eitaa logo
عاشقان ثارالله مشهد و قم مقدس
941 دنبال‌کننده
31 عکس
7 ویدیو
80 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
  بی نور امام این جهان تاریک است میلاد خجسته رضا نزدیک است برساحت صاحب الزمان ای یاران ذکر صلوات بهترین تبریک است ...... از راه ، دوباره ماهِ دلخواه رسید از عرش ندای "بارک الله"  رسید جبریل، جلودارِ ملائک شده و با زمزمهٔ " آمدم ای شاه " رسید ...... بر روی رضا شمس ولایت صلوات... ب  شافع ما روز قیامت صلوات در روز ولادتش که شادند همه بفرست به آقای کرامت صلوات
تقدیم به خاک پای حضرت نجمه خاتون سلام الله علیها، مادر امام رضا علیه السلام ز خاطر برده ماه هفتمِ هفت آسمان، غم را حمیده مادرش وقتی به او بخشید تکتم را   ١ زنی که کنیه ی او حضرت ام البنین بوده   ٢ کسی که پرورانده در بغل، سلطانِ عالم را همان نجمه که عطر حضرت معصومه را دارد همان که کرده جاری در کویر شور، زمزم را همان که کودکش قبل از تولد در سحرگاهان برایش خوانده با صوت جلی، آیاتِ محکم را   ٣ همان خورشید هشتم که پناه بی پناهان است   ۴ همان که برده بالا تا فراز عرش، پرچم را علی صورت علی سیرت علی ظاهر علی باطن دوباره غصب کردند از علی حق مسلم را چه فرزندی، همان که ناله ی یابن الشبیب او دمادم زنده کرده روضه ی باز محرم را کسی که مادر خورشید شد، فرزندِ فرزندش کشد بر خاک ذلت بینی یحیی بن اکثم را عجب شمس الشموسی از نگاه نجمه جاری شد که روشن کرد تا روز قیامت کل عالم را 1_عیون اخبار الرضا علیه السلام جلد ١ ص ١٢ 2_الوافی بالوفیات جلد ٢٢ ص ١۵۴ 3‌_عیون اخبار الرضا علیه السلام جلد ١ ص ١٧ 4_عیون اخبار الرضا علیه السلام جلد ١ ص ٢٠
یا ربِ وقت سحر تقرب شب هاست رو به کریمان زدن عبادت لبهاست بستر بیمار وعده گاه طبیب است خیری اگر میدهند برکت تب هاست نوکر گمنام هم بنام شد اینجا آنچه مهم نیست پیش یار لقب هاست سِیر الهیِ اهل عشق همیشه رحمت ذی القعده هاست لطف رجب هاست ذکر رضا قند کرده تلخی مارا شهد نبات است اینکه بین رطب هاست مادرم امد مرا به دست رضا داد آبرویم را خرید خانه اش آباد! محضر سلطان می آورند اگر دست میشکنند عاشقان به شوق نظر دست دست به دامان حلقه های ضریحم کودکم و میدهم به دست پدر دست بین قنوتم افاضه کرد مکرر خیر کثیر است در زمان سحر دست عقل چکارست تا گدای تو هستم فیض به من بیشتر رسانده ز سر... دست تر شده از دیدن حرم چقدر چشم پر شده از محضر شما چقدر دست سفره گشا تا رضاست سفره نشینم ضامن آهو نوشته روی نگینم پشت سر زائران دعاست،دعایت دلخوشی دعبل است خاک عبایت سلسله بر گردن روات کشیدی جان بفدای کلام مثل طلایت کعبه تویی مسجدالحرام بهانه قبله تویی قم شدست قبله نمایت قصر به هم ریخت در مناظره وقتی.. آبروی جاثلیق ریخت به پایت کن فیکونِ تو فاش شد سر سفره شیر میاید برون ز پرده برایت روی دو چشم ترم قدم بزن ای ماه تا که مطهر شود شبیه قدمگاه.. آمدم ای شاه با نشان و نشانی پیش تو باشد دلم به حکم امانی وقت نماز است صف پر است کمک کن کاش مرا هم کنار خود بنشانی هرچه کنی از درت جدا نشوم من خواه بخوانی مرا و خواه برانی جاروی خدام را ببخش به زوار تا که دراین دل کنند خانه تکانی ابن شبیب آمدست دیدنت آقا موقع روضه شدست و مرثیه خوانی ناله ان کنتَ باکیاََ بزن آقا سینه برآن شاه بی کفن بزن آقا یابن الشبیب عمه ام دلش پر غم شد چادر و پوشیه بین قافله کم شد جد غریبم ز روی اسب زمین خورد پیرهنش بر فراز نیزه علم شد دامنشان گر گرفت صورتشان سوخت آتش خیمه بلای اهل حرم شد چرخش شلاق ها به بازویشان خورد قامت معصومه ها شکسته و خم شد بعد هزاران هزار زخم جگر سوز نوبت بازار شام و هلهله هم شد زخم غرورم ز ماجرای حجاب است گریه ی من بیشتر برای رباب است
من زائرم دلم به عشقت بنداست زائربه نگاه لطف تو خرسنداست درفصل شکفتن تو شادم آری عید آمده و روی هرلبی لبخند است
درد و درمان ما امام رضاست راحت جان ما امام رضاست ما غلامان حضرتش هستیم شاه و سلطان ما امام رضاست گرچه سلمان او نشد باشیم عشق و ایمان ما امام رضاست جان نوکر چه قابلی دارد جان و جانان ما امام رضاست آیه آیه کلام او نور است تلو قرآن ما امام رضاست جان ایران ماست معصومه قلب ایران ما امام رضاست قول داده به داد ما برسد مرگ آسان ما امام رضاست کاش آن لحظه ها رضا برسد وقت مردن به داد ما برسد بندگی بی بلا نمی چسبد عاشقی بی خدا نمی چسبد نیمه شب بی دعا و ذکر و نماز نیمه شب بی بکا نمی چسبد به همان مهربانی اش، به خدا زندگی بی رضا نمی چسبد این شلوغی خودش صفا دارد حرمش بی گدا نمی چسبد یاد داده خودش به ابن شبیب گریه بی کربلا نمی چسبد روزی ام کن بلا کشیدن را با رضا تا خدا رسیدن را تو کریمِ کریم ها هستی شاه ما از قدیم ها هستی نه به فکر کبوتران تنها یاد این یا کریم ها هستی تو امام الرئوف دنیایی تو امام رحیم ها هستی راه دادی به راه گم کرده تو به فکر رجیم ها هستی ما یتیمان آل طاهائیم تو که یار یتیم ها هستی دست ما را بگیر آقا جان تو کریمِ کریم ها هستی ما نداریم غیر این درگاه بارها داده ای تو بر ما راه در جوار شما چه غم داریم دین و دنیا کنار هم داریم ما کنار تو دلخوشیم آقا با تو ای مهربان چه کم داریم؟ لذتی از بهشت بالاتر حس و حالی که در حرم داریم سر این سفره میهمان توایم بابی از برکت و کرم داریم سمت باب الجواد می آییم قدی از احترام خم داریم پدر و مادرم فدای شما ای امامم، سرم فدای شما می رسد دائما عطا از تو ابتلا از من و دوا از تو شب میلاد در حرم دیدیم دم به دم می رسد شفا از تو یک سلام از حریم قم با من سفر مشهد الرضا از تو هر چه برکت رسیده بر دل ما یا که از قم رسیده یا از تو و دو رکعت نماز بالا سر از من و، رحمت و رضا از تو ای کرامت نمی ز بارانت می رسد رزق کربلا از تو کاش درد مرا دوا بدهی عیدی ام را تو کربلا بدهی
تبریک كه آمده بهار برکات بارد زبهشت بر زمین برگ برات میلاد گل است ، گل برایش ببرید چه دسته گلی قشنگ تر از صلوات ...... عید آمده عید برکات و حسنات دلها شده غرق شادی و شور و نشاط میلاد رضاست از سویدای دلت تبریک به معصومه بگو با صلوات
به گنبد وعلم حضرت رضا صلوات به جلوه حرم حضرت رضا صلوات زگرمی نفسش مرده زنده می گردد به معجزات دم حضرت رضا صلوات فرشتگان سما کفشدار این حرم اند به رتبه خدم حضرت رضا صلوات گدایی در او را به سلطنت ندهم به رحمت و کرم حضرت رضا صلوات جواز کرببلا میدهد به زوارش به جوهر قلم حضرت رضا صلوات
تقدیم به خاک پای حضرت نجمه خاتون سلام الله علیها، مادر امام رضا علیه السلام ز خاطر برده ماه هفتمِ هفت آسمان، غم را حمیده مادرش وقتی به او بخشید تکتم را ١ زنی که کنیه ی او حضرت ام البنین بوده ٢ کسی که پرورانده در بغل، سلطانِ عالم را همان نجمه که عطر حضرت معصومه را دارد همان که کرده جاری در کویر شور، زمزم را همان که کودکش قبل از تولد در سحرگاهان برایش خوانده با صوت جلی، آیاتِ محکم را ٣ همان خورشید هشتم که پناه بی پناهان است ۴ همان که برده بالا تا فراز عرش، پرچم را علی صورت علی سیرت علی ظاهر علی باطن دوباره غصب کردند از علی حق مسلم را چه فرزندی، همان که ناله ی یابن الشبیب او دمادم زنده کرده روضه ی باز محرم را کسی که مادر خورشید شد، فرزندِ فرزندش کشد بر خاک ذلت بینی یحیی بن اکثم را عجب شمس الشموسی از نگاه نجمه جاری شد که روشن کرد تا روز قیامت کل عالم را 1_عیون اخبار الرضا علیه السلام جلد ١ ص ١٢ 2_الوافی بالوفیات جلد ٢٢ ص ١۵۴ 3‌_عیون اخبار الرضا علیه السلام جلد ١ ص ١٧ 4_عیون اخبار الرضا علیه السلام جلد ١ ص ٢٠
بار دیگر شب گذشت وجلوه گرنورسحرشد با پرستوهای عاشق، دل مهیای سفرشد با هزاران شوروشادی تا مدینه رهسپرشد دیدآن جا شوق وشوری، شادمانی وسروری وادی سینا وطوری، برفلک تابیده نوری سینۀ سینا شد آنجا ازقدوم پورموسی آمد آن مهری که باشد ، روشنای کهکشان ها نوراو رنگین کمانی،بسته روی آسمان ها حُسن او شوری فکنده، دربیانها برزبان ها ازعطا ولطف ایزد، ازبهشت سبزوسرمد هیچ می دانی که آمد، عالم آل محمد آن که علم خویش رابخشیده براو حق تعالی کهکشانی ازستاره، مهردارد رونمایش آسمانی نورونقره، ماه می ریزد به پایش مهرومه ماتند وحیران، درتماشای لقایش این سراسر روشنایی،با فروغی کبریایی با نسیم دلربایی، جلوه ای دارد خدایی جلوه ای که گلشن هستی شده ازاو مصفا روشنای چشم هاشد ، ذره ای ازخاک طوسش ناز دارد برخلایق، هرکسی شدخاکبوسش خوانده اند اورا به دنیا، شمس نه، شمس الشموسش مهرآمد، ماه آمد، با جلال وجاه آمد با دلی آگاه آمد، نورنورالله آمد نورخورشید همه خورشیدهای عالم آرا اوامیر عشق باشد،ملک ایمان کشوراو حک شده نام خدابر،خاتم انگشتراو عرش اعلا مسنداو،تاج تقوا افسر او بنگرای دل عّزو جاهش،برفروغ جلوه گاهش نورایمان درنگاهش،هرکه آید درپناهش کی کند وصل بهشت آرزو ازحق تمنا آن که باشد روضه ای از،باغ جنت مشهد او اجرحج وعمره دارد، یک طواف مرقد او با کبوترها زند پر، به گرد گنبد او هرکه می گردد ندیمش، سائل طبع کریمش مست گردد ازشمیمش، می کند طوف حریمش سعی کن تاگوهری برداری ازاین موج دریا هرکه دارد مهراورا، گوهری شهوار دارد درحریم سینه ی او، مشرق الانوار دارد روکند بردرگه او، هرکه با او کار دارد هرکه می گرددگدایش،زودمی بیند عطایش شرط دین باشد ولایش، من چه گویم درثنایش بضعة منی رسول الله گفتش همچوزهرا روی خاک اونهادی ، چون که روی منفعل را با زلال اشک توبه، صاف کن این آب وگل را وامکن هرگز «وفایی» ازضریحش قفل دل را رو به او هر روز وشب کن، درشرار عشق تب کن نام اورا ذکر لب کن،حاجت خود را طلب کن تا گشاید او گره ازکار ما امروز وفردا
آی دنیا آی دنیا لحظه ای بشنو مرا که فقط یک حرف دارم ،حرف بی چون و چرا کوری چشم حسودان تا خدا باشد خدا نیست مولا جز علی و نیست سلطان جز رضا این علی و آن علی در دو جهان جان‌ منند این علی و آن علی ، مولا و سلطان منند دوره ی غم ها سر آمد،  آمده دوران ما در دو عالم پهن گشته سفره ی سلطان ما آمده کشتی چاره ساز هر طوفان ما آمده امشب حسین ِ زینب ِایران ما بوی رحمت بوی نعمت بوی باران آمده البشارت فاطمه ! سوم علی جان آمده ای همیشه سرپناه بی پناهان السلام ای امید آخر نامه سیاهان السلام تکیه گاه محکم ِ بی تکیه گاهان السلام شهریار ملک ایران ، شاه شاهان السلام ظلمت محضم ولیکن رو به ماه آورده ام "بر امام مهربان خود پناه اورده ام " ما نمیخواهیم از تو جز تو را ، حاجت تویی صبح ِ چاره ساز ما در هر شب وحشت تویی اهل تو هستیم ما ، بابای این ملت تویی نعمت از این چیست بالاتر، ولی نعمت تویی چاره مایی چه در قنداق چه بین کفن رعیتت هر که نباشد نیست با ما هم وطن دست و دلبازی که آهو را ضمانت می کند با گدایانش چه در روز قیامت می کند؟ بیش از این دنیا در آن دنیا کرامت می کند مثل جدش قاتلش را هم شفاعت می کند غم مخور عمخوار ما سلطان علی موسی الرضا ست در دو عالم یار ما سلطان علی موسی الرضاست غصه هامان بود بی پایان اگر مشهد نبود دردهامان بود بی درمان اگر مشهد نبود عمرمان می شد شب هجران اگر مشهد نبود اصلا آقاجان چه بود ایران اگر مشهد نبود از تو ممنونیم اعلی حضرت ایران شدی در دو عالم آبروی ملت ایران شدی چایخانه های تو سرچشمه ماء معین چایخانه های تو میخانه ی اهل یقین چایخانه های تو مانند فردوس برین چایخانه های تو دارد هوای اربعین چایی ِ بعد از زیارت از عسل شیرین تر است همچنان چایی ِ موکب هاست چیزی دیگر است ای که چشم مهربانت چاره ساز هر غم است ای که دست ِ رافتت ، ضرب المثل در عالم است هر چه از لطف تو و حال بدم گویم کم است مشهد من دیر گشته روزگارم درهم است ساقیا لبریز از دوری شده پیمانه ام من خمار جرعه ای از آب سقاخانه ام باز سامانم بده دارد محرم می رسد مرده ام جانم بده دارد محرم می رسد درد و درمانم بده دارد محرم می رسد رزق بارانم بده دارد محرم می رسد از من این دلواپسی های محرم را نگیر این حسین‌‌ جانم‌ حسین ، این اسم اعظم را نگیر
ای دل امشب آسمان ها دیدنی است رقص نور کهکشان ها دیدنی است اختران چون خوشه دسته دسته اند درمیان آسمان صف بسته اند مهرومه را نورافشان کرده اند آسمان ها را چراغان کرده اند رنگ شب زیباتراز هرروز شد سینه ی مه پرزنور وسوز شد ناگهان لب های مه چون گل شکفت با هزاران شوق با خورشید گفت ای مرا امید ای آئینه رو کیست این مهر جهان آرا بگو لعل لب خورشید رخشان باز کرد ازلب پرنور خود آواز کرد این که می آید امید ماسواست نورخورشید همه خورشید هاست چلچراغ آسمان ها اوبود روشنی کهکشان ها او بود هشتمین مهرجهان آراست او مهر تابان همه دل هاست او آسمان عشق را او رهنماست جلوۀ نورخدا، شمس الضحاست وارثی ازعلم احمد اوبود عالم آل محمد او بود او امید وآرزوی ما بود اوتمام آبروی ما بود انقضاء نورمن نزدیک بود گرنمی آمد جهان تاریک بود مقصد من صبحگاهان کوی اوست درشب تاریک چشمم سوی اوست هست نوراو چراغ راه من بارگاهش خانه ی دلخواه من می کنم هرروز طوف مرقدش می ربایم بوسه ها از گنبدش روشنایی یافتم ازچهر او مهربانی یافتم ازمهر او زائر صحن وحریم او شدم سائل طبع کریم او شدم روز وشب مشتاق دیدارش منم خاک راه پای زوارش منم باغی از فردوس باشدخانه اش اوچو شمع وعرشیان پروانه اش قدسیان برخاک او زانو زنند صحن او را با مژه جارو زنند عرشیان هر روز با صوتی ملیح یا رضا گویند درپای ضریح گشته موسای نبی دربان او هست عیسی گوش برفرمان او جبرئیل این جا کبوتر می شود با ارادت خاک این در می شود خاک این درگاه رحمت کیمیاست آب سقا خانه اش آب بقاست زائرش را رتبه ای والا دهند آفرین ازعالم بالا دهند گررهائی خواهی از هرقید وبند قفل دل را برضریح او ببند هرکه براو دل دهد دلبرشود ذره گر باشد مه انور شود این همان خورشید ذره پرور است درسپهر عشق مهری انوراست جلوه کرده آسمان نوراو درحدیث صبح نیشابور او جذب علم او همه ارباب فضل باز شد ازاو هزاران باب فضل ای «وفایی»هرکه چون من خاک اوست زائردولت سرای پاک اوست
اوّل سخن به نام خداوندِ ذوالکرام نامِ خداست چون همه جا بهترین کلام وآن‌گه ز روی صدق و ارادت دهَم سلام بر آستان قدس رضا، هشتمین امام امروز در حضور کریمش نشسته‌ایم هر یک به نیّتی به حریمش نشسته‌ایم این روضه کز شکفتن دل‌هاست باغِ دل روشن ز ذرّه ذرّه ی خاکش چراغِ دل ای، دل ز دست داده، که گیری سراغِ دل! اینجاست آن که هست خریدار داغِ دل اینجا مدال مُقبلی مُقبلان دهند داروی زخم سینه ی صاحب‌دلان دهند.. امشب بهشت محو تماشای مشهد است قندیل‌های نور به هر جای مشهد است هستیْ تمام، چشم به سیمای مشهد است قلب پیمبران به تمنای مشهد است مشهد که جلوه‌گاه جمال محمد است آرام‌گاه عالِمِ آل محمد است فردا سپیده با دمِ جبریل می‌دمد محشر نگشته، صور سرافیل می‌دمد از مشهد الرضا، گل تهلیل می‌دمد خورشید بر قبیله ی هابیل می‌دمد تا کور، چشم دوده ی قابیلیان شود رازی دگر، ز خلقت عالم، عیان شود.. امشب مدینه عرش معلای دیگر است آن شهر وحی، طور تجلای دیگر است تورات نور، در کف موسای دیگر است موسای عشق را ید و بیضای دیگر است امشب مدینه وآن همه آیات روشنش بوی رسول می‌دهد و پاره ی تنش یاد مدینه بر دل و بر جان صفا دهد خاک مدینه، دیده ی دل را جلا دهد این شهر، عطر سامره و کربلا دهد وین لاله‌زار بوی حسین و رضا دهد گاه نزول موکب اجلال احمد است یا عید جشن عالِمِ آل محمد است.. قدوسیان تجلی توحید بنگرید نوری که هر وصی و نبی دید بنگرید در طور جلوه‌ای که درخشید بنگرید در دامن ستاره به خورشید بنگرید خورشید آسمانِ ولایت رضا رسید در لاله‌زار نجمه، گل "اِنّما" دمید این وارث یگانه ی موسی‌بن‌جعفر است فرزند نازدانه ی موسی‌بن‌جعفر است در هر صفت، نشانه ی موسی‌بن‌جعفر است این آفتابِ خانه ی موسی‌بن‌جعفر است روح نبی، روان علی، بر جهان امام امر جهان و اهل جهان در کَفَش تمام آیینه ی خداست جمال صبیح او یوسف در آرزوی نگاه ملیح او فرموده است حضرت صادق مدیح او پیغمبران نشسته به پای ضریح او تا افکند نگاه عنایت به سویشان تا پُر کند ز کوثر رحمت سبویشان این ماه را که شمسِ ضحی آفریده‌اند نورآفرین آینه‌ها آفریده‌اند باب‌ُالمرادِ خلقِ خدا آفریده‌اند او را برای کشور ما آفریده‌اند ایران که پایگاه ولایت به عالَم است در سایه‌سار پرچم او سبز و خُرّم است نام رضا صفای دل اولیا بُوَد دست رضا هر آینه دست خدا بُوَد تنها نه سایه‌اش به سر مُلک ما بُوَد عالَم به زیر پرچم سبز رضا بُوَد این یک حقیقت است و کسی درک می‌کند کاین روضه را به اشک روان ترک می‌کند.. مهری که ماه، سِیْر کند در پناه او ماهی که مِهر موج زند در نگاه او "وَالشمسُ وَالقمر" خبر از روی ماه او "واللّیل" سایه‌پرور خال سیاه او او هشتمین امام و دهم عصمت خداست نامش علی، سلاله ی موسی، لقبْ رضاست سبز است پرچمت که دلیل هدایت است زرد است گنبدت که به خورشید، غیرت است سرخ است خاتمت که نشان شهادت است در هر نگاهِ مهرِ تو صدها کرامت است خورشید، هر سحر که ز مشرق کند طلوع با بوسه‌ها به گنبد تو می‌کند خشوع.. در این حرم، فروغ خدا دیده می‌شود در لحظه لحظه معجزه‌ها دیده می‌شود نور اجابت از همه‌جا دیده می‌شود آیات لطف و فیضِ رضا دیده می‌شود از فرش تا به عرش، تجلای رحمت است در انعکاس آینه‌ها نورِ رأفت است.. ای آفریده ذات تو را حق، برای خیر هم خیرخواه خلقی و هم ره‌نمای خیر هم ابتدای خیری و هم انتهای خیر دارد "موید" از تو امیدِ دعای خیر تا التفات بر پدر و مادرش کنی در آستان خویش مقرّب‌ترش کنی مرحوم