eitaa logo
عاشقان ثارالله مشهد و قم مقدس
739 دنبال‌کننده
26 عکس
2 ویدیو
63 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
دم دمای آخر عمر منه چشامو نمی‌تونم تکون بدم زیر آفتاب بذارید بسترمو روا نیست من زیر سایه جون بدم کاش می‌شد برادرم بیاد پیشم غمامو بهش بگم دونه دونه راضی‌ام به اینکه بازم برا من با سر بریده قرآن بخونه غم کربلا رو من میگم، شما هر کس و دیدید بهش بگید چی شد آخه از بالای تل تو قتلگاه هیشکی اندازه‌ی من ندید چی شد یکی با نیزه به پهلوهاش می‌زد یه نفر عصا می‌زد روی تنش تنها بین یه سپاه افتاده بود بدجوری غریب گیر آوردنش لحظه لحظه تو هوای قتلگاه شبیه برگای پاییز شدم برا اینکه کمتر اونو بزنن حتی با شمر گلاویز شدم کی دیده بچه‌های انبیا رو با چنین وضعی اسارت ببرن سر شیش‌ماهه رو میبرن که هیچ حتی گهواره‌شو غارت ببرن سری که رو نیزه رفته رو کجا این‌همه با سنگ‌ نشونه میگیرن دختر بی پناه‌و آخه کجا راهشو با تازیونه میگیرن کجای دنیا دیدید که مردمی توی جشنشون عزادار ببرن کی دیده با لباس پاره زنو برا تحقیر به بازار ببرن اون‌روزا خیلی زیاد دقم دادن بدجوری تو غصه آبم کردن هیشکی سایه‌مم ندیده بود ولی راهی بزم شرابم کردن توی گودال، سر نی، بزم شراب هرجا رفت حسین، منم پشت سرش دل من تنگشه کاش این آخرا داداشم بیاد کنار خواهرش شاعر:
آسمان غباری از، لطف عام زینب است خاک، زیر سایه‌ی، مستدام زینب است دین حق قوام یافت از قیام غالبش پس کمال راه ما از کلام زینب است ما کجا و درک او، ما کجا و وصف او کوهپایه ایم ما، کوه نام زینب است نخل پر ثمر شدن، خواهر قمر شدن زینت پدر شدن، این مقام زینب است گر ز غم جدا شدیم، مست کربلا شدیم از دعای روشنِ صبح و شام زینب است خوش به طالع پدر، خوش به حال مادرم این کنیز فاطمه، آن غلام زینب است شاعر:
. وَ فِعْلُکُمُ الْخَیْرُ وَ عَادَتُکُمُ الْإِحْسَانُ وَ سَجِیَّتُکُمُ الْکَرَمُ… علیهم السلام عالم فدای نام دل آرای اهل بیت، شد اعتبارما ز تولای اهل بیت، ولله کس نیامده همتای اهل بیت، دارای ثروتیم و زاعطای اهل بیت، یعنی که هست مابودازهست اهل بیت، مجنون شدیم و ازنمک دست اهل بیت، فاخرکسی که ازگل اینان سرشته شد، اشرف لقب گرفت و امیر فرشته شد، در باب عشق مست مدیران رشته شد، بر قلب رهروان ولا این نوشته شد، گیرم شود که هردو جهانم از آن ما، هرگز نمی شویم و زیاران حق جدا، عاشق کسی بودکه زاهل اراده است، بر آستان شیر خدا سرنهاده است، درهردلی محبت ومهری فتاده است، ماعشقمان غلامی این خانواده است، این شد سبب که ما شرف خلق داوریم، تحت لوای حضرت زهرای اطهریم، داده صفا به عالم امکان صفایشان، حق آفریده کون و مکان را برایشان، چون کیمیا قسم به خدا خاک پایشان، حاتم بود گدای گدای گدایشان، این چشمه ای ازین یم پر از تلاطم است، باب الکرامتش تو ببین وادی قم است، اهل سخاوت اند و کرم کارشان بود، خیر الوری ز حرکت انظارشان بود، رشک بشر به میثم تمارشان بود، فخر زمانه ساءل دربارشان بود، شکرخدا که مستیم ازجام وباده شد، اسباب آبروی من این خانواده شد، باید زفضلشان همه دم گفتگو شود، شرح مقام و منصبشان موبه مو شود، مزد غلام درگهشان آبرو شود دنیا اگر اراده کنند زیر و رو شود، ما را چه میشود زکرم مبتلا کنند، خدمتگذار صحن و سرای ولا کنند، این از ازل همیشه شده اعتبار ما، ذکر و شعار هردم ایل و تبار ما، ما نوکریم و این سبب افتخار ما، دست نبی و شاه نجف سایه سار ما، تاکردگار حضرت مولا خدا بود، بی شک علی امیر و علی ناخدا بود، از خیرشان تمامی عالم بقا گرفت، هر ذره از محبت اینان بها گرفت، باید که نام اعظمشان را طلا گرفت، زانو زد و به رسم ادب کربلا گرفت، گفتم زکربلا، دل من پر بهانه شد، مرغ دلم به جانب گنبد روانه شد، یارب نفس بده که زجانانه دم زنم، دم از مقام طایفه ی محترم زنم، بی وقفه بهر آل عبا من قلم زنم، رنگی زعشق و عاطفه برباورم زنم، یارب مرا تهی ز مرام و وفا نکن، یک لحظه ای مرا تو از اینها جدا نکن، ✍ .
السلام علیڪ یا زینب کبری به احتــرامِ شــکوهِ همـیشه کامل تو سزد که سجده کند کوه در مقابلِ تو قسم به غیرتِ دریادلان یقیــن دارم فراتر از دلِ دریاست وسـعتِ دل تو تمامِ زینت هفت آسمان به نامِ علی و هست زینت نامِ علے فــضائل تو بلند مرتبه هستے و از عجایب نیست اگر که بوسه زند آسمان به محملِ تو تو آفریده شدے تا که زینِ اب باشی صفات حیـدرِ کرار گشتــه شاملِ تو امام هم به تو گفته است التماسِ دعا چه دیده بود حسین از تو و نوافلِ تو تو دست بسته شکستے غرورِ دشمن را اسیرِ عشــق ، امیران شــدند سائلِ تو اگرچه امِّ مصائب شــدے در اوجِ بلا اگرچه با غمِ ایام شــد عجین گِل تو....َ جمیل گشت به چشــم تو هر بلا زیرا هر آنچه میلِ خدا بوده گشته مایلِ تو به گوشه چشم تو از کف دهم دل و جان را نگاه کن که شــوم خاکِ پای بیدلِ تو قبول کن تو مــرا چون مدافعان حرم بگیر جان مــرا گرچه نیست قابل تو ************************ رضا یزدی اصل
دریا شده قطره تا به تو رو زده است ایـوب مقـابل تـو زانـو زده است ایثار و صداقت و حیا ، حضـرت صبر در قلـب حسینی تو اردو زده است
بانوی شهیده ای نخل ز غم خمیده زینب ای جانِ به لب رسیده زینب از بهر علی نسیم رحمت بر فاطمه نور دیده زینب بر صفحه ی عشق دست گردون تصویر تو را کشیده زینب ای داشته از غم حسین ات چشمان به خون تپیده زینب جامی ز بلا و درد و اندوه در کرب و بلا چشیده زینب ای کوه وقار جبهه ی عشق در سنگر حق شهیده زینب خورشید صلابت و کرامت از چهره ی تو دمیده زینب دیدی تو مصائب فراوان در گسترش عقیده زینب تو فصل بهار و ابر بودی بانوی حجاب و صبر بودی ------- احیاگر دین و مکتبی تو آئينه ی عشق زینبی تو هم زینت دامن پیمبر هم زینت مادر و اَبی تو تابنده تر از نگاه خورشید رویشگر ماه در شبی تو ای ماه فلک به دامن شب روشنگر روی کوکبی تو در مصحف لاله ها نوشتند قربانی راه مذهبی تو در دفتر صبر و استقامت ارزنده ترینِ مطلبی تو چون اشک چکیده از دو دیده چون آه نشسته بر لبی تو هم شعله ز داغ قتلگاهی هم سوخته زآتش تبی تو ای آن که ز اشک لاله چیدی مانند برادرت شهیدی -------- داغ تو و کربلا یکی بود آه تو و نینوا یکی بود با مادر خویش ناله کردی آنجا که فقط صدا یکی بود تو پیکر پاره پاره دیدی چون مقصد نیزه ها یکی بود سر گرم شهادتش هزاران ای وای که سر جدا یکی بود گلهای خزان به خیمه بودند خونین تنِ مبتلا یکی بود ای وای که قامتت دو تا شد آنجا که به خون رها یکی بود بر نیزه سری ز قتلگه رفت بر روی زمین بجا یکی بود با تو تنِ بی سری سخن گفت چون همنفس شما یکی بود صدها غم و درد شد پدیدار بانوی غم و عزا یکی بود در وادی اشک بی محابا برخاست نوای وا حسینا -------- محمود تاری «یاسر»
تا که کهنه پیرهن در دست‌هایم جا گرفت نیمه‌ی ماه رجب هم بوی عاشورا گرفت روضه خوانت بوده‌ام یک سال و نیم ای بی کفن از صدای ناله‌ی زینب دل دنیا گرفت گودیِ زیر دو چشمم! یادگار گودی است تا که شمر آمد به مقتل، کار دل بالا گرفت جای سالم در تنت پیدا نکردم، لا جرم خواهر غمدیده‌ی تو بوسه از رگ‌ها گرفت هر کسی در کربلا از هر کجایی کینه داشت انتقام خویش را از ما بنی‌الزهرا گرفت دست نامحرم به روی خواهرت تا شد بلند بر فراز نیزه، خونْ، چشمان سقا را گرفت تا که بر گهواره‌ی نیزه بخوابد اصغرت مادر بی شیرخواره نغمه‌ی لالا گرفت… شاعر:
آنچنان که خُلق دخترها به مادر میرود خُلق زینب نیز به زهرای اطهر میرود شرط عقد خواهری چون او فقط این بود که هر چه پیش آید بهمراه برادر میرود در مقابل محض همراهی این خواهر حسین ترک پیکر کرده و بر نیزه با سر میرود خون حیدر در رگش جاریست وقتی اینچنین در اسارت هم چنان فاتح به منبر میرود هیبت زینب به حیرت برده دشمن را که او روی منبر میرود یا فتح خیبر میرود!؟ خطبه میخواند تمام شهر میریزد به هم آنچنان که انتظار روز محشر میرود تیغ بران بیانش ذوالفقاری دیگر است آن زمانی که به جنگ جهل لشگر میرود کوه صبر است او که از داغ دل پر غصه‌اش کاسه‌ی صبر تمام غصه‌ها سر میرود
روی بام آفرینش آفتاب زینب است  رونق هر سفره ای از نان و آب زینب است  تو بگو چادر ولی در اصل این شمشیر اوست فاتح کرببلا تیغ حجاب زینب است "ما رایتُ" گفت؟! نه! کوبید برروی یزید. وحشت آل امیه از جواب زینب است گرچه شد پوشیه اش غارت رخش مستور ماند بال جبراییل در واقع نقاب زینب است گریه کرد و گریه کرد و شام را ویرانه کرد گریه کردن درس اول از کتاب زینب است دستهایش در طناب افتاده اما بسته نیست تا ابد حبل المتین ما طناب زینب است پرچم زینب به دست کوچک ام البکاست پس رقیه رهبر این انقلاب زینب است چادر خاکیش خاک سینه زنها را سرشت هرکسی اباد شد خانه خراب زینب است تا همه گفتند زینب گفت زینب یا حسین این نگین زیبنده بر روی رکاب زینب است ای که دنبال برات کربلایی اربعین کربلا رفتن فقط با انتخاب زینب است جای شلاق و اسارت یا لباس پاره نه دیدن یک سر روی نیزه عذاب زینب است
Moazzn zade - zaenab zaenab.mp3
1.49M
🌾🍃🌾🍃🌾🍃🌾🍃🌾 مداحی سلیم موذن زاده زینب زینب زینب کنز حیا زینب💔 زینب زینب زینب کنز حیا زینب کان وفا زینب🍃 زینب زینب زینب درد آشینا زینب غرق بلا زینب🍃 غم قهرمانی زهرا نیشانی🍃 ای روح با ایمان جانیم سنه قوربان🍃 زینب زینب زینب سرگشته دوران آواره طوفان🍃 زینب زینب زینب حفظ عهد و پیمان شیر شه مردان🍃 زینب زینب زینب محبوبه جانان قرآنینه قوربان🍃 زینب زینب زینب شمشیر دو پهلو دان🍃 برنده بیان زینب🍃 زینب زینب زینب قارداش باشونین اوستونده زولفی آراران زینب🍃 زینب زینب زینب صحرای مصیبت ده🍃 غمنن قوجالان زینب🍃 زینب زینب زینب قارداش باشونین قانی🍃 زولفینده حنا زینب🍃 زینب زینب زینب پیمان حَقَ مظهر قرآنه او لان یاور🍃 زینب زینب زینب حجب و ادبه مظهر شأن و شرف منبر🍃 زینب زینب زینب دائم گوزی قان یاشلی باشینده قارا معجر🍃 زینب زینب زینب زهراسی اولن گوندن آماج بلا زینب🍃 زینب زینب زینب تعبیر رسا زینب تسبیح خدا زینب🍃 زینب زینب زینب محراب عبادت ده تفسیر دعا زینب🍃 زینب زینب زینب پروندۀ خونین شاه شهدا زینب🍃 زینب زینب زینب محکم سوزی اوستونده مردانه دوران زینب🍃 زینب زینب زینب کاخ ستم و ظلمی قل باغلی یخان زینب🍃 زینب زینب زینب چوخ قمچی دگن باشی محمل ده یاران زینب🍃 زینب زینب زینب یولّاردا پرستاری حبُ الاُسرا زینب🍃 زینب زینب زینب سر قافله نهضت اوز نهضتنه قیمت🍃 🌾🍃🌾🍃🌾🍃🌾🍃🌾
زینب که بود ؟ واژه برایش نیامده‌است زینب که هست ؟ وقت ادایش نیامده‌است زینب چه کرد کار فقط کار مرتضاست زینب چه گفت خطبه به پایش نیامده‌است زینب نه بلکه شیر اُحُد بانگ میزند آری صدا شبیهِ صدایش نیامده‌است زینب چه داشت آنچه که زهرا ظهور داد زینب چه خواست آه رسایش نیامده‌است تفسیری از حماسه‌ی شامش نگفته‌اند شرحی برای کرببلایش نیامده‌است از خواهش حسین گرفتیم تا ابد دستی به روی دستّ دعایش نیامده‌است عالم تمام حیرت محض است پیشِ او چون او کسی به پیش خدایش نیامده‌است بویِ حسین داشت تمامیِ دستهاش رنگی شبیهِ رنگِ حنایش نیامده‌است زینب شناسی است قیامِ امامِ عصر باید به سوز گفت که جایش نیامده‌است در بِینِ روضه گریه‌ی عباس را ببین باور مکن برای عزایش نیامده‌است پیراهن حسین در آغوش دارد و با گریه گفت حیف عبایش نیامده‌است اُمِ‌وَهَب نشسته پَرَش را گرفته است بالاسرش رُباب سرش را گرفته است در فکرِ آب مانده و سایه نمی‌رود در آفتاب مانده و سایه نمی‌رود در آفتابِ شام کباب است رویِ او حالا شبیهِ روی رُباب است رویِ او حالا کنارِ او که رُباب است بچه نیست حالا که کوزه‌ها پُر آب است بچه نیست این لحظه‌های آخر و او رو به کربلاست او رو به قبله است بگو رو به کربلاست عباس تا که بود کسی سایه‌اش ندید سی سال قامتش زن همسایه‌اش ندید عباس را که داشت به محمل حجاب بود گهواره‌ای کنارِ عروسش رُباب بود عباس اگر که بود در آتش نمی‌دوید با دختری کبود در آتش نمی‌دوید خانم به نیزه زلف پریشان ندیده بود بر رویِ ناقه محملِ عُریان ندیده بود افسوس سایه‌ها سرِ خواهر نیامدند از شش برادرش یکی از در نیامدند یادش نرفته بغضِ پریشانی‌اش شکست سر را که دید گوشه‌ی پیشانی‌اش شکست یادش نرفته نوبتِ تزئینِ شهر بود خانم سه روز معطل آذینِ شهر بود اینجا شراب پُر شده در کاسه‌ها چرا اینجا پُر است از همه رقاصه‌ها چرا ای کاش سر به طشتِ طلایش نمی‌رسید این ضربه‌هایِ چوب صدایش نمی‌رسید در پیشِ عمه دخترکی ناتوان شکست آنقدر زد که آخر سر خیزران شکست اُمِ‌وَهَب نشسته پَرَش را گرفته است تنها شده رُباب ، سرش را گرفته است حسن لطفی
هر که گردد ذاکر مولا به زینب میرسد هر که گوید ذکر یا زهرا به زینب میرسد از حرم تا قتلگه تا شام کاری ساده نیست رتبه پیغمبر طاها به زینب میرسد بعد مولا میرسد نوبت به یک پاره جگر ضربه این ماتم عظما به زینب میرسد داستان کربلا دریایی از داغ و بلاست شعلۀ این داغها تنها به زینب میرسد شاخه های پنج تن یک یک به طوفان میخورند موج طوفان بلا یکجا به زینب میرسد کربلا میماند و بار پیام قتلگاه این رسالتها ولایتها به زینب میرسد ** نعره تکبیر از رگهای بی سر شد بلند یا اُخَیَّی نیز از آنجا به زینب میرسد دست زیر یک یکِ اعضای قطعه قطعه برد ناله زهرا دگر اینجا به زینب میرسد نیزه ها را از تن بی سر که بیرون میکشد تازیانه کعب نی حالا به زینب میرسد مانع سیلی زدن بر جمع طفلان میشود ترکش این ضربه ها اما به زینب میرسد گوشواره ،دستبند ،خلخال ،معجر ، روسری میبرند و دست غارت تا به زینب میرسد می دهد از زیر دست و پا یتیمان را نجات گاهی اما ضربه های پا به زینب میرسد از سر نیزه چه میبیند عموی با وفا که صدای گریۀ سقا به زینب میرسد حرمله ميخواست خوش رقصی کند با خنده گفت: ناسزاها تا هنوز از ما به زینب میرسد وای از دروازه ای که بی حياها آمدند من نمیگویم چه تهمت ها به زینب میرسد ازدحام آنقدر آنها را اذیت کرده بود گاه از یک یاحسین یک یا به زینب میرسد بود زندان و خرابه بهتر از بزمِ یزید ضربه های خیزران گویا به زینب میرسد سلسله بر گردن سجاد جا وا کرده بود ریسمانِ دست این آقا به زینب میرسد زیر معجر های پاره ، چهره های سوخته گاه از یک آستین یک ، تا به زینب میرسد تهمت سخت کنیزی را چه آسان زد حریف نالۀ الغوث یا عما به زینب میرسد از ته مجلس یتیمی بوسه بر بابا دهد گریۀ دردانۀ بابا به زینب میرسد محمود ژوليده