eitaa logo
عاشقان ثارالله مشهد و قم مقدس
727 دنبال‌کننده
25 عکس
2 ویدیو
63 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
قصه میگم یه قصه ی قدیمی با یه زبون ساده و صمیمی قصه ی من شنیدنش دل می خواد دل مثِ دریای بی ساحل میخواد دلی که وقتی بشنوه بشکنه دلی که نشکس بخدا آهنه قصه ی من قصه ی یک غریبی است قصه ی تنهایی و بی حبیبی است قصه ی تنهایی یک مرد مرد تُو مدینه وسعت اندوه و درد تُو شهری که هوای پاییز داره کوچه هایی سرد و غم انگیز داره قصه ی من شروعش از یه روزه یه روز پر حادثه و مرموزه تُو مدینه یه خونواده بودن مردمونی بزرگ زاده بودن فاطمه و علی حسن با حسین زینت خونواده شون زینبین این خونواده داغ دیده بودن به زیر بار غم خمیده بودن در و دیوار خونه شون سیا بود دل اونا سیاپوش عزا بود تُو مدینه رسم عجیبی دارن به جای دسته گل هیزم میارن داغ دیده رو تُو مدینه می زنن به صورت و دست و سینه می زنن پشت درِ خونه چه غوغایی شد باور کنین محشر کبرایی شد توی خونه دست خدا رو بستن با یه لگد آئینه شو شکستن تو بهتر از من میدونی مدینه نداره طاقت لگد آئینه آی مدینه صورت گل کبوده مگر که باغبون با او نبوده یکی داره با سیلی گل می چینه خدا کنه باغبونش نبینه بازوی گل تازیونه نمی خواد گل ، چیدن وحشیونه نمی خواد قصه ی من اگر چه ناتمومه دلی که نشکسته بگو کدومه ﮐﻤﯿﻞ کاشانی -
قصه میگم یه قصه ی قدیمی با یه زبون ساده و صمیمی قصه ی من شنیدنش دل می خواد دل مثِ دریای بی ساحل میخواد دلی که وقتی بشنوه بشکنه دلی که نشکس بخدا آهنه قصه ی من قصه ی یک غریبی است قصه ی تنهایی و بی حبیبی است قصه ی تنهایی یک مرد مرد تُو مدینه وسعت اندوه و درد تُو شهری که هوای پاییز داره کوچه هایی سرد و غم انگیز داره قصه ی من شروعش از یه روزه یه روز پر حادثه و مرموزه تُو مدینه یه خونواده بودن مردمونی بزرگ زاده بودن فاطمه و علی حسن با حسین زینت خونواده شون زینبین این خونواده داغ دیده بودن به زیر بار غم خمیده بودن در و دیوار خونه شون سیا بود دل اونا سیاپوش عزا بود تُو مدینه رسم عجیبی دارن به جای دسته گل هیزم میارن داغ دیده رو تُو مدینه می زنن به صورت و دست و سینه می زنن پشت درِ خونه چه غوغایی شد باور کنین محشر کبرایی شد توی خونه دست خدا رو بستن با یه لگد آئینه شو شکستن تو بهتر از من میدونی مدینه نداره طاقت لگد آئینه آی مدینه صورت گل کبوده مگر که باغبون با او نبوده یکی داره با سیلی گل می چینه خدا کنه باغبونش نبینه بازوی گل تازیونه نمی خواد گل ، چیدن وحشیونه نمی خواد قصه ی من اگر چه ناتمومه دلی که نشکسته بگو کدومه ﮐﻤﯿﻞ کاشانی -