eitaa logo
عاشقان ثارالله مشهد و قم مقدس
727 دنبال‌کننده
25 عکس
2 ویدیو
63 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ای همسر شیر خدا مولاتی یا ام‌البنین ام الادب ، ام الوفا مولاتی ام البنین مولاتی یا ام البنین تا آمدی در خانه ی شاه عرب ام البنین خود را کنیز فاطمه دادی لقب ام البنین مولاتی یا ام البنین هم مصطفی هم مرتضی بانو دعایت کرده اند هم بچه های فاطمه مادر صدایت کرده اند مولاتی... ای بانو از آن لحظه که نام تو شد ام البنین نذر حسین کردی چهار فرزند خود ام البنین مولاتی ام البنین از ریشه های چادرت می ریزد احسان و وفا پروده ی دامان توست سقای دشت کربلا مولاتی یا ام البنین خوب شد نبودی تا ببینی کربلا ام البنین دست اباالفضل تو شد از تن جدا ام البنین واویلتا واویلتا واویلتا ام البنین بر چشم عباست زدند تیر از جفا ام البنین تا مشک او  شد پاره پاره در کنارِ علقمه عباس تو شرمنده شد از بچه های فاطمه خوب شد ندیدی خیمه ها دارد به غارت می رود راس ابالفضل رو نی، زینب اسارت می رود
زمزمه_شهادت_حضرت_ام_البنین سلام‌الله‌علیها زمینه الهی بمیرم که ام البنین شده آسمونش بدونِ قمر شده وقتِ پیری بدونِ عصا بمیرم که دیگه نداره پسر ▪️واویلا واویلا واویلا حسین بنازم به این بانویِ باوفا شده الگویِ روضه در عالمین با اینکه پسر داده توو کربلا روو خاکا میشینه میگه وای حسین ▪️حسین جان حسین جان حسین جان حسین براش گفته زینب یه صبح تا غروب به آتیش کشیدن همه هستِ شو نشون داد ،موهاشو به ام البنین نشون داد کبودیّه رو دست شو ▪️حسین جان حسین جان حسین جان حسین براش گفته زینب حرم ریخت بهم همینکه علمدارشون خورد زمین هنوز جایِ پایِ سنان و اَنَس روی چادرا مونده، مادر ببین ▪️حسین جان حسین جان حسین جان حسین از اون موقعی که براش گفت یکی زمشک وعلی اصغر وقحطِ آب میومد شبا دیده گریون می گفت: نشد آب بیاره حلال کن رباب شنیدم به چشماش یکی تیر زده دودستِ رشیدش جدا شد ز تن همونا که میترسیدن از نگاش دُرست چشم توی چشم عمودش زدن ▪️حسین جان حسین جان حسین جان حسین رقیه شبی که سر و بوسه زد صدا زد بابا جون عمومون کجاست خبر داره اصلا که ما رو زدن مگه جایِ دختر زیرِ دست وپاست ▪️حسین جان حسین جان حسین جان حسین بگو با عمو گوشوارم گُم شده بگو حرمله حرف بد می زنه بگو بچه ها مسخرم می کنن لباسای پاره عذابه منه ▪️حسین جان حسین جان حسین جان حسین شاعر: قاسم نعمتی
غمِ دلِ امّ بنینه غمت روضه ی بازه چهره ی درهمت خیلی عوض شدی عزیز دلم منو حلال کن اگه نشناختمت اشک غریبی توی چشمام نشست مثل سر تو پشت من هم شکست زینبِ من بیا بگو دروغه این که میگن حرمله دستاتو بست حقیقته انگاری خواب نبودم ناراحتم پیش رباب نبودم بدجوری آبرو ریزی کرده شمر کاشکی من از بنی کلاب نبودم آسمونم رو بی قمر كی ديده پروانه ی بدون پر كی ديده ام بنين بهم نگی حق داری ام بنين بی پسر كی ديده سربریدن امید و احساسمو تبر زدن ساقه های یاسمو خواستی چهارتا قبر اگه بسازی کوچیک درس کن واسه عباسمو رفت و دل اهل حرم خالی شد دست امیر لشگرم خالی شد یه جور زدن با تیر به چشم نازش کاسه ی چشم پسرم خالی شد توو علقمه راهشو بند آوردن چی به روز قد بلند آوردن گریه م از اینه توی بزم شراب سرش رو با بگو بخند آوردن سراغشو از این و اون میگیرم جونی ندارم ولی جون میگیرم حالا که مادر نداره حسینم خودم میام براش زبون میگیرم بهم بگو كه نور عينم كجاست بگو غريب عالمينم كجاست جمعيت كاروونت كم شده فقط بگو، بگو حسينم كجاست روزی که رفت فکر اجل نکردم پیشش به دلشورم محل نکردم نخواستم حس کنه که بی مادره عباسمو اگه بغل نکردم گفتی تموم دشتو دشمن گرفت تک تک بچه هامو از من گرفت زینب من بگو آخر کی اومد؟! سر حسینمو به دامن گرفت عزیز من همینکه راه دور رفت شادی دیگه از این دل صبور رفت نمیتونم باور کنم هنوزم سر حسینم میون تنور رفت مردم شهر سر به سرم نذارید زخم زبون رو جیگرم نذارید گریه ی من فقط برا حسینه گریه مو پای پسرم نذارید غم ام ربابه که به غم اسیره طفل خیالیشو رو دست میگیره شبا هی از خواب میپره هی میگه آبش بدید ، آبش ندید ، میمیره رباب نميشه با غم تو سر كرد بدون گريه شبارو سحر كرد درد منو درد تو مثل همه حرمله دوتامونو بى پسر كرد
او حضرت خاتون عالم ما گدایش شد دستگیر عالمی دست دعایش باید بگیرد چادر ام البنین را هر کس که افتاده عقب کرببلایش پیر و جوان کربلا را داده حاجت شنبه به شنبه سفره های بی ریایش مادربزرگم بچه هایش را سپرده بر معجزات سفره ی مشکل گشایش هر سال می گیرند اجر نوکری را گریه کنان فاطمیه در عزایش دار و ندار او فدای کربلا شد دار و ندار کربلایی ها فدایش عباس در دامان او رب ادب شد رحمت به شیر پاک و شیر با وفایش این شیر زن با گریه دنیا را به هم ریخت مروان کشد آه از جگر با های هایش تازه نکن داغ دلش را ای مدینه دیگر نزن ام البنین او را صدایش ای آسمان خون گریه کن بر غربت او این پیر زن در علقمه مانده عصایش اشک بشیر از این همه ایمان در آمد او نیست اصلا فکر آقازاده هایش ای کاش او پیری زينب را نمی دید شد مرگ ، بعد از کربلا تنها دعایش ام البنین ِ بی بنین را عاقبت کشت داغ حسین و راس از پیکر جدایش
پسرهای مرا کشتند! دیگر- مسلمانان مرا مادر نخوانید پریشانم پریشانم پریشان مرا أم البنین دیگر نخوانید شنیدم دستِ عباسم قلم شد به خاک افتاد با پیشانی از زین بشیر از کربلا آورده سوغات برایم صد هزاران داغِ سنگین دلم آشوب شد، قلبم تکان خورد شد آن لحظه که مَشکش تیرباران حلالم کن شدم شرمندهٔ تو... «علیِ مرتضی ای شاه مردان» شنیدم قامتش شد إزباً إربا میانِ روضه می میرم بزودی چه بد کشتندعلیِ اکبرم(ع) را «اگر دردم یکی بودی چه بودی»؟! بمیرم!...ضربه هایِ کُندِ خنجر دلیل گریهٔ چشم ترم شد حسینم(ع) عاقبت لب تشنه جان داد «فلک دیدی چه خاکی بر سرم شد»؟! دلش آشفته شد؛ شد بی برادر فدای زینبم(س) تنهایِ تنها... لب گودال، آن لحظه که میخوانْد «گلی گم کرده ام می جویم او را» کنار پیکرِ بی سر، گمانم چنین گفته ست بی صبرانه، ممتد «من از درمان و درد و وصل و هجران پسندم آنچه را جانان پسندد» نبودم تا ببوسم صورتش را شنیدم داشته حالِ وخیمی رقیه(س) سخت سیلی خورده از زجر(لع) «یتیمی درد بی درمان یتیمی» منِ أم البنین را پیر کرده غم ِ بی بی رباب و اینکه شبها- -میان خواب میگوید عزیزم... لالالالا لالالالا لالالا!
ای همسر شیر خدا مولاتی یا ام‌البنین ام الادب ، ام الوفا مولاتی ام البنین مولاتی یا ام البنین تا آمدی در خانه ی شاه عرب ام البنین خود را کنیز فاطمه دادی لقب ام البنین مولاتی یا ام البنین هم مصطفی هم مرتضی بانو دعایت کرده اند هم بچه های فاطمه مادر صدایت کرده اند مولاتی... ای بانو از آن لحظه که نام تو شد ام البنین نذر حسین کردی چهار فرزند خود ام البنین مولاتی ام البنین از ریشه های چادرت می ریزد احسان و وفا پروده ی دامان توست سقای دشت کربلا مولاتی یا ام البنین خوب شد نبودی تا ببینی کربلا ام البنین دست اباالفضل تو شد از تن جدا ام البنین واویلتا واویلتا واویلتا ام البنین بر چشم عباست زدند تیر از جفا ام البنین تا مشک او  شد پاره پاره در کنارِ علقمه عباس تو شرمنده شد از بچه های فاطمه خوب شد ندیدی خیمه ها دارد به غارت می رود راس ابالفضل رو نی، زینب اسارت می رود
صدقه سر شما کویر دریا شد کور اسمتون و برد و دید بینا شد گره کور شدم به شوق دستاتون که به لطف سفره ی شما گره وا شد اسمش مثل ، عصای موسی میشه توی اوج ، درد و گرفتاری ها ام البنین ، اگه دعا کنه برات الهم آمین میگه زهرا امشب باید حاجت بگیرم تا راضی نشی ازم نمیرم به حضرت صدیقه بگو که راضی شه واسه حسین بمیرم (شما ام بنینی اغیثنی اغیثنی اغیثنی) به فدای بعضی که توی گلو تونه وقتی بشیر داره روضه میخونه ما با روضه های مشک و آب می سازیم چشم شما برا رباب گریونه مادر بودی ، شما فقط میفهمی مادر وقتی ، با بچه شه خوشبخته وقتی بچه بمیره از بی آبی خیلی خیلی ، برای مادر سخته با این که بی آبی شدید شد اما عباست رو سفید شد رد سیلی ها واسه وقتی هستش که عباست شهید شد (شما ام بنینی اغیثنی اغیثنی اغیثینی) تکلیف خیمه مثل روز روشن شد سهم عباس تو که عمود آهن شد اون معجری که از خاک مبرا بود مجروح رفت و اومدای دشمن شد ام البنین،  گریه کن از این جای روضه دیگه ،مصیبت گوداله ام البنین نگا کن این زخما رو جای رد کشیدن خلخاله تن هاشون زیر دست و پا بود سر هاشون روی نیزه ها بود زینب رو همسایه اش نمی‌دید اونجا بین نامحرما بود (شما ام بنینی اغیثنی اغیثنی اغیثنی)
پسرام قوربون اشکای، پسرای زهرا جون ناقابل دارم اونم، به فدای زهرا می میرم تا زینب بم مادر، میگه جای زهر آخه برای زینب، چجوری مادر باشم؟ من اومدم اینجا که، کنیز حیدر باشم بم نگید فاطمه، تازه میشه غمای زینب جونمو می‌گیره، بغضه توی صدای زینب من بمیرم برای زینب من بمیرم برای زینب خودم و هر چارتا فرزندم، به فدای زینب دسته گلهام باشن تو جمعِ، شهدای زینب به ابالفضلم گفتم باشه، خاک پای زینب به بچه هام گفتم که، حسینی مذهب باشن پسر بزرگ کردم که، غلام زینب باشن زندگیشون باید، بگذره توو هوای زینب نذرشون می‌کنم، واسه‌ی کربلای زینب تا بمیرن برای زینب من بمیرم برای زینب شنیدم عاشورا توو صحرا، گذر غم افتاد هجوم آوردن سمت خیمه، وقتی پرچم افتاد دستای عباس از تن افتاد، که حسینم افتاد آخه تا عباسم بود، کسی مگه جرأت داشت؟ حسین ابالفضلو داشت، تو زانوهاش قدرت داشت دیگه باید فقط، اشک بریزم برای زینب آخ که جای طناب، مونده رو دست و پای زینب من بمیرم برای زینب من بمیرم برای زینب