#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
(زبانحال حضرت زینب کبری(س))
سلام به عشق زینب و -به نورِ عین زهرا
سلام به ماهِ شبهام_سلام حسین زهرا
سلام به تربت تو_ نیزه سوارِ خواهر
سلام تمومِ هستم _سلام غریب مادر
روی دلم هزار گله س-پاهای من پر آبله س
صدایی که تو گوشمه-صدای سوت و هلهله س
فدا سرت اسیر شدم-میسوزم از درد و غمت
یادته گفتم میمیرم-سه روز اگه نبینمت
الان یه اربعینه که -خبر نداری از دلم
این خنده های حرمله- یه روزی میشه قاتلم
پیر شدم از اهانتا- دلگیرم از زمونه
میاد جلوی چشمام- اون چوبِ خیزرونه
میرم ولی بدون که - دلم کنار یاره
تا روزی زنده باشم-چشام برات میباره
قسمتمون جداییس- خدارو شکر گذارم
میسوزم و میسازم-دیگه تو رو ندارم
#مرتضی_عابدینی
#حضرت_زینب_س_اربعین
ای پاره پاره تن بنگر کاروان رسید
زینب برای دیدن تو قد کمان رسید
یک اربعین برای تو سینه زدم حسین
دم بوده وا حسینم و هر بازدم حسین
خم گشته قد ِ من چو قد ِ مادرم حسین
حالا ببین که خواهر تو نوحه خوان رسید
از کربلا به کوفه و شام غصه خورده ام
هرشب شمار زخم تنت را شمرده ام
بگذر اگر که در غم تو من نمرده ام
برخیز و بین که زینب تو ناتوان رسید
یادم نمیرود که صدا میزدی تو آب
یادم نمیرود که زخون کرده ای خضاب
بیچاره کرده قلب مرا ناله ی رباب
حالا رباب سوخته تر از کودکان رسید
یادم نمیرود که تو ماندی به زیر پا
یادم نمیرود که چه ها دیده ام اخا
بیشتر شکایتم بود از تازیانه ها
طعنه به من، و بر لب تو خیزران رسید
یک اربعین به روی لبم بود زمزمه
یادم نرفته هجمه ی بازار و هلهله
دیدم چگونه شد به سنان ماه علقمه
سقا نبود که پیکرمان نیمه جان رسید
یک اربعین برای تنت گریه کرده ام
بر غصه ها و بر محنت گریه کرده ام
شب ها به جسم بی کفنت گریه کرده ام
دیگر بریده، زینب بی خانمان رسید
#رامین_برومند
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
همی نالم من از دست زمانه
قدم از غصه ی یاران کمانه
کنار قبرت آرامش بگیرم
زنم حرف دلم را خواهرانه
از آن ساعت که رفتی بر سر نی
فلک با زینبت نامهربانه
عجب رسمی به شام و کوفه دیدم
سلام با ضربه های تازیانه
بسوزم از غمت لحظه به لحظه
غم عشقت کشد در دل زبانه
کنون یک اربعینی میشود که
بهارِ خواهرت رنگ خزانه
مپرس حال گل دردانه ات را
که زینب در عزایش روضه خوانه
غرور دختِ حیدر را شکستند
به تن دارم ز مادر صد نشانه
الهی عمر من کوتاه گردد
که بعد از تو شدم بی آشیانه
#مرتضی_عابدینی
#اربعین_حسینی
اربعينی ز تو جدا مانده
کاروانی که بی صدا مانده
کاروان شکسته برگشته
کشته ی زير دست و پا مانده
عوض تکه های پيرهنت
تکه هايی ز بوريا مانده
به رخ تک تک عزيزانت
جای سيلی بی هوا مانده
نه کمر مانده از بدنهاشان
نه رمق بهر دست ها مانده
از تو شرمنده ام برادر من
در خرابه رقيه جا مانده
روضه خواندم برای صبر خودم
من نشستم کنار قبر خودم
مسعود اصلانی
#حضرت_زینب
#اربعین_حسینی
تا که اشکت ز دو چشم ترت افتاد زمین
کوفیان سنگ زدند و سرت افتاد زمین
مَلَأِ عام همه دور و برم خندیدند
تاکه از ضرب لگد خواهرت افتاد زمین
به روی ناقه نگاهش به عموجانش بود
که ز سیلیِ عدو دخترت افتاد زمین
کربلا نیزهٔ اغیار امانِ تو برید
یاد دارم که چطور پیکرت افتاد زمین
ته گودال به چَشم خودم آنجا دیدم
قاتلت تیغ کشید مادرت افتاد زمین
از همان لحظه اسارت نقشهٔ دشمن شد
که بَرِ علقمه آب آورت افتاد زمین
علی اصغر رفیعی
#امام_حسین_علیه_السلام
#اربعین
#غزل
برگشتم از رسالت انجام دادهام
زخمیترین پیمبر غمگین جادهام
ناباورانه از سفرم خیل خارها
تبریک گفتهاند به پای پیادهام
یا نیست باورم که در این خاک خفتهای
یا بر مزار باور خود ایستادهام
بارانم و ز بام خرابه چکیدهام
شرمندهٔ سهسالهٔ از دست دادهام
زیر چراغ ماه سرت خواب رفتهام
بر شانهٔ کجاوهٔ تو سر نهادهام
دل میزدم به آب و به آتش برای تو
از خیمهها بپرس که پروانه زادهام
چون ابر آب میشدم از آفتاب شام
تا ذرهای خلل نرسد بر ارادهام
سیدرضا_جعفری
#امام_حسین_علیه_السلام
#اربعین
#غزل
از نجف تا کربلا سوغات آه اورده ام
اشک چشمم را برای قتلگاه آورده ام
میزنم بر سینه و برسر به عشق دلبرم
حال مضطر را برای یک نگاه آورده ام
دست خالی باامیدی میرسم پا بوسی اش
یک سر ناقابلی را بهر شاه آورده ام
مثل زینب دل پریشانم ببین حال مرا
پای تاول دار از ما بین راه آورده ام
پا که چیزی نیست جانم باد قربان شما
پس بزرگی کن که با بار گناه آورده ام
مثل حُرم آمدم وضع مرا سامان دهی
محضرت شرمنده ام چون اشتباه اورده ام
محمد_حبیب_زاده
#امام_حسین_علیه_السلام
#اربعین
#غزل
آنچه از من خواستی با کاروان آوردهام
یک گلستان گل به رسم ارمغان آوردهام
از در و دیوار عالم فتنه میبارید و من
بیپناهان را بدین دارالامان آوردهام
اندر این ره از جرس هم بانگ یاری برنخاست
کاروان را تا بدینجا با فغان آوردهام
تا نگویی زین سفر با دست خالی آمدم
یک جهان درد و غم و سوز نهان آوردهام
قصهٔ ویرانه شام ار نپرسی خوشتر است
چون از آن گلزار، پیغام خزان آوردهام
دیده بودم تشنگی از دل قرارت برده بود
از برایت دامنی اشک روان آوردهام
تا به دشت نینوا بهرت عزاداری کنم
یک نیستان ناله و آه و فغان آوردهام
تا نثارت سازم و گردم بلاگردان تو
در کف خود از برایت نقد جان آوردهام
تا دل مهرآفرینت را نرنجانم ز درد
گوشهای از درد دل را بر زبان آوردهام
محمدعلی_مجاهدی
#امام_حسین_علیه_السلام
#اربعین
#قصیده
سحر چون پیک غم از در درآید
شرار از سینه، آه از دل برآید
درای کاروانی از وطن دور
به گوش جان ز دیوار و در آید
گمانم کاروان اهلبیت است
که سوی کعبهٔ دل با سر آید
گلاب از چشم هر آلاله، جاریست
که عطر عترت پیغمبر آید
پس از یک اربعین اندوه و هجران
به دیدار برادر، خواهر آید
همان خواهر که غوغا کرده در شام
همان ریحانهٔ پیغمبر آید
همان خواهر که با سِحر بیانش
به هر جا آفریده محشر آید
همان خواهر که کس نشناسد او را
به باغ لالههای پرپر آید...
اگر از کربلا، غمگین سفر کرد
کنون از گَرد ره، غمگینتر آید
نوای «وای وای» از جان زهرا
صدای «های های» حیدر آید
از این دیدار طاقتسوز ما را
همه خون دل از چشم تر آید
غمآهنگی به استقبال یک فوج
کبوترهای بیبال و پر آید
بیا با این کبوترها بخوانیم
سرودی را که شام غم سرآید:
«شمیم جانفزای کوی بابم
مرا اندر مشام جان برآید
گمانم کربلا شد عمه! نزدیک
که بوی مُشک ناب و عنبر آید
به گوشم عمه! از گهوارهٔ گور
در این صحرا، صدای اصغر آید
مهار ناقه را یک دم نگهدار
که استقبال لیلا، اکبر آید
ولی ای عمه! دارم التماسی
قبول خاطر زارت گر آید،
در این صحرا مکن منزل که ترسم
دوباره شمر دون با خنجر آید»
محمد_جواد_غفور_زاده
#امام_حسین_علیه_السلام
#اربعین
#مناجات
#غزل
دوباره آمده ام بهر یک نگاه حسین
که میشوم به نگاه تو روبراه حسین
تو سیئات مرا میکنی ثواب، آری
رسیده ام به تو با کوهی از گناه حسین
منم غلامِ غلامِ سیاه تو ارباب
دعام کن که منم عبد رو سیاه حسین
به یمن توست خدا رحمتی اگر دارد
کسی که از تو جدا شد، شود تباه حسین
ببین شکسته دلم اربعین شد اما من
به کربلا نرسیدم دوباره، آه حسین
نشد پیاده بیایم به سمت کرببلا
نشد که گریه کنم در میان راه حسین
اگر چه از حرم با صفات جا ماندم
به بزم روضه ات آورده ام پناه حسین
رسید خواهر غمدیده ای به کرببلا
دوباره روضهی گودال قتلگاه، حسین
ز خاطرم نرود لحظههای آخر تو
تو ماندی و تنِ بی جان و یک سپاه حسین
ز خاطرم نرود آن تنی که شد عریان
وَ نیزه ای که بر آن رفت رأس شاه، حسین
عبدالحسین_یعقوبی
#امام_حسین_علیه_السلام
#اربعین
#غزل
شنیده بود که اینبار باز دعوت نیست
کشید از ته دل آه و گفت: قسمت نیست
بیا به داد دل تنگ ما برس ای عشق!
اگر که حوصله داری، اگر که زحمت نیست
غمیست در دل جاماندههای کربوبلا
که هرچه هست یقین دارم از حسادت نیست
میان ما که نرفتیم و رفتهها، شاید
تفاوتیست در آغاز و در نهایت نیست
همیشه آنکه نرفتهست بیقرارتر است
همیشه آنکه نرفتهست، کمسعادت نیست
و آن کسی که در این راه اهل دل باشد
مدام اهل گله کردن و شکایت نیست
خودش نرفت و دلش را پیاده راهی کرد
نباید این همه دل دل کند که فرصت نیست
مریم_کرباسی
#امام_حسین_علیه_السلام
#اربعین
#ترکیب_بند
ای حامیان مکتب هل من معین سلام
جاماندگان قافله اربعین سلام
قومی پیاده بر حرم یار می روند
حسرت کشان قبر امام مبین سلام
زینب چه کرده با دل مشتاق شیعیان
گویند زائران همه، بانوی دین سلام
زینب اگر نبود شکوهِ شرف نبود
او را دهد فرشته ز عرش برین سلام
زینب اگر نبود کنون کربلا نبود
ازاو به ما رسیده شکوه آفرین سلام
آداب اربعین و زیارت نوشته شد
زینب به شه چو داد به صوت حزین سلام
اسلام را سلام جهت دار زنده کرد
لبیک بود معنی آن بهترین سلام
زینب مرام باش که تا مکتبی شوی
لبیک یاحسین بگو زینبی شوی
ای عاشق ولا همه دم "یاحسین"بگو
سرباز کربلا همه دم "یاحسین" بگو
فریاد تو به خرمن وهّابی آتش است
کن آتشی به پا همه دم "یاحسین" بگو
ازعاشقان باشرف بیست میلیونی
بشنو همین ندا همه دم "یاحسین" بگو
هرماه ما محرم و هرشهر کربلاست
کن دین خود ادا همه دم "یاحسین" بگو
فریاد یاحسین شهیدان شنیدنی است
با لشگر خدا همه دم "یاحسین" بگو
آنانکه پیروان وفادار زینبند
گویند ازوفا همه دم "یاحسین" بگو
استاد_کلامی_زنجانی