#امام_حسن_زمینه
بخشنده ی روزگاری
سامون این بیقراری
هستی و عالم گداته
جانم به این سفره داری
دریا تویی
شاه کریمان دنیا تویی
ما بنده هستیم و مولا تویی
زیبا صنم
تا میزنی توی کوچه قدم
کار کوچیکه تو میشه کرم
از عالمی سرتری تو
خود یک تنه لشکری تو
دیدن همه توو جمل که
وقت غضب حیدری تو
وقت عمل
شد ضربه های تو ضرب المثل
فتنه تموم شد سر اومد اجل
بی واهمه
رفتی شدن خاکت آقا همه
از تو بگیم هر چی بازم کمه
#علی_علی_بیگی
#امام_حسن_شور
#زمینه
من الأزل شده ام من ، گدای خوان رفیعت
دوباره پر زده این دل ، کنار صحن بقیعت
ای غریب مدینه ، ای غریب مدینه
فدای صبر و شکیبت ، که گشته غصه نصیبت
نشسته فاطمه امشب ، کنار قبر غریبت
فدای لطف و عطایت ، زنم همیشه صدایت
هزار شکر خدایت ، مرا نوشته گدایت
نظر به حسرت ما کن ، روا تو حاجت ما کن
به قاسمت قسم آقا ، مدینه قسمت ما کن
دل مدینه حزینه ، دل پر از محن توست
میان بزم عزایت ، فاطمه سینه زن توست
ز سینه آه کشیدی، ز بار غصه شکستی
به یاد چادر خاکی ، به روی خاک نشستی
دلت به غصه عجین شد ، و قاتل تو همین شد
که پیش روی تو مادر ، به کوچه نقش زمین شد
به کوچه ثانی ملعون ، به زخم سینه نمک زد
به پیش چشم تر تو ، به مادر تو کتک زد
امان ز دست مغیره ، چقدر پست مغیره
حرمت دخت نبی را ، چونکه شکسته مغیره
#علی_سلطانی
#امام_حسن_زمینه
رفتم بقیع دیدم که تربتش عجیبه
کریم آل فاطمه خیلی غریبه
این تربت ویران ؛ از غربتش حاکیست
چون چادر مادر ؛ قبر حسن خاکیست
مظلوم حسن جانم ؛ مظلوم حسن جانم
........
آخر مرا زهر جفا حاجت روا کرد
تنهاییم دید و مرا از غم رها کرد
راحت شدم دیگر ؛ زینب خداحافظ
مهمان زهرایم ؛ امشب خداحافظ
مظلوم حسن جانم ؛ مظلوم حسن جانم
.......
مرگ مرا در کودکی ثانی رقم زد
در پیش من سیلی به روی مادرم زد
آن بی حیای پست ؛ دستش چه سنگین بود
مادر زمین افتاد ؛ با گوش خون آلود
مظلوم حسن جانم ؛ مظلوم حسن جانم
....
خدا کند طشت مرا خواهر نبیند
یا بعد از این طشت طلا دیگر نبیند
در پای طشت زر ؛ جانش رسد بر لب
چوب و لب یارش ؛ وای از دل زینب
مظلوم حسن جانم ؛ مظلوم حسن جانم
#عبدالحسین
#امام_حسن_شور
#شور
آرام جان حضرت زهرا حسن جانم
ذکر لبان حضرت زهرا حسن جانم
ما سائل شما /ما خاک این دریم
روحی لک الفدا /یا ایها الکریم
ای جانم ای جانم سیدالکریم حسن ای جانم
ذکر مدامِ عالم بالا حسن جانم
زهرا نوشته روی دل ما حسن جانم
تا نوکر توایم/ از عالمی سریم
روحی لک الفدا/ یا ایها الکریم
ای جانم...
از سوز زهر کین جگرت سوخت حسن جانم
پرپر زدی و بال و پرت سوخت حسن جانم
در لانه خودت/ بی بال و پر شدی
با دست همسرت/ پاره جگر شدی
**
داغت به سینه ام زده آذر حسین من
فکر توام در این دم آخر حسین من
آه از جگر مکش /در پیش من حسین
لا یوم کیومک/ ای بی کفن حسین
جسم تو می شود /در خاک و خون رها
راس تو می رود /بالای نیزه ها
#عبدالزهرا
#امام_حسن_زمینه
#زمینه
زبانحال حضرت زینب
حسن جان
الهی بمیرم برا غُصّه های توو سینه ت
الهی بمیرم برا خاطرات مدینه ت
واویلا
حسن جان
هنوز یادمه گوشه گیری و اشک چشاتو
هنوز یادمه نیمه شب گریه ی بی صداتو
واویلا
توی کوچه ها چی کشیدی مظلومم
جسارت به مادر رو دیدی مظلومم
همون ضرب سنگین سیلی پیرت کرد
چه زخم زبون ها شنیدی مظلومم
......
حسن جان
شنیدم جلوی نگاه تو مادر زمین خورد
یه جوری زَدِش نانجیب مادرم صَددفه مُرد
واویلا
حسن جان
شنیدم که جایی رو چشمای مادر نمی دید
توو اون سِنّ کم دست و پاهات توو کوچه می لرزید
واویلا
شده کوچه کابوس تلخِت مظلومم
نداشت هیچ تَسّلایی دردِت مظلومم
یه عمر غصه خوردیو یادِ اون کوچه
اومد دائما پیش چشمِت مظلومم
........
حسن جان
غم و غصه های مدینه یکی یا دو تا نیست
فقط ماجرای جسارت توی کوچه ها نیست
واویلا
حسن جان
توی شعله ها یادته معجرو موی سر سوخت
در افتاد روی مادر و پیکرش زیر در سوخت
واویلا
شکست دنده و هر دو پهلوش واویلا
شکست باغلاف هردو بازوش واویلا
نمی بخشم اون دومّی رو بد میزد
کبود شد زیر چشم و اَبروش واویلا
#عباس_قلعه
#امام_حسن_شور
#شور
ایّهاالغریب ... جگرت میسوزه
تو میسوزی قلبِ ؛ خواهرت میسوزه
ایّهاالغریب ... از نوا افتادی
باز دوباره یادِ ؛ کوچه ها افتادی
میونِ کوچه ها زمینگیرت کردن
پیرت کردن ۲
مادرِتو جلوت زدن پیرت کردن
پیرت کردن ۲
شهید اون غلافِ شمشیرت کردن
پیرت کردن ۲
واویلا واویلا
.....
ایّهاالغریب ... چقدر نامردن
جای گل نعشت رو ؛ تیرباران کردن
ایّهاالغریب ... زار و مضطر رفتی
با تنِ پُر از تیر ؛ پیشِ مادر رفتی
ای کاش تشییعِ تو هم شبانه بود
شبانه بود ۲
شبیه مادرِ تو مخفیانه بود
شبانه بود ۲
شبیه بابای تو غریبانه بود
شبانه بود ۲
واویلا واویلا
.....
ایّهاالغریب ... جانِ بر لب بودی
تشت تو پر خون شد ؛ فکر زینب بودی
ایّهاالغریب ... گفتی با اشک و آه
لایوم کَیومِکَ ؛ یااباعبدالله
دارم میبینم که می افتی تشنه لب
ای تشنه لب ۲
می زننت تو رو جلو چشم زینب
ای تشنه لب ۲
رد میشن از روی تنِ تو با مرکب
ای تشنه لب ۲
واویلا ...
#عبدالحسین