بسم الله الرحمن الرحیم
خلقت کجا دیگر چنین درّی ثمین دارد
چون پنج خورشیدی که بر روی زمین دارد
نه باورش سخت است آن روزی بیاید که
نفرین به لب ها رحمت اللعالمين دارد
"من حاجک" پس "نبّهل" تقدیر هر قومی ست
که ادعای برتری و درد دین دارد
پس در شکوه سادگی دیدند پيغمبر
آورد آن را که نه آن دارد نه این دارد
گفتند اینگونه که او آرام می آید
بی شک به حقانیت راهش یقین دارد
باطل شده "تثلیث نجراني" که همراهش
غیر از پسرها و پدر ، روح الامین دارد
آورد با خود خویش را آورد حیدر را
دیدند که در دست ، قرآن مبین دارد
ابنائنا ابنائکم تکلیف معلوم است
تا که محمد از پسرها بهترین دارد
از خاک پای فاطمه دیدند مریم را
که روی تاج سروری خود نگين دارد
دیدند عیسی را که در اوج مسیحایی
مهر غلامي علی را بر جبین دارد
همواره برحق است آن جمعی که حیدر را
در خود بعنوان امیرالمؤمنین دارد
#علی_کاوند
هوای خاک مزارت چقدر پر دارد
حریم قبر تو از آسمان خبر دارد
که فرق قبر تو با هر امام در این است
همیشه زائر خاکی و خونجگر دارد
میان خانه تو اصلا کریم تر هستی
بدیهی است گدای تو بیشتر دارد
محل زندگی ات از فقیر لبریز است
مگر ورودی این خانه چند در دارد
بیا و جیب مرا هم تصدقی پر کن
شنیده ام که دودست کریم زر دارد
خدا نیاورد آن لحظه را زبانم لال
که سنگ قبر تو مولا شکاف بر دارد
دلت گرفته ز دست کسی که نامرد است
کسی که نقشه ی شومی میان سر دارد
#علی_کاوند
#حضرت_علی_اکبر_مدح
#بحر_طویل
دلدار می رسد
سالار می رسد
جود و سخا و غیرت و ایثار می رسد
شهزاده ی تمامی اعصار می رسد
دارد دوباره حیدر کرار می رسد
باید که طبل خاتمه ی جنگ را نواخت
وقتی علی کنار علمدار می رسد
الله اکبر از زور و بازوی پهلوان
الله اکبر از قد و بالای این جوان
یکدم میان میمنه یکدم به میسره
در دو جناح مرد نبرد است همزمان
فریاد الامان
دارد بلند می شود آنجا به هر مکان
اکبر جوان سلسله گيسوي کربلاست
پیغمبر خداست
با این حساب احمد مختار می رسد
((شهزاده ی مؤذن کرببلا علي))
غوغا به پا شده
تیر از کمان غیرت مولا رها شده
شمشیر ذوالفقار علی را کشید و بعد
صحرا پر است از سر و دست جدا شده
یک تن دوتا شده
یعنی علی رسیده زمان عزا شده
آمار کشتگان عدو بی حساب شد
وقت عذاب شد دنیا خراب شد تيغش خضاب شد
وقت مصاف شد
از بس که ضربه زد
تیغ کجی که دست علی بود صاف شد
روز قیامتی که به کرب و بلا شده
از شدت بلا
پشت دلاوران عرب زاده تا شده
غوغا به پا شده
((شهزاده ی مؤذن کرببلا علی))
وقت حذر رسید
تا شیر نر رسید
وقتی که بین لشگریان این خبر رسید
فریاد استغاثه ی "این المفر" رسيد
باز شکاری از حرم شاه کربلا ارباب ماسوا
قصد شکار کرد
خاک تمام معرکه را لاله زار کرد
از میمنه به میسره را تارومار کرد
بنگر چه کار کرد
سیل عذاب را سر دشمن آوار کرد
دشمن هوار کرد
از جنگ با جوان حسین احتذار کرد
یعنی فرار کرد
اینجای قصه کار عدو به سپر رسید
عمرش به سر رسید
((شهزاده ی مؤذن کرببلا علی))
هم ماه آمده
هم شاه آمده
تکرار دوم اسدالله آمده
فرماندهی میمنه از راه آمده
ارباب زاده ای که ز درگاه آمده
یوسف به شوق دیدنش از چاه آمده
پیش جمال پر جبروت یل حسین کوتاه آمده
تکبیر می کشد
وقتی میان معرکه شمشیر می کشد
از ترس و واهمه قلب و دل همه
گردن کشان کل عرب تیر می کشد
این خنده دار نيست؟
وقتی به جنگ شیر ، روباه آمده
((شهزاده ی مؤذن کرببلا علی))
پیغمبر آمده
از خیمه های کرببلا حیدر آمده
وقت نبرد حضرت سرلشکر آمده
با این حساب روی زمین محشر آمده
خونش به جوش آمد و صبرش سر آمده
شیر از میان بیشه به قصد سر آمده
به به به این ابهت و قدرت
به به به این شهامت و غیرت
به به به این شجاعت و صولت
در یک کلام ختم کلام است این کلام
شیر نر حسین علی اکبر آمده
((شهزاده ي مؤذن کرببلا علی))
صهبا علی و ساقی میخانه ها علی
آقا علی و زاده ی خیر النساء علی
مولا علی و آیه ی "قالوا بلی" علی
والا علی و عالی اعلا نما علی
شهزاده ی شهنشه ملک بقا علی
پیغمبر جوان شده ی کربلا علی
هرکس به جنگ خشم خداوند رو کند
راه فرار هر طرفی جستجو کند
هرکس که جنگ تن به تنش را نگاه کرد
با خود میان معرکه هی گفتگو کند
یا مظهر العجايب و یا مرتضی علی
((شهزاده ی شهنشه کرببلا علی))
#علی_کاوند
🔹#زمینه
" اینجور نمیمونه"
سالروز تخریب قبور ائمهی بقیع علیهم السلام
گنبد اگه خاکیه _ مرقد اگه خاکیه
این خط و نشونه _ اینجور نمیمونه
بی شمع و چراغه _ بی صحن و رواقه
یا بی سایبونه _ اینجور نمیمونه
حرم آباد میشه
بقیع آزاد میشه
با ساختن حرم حسن
زهرا دلشاد میشه
مثل کربلا حرم معلی میسازیم
مثل نجف ایوونی از طلا میسازیم
بعد از فتح عربستان توی مدینه
حرم مثل حرم امام رضا میسازیم
بند دوم
صحنا اگه خلوتن _ قبرا پره غربتن
میفهمه زمونه _ اینجور نمیمونه
زائر اگه کم میره _ با غصه و غم میره
دلها اگه خونه _ اینجور نمیمونه
یه روز دائر میشه _ پر از زائر میشه
پر از سینه زن و مداح و _ پر از شاعر میشه
از بغض دشمن علی سینه پر میشه
از بچه هیئتی ها مدینه پر میشه
از سینهزن ها بیشتر صحن حسن و
صحنی که واسه امالبنینه پر میشه
بند سوم
گریه اگه بی صداست _ خادم اگه بی حیاست
خاطرت بمونه _ اینجور نمیمونه
روضه اگه ممنوعه _ گریه اگه ممنوعه
این رسم زمونه _ اینجور نمیمونه
به همت حزب الله _ با رخصت از ثارالله
شنیده میشه توو اذونا _ علی ولی الله
ما بغض توو سینهی جمعهی غروبیم
ما برق تیغ حیدر و پر از آشوبیم
ما پاش بیوفته توو عربستان به زودی
پرچم یا حیدر کرار و می کوبیم
#علی_کاوند
بسم الله الرحمن الرحیم
تو را بانوی خورشید و زمین و ماه می گویند
شفیع روز رستاخیز خلق الله می گویند
به خورشید و زمین و ماه هر یک نسبتی دادند
غلام و سینه چاک و خادم درگاه می گویند
چه شب هایی که در گوش ضریحت زائران تا صبح
بماند آنچه را 《بینی وَ بین الله 》می گویند
مریض و بی کس و درمانده و دلخسته و دل خون
رعیت مشکلات خویش را با شاه می گویند
چنان قبل از تشرف میدهی حاجات را ، مردم
همیشه حرف های خویش را در راه می گویند
چه سرّی هست بین فاطمه با تو که زائرها
سلامِ روبروی صحن را با آه می گویند
#علی_کاوند
بسم الله الرحمن الرحیم
شبیه هر خماری که پی پیمانه می گردد
میان صحن ها هر زائری مستانه می گردد
بنا بر رخصت شمس الشموسي شمس می آید
به دور گنبد این دختر دردانه می گردد
همیشه قبل مشهد قم ،همیشه بعد مشهد قم
کبوتر دائما دنبال آب و دانه می گردد
جوان و پير مشغول طواف مرقدش هستند
گدا قبل از گدایی گرد صاحب خانه می گردد
عنایت گر کند دیوانه عاقل می شود اینجا
تجلی گر کند هر عاقلی دیوانه می گردد
فقیری نیمهشب آمد حرم بعد از اذان هم رفت
پساز آن هرکه دیدش گفت که شاهانه میگردد
بیا و حضرت معصومه را دریاب حالا که
زیارت کردن زهرا نصیب ما نمی گردد
#علی_کاوند
بسم الله الرحمن الرحیم
چقدر زل بزنم در حرم هیاهو را
رواقهای پر از ازدحام خوشبو را
یکی به درب حرم تکیه داده با گریه
یکی بغل زده در گوشه ای دو زانو را
یکی زیارت مخصوصه بین دستش بود
یکی به سنگ ورودی گذاشته رو را
همیشه قبل ورود و خروج می بوسم
لباسهای تن خادمان خوش رو را
کنار پنجره فولاد می شود حس کرد
نگاههای پر از التماس آهو را
فقط به قصد تشرف به گردگیری صحن
درست کرده ام از این دو پلک جارو را
نشست پهلوی در شاعرت ببخش آقا
وسط کشیده ام این واژهی دو پهلو را
#علی_کاوند
بسم الله الرحمن الرحیم
هرکسی در راه این درگاه زائر میشود
در حقیقت فی سبیلالله زائر میشود
باز کلب آستان شاه میآید حرم؟
یا دوباره ناصرالدینشاه زائر میشود
میشود تکثیر در آیینه کاریهای صحن
در رواق آینه تا ماه زائر میشود
در نگاه لطف او فرقی ندارد در حرم
بنده زائر می شود یا شاه زائر میشود
معنی حج فقیران بودنش این است که
در بساطش هرکه باشد آه زائر میشود
حاجتش را میدهد هرکس که از بابالجواد
گرچه حتی لحظهای کوتاه زائر میشود
بر امام مهربان خود پناه آورده است
هر گرفتار غمی هرگاه زائر میشود
مطمئنا او به دیدارش سه دفعه میرود
آنکه یک نوبت بر این درگاه زائر میشود
#علی_کاوند
#سبک #سرود
#امام_رضا_علیهالسلام
خورشید زائر _ مهتاب زائر
میشه قلب _ بیتاب زائر
گنبد زیبا _ مرقد زیبا
دست دنیا _ سمت آقا آقا آقا
باز دوباره دل دیوونه - کفتره جلد رو ایوونه
میتپه دل میونه سینهم _ با صدای نقارهخونه
آقا آقا آقا آقا
دلم تنگه بازم
واسه صحن و گنبد
دلم جا مونده توو
قطار قم - مشهد
((یا علی ابن موسی الرضا))
بند دوم
آدم خادم _ حوّا خادم
اینجا حتی _ یحیی خادم
سلطان آقا _ ای جان آقا
امیده یک _ ایران آقا آقا آقا
بهترین منظرهی دنیا _ گنبداز صحنگوهرشاده
توو حرم حتی مسیحا هم - دخیل پنجره فولاده آقا آقا
پناه دلتنگی
واسه مردم ، مشهد
دلم جا مونده توو
قطار قم - مشهد
((یا علی ابن موسی الرضا))
بند سوم
دلتنگیهام _ آروم میشه
گنبد وقتی _ معلوم میشه
زائر میشم _ وقتی تنهام
حالم خوبه _ پیش آقام آقا آقا
میدونم هیشکی ازین درگاه _ دست خالی برنمیگرده
سینهی پنجره فولادش _ مَحرم هرچی غمودرده آقا آقا
میچرخه دنیا بر
مدار قم _ مشهد
دلم جامونده توو
قطار قم _ مشهد
((یا علی ابن موسی الرضا))
شعر و سبک:
#علی_کاوند
بسم الله الرحمن الرحیم
#یکی
در خانه اي که سائل و سلطان در آن یکی ست
لطف کریم موقع احسان نان یکی ست
بیت الجواد جلوه ی بیت الحسن شده است
زیرا که نان سفره ی این خاندان یکی ست
دست نیاز بر در آن آستان زیاد...
عرض نیاز بر در اين آستان یکی ست
با دست خالی از حرمش هیچ کس نرفت
در ملک او غزال و سگ پاسبان یکی ست
یا رو به مشهدند و یا رو به کاظمین
با هر نگاه قبله ی درماندگان یکی ست
باب الحسین در همه جا دیده ام ولي
باب الجواد در همه عالم همان یکی ست
روضه همیشه کرب و بلا می رود ولی
اینجا گریز روضه ی هر روضه خوان یکی ست
زانو و سر دو تا و پدر با پسر دو تا
داغ علی ست آنچه در این داستان یکی ست
دقت کنید موقع آوردن عبا
قد ّعلی اکبر و اصغر در آن یکی ست
#علی_کاوند
بسم الله الرحمن الرحیم
#آفتاب
با گریه گفت مادر او زیر آفتاب
خشکیده است حنجر او زیر آفتاب
خاک عراق داغ شد از بس که جبرییل
آتش گرفت شهپر او زیر آفتاب
شاهی که در عزای غمش گریه میکند
تا روز حشر نوکر او زیر آفتاب
کردند هلهله دم مرگش کنیزها
بر ابتهال مضطر او زیر آفتاب
بر پشت بام مانده جوادالائمه تا
باشد وداع آخر او زیر آفتاب
بال کبوتران سپرش شد اگر نسوخت
آن پیکر مطهر او زیر آفتاب
قربان آنکه تشنه و عریان به روی خاک
مانده سه روز پیکر او زیر آفتاب
مانده به خاک زینت دوش نبی ولی
بر نیزه میرود سر او زیر آفتاب
اینجا امام سایه نشین بود همسرش
آنجا نشست همسر او زیر آفتاب
وقتی که چشم حرمله ها سمت خواب رفت
روضه به سمت روضهی بس کن رباب رفت
#علی_کاوند
بسم الله الرحمن الرحیم
خلقت کجا دیگر چنین درّی ثمین دارد
چون پنج خورشیدی که بر روی زمین دارد
نه باورش سخت است آن روزی بیاید که
نفرین به لب ها رحمت اللعالمين دارد
"من حاجک" پس "نبّهل" تقدیر هر قومی ست
که ادعای برتری و درد دین دارد
پس در شکوه سادگی دیدند پيغمبر
آورد آن را که نه آن دارد نه این دارد
گفتند اینگونه که او آرام می آید
بی شک به حقانیت راهش یقین دارد
باطل شده "تثلیث نجراني" که همراهش
غیر از پسرها و پدر ، روح الامین دارد
آورد با خود خویش را آورد حیدر را
دیدند که در دست ، قرآن مبین دارد
ابنائنا ابنائکم تکلیف معلوم است
تا که محمد از پسرها بهترین دارد
از خاک پای فاطمه دیدند مریم را
که روی تاج سروری خود نگين دارد
دیدند عیسی را که در اوج مسیحایی
مهر غلامي علی را بر جبین دارد
همواره برحق است آن جمعی که حیدر را
در خود بعنوان امیرالمؤمنین دارد
#علی_کاوند