🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🍃🌸
🌸
#بهنامخداوندقلبها ♥️
#جامانده
#قسمت416
✍ #جعفرخدایی
_ببخشید امکان داره از خودتون برام بگید؟کی هستید و چکاره اید و اینجا چکار میکنید؟
برخلاف انتظارم که فکر میکردم جواب سوالمو نمیده گفت
_من مهندس عمران هستم ، و معاون یه شرکت هستم ، الانم اینجام چون یاد خاطرات گذشته باعث شد بیام و کمی با خودم خلوت کنم ، وسطای کوه که بودید داشتم نگاهتون میکردم تا اینکه رسیدین به قله و نشستید روی خاک ، بدون اینکه نگران خاکی شدن لباستون بشید
_خب این یعنی چی؟
_وقتی منم چند سال پیش از دختری که عاشقش بودم جواب منفی شنیدم اومدم اینجا و ساعتها تنها نشستم ، اکثر مردم روی خاک نمیشینن ولی اگر نشستن یعنی چیزی برای از دست دادن ندارن و اگر بلند شدن و خودشون رو نتکونن یعنی هیچ کس براشون مهم نیست
البته این تجربه شخصیه ی خودمه و میتونه غلط باشه
تموم شدن حرف مهندس با رسیدن با پایین کوه یکی شد ، حرفشو تغییر داد و گفت
_میرید داخل شهر ؟من تا پارک اندیشه میرم میتونم تا اونجا ببرمتون
برام بدم نشد چون اولا اون موقع روز اون نواحی تاکسی پیدا نمیشد و از طرفی احساس میکردم این شخص حرفهای جالبی برای گفتن داره
_اگر مزاحم نیستم میام
_مراحمید
اینا رو گفتم تا بدونید قصد فضولی ندارم ، فقط و فقط قصدم کمک و راهنمایی کردنه ، دلیلشم اینه که وقتی شما رو دیدم یاد خودم افتادم و کاملا میتونم درکتون کنم و اینو هم میدونم اصلا به من ربطی نداره و اگر مایل نیستید میتونید نگید
برای جواب دادن بهش عجله نکردم ، با خودم گفتم
من که نمیشناسمش اونم منو نمیشناسه ، واقعا شاید کار خدا باشه بد نیست شانسمو امتحان کنم شاید جواب داد
_بله من به شخصی علاقه مند هستم ولی متاسفانه خانوادش راضی نیستن
_میتونم اسم و فامیلشو بپرسم و مشخصاتشو؟
_بهار مقدم ، یه دختر چادری تو فلان خیابون
اینو که گفتم انگار برق گرفتش , ساکت شد و حرفی نزد ....
🚫خواننده عزیز #کپیبرداری از این داستان #حرام و پیگرد #قانونیوالهی دارد .🚫
🌸
🌸🍃🌸
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸