نیاکان پیامبر اسلام
نياكان پيامبر اسلام، به ترتيب عبارتند از: #عبد_اللّه، #عبد_المطلب، هاشم، عبد مناف، قصىّ، كلاب، مرّه، كعب، لوى، غالب، فهر، مالك، نضر، كنانه، خزيمه، مدركه، اليأس، مضر، نزار، معد و #عدنان. «۱»
به طور مسلم، نسب آن حضرت تا «معد بن عدنان» به همين قرار است، ولى از عدنان به بالا تا حضرت #اسماعيل از نظر شماره و اسامى مورد اختلاف است و طبق روايتى كه #ابن_عباس از پيامبر نقل كرده، هر موقع نسب آن حضرت به عدنان رسيد، نبايد از او تجاوز كرد. زيرا خود آن حضرت هنگام بيان كردن نام نياكان خود از عدنان تجاوز نمى كرد و دستور مى داد ديگران هم از شمردن باقى نسب تا به اسماعيل خوددارى كنند. و نيز مى فرمود: كه آن چه در ميان اعراب در اين خصوص معروف است، درست نيست. «۲»
📚منابع
۱. الكامل في التاريخ، ج ۲، ص ۱ و ۲۱.
۲. سيره حلبى،ج ۱، ص ۲۶.
@islam_history
📌فعالیت های #امیرالمومنین علیه السلام در دوران خلفا (۱)
🔵 اول: #عبادت_خدا، آن هم به صورتي كه در شأن شخصيتي مانند #حضرت_علي (عليه السلام) بود; تا آنجا كه #امام_سجّاد علیه السلام عبادت و تهجّد شگفت انگيز خود را در برابر عبادتهاي جدّ بزرگوار خود ناچيز ميدانست.
🔵 دوم: تفسير #قرآن و حل مشكلات آيات و تربيت شاگرداني مانند #ابن_عبّاس، كه بزرگترين مفسّر اسلام پس از امام (عليه السلام) به شمار ميرفت.
🔵 سوم: پاسخ به پرسشهاي دانشمندان ملل و نحل ديگر، بالأخص #يهوديان و #مسيحيان كه پس از درگذشت #پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) براي تحقيق در باره #اسلام رهسپار #مدينه ميشدند وسؤالاتي مطرح ميكردند كه پاسخگويي جز حضرت علي (عليه السلام)، كه تسلّط او بر #تورات و #انجيل از خلال سخنانش روشن بود، پيدا نمي كردند. اگر اين خلأ به وسيله امام (عليه السلام) پر نمي شد جامعه اسلامي دچار سرشكستگي شديدي ميشد. وهنگامي كه امام به كليه سؤالات پاسخهاي روشن وقاطع ميداد انبساط وشكفتگي عظيمي در چهره خلفايي كه بر جاي پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) نشسته بودند پديد ميآمد.
🔵 چهارم: بيان حكم بسياري از رويدادهاي نوظهور كه در اسلام سابقه نداشت و در مورد آنها نصّي در قرآن مجيد و حديثي از پيامبر گرامي (صلي الله عليه وآله وسلم) در دست نبود. اين يكي از امور حسّاس زندگي امام (عليه السلام) است و اگر در ميان صحابه شخصيتي مانند حضرت علي (عليه السلام) نبود، كه به تصديق پيامبر گرامي (صلي الله عليه وآله وسلم) داناترينِ امّت وآشناترينِ آنها به موازين قضا و داوري به شمار ميرفت، بسياري از مسائل در صدر اسلام به صورت عقده لاينحل و گره كور باقي ميماند. همين حوادث نوظهور ايجاب ميكرد كه پس از رحلت پيامبر گرامي (صلي الله عليه وآله وسلم) امام آگاه و معصومي به سان پيامبر در ميان مردم باشد كه بر تمام اصول و فروع اسلام تسلّط كافي داشته، علم وسيع وگسترده او امّت را از گرايشهاي نامطلوب و عمل به قياس وگمان باز دارد و اين موهبت بزرگ، به تصديق تمام ياران رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم)، جز در حضرت علي (عليه السلام) در كسي نبود. قسمتي از داوريهاي امام (عليه السلام) و استفادههاي ابتكاري و جالب وي از آيات در كتابهاي حديث و تاريخ منعكس است.
🆔 @islam_history
📌فعالیت های #امیرالمومنین علیه السلام در دوران خلفا (۱)
🔵 اول: #عبادت_خدا، آن هم به صورتي كه در شأن شخصيتي مانند #حضرت_علي عليه السلام بود، تا آنجا كه #امام_سجّاد علیه السلام #عبادت و تهجّد شگفت انگيز خود را در برابر عبادتهاي جدّ بزرگوار خود ناچيز ميدانست.
🔵 دوم: تفسير #قرآن و حل مشكلات آيات و تربيت شاگرداني مانند #ابن_عبّاس، كه بزرگترين مفسّر #اسلام پس از #امام عليه السلام به شمار ميرفت.
🔵 سوم: پاسخ به پرسشهاي دانشمندان ملل و نحل ديگر، بالأخص #يهوديان و #مسيحيان كه پس از درگذشت #پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم براي تحقيق در باره اسلام رهسپار #مدينه ميشدند وسؤالاتي مطرح ميكردند كه پاسخگويي جز حضرت علي عليه السلام، كه تسلّط او بر #تورات و #انجيل از خلال سخنانش روشن بود، پيدا نمي كردند.
🔸اگر اين خلأ به وسيله امام عليه السلام پر نمي شد جامعه اسلامي دچار سرشكستگي شديدي ميشد. وهنگامي كه امام به كليه سؤالات پاسخهاي روشن وقاطع ميداد انبساط وشكفتگي عظيمي در چهره خلفايي كه بر جاي پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم نشسته بودند پديد ميآمد.
🔵 چهارم: بيان حكم بسياري از رويدادهاي نوظهور كه در اسلام سابقه نداشت و در مورد آنها نصّي در #قرآن مجيد و حديثي از پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم در دست نبود. اين يكي از امور حسّاس زندگي امام عليه السلام است و اگر در ميان صحابه شخصيتي مانند حضرت #امیر عليه السلام نبود، كه به تصديق پيامبر گرامي صلي الله عليه وآله وسلم داناترينِ امّت وآشناترينِ آنها به موازين قضا و داوري به شمار ميرفت، بسياري از مسائل در صدر اسلام به صورت عقده لاينحل و گره كور باقي ميماند. همين حوادث نوظهور ايجاب ميكرد كه پس از رحلت پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم امام آگاه و معصومي به سان پيامبر در ميان مردم باشد كه بر تمام اصول و فروع اسلام تسلّط كافي داشته، علم وسيع وگسترده او امّت را از گرايشهاي نامطلوب و عمل به قياس وگمان باز دارد و اين موهبت بزرگ، به تصديق تمام ياران #رسول_خدا صلي الله عليه وآله وسلم، جز در #امیرالمومنین عليه السلام در كسي نبود. قسمتي از داوريهاي امام عليه السلام و استفادههاي ابتكاري و جالب وي از آيات در كتابهاي #حديث و #تاريخ منعكس است.
🆔 @islam_history
📌 توبه حضرت #آدم علیهالسلام
✍ #ابن_عباس میگوید :
🔰از #پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله درباره کلماتی که آدم از پروردگارش آموخت و با آن به سوی پروردگارش #توبه کرد پرسیدم، ایشان فرمود:
🔸او از خدا، به حق #محمّد صلی الله علیه و آله و #علی و #فاطمه و #حسن و #حسین علیهم السلام خواست که توبه او را بپذیرد. پس خداوند توبهاش را پذیرفت.
📚 ترجمه #تفسیر_البرهان، ج۲، ص۲۸۶.
🆔 @islam_history
📌 توهین عمر به رسولالله
✍ هرچند بعضی از مورخین #مکتب_خلفا، نام خلیفه دوم را ذکر نکردهاند؛ اما به خواست خدا در صحیحترین کتاب آنها، توهین وی به پیامبر ثبت شده است.
🔰#ابن_عباس مى گويد: چون زمان وفات #پيامبر خدا صلی الله علیه و آله فرا رسيد، در حالى كه در اتاق و گرداگرد بستر آن حضرت را مردان سرشناس و مختلفى گرفته بودند و #عمر نيز در ميان ايشان بود، آن حضرت فرمود:
💠 هم اكتب لكم كتابا لن تضلوا بعده. يعنى كاغذى حاضر كنيد تا چيزى برايتان بنويسم كه هرگز گمراه نشويد.
🔰اما عمر بیدرنگ گفت:
ان النبى غلبه الوجع، و عندكم كتاب الله، فحسبنا كتاب الله.
يعنى درد بر پيغمبر چيره شده، كتاب خدا در نزد شما موجود است، پس همان كتاب خدا براى ما كافى است.
🔰به سبب مخالفت عمر با خواسته پيغمبر، در ميان حاضران مجلس اختلاف نظر افتاد؛ جمعى خواهان اجراى دستور #رسول_خدا صلی الله علیه و آله بودند، و بعضى هم سخن عمر را تكرار نمودند. سر و صدا بالا گرفت و اختلاف و پرخاش به يكديگر شدت يافت ؛تا آنجا كه رسول خدا خطاب به آنها فرمود:
💠 قوموا عنى، لا ينبغى عندى التنازع. يعنى بيرون برويد؛ دعوا و ستيزه در نزد من درست نيست.
📚 صحيح بخارى، كتاب العلم، باب كتابه العلم، ج ۱، ص ۲۲ - ۲۳.
📌 نگرانی عمر از کردارش هنگام مرگ
💠 هنگامى كه #عمر ضربه خورد، از شدّت درد ناله مى كرد، #ابن_عباس كه مى خواست دلداريش بدهد، بدو گفت:
💠 «اى امير مؤمنان! هرچه باشد تو مدتى در خدمت #پيامبر بودى و صحابى خوبى بودى، آنگاه از او جدا شدى درحالى كه از تو راضى و خشنود بود، سپس همنشين #ابوبكر شدى و با او هم بسيار خوب بودى و در حالى فراقش را تحمّل كردى كه او هم از تو راضى بود و
آنگاه با اصحاب آنان، همنشين شدى و با آنها نيز برخورد خوبى داشتى و اگر از آنها جدا مى شوى، بى گمان در حالى جدا مى شوى كه از تو راضى اند».
💠 عمر گفت:
«اما آنچه گفتى از همنشينى با پيامبر و خشنوديش از من، پس آن از منّتهاى خداوند بر من بود و اما آنچه كه ياد كردى از هم صحبتى با ابوبكر و رضايتش، پس آن هم از منّتهاى الهى بر من بود و اما نگرانى و سراسيمگى من، پس براى تو و يارانت مى باشد. بخدا قسم اگر هرجا از زمين كه بر آن آفتاب تابيده است طلا مى شد و مال من بود، پس همۀ آنها را فديه مى دادم تا شايد از عذاب الهى، قبل از ديدارش رهائى يابم»
📚 صحيح بخارى، ج٢، ص ٢٠١.
✍ این در حالی است خداوند خطاب به ظالمین میفرماید:
💠 و اگر آنان كه ستم كرده اند، تمام اموال دنيا را داشته باشند و نظير آن را نيز بياورند و همه را براى رهائى از شدت عذاب روز #قيامت، فديه دهند (فايده اى برايشان ندارد) و از خدا چيزهائى را ببينند كه هرگز حسابش هم نمى كردند و براى آنها ظاهر شود نتيجۀ كارهاى بدى كه انجام مى دادند و عذابى كه آن را به مسخره گرفته بودند، برايشان نازل گردد.
📚 سوره زمر-آيات ۴٧ و ۴٨.
🆔 @islam_history
📌 جلوگیری عایشه از دفن امام حسن علیه السلام کنار جد گرامیشان (در منابع #اهل_سنت)
🔰هنگامي كه #حسن عليه السلام از دنيا رفت، خواستند كه او را در خانه #رسول_خدا صلی الله علیه و اله دفن كنند؛ پس از اين كار جلوگيري كرد، سوار بر قاطري شد و مردم را جمع كرد. #ابن_عباس به او گفت: (تو مي خواهي همان كاري را كه در جمل انجام دادي انجام بدهي) تا اين كه مردم بگويند: «روز قاطر» همان طوري كه مي گويند روز شتر ؟
📚 ابن عبد البر النمري القرطبي المالكي، ابوعمر يوسف بن عبد الله بن عبد البر (متوفاي 463هـ)، بهجة المجالس وأنس المجالس، الجزء الأول من قسم الأول، ص100، باب من الأجوبة المسكتة وحسن البديهة، تحقيق: محمد مرسي الخوئي، ناشر: دار الكتب العلمية ـ بيروت، الطبعة: الثانية، 1981م.
🔰هنگامي كه #امام_حسن عليه السلام از دنيا رفت، خواستند كه او را دفن كنند، مروان اجازه نداد و گفت: نه، #عثمان در حش كوكب (قبرستان يهوديان در كنار بقيع) دفن شود و حسن در اين جا؟ #بنی_هاشم و #بنی_اميه براي ياري يكديگر جمع شدند و اسلحه آوردند. #ابوهريره به مروان گفت: آيا تو از دفن حسن در اين جا جلوگيري مي كني؛ در حالي كه از رسول خدا شندي كه به او برادرش #حسين مي گفت: «اين دو سردار جوانان اهل بهشتند»؟ #مروان گفت: رهايم كن، حديث رسول خدا ضايع شده، اگر غير از تو و ابو سعيد خدري آن را حفظ نكرده باشند، تو در زمان فتح خير #اسلام آوردي. ابوهريره گفت: راست گفتي، در زمان فتح خيبر اسلام آوردم؛ اما همواره ملازم #پيامبر بودم و از او جدا نشدم، از او سؤال مي كردم و به اين كار عنايت داشتم، تا اين كه دانستم و شناختم كه رسول خدا صلی الله علیه و اله چه كسي را دوست دارد و از چه كسي بدش مي آيد، چه به او نزديك است و چه كسي از او دور، چه كسي را گذاشت در #مدينه بماند و كي را تبعيد كرد، چه كسي را دعا كرد و چه كسي را لعن.
وقتي #عایشه اسلحه و مردان را ديد و ترسيد كه شر بين آن ها بزرگتر شود و خونريزي شود، گفت: خانه، خانه من است، اجازه نمي دهم كه كسي در آن دفن شود.
📚 البلاذري، أحمد بن يحيي بن جابر (متوفاي279هـ)، أنساب الأشراف، ج1، ص389، طبق برنامه الجامع الكبير.
📚 إبن أبي الحديد المدائني المعتزلي، ابوحامد عز الدين بن هبة الله بن محمد بن محمد (متوفاي655 هـ)، شرح نهج البلاغة، ج16، ص8، تحقيق محمد عبد الكريم النمري، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان، الطبعة: الأولي، 1418هـ - 1998م.
🔰عائشه در حالي كه سوار بر قاطر خاكستري رنگي شده بود، گفت: اين خانه من است، به هيچ كس اجازه (دفن) نمي دهم. قاسم بن #محمد بن أبي بكر جلو آمد و گفت: اي عمه، ما هنوز سرهاي خود را (از ننگ) بعد از روز شتر سرخ نشسته ايم، تو مي خواهي كه مردم بگويند «روز قاطر خاكستري»؟ پس عائشه بازگشت.
📚 اليعقوبي، أحمد بن أبي يعقوب بن جعفر بن وهب بن واضح (متوفاي292هـ)، تاريخ اليعقوبي، ج2، ص225، ناشر: دار صادر - بيروت.
🔰(امام) حسن عليه السلام وصيت كرد كه او را در كنار جدش رسول خدا دفن كنند، وقتي از دنيا رفتند، خواستند به وصيت او عمل كنند، در اين زمان مروان از جانب #معاويه حاكم مدينه بود، پس او از اين كار جلوگيري كرد، نزديك بود كه بين بني اميه و بني هاشم به خاطر اين مسأله فتنه شود؛ پس عائشه گفت: خانه، خانه من است، من اجازه نمي دهم كه او در اين جا دفن شود، پس او را در بقيع دفن كردند؛ وقتي خبر از دنيا رفتن (امام) حسن به معاويه رسيد، (از شادي) سجده كرد.
📚 أبو الفداء عماد الدين إسماعيل بن علي (متوفاي732هـ)، المختصر في أخبار البشر، ج1، ص127، طبق برنامه الجامع الكبير.
👈 نتيجه:
طبق مداركي كه گذشت، عائشه از دفن امام مجتبي عليه السلام در خانه پيامبر جلوگيري كرده است، بنابراين، سؤالات ذيل پيش مي آيد:
❓چرا عائشه از دفن امام مجتبي عليه السلام در كنار جدش رسول خدا صلي الله عليه وآله ممانعت كرد؟
❓آيا مالكيت اين خانه در اختيار عائشه بود؟ چه كسي اين خانه را به او داده بود؟ اگر او از رسول خدا صلي الله عليه وآله ارث برده بود، چرا دختر پيامبر از اين ارث محروم شد؟ اگر مال عموم مسلمانان و جزء بيت المال بود، چرا اجازه دفن نداد؟
❓چرا به #ابوبكر و #عمر اجازه دفن داد؟
🆔 @islam_history
📌 توهین عمر به رسولالله
✍ هرچند بعضی از مورخین #مکتب_خلفا، نام خلیفه دوم را ذکر نکردهاند؛ اما به خواست خدا در صحیحترین کتاب آنها، توهین وی به پیامبر ثبت شده است.
🔰#ابن_عباس مى گويد: چون زمان وفات #پيامبر خدا صلی الله علیه و آله فرا رسيد، در حالى كه در اتاق و گرداگرد بستر آن حضرت را مردان سرشناس و مختلفى گرفته بودند و #عمر نيز در ميان ايشان بود، آن حضرت فرمود:
💠 هم اكتب لكم كتابا لن تضلوا بعده. يعنى كاغذى حاضر كنيد تا چيزى برايتان بنويسم كه هرگز گمراه نشويد.
🔰اما عمر بیدرنگ گفت:
ان النبى غلبه الوجع، و عندكم كتاب الله، فحسبنا كتاب الله.
يعنى درد بر پيغمبر چيره شده، كتاب خدا در نزد شما موجود است، پس همان كتاب خدا براى ما كافى است.
🔰به سبب مخالفت عمر با خواسته پيغمبر، در ميان حاضران مجلس اختلاف نظر افتاد؛ جمعى خواهان اجراى دستور #رسول_خدا صلی الله علیه و آله بودند، و بعضى هم سخن عمر را تكرار نمودند. سر و صدا بالا گرفت و اختلاف و پرخاش به يكديگر شدت يافت ؛تا آنجا كه رسول خدا خطاب به آنها فرمود:
💠 قوموا عنى، لا ينبغى عندى التنازع. يعنى بيرون برويد؛ دعوا و ستيزه در نزد من درست نيست.
📚 صحيح بخارى، كتاب العلم، باب كتابه العلم، ج ۱، ص ۲۲ - ۲۳.
🆔 @islam_history
📌 لقب فاروق برای کیست؟
🔰به اعتقاد #شیعه، لقب فاروق به کسی جز #اميرالمومنین علیه السلام اختصاص ندارد. اما #اهل_سنت قائل به این هستند که لقب #فاروق برای #عمر استعمال شده!
🔰واقعیت این است که این لقب هم برای اميرالمومنین علیه السلام است هم برای عمر❗️ اما باید دید چه کسی این لقب ها را برای آنها به کار برده.
🔰فرق این جاست که لقب مذکور را #پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله برای اميرالمومنین علیه السلام به کار برده؛ اما همین لقب را نه پیامبر و نه حتی مسلمانان به عمر نسبت نداده اند! بلکه به تصریح علمای اهل سنت، برای اولین بار اهل کتاب این لقب را به عمر دادند!
✍ دو #روایت ذیل برای اثبات مطالب فوق:
👈 #ابن_عباس می گوید:
💠 پیامبر صلی الله علیه و اله به امیرالمومنین علیه السلام فرمود:
تو صدیق اکبر هستی!
و تو آن فاروقی هستی که بین حق باطل فاصله انداخته ای!
👈 زهری گوید:
💠 اولین کسانی که لقب فاروق را برای #خلیفه_دوم به کار بردند، اهل کتاب بودند نه #رسول_خدا صلی الله علیه و اله و مسلمانان به تبعیت از اهل کتاب به عمر، فاروق می گفتند!
📚 شرح #نهج_البلاغه، #ابن_ابی_الحدید، ج۱۳، ص۲۲۸.
📚 #تاریخ عمر بن خطاب، ابن جوزی، ص۳۰.
📚 طبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۱۹۳.
🆔 @islam_history
📌 شدت ابتلاء #مومن
✍ از سعد بن طریف نقل شده که در محضر مبارك ابوجعفر (#امام_باقر) عليه السلام بودم كه جميل ازرق بر حضرت وارد شد و گفت:
🔰 مخالفان، بلاها و مصايب شيعيان را ياد آور شده و طعنه مى زنند.
💠 حضرت فرمود: کسانی نزد #امام_سجاد عليه السلام و عبد الله #ابن_عباس آمدند و همان مطالبى را كه شما متذكر شديد مطرح كردند. سپس آنها نزد #امام_حسين عليه السلام آمدند و همان مطالب را كه گفتى، ياد آور شدند، حضرت فرمود: به خدا سوگند! بلا، تهيدستى و قتل، براى دوستان ما (#اهل_بيت) از سرعت قاطر و از حركت سيل به سمت صمره سريعتر مى باشد.
🔰گفتم: صمره چيست؟
💠 فرمود: نهايت مقصد است، اگر اين گونه نمى بوديد از ما محسوب نمى شديد.
📚 المومن، ص۱۶.
🆔 @islam_history
📌 لبخند آفتاب
✍ #ابن_عباس میگوید:
💠 بهشتیان، آن هنگام که در #بهشت هستند، چیزی مانند خورشید تابان را میبینند که بهشت را تابناک میکند و میگویند:
💠 خداوندا! تو در #قرآن فرمودی: «لَا یَرَوْنَ فِیهَا شَمْسًا وَلَا زَمْهَرِیرًا»(در آن خورشید را نمیبینند)، پس خداوند عزّ و جلّ #جبرئیل علیهالسلام را نزد آنها میفرستد و میفرماید: این آفتاب نیست، بلکه #علی و #فاطمه علیهما السلام هستند که خندیدند و از نور خنده آنها، بهشت درخشان شده است.
📚 امالی صدوق، ص۲۱۲.
#ازدواج
🆔 @islam_history