بسم الله الرحمن الرحیم
یاجوادالائمه
ما دهِ ویرانیم و خانهی آباد عشق
هرچه بادا باد یار و هرچه بادا باد عشق
شعله و پروانه و خاکسترِ بر باد عشق
دادِ عشق و یادِ عشق و هرچه در فریاد عشق
عشق لبخندِ رضا و وان یکاد فاطمه است
عشق یعنی یا علی یعنی جواد فاطمه است
عاشقان بیچتر در شرشر باران خوشاند
با وجودت با گرفتاری گرفتاران خوشاند
تو کریمی و کریمان با بدهکاران خوشاند
با خیالِ جمع با تو آبرو داران خوشاند
کعبه میبوسد همیشه خاک این درگاه را
جبرئیل امشب بخوان مدح جوادالله را
اخم اگر دارد فلک ابرو گشادِ ما که هست
گیرم، اما عاشقیها بر مراد ما که هست
ما به یاد او اگر نه او به یاد ما که هست
بی کسم گرچه ولی بابالجواد ما که هست
بعد از این دنیای ما دنیاتر از این حرفهاست
آنکه امشب آمده آقاتر از این حرفاست
نذر کردم نذر چشمش کارِ دنیامان گرفت
تا که گفتم یا علی دنیا به من آسان گرفت
ظرف آبی خواستم دیدم ولی باران گرفت
آنقدر بخشید ما را آنقدر... طوفان گرفت
با حسن یک روح اما در دو تن، میخوانمش
مینویسم یا جواد و یا حسن میخوانمش
یک سحر بین حرم پرواز در پرواز شد
پنجرهفولاد رفتم درد و دل آغاز شد
صد گره در هر گره بودم ولی اعجاز شد
تا که گفتم جان تو جان جوادت باز شد
من که تا عمر است در پیش تو مهمانم چه غم
با علیِ اکبرِ شاه خراسانم چه غم
تا شدم با نام تو مأنوس رفتم کاظمین
من کبوتر بچهام از طوس رفتم کاظمین
شکر از پیش رضا پابوس رفتم کاظمین
از غمِ دنیا ی پُرکابوس رفتم کاظمین
شکر هی محو دو گلدسته دو گنبد میشویم
از نجف تا کاظمین از کربلا رد میشویم
تو تجلیِ علی تو انعکاس فاطمه
بوی سیب کربلا و عطر یاس فاطمه
ای به تو مشغول هر لحظه حواس فاطمه
از همان اول پُر از حسِ تقاص فاطمه
در کنار قائم زهرا قیامت دیدنی است
ای جوانِ آل حیدر انتقامت دیدنی است
(۴۰۳/۱۰/۲۱حسن لطفی )
#امام_علی #مدح_امام_علی
در الفبا از الف تا حرف یا یعنی علی
نقطه آغاز قرآن زیر با یعنی علی
آفرینش را علی آغاز و پایان است و بس
ابتدا یعنی علی و انتها یعنی علی
نوح کشتیبان نمی شد ، نوح کشتی ساز بود
کشتی از طوفان گذشت و ناخدا یعنی علی
بی علی آتش جهنم با علی آتش یهشت
با خلیل الله کرد آتش وفا یعنی علی
دستگیر هر اولوالعزم است موسی هم اگر
اژدهای معجز آورد از عصا یعنی علی
اینکه می گوییم : پیغمبر ، شباهنگام بود
در حرا گرم تکلم با خدا یعنی علی
گفت : اقرا باسم ربک ، در جواب جبرئیل
اینکه گفت احمد علی جان پیش آ ، یعنی علی
نفس پیغمبر علی و نفس حیدر مصطفی
مرتضی یعنی محمد مصطفی یعنی علی
پنج تن زیر کسا جمعند یعنی فاطمه
فاطمه در راه حیدر شد فدا یعنی علی
هرچه را حیدر بخواهد می پسندد فاطمه
هل أتی زهراست آری هل أتی یعنی علی
حق علی احمد علی حیدر علی زهرا علی
کُلُهُم نورند از این رو مجتبی یعنی علی
با شکستن می شود تکثیر هر آئینه ، پس
ای برادر ترجمان کربلا یعنی علی
#محسن_ناصحی
#امام_علی #مدح_امام_علی
باید که تو را عالیِ اعلا بنویسم
در شعر و غزل یکسره زیبا بنویسم
باید بزنم نام تو را بوسه ای از عشق
در هر دو جهان سیّد و مولا بنویسم
از عطرِ نگاهِ تو خدا معجزه ای ساخت
اینکه به ولای تو تولّا بنویسم
باید که تو را از همه ی مردمِ دنیا
غمخوارِ دلِ حضرتِ طاها(ص)بنویسم
شد عطرِ نسیمِ تو پراکنده به عالم
از نازِ نفس های تو زهرا(س)بنویسم
حیدر شده ای تا که تو را با قلمِ نور_
بر پیکره ی عرشِ معلی بنویسم
هر جا که بوَد نامِ تو ما قبله نداریم
من روی تو را قبله ی دنیا بنویسم
تو برکه ی عشقی و جهان تشنه ی جامت
از جامِ غدیرِ تو گوارا بنویسم
ایوانِ طلای تو مرا باغِ بهشت است
در عشق گمم کردی و پیدا بنویسم
در محضرِ والای شما نذرِ من این است
تا هست مرا عمر ز مولا بنویسم
من عشقِ علی(ع)را به دو عالم نفروشم
بر لوحِ دلم عاشق و شیدا بنویسم!
#هستی_محرابی
❃﷽❃
#مدح
#حضرت_علی_علیه_السلام
#فقط_حیدر_امیرالمومنین_است
┄┅═✼✵𑁍✵✼═┅┄
علـی ! ای باب شهــر علم احمـــد
علـی ! ای حــافــظ جان محمــّـد
علــی ! ای عــالِــمِ عـــالــیِ اعـــلا
علــی ! ای زینــتِ عـــرش مُعــــلّا
علی ! ای آیـه آیـه خــــط قـــرآن
علی ! ای یـکّـــه تاز عدل و میـزان
علـی ! ای مظهـــر کــلّ عجـــایب
نبــی را بهتـرین همـــراه و نایب
علی ، شاهنشه مردانِ مرد است
علی ، پیــروز میـدان نبـرد است
علی جان رسول ، آغاز و پایان
علی ختـم رسالت ، اصـل عرفان
اگر گویم بشر ، در شـأنتان نیست
زمین ، جایی برای آسمـان نیست
زمیــن مانـدی ولیــکن بو ترابــی
امیــر خـــاک و نار و باد و آبـــی
نه تنهــــا ســـرور کــل زمینـــی
دو عــالــم را امیــــرالمومنیــنی
حضــورت معنیِ ختـمِ رســـالت
ز تو آغـــاز شـــد راه امــامت
ز "عیـن" نام تـو عشـق آفــریدند
میان سینــهٔ هــر شیعــه چیـدند
لِوای سبـــز اســلام است "لامت"
بلاغـت می چکــد از هـر کـلامت
و ذکر "یاعلـی" از "یاء" نوشتیم
گِل و آبِ دل از عشقت سرشتیم
بشــر مانند تو هــرگز ندیده ست
خــداوندت تو را تک آفریده ست
علی دست خـداوند کــریـم است
علی تنهــا صراط مستقیــم است
┄┅═✼✵𑁍✵✼═┅┄
رقیه سعیدی(کیمیا)
💚💐💚💐💚
#شاهکار زیبا از فواد کرمانی در #مدح حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام
🍃🌺🌺🍃🌺🌺🍃
نه مراست قدرت آنکه دم، زنم از جلال تو یا علی
نه مرا زبان که بیان کنم ، صفتِ کمال تو یا علی
شده مات عقل موحدین ، همه در جمالِ تو یا علی
چو نیافت غیر تو آگهی، ز بیانِ حالِ تو یا علی
نبرد به وصف تو ره کسی ، مگر از مقالِ تو یا علی
هله ای مُجلّیِ عارفان ، تو چه مطلعی تو چه منظری
که ندیدهام به دو دیدهام ، چو تو گوهری چو تو جوهری
هله ای مولّه عاشقان، تو چه شاهدی تو چه دل بَری
چه در انبیا چه در اولیا ، نه تو را عدیلی و هم¬سَری
به کدام کس مَثلت زنم که بُوَد مثالِ تو یا علی
توئی آنکه غیر وجود خود ، به شهود وغیب ندیدهای
فَقرات نفس شکستهای ، سُبحاتِ وَهم دریدهای
همه دیدهای نه چنین بود شه من تو دیدهی دیدهای
ز حدودِ فصل گذشتهای ، به صعودِ وصل رسیدهای
ز فنای ذات به ذاتِ حق ، بُوَد اتّصال تو یا علی
چو عقول و افئده را نشد ، ملکوتِ سرّ تو مُنکشف
همه گفتهاند و نگفته شد ، ز کتابِ فضل تو یک الف
ز بیانِ وصف تو هر کسی ، رقم گمان زده مختلف
فصحای دهر به عجز خود ، ز ادایِ وصف تو معترف
بُلغای عصر به نطقِ خود ، شدهاند لالِ تو یا علی
تویی آن که در همه آیتی، نگری به چشم خدای بین
شده از وجودِ مقدّست ، همه سرّ کَنزِ خفا مبین
تویی آن که از کُشِفَ الغطا ، نشود ترا زیاده یقین
ز چه رو دَم از أنا ربکّم نزنی ، بزن بدلیل این
که به نورِ حق شده منتهی ، شرفِ کمال تو یا علی
#دروصف حضرت علی علیه السلام
تنظیم مداح طالبی
🍃🌺🌺🍃🌺🌺🍃
.
#مدح_امیرالمؤمنین
تداعی میکند ابروی او نازک خیالی را
منظّم می کند گیسوی او آشفته حالی را
تجلی کرد و از یک جلوه اش عالم پدید آمد
خدا از روی و مویش ساخت ایام و لیالی را
نجف رفته چه داند حال ما دور از نجف ها را
چه داند اهل دریا ، حس و حال خشکسالی را؟!
مسیری نیست غیر از اشک تا دریای لطف او
به گریه جلب میسازد گدا لطف موالی را
به جمع عاشقان عیب است چشم خُشک آوردن
کسی در بزم هرگز برندارد جام خالی را
خجالت از عبادت بیشتر مقبول می افتد
به جای فعل از ما میخرد این انفعالی را
به روی فرش صحنش تا نشستم خوب فهمیدم
سلیمان نیز از صحن علی بردست قالی را
اگر ساقی تو باشی ، جان فدای جام میسازم
که در جنت نخواهم یافت حتی این زلالی را
علی و عالی و اعلی ، علی و عالی و اعلی
که معنا میدهد غیر از تو این اوصاف عالی را؟!
برای گفتن از وصفت زبان شاعران لال است
تقبل کن ز لطف از ما همین اشعار لالی را
#عاصی_خراسانی
#علی_مقدم✍
۳۰شوال ۱۴۴۲
نجف ، حرم #امیرالمؤمنین علیه السلام
#امیرالمومنین_ع_مدح
دفتر وصف تو یک عمر روایت دارد
بردن نام تو هم حکم عبادت دارد
در مقام تو همین نکته کفایت دارد
که خدا نیز به نام تو ارادت دارد
حالمان خوب نبوده است ولی خوب شدیم
تا که خواندیم کمی نادعلی خوب شدیم
کوهی از عشق نه، اما پر کاهی دارد
سینه ای کز غم دوری تو آهی دارد
نوکر شاه نجف منصب شاهی دارد
دل ما نیز به ایوان تو راهی دارد
ما گرفتار تو هستیم ولی آبادیم
پای ایوان طلای نجفت افتادیم
ما که هستیم گدای تو و فرزندانت
پشت ما هست دعای تو و فرزندانت
مقصد ماست خدای تو و فرزندانت
جان عالم به فدای تو و فرزندانت
ای دو عالم نخی از تار عبایت حیدر
خلق عالم شده یک کار عبایت حیدر
ما که هستیم فقط بنده ی سلطان نجف
اعتکاف دل ما هست به ایوان نجف
زنده شد خاک زمین با نم باران نجف
حسرت ماست فقط آب نجف نان نجف
ما خدا را وسط صحن تو پیدا کردیم
چِقَدَر در حرمت گریه به زهرا کردیم
از نفس های تو هر لحظه خدا می ریزد
از قنوت سحرت عطر دعا می ریزد
از قدم های تو هم گرد شفا می ریزد
از دو دست کرمت آب بقا می ریزد
بس که اوصاف تو هم جلوه ی پیغمبر داشت
جبرئیل آب وضویت به تبرک برداشت
شاه، هم سفره ی پیران و فقیران بشود؟
مرکب بازی اولاد شهیدان بشود؟
رازق نیمه شب خان یتیمان بشود؟
این فقط با هنر دست کریمان بشود
عالمی مست از این شیوه ی سلطانی توست
ما همه مور و جهان ملک سلیمانی توست
قنبرت باشم اگر ملک سلیمانم چیست؟
نوکرت باشم اگر بوذر و سلمانم چیست؟
غیر نام تو مگر ذکر فراوانم چیست؟
غیر این عشق مگر برکت ایمانم چیست؟
تا ابد ذکر لب این دل آگاهم باش
اشهد ان علیا ولی الله ام باش
غیر تو کیست کسی جان پیمبر بشود
یا که با حضرت صدیقه برابر بشود
یا که نامش همه جا زینت منبر بشود
ابداَ هیچ کسی حضرت حیدر بشود
تو فقط آمده ای ساقی کوثر باشی
جانشین نبی از بعد پیمبر باشی
قصد اگر وصل تو، هجران وطن می چسبد
گر چه شیرینی اسمت به دهن می چسبد
ذکر این جمله به دل ها عملاً می چسبد:
بعد نام تو فقط ذکر حسن می چسبد
بعد از این قافیه حیران حسن خواهد شد
عین ایوان تو ایوان حسن خواهد شد
حرم و گنبد و باران! چقدر رویایی
گوشه ی خلوت ایوان! چقدر رویایی
وسط صحن، چراغان! چقدر رویایی
گفتن ذکر حسن جان! چقدر رویایی
می رسد آنکه امید تو و من خواهد بود
او همان بانی ایوان حسن خواهد بود
شاعر: #وحید_محمدی
#امیرالمومنین_ع_مدح
بسم علی حضرت رحمان علی
باطن نورانی قرآن علی
نفس علی، روح علی، جان علی
منکر تو نیست مسلمان علی
بنده الله شدم با علی
یا علی یا علیو یا علی
کیست علی آینه دار خدا
جانِ نبی بود و نگار خدا
بوده به دستش همه کار خدا
در دل ما هست کنار خدا
ای نجفت کعبه دلها علی
یاعلی و یاعلی و یاعلی
هرکه نشد خارِ درت، خوار شد
حب تو میزان شد ومعیار شد
خال لبت کعبه ی سیار شد
شیعهی تو اصل و نسب دار شد
خورده به قنبر نسب ما علی
یاعلی و یاعلی و یاعلی
صدق تویی صادق و اصدق تویی
حیدری و قادر مطلق تویی
فاتح کارزار خندق تویی
حکم رسول است فقط حق تویی
پس همه باطلند الا علی
یاعلی و یاعلی و یاعلی
گوش بفرمان لبت آفتاب
حب تو ایمان شد و بغضت عذاب
باتو حساب بدی ام بی حساب
جای نبی در شب هجرت بخواب
گفت نبی بین خطرها علی
یاعلی و یاعلی و یاعلی
سنگ تو بر سینه زدن دین ما
نوکریت مذهب و آیین ما
سر بزن ای شاه به تدفین ما
کاش بیایی دم تلقین ما
زود به دادم برس آنجا علی
یاعلی و یاعلی و یاعلی
روی جهاز شتران ماه شو
روشنی آخر این راه شو
کوری آن چند نفر شاه شو
رخبنما و ولی الله شو
نیست کسی غیر تو مولا علی
یاعلی و یاعلی و یاعلی
آه که هنگام عداوت شد و..
بر ولی الله خیانت شدو..
پشت علی خلوت خلوت شدو..
پشت در خانه قیامت شدو..
گفت در آن فاجعه زهرا علی..
یاعلی و یاعلی و یاعلی..
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
#امیرالمومنین_ع_مدح
#صلوات
با عشق علی دلت صفا خواهد کرد
از غصه و غم تو را جدا خواهد کرد
تو یک صلوات نذر حیدر بفرست
بعدش به تو فاطمه دعا خواهد کرد
شاعر: #روح_الله_قناعتیان
#مدح_امیرالمومنین_حضرت_علی
( علیه السلام )
امیرالحق، امیرُالعشق،
امیرُالمومنینی تو
خدایی یا بشر؟ حیدر!
نه آنی تو، نه اینی تو
تو را خواندند بیهمتا
و رقصیدند درآتش
علی! تقصیر اینان چیست؟
وقتی اینچنینی تو
زبان شاعرانت میشوم،
میپرسم از خالق :
چگونه آفریدت ؟
کاینچنین شورآفرینی تو
گواهی میدهد خاتم ،
که خاتمبخشِ عشّاقی
الا یا ایها السّاقی !
سخاوت را نگینی تو
در ایمان و نبرد و هر فضیلت ،
اولین هستی
فقط در بازگشت از جنگ ،
حیدر! آخرینی تو
چه جای حیرت؟
او باید که شیر کربلا باشد
اگر استاد پیکارِ
یلِ اُمالبنینی تو
تو فاروقی، تو فرقانی،
تو میثاقی، تو میزانی
صراطالمستقیمی تو،
امامالمتّقینی تو
قسیمُ النّار و الجنّت ،
امیر هیبت و غیرت
امانی تو، امینی تو،
علی! حِصن حصینی تو
تو شیر حق، تو کراری ،
ولیالله و قهاری
درِ علمِ نبی و نفسِ
ختمُ المرسلینی تو
یداللهی و سیفالله ،
روحالله و سرّالله
امیناللهی و یعسوبی
و حبلالمتینی تو
معالحقی و وجهالله ،
نورالله و عینالله
چه میماند دگر از حق؟
همین است او، همینی تو
همه یک سو، تویی ساقی،
تو در عینالبقا ، باقی
علی! عینالحیاتی تو،
علی! عینالیقینی تو
#شاعر_قاسم_صرافان
مصرع ناقص من کاش که کامل می شد
شعر در وصف تو از سوی تو نازل می شد
شعر در شأن تو شرمنده به همراهم نیست
واژه در دست من آنگونه که می خواهم نیست
من که حیران تو حیران توام می دانم
نه فقط من که در این دایره سرگردانم
همه ی عالم و آدم به تو می اندیشد
شک ندارم که خدا هم به تو می اندیشد
کعبه از راز جهان راز خدا آگاه است
راز ایجاز خدا نقطه ی بسم الله است
کعبه افتاده به پایت سر راهت سرمست
«پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست»
کعبه وقتی که در آغوش خودش یوسف دید
خود زلیخا شد و خود پیرهن صبر درید
کعبه بر سینه ی خود نام تو ای مرد نوشت
قلم خواجه ی شیراز کم آورد، نوشت:
«ناگهان پرده برانداخته ای یعنی چه
مست از خانه برون تاخته ای یعنی چه»
راز خلقت همه پنهان شده در عین علی ست
کهکشان ها نخی از وصله ی نعلین علی ست
روز و شب از تو قضا از تو قدر می گوید
«ها علیٌ بشرٌ کیفَ بَشر» می گوید
#سید_حمیدرضا_برقعی
ای قطره در حوالی دریا قدم مزن
ای ذره از ستایش خورشید دم مزن
حرف وجود را به زبان عدم مزن
کار تو نیست؛ مدح علی را قلم مزن
هرچند آرزوی من از او سرودن است
کی در توان بنده خدا را ستودن است
روزی اگر که خلق به وصفت زنند دم
یا شاعران شوند به مدح تو هم قسم
دریا شود مرکب و اشجار هم قلم
صدها هزار حافظ و سعدی و محتشم
لالند در بیان تو یا مرتضی علی
وقتی که هست وصف تو کار خدا علی
باید غزل نوشت گدای در تو را
باید سرود هر نفس قنبر تو را
من کیستم که وصف کنم بوذر تو را
باید که واژه واژه ی هر منبر تو را
دریایی از بحار، و یا الغدیر کرد
خود را چنان سخن، به کمندت اسیر کرد
پر کرد تا صدای خدا گوش کعبه را
روشن نمود خانه ی خاموش کعبه را
دیدار تو ربود ز سر هوش کعبه را
دیدند باز بودن آغوش کعبه را
یعنی که باده ریخت ز پیمانه ی خدا
دیدند حق درآمده از خانه ی خدا
راهی اگر به سمت خدا هست راه توست
غیر از خدا زمین و زمان در پناه توست
خوشبخت کیست؟! انکه هلاک نگاه توست
کعبه کجاست؟! کعبه همان زادگاه توست
کعبه همانکه در طلبت سینه میدرد
هر شب بر آستان نجف سجده می برد
گفتم نجف دوباره به غم مبتلا شدم
بی اختیار راهی ایوان طلا شدم
هر بار که مسافر کرب و بلا شدم
در آسمان شهر تو اول رها شدم
ای کوه! باز اذن به این کاه می دهی؟
ما را به خانه ی پدری راه می دهی؟
ای خانه ی تو خانه ی ما از قدیم ها
بابای مهربان تمام یتیم ها
هستند در پناه تو حتی رجیم ها
محشر نجاتمان بده از چنگ بیم ها
ای کاش روز حشر من اهل رجب شوم
با دست های فاطمه ات منتخب شوم
محمدعلي بياباني
🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟