#امیرالمومنین_غدیر
#غدیریام
#دوبیتی
ای اهل عالم روز بیعت با امیر است
در این بیابانی که نام آن غدیر است
گفتا نبی هر کس که من مولای اویم
بر او علی بن ابیطالب امیر است
#ناصر_شهریاری
#امیرالمومنین_مدح
#غدیریام
#دوبیتی
اَبرو بکشد، تُهی کنم قالب وبس
شاهی ست،گداییِ چنین صاحب وبس
در بین تمامِ خوب رویانِ جهان
عشقست"علیّ بن ابیطالب" و بس
#امیرالمومنین_مدح
#غدیریام
#دوبیتی
نبی تکیه کلامش یا علی بود
همیشه التیامش یا علی بود
خدا هم در شب معراج با او
سلام و والسلامش یا علی بود
.....
ای دین زدگان علی بود راه نجات
ای گم شدگان علی صراط ست صراط
دین بعد غدیر،طبق ایات خدا
کامل شده با ولای حیدر،صلوات
#حسن_کردی
#امیرالمومنین_مدح
چون قلم از سر قدم ساز از خموشیگفتگو
گر نمیخواهی سیهرویی چو دفتر داشتن
رستگاری جوی تا در حشر گردی رستگار
رستگاری چیست در دل مهر حیدر داشتن
همچو احمد پای تا سرگوش باید شد ترا
تا توانی امتثال حکم داور داشتن
امر حق فوریست باید مصطفی را در غدیر
از جهاز اشتران ناچار منبر داشتن
بایدش دست خدا را فاش بگرفتن بهدست
روبهان را آگه از سهم غضفر داشتن
ذات حیدر افسر لولاک را زیبدگهر
تاج را نتوان شبه بر جایگوهر داشتن
بر زمین نام علی از نوک ناخن بر نگار
تا توانی نقش دل برگل مصوّر داشتن
ذرهیی از مهر او روشن کند آفاق را
چند باید منت از خورشید خاور داشتن
رقصد از وجد و طرب خورشید در وقتکسوف
زانکه خواهد خویش را همرنگ قنبر داشتن
علم ازو آموز کاسانست با تعلیم او
نه صحیفه آسمان را جمله از بر داشتن
گیتی ار کوهی شود از جرم بالله میتوان
کاهی از مهر تو با آن کُه برابر داشتن
کی تواند جز تو کس در نهروان هفتاد نهر
جاری از خون بداندیشان کافر داشتن
کی تواند جز تو کس یک ضربت شمشیر او
از عبادتهای جنّ و انس برتر داشتن
کیتواند جز توکس در روزکین افلاک را
پرخروش از نعرهٔ الله اکبر داشتن
کی تواند جز تو کس در عهد مهد از پردلی
اژدهایی را به یک قوّت دو پیکر داشتن
شه چو اسکندر جوان و خواجه همچون خضر پیر
ای سکندر لازمست این خضر رهبر داشتن
نه خجل گردم ز مدح او که دانم ذره را
نیست امکان مدح مهر چهر خاور داشن
#قاآنی
#امیرالمومنین_مدح
#غدیریام
#دوبیتی
ای دل به هوای حضرت صاحب باش
دلداده ی یار از نظر غایب باش
هر وقت دلت گرفت رو کن به نجف
دلخوش به علی ابن ابی طالب باش
****
توحید، ولایت علی می باشد
اسلام، محبت علی می باشد
سرمایه ی عاقبت بخیری خواهی
در سایه ی خدمت علی می باشد
#سیدمحمد_ميرهاشمی
#امیرالمومنین_غدیر
#غدیریام
صدای کیست چنین دلپذیر میآید؟
کدام چشمه به این گرمسیر میآید؟
صدای کیست که اینگونه روشن و گیراست؟
که بود و کیست که از این مسیر میآید؟
چه گفته است مگر جبرئیل با احمد؟
صدای کاتب و کلک دبیر میآید
خبر به روشنی روز در فضا پیچید
خبر دهید: کسی دستگیر میآید
کسی بزرگتر از آسمان و هرچه در اوست
به دستگیری طفل صغیر میآید
علی به جای محمد به انتخاب خدا
خبر دهید: بشیری نذیر میآید
کسی به سختیسوهان،به سختی صخره
کسی به نرمی موج حریر میآید
کسی که مثل کسینیست،مثل او تنهاست
کسی شبیه خودش، بینظیر میآید
خبر دهید که: دریا به چشمه خواهد ریخت
خبر دهید به یاران: غدیر میآید
به سالکان طریق شرافت و شمشیر
خبر دهید که از راه، پیر میآید
خبر دهید به یاران: دوباره از بیشه
صدای زندۀ یک شرزه شیر میآید
خُم غدیر به دوش از کرانهها، مردی
به آبیاریِ خاکِ کویر میآید
کسی دوباره به پای یتیم میسوزد
کسی دوباره سراغ فقیر میآید
کسی حماسهتر از این حماسههایسبُک
کسی که مرگ به چشمش حقیر، میآید
غدیر آمد و من خواب دیدهام دیشب
کسی سراغ منِ گوشهگیر میآید
کسی به کلبۀ شاعر، به کلبۀ درویش
به دیدهبوسیِ عید غدیر میآید
شبیهِ چشمه کسی جاری و تپنده، کسی
شبیهِ آینه روشنضمیر میآید
علی همیشه بزرگ است در تمام فصول
امیر عشق همیشه امیر میآید
به سربلندی او هر که معترف نشود
به هر کجا که رَوَد سر به زیر میآید
شبیه آیۀ قرآن نمیتوان آورد
کجا شبیه به این مرد، گیر میآید؟
مگر ندیدهای آن اتفاق روشن را؟
به این محلّه خبرها چه دیر میآید!
بیا که منکر مولا اگر چه آزاد است
به عرصهگاه قیامت، اسیر میآید
بیا که منکِر مولا اگر چه پخته، ولی
هنوز از دهنش بوی شیر میآید
علی همیشه بزرگ است در تمام فصول
امیرِ عشق همیشه امیر میآید
#مرتضی_امیری_اسفندقه
#امیرالمومنین_مدح
#غدیریام
آنکه را حُبِّ علی نیست به دل، از ما نیست
هرکه شد شیفته ی عشق علی ، تنها نیست
سائل و ریزه خور و خادمِ درگاهِ توأیم
جز علی هیچکسی بر دل ما مولا نیست
مدد از حیدر کرار فقط می جوییم
أغنیا را غمِ افزون و کمِ دنیا نیست
گشته بازنده ی دنیا و قیامت قطعا
آنکه بر لوح دلش حُبّ علی پیدا نیست!
ما مسلمان شده ی مکتب آلُ اللّهیم
زندگی بی علی و آل علی زیبا نیست
#محسن_زعفرانیه
#امیرالمومنین_غدیر
#غدیریام
ساقی بریز باده مرا هی بهساغرا
هی شعله زن به جانم و هی بر دل آذرا
زان بادهای که خورد از آن باده جبرئیل
تا شد امین وحی خداوند اکبرا
زان بادهای که آدم از آن توبهاش قبول
زان بادهای که نوح شد از وی مبشّرا
زان بادهای که قطرهای از وی به جام ریخت
گلشن نمود آذر، بر پور آذرا
زان بادهای که موسیِ عمران ز جرعهاش
در دست او عصا شده درّنده اژدرا
زان بادهای که عیسی مریم چو خورد از آن
مستانه شد مصاحب خورشید انورا
مور اَر خورد شود چو سلیمان به حشمتا
سازد تمام ملک جهان را مسخّرا
این باده چیست دانی؟ یا سازمش بیان
کز دل رود قرار و برد هوشت از سرا
مقصود من ز باده بود حبّ مرتضی
سرّ خدا علی، اسدالله حیدرا
هیهی،کنون که عیدغدیرخم است،«قُم»!
خم خم بیار باده، نخواهیم ساغرا
اندر غدیر خم خبر آمد ز کردگار
بر مصطفی که ای به همه خلق مهترا
البتّه باید این دم حق را کنی عیان
یعنی کنی علی را بر خلق ظاهرا
در نصب وی بکوش که آنیست امر حق
میباید از جهاز شتر ساخت منبرا
بر دست گیر دست یدالله و گو به خلق
کین بر شماست سید و مولا و سرورا
برگو به مؤمنان همه شادی کنید باز
بر کوری دو چشم حسود بد اخترا
بندم زبان خامه ز تفسیر این سخن
گو بس بود مفصّل و دفتر محقّرا
یک ذرّه از محبت حیدر به روز حشر
با جرم انس و جن همه گردد برابرا
حبّ علی اگر به دل کافر اوفتد
گردد شفیع، یکسره بر اهل محشرا
بر حنظل از محبت حیدر شود قرین
شکّر شود چو حنظل و حنظل چو شکّرا
کمتر سخای او به جهان، رزق ممکنات
کمتر عطای او به جزا، حوض کوثرا
بالله پس از خدا، تو خداوند عالمی
نه غالیام تو را وُ نه منکر به داورا
در حیرتم خدا به چه میشد شناخته
گر شخص کاملِ تو نبودش مظهّرا
هم دست کردگاری و هم روی کردگار
هم سرِّ کردگاری و هم عین داورا
باشد کتاب فضل تو چندین هزار باب
یک باب او بیان شده در باب خیبرا
وصف تو نیست رجعت خورشید آسمان
مدح تو، نِی دریدن در مهد اژدرا
با یک اشاره شیر فلک بر دری ز هم
زیر و زبر کنی به هم این چرخ و چنبرا
حکم قضا به امر رضای تو برقرار
کار قدر به امر تو گردد مقدّرا
بیحکم تو نمیرد، یکنفس، در جهان
بی امر تو نزاید یک طفل مادرا
بی اذن تو نبارد یک قطره بر زمین
بی رأی تو نیاید از بحر گوهرا
بی امر تو نریزد یک برگ از درخت
بی حکم تو نخیزد یک مو ز پیکرا
بی یاد تو نجنبد جنبندهای ز جا
بی قهر تو نسوزد سوزنده اخگرا
یک شمّهای ز خُلق تو هر هشت باغخلد
یک ذرّهای ز نور تو این هفت اخترا
یا مظهر العجائب و یا مرتضی علی
خواندن تو را به یاری از هرچه بهترا
هستم دخیل قنبرت ای شاه لافتی!
فریاد رس تو ما را فضلاً لِقنبرا
شاها! امیدوار چنانم که خوانیام
از سُلک چارکران و غلامان آن درا
بعد از ثنا به یاد من آمد حسین تو
آن تشنه لب، شهید به خون غرق پیکرا
لب تشنه بود بر لب شط فرات بود
آب فرات یکسرهاش مهر مادرا
بیکس حسین،غریب حسین،بینوا حسین
نه مادرش به سر،نه پسر،نی برادرا
اما برادرش سر و دستش ز تن جدا
عباس تشنه کام علمدار لشکرا
اما پسر که بود شبیه پیمبرا
شد پاره پاره از دم شمشیر و خنجرا
کردند تشنه لب همه اصحاب او شهید
از کوچک و بزرگ، چه اکبر چه اصغرا
اموالشان تمام به تاراج کینه رفت
از گوهر و لباس و زر و زیب و زیورا
زنهای بیبرادر و و اطفال بیپدر
یکیک سرِ برهنه، نه چادر نه معجرا
زینب کجا و مجلس آل زنا کجا
زینب کجا و بزم یزید ستمگرا
#وفایی_شوشتری
#امیرالمومنین_مدح
#غدیریام
گرچه در دفتر من صحبتِ مولاست فقط
هر چه گفتم نَمی از ساحلِ دریاست فقط
یک «علی» گفتم و عمریست، دهانم عسلیست
ذکر شیرینیِ حلوا به مَثَلهاست فقط
احترامِ همهی خلق، به جایش؛ اما
نوکر خانهی آقاست، که آقاست فقط
همهی جاذبهها روی زمین معترفند
نجفِ اشرفِ مولاست، که زیباست فقط
هر که دنبال طلا رفته خبردار شود
هر چه گنج است، در ایوانِ مُطَلاّست فقط
آی سائل به کجا رو زدهای غیرِ حرم ؟!
زود برگرد، که حاجات تو اینجاست فقط
نه فقط در نجفش؛ در همه جای عالم
دستِ گلدستهی مولاست، که بالاست فقط
بسکه بر سینهی خود سنگِ علی را زدهایم
ذکر «حیدر» دمِ دُرّ نجفِ ماست فقط
کاش میشد قلم عفو، بگیرد دستش
برگهی نوکریام گیر یک امضاست فقط
#رضا_قاسمی
#امیرالمومنین_مدح
#امیرالمومنین_غدیر
#غدیریام
دست، دستی که به شوق یار بالا میرود
لحظهی تقدیم جان صدبار بالا میرود
دست گاهی میثم تمّار میسازد ز خود
یاعلی میگوید و از دار بالا میرود
گاه؛ دستی بال خواهد داد بر جسم شهید
روی نیزه جعفرِطیّار بالا میرود
- کیست با مرحب بجنگد؟- بین یک لشگر فقط
دستهای حیدرکرار بالا میرود
غیر دست مرتضی دست که در روز غدیر
روی دست احمد مختار بالا میرود؟!
دست باران هر زمان کوتاه باشد از زمین
گل نخواهد رُست، تنها خار بالا میرود
از فراز منبر اسلام بعد از مصطفی
شیر حق وقتی نباشد مار بالا میرود
دست حیدر بسته بود و دست قنفذ باز بود
سمت زهرا دست بدکردار بالا میرود
ماندهام آن دستوبازوی ورمکرده چطور
در قنوت فاطمه هربار بالا میرود؟!
#امیر_عظیمی
#امیرالمومنین_غدیر
#غدیریام
#دوبیتی
دوباره موعدِ اتمام حجّت
شنیدم گفت پیغمبر به امّت
که بعد از من به دستور خداوند؛
علی دارد فقط حقّ ولایت!
#م_عاطفی
#امیرالمومنین_مدح
بی روی علی شعر من آرایه ندارد
بی اذن علی، نطق، درونمایه ندارد
بی نام علی قرآن یک آیه ندارد
بی حبّ علی دین بهخدا پایه ندارد
عمری پدرم گفت که فرزند خلف باش
یعنی که فقط بندۀ سلطان نجف باش
یاسین رخ و رحمان دل و توحید مقام است
با حکم غدیر آمده، پس کار تمام است
"سلطان جهانش به چنین روز غلام است"
ذکر لب مولا صلوات است و سلام است
همشأن علی کیست؟ اگر هست بیاید!
بالاتر از این دست محال است بیاید
هم جاذبه هم دافعه دارد، به تعادل
توصیف گر روی گل او شده بلبل
نقلاست که شاعر شده حافظ به توّسل
"لاحَولَ و لاقُوّة الّا" به تغزّل
ایجاز رباعیست، بلندای قصیدهست
از دفتر اشعار خدا، بیت گزیدهست
خورشید شده آینه گردان جمالش
خوردند ملائک همگی غبطه به حالش
گشتم، به خدا نیست کسی مثل و مثالش
میراث محمّد، صلواتی ست که آلش
کس نیست به جز فاطمه و حیدر و اولاد
با آل علی هرکه در افتاد بر افتاد
تاریخ عرب، فاتح خیبرشکناش خواند
او بود که پیغمبر اسلام، "من"اش خواند
صدآیۀ نازل نشده از دهنش خواند
استادسخن،فاطمه، صاحب سخنش خواند
کو آنکه قدم جای قدومش بگذارد
جز او احدی خطبۀ بینقطه ندارد
برده ست خدا نام از او داخل انجیل
موسی به لبش نادعلی داشت لب نیل
دادهست به فرمان علی گوش، ابابیل
پیغامبری را علی آموخت به جبریل
اینها همگی هیچ، بگو معجزهاش چیست
اعجاز علی اینکه کسی مثل علی نیست
عدل علوی، دست عقیل است در آتش
گیرم بزند دشمن او پشت در آتش
لطفش به گنهکار چو آبیست بر آتش
شاعر! نزند دست بر این شعر تر، آتش
در آتش سوزنده و بیسایۀ محشر
بر چادر زهرا متوسّل شو و بگذر
عشق علی و فاطمه تکرار ندارد
جز فاطمه عالم گل بیخار ندارد
جز با در این خانه، گدا کار ندارد
این خانه دری دارد و دیوار ندارد
در کوچۀ باریک علی آه...چهها شد
هر بار گدا حاجتی آورد، روا شد
#محمدحسین_ملکیان