سلام
خواهش میکنم؛ الحمدلله که مفید بوده.
ترتیب زمانی رمانها:
رفیق(سال ۸۸)
شاخه زیتون (سال ۹۴)
دلارام من، نقاب ابلیس و خط قرمز (سال ۹۶)
عقیق فیروزهای هم پرش زمانی داره از سال ۹۶ تا چندین سال قبلش.
#پاسخگویی_فرات
مهشکن🇵🇸🇮🇷
✨#بسم_الله_الذي_يكشف_الحق✨ 📙رمان امنیتی سیاسی#عالیجنابان_خاکستری ✍🏻به قلم #محدثه_صدرزاده قسمت۹۱
✨#بسم_الله_الذي_يكشف_الحق✨
📙رمان امنیتی سیاسی#عالیجنابان_خاکستری
✍🏻به قلم #محدثه_صدرزاده
قسمت۹۲
آیه سری تکان میدهد و لب میگزد. آرام از جایش بلند میشود و گرفته میگوید:
_ممنون حاج آقا.
گیج از جایم بلند میشوم. چطور به همین راحتی قبول کرد؟ آرام و لنگان به سمت در میرود. دستش را به دیوار میگیرد. بیتوجه به حاج کاظم که مشغول روشن کردن رادیو است پشت سر آیه راه میافتم و در را برایش باز میکنم. از اتاق خارج که میشویم دستم را در جیب میکنم بلکه قرصی پیدا کنم. دست به جیب پشت سر آیه حرکت میکنم. یک باره امیر جلویم میایستد. بالاخره قرص مسکنی پیدا میکنم. روبه امیر میگویم:
_داداش این ماشینتو یه ساعت قرض میدی؟
زیر چشمی نگاهی به آیه میاندازد و کلید را به سمتم میگیرد. دستی به شانهاش میزنم و خود را به آیه میرسانم. پایش را که از اداره بیرون میگذارد، نفس عمیقی میکشد و به دیوار تکیه میدهد. دور و بر را نگاه میاندازم و بالاخره ماشین امیر را روبهروی مغازه کنار اداره پیدا میکنم. گلویی صاف میکنم و میگویم:
_بریم سمت ماشین، خودم میرسونمتون.
راه میافتد. زودتر از آن به سمت بقالی میروم و آب معدنی میخرم. آیه هنوز به ماشین نرسیده و این سرعت کمش نشان از درد پایش میدهد. کنار ماشین منتظرش میایستم و بالاخره میرسد. در را برایش باز میکنم و سریع مینشیند. سری به تاسف تکان میدهم و سوار ماشین میشوم. صدای نفسهایش اتاقک ماشین را پر کرده است. بطری آب را به همراه قرص به سمتش دراز میکنم. با کمی تامل از دستم میگیرد. کلید را میچرخانم و راه میافتم. دستم را به سمت دکمه رادیو میبرم و روشنش میکنم. صدای گوینده در فضا میپیچد:
_نماز جمعه ۱۸ دی ماه به امامت رهبر معظم انقلاب برگزار میشود.
🖇لینک قسمت اول رمان👇🏻
https://eitaa.com/istadegi/4522
💭ارتباط با نویسنده👇🏻
https://harfeto.timefriend.net/16467617947882
⚠️ #ادامه_دارد ⚠️
🖋 #محدثه_صدرزاده
#مه_شکن✨
https://eitaa.com/istadegi
مهشکن🇵🇸🇮🇷
✨#بسم_الله_الذي_يكشف_الحق✨ 📙رمان امنیتی سیاسی#عالیجنابان_خاکستری ✍🏻به قلم #محدثه_صدرزاده قسمت۹۲
✨#بسم_الله_الذي_يكشف_الحق✨
📙رمان امنیتی سیاسی#عالیجنابان_خاکستری
✍🏻به قلم #محدثه_صدرزاده
قسمت۹۳
آیه با هیجان میگوید:
_حتما راجب اتفاقات این چند وقت میخوان حرف بزنن.
سری تکان میدهم:
_حتما همین طوره.
دستی به موهایم میکشم و روبهروی درب خانه میایستم. سرم را به پشتی صندلی تکیه میدهم و چشمانم را میبندم. منتظر میمانم که آیه پیاده شود. صدای باز شدن در میآید. میگویم:
_لطفا از این به بعد سرخود کاری نکنین.
لب میگزم و با تردید و صدای آرام ادامه میدهم:
_مراقب خودتونم باشید.
صدای کوبیده شدن در میآید. چشمانم را باز میکنم. به سمت خانه میرود. بعد از چند دقیقا در باز میشود. ماشین را روشن میکنم و راه میافتم. اینکه رهبر قرار است سخنرانی کنند برای ما، یعنی ماموریت مهم. با دیدن کتابفروشی ماشین را نگه میدارم. خیلی وقت است سراغ کتاب نرفتهام. پیاده میشوم و به سمت مغازه میروم. لابهلای قفسهها قدم میزنم که چشمم به کتابی میخورد. دستم را روی کتاب میگذارم تا برش دارم که صدای فروشنده به گوشم میخورد:
_چاپ اولشه تازه به دستم رسیده.
بیشتر کنجکاو میشوم. کتاب را که از قفسه بیرون میکشم و در اولین نگاه نام کتاب توجهام را جلب میکند:
«عالیجنابان سرخپوش و عالیجنابان خاکستری»
چشمانم را ریز میکنم. صدای فروشنده باز هم میآید:
_ماله آقای گنجیه.
گنجی... اسمش آشناست. تا جایی که به یاد دارم او پشتوانه و نویسنده قهاری برای اصلاحات است.
متعجب از چنین کتابی، او را به سمت فروشنده میگیرم و میگویم:
_هزینش چقدر میشه؟
پسر جوان باخوشرویی میگوید:
_هزارتومن.
پولش را میدهم و از مغازه خارج میشوم. کتاب را روی صندلی کمک راننده میاندازم و راه میافتم. صندلی سلطنتی اما خاکستری رنگ روی جلد کتاب ذهنم را به خود مشغول کرده است.
🖇لینک قسمت اول رمان👇🏻
https://eitaa.com/istadegi/4522
💭ارتباط با نویسنده👇🏻
https://harfeto.timefriend.net/16467617947882
⚠️ #ادامه_دارد ⚠️
🖋 #محدثه_صدرزاده
#مه_شکن✨
https://eitaa.com/istadegi
سلام
شرایط کپی رو در پیام سنجاق شده توضیح دادم. اگر با این شرایط بوده، اشکالی نداره.
#پاسخگویی_فرات
سلام
این شعر رو عمیقا دوست دارم... و خیلی وقتها توی ذهنم هست و زمزمهش میکنم حتی. خیلی خوب حق مطلب رو ادا کرده... خدا به شاعرش خیر بده انشاءالله.
و الحمدلله که رمانی نوشتم که این شعر در خط به خطش نفس کشید...
#پاسخگویی_فرات
سلام
از نرمافزار خاصی استفاده نمیکنم؛ در همون نرمافزار ورد، وقتی میخوام فایل رو ذخیره کنم، فرمت پیدیاف رو براش انتخاب میکنم.
#پاسخگویی_فرات
🚨 اولین واکنش حساب توئیتری منتسب به سپاه پاسداران به حمله پهپادی مقاومت بر علیه فرمانده منطقه ای موساد و معاون ترور کل موساد
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی :
صدا پای ما را هر روز نزدیکتر به خودتان خواهید شنید.
#شهید_صیاد_خدایی
#سلام_فرمانده
#مه_شکن
http://eitaa.com/istadegi