eitaa logo
گروه جهادی فاطمیون دانشگاه فرهنگیان اصفهان
670 دنبال‌کننده
365 عکس
31 ویدیو
0 فایل
گروه جهادی فاطمیون بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان اصفهان ارتباط با ادمین: @Jahadi_fatemiyn :برادران @zeyndd :خواهران می سازیم تا ساخته شویم...🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
✍ مسابقه بزرگ روایت خدمت خادمی هایتان در مسیر پیاده روی اربعین را روایت کنید 🗓 مهلت ارسال آثار:جمعه 9 شهریور 1403 ⬅️ نحوه ارسال آثار: روایت های خود را به آیدی @jahadgaran_admin و یا شماره ‎0903 963 4333 ارسال فرمایید 🔹 همراه با جوایز نفیس: به قید قرعه کمک هزینه سفر مشهد سنگ حرم مطهر امام حسین علیه السلام خادمی در چایخانه امام رضا علیه السلام و جوایز نفیس دیگر 🚩 دَر مَـدار حَرمـت خدمـت عُشـاق کنیم...
🔰گروه سرود شهید استکی .....روز جشن فرارسید و بعد از خواندن چند آیه از قرآن، گروه سرود شهید استکی که دختران با لباس محلی زیبایشان در جای خود ایستاده و دل در دلشان نبود تا سرودشان را اجرا کنند و پسری باقدرت و ژست خاصی پرچم ایران را به دست گرفته بود، سر زد از افق را با نگاه به افق امیدبخش آینده خواندند🌱 🔸️خانم فائزه نجاری ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾࿇﴿ᚔᚓᚒ گروه جهادی فاطمیون @jahadi_fatemiyun ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾࿇﴿ᚔᚓᚒᚑ
🔰گروه سرود شهید استکی از همان لحظه‌ای که وارد روستا شدم مدام در این فکر بودم آیا کودکی با نیازهای ویژه در این روستا هست؟ با خود فکر می‌کردم که اگر هم باشد چطور بدون سین جین و غیرمستقیم او را پیدا کنم... زنگ‌تفریح بود، کم‌کم خودم را بین جمع بچه‌ها جا دادم بعد از کمی گپ‌زدن و حال و احوال، از چندتایی پرسیدم: روستای شما کودک ناشنوا یا نابینا و... دارد؟ پسر موطلایی که ششم ابتدایی بود خودش را نزدیک من رساند و گفت: یکی هست خانم گنگِ، کر و لالِ. تقلیدی از آوای خاموش کودک ناشنوا همه را به خنده واداشت. به آنها نزدیک‌تر شدم و کمی از دنیای پر رمز و راز ناشنوایان برایشان گفتم. در صحبت‌هایم بارها از واژهٔ ناشنوا استفاده کردم تا ملکهٔ ذهن آن‌ها شود و با این واژه غریبگی نکنند. همان روز با فسقلی‌های کلاس اول قرار گذاشته بودم که دربارهٔ سرود ملی حرف بزنیم و آنها را برای یک سرود زیبا آماده کنم. سر کلاس بعد از گفت‌وگوهایی که دربارهٔ سرود ملی داشتیم، سعی کردم آنها را با خطی خوش و خوانا برایشان روی تابلو بنویسم. از بچه‌ها خواستم با صدایی بلند و رسا همخوانی کنند. همخوانی که تمام شد، سخن از ناشنوای روستا را به میان آوردم. کمی از فریادهای بی‌صدایش گفتم. از آواهای خاموشش که از گوش شنوا می‌گذرد اما شنیده نمی‌شود. تنهایی‌های کودک که با دوستان خیالی‌اش پر می‌شود و ساعت‌هایی که با آن دوستان خیالی سر می‌شود... بچه‌ها دوست داشتند با او ارتباط بگیرند، حرف بزنند، بازی کنند؛ حتی او را در مدرسه بین خودشان ببینند. دست آخر به آنها گفتم که سرود را در دفترتان یادداشت کنید و خوب تمرین کنید تا بتوانید برای دوستتان هم بخوانید. بالاخره برای دوستی با او باید بهانه‌ای داشته باشید... لحظه‌ای دست به دفتر شدند؛ اما ابهامی در میان چهره‌هایشان موج می‌زد که گویای یک سؤال بود، چطوری؟ این جا نقطه‌ای بود که بچه‌ها با زبان اشاره آشنا شدند و تصمیم بر آن شد که سرود ملی را با زبان اشاره ایرانی کار کنند. کلماتی همچو ایران، جاودان، شهید و... چند روزی تمریناتشان ادامه پیدا کرد و ذوق و علاقه‌شان در انجام اشاره‌ها کاملاً مشهود بود و اینکه می‌خواهند این سرود را با حرکات خاص خود برای دوست جدیدشان به نمایش بگذارند شور و ذوق آنان را بیشتر می‌کرد. روز جشن فرارسید و بعد از خواندن چند آیه از قرآن، گروه سرود شهید استکی که دختران با لباس محلی زیبایشان در جای خود ایستاده و دل در دلشان نبود تا سرودشان را اجرا کنند و پسری باقدرت و ژست خاصی پرچم ایران را به دست گرفته بود، سر زد از افق را با نگاه به افق امیدبخش آینده خواندند🌱 🔸️خانم فائزه نجاری دانشجومعلم رشتهٔ دانش آموزان با نیازهای ویژه مرکز امام خمینی کاشان ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾࿇﴿ᚔᚓᚒ گروه جهادی فاطمیون @jahadi_fatemiyun ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾࿇﴿ᚔᚓᚒᚑ
📜 | اردوی جهادی چهارمحال و بختیاری به بهانه ی آموزش و تدریس ریاضی به اردوی جهادی رفته بودیم آقا چشمتون روز بد نبینه، از راه که رسیدیم، گفتن چون دانش آموز نیست، شما از فردا راننده می شی... راننده فرغون! مسئولیت من در این چند روز این بود که سطل آب رو در میکسر بریزم تا بتن سیمان را جهت ساخت سقف امام زاده روستای شیاسی درست کنیم. یک سطل تمیز و سالمی در دست خادم مسجد بود ولی ایشون اون سطل رو به ما نمی داد! یک از بچه ها که از اهالی اونجا هم بود بهم گفت :《این سطله نوعه و داخلش شیر،ماست و این چیزا می ریزه واسه همین سطلو برای بنایی به ما نمی ده》 ولی خب هرجوری بود سطل رو ازش گرفتیم...⚔ بعد از نصف روز نگاهم به نوشته روی سطل خورد...😐 وقف غسالخانه شیاسی!😂 🎙سید محمد جواد حسنی تکیه آموزش ریاضی ۱۴۰۰
🌿عَلَیکَ بالاِحْسانِ فَاِنَّهُ اَفْضَلُ زِراعَةٍ وَ أَرْبَحُ بَضاعَةٍ. 🌿بر تو باد نیکوکاری که آن برترین زراعت و سودآورترین سرمایه است. گروه جهادی فاطمیون دانشگاه فرهنگیان حضرت فاطمه الزهرا اصفهان همزمان با اعیاد مبارک ماه ربیع الاول برگزار می کند: پویش نیکوکاری 🕊«پر پــــرواز»🕊 📚کمک به تهیه لوازم التحریر دانش آموزان نیازمند ✏️ 📍یادمان نرود کوچک ترین قدم ها هم بزرگترین تاثیر هارا دارند کمک نقدی (با لمس شماره کارت رونوشت گرفته می شود) 💳
6219861902861847
به نام عطیه متقی در صورت تمایل به اهدای هرگونه اقلام به آیدی زیر پیام دهید @Sadat_Bahraini ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾࿇﴿ᚔᚓᚒ گروه جهادی فاطمیون @jahadi_fatemiyun ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾࿇﴿ᚔᚓᚒᚑᚐ
💠امام حسین(ع): با نیکی و کمک به نیازمندان نزد آنان جایگاهی برای خود یابید که آنان در روز قیامت مقام و منزلتی دارند. ●|پویش مشق مهر|● تهیه لوازم التحریر برای دانش آموزان نیازمند ✏️📒 همراه با برگزاری برنامه فرهنگی🌱 💳شماره کارت جهت واریز کمک های شما:(با اولین لمس، شماره کارت رونوشت می‌شود)
۵۸۵۹۸۳۱۱۶۳۰۶۵۷۱۶
به نام مطهره فاضل پور خوش آن کسان که دلی شادمان کنند✨ 🔹معاونت جهادی و معاونت فرهنگسازی بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان امام خمینی(ره) کاشان🔹 ┄┅══════┅┄ 【بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان امام خمینی«ره»کاشان】 https://zil.ink/basij_kashan.cfu ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾࿇﴿ᚔᚓᚒ گروه جهادی فاطمیون @jahadi_fatemiyun ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾࿇﴿ᚔᚓᚒᚑ
.....یکی از آنها بلند گفت:« خانم معلم، ما هم لباس آوردیم که کمکتون مدرسه را رنگ کنیم!» و همه با هم خندیدند.....🌱 🔸️خانم پریسا غیور ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾࿇﴿ᚔᚓᚒ گروه جهادی فاطمیون @jahadi_fatemiyun ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾࿇﴿ᚔᚓᚒᚑ
همیشه می‌گویند محیط در روند تکامل یک انسان موثر است و همین بس که وظیفه یک معلم جلا دادن به سیر تکامل دانش آموزانش است. روز اولی که با محیط آموزشی مدرسه آشنا شدیم ، کلاس های خاک گرفته ای را به چشم دیدیم که از دیوارهایی کثیف و خط خطی که در برخی موارد حفاری هم روی آنها صورت گرفته و تابلوهایی که شدت خالی بودنشان دل آدم را میزد،تشکیل شده بود. برای پوشش دیوار های سالن مدرسه که آنها نیز،نیاز به مرمت بسیار داشتند،بروشورهای بزرگ نصب شده بود. ذوق و شوق بچه ها وقتی به آنها برنامه های اجرایی خود را توضیح می‌دادیم،بی حد و مرز به جان ما تزریق میشد. عصر وقتی سطل های رنگ و کاردک و دیگر وسایل را برایمان آوردند و ما مشغول شدیم ، دقایقی بعد صدای در مدرسه بود که به گوش رسید. رفتم و در را باز کردم و با چندتا از بچه ها روبرو شدم. با لبخند مرا نگاه می‌کردند و پلاستیک هایی که در آنها لباس های کار خودنمایی می‌کرد را تکان می دادند، یکی از آنها بلند گفت:« خانم معلم، ما هم لباس آوردیم که کمکتون مدرسه را رنگ کنیم!» و همه با هم خندیدند. با صدایی که از سر شوق می لرزید،به آنها خوش آمد گفتم و کنار رفتم تا وارد شوند. یکی از آنها با کلمن آب سردی در دست وارد شد و گفت:« خانم ، چون آبسردکن خراب است این یخ ها را آورده ام.» ..... هر روز می‌گذشت و تعداد بیشتری از بچه ها برای کمک به ما حاضر می‌شدند. همه در تکاپو بودند و گرمای هوا کمترین تاثیر را بر عملکرد آنها می‌گذاشت .تلاش ها و خنده ها در کنار یکدیگر سختی ها را پیش چشمان همه هیچ کرده بود. روز آخر که فرا رسید،تازه متوجه شدیم رنگ درب کلاس ها سفید بوده اند و سالن مدرسه هم بدون آن بروشور ها و با این رنگ،خیلی زیباتر خودنمایی می‌کرد. 🔸️خانم پریسا غیور دانشجومعلم آموزش ابتدایی مرکز شهید رجایی ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾࿇﴿ᚔᚓᚒ گروه جهادی فاطمیون @jahadi_fatemiyun ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾࿇﴿ᚔᚓᚒᚑ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📜 | اردوی جهادی چهارمحال و بختیاری طبق پیش بینی های به عمل آمده قرار بر این بود در کمیته آموزشی فعالیت کنم اما در جلسه کمیته آموزشی فهمیدم که تعداد دانشجومعلمانِ جهادگر در کمیته آموزشی بیشتر از تعداد دانش آموزاست😂 (به دلیل شروعِ فصل کشاورزی در اون منطقه نصف دانش آموزان برای کمک والدین خود ، مشغول کشاورزی بودند) پس رفتیم کمیته عمرانی👌 شب شد و عملیات تقسیم جهادگران فرا رسید📃 من و یکی از دوستان گفتیم که هرجا نیرو نداشتید اسم مارو برای همونجا بنویسید(📿) و این باعث شد که در بازه زمانی سه روزه ، در سه پروژه مختلف فعالیت کنیم... سه روز آخر رو هم روی پشت بام امامزاده شیاسی طی کردیم. مسئولیت من : بردن و اوردن فرغون و ریختن سیمان روی سقف😁 شوخی های اوسای بنا هیچوقت از ذهنم بیرون نمیره و خنده های زیر آفتاب واقعا خستگی رو از تنم بیرون میبرد. 🎙 علیرضا محمودی آموزش عربی ۱۴۰۲ با ما همراه شوید... 🔸https://eitaa.com/basij_pbi1 🔹http://zil.ink/basij_pbi ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾࿇﴿ᚔᚓᚒ گروه جهادی فاطمیون @jahadi_fatemiyun ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾࿇﴿ᚔᚓᚒᚑᚐ
🌿امام مهدی علیه السّلام : لِيَعمَل كُلُّ امْرِءٍ علَى ما يُقَرَّبُ مِن مَحَبَّتِنا هر يك از شما بايد كارى كند كه با آن به محبّت ما نزديك شود . 🔸️پویش مهر مهدوی معاونت جهادی مرکز بسیج با همکاری کانون مهدویت دانشگاه فرهنگیان شهید رجایی هم زمان با سالروز آغاز امامت امام زمان (عج) تصمیم به خرید و جمع آوری لوازم تحریر برای کودکان بی سرپرست و بد سرپرست دارد . ✏️📙📚 💳شماره کارت جهت واریز کمک نقدی :(شماره کارت با لمس کردن کپی می شود)
۶۰۳۷۶۹۷۶۸۸۰۰۴۵۰۳
عطیه دارابی حسین آبادی آیدی جهت اطلاعات بیشتر : @Atiyehdarabii ✨هر آن که جانب اهل خدا نگه دارد ✨خداش در همه حال از بلاش نگه دارد ▫️معاونت جهادی مرکز بسیج و کانون مهدویت دانشگاه فرهنگیان شهید رجایی▫️ https://zil.ink/bsrajaii @jahadi_fatemiyun @rajamahdi_313 ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾࿇﴿ᚔᚓᚒ گروه جهادی فاطمیون @jahadi_fatemiyun ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾࿇﴿ᚔᚓᚒᚑ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸اهدای عروسک، پازل و گیره‌سر به کودکان عراقی و نیز تبرک های حرم حضرت معصومه(سلام‌الله‌علیها) به خادم موکب ها توسط دانشجو معلمان کاروان دانشجویی بُرَیر در پیاده‌روی و حرم امام حسین (علیه السلام) انجام شد. ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾࿇﴿ᚔᚓᚒ گروه جهادی فاطمیون @jahadi_fatemiyun ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾࿇﴿ᚔᚓᚒᚑ
📽 پویش نذر کتاب🌱 الوعده وفا:) به همت شما عزیزان،تعداد قابل توجهی کتاب کنکوری مناسب جمع آوری و برای دانش آموزان میان کوه فرستاده شد✨️ از همه بزرگوارانی که با اهدا،جمع آوری و ارسال کتاب ها،به این پویش کمک کردند،ممنونیم🙏🏻 دوستان زیادی برای نشر و انتشار گسترده پویش کمک کردند.با اینکه فرصت تبلیغ چهره به چهره یا جمع آوری کتاب از منازل داوطلبین رو نداشتیم اما همت این عزیزان باعث شد که شرمنده دانش آموز هامون نشیم.دم همگی تون گرم🌱خداقوت ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾࿇﴿ᚔᚓᚒ گروه جهادی فاطمیون @jahadi_fatemiyun ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾࿇﴿ᚔᚓᚒᚑ
رفقا سلام🌱 کم کم داریم به ایستگاه پایانی دوره های توانمندسازی جهاد تربیتی می رسیم🥲 این بار در خدمت تونیم با دوره حضوری: بازی وار سازی از اون جایی که می‌خواستیم علاوه بر داوطلبین جهاد تربیتی،دوستان دیگه هم از محتوای دوره استفاده کنند،قرار بر این شد که سایر دانشجویانی که برای طرح جهاد تربیتی ثبت نام نکرده اند❌️برای شرکت در برنامه،طبق اطلاعات کپشن،50 هزار تومان به شماره کارت درج شده واریز و به همراه اسم و فامیل شون برای آیدی : @fa_b_18 بفرستند. شماره کارت به نام:زینب داستان پور دوستانی که از قبل برای طرح ثبت نام کردند،نیازی به پرداخت هزینه ندارند❌️ مهلت ثبت نام:8 مهرماه 🔰بعد از این ثبت نام شما پذیرفته نخواهد شد❗️ پ.ن:این دوره،مخصوص دانشجومعلمان دختر است. ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾࿇﴿ᚔᚓᚒ گروه جهادی فاطمیون @jahadi_fatemiyun ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾࿇﴿ᚔᚓᚒᚑ
🔰از جهادی ها پول نمی‌گیریم... همزمان که سعی داشت با پد پر از الکل، دست پر از رنگم را ضد عفونی کند،با لبخند گفت:(از جهادی ها پول نمی‌گیریم.) حرفش چنان ذهنم را درگیر کرد که نفهمیدم چطور توانست بالاخره رگ را از من بد رگ بگیرد و سرم را با موفقیت وصل کند..... 🔸️خانم عطیه متقی ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾࿇﴿ᚔᚓᚒ گروه جهادی فاطمیون @jahadi_fatemiyun ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾࿇﴿ᚔᚓᚒᚑ
🔰از جهادی ها پول نمی‌گیریم... همزمان که سعی داشت با پد پر از الکل، دست پر از رنگم را ضد عفونی کند،با لبخند گفت:(از جهادی ها پول نمی‌گیریم.) حرفش چنان ذهنم را درگیر کرد که نفهمیدم چطور توانست بالاخره رگ را از من بد رگ بگیرد و سرم را با موفقیت وصل کند . روز پنجم اردو ست. سه روز عجیب و سخت را گذارنده بودم.استرس عجیب اولین اردویی که باید مدیریت میکردم . مدیریت یک کار عمرانی بزرگ که ناچارم میکرد تمام روز یا بالای چهارپایه ها در حال فرچه کشی و رنگ درست کردن و بتونه زدن باشم و یا یاد دادن همه این ها به جهادگرانی که برای اولین بار داشتند این حال و هوا رو تجربه میکردند،کسانی که شاید دست هایشان از تجربه خالی بود اما عشق توی قلب شان آنقدر بود که دست هایشان را هم پر کند. الباقی روز را هم،در راه پر پیچ بین سه روستا درحال تردد. استرس و خستگی روزی ۱۲ ساعت مداوم روی پا بودن و معده ای که استرس نمی‌گذاشت لقمه ای غذا بخورد،رفیق همیشگی ام میگرن را همراهم کرده و حال با فشار 5 روی 6 و ضعف،بعد از دعوا ها‌ و کل کل های مدام با بچه های فرماندهی،ناچارا کوتاه آمده و زیر سرم بودم . بگذریم بعد از معاینه دکتر و نگاه های پر تعجب مردمی که در درمانگاه بودند،از اهالی گرفته تا کادر درمان،به لباس ها و سر وضع پر از رنگم،به اتاق تزریق رفتم و روی تک تخت گوشه اتاق دراز کشیدم . پرستار آمد و با تعجب به وضع پر از رنگی که دیگر برای خودم عادی شده بود نگاه کرد و پرسید: چرا حالت اینه ؟! ته لهجه زیبای لری اش به دلم نشست . گفتم : جهادی ایم دوباره با خنده گفت : چکار میکنی که این جوری شدی ، نکنه بنایی ؟! گفتم: نه نقاشی،دیوار کلاس ها را رنگ جدید می‌زنیم و مدرسه هارا نقاشی میکنیم . آمدن پرستار دوم و سوالی که پرسید بحث مان را نیمه گذاشت . پرستار از رفیق شفیقی که رسما با اعمال قدرت مرا روی این تخت خوابانده بود پرسید : فیش تزریق تون رو بدین ! یادمان رفته بود فیش بگیریم . پرستاری که بحث مان با او نصفه مانده بود مانع رفتن رفیق شفیق شد و گفت : ما از جهادی ها پولی نمی‌گیریم .! صدایی در سرم می‌گفت : برای لبخند قلب بزرگ این مردم جان هم دهیم رواست...🌱 🔸️خانم عطیه متقی دانشجو معلم پردیس فاطمه الزهرا ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾࿇﴿ᚔᚓᚒ گروه جهادی فاطمیون @jahadi_fatemiyun ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾࿇﴿ᚔᚓᚒᚑ
سلام رفقا🌱 صبحتون بخیر باشه✨️ به ایستگاه پایانی دوره توانمندسازی دوره حضوری جهاد تربیتی،با این سه مبحث،در روز جمعه،13 مهرماه،پردیس فاطمه الزهرا،سالن شهید سلیمانی رسیدیم🌻 این سه مبحث برای دوستانی که برای طرح جهاد تربیتی ثبت نام کرده اند+عموم دانشجومعلمان دختری که تمایل به استفاده از این سه مبحث دارند،برگزار میشه. فقط رفقایی که در طرح ثبت نام نکرده اند❌️و در گروه جهاد تربیتی عضو نیستند❌️ لطف کنند در لینک زیر ثبت نام کنند تا آمار شرکت کننده ها رو داشته باشیم🍃 https://survey.porsline.ir/s/bo4IMSb6 🔰مهلت ثبت نام:تا 8 مهرماه منتظرتون هستیم😉 ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾࿇﴿ᚔᚓᚒ گروه جهادی فاطمیون @jahadi_fatemiyun ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾࿇﴿ᚔᚓᚒᚑ
ما هر وقت در سختی های جنگ فشار ها حادث می شد و وقتی که به صورت بسیار مضطری هیچ کاری از ما برنمی آمد، پناهگاهی جز زهرا نداشتیم. در کربلای پنج هم وقتی در آن غروبی که اضطرار داشتیم، مضطر بودیم، نگاهی به آب های بوبیان کردیم، سرمان را بر دژ گذاشتیم و عاجزانه او را صدا کردیم. من قدرت زهرا را، من قدرت او را محبت مادری او را در هور دیدم. در قلب کانال ماهی دیدم در وسط میدان مین دیدم وقتی شما مادرها نبودید و بچه‌هایتان در خون دست و پا می زدند او را دیدم. |یک جایی در قلب بهشت| -سرباز قاسم سلیمانی- ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾࿇﴿ᚔᚓᚒ گروه جهادی فاطمیون @jahadi_fatemiyun ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾࿇﴿ᚔᚓᚒᚑ
🔰مکتب عشق ....آنها با تمام وجود مرا پذیرا بودند و من نیز با قلبم برایشان آموزگاری کردم تا مرا در ذهن خود معلم اخلاق یاد کنند نه معلم درس‌های تکراری پایه‌های مکرر.... 🔸️فاطمه زراعتیان ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾࿇﴿ᚔᚓᚒ گروه جهادی فاطمیون @jahadi_fatemiyun ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾࿇﴿ᚔᚓᚒᚑ
🔰مکتب عشق قرار بود به منطقه محروم برویم؛ تصور می‌کردم با مردمی مواجه می‌شوم که به لحاظ اقتصادی در فقر به سر می‌برند و دانش آموزانی خواهم داشت که نیاز به آموزش جمع و تفریق و این چیزها دارند. اما وقتی با زنان، مردان، دختران و پسران آن روستا رو به رو شدم تصوراتم تغییر کرد. دانش آموزانی داشتم باهوش؛ زنانی دیدم، زحمت کش و فداکار؛ مردانی غیور و رنج‌کشیده؛ و مردمانی شایسته. آن یک هفته تجربه زیست در کنارشان به من چیزهایی یاد داد که در هیچ دانشگاهی آموخته نمی‌شود. یاد داد که آدم‌ها نیاز دارند کسی درس انسانیت را به آنها بیاموزد. این را زمانی فهمیدم که دانش آموزانم جمع و تفریق و ضرب را بلد بودند؛ اما رسم دل به دست آوردن را نه. تمام سعی و تلاشم بر این بود که خوب بودن را برایشان ملموس‌تر کنم. آنها با تمام وجود مرا پذیرا بودند و من نیز با قلبم برایشان آموزگاری کردم تا مرا در ذهن خود معلم اخلاق یاد کنند نه معلم درس‌های تکراری پایه‌های مکرر. 🔸️فاطمه زراعتیان دانشجومعلم رشته آموزش ابتدایی، پردیس امام خمینی کاشان ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾࿇﴿ᚔᚓᚒ گروه جهادی فاطمیون @jahadi_fatemiyun ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾࿇﴿ᚔᚓᚒᚑ