیا و آخرت؟! گفتند: آری به خدا. 🕌 آنگاه فرمود: شما را به خدا سوگند می‌دهم، آیا می‌دانید که رسول خدا صلی الله علیه و آله محل و منازل خود را خرید و ساختمان کرد، سپس در آنجا ده اتاق ساخت، نُه اتاق برای خودش و یک اتاق که در وسط واقع شده بود برای پدرم، سپس درهایی که به مسجد راه داشت جز درِ اتاق پدرم، همه را بست. پس در این باره عده‌ای به سخن آمدند و پیامبر فرمود: من از طرف خودم درِ منازل شما را نبستم و درِ منزل علیه السلام را باز نگذاشتم، بلکه خداوند مرا به بستن درهای منازل شما و گشودن درِ منزل علی فرمان داد، بعد پیامبر همه مردم بجز علی را از خوابیدن در مسجد نهی فرمود، در مسجد و منزل او و در منزل رسول خدا صلی الله علیه و آله جنابت رخ می‌داد از این رو در همانجا برای پیامبر و علی فرزندانی متولد شدند؟! گفتند: آری به خدا. ✅ فرمود: آیا می‌دانید که عمربن‌خطاب[یا ] علاقه داشت تا روزنه‌ای به‌اندازه چشمش از منزل خود به مسجد باز کند ولی پیامبر اجازه نداد، سپس سخن راند و فرمود: خداوند به من فرمان داده تا مسجدی پاک بسازم که جز من و برادرم و فرزندانش در آن سکونت نکنند؟! گفتند: آری به خدا.  ☀️فرمود: شما را به خدا سوگند می‌دهم آیا می‌دانید که رسول خدا صلی الله علیه و آله روز خم علی را به نصب کرد و فرمود: باید حاضران به غایبان برسانند؟ گفتند: آری به خدا. ⚔ فرمود: شما را به خدا سوگند می‌دهم آیا می‌دانید رسول خدا صلی الله علیه و آله در جنگ به علی علیه السلام فرمود: تو نسبت به من مانند نسبت به موسایی و تو پس از من زمامدار هر مؤمنی؟ گفتند: آری به خدا. ✨و فرمود: شما را به خدا سوگند، آیا می‌دانید که رسول خدا صلی الله علیه و آله هنگامی که نصارای نجران را برای فراخواند جز علی و همسرش ()و دو فرزند او ( و ) را نیاورد. گفتند: آری به خدا. ☀️فرمود: شما را به خدا قسم می‌دهم، آیا می‌دانید پیامبر در روز پرچم را به دست علی‌ داد و فرمود: پرچم را به دست کسی می‌دهم که خدا و رسولش او را دوست دارند و او نیز خدا و رسولش را دوست دارد، آنکه پی‌درپی (بر دشمن) یورش می‌برد و فرار نمی‌کند و خداوند خیبر را به دست وی فتح کند؟ گفتند: آری به خدا. ⚠️فرمود: آیا می‌دانید که پیامبر او را برای ابلاغ آیات برائت فرستاد و فرمود: از سوی من کسی (پیام را) نمی‌رساند مگر خودم یا کسی که از من باشد؟ گفتند: آری به خدا. * این خطبه در سال ۵۹ هجری و در زمان حکومت ایراد شده است. حضرت در این خطبه، بیشتر به فضایلی از می پردازند که در ماه ذی الحجه واقع شده است. 📚 کتاب سلیم بن قیس، ص۲۰۶. 🆔 @islam_history
📌 استدلال سلام الله علیها به حدیث ✅ محمود بن لبید می گوید: پس از رحلت صلی الله علیه و آله سلام الله علیها را در کنار قبر حضرت در اُحد در حال عزاداری و گریه مشاهده کردم، فرصت را غنیمت شمرده، سؤال کردم: ❓آیا برای امامت علیه السلام از سخنان رسول گرامی صلی الله علیه و آله می توان دلیلی آورد؟ حضرت زهرا علیهاالسلام پاسخ داد: ❗️«وا عَجَباهُ اَنَسیتُمْ یوْمَ غَدیرِ خُمٍّ؟ سَمِعْتُ رَسُولَ اللّه یقُولُ: عَلِی خَیرُ مَنْ اُخَلِّفُهُ فیکمْ وَهُوَ الاِْمامُ وَالْخَلیفَةُ بَعْدی وَسِبْطای وَتِسْعَةٌ مِنْ صُلْبِ الحُسَینِ علیه السلام اَئِمَّةٌ اَبْرارٌ لَئِنِ اتَّبَعْتُمُوهُمْ وَجَدْتُمُوهُمْ هادینَ مَهْدیینَ وَلَئِنْ خالَفْتُمُوهُمْ لَیکونُ الاِْخْتِلافُ فیکمْ اِلی یوْمِ الْقِیامَةِ؟ ☀️ شگفتا! آیا روز خم را فراموش کرده اید؟ شنیدم که پیامبر گرامی اسلام فرمود: بهترین کسی است که او را جانشین خود در میان شما قرار می دهم. علی علیه السلام و خلیفه بعد از من است و دو فرزندم، ( و علیهماالسلام ) و نه نفر از فرزندان حسین علیه السلام پیشوایان و امامانی [پاک و] نیکند. 👌اگر از آن ها اطاعت کنید شما را هدایت خواهند نمود و اگر مخالفت ورزید، تا روز [بلای] تفرقه و اختلاف در میان شما حاکم خواهد شد. ❓پرسیدم، بانوی من! پس چرا علیه السلام سکوت کرد و حق خود را نگرفت؟ حضرت زهرا علیهاالسلام فرمود: ای اباعمر! صلی الله علیه و آله فرمود: مَثَل امام، مانند است، مردم باید در اطراف آن طواف کنند، نه آن که کعبه دور مردم طواف نماید. ⚠️ آگاه باش، قسم به خدا، اگر حق را به اهلش واگذار می کردند و از عترت رسول خدا اطاعت می نمودند، دو نفر هم درباره [حکم خدا] با یکدیگر اختلاف نمی کردند و امامت را گذشته ای از گذشته ای و جانشینی بعد از جانشینی به ارث می برد تا ما قیام کند که او فرزند نهم از اولاد علیه السلام است. 💠 امّا [افسوس] کسی را مقدّم داشتند که خدا او را کنار زده بود و کسی را کنار زدند که خدا او را مقدّم داشت. تا آنجا که ره آورد را انکار کردند و به بدعت ها روی آوردند، آن ها هواپرستی و شهوت را برگزیدند و بر اساس رأی و نظر شخصی عمل کردند، هلاکت و نابودی بر آنان باد. آیا نشنیدند کلام خدا را که فرمود: «پروردگار تو آنچه را که می خواهد خلق می کند و هرچه را بخواهد اختیار می کند و برای آنان اختیاری نیست.» 💠 افسوس، [که سران ] آرزوها [و هوس های] خود را در دنیا تحقق بخشیدند و از آینده خود غافل ماندند، خدا نابودشان گرداند و آنان را در کارهایشان گمراه کند؛ ای پروردگار من به تو پناه می برم از کمی یاران پس از پیروزی و فراوانی آنان.» 📚 کفایه الاثر، ص ۱۹۹-۲۰۰. 🆔 @islam_hisrory
📌 سه فضیلت بزرگ ✍️ روزى به اعتراض كرد. كه چرا به ناسزا نمى گويى؟ 🔰او در پاسخ وى چنين گفت: من هر موقع به ياد سه فضيلت از فضايل على علیه السلام مى‌افتم، آرزو مى كنم اى كاش من يكى از اين سه فضيلت را داشتم که اگر یکی از این فضیلت ها براى من بود، بهتر و ارزنده ‏تر از شتران سرخ موی (کنایه از بزرگی فضیلت) بود که در اختیار من باشد! 🔽 آن‌ها عبارتند از: 1️⃣ روزى كه صلی الله علیه و آله او را در جانشين خود قرار داد و خود به جنگ رفت و به على چنين گفت: تو نسبت به من همان منصب را دارى كه نسبت به داشت، جز اينكه پس از من پيامبرى نخواهد آمد. 2️⃣ در جنگ ، از صلّى اللّه علیه و آله شنیدم، که مى‏فرمود: « پرچم را به دست کسى می‌دهم که خدا و رسول را دوست مى‏دارد و خدا و رسول هم، او را دوست مى‏دارند». از شنیدن این سخن همه ما در انتظار اینکه این فضیلت بزرگ نصب ما گردد، سر از پا نمی شناختیم، که در همان زمان رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله على را به حضور طلبید. على علیه السّلام در حالى به حضور حضرت رسول شرف یاب شد که به درد چشم شدیدی مبتلا بود، رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله آب دهان مبارک را بر چشم حضرت على علیه السّلام مالید، دیدگانش شفا یافت و پرچم اسلام را که یاد بود نصرت الهى بود، به دست او سپرد و از برکت وجود حضرت على علیه السّلام، فتح و پیروزى عظیمی نصیب اسلام شد . 3️⃣ روزى كه قرار شد پيامبر با سران به بپردازد، پيامبر دست على، ، و علیهم السلام را گرفت و گفت: اللّهمّ هؤلاء أهلي. سپس آیه فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ نازل شد. 📚 صحیح مسلم، ج۷، ص۱۲۰. 🆔 @islam_history
📌 مباهله 🍃بزرگترین فضیلت مولا علی صلوات‌ الله‌ و سلامه‌ علیه 👈🏾 قَالَ الْمَأْمُونُ يَوْماً لِلرِّضَا (علیه‌السلام): أَخْبِرْنِي بِأَكْبَرِ فَضِيلَةٍ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ يَدُلُّ عَلَيْهَا الْقُرْآنُ؟! قَالَ فَقَالَ لَهُ الرِّضَا (علیه‌السلام): فَضِيلَتُهُ فِي الْمُبَاهَلَةِ، قَالَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ: "فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبِينَ"، فَدَعَا رَسُولُ اللَّهِ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ فَكَانَا ابْنَيْهِ وَ دَعَا فَاطِمَةَ فَكَانَتْ فِي هَذَا الْمَوْضِعِ نِسَاءَهُ وَ دَعَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فَكَانَ نَفْسَهُ بِحُكْمِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ. وَ قَدْ ثَبَتَ أَنَّهُ لَيْسَ أَحَدٌ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ أَجَلَّ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ وَ أَفْضَلَ فَوَجَبَ أَنْ لَا يَكُونَ أَحَدٌ أَفْضَلَ مِنْ نَفْسِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بِحُكْمِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ. 📝 روزی مأمون به حضرت رضا (سلام الله علیه) گفت: ❓بزرگترین فضیلت (صلوات الله علیه) که در قرآن آمده چیست؟ امام فرمود: آیه ، خداوند (در سوره آل عمران، آیه‌ی 61) می‌فرماید: "هرکس با تو در مقام احتجاج و گفتگو برآمد، بعد از آنکه تو بر رسالت خود یقین داری، بگو بیایید فرزندان را بخوانیم و شما هم فرزندانتان را بخوانید، ما زن‌هایمان و شما زن‌هایتان و ما افرادی را که چون نفس و جان‌مان هستند و شما هم نفس‌های خود را بخوانید؛ سپس مباهله کنیم و برای دروغگو لعنت خدا را بخواهیم". وقتی این آیه نازل شد، صلی الله و آله، و سلام الله علیهما را به عنوان فرزندان و سلام الله علیها را به عنوان زنان و نیز امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را به عنوان نفس خودش😍(جان خودش) برای مباهله با نصاری به میعاد برد. ✔️پس به حکم خدا امیرالمؤمنین (صلوات الله علیه) نفس رسول خداست و چون هیچ‌ یک از مردم، برتر از رسول خدا نیستند، ضروری است که هیچ‌یک از مردم از امیرالمؤمنین برتر نباشند؛ جز خود رسول الله. فضیلت امیرالمؤمنین بر تمام خلایق بعد از رسول خدا این است. 📚 منابع 1⃣ فصول المختارة، ص۳۸ 2⃣ كشف اليقين، النص، ص۲۱۶ 3⃣ بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏۱۹، ص۳۵۰ و ج‏۳۵، ص۲۵۷ 4⃣ سفينة البحار، ج‏۱، ص۲۱۱ 🆔 @islam_history
📝نظر استاد مطهری درباره نسبت کثرت طلاق به حضرت مجتبی علیه السلام 🔹در برخی از روایات، حضرت مجتبی علیه السلام مطلاق (کسی که زیاد طلاق می‌دهد) عنوان شده است. به عنوان نمونه در کتاب جلد6 صفحه56 دو روایت درباره کثرت حضرت علیه السلام نقل شده با این مضمون که علیه السلام در بالای منبر فرمودند که "دخترتان را به ازدواج فرزندم درنیاورید چون که او زیاد طلاق می‌دهد." 🔸این نقل با نصوص متعدد دیگر در مذمت طلاق و خصوصا شخص مطلاق سازگاری ندارد. در حاشیه کتاب کافی چاپ دار الحدیث جلد11 صفحه468 نظرات مختلفی را پیرامون این روایت جمع آوری کرده‌اند که یکی از آنها جعلی بودن این روایات است. استاد مطهری از جمله کسانی است که توضیحات نسبتا مبسوطی را در راستای جعلی بودن این اتهام داده‌اند. آنچه در ادامه ذکر می‌شود توضیحات ایشان پیرامون این نسبت در کتاب "فقه و حقوق" است. 💬لازم است به يك شايعۀ بى‌اساس كه دست جنايتكار خلفاى عباسى آن را به وجود آورده و در ميان عموم مردم شهرت يافته، اشارۀ مختصر بكنم. در ميان عموم مردم شهرت يافته و در بسيارى از كتابها نوشته شده كه امام مجتبى فرزند برومند عليه السلام از كسانى بوده كه زياد زن مى‌گرفته و طلاق مى‌داده است. 💬چون ريشۀ اين شايعه تقريباً از يك قرن بعد از وفات بوده است به همه جا پخش شده است و دوستان آن حضرت نيز [آن را پذيرفته‌اند] بدون تحقيق در اصل مطلب و بدون توجه به اينكه اين كار از نظر يك كار مبغوض و منفورى است و شايستۀ مردم عياش و غافل است نه شايستۀ مردى كه يكى از كارهايش اين بود كه پياده به حج مى‌رفت، متجاوز از بيست بار تمام ثروت و دارايى خود را با فقرا تقسيم كرد و نيمى را خود برداشت و نيم ديگر را به فقرا و بيچارگان بخشيد، تا چه رسد به مقام اقدس امامت و طهارت آن حضرت. 💬چنانكه مى‌دانيم در گردش از امويان به عباسيان، بنى الحسن يعنى فرزندزادگان با بنى العباس همكارى داشتند، اما بنى الحسين يعنى فرزندزادگان - كه در رأس آنها در آن وقت بود- از همكارى با بنى العباس خوددارى كردند. بنى العباس با اينكه در ابتدا خود را تسليم و خاضع نسبت به بنى الحسن نشان مى‌دادند و آنها را از خود شايسته‌تر مى‌خواندند، در پايان كار به آنها خيانت كردند و اكثر آنها را با قتل و حبس از ميان بردند. 💬بنى العباس براى پيشبرد خود شروع كردند به تبليغ عليه بنى الحسن. از جمله تبليغات نارواى آنها اين بود كه گفتند - كه جد اعلاى بنى الحسن و عموى پيغمبر است- نبود و از دنيا رفت و اما كه عموى ديگر پيغمبر است و جد اعلاى ماست مسلمان شد و مسلمان از دنيا رفت. پس ما كه اولاد عموى مسلمان پيغمبريم از بنى الحسن كه اولاد عموى كافر پيغمبرند براى خلافت شايسته تريم. در اين راه پولها خرج كردند و قصه‌ها جعل كردند. 💬موضوع دومى كه بنى العباس عليه بنى الحسن عنوان كردند اين بود كه گفتند نياى بنى الحسن بعد از پدرش به خلافت رسيد و اما چون مرد عياشى بود و به زنان سرگرم بود و كارش زن گرفتن و زن طلاق دادن بود از عهده برنيامد؛ از كه رقيب سرسختش بود پول گرفت و سرگرم عياشى و زن گرفتن و طلاق دادن شد و خلافت را به معاويه واگذار كرد. 💬خوشبختانه محققان با ارزش عصر اخير در اين زمينه تحقيقاتى كرده و ريشۀ اين دروغ را پيدا كرده‌اند. ظاهراً اول كسى كه اين سخن از او شنيده شده است قاضى انتصابى منصور دوانيقى بوده كه به امر منصور مأمور بوده اين شايعه را بپراكند. به قول يكى از مورخان: اگر امام حسن اينهمه زن گرفته است، پس فرزندانش كجا هستند؟! چرا عدد فرزندان امام اين قدر كم بوده است؟ امام كه عقيم نبوده و از طرفى رسم جلوگيرى يا سقط جنين هم كه معمول نبوده است. 💬من از ساده‌دلى بعضى از ناقلان حديث شيعى مذهب تعجب مى‌كنم كه از طرفى از پيغمبر اكرم و ائمۀ اطهار اخبار و احاديث بسيار زيادى روايت مى‌كنند كه خداوند دشمن مى‌دارد يا لعنت مى‌كند مردمان بسيار طلاق را، پشت سرش مى‌نويسند: امام حسن مرد بسيار طلاقى بوده. 💬اين اشخاص فكر نكرده‌اند كه يكى از سه راه را بايد انتخاب كنند: يا بگويند طلاق عيب ندارد و خداوند مرد بسيار طلاق را دشمن نمى‌دارد، يا بگويند امام حسن مرد بسيار طلاق نبوده است، يا بگويند- العياذ باللّٰه- امام حسن پابند دستورهاى اسلام نبوده است. اما اين آقايان محترم از يك طرف احاديث مبغوضيت طلاق را صحيح و معتبر مى‌دانند و از طرف ديگر نسبت به مقام قدس امام حسن خضوع و تواضع مى‌كنند و از طرف ديگر نسبت بسيار طلاقى را براى امام حسن نقل مى‌كنند و بدون اينكه انتقاد كنند از آن مى‌گذرند. 📚 مجموعه آثار شهید مطهری، ج19، ص255. 🆔 @islam_history
📌 خانه های مکه و مدینه، درب داشته اند! فرقه ضاله ، برای سرپوش گذاشتن به قضیه یورش به خانه وحی و حمله به خانه سلام الله علیها، شبهه ای را مطرح کرده و می گویند که خانه های حجاز در صدر اسلام، درب نداشته اند که درب خانه حضرت صدیقه سوزانده شده باشد! اخیرا آقای دهباشی نیز این شبهه را مطرح کرده اند. ✅ در قرآن اَوْ ما مَلَکْتُمْ مَفاتِحَهُ اَوْ صَدیقِکُمْ لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ اَنْ تَاْکُلُوا جَمیعاً اَوْ اَشْتاتاً خانه‌ای که کلیدش در اختیار شماست، یا خانه‌های دوستانتان، بر شما گناهی نیست که به طور دسته جمعی یا جداگانه غذا بخورید.» 📚 سوره نور، آیه ۶۱ ✅ در روایات 1⃣ دُکَین بن سعید مزنی نقل میکند: خدمت رفتیم و تقاضای غذا کردیم، به  فرمود: برو و به آنان غذا بده. عمر ما را به اتاق بالا برد، سپس کلید را از کمربندش بیرون آورد و در را باز کرد.» 📚 سنن ابی داود، ج۴، ص۳۶۰، ح۵۲۳۸. 2⃣ ابوحمید می‌گوید: به ما امر کرد که شب‌ها ظروف آب را در گوشه‌ای قرار دهیم و نیز دستور داد که شب هنگام درها را ببندیم.» 📚 صحیح مسلم، ج۳، ح۲۰۱۰ 3⃣ پیامبر اکرم؛ بن ابیطالب، ،  و  (علیهم‌السّلام) را جمع کرد و درب را بر روی آن‌ها بست و فرمود: ‌ای خانواده من که پیوستگان خدائید، پروردگار به شما سلام می‌رساند....» 📚 بحار الانوار، ج۲۴، ص۲۱۹. 4⃣ می‌گوید: به خانه فاطمه رفتم، در را کوبیدم و اجازه ورود گرفتم، به من اجازه داد تا وارد شوم. هنگامی که وارد شدم دیدم نشسته است.» در این حدیث سلمان می‌گوید: دَر را کوبیدم، آیا کوبیدن دَر مفهومی غیر از معنای رایج آن دارد؟    📚 دلائل الامامه، ص۱۰۷ 5⃣ عمر گفت: ما را نزد وی ببر، و عمر و  وخالد بن ولید و مغیرة بن شعبه و ابوعبیده جراح وسالم مولی ابوحذیفه و قنفذ حرکت کردند و من نیز با آنان به راه افتادم. هنگامی که به خانه رسیدیم، فاطمه آن‌ها را دید، در را بر روی آنان بست، فاطمه شک نداشت که آنان بدون اجازه وی داخل نخواهند شد؛ اما عمر با لگد در را که از چوب درخت خرما بود، شکست.» 📚 بحارالانوار، ج۲۸، ص۲۲۷ 6⃣ عمر وگروهی همراه وی به خانه فاطمه رسیدند، دقّ الباب کردند، فاطمه هنگامی که صدای آنان را شنید، فریاد زد: ‌ای پدر بزرگوارم، ‌ای رسول خدا! پس از تو از دست پسر خطاب (عمر) و ابوقحافه (ابوبکر) چه رنج‌ها که ندیدم.» 📚 الامامه و السیاسه، ج۱، ص۱۶ 🆔 @islam_history