#امام_حسین_علیه_السلام
#آخر_صفر
وداع
حال ما با تو تا که بهتر شد..
خبر آمد که روز آخر شد
این دوماهه چقدر خوش بودیم..
زود این روزهای خوش سر شد
من دلم باز گریه میخواهد
کم برای تو دیده ام تر شد
پیرهن مشکی مرا بردار
این لباس آبروی نوکر شد
از شب اول محرم بود..
حال من حال و روز دیگر شد
نفسم زیر خیمه ذکر شد و..
اشک من زیر خیمه کوثر شد
گفتم از غصه ی تو جان بدهم...
حیف جور دگر مقدّر شد
خوب و بد دیده ای حلالم کن!
عفو کن خاطرت مکدر شد
کربلا رفتنم که جور نشد
یک دعا کن تو،شاید آخر شد
#سیدپوریا_هاشمی
#امام_حسین_علیه_السلام
#وداع_با_محرم_صفر
چگونه دل بکَنَم از لباس ماتم تو
چه گریه ها که نکردم دو ماه در غم تو
نه ما فقط ...همه ی کائنات سینه زدند
در این دوماه شب و روز پای پرچم تو
در این دو ماه چه دلها که از غمت لرزید
چه مُرده ها که مسیحا شدند با دم تو
چه روضه ها که شنیدیم و زنده ایم هنوز..
چگونه جان نسپردیم در محرم تو
□
هنوز خون تو در قتلگاه می جوشد...
چه کرده با دل عشاق جسم دَرهَم تو
دوباره ماه غم تو تمام شد اما
چگونه دل بکنم از لباس ماتم تو
#احسان_نرگسی
#امام_حسین_علیه_السلام
#آخر_صفر
ما روز را همینکه به عشق تو شب کنیم
یا اینکه گاه نام تو را ذکر لب کنیم
شکریست که به نعمت داغ تو گفتهایم
کاری نکردهایم که مزدی طلب کنیم
نگذاشتی که در دل گودال دق کنیم
بگذار لااقل ز غمت کاه تب کنیم
ما احترام روضه تان را نداشتیم
خوب است جان دهیم که شاید ادب کنیم
#محمدعلی_بیابانی
#امام_حسن_علیه_السلام
#امام_حسین_علیه_السلام
دو جلوۀ ابدی از درخششی ازلی
به خُلق و خو، دو محمد؛ به رنگ و بو دو علی
دو آسمان که زمین مملو از ارادتشان
دوشنبههای جهان تشنۀ زیارتشان
چگونه باید از این وصف جاودانه نوشت
دو سرو باغ بهشتاند خوش به حال بهشت
دو سرگذاشته بر شانههای پیغمبر
و در مباهله اَبنائنای پیغمبر
به عزت و عظمت دادهاند نام و نشان
دو باوقار که خون علیست در رگشان
نگاه روشنشان آیه آیه اَلرَّحمان
و در تلاقی بحرین لؤلؤ و مرجان
چگونه سر نگذارد جهان به محضرشان
که مهربانِ خدا، فاطمهست مادرشان
به یک نگاه هزاران کمیت میسازند
دو مصرعاند که یک شاهبیت میسازند
سلوک هر دو برادر میان یک راه است
مسیر روشنشان قُربةً اِلی الله است
اگر شتاب کنند و اگر درنگ کنند
اگر که صلح کنند و اگر که جنگ کنند
به یک نماز شبیه است عمر این دو امام
که گاه وقت قعود است و گاه وقت قیام
در اوج غربت و غیرت یکیست یاورشان
دو مقتدا دو برادر، که صبر خواهرشان
برای خواهر حیرتزده چه سخت گذشت
غمی که خورده گره با دو تشت، آه دو تشت
یکی که خون جگر داده است زینب را
میان غربت خانه شکست زینب را
یکی که... آه چه میگویم، آه... بزم شراب
و خیزران و دل زینب و نگاه رباب
#سیدمحمدجواد_شرافت
#امام_حسین_علیه_السلام
#امام_رضا_علیه_السلام
#آخر_صفر
اگرچه گریه نمودم دو ماه با غمتان
مرا ببخش نمُردم پس از محرمتان
لباسِ مشکی من یادگاری زهراست
چگونه دل کَنَم از آن؟ چگونه از غمتان؟
بگیر امانتیات را خودت نگه دارش
که چند وقت دگر میشَویم محرمتان
برایِ سالِ دگر نَه برایِ فاطمیه
برایِ روضهی مادر برای ماتمتان
دلم بگیر که محکم ترش گره بزنی
به لطفِ فاطمه بر ریشههای پرچمتان
هزار شُکر که از لطف پنجره فولاد
میان حلقهی ماتم شدیم همدمتان
بیا دوباره بخوان روضههای یابن شبیب
که من دوباره بسوزم دوباره با دَمِتان
چه شامها که زدی سر به گریهام اما
مرا ببخش نمُردم به پایِ مقدمتان ...
#حسن_لطفی
#امام_حسین_علیه_السلام
#آخر_صفر
وداع
حال ما با تو تا که بهتر شد..
خبر آمد که روز آخر شد
این دوماهه چقدر خوش بودیم..
زود این روزهای خوش سر شد
من دلم باز گریه میخواهد
کم برای تو دیده ام تر شد
پیرهن مشکی مرا بردار
این لباس آبروی نوکر شد
از شب اول محرم بود..
حال من حال و روز دیگر شد
نفسم زیر خیمه ذکر شد و..
اشک من زیر خیمه کوثر شد
گفتم از غصه ی تو جان بدهم...
حیف جور دگر مقدّر شد
خوب و بد دیده ای حلالم کن!
عفو کن خاطرت مکدر شد
کربلا رفتنم که جور نشد
یک دعا کن تو،شاید آخر شد
#سیدپوریا_هاشمی
#امام_حسین_علیه_السلام
#وداع_با_محرم_صفر
چگونه دل بکَنَم از لباس ماتم تو
چه گریه ها که نکردم دو ماه در غم تو
نه ما فقط ...همه ی کائنات سینه زدند
در این دوماه شب و روز پای پرچم تو
در این دو ماه چه دلها که از غمت لرزید
چه مُرده ها که مسیحا شدند با دم تو
چه روضه ها که شنیدیم و زنده ایم هنوز..
چگونه جان نسپردیم در محرم تو
□
هنوز خون تو در قتلگاه می جوشد...
چه کرده با دل عشاق جسم دَرهَم تو
دوباره ماه غم تو تمام شد اما
چگونه دل بکنم از لباس ماتم تو
#احسان_نرگسی
#امام_حسین_علیه_السلام
#امام_رضا_علیه_السلام
#آخر_صفر
اگرچه گریه نمودم دو ماه با غمتان
مرا ببخش نمُردم پس از محرمتان
لباسِ مشکی من یادگاری زهراست
چگونه دل کَنَم از آن؟ چگونه از غمتان؟
بگیر امانتیات را خودت نگه دارش
که چند وقت دگر میشَویم محرمتان
برایِ سالِ دگر نَه برایِ فاطمیه
برایِ روضهی مادر برای ماتمتان
دلم بگیر که محکم ترش گره بزنی
به لطفِ فاطمه بر ریشههای پرچمتان
هزار شُکر که از لطف پنجره فولاد
میان حلقهی ماتم شدیم همدمتان
بیا دوباره بخوان روضههای یابن شبیب
که من دوباره بسوزم دوباره با دَمِتان
چه شامها که زدی سر به گریهام اما
مرا ببخش نمُردم به پایِ مقدمتان ...
#حسن_لطفی
#امام_حسین_علیه_السلام
#آخر_صفر
ما روز را همینکه به عشق تو شب کنیم
یا اینکه گاه نام تو را ذکر لب کنیم
شکریست که به نعمت داغ تو گفتهایم
کاری نکردهایم که مزدی طلب کنیم
نگذاشتی که در دل گودال دق کنیم
بگذار لااقل ز غمت کاه تب کنیم
ما احترام روضه تان را نداشتیم
خوب است جان دهیم که شاید ادب کنیم
#محمدعلی_بیابانی
#امام_حسین_علیه_السلام
رسیدم با دعایت شصت و نه شب
میان روضه هایت شصت و نه شب
درون سینه سینه زنانت
شده دارالعزایت شصت و نه شب
حلالم کن نمردم از غم تو
نشد جانم فدایت شصت و نه شب
صدایم راببین آقا گرفته
زدم هر دم صدایت شصت و نه شب
گمانم خواهرت هم گریه کرده
پس از تو در قفایت شصت و نه شب
ملائک نوحه خوان در عرش اعلا
عزادارت خدایت شصت و نه شب
لباس مشکیم را دوست دارم
سیه پوشم برایت شصت و نه شب
نشد تاکه بمیرم من برای
سر از تن جدایت شصت و نه شب
همین حاجت فقط،دلتنگم آقا
به سر دارم هوایت شصت و نه شب
صد و ده شب نجف باشم الهی
بمانم کربلایت شصت و نه شب
#حسن_کاتب
#امام_حسین_علیه_السلام
رسیدم با دعایت شصت و نه شب
میان روضه هایت شصت و نه شب
درون سینه سینه زنانت
شده دارالعزایت شصت و نه شب
حلالم کن نمردم از غم تو
نشد جانم فدایت شصت و نه شب
صدایم راببین آقا گرفته
زدم هر دم صدایت شصت و نه شب
گمانم خواهرت هم گریه کرده
پس از تو در قفایت شصت و نه شب
ملائک نوحه خوان در عرش اعلا
عزادارت خدایت شصت و نه شب
لباس مشکیم را دوست دارم
سیه پوشم برایت شصت و نه شب
نشد تاکه بمیرم من برای
سر از تن جدایت شصت و نه شب
همین حاجت فقط،دلتنگم آقا
به سر دارم هوایت شصت و نه شب
صد و ده شب نجف باشم الهی
بمانم کربلایت شصت و نه شب
#حسن_کاتب
#امام_حسین_علیه_السلام
میبرد دل گنبد تو، بیشتر با پرچمت
هر تکانش میتکاند غم ز دلها پرچمت
در فراز و در نشیب این جهان دریافتم
هر چه بالا رفت پائين آمد الّا پرچمت
هر کسی یک محرمی دارد برای خویش و من
حرف هایم را همیشه گفته ام با پرچمت
حاجت ناچیز نوکر محضرش چیزی که نیست
ریشه هایش زنده کرده مرده ها را پرچمت
آسمان، سقف حسینیه است و منبر کوه ها
رعد ناله ، سینه زن امواج و دریا پرچمت
ارمنی ها هم ارادتمند درگاه تواند
دیده ام ماه محرم در کلیسا پرچمت
من یقین دارم ، بساط روضه حاجت می دهد
پس مدد یا فرش روضه پس مدد یا پرچمت
دست بر پرچم کشیدم ، دست از جرمم کشید
وقت توبه هم کشیده جورِ من را پرچمت
خادمان روضه را با سایه ی طوبی چه کار
سایه اش روی سر ما هست آقا پرچمت
پهلوان هر سپاهی را علمدارش کنند
نیست بیخود که رسیده دست سقا پرچمت
اولین پرچم همان پیراهن خونی توست
بوی مقتل می دهد نصب است هر جا پرچمت
چادر بی بی نشد، ای کاش میشد لااقل
ای بزرگ قوم می پوشاندنت با پرچمت
#یامظلوم