#تخریب_بقیع
در بقیع قبر حسن آوار شد
هرچه شد بین در و دیوار شد
آسمان شهر یثرب تار شد
هرچه شد بین در و دیوار شد
صحن اینجا کمتر از جنت نبود
(بشکند دستی که ویرانش نمود)
چشم اهلالبیت گوهر بار شد
هرچه شد بین در و دیوار شد
قبر فرزندان زهرا شد خراب
روزها تابد بر آنها آفتاب
بیتالاحزان قصّه اش تکرار شد
هرچه شد بین در و دیوار شد
اشک خون میریزد از چشم ترم
مثل مادر شد حسن هم بی حرم
تربتش بی خادم و زوار شد
هرچه شد بین در و دیوار شد
آن بقیع با صفا یادش به خیر
آن ضریح دلربا یادش به خیر
از جفا پامال آن گلزار شد
هرچه شد بین در و دیوار شد
چار قبر نازنین یادش به خیر
تربت امالبنین یادش به خیر
حال با خاک زمین هموار شد
هرچه شد بین در و دیوار شد
چادر مادر اگر خاکی نبود
اینچنین قبر پسر خاکی نبود
هر چه بر آل نبی آزار شد
هرچه شد بین در و دیوار شد
دومی باب جسارت را گشود
قصد نبش قبر زهرا را نمود
خون به قلب حیدر کرار شد
هرچه شد بین در و دیوار شد
با همان دستی که زهرا را زدند
شعله بر کاشانه مولا زدند
قبر فرزندانشان آوار شد
هرچه شد بین در و دیوار شد
در همین جا نیمهی شبها علی
ناله میزد از غم زهرا علی
بعد زهرا بی کس و بی یار شد
هرچه شد بین در و دیوار شد
در همین جا پیش چشم مرد و زن
تیر باران شد تن پاک حسن
مثل مادر پیکرش خونبار شد
هرچه شد بین در و دیوار شد
از همین جا دود و آتش پا گرفت
کربلا دامان دخترها گرفت
عمه سادات کارش زار شد
هرچه شد بین در و دیوار شد
گر نمیشد کشته محسن پشت در
بین خون اصغر نمیزد بال و پر
تیر کین همدست با مسمار شد
هرچه شد بین در و دیوار شد
پای زهرا باز شد در کوچه ها
بسته شد دستان زینب از جفا
از همین جا راهیِ بازار شد
هرچه شد بین در و دیوار شد
#عبدالحسین
#تخریب_بقیع
در درون سینه آیات خدا دارد بقیع
گنجهای معنوی از مصطفی دارد بقیع
ظاهراً خاموش میباشد به نزد مردمان
لیک در دل نالهی واغربتا دارد بقیع
زائرش را با نگاهی میهمان سازد کریم
آری، آری؛ چون امام مجتبی دارد بقیع
همچو زین العابدین، مولا علیّ بن الحسین
یادگاری از شهید کربلا دارد بقیع
یا که همچون حضرت باقر، دُر دریای علم
بر قلوب اهل دانش مقتدا دارد بقیع
یا که همچون حضرت صادق، رئیس فقه و دین
در برش گنجینهی صدق و صفا دارد بقیع
نیست گر چه تربت زهرای اطهر، آشکار
لیک رنگ و بویی از خیرالنّسا دارد بقیع
مرقد امّ البنین و فاطمه بنت اسد
دستههای گل ز اشک چشم ما دارد بقیع
#نادعلی_کربلایی
#تخریب_بقیع
چشمم همين كه گشت خوشاقبال گريه كرد
ياد بقيع كرد و به هر حال گريه كرد
همراه چار قبلهى حاجات سينه زد
همپاى چار كعبهى آمال گريه كرد
《يک باره چار كوه كجا بر زمين نشست؟
هفت آسمان به هشتم شوّال گريه كرد》
در كوچه، مادرى به زمين خورد و مجتبى
با يادِ آن شكسته پر و بال گريه كرد
با ياد نينوا چه به سجّاد مىگذشت
بعد از پدر، قريبِ چهل سال گريه كرد
با داغ باقر و غم صادق دلم شكست
حتّى به روی شانهى من، شال گريه كرد
بعد از مدينه، نوبت كربوبلا رسيد
آن جا كه تل به سر زد و گودال گريه كرد
#محمدحسین_مهدیپناه
#جواد_هاشمی_تربت
#تخریب_بقیع
من آن ضریح کهنه دور از بقیعم
من یادگار آسمانهای رفیعم
خورشید بوده روزگاری عاشق من
باشوق می آمد برون از مشرق من
من روزگاری همنشین لاله بودم
هم ناله هر روز اهل ناله بودم
بر گریه هر زائری احساس می داد
بس چارچوبم بوی عطر یاس می داد
گلهای روی دامن من باز می شد
وقتی که با دستان زهرا ناز می شد
وقتی می آمد ، بوی گل از در می آمد
بهر زیارت همره حیدر می آمد
*
یک روز دیدم پشت درها ازدحام است
اما خبر نه از ادب نه از سلام است
دیدم یکی می گفت هنگام قیام است
مردم زیارت کردن اینجا حرام است
آن روضه هایی را که در آنجا شنیدم
آن روز با چشم خودم در صحن دیدم
گفتم که باید هر چه شد محکم بمانم
گر چه قد و بالای من شد خم ، بمانم
باید که قلب بانوی من شاد گردد
هرگز مبادا دوست ، دشمن شاد گردد
اما چه می شد کرد دست خصم بد زد
درهم شکستم ، آنقدر بر من لگد زد
او در چه فکری بود و من فکر چه بودم
او می زد و من هم به یاد کوچه بودم
یاد همان در که شبیه من لگد خورد
هر چه خودش را زد به آتش ، باز بد خورد
بر آینه می خواست ، خطی هم نیفتد
یک لحظه بر ابروی حیدر خم نیفتد
می خواست گل با غنچه اش سالم بماند
تنها نه مادر ، بچه اش سالم بماند
مانند من آن روزآن در را شکستند
گویا که سر تا پای مادر را شکستند
#مهدی_محمدی_کرمانشاهی
#تخریب_بقیع
همه شب اشکفشانم به تمنّای بقیع
تا شود قسمت من کوی مصفّای بقیع
دیده در راهم و حاجت ز خدا میطلبم
دیده روشن کنم از منظر زیبای بقیع
گر شود قسمتم،از اشک بصر میشویم
گرد غمها که نشسته است به سیمای بقیع
هر چه گوهر بود اندر صدف چشم مرا
جمله شکرانه بریزم همه در پای بقیع
تا در آنجا نفسی عقدۀ دل بگشایم
سرمۀ چشم کنم تُربت صحرای بقیع
هر مزاری که ببینم شده یکسان با خاک
میکنم یاد ز ویرانی مأوای بقیع
مرقد چار امامست در آنجا ویران
زآن سبب دیدۀ من هست گُهرزای بقیع
دل چو موسی اَرِنی ساز کند ای «ثابت»!
بنگرد چونکه دمی سینۀ سینای بقیع
#قاسم_استادی
#تخریب_بقیع
خالی از هر گونه درد و غم برایش ساختم
دردها را کُشتم و مرهم برایش ساختم
از کرامت هایشان عمریست هستم با خبر
خوب و بدها را اگر دَرهم برایش ساختم
گریه کردم گوشۂ دلگیرِ باب المجتبی
سوختم...یک خیمۂ ماتم برایش ساختم
در میانِ سجده هایم نذر ِ زین العابدین
مسجد و محرابی از خاتم برایش ساختم
دور تا دورِ ضریحِ حضرتِ باقر فقط-
عالِمانی از همه عالَم برایش ساختم
اشک را در روضه های حضرت صادق شبی
در نگاه زائران نم نم برایش ساختم
آب سقّاخانه اش را ناب و جاری و زلال
شعبه ای از چشمۂ زمزم برایش ساختم
تا که مثل کربلا صاحب-حرم باشد بقیع
گنبد و گلدسته و پرچم برایش ساختم!
#م_عاطفی
#تخریب_بقیع
حجاز کوی مجاز و حقیقت است بقیع
سواد و سرمۀ چشم بصیرت است بقیع
اگر چه کربُبلا سرزمین کرب و بلاست
زمین ماتم و کوی مصیبت است بقیع
هزار دیده بر این خاک،گوهر افشانده است
که گنج گم شدۀ آل عصمت است بقیع
چهار حجّت حق را گرفته در آغوش
به چار رکن از این روی حجّت است بقیع
مزار مظهر حُسن است و مسجد سجّاد
محیط علم و مقام صداقت است بقیع
حجاب و بقعه ندارد از آن جهت این خاک
که با خدای خود اندر عبادت است بقیع
قسم به کعبه و بر تربت نبی سوگند
حریم حرمت و معنای غربت است بقیع
همیشـه بوسه زند آفتاب و مهتابش
که بوسهگاه فلک از شرافت است بقیع
از آن چراغ ندارد که خود به خاموشی
چراغ روشن راه هدایت است بقیع
به دادگاه عدالت که قاضیاش مهدی است
ز جور خصم، کتاب شکایت است بقیع
«شفیـع» میطلبد از خدا نصیب کند
زیارتش که صفای زیارت است بقیع
#حسینعلی_شفیعی
#تخریب_بقیع
#امام_حسن
آخر یه روز شیعه برات حرم می سازه
حرم برای تو شه کرم می سازه
آخر برات یه گند طلا می سازیم
شبیه گنبد امام رضا می سازیم
سر مزارت ضریح طلا می سازیم
مثل ضریح شش گوشه بهش می نازیم
سقا خونه بنا کنیم با شور واحساس
سر قبر ام البنین مادر عباس
دخیل می بندیم و می گیم بر تو اسیریم
حسن حسن می گیم واز عشقت می میریم
آقا می یاد و می گیره تقاص زهرا
بقیع تو آباد می شه به جان مولا
#جواد_حیدری
بسم الله الرحمن الرحیم
#امیرالمومنین
#مدح
علی ست جلوه ی کل صفات رحمانی
ظهور روح خدا در تنی ست انسانی
به یمن حجت حق است آسمان بر پا
به لطف اوست اگر خلق می خورد نانی
دل تهی ز علی سرزمین قحطی هاست
علی ست باعث هر نعمت و فراوانی
زدیم سنگ علی را به سینه زیرا که
به سنگ عشق،محک می خورد مسلمانی
در آستین جهان حیدر است دست خدا
همیشه بوده رجز هاش تند و طوفانی
زمان خطبه سخنور به وقت جنگ دلیر
امیر و نیمه شب و گریه های پنهانی
#عباس_گودرزی
🔹#زمینه
" اینجور نمیمونه"
سالروز تخریب قبور ائمهی بقیع علیهم السلام
گنبد اگه خاکیه _ مرقد اگه خاکیه
این خط و نشونه _ اینجور نمیمونه
بی شمع و چراغه _ بی صحن و رواقه
یا بی سایبونه _ اینجور نمیمونه
حرم آباد میشه
بقیع آزاد میشه
با ساختن حرم حسن
زهرا دلشاد میشه
مثل کربلا حرم معلی میسازیم
مثل نجف ایوونی از طلا میسازیم
بعد از فتح عربستان توی مدینه
حرم مثل حرم امام رضا میسازیم
بند دوم
صحنا اگه خلوتن _ قبرا پره غربتن
میفهمه زمونه _ اینجور نمیمونه
زائر اگه کم میره _ با غصه و غم میره
دلها اگه خونه _ اینجور نمیمونه
یه روز دائر میشه _ پر از زائر میشه
پر از سینه زن و مداح و _ پر از شاعر میشه
از بغض دشمن علی سینه پر میشه
از بچه هیئتی ها مدینه پر میشه
از سینهزن ها بیشتر صحن حسن و
صحنی که واسه امالبنینه پر میشه
بند سوم
گریه اگه بی صداست _ خادم اگه بی حیاست
خاطرت بمونه _ اینجور نمیمونه
روضه اگه ممنوعه _ گریه اگه ممنوعه
این رسم زمونه _ اینجور نمیمونه
به همت حزب الله _ با رخصت از ثارالله
شنیده میشه توو اذونا _ علی ولی الله
ما بغض توو سینهی جمعهی غروبیم
ما برق تیغ حیدر و پر از آشوبیم
ما پاش بیوفته توو عربستان به زودی
پرچم یا حیدر کرار و می کوبیم
#علی_کاوند
بسم الله الرحمن الرحیم
#شور
#امام_حسن_مجتبی_علیهالسلام
بند اول
من از اون بچگی دمبهدم، میگم، حسن
هم توی شادی و هم تو غم، میگم، حسن
انقده کرم تو زندگیم، دیدم، ازش
که از این به بعد جای کرم، میگم حسن
تو اوج سادگی تو چه نامی شدی
الگوی خُلق هر بامرامی شدی
من مهربونتر از تو ندیدم آقا
وقتی که مهمون یه جزامی شدی۲
حسن، حسن
وجود عالم امکان به خاطر حسن است
خوشابهحال هرآنکس که ذاکر حسن است
تمام خلق شب جمعه کربلا هستند
ولی حسین شب جمعه زائر حسن است۲
" یا کریم بن کریم امام حسن " ۳
بند دوم
گرچه سربهزیر و بیصدا، میاد، حسن
میشه طوفان بهپا هرکجا، میاد، حسن
هر زمان که کار معرکه، بالا، میره
میخوابه تموم فتنه تا، میاد حسن۲
وقتی که به سپاه جمل میزنه
گور تموم فتنههارو میکنه
از بس که ضربههاش، شبیه، باباشه
دشمن نمیدونه علی یا حسنه۲
حسن، حسن
همین که از تب جنگاوری سخن شده است
میان معرکهها صحبت حسن شده است
مگر به خواب ببیند شترسوار جمل
کسی حریف تو در جنگ تنبهتن شده است
" یا امیر بن امیر امام حسن " ۳
بند سوم
یه روزی مقصد راه ما، میشه، حسن
صاحب یه ایوون طلا، میشه، حسن
شلوغی روز هفتم، صفر، یه روز
مث اربعین کربلا، میشه حسن۲
هرچشمی محو روی ملیح توئه
در حیرت از کلام فصیح توئه
روزی که ساخته شد حرمت آقاجون
معلوم میشه که قبله ضریح توئه۲
حسن،حسن
پناه ما علم توست یا امام حسن
امید ما کرم توست یا امامحسن
به دل نشسته هزار آرزو، ولی غم ما
زیارت حرم توست یا امامحسن
" یا غریب بن غریب امام حسن " ۳
#مجتبی_خرسندی
باران غم
باران غم می بارد از چشم تر من
خون می چکد از چشمه های کوثر من
هر شب سر سجاده `آه” آشنایی
رد می شود از کوچه های حنجر من
بوی بقیع و بوی خاک و بوی غربت
پیچیده بین برگ های دفتر من
از غربت آئینه ها آتش گرفتم
حتی نمانده چیزی از خاکستر من
ای کاش زائر،نه،کبوتر بودم امروز
تا لااقل یک سایبان می شد،پر من
حتی مجال گریه ی کوتاه هم نیست
از بس نگهبان ریخته دور و بر من
هُل داد پیش چشم هایم مادرم را
آوار شد انگار دنیا بر سر من
یک لحظه داغ کوچه را احساس کردم
روی زمین افتاد وقتی مادر من
بردیا محمدی