#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه_مدح.....
مدح زهرا را همین جمله کفایت می کند
چادرش حتی یهودی را هدایت می کند
ظاهرا روی زمین آمد و الا بین عرش
تکیه بر کرسی زده بر ما حکومت می کند
نور زهرا ابتدائا خلق عالم کرده است
عاقبت هم نور او روزی قیامت می کند
انبیا هر یک گروهی را شفاعت می کنند
انبیا را یک به یک زهرا شفاعت می کند
گفت پیغمبر که زهرا پارهی جان من است
این روایت بر همه اتمام حجت می کند
محو نورانیت او می شود هفت آسمان
ساعتی که بین محرابش عبادت می کند
روزه می گیرد سه روز اما طعام خانه را
بین مسکین و یتیم و بنده قسمت می کند
ظاهرا نان می دهد دست گدا و باطنا
سائلش را فاطمه صاحبْ کرامت می کند
چشم هایش نه... همین خاک به روی چادرش
خلقِ صدها مجتهد مانند بهجت می کند
پای حیدر که وسط باشد هزینه می دهد
هرچه دارد فاطمه خرج ولایت می کند
ماجرای کوچه و مادر بیانش مشکل است
بغض پنهانِ حسن آن را روایت می کند
درد زهرا را کمی مقداد می فهمد فقط
رو گرفتن هایش از چیزی حکایت می کند
ضربه ای خورد و سرش بدجور بر دیوار خورد
تنگیِ کوچه بر این صحبت دلالت می کند
#محمد_جواد_شیرازی
926_56716737879749.mp3
2.99M
#شور_فاطمیه_حضرت_زهرا
سبک هر کو نکند فهمی
یا فاطمة الزهرا مولاتی اغیثینی
آب و گِل ما را چون با عشق تو بِسرشتند
آن مهر ولایت را ، اندر دل ما کشتند
بر باله گَهِ قدسی ، القاب تو بنوشتند
محتاج تو در محشر از خوب هم از زشتند
" یا فاطمه الزهرا مولاتی اغیثینی "...
صد آسیه و حوا ، خدمتگر درگاهت
عقل بشری عاجز ، از منزلت و جاهت
در قهر خدا سوزد ، کُنِین به یک آهت
روشن دو جهان گشته ، از چهره چون ماهت
" یا فاطمه الزهرا مولاتی اغیثینی "
تو عصمت کُبرایی ، صدّیقه و زهرایی
هم باعث ایجادِ ، آن عرش مُعلایی
تو همسر مولایی ، در مرتبه والایی
" یا فاطمه الزهرا مولاتی اغیثینی "
یا دخت رسول الله ، ما بار گنه داریم
مستأصل و گریانیم ، پرونده سیه داریم
کن مرحمتی زیرا ، ما دیده به ره داریم
از جمله گدایان ، امید به شَه داریم
" یا فاطمه الزهرا مولاتی اغیثینی "
#مناجات_مدح_حضرت_زهرا_س
وقتی هوای روضه ما باز مادری است
حال و هوای گریه ما جور دیگری است
وقتی که مادر همه ماست فاطمه
حسی که بین ماست، همانا برادری است
مداح و روضه خوان و سخنران و چای ریز
کارِ تمام ما درِ این خانه نوکری است
شاهان روزگار به ما غبطه می خورند
این نوکری خودش به خدا عین سروری است
این اشک ها نشان دل بی قرار ماست
عالم بداند اینکه دل شیعه مادری است
زهراست آن که وصف شکوهش نگفتنی است
زهراست آنکه شأنِ مقامش پیمبری است
زهراست آن که ام ابیهای احمد است
زهراست مادر همه ما، چه مادری است
زهراست آن که شیعه به او کرده اقتدا
از لطف فاطمه است، اگر شیعه حیدری است
زهراست آنکه در ره حیدر خمیده شد
بگذاشت سر به پای ولایت ... شهیده شد
#وحید_محمدی
زمزمه
توو کوچه ها زخمم نمک خورده
انگشتر خلقت ترک خورده
درد منو هیچ کس نمی فهمه
زهرام جلو چشمام کتک خورده
دستامو از دستت جدا کردن
توو شعله دنبال تو می گردم
جوری زد و جوری زمین خوردی
سنگینی دستاشو حس کردم
دار و ندار زندگیم -
چیزی بگو حرفی بزن
خاکی میشه باز چادرت -
هر شب توو کابوسِ حسن
زهرای من زهرای من ۴
سبک : به سمت گودال
به سمت زهرا از
حجره دویدم من
« عَدو » جلوتر بود
دیر رسیدم من
فاطمه افتادو
ناله کشیدم من
لگد به پهلوش خورد
دیر رسیدم من
وای من از زهرا
وای من از زهرا
صدایی از بینِ
شعله شنیدم من
سینه ی زهرا سوخت
دیر رسیدم من
دود فراگیر بود
خوب ندیدم من
محسنِ من سقط شد
دیر رسیدم من
وای من از زهرا
وای من از زهرا
رو بدن زهرا
عبا کشیدم من
فاطمه از حال رفت
دیر رسیدم من
صدای سیلی از
کوچه شنیدم من
چشم ، پُر از خون شد
دیر رسیدم من
وای من از زهرا
وای من از زهرا
خیلی خجالت از
حسن کشیدم من
عصای مادر بود
دیر رسیدم من
صورت زهرا سوخت
آه کشیدم من
شکست گوشواره
دیر رسیدم من
وای من از زهرا
وای من از زهرا
#سینه_زنی_سنتی _حضرت_زهرا_س
#بعد_از_شهادت
#سبک می آید از ره منزل به منزل
من باغبانی افسرده حالم
در هجر یک گل بشکسته بالم
نقش گل بین آن در ودیوار
تا ابد باشد نقش خیالم
مظلومه زهرا، مظلومه زهرا
وای از آن میخ وپهلوی زهرا(س)
غنچه اش پرپر،آه و واویلا
دستان بسته کردم نظاره
در اوج غربت،گریان وتنها
مظلومه زهرا، مظلومه زهرا
از برم رفتی یار جوانم
تنها شدم من،ای مهربانم
گو چه سازم با ناله ی طفلان
ناتوان از این بار گرانم
مظلومه زهرا، مظلومه زهرا
آه از زمانه، با من چه کردست
بعد تو قلبم،محمل دردست
گرمی ونور کاشانه بودی
بی تو خانه ام تاریک وسردست
مظلومه زهرا، مظلومه زهرا
غسل ودفن تو بوده شبانه
آه از آن تشییعِ مخفیانه
درد سنگینی، باشد برحیدر
دخت پیمبر،شد بی نشانه
مظلومه زهرا، مظلومه زهرا
شاعر : اسماعیل تقوایی
واحد شهادت حضرت زهرا (س)
ماهِ علی
ای اولین فدایی راهِ علی
همیشه بودی یار همراه علی
خنده ی تو صورت دلخواهِ علی
یا فاطمه ۲ مدد یا فاطمه
یار علی
تا آخرین نفس هوادار علی
گره گشا شدی تو از کار علی
دستت شکسته شد علمدار علی
یا فاطمه ۲ مدد یا فاطمه
جانِ علی
به عشق تو شدم مسلمان علی
شکر خدا شدیم سلمان علی
مثل تو جان ما به قربان علی
یا فاطمه ۲ مدد یا فاطمه
ام الحسن
نگاهی کن به سفره ی خالی من
سینه زنای مجلست باز اومدن
چشم امیدشه به تو این سینه زن
یا فاطمه ۲ مدد یا فاطمه
ام الحسین
فقط یه جا رو دوس دارم از عالمین
توو حال سینه زنی و این شور و شین
پر می زنه دلم تا بین الحرمین
یا فاطمه ۲ مدد یا فاطمه
وحید محمدی
آذر ۱۴٠۳
#فاطمیه
#فاطمیه_واحد
#حضرت_زهرا_واحد
اَیْنَ بَقِیَّةُ اللهِ الَّتیِ لا تَخْلُو مِنَ الْعِتْرَةِ الْهادیِةِ
------------
کجایی ای امام بی قرینم
که از هجران روی تو غمینم
تویی حَبْلُ الْمَتیِن عالم و من
اسیر رشته ی حَبْلُ الْمَتیِنم
تویی ماه شب چشم انتظاران
شود آیا رخ ماهت ببینم
فقط مهر تو را دارم به سینه
فقط نام تو را من در طنینم
منم پروانه ی کوی تو مولا
که با شمع فراقت همنشینم
منم عاشق ترین دلداده ی تو
که باشد مُهر تو نقش جبینم
تو قرآن مُبین هرچه عاشق
وَ من رهپوی قرآن مُبینم
تو خورشیدی که می تابی به عالم
تو صبح روشنی ، باشد یقینم
الا ای باعث آرامش دل
نگاهی کن به احوال حزینم
برای من وصالت اصل باشد
فقط چشمم براه وصل باشد
بیا ای روشنای هر دو دیده
بیا ای جلوه ی صبح و سپیده
کجایی ای قرار بی قراران
امید مردم محنت کشیده
بیا تا بنگری ای یوسف عشق
چها بر ما ز هجرانت رسیده
تو خود می دانی ای مولای عالم
چه قامت ها که از هجران خمیده
ز قلب عاشقانت شعله خیزد
ز چشم عاشقانت خون چکیده
بخوان قرآن که اصل این کتابی
ز تو آئینه ی هستی دمیده
رسیده تا به مرز عشق و ایثار
هر آن کس صوت قرآنت شنیده
کجایی ای شفای زخم پهلو
دوای قلب زهرای شهیده
ازآن رو می چکد خون از دو چشمت
که بر نی رفته سرهای بریده
کجایی ای امید نا امیدان
ز تو احیا شود راه شهیدان
دلم تصویری از دریا بگیرد
سراغ یوسف زهرا بگیرد
کجایی تا که یک عاشق دوباره
کنار خیمه ات مأوا بگیرد
بهشت من کجایی تا دل من
مکان در سایه ی طوبا بگیرد
تویی چون لَیْلَةُ الْقَدْر و دل من
برای دیدنت احیا بگیرد
بگیر از لطف و احسان دست ما را
که دست بنده را مولا بگیرد
به پایت می رساند عشق خود را
وَ کار عاشقی بالا بگیرد
بیا تا مادرت زهرای اطهر
کنار چشم تو نجوا بگیرد
علی از داغ زهرا سوزد امّا
مزارش را به بر شب ها بگیرد
علی در اوج غربت مانده اما
ره اندوه در صحرا بگیرد
بیا ای مرهم زخم دلِ زار
بیا ای ماه و مهتاب شب تار
**
محمود تاری «یاسر»
خزان زود رس
بیمار من که دیده گهربار می کنی
اشکی نثار گلشن ایثار می کنی
از یک خزان زود رسی گلشن مرا
با این نسیم درد خبردار می کنی
می خوانی از نگاه علی راز سینه را
هرگه نظر به دفتر اسرار می کنی
دارم به دوش بار گرانی ولی مرا
بایک نگاه گرم سبکبار می کنی
سرتا به پای دردی و لبخند می زنی
برمن تو مهر خویشتن اظهار می کنی
ای همدم و امید و مسیحادم علی
بیماری و طبابت بیمار می کنی
گل کس ندیده ،تکیه به دیوار غم دهد
ای گل چرا تو تکیه به دیوار می کنی
ای چلچراغ زندگیم گر شوی خموش
روز مرا ز غصه شب تار می کنی
زین شرح سینه سوز«وفایی» دگرمگو
دل را به داغ و درد گرفتار می کنی
#سیدهاشم_وفایی
https://eitaa.com/madhanshora
انسیة الحورا
بیمار من گرچه به رنگ ماهتابی
هم زهره ی الزهرائی وهم آفتابی
ای انعکاس سوره ی قدر شب قدر
آئینه ای ،نوری، زلالی، مثل آبی
درآسمان غربتم خورشید مهری
برشب پرستان همچنان تیر شهابی
روز مرا باسوختن گرمی ببخشی
شام غریبی مرا شمع مذابی
یک شب به چشمت خواب راحت من ندیدم
ماندم کنون بیدار شاید تو بخوابی
انسیة الحورای من ازبس کبودی
گوئی که پوشیده است رویت را نقابی
دیشب چه گفتی با خدا وقت نیایش
کامشب توهمرنگ دعای مستجابی
داری وصیت می کنی شب دفن گردی
امّا برای غربتم در انقلابی
امروز دیگر بسترت راجمع کردی
ازچه برای رفتنت بی صبرو تابی
ازبیم هجران توای شمع امیدم
یک آسمان غم دارم وقلب کبابی
یافاطمه جان حسین وزینبینت
در روز محشر از «وفایی »رخ نتابی
#سیدهاشم_وفایی
https://eitaa.com/madhanshora
وقت جدایی
اکنون رسیده ، وقت جدایی
من می شوم در، رهت فدایی
تومی مانی واین درو دیوار
خدانگهدار خدا نگهدار(2)
دیگر ننالم ، ا زسوز بازو
شبها نگریم، از درد پهلو
رفتم زدنیا ، با چشم خونبار
خدانگهدار خدا نگهدار(2)
غُسلم بده با، اشک غم وتب
مرا کفن کن ، درنیمه ی شب
تا کمتر سوزی، زآه شرربار
خدانگهدار خدا نگهدار(2)
ترسم زجان ، تو ناله خیزد
کز پهلوی من، خونابه ریزد
ترسم که بینی ،توجای مسمار
خدانگهدار خدا نگهدار(2)
چشمت فتد چون، بر روی نیلی
برچهره ی خود ، مزن توسیلی
زین غُصه گردی، عمری عزادار
خدانگهدار خدا نگهدار(2)
پیش حسینم ، کمتر فغان کن
خاکسترم را، درشب نهان کن
توماندی واین ، گل های گلزار
خدانگهدار خدا نگهدار(2)
دفنم چوکردی ، بنشین کنارم
قرآن بخوان بر، روی مزارم
ترسم زقبر و، ازآن شب تار
خدانگهدار خدا نگهدار(2)
#سیدهاشم_وفایی
https://eitaa.com/madhanshora