eitaa logo
ایستارنیوز/ اخبار رفسنجان و کرمان
980 دنبال‌کننده
27.1هزار عکس
9هزار ویدیو
101 فایل
💠 #ایستار نیوز: تارنمای خبری، تحلیلی، و مطالبه گری 🌐 تلگرام : 🆔 https://t.me/istarnews_ir 🌐 اینستاگرام : 🆔 https://www.instagram.com/istarnews_ir/ 🌐 سایت: 🆔 www.istarnews.ir 🌐 روبیکا: 🆔 http://splus.ir/istarnews_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
6.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 روایتی از پیام شفاهی رهبر انقلاب به مردم جنگ‌زده لبنان در محفل قرآنی زینبیه دمشق 🆔 @istarnews_ir
7.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 شیخ نعیم قاسم: ما با وحشی‌هایی مقابله می‌کنیم که به ظاهر بشر هستند 🔸ما ۲ گزینه داریم؛ ذلت یا شمشیر. هرگز ذلت را قبول نمی‌کنیم و در میدان ادامه می‌دهیم. این جنگ برای ما بهای سنگینی دارد؛ چون در مقابل دشمن وحشی قرار داریم که شهروندان را می‌کشد. 🔸ما در میدان مبارزه می‌کنیم و بهای حملات را به دشمن می‌چشانیم. ما پاسخ خواهیم داد و دفاع خواهیم کرد. 🆔 @istarnews_ir
11.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 شیخ نعیم قاسم: مقاومت برای جنگ طولانی‌مدت آمادگی و قدرت دارد 🔸امکان ندارد اسرائیل ما را شکست دهد و شروطش را بر ما تحمیل کند. طرح مذاکرات را دریافت کردیم و ملاحظاتمان را دربارۀ آن گفتیم و به مقام آمریکایی گفته شد. 🔸اسرائیل انتظار دارد در توافق چیزهایی را به دست بیاورد که در میدان نتوانسته بگیرد و این غیرممکن است. 🔸کسی نمی‌تواند تضمین کند که مذاکرات به آتش‌بس ختم می‌شود. مذاکرات ما در دو سطح است؛ اول آتش‌بس کامل و دوم حفظ کامل حاکمیت لبنان. 🆔 @istarnews_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شیخ نعیم قاسم: انتظار داشتیم که اسرائیل بعد از ۱۵ روز وارد مرحلۀ دوم عملیات زمینی شود اما ۱.۵ ماه گذشته و خط مقدم ما همچنان پایداری می‌کند و دشمن از پیشروی می‌ترسد. 🆔 @istarnews_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دبیرکل حزب‌الله لبنان: هزینۀ حمله به بیروت هدف قراردادن تل‌آویو است. 🆔 @istarnews_ir
7.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 خبرنگار بی‌بی‌سی: این یکی از قوی‌ترین سخنرانی‌های شیخ نعیم قاسم بود/ آن‌ها در این نبرد پیروز می‌شوند 🆔 @istarnews_ir
🔰چایخانه حضرت رضا (ع) در محل پارک خبرنگار افتتاح شد 🔸امشب_ با حضور مهندس رضایی فرماندار، دبیر کانون‌های خدمت رضوی استان کرمان، رئیس و اعضای شورای اسلامی شهر، کهنوجی شهردار و جمعی از مسئولین و خادمیاران رضوی، چایخانه حضرت رضا (ع) در محل پارک خبرنگار واقع در خیابان معراج جنوبی افتتاح شد. 🔸در این مراسم از نماهنگ پناه هشتم کاری از گروه سرود شهدای رضوان نوق رونمایی شد. 🆔 @istarnews_ir
🔰 یادواره شهدای محلات کمال آباد 📌 هفدهمین یادواره شهدای محله کمال آباد با حضور مهندس رضایی فرماندار ،شهردار رفسنجان و اعضای شورای اسلامی شهر، مسئولین ناحیه مقاومت بسیج، مسئول بسیج هنرمندان و جمعی دیگر از مسئولین و خانواده های شهدای محله در حسینیه سقاخانه کمال آباد برگزار شد. 🔸 در این یادواره یاد و خاطر ۲۰ شهید این محله گرامی داشته شد و با مجری گری عبدالمجید سهرابی از مجریان توانمند کشور و روایتگری پاسدار احمد خواستار به انجام رسید. 🔸قابل ذکر است؛ این برنامه ها به همت شهرداری محلات و شورای محلات شهرداری ، شورای شهر ، بنیاد شهید، بسیج هنرمندان برگزار شده است. 🆔 @istarnews_ir
🔰چرا برخی ماهواره‌های ایران با پرتابگر روسی به فضا رفتند 🔸فرمانده یگان فضایی نیروی هوافضای سپاه: اصولاً در همه‌جای دنیا اینگونه است در پرتاب ماهواره کسی تعصب خیلی سخت و خاصی ندارد تا ماهوارۀ خود را شخصاً پرتاب کند. 🔸به‌طور مثال، هنگامی که شما می‌خواهید به قم سفر کنید حتماً تعصب ندارید که با خودروهایی که مقصد آن قم است به این شهر سفر کنید. اگر خودروهایی عبوری از قم نیز نیاز شما را برطرف کنند لازم باشد با آن‌ها هم می‌روید. 🔸در حوزۀ فضایی چنین فرهنگی شکل گرفته و برخی اوقات شاهد هستیم که یک ماهواره‌بر در یک کشور آماده شده و اندازۀ یک ماهوارۀ کوچک جای خالی دارد و قیمت آن هم ارزان‌تر می‌شود و ما نیز از این روش استفاده می‌کنیم. 🆔 @istarnews_ir
🔰تصویب قطعنامۀ ضدحقوق بشری علیه ایران در سازمان ملل 🔸قطعنامۀ پیشنهادی کانادا دربارۀ وضعیت حقوق بشر در ایران با ۷۷ رأی موافق و ۶۶ رأی مخالف در سازمان ملل تصویب شد. 🔸روسیه، چین، بلاروس، ارمنستان کوبا، عراق، اندونزی، عمان، پاکستان و سوریه از جمله کشورهایی بودند که به این قطعنامه ضدایرانی رأی مخالف دادند. 🔸آمریکا، کشورهای اروپایی، ژاپن، کره‌جنوبی و رژیم صهیونیستی به این قطعنامه رأی موافق دادند. 🆔 @istarnews_ir
🔰پزشکیان: ایران دست از حمایت دوستان خود برنخواهد داشت 🔹رئیس‌جمهور در دیدار با وزیر خارجۀ سوریه: اگر کشورهای اسلامی با یکدیگر وحدت و انسجام داشته باشند، رژیم صهیونیستی نمی‌تواند اینگونه علیه کشورهای اسلامی جنایت کند. 🔹ایران دست از حمایت از دوستان خود برنخواهد داشت. ما آمادۀ تعمیق همکاری‌ها و ارتقای سطح روابط با همه کشورهای اسلامی بر مبنای احترام و تأمین منافع متقابل هستیم. 🔸وزیر خارجۀ سوریه: جدایی سوریه از محور مقاومت هرگز اتفاق نخواهد افتاد. 🆔 @istarnews_ir
ایستارنیوز/ اخبار رفسنجان و کرمان
#کتاب_خارو_میخک 🔰فصل سوم (قسمت چهارم) 🔸صبح روز جمعه آماده شدیم، بهترین لباس‌هایمان را پوشیدیم و ب
🔰فصل سوم (قسمت پنجم) شب پرده های سیاه خود را بر روی غزه کشید و آن را چنان در دریای تاریکی خود فرو می برد که حتی نمی‌شد یکی انگشتان خود را ببیند. گشتی‌های ارتش اشغالگر در خیابان‌های اصلی شهر پرسه می‌زدند و بلندگوها فرا رسیدن زمان منع رفت و آمد را اعلام می کردند. فقط گاه صدای ماشین های گشت ارتش به گونه‌ای که حضور آنها و فعالیت آنها را نشان می‌داد سکوت را بر هم می‌زد. با خونسردی و آرامی، هفت مرد پس از برداشتن کلید از زیر در خانه دایی‌ام، وارد خانه او شدند. وقتی همه وارد شدند، پرده‌ها را کشیدند و روی پرده‌ها هم پتو آویزان کردند تا مطمئن شوند کا هیچ نوری به بیرون درز نمی‌کند. سپس چراغ را روشن کردند و کیسه ای را که دایی‌ان گذاشته بود را پیدا کردند، ابوحاتم آن کیسه را باز کرد؛ پر از غذا و شیرینی بود. به آرامی گفت: احسنت صالح، آدم سخاوتمندی است حتی وقتی بیرون از خانه‌اش باشد. مردان در یک دایره کوچک دور هم نشستند و ساعت ها تا نیمه شب مشغول صحبت بودند. سپس به خواب عمیقی رفتند و به نوبت بیدار می‌ماندند و نگهبانی می‌دادند تا اینکه طلوع فجر نزدیک شد. آن وقت، یکی پس از دیگری یواشکی از خانه خارج شدند؛ آخرین نفرشان ابوحاتم بود که کلید را در جای خود زیر درب خانه گذاشت و به امید خدا به راه افتادند و با خود این آیه را می‌خواندند که: وَ جَعَلْنَا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لَا يُبْصِرُونَ با صدای نماز صبح پدربزرگم از خواب بیدار شدم و محمود هم برای انجام کارهایی که مادرم هر روز صبح انجام می‌شد از خواب بیدار شد و برادرانم حسن و محمد و پسرعموهایم حسن و ابراهیم را هم بیدار کرد و به آنها صبحانه داد و هر پنج نفرشان را به مدرسه روانه کرد و من و پدربزرگم در خانه تنها ماندیم. آن روز پدربزرگم به بازار نرفت، وقتی خورشید طلوع کرد، مرا جلوی آفتاب برد تا زیر پرتوهای گرم آن بنشینم و شروع کرد به تعریف کردن از روزهای جوانی خود و کشوری که از دست رفته بود. کیسه کوچک پولش را از جیب بیرون آورد و چند سکه پول خرد به من داد و گفت: برو اگر چیزی میخواهی برای خودت بخر و سریع برگرد. به مغازه ابوخلیل رفتم و چند حبه آب نبات خریدم ترش و شیرین خریدم و به خانه نزد پدربزرگم برگشتم. یکی از آنها را در دهانم گذاشتم. پدربزرگم که مرا کنار خود نشانده بود از من پرسید چی خریدی؟ من آب‌نبات‌هایی را که در دستم بود نشانش دادم و یکی از آنها را به سمت دهانش بردم. خندید و گفت نه عزیزم این برای توست. کنارش زیر نور خورشید نشسته بودم و مشغول مکیدن آب‌نبات‌ها بودم. کم‌کم نزدیک ظهر شد. پدربزرگم از جا بلند شد و درحالی که به عصایش تکیه داده بود، گفت: احمد بیا به مسجد برویم نماز ظهر را بخوانیم. دستم را گرفت و راه افتادیم. پدربزرگم لب حوض وضوخانه مسجد نشست و وضو گرفت و من هم از او تقلید میکردم و کارهایش را تکرار می‌کردم و او با لبخند به من نگاه می‌کرد. شیه حامد وارد مسجد شد و با لبخند نگاهمان کرد و به پدربزرگم گفت: ان شاء الله این پسر، فرزند متدینی خواهد بود. پدربزرگم زیر لب گفت: ان شاء الله، ان شاء الله... روزها به همین منوال می‌گذشت، اما من بیشتر توانستم بفهمم که در اطرافم چه می‌گذرد. نکته جدیدی که کم‌کم پدیدار شد، شکل‌گیری مقاومت بود. هر روز یا تیراندازی به سمت خودروهای گشتی اشغالگران یا پرتاب نارنجک‌های دستی یا انفجار بمب اتفاق می‌افتاد و هر بار هم سربازان اشغالگر با نهایت قدرت و خشونت، پاسخ این حملات را علیه مردم غیرنظامی بی‌دفاع می‌دادند، مثلاً به سمت مردم به طور کور و بی‌هدف تیراندازی می‌کردند و آنها را می‌کشتند یا مجروح می‌کردند، سپس نیروهای کمکی سر می‌رسیدند و در منطقه منع رفت و آمد اعلام می‌شد و از مردان می‌خواستند که به مدرسه بروند و در آنجا سربازان مردان را مورد ضرب و شتم قرار می‌دادند و تحقیرشان می‌کردند و تعدادی از آنها را به اسارت می‌بردند. همین تصاویر و صداها و حرکات روزهای بسیاری برای ما تکرار می‌شد... مقاومت بیشتر و شدیدتر می‌شد و جسورتر و متهورتر می‌شد، تا به جایی رسیدیم که گاه مردانی را می‌دیدیم که چفیه به صورت خود بسته بودند و با خود اسلحه‌هایی مانند تفنگ های انگلیسی یا تفنگ های کلاشینکف حمل‌ می‌کردند، یا با نارنجک های دستی در کوچه‌های اردوگاه رفت و آمد می‌کردند، خصوصاً در ساعت‌های نزدیک غروب. آنقدر آیت صحنه‌ها برای ما آشنا شده بود که متوجه شدیم که منع رفت و آمد شبانه دروغی بیش نیست که فقط ما بچه ها و مادرانمان و بخش کوچکی از مردم زمین‌گیر را شامل می‌شود. اما مردان مقاومت، شبها اردوگاه را در اختیار خود داشتند و گشتی‌های اشغالگران نمی‌توانستند وارد کوچه‌های آن شوند و در خیابان‌های اصلی باقی می‌ماندند. اما با روشن شدن روز، مردان مقاومت ناپدید می‌شدند. ادامه دارد... 🆔 @istarnews_ir