eitaa logo
دکتر محسن عزیزی ابرقوئی
2.5هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
590 ویدیو
121 فایل
هدف از ایجاد کانال، ایجاد بستری مناسب جهت انجام کار تشکیلاتی و همفکری به منظور ایجاد و گسترش روانشناسی اسلامی است.ان شاءالله به تدریج سلسله بحثهای موضوعی در کانال قرار داده خواهند شد. شما نیز می توانید موضوعات پیشنهادی خود را ارسال کنید: @Mohsenazizi1365
مشاهده در ایتا
دانلود
《رسانه بی‌طرف》 یا 《نارسانه بی‌شرف》؟! رسالت 《رسانه》در اصل 《انتقال حقایق》است. اگر فقط وقایع اخیر غزّه را لحاظ کنیم، رژیم غاصب صهیونیستی، که به‌درستی 《رژیم کودک کُش》 لقب گرفته، طبق آمار یونیسف، ۲۳۶۰ کودک فلسطینی را قتل عام کرده است، در حالی‌که آمار کودکان اسرائیلی در همین سایت ۳۰ نفر اعلام شده است. پس از افشای دروغ جعلی و وحشتناک مقامات اسرائیلی و امریکایی درباره ۴۰ کودک اسرائیلی سرجداشده، حالا رسانه دولتی انگلیس، تلاش کرده تا با یک حربه رسانه‌ای، با در کنار هم قرار دادن تصاویر یک کودک فلسطینی در کنار یک کودک اسرائیلی اعلام کند که رسانه‌ای بی‌طرف است. لقب رژیم کودک کُش آنقدر برازنده اسرائیل بود که نارسانه های این رژیم جعلی، برای انحراف اذهان مخاطبان، پس از وقایع ایذه (که محاکمه هم برایش انجام شد و تکلیف قاتل روشن شد)، تلاش کردند (با کمک صفحات پرمخاطب مزدوران خود) این اصطلاح را مثلا به ایران بازگردانند! اگر BBC می‌خواست بی‌طرفی دروغین و نمایشی خود را اثبات کند، باید در مقابل آن یک کودک اسرائیلی، تصویر ۷۹ کودک فلسطینی را قرار می‌داد نه یک کودک فلسطینی را (۲۳۶۰ بخش بر ۳۰!) سوای اینکه به جای استفاده از عبارت 《جنگ بین اسرائیل و حماس》باید 《دفاع مشروع صاحب در مقابل غاصب》را می‌نوشت. همچنین لازم بود اسامی تک تک این کودکان مظلوم و قهرمان فلسطینی را صدها بار بیان کند تا هیچکس این اسامی را از یاد نبرد. 👈 شبکه BBC نه رسانه است و نه بی‌طرف... بی بی سی یکنارسانه بی‌شرفاست... دکتر محسن عزیزی ابرقوئی، روانشناس https://eitaa.com/joinchat/4203216913C592b78c231
توجّه به «ما قال» یا «مَن قال»؟ حضرت امیر (علیه‌السلام) در کلام ۷۹ نهج البلاغه فرمود: «خذ الحکمه انی کانت فإن الحکمه تکون فی صدر المنافق فتلجلج فی صدره حتی تخرج فتسکن إلی صواحبها فی صدر المومن»؛ حکمت را هر کجا باشد فراگیر که حکمت در سینه منافق به حرکت در می آید تا خارج شود و در سینه صاحب خود مومن جا گیرد. فرمود کلمات حکیمانه، رفتار حکیمانه، گفتار حکیمانه، نوشتار حکیمانه را هر جا دیدید اخذ کنید، نگاه نکنید که گوینده این کلمه حکیمانه خود عمل می‌کند یا عمل نمی‌کند. اینکه فرمودند: «انظر إلی ما قال و لا تنظر إلی من قال‏»، به آن که گفت، منگر و به آنچه گفت، بنگر [عیون الحکم و المواعظ (للیثی)، ص ۲۴۱]. 👈 این فقط در مسائل علمی است، در مسائل تربیتی اگر کسی بخواهد دیگری را اسوه خود قرار بدهد در آنجا، هم مسئله «انظر إلی ما قال‏» مطرح است و «انظر إلی من قال»، هم ببینید که چه گفت، هم ببینید که چه کسی گفت؟ اگر بخواهید به او دل بسپرید و او را اسوه قرار بدهید، اما اگر خواستید فقط از مسائل علمی و گفتار او استفاده کنید اینجاست که فرمودند: «انظر إلی ما قال و لا تنظر إلی من قال‏». در ذیل این آیه نورانی: «فلینظر الإنسان إلی‏ طعامه؛ انسان باید به غذای خویش (و آفرینش آن) بنگرد!» [عبس، ۲۴]. انسان وقتی کنار سفره نشست، غذای خود را نگاه کند که سالم است یا سالم نیست، مسموم است یا مسموم نیست. در ذیل این آیه روایتی از امام (علیه‌السلام) است که درست است این طعام ظاهر، مشمول آیه است، اما «فلینظر الإنسان إلی‏ طعامه»؛ یعنی «علمه الذی یاخذه ممن یاخذه» [المحاسن، ج ۱، ص ۲۲۰]؛ علمی که فرا می‌گیرد از چه کسی فرا می‌گیرد، از کدام دهان حرف تلقّی می‌کند، از کدام قلم حرف اخذ می‌کند، بعضی از گفتارها، رفتارها و نوشتارها به‌قدری حق و زیباست که خدا به آنها قسم یاد می‌کند. اینکه فرمود: «ن و القلم و ما یسطرون» [قلم، ۱]، خدای سبحان به قلم قسم خورده است، چون وسیله نوشتن است، به مسطورات و مکتوبات، به کتاب، به مقاله، به نوشته قسم یاد می‌کند؛ یعنی آنچه را که قلم و ارباب قلم به سطر در می‌آورند. گاهی ممکن است خدا به یک مقاله و یک کتاب سوگند یاد کند، اگر این است گاهی ممکن است به یک سخنرانی سوگند یاد کند، به یک گفتار و گفتمان سوگند یاد کند، اگر حق باشد و از مسیر حق درآمده باشد و در دل مستحق بنشیند این نور است، لذا آنجا که فرمودند: «انظر إلی ما قال و لا تنظر إلی من قال‏» اگر سخن از پرورش و تربیت و پذیرش و اسوه قرار دادن نباشد و فقط مسائل علمی باشد، مثلا این مسئله ریاضی را فلان شخص خوب حل کرده است، حالا چه کار داریم که استاد کیست، امّا درمسائل تربیتی که انسان بخواهد آن را اسوه قرار بدهد، هم «انظر إلی ما قال» هم «انظر إلی من قال» مطرح است؛ و این به برکت روایتی است که در ذیل این آیه نورانی است که «فلینظر الإنسان إلی‏ طعامه» حضرت فرمود منظور از طعام تنها غذای ظاهری نیست، علم غذای روح است و انسان، علمی را که فرا می‌گیرد باید ببیند از کدام دهان و از کدام قلم نشأت گرفته و می‌خواهد آن را فرا بگیرد. منبع: بیانات حضرت آیت الله جوادی آملی (دام ظله) در جلسه درس اخلاق؛ ۹۸/۰۸/۰۹ مرکز اطلاع رسانی اسرا دکتر محسن عزیزی ابرقوئی، روانشناس https://eitaa.com/joinchat/4203216913C592b78c231
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما امنیّت داریم ولی گاه امنیّت روانی نداریم! داشتن امنیّت روانی حقّ مردم است سناریوهای تکراری و دروغین رسانه‌های بیگانه علیه ایران تمامی ندارد. امّا باید دانست که خوراک این رسانه‌ها عمدتا توسط عناصر داخلی تأمین می‌شود. BBC و اینترنشنال و منوتو و سایر بیگانگان در صورتی که خوراک آماده‌ای نداشته باشند، خبر و تأثیری هم ندارند. این خوراک یا توسط عناصر خارجی (که به‌دلیل برملا شدن ماهیت حقیقی شان اثر چندانی ندارد) فراهم می‌شود یا توسط عناصر داخلی سوای دلایلی چون خصومت با نظام، ناآگاهی یا هیجان‌زدگی، یکی از انگیزه‌های محتمل و البته شناسایی شده برخی از این عناصر، خودنمایی یا دریافت امتیازاتی چون دریافت گرین کارت و امثال آن می‌باشد. برای مدیریت این عناصر بر هم زننده امنیت روانی مردم، روش‌های مختلفی وجود دارد که لازمه اجرایی شدن آن جدّیت دستگاه‌های مسئول و مطالبه مردمی است. قضیه خانم آرمیتا گراوند مثل روز روشن است. خدایش او را رحمت کند. فیلم‌ها، گواهی خانواده، دوستان و شاهدان عینی مشخص است و هیچ ابهامی وجود ندارد. با این‌حال امّا چند عنصر معلوم‌الحال باز هم به دنبال اقدام علیه امنیت روانی مردم و اتهام زنی به نظام هستند. ما به جد از دستگاه قضایی مطالبه داریم که این افراد را احضار کند تا مستندات صحبت‌هایشان را ارائه کنند. در صورتی که مستنداتی دارند اثبات کنند وگرنه به حکم قانون و به‌صورت عادلانه با ایشان برخورد شود. به جرم نشر اکاذیب، برهم زدن امنیت روانی مردم، و اتهام‌زنی به نظام والسلام دکتر محسن عزیزی ابرقوئی، روانشناس https://eitaa.com/joinchat/4203216913C592b78c231
30.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دو دقیقه توضیح بسیار مهم از رهبر انقلاب پیرامون فریبی به نام برابری جنسیتی (به جای عدالت جنسیتی) این دو دقیقه کلیدی را اهل علم و اهل فن باید تبیین کنند... دکتر محسن عزیزی ابرقوئی، روانشناس https://eitaa.com/joinchat/4203216913C592b78c231
روانشناسی و دین در دنیای غرب: آیا بی‌دین‌ها بیشتر وارد رشته روانشناسی می‌شوند یا روانشناسی افراد را به سمت بی‌دینی و بی‌خدایی سوق می‌دهد؟ قسمت اوّل چند روز قبل، مطلبی با عنوان «روانشناسیِ لال» از خانم دکتر فهیمه فداکار توجّه بسیاری را به خود جلب کرد. مضمون مطلب این بود که چرا برخی روانشناسان در وقایع اخیر غزّه، بی تفاوت هستند و موضع گیری روشنی ندارند. بگذریم از اینکه برخی صفحات معروف روانشناسی در شبکه هایی چون اینستاگرام مواضعی ضدّفلسطینی و در حمایت تلویحی از اسرائیل نیز انتشار داده بودند. هرچند، البته باید خاطرنشان سازیم که بسیاری از روانشناسان و مشاوران و کارشناسان علوم تربیتی و سازمان ها و انجمن های علمی مرتبط با این فضا در کشور ما، بیانیه های روشن و صریح و حمایتگرانۀ بسیار خوبی را انتشار دادند که جای تقدیر و تشکّر فراوان دارد. سوای مباحث اخیر، موضع گیری روانشناسان و مشاوران در رویدادهای اجتماعی مختلف، محلّ توجّه و مورد بحث است. گرچه بی تردید جامعۀ روانشناسی و مشاوره کشور عزیزمان یک جامعۀ سالم، با اخلاق، و قابل اعتماد است، امّا هر از چند گاهی گزارش های نه چندان جالبی نیز خبرساز شده و به نگرانی هایی منجر می شود. رشته های روانشناسی، مشاوره و تاحدودی علوم تربیتی، همواره از رشته های پرطرفدار در ایران و دنیا به حساب می آمده اند. عدّۀ بسیار زیادی از دانشجویان و دانش پژوهان به دنبال مطالعه و کسب اطلاعات علمی بیشتر در این زمینه ها هستند و صفحات روانشناسان و مشاوران و کارشناسان امور تربیتی معمولا پرمخاطب و پرطرفدار است. حال، پرسش مهم این است: «محتوای ارائه شده توسط روانشناسان، مشاوران و کارشناسان امور تربیتی، تا چه اندازه علمی، مبتنی بر جهان بینی درست، قابل اعتماد، و متناسب با فرهنگ جامعۀ ایران است؟» نمی خواهم و نمی توانم بدون بررسی تحقیقی، بی جهت نگرانی ایجاد کنم یا جهت خاصی به پاسخ بدهم، امّا، می خواهم توجه ها را به این سمت جلب کنم که ما نمی توانیم نسبت به این پرسش مهم، بی تفاوت باشیم. احتمالا برای اساتید رشته های علوم انسانی و اجتماعی و به ویژه اساتید رشته هایی چون روانشناسی، ملاحظۀ برخی تغییرات در افکار و باورهای درصدی از دانشجویان، پس از طیّ دورۀ تحصیلی شان در دانشگاه، قابل ملاحظه است. امّا، چرا چنین چیزی مشاهده می شود؟ ممکن است کسی بگوید تغییر در باورها (در هر جهتی) طبیعت حضور در دانشگاه است و این در سایر رشته ها نیز روی می دهد. این تبیین، هرچند تا حدودی درست است، اما چندان کامل نیست. چون، به نظر می رسد تغییرات در باورها و افکار، بسته به رشته تفاوت هایی دارد. نکتۀ دیگر به نقش برجستۀ اساتید دانشگاه باز می گردد. بدون کمترین تردیدی، اساتید نقشی تعیین کننده در این خصوص دارند . چگونگی ارائۀ مطالب از جانب اساتید در این امر سهم مهم و قابل توجّهی دارد. ولی بحث من در این مطلب، به تغییرات کلّی حاصل از حضور در دانشگاه یا نقش اساتید در این زمینه نمی پردازد. بحث این مطلب، ناظر به «محتوای روانشناسی» است که سهمی غیرقابل انکار در تغییر باورها و افکار اساتید یا دانشجویان این رشته دارد. بعید است دانشجو یا استاد در رشته روانشناسی درس خوانده باشد و به یک یا چند مورد تفاوت واضح در محتوای کتب روانشناسی با محتوای آنچه از دین خود آموخته برنخورد. حتی اگر این محتوا به طور واضح نیز با محتوای دینی در تقابل نباشد، افراد عدم هماهنگی در پاره ای مواضع را تشخیص می دهند. در حداقلی ترین وضعیت ممکن، هر کس با محتوای روانشناسی آشنا باشد، جای خالی مفاهیمی چون «خدا» را در کتب رشته ملاحظه می کند، به گونه ای که برای نمونه ممکن است در یک کتاب حدودا ۱۰۰۰ صفحه ای، کلا اسمی از خدا نباشد یا در حد یکی دو بار مطرح شده باشد (آن هم به منظوری جز آنچه در ذهن ما جاری است). خب، باید پرسید چرا چنین است؟ 👈 مگر خداباوری در بین مردم دنیا تا این حد غریب شده که در یک رشته علمی هیچ اسمی از خدا نیست یا در بهترین حالت در حاشیه است؟ 👈 یا، مگر ارتباط انسان با خداوند، از درجه پایینی از اهمیت برخوردار است که در متون روانشناسی متداول به آن پرداخته نمی شود؟ پاسخ هیچیک از پرسش های بالا مثبت نیست. نه خداباوری نایاب و کمیاب است و نه رابطه انسان با خدا کم اهمیت. پس، مشکل چیست؟! این پرسشی مهم است که باید برای آن پاسخی مناسب داشت. ادامه دارد... مطالعه قسمت دوم دکتر محسن عزیزی ابرقوئی، روانشناس https://eitaa.com/joinchat/4203216913C592b78c231
روانشناسی و دین در دنیای غرب: آیا بی‌دین‌ها بیشتر وارد رشته روانشناسی می‌شوند یا روانشناسی افراد را به سمت بی‌دینی و بی‌خدایی سوق می‌دهد؟ قسمت دوم مطالعه قسمت اوّل پژوهش دربارۀ باورهای متخصصین رشته های مختلف و مقایسۀ آن با باورهای مردم، در امریکا، بخشی از مطلب را روشن می‌کند. گرچه اکثر استادان حسابداری، آموزش ابتدایی، امور مالی، بازاریابی، هنر، عدالت کیفری، پرستاری، مدیریت، مدیریت اطلاعات، مهندسی برق، علوم کامپیوتر، تجارت، تاریخ و ارتباطات تا حدودی اعتقاد به خدا را تایید میکردند، اما استادان در رشته های علوم اجتماعی شامل اقتصاد، جامعه شناسی، علوم سیاسی و روانشناسی با کمترین احتمال بیان عقاید مذهبی مواجه بودند. در یک مطالعه، روانشناسان شامل بزرگ ترین تعداد منکرین خدا (۶۱%) بودند. در مطالعه ای دیگر، در حالی که ۹۰ درصد مردم امریکا به خدای فردی باور داشتند، تنها ۲۴% از روانشناسان بالینی و مشاوران این کشور چنین باوری داشتند (نک: ایمان از دیدگاه روانشناسی مثبت؛ میلر-پرین و مانکوسکو، ۲۰۱۵، ترجمه اعراب شیبانی و علی پور، ۱۳۹۹، صص ۱۸-۱۷). 👈 اینکه ریشه های چنین تفاوت برجسته ای چیست، قابل بحث است. بی تردید آرای روانشناسان معروفی چون فروید و اسکینر بر طیف وسیعی از جامعه روانشناسان امریکایی و غربی اثرگذار بوده است. اما بررسی دلایل دیگر نیز محتمل است به فهم مساله کمک کند. در هر صورت، آنچه از آمار بر می آید، این است که بین ارزش‌های روانشناسان و مشاوران امریکایی با مردم این کشور تفاوت و شاید تضاد آشکاری وجود دارد و این بی تردید بر آموزش، فرایند مشاوره و بسیاری موارد دیگر اثرگذار است. 👈 اکنون شاید پاسخ برخی پرسش ها روشن تر شود. اینکه چرا در متون متداول روانشناسی معاصر بحثی اصلی و در متن از خدا نیست؟ چرا برخی روانشناسان و مشاوران نسبت به پذیرش «روانشناسی دینی» مقاومت می کنند؟ چرا حتی در کتب با عنوان «روانشناسی دین» (که متفاوت از روانشناسی دینی است)، گونه ای ضدیت با دین بعضا استنباط می شود؟ چرا «تعامل علم و دین» کمتر مورد اقبال برخی روانشناسان و مشاوران است؟ چرا در فهرست اختلالات روانی، مواردی چون «خودارضایی» و «همجنسگرایی» حذف می شوند؟ چرا در بین برخی روانشناسان و مشاوران خارجی، باورها یا رفتارهای ناشایستی چون «آسیب به خود و خودکشی (هرچند عامل این رفتار، نظریه رشد اخلاقی هم داشته باشد، چون کلبرگ)»، «روابط خارج از چارچوب ازدواج، رها کردن همسر یا فرزندان (هر چند عامل این رفتارها صاحب نظریه رشد و تربیتی هم باشد، چون روسو)»، «سوء مصرف مواد (چون فروید)»، «احساس پوچی و بی معنایی در زندگی (همچون برخی روانشناسان اگزیستانسیال خداناباور)» و ... بعضا ملاحظه می‌شود؟ 👈 چون بی‌دین‌ها حاکم هستند! 🔴 آری؛ گویی، روانشناسان و مشاوران غربی در فضای فکری زندگی می‌کنند که مراجعان و دنبال کنندگان شان با آن فضا بیگانه‌اند. به مسائلی می پردازند که در بسیاری موارد مساله مردم نیست؛ به مسائل کلیدی که برای مردم مهم است، نمی پردازند و خلاصه زبان همدیگر را نمی‌فهمند. ⁉️ باید این پرسش مهم را مطرح کرد که با وجود رویش صدها رویکرد و نظریه درمانی و آموزشی و مشاوره ای، مشکلات بشر در طی یکی دو قرن اخیر (که از جانب روانشناسان غربی به عنوان بازه زمانی شکل گیری دانش روانشناسی شناسانده می شود، هرچند این خود گونه ای تحریف تاریخ است و باید در جای خود بحث شود)، کمتر شده یا بیشتر؟ اختلالات روانی کاهش یافته اند یا افزایش؟ تعاملات اجتماعی بهتر شده یا بدتر؟ انسانیت و بشردوستی بهبود یافته یا تنزل پیدا کرده؟ اخلاق ارتقا یافته یا رو به سقوط و اضمحلال است؟ هرچند قطعا همه مشکل بر عهده روانشناسی نیست و این دانش نقاط مثبت فراوانی هم داشته و دارد، اما اینها پرسش‌های بسیار جدی هستند که دانش روانشناسی باید به آنها پاسخ بدهد و تاریخ دیر یا زود دربارۀ او قضاوت خواهد کرد. 👈 به باور نویسنده، روانشناسی و مشاوره ای که مبتنی بر نگاهی غیرواقع بینانه به عالم هستی، انسان و تعاملات او با خود، خداوند، دیگران، جامعه و طبیعت است، کمکی به سعادت بشر نمی کند. موج بازگشت به معنویت و دین، در بین روانشناسان و مشاوران و بسیای مخاطبان آنها، بیانگر یک تغییر بنیادین در این علوم است که باید هر چه سریعتر به پیش برود و این دانش‌ها را از بی خدایی و بی‌دینی به سمت خدامحوری و دین محوری که مطلوب عموم مردم دنیا و منطبق بر حقایق عالم است، نجات دهد. نهضت ترجمه در کشورهایی چون ایران ما نیز باید با یک نگاه جدید و انتقادی وارد کار شود و به ترجمۀ صرف اکتفا نکند. تولید دانش متناسب با حقایق عالم و البته فرهنگ کشور، انتظاری به جا و به حق از جامعه روانشناسی و مشاوره کشور است. این روانشناسی است که زبان مردم را می‌فهمد و مردم هم آن را می‌فهمند. دکتر محسن عزیزی ابرقوئی، روانشناس https://eitaa.com/joinchat/4203216913C592b78c231
روانشناسی و دین در دنیای غرب: آیا بی‌دین‌ها بیشتر وارد رشته روانشناسی می‌شوند یا روانشناسی افراد را به سمت بی‌دینی و بی‌خدایی سوق می‌دهد؟ قسمت دوم مطالعه قسمت اوّل پژوهش دربارۀ باورهای متخصصین رشته های مختلف و مقایسۀ آن با باورهای مردم، در امریکا، بخشی از مطلب را روشن می‌کند. گرچه اکثر استادان حسابداری، آموزش ابتدایی، امور مالی، بازاریابی، هنر، عدالت کیفری، پرستاری، مدیریت، مدیریت اطلاعات، مهندسی برق، علوم کامپیوتر، تجارت، تاریخ و ارتباطات تا حدودی اعتقاد به خدا را تایید میکردند، اما استادان در رشته های علوم اجتماعی شامل اقتصاد، جامعه شناسی، علوم سیاسی و روانشناسی با کمترین احتمال بیان عقاید مذهبی مواجه بودند. در یک مطالعه، روانشناسان شامل بزرگ ترین تعداد منکرین خدا (۶۱%) بودند. در مطالعه ای دیگر، در حالی که ۹۰ درصد مردم امریکا به خدای فردی باور داشتند، تنها ۲۴% از روانشناسان بالینی و مشاوران این کشور چنین باوری داشتند (نک: ایمان از دیدگاه روانشناسی مثبت؛ میلر-پرین و مانکوسکو، ۲۰۱۵، ترجمه اعراب شیبانی و علی پور، ۱۳۹۹، صص ۱۸-۱۷). 👈 اینکه ریشه های چنین تفاوت برجسته ای چیست، قابل بحث است. بی تردید آرای روانشناسان معروفی چون فروید و اسکینر بر طیف وسیعی از جامعه روانشناسان امریکایی و غربی اثرگذار بوده است. اما بررسی دلایل دیگر نیز محتمل است به فهم مساله کمک کند. در هر صورت، آنچه از آمار بر می آید، این است که بین ارزش‌های روانشناسان و مشاوران امریکایی با مردم این کشور تفاوت و شاید تضاد آشکاری وجود دارد و این بی تردید بر آموزش، فرایند مشاوره و بسیاری موارد دیگر اثرگذار است. 👈 اکنون شاید پاسخ برخی پرسش ها روشن تر شود. اینکه چرا در متون متداول روانشناسی معاصر بحثی اصلی و در متن از خدا نیست؟ چرا برخی روانشناسان و مشاوران نسبت به پذیرش «روانشناسی دینی» مقاومت می کنند؟ چرا حتی در کتب با عنوان «روانشناسی دین» (که متفاوت از روانشناسی دینی است)، گونه ای ضدیت با دین بعضا استنباط می شود؟ چرا بحث «تعامل علم و دین» کمتر مورد اقبال برخی روانشناسان و مشاوران است؟ چرا در فهرست اختلالات روانی، مواردی چون «خودارضایی» و «همجنسگرایی» حذف می شوند؟ چرا در بین برخی روانشناسان و مشاوران خارجی، باورها یا رفتارهای ناشایستی چون «آسیب به خود و خودکشی (هرچند عامل این رفتار، نظریه رشد اخلاقی هم داشته باشد، همچون لارنس کلبرگ)»، «روابط خارج از چارچوب ازدواج، رها کردن همسر یا فرزندان (هر چند عامل این رفتارها صاحب نظریه رشد و تربیتی هم باشد، چون روسو)»، «سوء مصرف مواد (چون فروید)»، «احساس پوچی و بی معنایی در زندگی (چون برخی روانشناسان اگزیستانسیال خداناباور)» و... بعضا ملاحظه می شود؟ 👈 چون بی‌دین‌ها حاکمند! 🔴 آری؛ گویی، روانشناسان و مشاوران غربی در فضای فکری زندگی می کنند که مراجعان و دنبال کنندگان شان با آن فضا بیگانه اند. به مسائلی می پردازند که در بسیاری موارد مساله مردم نیست؛ به مسائل کلیدی که برای مردم مهم است، نمی پردازند و خلاصه زبان همدیگر را نمی فهمند. ⁉️باید این پرسش مهم را مطرح کرد که وجود رویش صدها رویکرد و نظریه درمانی و آموزشی و مشاوره ای، مشکلات بشر در طی یکی دو قرن اخیر (که از جانب روانشناسان غربی به عنوان بازه زمانی شکل گیری دانش روانشناسی شناسانده می شود، هرچند این خود گونه ای تحریف تاریخ است و باید در جای خود بحث شود)، کمتر شده یا بیشتر؟ اختلالات روانی کاهش یافته اند یا افزایش؟ تعاملات اجتماعی بهتر شده یا بدتر؟ انسانیت و بشردوستی بهبود یافته یا تنزل پیدا کرده؟ اخلاق ارتقا یافته یا رو به سقوط و اضمحلال است؟ هرچند قطعا همه مشکل بر عهده روانشناسی نیست و این دانش نقاط مثبت فراوانی هم داشته و دارد، اما اینها پرسش‌های بسیار جدی هستند که دانش روانشناسی باید به آنها پاسخ بدهد و تاریخ دیر یا زود دربارۀ او قضاوت خواهد کرد. 👈 به باور نویسنده، روانشناسی و مشاوره ای که مبتنی بر نگاهی غیرواقع بینانه به عالم هستی، انسان و تعاملات او با خود، خداوند، دیگران، جامعه و طبیعت است، کمکی به سعادت بشر نمی کند. موج بازگشت به معنویت و دین، در بین روانشناسان و مشاوران و بسیای مخاطبان آنها، بیانگر یک تغییر بنیادین در این علوم است که باید هر چه سریعتر به پیش برود و این دانش ها را از بی خدایی و بی‌دینی به سمت خدامحوری و دین محوری که مطلوب عموم مردم دنیا و منطبق بر حقایق عالم است، نجات دهد. نهضت ترجمه در کشورهایی چون ایران ما نیز باید با یک نگاه جدید و انتقادی وارد کار شود و به ترجمۀ صرف اکتفا نکند. تولید دانش متناسب با حقایق عالم و البته فرهنگ کشور، انتظاری به جا و به حق از جامعه روانشناسی، مشاوره کشور است. این روانشناسی است که زبان مردم را می‌فهمد و مردم هم آن را می‌فهمند. دکتر محسن عزیزی ابرقوئی، روانشناس https://eitaa.com/joinchat/4203216913C592b78c231
تأثیرات عمیق سبک معماری، خانه‌سازی و شهرسازی بر رفتار انسان چند روز قبل در جلسه‌ای، در حضور تعدادی دوستان، بحثی پیرامون کم آبی مطرح شد. یکی از دوستان حاضر در جلسه، به نقل از یک محقّق محترم یزدی، اعلام کردند که یکی از راهکارهای کاهش مصرف آب در استان و کل کشور، دوجداره کردن دیوارهای توالت‌ها است! به همین سادگی! دلیل هم این است که بسیاری افراد به‌دلیل شرم و حیا، شیر آب را پیش از آنکه لازم باشد باز می‌کنند تا صدای دیگری به بیرون نرسد! بله، در زمان‌های نه‌چندان دور، شرایط به نحوی بود که توالت‌ها در حیاط منزل بودند‌. این، علاوه بر رعایت مسائل بهداشتی، از منظر احساس راحتی افراد (که کسی به آن فضا نزدیک نیست) نیز شایسته توجه بود. امّا این تنها نمونه نیست. در قدیم، کلون درب‌های منازل به مردانه و زنانه تقسیم می‌شد. آشپزخانه‌ها برای راحتی خانم‌ها دور بود نه نزدیک و به‌اصطلاح اُپِن! حتی در برخی منازل قدیمی، امکان دیدن کسی که پشت درب منزل است فراهم بود و ابزارهایی برای باز کردن درب از راه دور فراهم بود تا شخصیت زن خانه هم حفظ شود. در قدیم بادگیرها را داشتیم و این‌همه اسراف آب برای روشن بودن کولر را نداشتیم. بله، ما خیلی ساده از طرّاحی‌های هنرمندانه قدیم گذشتیم و حکمت بسیاری اقدامات خوب گذشتگان را به‌درستی درنیافتیم و اسیر مدرنیته شدیم. در طرّاحی شهر نیز همین است. در مدیریت بازار هم به همین نحو برای اینکه در خصوص این موارد بیشتر بدانیم، پیشنهادم دنبال کردن کانال بسیار مفید《بلد طیّب》 است👇 @baladetayyeb دکتر محسن عزیزی ابرقوئی، روانشناس https://eitaa.com/joinchat/4203216913C592b78c231
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گذر رسانه های معاند از مرحله 《تولید نبا فسق》به مرحله 《ترویج رجفه در جامعه》 👈 پاسخ به تولید نبا فسق، تبیین است. 🛑 امّا عملکرد ، ، ، ، ، و امثال آنها از تولید نبا فسق گذشته و به نشر اراجیف، آن هم به شکل گسترده، رسیده است. درست مانند سابق، تازه در مقیاسی بسیار وسیعتر از آن ... ✅ اگر دستمان به خارجی ها نمیرسد که دهان آلوده به دروغشان را ببندیم، بستن راه دیده شدن و شنیده شدنشان میسّر است... 👈 برای بلندگوهای دشمن در داخل هم که تکلیف روشن است. 🚨 اغماض در چنین شرایطی روا نیست... 👈 یک بار برای همیشه، با نشان دادن عزم و جدّیت، مشکل را باید حل کرد. پیش‌تر برای خنثی‌سازی تأثیرات رسانه‌های بیگانه دروغ‌پراکن پیشنهاداتی ارائه شده بود👇 قسمت اوّل قسمت دوم قسمت سوم دکتر محسن عزیزی ابرقوئی، روانشناس https://eitaa.com/joinchat/4203216913C592b78c231