eitaa logo
تاریخ و سیره اهل بیت علیهم السلام
485 دنبال‌کننده
312 عکس
82 ویدیو
26 فایل
💠 امیرالمومنین علیه السلام در نامه ای به امام حسن علیه السلام: 📜 اعْرِضْ عَلَیْهِ أَخْبَارَ الْمَاضِین! تاریخ گذشتگان را به او(نفست) ارائه کن تا ببیند که در گذشته چه اتفاقاتی افتاده است! 💠 پیامگیر: @amdabir
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 فرق لشکر علی علیه السلام و لشکر معاویه ✍ از عليه السلام روايت شده كه: نزد على علیه السلام آمد و على علیه السلام در صحن نشسته بود و گفت: سلام بر تو يا امير المؤمنين و رحمت خدا بر تو. 🔸 علیه السلام گفت:  عليك السلام اى ابو يزيد(کنیه عقیل).پس روى به فرزند خود علیه السلام كرد و گفت:  🔸برخيز عمّت را به خانه ببر.حسن، عقيل را به خانه برد و نزد پدر بازگشت. 🔸على علیه السلام او را گفت: برايش جامه اى نو بخر و ردايى نو و ازارى نو و كفشى نو.ديگر روز نزد على علیه السلام آمد سراپا به نو آراسته و گفت:  🔹سلام بر تو يا .على گفت:  🔸عليك السلام اى ابو يزيد. 🔹عقيل گفت: يا امير المؤمنين نمى بينم كه جز اين سنگريزه‌ها چيزى از نصيبت شده باشد. 🔸على علیه السلام گفت: ابو يزيد چون عطاى خويش گرفتم آن را به تو دهم. 🔻عقيل از نزد على علیه السلام به نزد رفت.وقتى كه معاويه از آمدنش خبر يافت، فرمان داد كرسيها نهادند و ياران خويش بر آنها نشانيد.عقيل به مجلس در آمد.معاويه فرمان داد كه صد هزار درهم به او دهند.عقيل درهمها بستد. 🔹معاويه گفت:  مى خواهم بگويى كه ميان لشكرگاه من و لشكرگاه على چه فرقى ديدى. 🔸عقيل گفت: به لشكرگاه امير المؤمنين علیه السلام گذشتم.شبى داشت چون شبهاى صلی الله علیه و آله وسلم و روزى چون روزهاى پيامبر صلی الله علیه و آله وسلم با اين فرق كه پيامبر صلی الله علیه و آله وسلم در آن ميان نبود.اما به لشكرگاه تو در آمدم جمعى از را از آن كسان كه در شب (۱) بر غدر كردند، ديدم.  🔸پس عقيل گفت: اى معاويه آن كيست در دست راست تو نشسته است؟  🔹معاويه گفت: است.  🔸عقيل گفت: اين كسى است كه شش مرد ادعا مى كردند كه پدر او هستند و عاقبت از آن ميان آنكه قصاب بود، بر ديگران غلبه يافت.اكنون بگوى كه آن ديگرى كيست؟  🔹معاويه گفت: است.  🔸عقيل گفت: به خدا سوگند در زمان كار پدرش اين بود كه مزدى مى گرفت و حيوان نر را بر مادگان مى جهانيد.اكنون بگوى كه آن ديگرى كيست؟  🔹معاويه گفت: است.  🔸عقيل گفت: مادرش دزد بود.  🔻چون معاويه ديد كه عقيل مجلس نشينانش را به خشم آورده است. 🔹پرسيد: ابو يزيد از من چه مى دانى؟  🔸عقيل گفت: اين سخن رها كن.  🔹معاويه گفت: بايد بگويى.  🔸عقيل پرسيد: را مى شناسى؟  🔹معاويه پرسيد: حمامه كيست؟  🔸عقيل گفت: گفتم تو كيستى و بر خاست و برفت.  🔹معاويه يكى از نسب شناسان را خواست و گفت: مرا بگوى كه حمامه كيست؟  🔸گفت: مرا و زن و فرزندم را امان ده.  معاويه امانش داد.  🔸گفت: حمامه جدّه تو بود و در جاهليت آن كاره بود، از آنان كه بر سر خانه خود علم مى زدند.  و گويند كه حمامه مادرِ مادرِ بود.(۲) 📚 منابع ۱. شبی بود که در راه بازگشت از جنگ ، قصد ترور پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم را داشتند. ۲. ترجمه ، ص ۳۶. 🆔 @islam_history
📌 ( صلی الله علیه و آله) 🔰در آیه ۷۴ سوره می‌خوانیم: (و هَمُّوا بِما لَم یَنالُوا) یعنی؛ قصد کاری را داشتند که موفق به انجامش نشدند. ❓حال یک سوال، آن چه‌کاری بود که، نفاق‌پیشگان نائل به انجام آن نشدند؟ 🔰وقتی اسلام صلی الله علیه و آله قصد بازگشت از کردند، منافقان در تنگه‌ای خواستند شتر پیامبر صلی الله علیه و آله را رم داده، او را کنند. 🔰شاهدان این قضیه دو صحابی بزرگ صلی الله علیه و آله، و بودند. ✍ ابن حزم اندلسی یکی از علمای در این باره ، می‌نویسد: 🔹ان أبابكر و عمر و عثمان و طلحة و سعد بن أبي وقاص رضي الله عنهم أرادوا قتل النبي صلى الله عليه و سلم و إلقاءه من العقبة في تبوك. (۱) 🔹همانا ، ، ، ، ، ترور پیامبر را اراده کرده و در تبوک می‌خواستند او را از تنگه بیاندازند. 📚منبع ۱. المحلی بالآثار، ج۱۱، ص۲۲۴. 🆔 @islam_history
📌 خطبه سیدالشهداء در منا* 1⃣ ✅ ... علیه السلام فرمود: شما را به خدا سوگند می‌دهم آیا می‌دانید که علی‌بن‌ابی‌طالب برادر صلی الله علیه و آله بود، هنگامی که بین اصحابش برادری پدید آورد، بین او و خودش برادری برقرار کرد و فرمود: تو برادر مؤمن منی و من برادر تو هستم در دنیا و آخرت؟! گفتند: آری به خدا. 🕌 آنگاه فرمود: شما را به خدا سوگند می‌دهم، آیا می‌دانید که رسول خدا صلی الله علیه و آله محل و منازل خود را خرید و ساختمان کرد، سپس در آنجا ده اتاق ساخت، نُه اتاق برای خودش و یک اتاق که در وسط واقع شده بود برای پدرم، سپس درهایی که به مسجد راه داشت جز درِ اتاق پدرم، همه را بست. پس در این باره عده‌ای به سخن آمدند و پیامبر فرمود: من از طرف خودم درِ منازل شما را نبستم و درِ منزل علیه السلام را باز نگذاشتم، بلکه خداوند مرا به بستن درهای منازل شما و گشودن درِ منزل علی فرمان داد، بعد پیامبر همه مردم بجز علی را از خوابیدن در مسجد نهی فرمود، در مسجد و منزل او و در منزل رسول خدا صلی الله علیه و آله جنابت رخ می‌داد از این رو در همانجا برای پیامبر و علی فرزندانی متولد شدند؟! گفتند: آری به خدا. ✅ فرمود: آیا می‌دانید که عمربن‌خطاب[یا ] علاقه داشت تا روزنه‌ای به‌اندازه چشمش از منزل خود به مسجد باز کند ولی پیامبر اجازه نداد، سپس سخن راند و فرمود: خداوند به من فرمان داده تا مسجدی پاک بسازم که جز من و برادرم و فرزندانش در آن سکونت نکنند؟! گفتند: آری به خدا.  ☀️فرمود: شما را به خدا سوگند می‌دهم آیا می‌دانید که رسول خدا صلی الله علیه و آله روز خم علی را به نصب کرد و فرمود: باید حاضران به غایبان برسانند؟ گفتند: آری به خدا. ⚔ فرمود: شما را به خدا سوگند می‌دهم آیا می‌دانید رسول خدا صلی الله علیه و آله در جنگ به علی علیه السلام فرمود: تو نسبت به من مانند نسبت به موسایی و تو پس از من زمامدار هر مؤمنی؟ گفتند: آری به خدا. ✨و فرمود: شما را به خدا سوگند، آیا می‌دانید که رسول خدا صلی الله علیه و آله هنگامی که نصارای نجران را برای فراخواند جز علی و همسرش ()و دو فرزند او ( و ) را نیاورد. گفتند: آری به خدا. ☀️فرمود: شما را به خدا قسم می‌دهم، آیا می‌دانید پیامبر در روز پرچم را به دست علی‌ داد و فرمود: پرچم را به دست کسی می‌دهم که خدا و رسولش او را دوست دارند و او نیز خدا و رسولش را دوست دارد، آنکه پی‌درپی (بر دشمن) یورش می‌برد و فرار نمی‌کند و خداوند خیبر را به دست وی فتح کند؟ گفتند: آری به خدا. ⚠️فرمود: آیا می‌دانید که پیامبر او را برای ابلاغ آیات برائت فرستاد و فرمود: از سوی من کسی (پیام را) نمی‌رساند مگر خودم یا کسی که از من باشد؟ گفتند: آری به خدا. * این خطبه در سال ۵۹ هجری و در زمان حکومت ایراد شده است. حضرت در این خطبه، بیشتر به فضایلی از می پردازند که در ماه ذی الحجه واقع شده است. 📚 کتاب سلیم بن قیس، ص۲۰۶. 🆔 @islam_history
📌 سه فضیلت بزرگ ✍️ روزى به اعتراض كرد. كه چرا به ناسزا نمى گويى؟ 🔰او در پاسخ وى چنين گفت: من هر موقع به ياد سه فضيلت از فضايل على علیه السلام مى‌افتم، آرزو مى كنم اى كاش من يكى از اين سه فضيلت را داشتم که اگر یکی از این فضیلت ها براى من بود، بهتر و ارزنده ‏تر از شتران سرخ موی (کنایه از بزرگی فضیلت) بود که در اختیار من باشد! 🔽 آن‌ها عبارتند از: 1️⃣ روزى كه صلی الله علیه و آله او را در جانشين خود قرار داد و خود به جنگ رفت و به على چنين گفت: تو نسبت به من همان منصب را دارى كه نسبت به داشت، جز اينكه پس از من پيامبرى نخواهد آمد. 2️⃣ در جنگ ، از صلّى اللّه علیه و آله شنیدم، که مى‏فرمود: « پرچم را به دست کسى می‌دهم که خدا و رسول را دوست مى‏دارد و خدا و رسول هم، او را دوست مى‏دارند». از شنیدن این سخن همه ما در انتظار اینکه این فضیلت بزرگ نصب ما گردد، سر از پا نمی شناختیم، که در همان زمان رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله على را به حضور طلبید. على علیه السّلام در حالى به حضور حضرت رسول شرف یاب شد که به درد چشم شدیدی مبتلا بود، رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله آب دهان مبارک را بر چشم حضرت على علیه السّلام مالید، دیدگانش شفا یافت و پرچم اسلام را که یاد بود نصرت الهى بود، به دست او سپرد و از برکت وجود حضرت على علیه السّلام، فتح و پیروزى عظیمی نصیب اسلام شد . 3️⃣ روزى كه قرار شد پيامبر با سران به بپردازد، پيامبر دست على، ، و علیهم السلام را گرفت و گفت: اللّهمّ هؤلاء أهلي. سپس آیه فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ نازل شد. 📚 صحیح مسلم، ج۷، ص۱۲۰. 🆔 @islam_history