📌 فرق لشکر علی علیه السلام و لشکر معاویه
✍ از #جعفربن_محمد عليه السلام روايت شده كه: #عقيل نزد على علیه السلام آمد و على علیه السلام در صحن #مسجد_كوفه نشسته بود و گفت: سلام بر تو يا امير المؤمنين و رحمت خدا بر تو.
🔸#على علیه السلام گفت:
عليك السلام اى ابو يزيد(کنیه عقیل).پس روى به فرزند خود #حسن علیه السلام كرد و گفت:
🔸برخيز عمّت را به خانه ببر.حسن، عقيل را به خانه برد و نزد پدر بازگشت.
🔸على علیه السلام او را گفت: برايش جامه اى نو بخر و ردايى نو و ازارى نو و كفشى نو.ديگر روز نزد على علیه السلام آمد سراپا به نو آراسته و گفت:
🔹سلام بر تو يا #اميرالمؤمنين.على گفت:
🔸عليك السلام اى ابو يزيد.
🔹عقيل گفت: يا امير المؤمنين نمى بينم كه جز اين سنگريزهها چيزى از #دنيا نصيبت شده باشد.
🔸على علیه السلام گفت: ابو يزيد چون عطاى خويش گرفتم آن را به تو دهم.
🔻عقيل از نزد على علیه السلام به نزد #معاويه رفت.وقتى كه معاويه از آمدنش خبر يافت، فرمان داد كرسيها نهادند و ياران خويش بر آنها نشانيد.عقيل به مجلس در آمد.معاويه فرمان داد كه صد هزار درهم به او دهند.عقيل درهمها بستد.
🔹معاويه گفت:
مى خواهم بگويى كه ميان لشكرگاه من و لشكرگاه على چه فرقى ديدى.
🔸عقيل گفت: به لشكرگاه امير المؤمنين #على_بن_ابى_طالب علیه السلام گذشتم.شبى داشت چون شبهاى #پيامبر صلی الله علیه و آله وسلم و روزى چون روزهاى پيامبر صلی الله علیه و آله وسلم با اين فرق كه پيامبر صلی الله علیه و آله وسلم در آن ميان نبود.اما به لشكرگاه تو در آمدم جمعى از #منافقين را از آن كسان كه در شب #عقبه (۱) بر #رسول_اللّه غدر كردند، ديدم.
🔸پس عقيل گفت: اى معاويه آن كيست در دست راست تو نشسته است؟
🔹معاويه گفت: #عمروبن_العاص است.
🔸عقيل گفت: اين كسى است كه شش مرد ادعا مى كردند كه پدر او هستند و عاقبت از آن ميان آنكه قصاب بود، بر ديگران غلبه يافت.اكنون بگوى كه آن ديگرى كيست؟
🔹معاويه گفت: #ضحاك_بن_قيس_الفهرى است.
🔸عقيل گفت: به خدا سوگند در زمان #جاهليت كار پدرش اين بود كه مزدى مى گرفت و حيوان نر را بر مادگان مى جهانيد.اكنون بگوى كه آن ديگرى كيست؟
🔹معاويه گفت: #ابوموسى_اشعرى است.
🔸عقيل گفت: مادرش دزد بود.
🔻چون معاويه ديد كه عقيل مجلس نشينانش را به خشم آورده است.
🔹پرسيد: ابو يزيد از من چه مى دانى؟
🔸عقيل گفت: اين سخن رها كن.
🔹معاويه گفت: بايد بگويى.
🔸عقيل پرسيد: #حمامه را مى شناسى؟
🔹معاويه پرسيد: حمامه كيست؟
🔸عقيل گفت: گفتم تو كيستى و بر خاست و برفت.
🔹معاويه يكى از نسب شناسان را خواست و گفت: مرا بگوى كه حمامه كيست؟
🔸گفت: مرا و زن و فرزندم را امان ده.
معاويه امانش داد.
🔸گفت: حمامه جدّه تو بود و در جاهليت آن كاره بود، از آنان كه بر سر خانه خود علم مى زدند.
و گويند كه حمامه مادرِ مادرِ #ابوسفيان بود.(۲)
📚 منابع
۱. شبی بود که #منافقان در راه بازگشت از جنگ #تبوک ، قصد ترور پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم را داشتند.
۲. ترجمه #الغارات، ص ۳۶.
🆔 @islam_history
📌#شان_نزول (#ترور_پیامبر صلی الله علیه و آله)
🔰در آیه ۷۴ سوره #توبه میخوانیم: (و هَمُّوا بِما لَم یَنالُوا) یعنی؛ #منافقان قصد کاری را داشتند که موفق به انجامش نشدند.
❓حال یک سوال، آن چهکاری بود که، نفاقپیشگان نائل به انجام آن نشدند؟
🔰وقتی #پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله قصد بازگشت از #تبوک کردند، منافقان در تنگهای خواستند شتر پیامبر صلی الله علیه و آله را رم داده، او را #ترور کنند.
🔰شاهدان این قضیه دو صحابی بزرگ #رسول_خدا صلی الله علیه و آله، #حذیفه و #عماریاسر بودند.
✍ ابن حزم اندلسی یکی از علمای #اهل_سنت در این باره ، مینویسد:
🔹ان أبابكر و عمر و عثمان و طلحة و سعد بن أبي وقاص رضي الله عنهم أرادوا قتل النبي صلى الله عليه و سلم و إلقاءه من العقبة في تبوك. (۱)
🔹همانا #ابوبکر، #عمر، #عثمان، #طلحه، #سعدبن_ابی_وقاص، ترور پیامبر را اراده کرده و در تبوک میخواستند او را از تنگه بیاندازند.
📚منبع
۱. المحلی بالآثار، ج۱۱، ص۲۲۴.
🆔 @islam_history
📌 خطبه سیدالشهداء در منا* 1⃣
✅ ... #امام_حسین علیه السلام فرمود: شما را به خدا سوگند میدهم آیا میدانید که علیبنابیطالب برادر #رسول_خدا صلی الله علیه و آله بود، هنگامی که #پیامبر بین اصحابش برادری پدید آورد، بین او و خودش برادری برقرار کرد و فرمود: تو برادر مؤمن منی و من برادر تو هستم در دنیا و آخرت؟! گفتند: آری به خدا.
🕌 آنگاه فرمود: شما را به خدا سوگند میدهم، آیا میدانید که رسول خدا صلی الله علیه و آله محل #مسجد و منازل خود را خرید و ساختمان کرد، سپس در آنجا ده اتاق ساخت، نُه اتاق برای خودش و یک اتاق که در وسط واقع شده بود برای پدرم، سپس درهایی که به مسجد راه داشت جز درِ اتاق پدرم، همه را بست. پس در این باره عدهای به سخن آمدند و پیامبر فرمود: من از طرف خودم درِ منازل شما را نبستم و درِ منزل #علی علیه السلام را باز نگذاشتم، بلکه خداوند مرا به بستن درهای منازل شما و گشودن درِ منزل علی فرمان داد، بعد پیامبر همه مردم بجز علی را از خوابیدن در مسجد نهی فرمود، در مسجد و منزل او و در منزل رسول خدا صلی الله علیه و آله جنابت رخ میداد از این رو در همانجا برای پیامبر و علی فرزندانی متولد شدند؟!
گفتند: آری به خدا.
✅ #امام فرمود: آیا میدانید که عمربنخطاب[یا #ابوبکر] علاقه داشت تا روزنهای بهاندازه چشمش از منزل خود به مسجد باز کند ولی پیامبر اجازه نداد، سپس سخن راند و فرمود: خداوند به من فرمان داده تا مسجدی پاک بسازم که جز من و برادرم و فرزندانش در آن سکونت نکنند؟!
گفتند: آری به خدا.
☀️فرمود: شما را به خدا سوگند میدهم آیا میدانید که رسول خدا صلی الله علیه و آله روز #غدیر خم علی را به #ولایت نصب کرد و فرمود: باید حاضران به غایبان برسانند؟ گفتند: آری به خدا.
⚔ فرمود: شما را به خدا سوگند میدهم آیا میدانید رسول خدا صلی الله علیه و آله در جنگ #تبوک به علی علیه السلام فرمود: تو نسبت به من مانند #هارون نسبت به موسایی و تو پس از من زمامدار هر مؤمنی؟ گفتند: آری به خدا.
✨و فرمود: شما را به خدا سوگند، آیا میدانید که رسول خدا صلی الله علیه و آله هنگامی که نصارای نجران را برای #مباهله فراخواند جز علی و همسرش (#فاطمه)و دو فرزند او (#حسن و #حسین) را نیاورد. گفتند: آری به خدا.
☀️فرمود: شما را به خدا قسم میدهم، آیا میدانید پیامبر در روز #خیبر پرچم را به دست علی داد و فرمود: پرچم را به دست کسی میدهم که خدا و رسولش او را دوست دارند و او نیز خدا و رسولش را دوست دارد، آنکه پیدرپی (بر دشمن) یورش میبرد و فرار نمیکند و خداوند خیبر را به دست وی فتح کند؟ گفتند: آری به خدا.
⚠️فرمود: آیا میدانید که پیامبر او را برای ابلاغ آیات برائت فرستاد و فرمود: از سوی من کسی (پیام را) نمیرساند مگر خودم یا کسی که از من باشد؟ گفتند: آری به خدا.
* این خطبه در سال ۵۹ هجری و در زمان حکومت #معاویه ایراد شده است. حضرت در این خطبه، بیشتر به فضایلی از #امیرالمومنین می پردازند که در ماه ذی الحجه واقع شده است.
📚 کتاب سلیم بن قیس، ص۲۰۶.
🆔 @islam_history
📌 سه فضیلت بزرگ
✍️ روزى #معاويه به #سعدبن_ابی_وقاص اعتراض كرد. كه چرا به #على ناسزا نمى گويى؟
🔰او در پاسخ وى چنين گفت: من هر موقع به ياد سه فضيلت از فضايل على علیه السلام مىافتم، آرزو مى كنم اى كاش من يكى از اين سه فضيلت را داشتم که اگر یکی از این فضیلت ها براى من بود، بهتر و ارزنده تر از شتران سرخ موی (کنایه از بزرگی فضیلت) بود که در اختیار من باشد!
🔽 آنها عبارتند از:
1️⃣ روزى كه #پيامبر صلی الله علیه و آله او را در #مدينه جانشين خود قرار داد و خود به جنگ #تبوك رفت و به على چنين گفت: تو نسبت به من همان منصب را دارى كه #هارون نسبت به #موسى داشت، جز اينكه پس از من پيامبرى نخواهد آمد.
2️⃣ در جنگ #خیبر، از #رسول_خدا صلّى اللّه علیه و آله شنیدم، که مىفرمود: « پرچم #اسلام را به دست کسى میدهم که خدا و رسول را دوست مىدارد و خدا و رسول هم، او را دوست مىدارند». از شنیدن این سخن همه ما در انتظار اینکه این فضیلت بزرگ نصب ما گردد، سر از پا نمی شناختیم، که در همان زمان رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله على را به حضور طلبید. على علیه السّلام در حالى به حضور حضرت رسول شرف یاب شد که به درد چشم شدیدی مبتلا بود، رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله آب دهان مبارک را بر چشم حضرت على علیه السّلام مالید، دیدگانش شفا یافت و پرچم اسلام را که یاد بود نصرت الهى بود، به دست او سپرد و از برکت وجود حضرت على علیه السّلام، فتح و پیروزى عظیمی نصیب اسلام شد .
3️⃣ روزى كه قرار شد پيامبر با سران #نجران به #مباهله بپردازد، پيامبر دست على، #فاطمه، #حسن و #حسين علیهم السلام را گرفت و گفت: اللّهمّ هؤلاء أهلي. سپس آیه فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ نازل شد.
📚 صحیح مسلم، ج۷، ص۱۲۰.
🆔 @islam_history