eitaa logo
تاریخ و سیره اهل بیت علیهم السلام
485 دنبال‌کننده
312 عکس
82 ویدیو
26 فایل
💠 امیرالمومنین علیه السلام در نامه ای به امام حسن علیه السلام: 📜 اعْرِضْ عَلَیْهِ أَخْبَارَ الْمَاضِین! تاریخ گذشتگان را به او(نفست) ارائه کن تا ببیند که در گذشته چه اتفاقاتی افتاده است! 💠 پیامگیر: @amdabir
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 شیطنت تاریخی در مورد علیه السلام 🤔 ⁉️آیا حضرت عباس به برادران خود گفت: شما زودتر از من به میدان بروید تا من از شما ارث ببرم؟! این حرف را نخستین بار طبری در تاریخش می زند. طبری خودش با تردید این را نقل می کند چرا که چنین گفته آورده: قال: و زعموا ان العباس بن على قال لإخوته من أمه: عبد الله، و جعفر و عثمان: يا بنى أمي، تقدموا حتى ارثكم، فانه لا ولد لكم، ففعلوا، فقتلوا. ابن اثیر هم این مطلب را آورده اما واژه گمان می کنم را حذف کرده است. و قال العبّاس بن عليّ لإخوته من أمّه عبد الله و جعفر و عثمان: تقدّموا حتى أرثكم فإنّه لا ولد لكم. ترجمه: حضرت به برادران مادری‌اش یعنی عبدالله، جعفر و گفت، جلوتر از من به میدان بروید و بجنگید و شوید تا من از شما ارث ببرم❗️ باید گفت این اشتباه است زیرا مگر معقول است که حضرت ابوالفضل که مرگ را در برابر دیدگان خود می بیند و مرگ همه اصحاب و عده زیادی از را مشاهده کرده و تنهایی و غربت برادرش را می بیند که هر چه فریاد می کند و کمک می طلبد کسی به یاری او نمی آید و از طرفی صدای اطفال را می شنود که ناله العطش آن ها بلند است به فکر مال دنیا و ثروت اندوزی برای فرزندانش باشد. اصولا این سخن مورد ندارد زیرا مادر آن ها بود و او وارث فرزندانش بوده است تا وقتی که مادر وجود دارد برادر وارث نیست و بعید است که و ابن اثیر متوجه این ایراد نباشد پس باید گفت عبارت تحریف شده (اثارکم) بوده یعنی انتقام شما را بگیرم زیرا شما فرزند نداریت که انتقام از دشمنتان بگیرد. 📚 تاريخ طبری، ج۵،ص۴۴۸. 📚 الكامل فی التاريخ ،ج۴،ص۷۶. 🆔 @islam_history
📌 خوشتر آن باشد که سرّ دلبران گفته آید در حدیث دیگران 🔰 روزي از اطرافيانش پرسيد: چه كسي در اين زمان براي خلافت مسلمانان بر ديگران برتري دارد و براي حكمراني بر مردم از ديگران سزاوارتر است؟ 🔰اطرافيان متملق به ستايش خليفه پرداختند و او را لايق اين منصب معرفي كردند. 🔰ولي معاويه گفت: نه چنين نيست؛ «اولي الناس بهذا الامر علي بن الحسين بن علي، جدّه رسول اللّه و فيه شجاعة بني هاشم و سخاه بني اميه و رهو ثقيف» 🔰شايسته ترين افراد براي امر حكومت، فرزند است كه جدّش رسول خداست و شجاعت ، سخاوت و زيبايي قبيله ثقيف را در خود جمع كرده است. 📚 أنساب الأشراف، ج۵ ، ص۱۳۶. 🆔 @islam_history
📌 به او نگو این کیسه را من داده‌ام... 💰 عليه‌السلام كيسه زرى به من داده فرمودند: اين كيسه را بده به فلانى از و به او نگو من داده‌ام. 🔰 ابو جعفر خثعمى می گوید: کیسه را بردم به او دادم‌، گفت: خدا به كسى كه داده خير بدهد؛ هر سال آنقدر به من می‌دهد كه تا سال ديگر ما را كافى است ولى با آنكه دارد يک شاهى به ما نمی‌دهد! 📚 ، ج۴۷، ص۲۳. 🆔 @islam_history
📌 مسلم بن عقيل كيست؟ 💠 در ميان جوانان برومند «بني هاشم »، «مسلم بن عقيل »، فرزند عقيل يكي از چهره هاي تابناك و شخصيت هاي بارز، به شمار مي رفت. «عقيل » برادر حضرت علي عليه السلام و دومين فرزند ابوطالب بود. 💠 «مسلم بن عقيل »، برادرزاده و داماد اميرالمؤمنين و پسر عموي بن علي بود. دودماني كه مسلم در آن رشد يافت، دودمان علم و فضيلت و شرف بود و خانداني كه شخصيت انساني و اسلامي «مسلم بن عقيل » در آن شكل گرفت، بهترين زمينه را براي تربيت و تكامل معنوي و حماسي مسلم فراهم كرد.  💠 از آغاز كودكي، در ميان جوانان به خصوص در كنار امام حسن و امام حسين (عليهماالسلام) بزرگ شد و كمالات اخلاقي و بنيان ولايت و درس هاي حماسه و ايثار و شجاعت را به خوبي فرا گرفت. اجداد «مسلم بن عقيل » كساني، چون «ابوطالب » و «فاطمه بنت اسد» بودند كه در فرزندان خويش، شجاعت و ايمان و دلاوري را به ارث مي گذاشتند و «مسلم بن عقيل »، شاخه اي پربار از اين اصل و تبار بود؛ و بنا به اصل وراثت، خصلت هاي برجسته را از نياكان خود به ارث برده بود.  💠 به نقل مورخان، در زمان حكومت (بين سال هاي 36 تا 40 هجري) از جانب آن ، متصدي برخي از منصب هاي نظامي در لشگر بوده است، از جمله در ، وقتي كه اميرالمؤمنين عليه السلام لشگر خود را صف آرايي مي كرد، و عليهماالسلام و عبدالله بن جعفر و «مسلم بن عقيل » را بر جناح راست سپاه، مامور كرد.  💠 شناسنامه «مسلم بن عقيل » را، پيش از آن كه از نياكان و سرزمين و قبيله جستجو كنيم، بايد در فكر، عمل و زندگاني اش بيابيم؛ اين بهترين معرف «مسلم بن عقيل » است. «مسلم بن عقيل »، در دوران خلافت علي عليه السلام در خدمت آن حضرت، مدافع حق بود و پس از شهادت آن امام، هرگز از حق كه در خاندان او و امامت دو فرزندش، حسنين (عليهماالسلام) تجسم پيدا كرده بود جدا نشد و عاقبت هم، جان پاكش را بر اين آستان فدا كرد.  💠 در دوران امامت ده ساله امام حسن مجتبي (عليه السلام) كه از سخت ترين دوره هاي نسبت به پيروان و طرفداران حق بود، «مسلم بن عقيل » با خلوص هر چه تمام در مسير حق بود و از باوفاترين ياران و از خواص اصحاب امام حسن محسوب مي شد. پس از شهادت امام مجتبي (عليه السلام) كه امامت به حسين بن علي (عليهماالسلام) رسيد تا مرگ معاويه كه يك دوره ده ساله بود؛ باز «مسلم بن عقيل » را در كنار امام حسين (عليه السلام) مي بينيم. در اين دوره بيست ساله، يعني از علي عليه السلام تا حادثه بسياري از كسان، يا مرعوب تهديدها شدند يا مجذوب زر و سيم و فريفته دنيا و صحنه حق را رها كردند و يا به پيوستند و يا انزواي بي دردسر را برگزيدند، ولي آنان كه قلبي سرشار از ايمان و دلي سوخته در راه حق داشتند و مسلماني را در صبر و مقاومت و مبارزه در شرايط دشوار مي دانستند، امامان حق را تنها نگذاشتند و با زبان و مال و جان و فرزند، به فداكاري در راه خدا و جهاد في سبيل الله پرداختند.  ارزش و فضيلت پيروان حق در آن دوره، به خصوص وقتي آشكارتر مي شود كه به شرايط دشوار دينداري و حق پرستي در روزگار سلطه امويان آگاه باشيم.  💠 حضرت علي عليه السلام از اسلام حديثي را در مدح «عقيل » نقل مي كند كه آن حضرت فرمودند:  «من او را ( ) به دو جهت دوست دارم: يكي، به خاطر خودش، و يكي هم به خاطر اين كه پدرش او را دوست مي داشت.» و در آخر، خطاب به عليه السلام فرمود:  «فرزند او « بن عقيل » كشته راه محبت فرزند تو خواهد شد. چشم مؤمنان بر او اشك مي ريزد و فرشتگان مقرب پروردگار بر او درود مي فرستند.» برگرفته از: 📚 تاريخ طبري  📚 نفس المهموم شيخ عباس قمي (رحمت الله عليه)  📚 ارشاد شيخ مفيد (رحمت الله عليه)  🆔 @islam_history
📌 خوشتر آن باشد که سرّ دلبران گفته آید در حدیث دیگران 🔰 روزي از اطرافيانش پرسيد: چه كسي در اين زمان براي خلافت مسلمانان بر ديگران برتري دارد و براي حكمراني بر مردم از ديگران سزاوارتر است؟ 🔰اطرافيان متملق به ستايش خليفه پرداختند و او را لايق اين منصب معرفي كردند. 🔰ولي معاويه گفت: نه چنين نيست؛ «اولي الناس بهذا الامر علي بن الحسين بن علي، جدّه رسول اللّه و فيه شجاعة بني هاشم و سخاه بني اميه و رهو ثقيف» 🔰شايسته ترين افراد براي امر حكومت، فرزند است كه جدّش رسول خداست و شجاعت ، سخاوت و زيبايي قبيله ثقيف را در خود جمع كرده است. 📚 أنساب الأشراف، ج۵ ، ص۱۳۶. 🆔 @islam_history
📌 آيا اهل بيت امام حسين سلام الله عليه در اولين اربعين به کربلا رسيدند؟ 💠 سید بن طاوس می نویسد: عليهم السلام چون به قتلگاه رسيدند، جابر بن عبد اللَّه انصارى‏ و جمعى از و مردانى از آنها را يافتند كه براى زيارت قبر عليه السّلام فرا رسيده بودند، همگان در يك زمان به عزادارى و نوحه سرايى پرداختند و سوگوارى جگرسوزى بر پا نمودند، و زنان آن آبادى نيز با ايشان به عزادارى پرداختند و چند روز در اقامت كردند. 📚 لهوف في قتلى الطفوف، ص114 💠 ابوريحان بيروني می نویسد: در روز بيستم ماه صفر، سر نوراني عليه السلام به بدن مبارک او برگشت داده شد تا اينکه با بدن او دفن شد و در آن روز، است در حالي اهل بيت او بعد از برگشت از شام به زيارت آن حضرت آمدند. 📚 الاثار الباقيه عن القرون الخاليه، ص 422 💠 شیخ بهایی می نویسد: در اين روز يعني چهل روز بعد از امام حسين عليه السلام جابر بن عبدالله انصاري رضي الله عنه به زيارت آن حضرت آمد و اتفاقا در اين روز حرم امام حسين عليه السلام (منظور اهل بيت عليهم السلام) که از شام به کربلا آمدند در حالي که عازم بودند به زيارت آن حضرت آمدند. 📚 الشيخ البهائي العاملي، (متوفاي: 1031 هـ)، توضيح المقاصد، ص7 ✍️ مهمترين دليل مخالفان، دور بودن مسير تا شام و از شام تا کربلا است؛ اما تشريح دقيق اين سفر و مشخص شدن روزهاي اقامت در کوفه و شام، امکان و حتي قطعي بودن آن ثابت خواهد کرد. بن سعد، در عصر سر مقدس سيد الشهداء سلام الله عليه را توسط خولي به کوفه فرستاد، او خود را شبانه به کوفه رساند؛ اما دروازه قصر را بسته ديد و مجبور شد، شب را در خانه خودش بماند و فردا، سر مقدس را نزد ببرد. 🔰طبق تصريح شيخ مفيد، فرداي آن روز (سيزدهم) کاروان اسرا به کوفه رسيد. پس از دو روز اقامت در کوفه (پانزدهم)، به دستور ابن زياد، اسراء به سوي شام فرستاده شدند. با توجه به خطري که کاروان را تهديد مي‌کرد و هر لحظه ممکن بود عده‌اي براي نجات خاندان نبوت، به کاروان حمله کنند، قطعا اسرا را با مرکب‌هاي تندرو و با سرعت زياد حرکت داده‌اند. کاروان در روز اول صفر به شام رسيد. 🔰پس از آن که کاروان وارد شام شد، مردم شام جشن گرفتند؛ اما اين شادي با سخنراني اعجاب ‌آور سلام الله عليه، تبديل به کابوسي عليه شد. 🔰همچنين ذهبي از علماي اهل سنت تصريح مي کند که سر مبارک امام حسين سلام الله عليه سه روز در شام آويزان بود. 🔰يزيد بن به منظور کاستن از گناه خود و مقصر جلوه دادن ابن زياد، به ظاهر اظهار پشيماني کرده و دستور داد که پس از سه روز عزاداري، کاروان را برگردانند سر انجام در روز هشتم صفر، کاروان از شام خارج شد از هشتم صفر تا بيستم آن، سيزده روز فرصت بوده است که کاروانيان خود را به کربلا برسانند. با توجه به اين که مسير رفت 15روز طول کشيده و با در نظر گرفتن اين که کربلا مسير نزديک‌تري به شام دارد، به راحتي مي‌توان باور کرد که کاروان در روز بيستم صفر به کربلا رسيده باشند. با توجه به استحباب مؤکد زيارت اربعين، طبيعي است که کاروانيان براي رسيدن به اين فيض عظيم، با اشتياق و شتاب بيشتر خود را به کربلا رسانده باشند. 🔰با تشريح دقيق سفر کاروان اسيران و همچنين اثبات سفرهاي مشابه با زمان‌هاي کمتر، به راحتي مي‌توان باور کرد که خاندان رسالت در روز اربعين سال 61هـ به کربلا آمده و به فيض عظيم زيارت سيد الشهداء سلام الله عليه نائل شده باشند. 📚 أنساب الأشراف، ج1، ص424 📚 الإرشاد في معرفة حجج الله علي العباد، ج2، ص114 📚 تاريخ الإسلام ووفيات المشاهير والأعلام، ج5، ص107 🆔 @islam_history
📌 جلوگیری عایشه از دفن امام حسن علیه السلام در کنار جد گرامیشان ✍️ محمد بن مسلم گويد شنيدم امام باقر عليه السلام مي فرمود: هنگامي كه بن عليه السلام به حالت احتضار درآمد، به برادرش عليه السلام فرمود: 💠 «برادرم! به تو وصيتي مي كنم، آن را حفظ كن، زماني كه من از دنيا رفتم، جنازه ام را آماده دفن كن، سپس مرا به سوي صلّي اللَّه عليه و آله ببر تا با او تجديد عهدي كنم، آنگاه مرا به جانب مادرم عليها السلام برگردان، سپس مرا ببر و در بقيع دفن كن و بدان كه از طرف حميرا، () كه مردم از زشتكاري و دشمني او با خدا و پيغمبر و ما خاندان آگاهند، مصيبتي به من مي رسد». 🔰وقتي امام حسن عليه السلام وفات كرد و روي تابوتش گذاردند، او را به جائي كه پيغمبر صلّي اللَّه عليه و آله بر جنازه ها مي خواند بردند، علیه السلام بر جنازه نماز گذارد و زماني كه نمازش تمام شد داخل مسجدش بردند، هنگامي كه بر سر قبر رسول خدا صلّي اللَّه عليه و آله نگهش داشتند، به عايشه خبر بردند و به او گفتند، جنازه حسن بن علي عليهما السلام را آورده اند تا در كنار رسول خدا صلّي اللَّه عليه و آله دفن كنند، عايشه بر استري زين كرده نشست و سريع خود را به آن جا رساند ـ او نخستين زني بود كه بعد از بر زين نشست ـ و ايستاد و گفت: فرزند خود را از خانه من بيرون بريد، كه نبايد در اينجا چيزي دفن شود و حجاب پيغمبر صلّي اللَّه عليه و آله دريده شود. 💠 حسين بن علي صلوات اللَّه عليهما فرمود: تو و پدرت از پيش حجاب پيغمبر صلّي اللَّه عليه و آله را دريديد و تو در خانه پيغمبر كسي را در آوردي كه دوست نداشت نزديك او باشد (مقصود و است) و خدا از اين كار، از تو باز خواست مي كند. همانا برادرم به من امر كرد كه جنازه اش را نزديك پدرش رسول خدا صلّي اللَّه عليه و آله ببرم تا با او تجديد عهد كند، و بدان كه برادر من از همه مردم به خدا و رسولش و معني قرآن داناتر بود و نيز او داناتر از اين بود كه پرده رسول خدا صلّي اللَّه عليه و آله را پاره كند، زيرا خداي تبارك و تعالي ميفرمايد: «اي كساني كه ايمان آورده ايد، تا به شما اجازه نداده اند به خانه پيغمبر وارد نشويد.» و تو بدون اجازه پيغمبر، مرداني را به خانه او راه دادي. خداي عز و جل فرمايد: « اي كساني كه ايمان آورده ايد! صداي خود را فراتر از صداي پيامبر نكنيد» در صورتي كه به جان خودم سوگند كه تو به خاطر پدرت و فاروقش (عمر) بغل گوش بپيغمبر صلّي اللَّه عليه و آله كلنگ ها زدي؛ با آن كه خداي عز و جل فرموده: « آنها كه صداي خود را نزد رسول خدا كوتاه مي كنند همان كساني هستند كه خداوند دلهايشان را براي تقوا خالص نموده» به جان خودم كه پدرت و فاروقش بسبب نزديك كردن خودشان را بپيغمبر صلّي اللَّه عليه و آله او را آزار دادند و آن حقي را كه خدا با زبان پيغمبرش بآنها امر كرده بود، رعايت نكردند؛ زيرا خدا مقرر فرموده كه آنچه نسبت به مؤمنين در حال زنده بودنشان حرام است در حال مرده بودن آنها هم حرامست، به خدا اي عايشه! اگر دفن كردن حسن نزد پدرش رسول خدا صلّي اللَّه عليه و آله كه تو آن را نمي خواهي، از نظر ما خدا آن را جايز كرده بود، مي فهميدي كه او برغم انف تو در آنجا دفن ميشد (ولي افسوس كه كلنگ زدن نزد گوش پيغمبر از نظر ما جايز نيست) 🔰سپس محمد بن حنفيه رشته سخن به دست گرفت و فرمود: اي عايشه! يك روز بر استر مي نشيني و يك روز (در ) بر شتر مي نشيني؟! تو به علت دشمني و عداوتي كه با بني هاشم داري، نه مالك نفس خودت هستي و نه در زمين قرار مي گيري. 🔰عايشه رو به او كرد و گفت: پسر حنفيه! اينها فرزندان فاطمه اند كه سخن مي گويند، تو چه ميگوئي؟! 💠 حسين عليه السلام به او فرمود: را از بني فاطمه به كجا دور ميكني، به خدا كه او زاده سه فاطمه است: 1. فاطمه دختر عمران بن عائذ بن عمرو بن مخزوم (مادر )؛ 2. فاطمه بنت اسد بن هاشم (مادر عليه السلام)؛ 3. فاطمه دختر زائدة بن اصم بن رواحة بن حجر بن عبد معيص بن عامر (مادر عبد المطلب). 🔰عايشه به امام حسين عليه السلام گفت: پسر خود را دور كنيد و ببريدش كه شما مردمي هستيد كه همواره به دنبال دشمني كرد هستيد 🔰پس حسين عليه السلام به جانب قبر مادرش رفت و جنازه او را بيرون آورد و در بقيع دفن كرد. 📚 ، ج 1، ص303. 🆔 @islam_history
📌 جلوگیری عایشه از دفن امام حسن علیه السلام کنار جد گرامیشان (در منابع ) 🔰هنگامي كه عليه السلام از دنيا رفت، خواستند كه او را در خانه صلی الله علیه و اله دفن كنند؛ پس از اين كار جلوگيري كرد، سوار بر قاطري شد و مردم را جمع كرد. به او گفت: (تو مي خواهي همان كاري را كه در جمل انجام دادي انجام بدهي) تا اين كه مردم بگويند: «روز قاطر» همان طوري كه مي گويند روز شتر ؟ 📚 ابن عبد البر النمري القرطبي المالكي، ابوعمر يوسف بن عبد الله بن عبد البر (متوفاي 463هـ)، بهجة المجالس وأنس المجالس، الجزء الأول من قسم الأول، ص100، باب من الأجوبة المسكتة وحسن البديهة، تحقيق: محمد مرسي الخوئي، ناشر: دار الكتب العلمية ـ بيروت، الطبعة: الثانية، 1981م. 🔰هنگامي كه عليه السلام از دنيا رفت، خواستند كه او را دفن كنند، مروان اجازه نداد و گفت: نه، در حش كوكب (قبرستان يهوديان در كنار بقيع) دفن شود و حسن در اين جا؟ و براي ياري يكديگر جمع شدند و اسلحه آوردند. به مروان گفت: آيا تو از دفن حسن در اين جا جلوگيري مي كني؛ در حالي كه از رسول خدا شندي كه به او برادرش مي گفت: «اين دو سردار جوانان اهل بهشتند»؟ گفت: رهايم كن، حديث رسول خدا ضايع شده، اگر غير از تو و ابو سعيد خدري آن را حفظ نكرده باشند، تو در زمان فتح خير آوردي. ابوهريره گفت: راست گفتي، در زمان فتح خيبر اسلام آوردم؛ اما همواره ملازم بودم و از او جدا نشدم، از او سؤال مي كردم و به اين كار عنايت داشتم، تا اين كه دانستم و شناختم كه رسول خدا صلی الله علیه و اله چه كسي را دوست دارد و از چه كسي بدش مي آيد، چه به او نزديك است و چه كسي از او دور، چه كسي را گذاشت در بماند و كي را تبعيد كرد، چه كسي را دعا كرد و چه كسي را لعن. وقتي اسلحه و مردان را ديد و ترسيد كه شر بين آن ها بزرگتر شود و خونريزي شود، گفت: خانه، خانه من است، اجازه نمي دهم كه كسي در آن دفن شود. 📚 البلاذري، أحمد بن يحيي بن جابر (متوفاي279هـ)، أنساب الأشراف، ج1، ص389، طبق برنامه الجامع الكبير. 📚 إبن أبي الحديد المدائني المعتزلي، ابوحامد عز الدين بن هبة الله بن محمد بن محمد (متوفاي655 هـ)، شرح نهج البلاغة، ج16، ص8، تحقيق محمد عبد الكريم النمري، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان، الطبعة: الأولي، 1418هـ - 1998م. 🔰عائشه در حالي كه سوار بر قاطر خاكستري رنگي شده بود، گفت: اين خانه من است، به هيچ كس اجازه (دفن) نمي دهم. قاسم بن بن أبي بكر جلو آمد و گفت: اي عمه، ما هنوز سرهاي خود را (از ننگ) بعد از روز شتر سرخ نشسته ايم، تو مي خواهي كه مردم بگويند «روز قاطر خاكستري»؟ پس عائشه بازگشت. 📚 اليعقوبي، أحمد بن أبي يعقوب بن جعفر بن وهب بن واضح (متوفاي292هـ)، تاريخ اليعقوبي، ج2، ص225، ناشر: دار صادر - بيروت. 🔰(امام) حسن عليه السلام وصيت كرد كه او را در كنار جدش رسول خدا دفن كنند، وقتي از دنيا رفتند، خواستند به وصيت او عمل كنند، در اين زمان مروان از جانب حاكم مدينه بود، پس او از اين كار جلوگيري كرد، نزديك بود كه بين بني اميه و بني هاشم به خاطر اين مسأله فتنه شود؛ پس عائشه گفت: خانه، خانه من است، من اجازه نمي دهم كه او در اين جا دفن شود، پس او را در بقيع دفن كردند؛ وقتي خبر از دنيا رفتن (امام) حسن به معاويه رسيد، (از شادي) سجده كرد. 📚 أبو الفداء عماد الدين إسماعيل بن علي (متوفاي732هـ)، المختصر في أخبار البشر، ج1، ص127، طبق برنامه الجامع الكبير. 👈 نتيجه: طبق مداركي كه گذشت، عائشه از دفن امام مجتبي عليه السلام در خانه پيامبر جلوگيري كرده است، بنابراين، سؤالات ذيل پيش مي آيد: ❓چرا عائشه از دفن امام مجتبي عليه السلام در كنار جدش رسول خدا صلي الله عليه وآله ممانعت كرد؟ ❓آيا مالكيت اين خانه در اختيار عائشه بود؟ چه كسي اين خانه را به او داده بود؟ اگر او از رسول خدا صلي الله عليه وآله ارث برده بود، چرا دختر پيامبر از اين ارث محروم شد؟ اگر مال عموم مسلمانان و جزء بيت المال بود، چرا اجازه دفن نداد؟ ❓چرا به و اجازه دفن داد؟ 🆔 @islam_history
📌 تغزُّل و شعرگویی حضرت سلام‌الله‌علیها؟ 🔰تغزل و شعرگویی و تشکیل مجامع شعر و شاعری و عرضه نتایج طبع توسط مشاهیر اهل سخن و شعرای بزرگ آن عصر خدمت علیها السلام و قانع شدن به داوری و نظرات آن بانو،(۱) از اتهامات و اکاذیبی است که برخی مورخان و سیره نگاران معلوم الحال به آن بانوی ارجمند نسبت داده‌اند. 🔰اجتماع شاعران نزد سکینه و حکمیت او میان آنها و دیگر اموری که با شأن زنان با شرم و حیای نبوت و بانوان گرامی خاندان عصمت منافات دارد، نمیتواند با حقیقت منطبق باشد. 🔰از این روایات جعلی و بی‌پایه و اساس که بر اساس مصالح دولت اموی و جهت تأمین مطامع زبیری انجام پذیرفته است و در منابع و آثار شیعی هم هیچ اثری از آن دیده نمیشود تنها از سوی و امثال او، سخن به میان آمده است. 🔰ابوالفرج این روایت را از که دشمن علیهم السلام بوده، بلکه با دیگر هم عدوات داشته، نقل کرده است. 🔰کسی که این دروغ‌ها را برای مردان و زنان علیهم السلام می‌ساخت تا جایی که میخواستند او را از بین ببرند از این رو در زمان از گریخت و در بغداد ساکن شد.(۲) بعلاوه در سلسله سندهای این روایات، عمر بن ابی‌بکر المؤملی وجود دارد که روایات او در مستندات خود تا به آن حد ضعیف و بی‌اساسند که نه تنها در نظر برخی از علمای روایات او مخدوش و ضعیف تلقی گردیده است،(۳) بلکه او را آفتی از آفات معرفی کردهاند.(۴) 🔰گذشته از اسقاط و ضعف سند روایت مجالست سکینه با شعرا، ضعف دیگری که برای این روایات برشمرده‌اند این است که این زمان، زمان حزن اهل بیت علیهم السلام و عزاداری آنها برای سرور و سالار شهیدان علیه السلام بوده و در حالی که یکپارچه سیاهپوش این ماتم بوده چگونه ممکن است سکینه دختر علیه السلام در مجالس بزم حاضر شده باشد و با دیگر شاعران بساط تغزل و اشعار عاشقانه گسترانده باشد و اصلاً آیا این کار از فردی چون سکینه که امام حسین علیه السلام درباره مقام معنویاش فرمود: «سکینه فغالب علیها الاستغراق مع الله؛ سکینه  غرق در ذات الهی است»(۵) پذیرفته هست؟ 🔰بعلاوه بسیاری از اشعاری را که به سکینه بنت الحسین علیها السلام نسبت داده شده متعلق به آن بانو نیست، بلکه این اشعار متعلق به سکینه بنت خالد بن مصعب زبیری است که ملاقاتها و اجتماعاتش با عمر بن ابی‌ربیعه شاعر و مغازلاتش با او معروف و مشهور است. 🔰تشابه اسمی سکینه بنت الحسین علیه السلام با سکینه بنت خالد بن مصعب همسر عمر بن ابی‌ربیعه و اختلاط گاه به عمد این دو اسامی موجب اختراع قصه‌های آن چنانی بوده است بسیاری دیگر از این اشعار و اجتماعات منسوب به سکینه دختر امام حسین علیه السلام هم، در حقیقت اشعار و اجتماعاتی است به سرپرستی عائشة بنت طلحة بن عبیدالله همسر که با عمر بن ابی‌ربیعه به تغزل و اشعار شاعرانه اشتغال و اشتهار داشت. 🔰ابوالفرج نیز خود در کتابش به این امر اعتراف داشته است که «نظیر اجتماعی که به سکینه بنت الحسین علیها السلام منسوب گردیده به سرپرستی زنی اموی برپا شده است و من تا زمانی که زنده‌ام اسمش را برای احدی باز نخواهم گفت.»(۶) آری چنین مجالسی را باید از امثال زنانی چون عائشه دختر طلحة بن عبیدالله همسر مصعب بن زبیر و سُعدی بنت عبدالرحمن بن عوف و ام‌البنین بنت عبدالعزیز بن مروان همسر ولید بن عبدالملک و دیگر زنان اموی و مروانی که سیره و رفتارشان مجالست با شعرای عصر خود و معاشقه با آنان بوده است سراغ گرفت نه از اهل بیتی که این امور  از ساحت مقدس آنان به دور است.(۷) 📚 منابع ۱. الاصفهانی، ابوالفرج؛ الاغانی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۱۵، ج۲، ص۵۷۰ و  صص۵۷۷-۵۸۸ و ج۱۶، صص۳۷۹-۳۸۰ و صص۳۷۴-۳۷۵ و... ۲. الحلو، محمد علی السید یحیی؛ عقیله قریش آمنه بنت الحسین الملقبه بسکینه، قم، مؤسسه السبطین العالمیه، چاپ دوم، ۱۳۸۲ش،صص۵۳-۵۵ به نقل از وفیات الاعیان. ۳. ابن‌حجر؛ تهذیب التهذیب، بیروت-لبنان، دارالفکر للطباعة و النشر و التوزیع، چاپ اول، ۱۹۸۴، ج۹، ص۱۰۲ و ابن‌عساکر؛ تاریخ مدینه دمشق، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵، ج۴۳، ص۵۵۲. ۴. ابن‌عساکر، پیشین، ص۵۵۲. ۵. الموسوی المقرم، عبد الرزاق؛ مقتل الحسین علیه السلام، بیروت، دارالکتاب الاسلامیه، چاپ پنجم، ص۳۴۹. ۶. ابوالفرج الاصفهانی، پیشین، ج۱، صص۲۸۱-۲۸۲. ۷. الحلو، پیشین،صص۵۳-۶۶. 🆔 @islam_history
📌 مشهور بودن آتش زدن خانه وحی 🔰آتش زده شدن خانه حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها چنان معروف و مشهور بوده که وقتی عبدالله بن بر شهر مسلط شد، اعلام کرد: 🔰هر کس با من بیعت نکند خانه او را آتش می‌زنم، آن گونه که خانه را آتش زدند و سپس حسن بن محمد بن حنفیه که بیعت نکرده بود را دستگیر و زندانی کرد و خانه او را آتش زد و را در شعب جمع کرده و می‌خواست آن‌ها را زنده زنده در آتش بسوزاند. 📚 مروج الذهب، ج۳، ص۷۷. 🆔 @islam_history
📌 شادی از شهادت سلام الله علیها از کتب 👤 می‌نویسد: 🔹پس از شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها، تمام همسران صلی الله علیه و آله به سوی برای تسلیت آمدند، اما عایشه خود را به مریضی زد و حضور نیافت. به علیه السلام نیز اخباری رسید که عایشه از شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها ابراز خوشحالی کرده است. 📚 شرح ، ج۹، ص ۱۳۲. 🆔 @islam_history
📌 خوشتر آن باشد که سرّ دلبران گفته آید در حدیث دیگران 🔰 روزي از اطرافيانش پرسيد: چه كسي در اين زمان براي خلافت مسلمانان بر ديگران برتري دارد و براي حكمراني بر مردم از ديگران سزاوارتر است؟ 🔰اطرافيان متملق به ستايش خليفه پرداختند و او را لايق اين منصب معرفي كردند. 🔰ولي معاويه گفت: نه چنين نيست؛ «اولي الناس بهذا الامر علي بن الحسين بن علي، جدّه رسول اللّه و فيه شجاعة بني هاشم و سخاه بني اميه و رهو ثقيف» 🔰شايسته ترين افراد براي امر حكومت، فرزند است كه جدّش رسول خداست و شجاعت ، سخاوت و زيبايي قبيله ثقيف را در خود جمع كرده است. 📚 أنساب الأشراف، ج۵ ، ص۱۳۶. 🆔 @islam_history
📌 مسلم بن عقيل كيست؟ 💠 در ميان جوانان برومند «بني هاشم »، «مسلم بن عقيل »، فرزند عقيل يكي از چهره هاي تابناك و شخصيت هاي بارز، به شمار مي رفت. «عقيل » برادر حضرت علي عليه السلام و دومين فرزند ابوطالب بود. 💠 «مسلم بن عقيل »، برادرزاده و داماد اميرالمؤمنين و پسر عموي بن علي بود. دودماني كه مسلم در آن رشد يافت، دودمان علم و فضيلت و شرف بود و خانداني كه شخصيت انساني و اسلامي «مسلم بن عقيل » در آن شكل گرفت، بهترين زمينه را براي تربيت و تكامل معنوي و حماسي مسلم فراهم كرد.  💠 از آغاز كودكي، در ميان جوانان به خصوص در كنار امام حسن و امام حسين (عليهماالسلام) بزرگ شد و كمالات اخلاقي و بنيان ولايت و درس هاي حماسه و ايثار و شجاعت را به خوبي فرا گرفت. اجداد «مسلم بن عقيل » كساني، چون «ابوطالب » و «فاطمه بنت اسد» بودند كه در فرزندان خويش، شجاعت و ايمان و دلاوري را به ارث مي گذاشتند و «مسلم بن عقيل »، شاخه اي پربار از اين اصل و تبار بود؛ و بنا به اصل وراثت، خصلت هاي برجسته را از نياكان خود به ارث برده بود.  💠 به نقل مورخان، در زمان حكومت (بين سال هاي 36 تا 40 هجري) از جانب آن ، متصدي برخي از منصب هاي نظامي در لشگر بوده است، از جمله در ، وقتي كه اميرالمؤمنين عليه السلام لشگر خود را صف آرايي مي كرد، و عليهماالسلام و عبدالله بن جعفر و «مسلم بن عقيل » را بر جناح راست سپاه، مامور كرد.  💠 شناسنامه «مسلم بن عقيل » را، پيش از آن كه از نياكان و سرزمين و قبيله جستجو كنيم، بايد در فكر، عمل و زندگاني اش بيابيم؛ اين بهترين معرف «مسلم بن عقيل » است. «مسلم بن عقيل »، در دوران خلافت علي عليه السلام در خدمت آن حضرت، مدافع حق بود و پس از شهادت آن امام، هرگز از حق كه در خاندان او و امامت دو فرزندش، حسنين (عليهماالسلام) تجسم پيدا كرده بود جدا نشد و عاقبت هم، جان پاكش را بر اين آستان فدا كرد.  💠 در دوران امامت ده ساله امام حسن مجتبي (عليه السلام) كه از سخت ترين دوره هاي نسبت به پيروان و طرفداران حق بود، «مسلم بن عقيل » با خلوص هر چه تمام در مسير حق بود و از باوفاترين ياران و از خواص اصحاب امام حسن محسوب مي شد. پس از شهادت امام مجتبي (عليه السلام) كه امامت به حسين بن علي (عليهماالسلام) رسيد تا مرگ معاويه كه يك دوره ده ساله بود؛ باز «مسلم بن عقيل » را در كنار امام حسين (عليه السلام) مي بينيم. در اين دوره بيست ساله، يعني از علي عليه السلام تا حادثه بسياري از كسان، يا مرعوب تهديدها شدند يا مجذوب زر و سيم و فريفته دنيا و صحنه حق را رها كردند و يا به پيوستند و يا انزواي بي دردسر را برگزيدند، ولي آنان كه قلبي سرشار از ايمان و دلي سوخته در راه حق داشتند و مسلماني را در صبر و مقاومت و مبارزه در شرايط دشوار مي دانستند، امامان حق را تنها نگذاشتند و با زبان و مال و جان و فرزند، به فداكاري در راه خدا و جهاد في سبيل الله پرداختند.  ارزش و فضيلت پيروان حق در آن دوره، به خصوص وقتي آشكارتر مي شود كه به شرايط دشوار دينداري و حق پرستي در روزگار سلطه امويان آگاه باشيم.  💠 حضرت علي عليه السلام از اسلام حديثي را در مدح «عقيل » نقل مي كند كه آن حضرت فرمودند:  «من او را ( ) به دو جهت دوست دارم: يكي، به خاطر خودش، و يكي هم به خاطر اين كه پدرش او را دوست مي داشت.» و در آخر، خطاب به عليه السلام فرمود:  «فرزند او « بن عقيل » كشته راه محبت فرزند تو خواهد شد. چشم مؤمنان بر او اشك مي ريزد و فرشتگان مقرب پروردگار بر او درود مي فرستند.» برگرفته از: 📚 تاريخ طبري  📚 نفس المهموم شيخ عباس قمي (رحمت الله عليه)  📚 ارشاد شيخ مفيد (رحمت الله عليه)  🆔 @islam_history
🏴 این روایت را به خاطر بسپارید: 👈 لمَّا قُتِلَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ ( عليهما السَّلام ) لَبِسَ نِسَاءُ بَنِي هَاشِمٍ السَّوَادَ وَ الْمُسُوحَ ، وَ كُنَّ لَا يَشْتَكِينَ مِنْ حَرٍّ وَ لَا بَرْدٍ ، وَ كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ( عليهما السَّلام ) يَعْمَلُ لَهُنَّ الطَّعَامَ لِلْمَأْتَمِ. 💠 فرزند و برادر ناتنی علیهما السلام می گويد: زمانی كه بن عليهما السلام به رسيد، زنان لباسهای سياه و جامه های خشن مويين پوشيدند و از گرما و سرما شكايت نمی كردند و پدرم، علی بن الحسين عليهما السلام برای عزاداران غذا آماده میکرد. 📚 المحاسن - أحمد بن محمد بن خالد البرقي - ج 2 ص 420 - وسائل الشيعة ( آل البيت ) - الحر العاملي - ج 3 ص 238 🆔 @islam_history
📌 تغزُّل و شعرگویی حضرت سلام‌الله‌علیها؟ 🔰تغزل و شعرگویی و تشکیل مجامع شعر و شاعری و عرضه نتایج طبع توسط مشاهیر اهل سخن و شعرای بزرگ آن عصر خدمت علیها السلام و قانع شدن به داوری و نظرات آن بانو،(۱) از اتهامات و اکاذیبی است که برخی مورخان و سیره نگاران معلوم الحال به آن بانوی ارجمند نسبت داده‌اند. 🔰اجتماع شاعران نزد سکینه و حکمیت او میان آنها و دیگر اموری که با شأن زنان با شرم و حیای نبوت و بانوان گرامی خاندان عصمت منافات دارد، نمیتواند با حقیقت منطبق باشد. 🔰از این روایات جعلی و بی‌پایه و اساس که بر اساس مصالح دولت اموی و جهت تأمین مطامع زبیری انجام پذیرفته است و در منابع و آثار شیعی هم هیچ اثری از آن دیده نمیشود تنها از سوی و امثال او، سخن به میان آمده است. 🔰ابوالفرج این روایت را از که دشمن علیهم السلام بوده، بلکه با دیگر هم عدوات داشته، نقل کرده است. 🔰کسی که این دروغ‌ها را برای مردان و زنان علیهم السلام می‌ساخت تا جایی که میخواستند او را از بین ببرند از این رو در زمان از گریخت و در بغداد ساکن شد.(۲) بعلاوه در سلسله سندهای این روایات، عمر بن ابی‌بکر المؤملی وجود دارد که روایات او در مستندات خود تا به آن حد ضعیف و بی‌اساسند که نه تنها در نظر برخی از علمای روایات او مخدوش و ضعیف تلقی گردیده است،(۳) بلکه او را آفتی از آفات معرفی کردهاند.(۴) 🔰گذشته از اسقاط و ضعف سند روایت مجالست سکینه با شعرا، ضعف دیگری که برای این روایات برشمرده‌اند این است که این زمان، زمان حزن اهل بیت علیهم السلام و عزاداری آنها برای سرور و سالار شهیدان علیه السلام بوده و در حالی که یکپارچه سیاهپوش این ماتم بوده چگونه ممکن است سکینه دختر علیه السلام در مجالس بزم حاضر شده باشد و با دیگر شاعران بساط تغزل و اشعار عاشقانه گسترانده باشد و اصلاً آیا این کار از فردی چون سکینه که امام حسین علیه السلام درباره مقام معنویاش فرمود: «سکینه فغالب علیها الاستغراق مع الله؛ سکینه  غرق در ذات الهی است»(۵) پذیرفته هست؟ 🔰بعلاوه بسیاری از اشعاری را که به سکینه بنت الحسین علیها السلام نسبت داده شده متعلق به آن بانو نیست، بلکه این اشعار متعلق به سکینه بنت خالد بن مصعب زبیری است که ملاقاتها و اجتماعاتش با عمر بن ابی‌ربیعه شاعر و مغازلاتش با او معروف و مشهور است. 🔰تشابه اسمی سکینه بنت الحسین علیه السلام با سکینه بنت خالد بن مصعب همسر عمر بن ابی‌ربیعه و اختلاط گاه به عمد این دو اسامی موجب اختراع قصه‌های آن چنانی بوده است بسیاری دیگر از این اشعار و اجتماعات منسوب به سکینه دختر امام حسین علیه السلام هم، در حقیقت اشعار و اجتماعاتی است به سرپرستی عائشة بنت طلحة بن عبیدالله همسر که با عمر بن ابی‌ربیعه به تغزل و اشعار شاعرانه اشتغال و اشتهار داشت. 🔰ابوالفرج نیز خود در کتابش به این امر اعتراف داشته است که «نظیر اجتماعی که به سکینه بنت الحسین علیها السلام منسوب گردیده به سرپرستی زنی اموی برپا شده است و من تا زمانی که زنده‌ام اسمش را برای احدی باز نخواهم گفت.»(۶) آری چنین مجالسی را باید از امثال زنانی چون عائشه دختر طلحة بن عبیدالله همسر مصعب بن زبیر و سُعدی بنت عبدالرحمن بن عوف و ام‌البنین بنت عبدالعزیز بن مروان همسر ولید بن عبدالملک و دیگر زنان اموی و مروانی که سیره و رفتارشان مجالست با شعرای عصر خود و معاشقه با آنان بوده است سراغ گرفت نه از اهل بیتی که این امور  از ساحت مقدس آنان به دور است.(۷) 📚 منابع ۱. الاصفهانی، ابوالفرج؛ الاغانی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۱۵، ج۲، ص۵۷۰ و  صص۵۷۷-۵۸۸ و ج۱۶، صص۳۷۹-۳۸۰ و صص۳۷۴-۳۷۵ و... ۲. الحلو، محمد علی السید یحیی؛ عقیله قریش آمنه بنت الحسین الملقبه بسکینه، قم، مؤسسه السبطین العالمیه، چاپ دوم، ۱۳۸۲ش،صص۵۳-۵۵ به نقل از وفیات الاعیان. ۳. ابن‌حجر؛ تهذیب التهذیب، بیروت-لبنان، دارالفکر للطباعة و النشر و التوزیع، چاپ اول، ۱۹۸۴، ج۹، ص۱۰۲ و ابن‌عساکر؛ تاریخ مدینه دمشق، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵، ج۴۳، ص۵۵۲. ۴. ابن‌عساکر، پیشین، ص۵۵۲. ۵. الموسوی المقرم، عبد الرزاق؛ مقتل الحسین علیه السلام، بیروت، دارالکتاب الاسلامیه، چاپ پنجم، ص۳۴۹. ۶. ابوالفرج الاصفهانی، پیشین، ج۱، صص۲۸۱-۲۸۲. ۷. الحلو، پیشین،صص۵۳-۶۶. 🆔 @islam_history
⭕️ وقاحت معاویه ✍ مطرف بن مغيره بن شعبه ثقفي ميگويد: 🔰 پدرم - بن شعبه - گاهی نزد معاویه می‌رفت و از خردمندی او برایم تعریف می‌کرد،روزی بعد از جلسه با پدرم را ناراحت دیدم. ❓به همين جهت از او پرسيدم: چه شده كه امشب غمگيني؟ 🔻گفت: پسر جان من از نزد ناپاك ترين آدم‌ها مي‌آيم. ❓پرسيدم: چطور؟ 🔻گفت: در حالي كه با معاويه جلسه خصوصي و محرمانه داشتيم به او گفتم: تو اي اكنون به‌اين مقام بلندرسيده‌اي. چه مي‌شد اگر دادگري مي‌كردي و دائره احسانت را وسعت مي‌دادي، زيرا تو ديگر پير شده‌اي. چه مي‌شد اگر به برادران هاشمي‌ات- - نظر لطف مي‌نمودي و حق خويشاونديشان را بجا مي‌آوردي. بخدا امروز ديگر چيزي ندارند كه تو را به‌ هراس اندازد. ⛔️ در جوابم گفت: هيهات محال است چنين كاري بكنم آن تيمي- - به حكومت رسيد و داد گسترانيد و آن كارها را كرد، اما تا مُرد نامش هم از ميان رفت، مگر گاهي يكي بگويد: ابوبكر؛ بعد آن عدی‌ای- - به حكومت رسيد و ده سال كوشش كرد و تلاش نمود، اما تا مُرد نامش هم از ميان رفت، مگر گاهي يكي بگويد: عمر؛ آنگاه هم قبيله ما به حكومت رسيد كه هيچكس نسبي به والائي او ندارد و آن كارها را كرد و با او آن طور رفتار شد، تا مُرد نام او و ياد هر چه كرده بود نابود گشت. 🕋 لكن آن هاشمي- اكرم صلی‌الله علیه و آله - هر روز پنج بار نامش را به بانگ بلند مي‌برند و مي‌گويند: 📢 اشهد اَنَّ محمداً رسولُ الله. با اين حال اي بي مادر چه كاري جاويدان خواهد ماند مگر اينكه آن را به گور بسپاريم و نامش را نابود گردانيم؟ 📚 ترجمه ، ج۲۰، ص۱۳۰. 🆔 @islam_history