🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🍃🌸
🌸
#بهنامخداوندقلبها ♥️
#جامانده
#قسمت385
✍ #جعفرخدایی
صدای جوشیدن اب که بلند شد پاشد و رفت اشپزخونه تا جایی رو دم کنه و بعد لحظاتی برگشت و نشست کنارم
_از دست من کاری بر میاد
_ برای این اینجا نیومدم که اگر.از دستت کاری بر میاد کمکم کنی ، اومدم ببینمت و کمی دور از شهر باشم.
_قدمت روی چشم ، از شهر چه خبر ؟
فکر کنم یه سالی هست از خونه اومدم اینجا و از شهر بی خبرم ، تو این یک سال یکی دوبار پدر و مادرم اومدن برای سر کشی باغ ها و زمین ها و دوباره برگشتن
_ خبر خاصی نیست ، همون مردم با همون روحیات
حرفم که تموم شد رفت دوتا چایی ریخت و اورد و گفت
_خسته ای؟
_منظورت از خستگی چیه؟اگر خستگی راه رو میگی نه خودت که میدونی من از جاده خسته نمیشم ولی از لحاظ روحی ...
به خلوت و ریکاوری احتیاج دارم ، دوستدارم همه چی رو از نو شروع کنم بقول بساز بفروش ها خودمو بکوبم و از نو بسازم.
میخوام از درس هایی که از گذشته گرفتم و تجربه روی تجربه تلنبار کردم استفاده کنم ، دیگه تجربه های تلخ بسته وقت جبران رسیده
تمام لحظاتی که حرف میزدم سر میثم پایین بود و گوش میداد حرفم که تموم شد گفت
_امیدوارم گیر کارت هر کجا که هست به زودی رفع بشه
تصمیم خوبی گرفتی بهت تبریک میگم ولی تصمیم بهتر اینکه اومدی اینجا و میخوای خلوت کنی و فکر کنی
فردا برات روز خوبی خواهد بود ، فردا باید کارهای باغ رو انجام بدم تو باغ قدم بزن ، بالای کوه برو ، تو استخر باغ اب تنی کن ، با خودت خلوت کن ، اجازه نده کسی یا چیزی وارد ذهنت بشه
از امروز تا هر وقت که خواستی تو تعطیلاتی هستی که تنها دوست و رفیقت خودتی نه کسی دیگه
حرفاش برام امید بخش و شیرین بود ، از ته دل از خدا تشکر مشتی کردم که رفیقای خوب و با صفایی دارم که عاقل و منطقی و فهیم هستن
حرفهاش که تموم شد گفتم
_ برای همین اومدم اینجا ، چند روزی تحملم کن تا حالم روبراه بشه ، میدونم خودت دل گرفته ای و خیلی وقته خلوت کردی ، نمیدونم کی میخوای از این خلوتت بیرون بیای ؟ ولی قول میدم خلوتتو به هم نزنم بشرطی که قول بدی خلوتمو به هم نزنی!!
حرفم که تموم شد لبخندی زد و گفت
🚫خواننده عزیز #کپیبرداری از این داستان #حرام و پیگرد #قانونیوالهی دارد .🚫
🌸
🌸🍃🌸
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
هدایت شده از مسابقه چالش سین زنی
#فوری_فوری📣
مسابقه بزرگ #عیدغدیر با20جایزه متنوع برای شرکت کنندگان درمسابقه🤩🤩🤩
مسابقه درسطح 👇
کودکان ،نوجوان، وبزرگسالان برگزارمی شود.
برای اطلاع ازجزئیات وشرکت درمسابقه
عضوکانال زیر بشیدسنجاق شده👇
https://eitaa.com/joinchat/3286303030C7d5e17457d
✅ عضوبشیدتاپاک نشده👆👆👆
کد؛پنجاه و شش
نام ونام خانوادگی ؛ زهرا قلی پور
شهر کرد
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🍃🌸
🌸
#بهنامخداوندقلبها ♥️
#جامانده
#قسمت386
✍ #جعفرخدایی
_ این چه حرفیه پسر ؟!!! اینجا متعلق بخودته ، من یه رفیق دارم اونم تویی!
پس باهام نه تعارف کن نه از این حرفها بزن
اخلاقمو که میدونی ؟ من از هیچ کس نمیپرسم چی شده ، ازت نمیپرسم چون نمیخوام زخم کهنه برات باز کنم چون میدونم زخمی توی قلبت هست
هر وقت نیاز دونستی من گوشای خوبی برای شنیدن دارم
حالا چاییتو بخور تا سرد نشده
چقدر این پسر با حرفهاش به ادم انرژی میده!!!!
به چایی خیره شدم و رفتم تو فکر ، وقتی میثم متوجه شد پرسید
_چی شد؟ چایی سرده؟
_نه چایی سردنیست ، یه لحظه دلم سوخت
_به کی؟
_به دخترها و خانم ها
_از چه نظر؟
_خدایا به هر دختر و زنی که محب و شیعه امیرالمومنین علیه السلام هست صبر و شکیبایی و خوشبختی رو هدیه بده
میدونی میثم ، من و تو پسریم ، هر وقت دلمون بگیره ،هر جا بریم هر جا بمونیم ، دور بریم یا نزدیک ، اختیارمون با خودمونه ، با یه مسافرت یا دیدم رفیق ، رفتن به زیارت یا کنار دریا و صحرا و.... هر جایی که به نظرت میرسه خودمون رو خالی میکنیم ولی وقتی دل یه دختر یازنی میگیره چیکار میکنه؟
مجرد باشه یا متاهل نمیتونه بره مسافرت ، موندم با دل شکستشون چیکار میکنن؟
_ بیخیال پسر دخترها وضعشون خوبه
اونا یه مادر دارن بنام حضرت زهرا س
درسته ما هم پدری داریم به نام امام علی و امام زمان عج ، ولی همه معصومین با اون همه عظمت محتاج محبت مادرشون حضرت فاطمه زهرا س هستند
اصلا به نظر من خدا با این کار هوای دخترها رو بیشتر از ما داشته ، حالا یکی نمیره سمت مادرش و باهاش درد و دل نمیکنه مشکل از خودشه
به هر حال بیخیال بقیه ، خدا به هر کسی با یه روشی محبت میکنه ، ما این وسط کاره ای نیستیم
میگم....خوابت نمیاد؟ میخوای رو پشت بوم بخوابیم؟
_ دلم میخواد یه سال بخوابم
فکر خوبیه، بریم پشت بوم بخوابیم دلم لک زده برای زندگی روستایی
اینو که گفتم پا شدیم و زیر و انداز و لحاف و تشک رو برداشتیم و از پله ها بالا رفتیم و پهن کردیم رو پشت بوم و دراز کشیدیم
🚫خواننده عزیز #کپیبرداری از این داستان #حرام و پیگرد #قانونیوالهی دارد .🚫
🌸
🌸🍃🌸
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🍃🌸
🌸
#بهنامخداوندقلبها ♥️
#جامانده
#قسمت387
✍ #جعفرخدایی
بعد از پهن کردن رخت خواب دراز کشیدم و میثم همه چراغ ها رو خاموش کرد و اومد پشت بوم.
از اونجایی که هوا تاریک بود و چون باغ هم از روستا فاصله داشت بنابراین چراغ های تیر برق هم وجود نداشتن تا فضا رو روشن کنن.
همین امر باعث شد ستاره های اسمون با وضوح و تعداد بیشتری به نظر برسن ، اولین باری بود که همچین صحنه ای از اسمون میدیدم ، شنیده بودم اسمون کویر تو شبها بی نظیره ولی با اینکه اینجا کویر نبود اما هوش از سر هر ببینده ای میبرد و مست و غرق قدرت خدا میکرد
محو تماشای زیبایی های اسمون پر ستاره بودم و نتونستم در مقابل این عظمت سکوت کنم و گفتم
_ میبینی میثم اسمون چه چیزایی داره ؟ این شاهکار و هنر خدا رایگان و بی منت در اختیارمونه ولی ....
ولی اصلا نگاهی بهش نمیکنیم
_اره خب ، اسمون یکیشه
_وقتی ادم این صحنه رو میبینه تازه میفهمه هیچی نیست ، ولی با این وجود برای خدا گردن کلفتی و نافرمونی میکنیم.
_ دنیا همیشه همین طور بوده و هست کمتر کسی پیدا میشه تو راه حق قدم برداره
نمیدونم چی شد که یهو این سوال برام پیش اومد و با اینکه میدونستم میثم ادم راز داری هست ولی از دهنم پرید و گفتم
_میثم....
برای چی یه سال از خانواده ات زدی و اومدی اینجا؟
اصلا حواسم نبود که نباید این حرفو میپرسیدم
_ قصه ی طول و درازی داره
_ حواسم نبود و نمیدونم چرا این سوال رو پرسیدم ، نمیخواستم به حریم خصوصیت وارد بشم و گذشته ات رو کنکاش کنم
سوالمو پس میگیرم و عذر خواهی میکنم
سکوتی کرد و جواب داد
_ نمیدونم شاید کار خداست
اومدن غافلگیرانه تو و پرسیدن این سوال، بعضی وقتها کارها و حرف هایی که ادم میزنه دست خودش نیست و حکمتی توش قرار داره که ما نمیدونیم چیه
وقتی از سربازی برگشتم بیکار بودم و خیلی به این در و اون در زدم کار پیدا کنم ولی نشد ، با این حال مادرم بارها گفت برم پیش دایی هام نرفتم ، ولی دلیلش رو هیچ وقت ازم نپرسیدن و بجاش کلی سرزنش و سرکوفت خوردم که بی عرضه ام و توانایی انجام هیچ کاری رو ندارم
به اینجا که رسید ساکت شد ازش پرسیدم
🚫خواننده عزیز #کپیبرداری از این داستان #حرام و پیگرد #قانونیوالهی دارد .🚫
🌸
🌸🍃🌸
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸