#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر_عزاداری
#دم #تک_ضرب #سه_ضرب
▪️نوحه شب هشتم محرم
🎙سبک نوحه
لالهٔ پرپرم اکبرم
شِبهِ پیغمبرم اکبرم
دلگرمیِ حرم اکبرم
دلبرم دلبرم
پیکرت خونین بر،خاکِ صحرا بابا
از چه گشته جسمت،اِرباً اِرباً بابا
ای علیّ اکبر...
بدنت را به چشم ترم
با عبای جدّ اطهرم
باید بِبَرم سوی حرم
اکبرم اکبرم
گوهر از چشمانم،اینچُنین میریزد
قطره های خونَت،بر زمین میریزد
ای علیّ اکبر...
#امیر عباسی
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر_عزاداری
#زمزمه #سنگین #تک_ضرب
▪️نوحه شب هشتم محرم
👈 دانلود سبک 👉
شبهِ مصطفی اکبرِ منی
کربلا یلِ حیدرِ منی
ای تو حامیِ لشکرِ منی
اکبر منی اکبر منی...
سروِ نازِ من از برم مرو
از حرم علی اکبرم مرو
ای همه کس و یاورم مرو
اکبر منی اکبر منی...
تا عدو زده نیزه بر جبین
گشته قامتت نقشِ بر زمین
خیزو ای پسر حالِ من ببین
اکبر منی اکبر منی...
قطعه قطعه شد پیکرت علی
تیر و نیزه ها بر سرت علی
خون شده دلِ مادرت علی
اکبر منی اکبر منی...
#هستی محرابی
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر_عزاداری
#دم #تک_ضرب #سه_ضرب
▪️نوحه شب هشتم محرم
🎙سبک: همه جا کربلا...
می روی ای پسر کمی آهسته تر
قدمی ره برو پیش چشم پدر
ولدی یا علی...
سوی میدان رود شبه پیغمبرم
من به دنبال او پدری مضطرم
ولدی یا علی...
ای علی آمده پدرت در برت
پاره پاره شده پس چرا پیکرت
خیز و از جا بگو سخنی جان من
شادمان کن مرا روح و ریحان من
ولدی یا علی...
بوده ای ای علی حاصل عمر من
خیز از جا شرر بر وجودم مزن
بین علی گریه ام، خنده دشمنم
برسر نعش تو خسته جان می کنم
ولدی یا علی...
عمه ات آمده بهر دلداریم
دیده حال مرا آمده یاریم
خواهرانت همه منتظر درحرم
بی اذان گو شده ای علی لشگرم
ولدی یا علی...
✍اسماعیل تقوایی
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر_عزاداری
#زمزمه #تک_ضرب #سنگین
▪️زمزمه و نوحه شب هشتم محرم
🎙سبک: به سمت گودال از خیمه دویدم من...
راه برو یک کم، به پیش چشمانم
تا نگرم قدِّ تو را علی جانم
شبیه پیغمبر،سلاله ی حیدر
محاسنم در دست،غمین و گریانم
وای علی اکبر...
عصای دست من، امید فردایم
تو می روی و من،بی تو چه تنهایم
روی سوی دشمن، بَری دل بابا
مواظب خود باش، دلبر والایم
وای علی اکبر...
یا ولدی یک دم، دیده ی خود وا کن
درد دل بابا، به آن مداوا کن
ورق ورق گشتی، کتاب عمر من
گل سخن بر لب، باز شکوفا کن
وای علی اکبر...
به گریه بوسیدم، صورت و لبهایت
خنده کند دشمن، به حال بابایت
نیست مرا باور، که رفتی از دستم
نشسته ام حیران، کنم تماشایت
وای علی اکبر...
منتظرم آیند، جمله رفیقانت
تا که برند خیمه، جسم پریشانت
دل همه تنگست بهر اذان تو
خلق رسولی و، صورت خندانت
وای علی اکبر...
✍اسماعیل تقوایی
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر_عزاداری
#دم #تک_ضرب #سه_ضرب
▪️نوحه شب هشتم محرم
🎙سبک: همه جا کربلا...
ای علی اکبرم شبه پیغمبرم
ذوالفقار حسین ثانی حیدرم
از حرم میروی پیش چشم ترم
وا علیا علی وا علیا علی...
پیش چشمان من اربا اربا شدی
پاره پاره بدن بین صحرا شدی
پهلویت ضربه خودمثل زهرا شدی
وا علیا علی وا علیا علی...
با عبا پیکرت بردهاند در حرم
ای عصای پدر شد شکسته پرم
بهر یاری من آمده خواهرم
وا علیا علی وا علیا علی...
✍مرتضی محمودپور
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر_عزاداری
#زمزمه #تک_ضرب #سه_ضرب
#سینه_زنی #زنجیرزنی
▪️نوحه شب هشتم محرم
🎙سبک: شب به گلستان تنها
رود به میدان اکبر آن مه خوش سیما
خیره شده چشم شاه به آن قدو بالا
آن مه خوش سیما،آن مه خوش سیما
کند دعای خیری پشت سرش مولا
ز هیبتش لرزیده جان و تن اعدا
آن مه خوش سیما،آن مه خوش سیما
گویا که پیمبر شده عازم سوی میدان
ذکر لب اکبر همه دم آیه ی قرآن
او تازه جوان است،او تازه جوان است
لاله ی لیلایی،عزیز زهرایی(۲)
ایا گروه اعدا منم گل احمر
عزیز جان مولا منم علی اکبر
منم گل احمر،منم گل احمر
برای احقاق حق شوم چو گل پرپر
شوم فدای راه مکتب پیغمبر
منم گل احمر،منم گل احمر
این پیکر و این جان من و نیزه و خنجر
با تیغ دودم می شوم همچون گلِ پرپر
من پور حسینم،من پور حسینم
لاله ی لیلایی،عزیز زهرایی(۲)
بیا بیا ای بابا برس به فریادم
سرم به زانو گیرو دمی بکن شادم
برس به فریادم،برس به فریادم
بیا به ضرب نیزه ز مرکب افتادم
دمی بیا ای بابا بکن تو امدادم
برس به فریادم ،برس به فریادم
بنگر که نشان از بدنم در دل صحراست
دل منتظر وصلت پیغمبر و زهراست
بابای غریبم،بابای غریبم
لاله ی لیلایی،عزیز زهرایی(۲)
✍وحید زحمت کش شهری
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر_عزاداری
#دودمه
▪️دودمه شب هشتم محرم
1⃣
ای پراکنده شده پیکر تو دور و برم
ای علیِ اکبرم، ای علیِ اکبرم
اربا اربا شده از داغ تو بابا جگرم
ای علیِ اکبرم، ای علیِ اکبرم
2⃣
ای پراکنده شده پیکر تو دور و برم
پسرم ای پسرم، پسرم ای پسرم
اربا اربا شده از داغ تو بابا جگرم
پسرم ای پسرم، پسرم ای پسرم
3⃣
می زنم من دست بر هم می زنی تو دست و پا
حیدر کرب و بلا، حیدر کرب و بلا
خاک عالم بر سر این روزگار بی وفا حیدر کرب و بلا، حیدر کرب و بلا
4⃣
ای عصای پیری من بین خون غلطیده ای
میکشی من را علی، میکشی من را علی
کاش میمردم نمیدیدم ز هم پاشیده ای
میکشی من را علی، میکشی من را علی
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر_عزاداری
#زمزمه #تک_ضرب #سنگین
▪️نوحه شب هشتم محرم
راه برو، جان پدر، به پیش چشمان ترم
تاکه کمی، اکبرمن، قد رشیدت نگرم
جان منی، جان منی
یوسف کنعان منی
وای علی، وای علی، وای علی، وای علی...
زینب من، بیا علی، ز زیر قرآن گذران
به جای مادر علی، بوسه برویش بنشان
شبه پیمبر علی
ثانی حیدرم علی
وای علی، وای علی، وای علی، وای علی...
خدا ببین، که از کفم، تازه جوانم برود
عصای پیری پدر، روح وروانم برود
او رود ومن زقفا
اشک بریزم ای خدا
وای علی، وای علی، وای علی، وای علی...
یا ابتا، یا ابتا، رسید بر گوش حسین
دوان دوان، شدعازم،کمک به آن نور دوعین
دیر رسیده در برش
رفته ز دنیا پسرش
وای علی، وای علی، وای علی، وای علی...
وای خدا، من چکنم، با تن صد چاک پسر
روم چسان، به خیمه ها، دهم چگونه این خبر
رفته توان، زپای من
وای علی و وای من
وای علی، وای علی، وای علی، وای علی...
✍اسماعیل تقوایی
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر_عزاداری
#زمزمه #تک_ضرب #سه_ضرب
▪️نوحه قدیمی شب هشتم محرم
جوانان بنی هاشم بیایید
علی را بر در خیمه رسانید
بگوئید مادرش لیلا بیاید
تماشای قد اکبر نماید
جوانان بنی هاشم بیایید...
علی را بر در خیمه رسانید...
بگویید عمه اش زینب بیاید
علی را بر در خیمه رساند
خدا داند که من طاقت ندارم
علی را بر در خیمه رسانم
جوانان بنی هاشم بیایید...
علی را بر در خیمه رسانید...
علی جان چراغ شام تارم
فراقت برده آرام و قرارم
نچیدم حجلگاه شادی تو
ندیدم من شب دامادی تو
جوانان بنی هاشم بیایید...
علی را بر در خیمه رسانید...
امیدم بود تو در هنگام پیری
عصای پیری مادر بگیری
به امیدی علی اکبر بیاید
در غم بر رخ لیلا گشاید
جوانان بنی هاشم بیایید...
علی را بر در خیمه رسانید...
منو یاد قد شمشادی تو
منو ناکامی و ناشادی تو
منو یاد لب خشکیده ی تو
منو سوز دل تب دیده ی تو
منو اون زخمهای بی حسابت
منو اون پیکر در خون خضابت.
جوانان بنی هاشم بیایید...
علی را بر در خیمه رسانید...
✍ سید حسین عمادی سرخی
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر_عزاداری
#تک_ضرب
▪️نوحه شب هشتم محرم
عجب گلی روزگار ز دست لیلا گرفت
که تا قیامت گلاب ز چشم لیلا گرفت
تازه جوانم علی روح و روانم علی...
گلش مشبک شده از دم تیغ و سَنان
گلش به خون غوطه ور، شدست چون ارغوان
گلش به دشت بلا شدست در خون تپان
قرار و صبر و شکیب ز جمله دلها گرفت
تازه جوانم علی روح و روانم علی...
گلش ز تاب عطش یقین که پژمرده بود
آب ندادش فلک یقین که افسرده بود
مادر افسرده اش ز داغش آزرده بود
دشت بلا در بغل آن قد رعنا گرفت
تازه جوانم علی روح و روانم علی...
گفت نبی و علی غنچه لب باز کن
از دل پرحسرتت زمزمه آغاز کن
درد جوان مرگیت بر پدر آغاز کن
شور و فغان حرم تا به ثریا گرفت
تازه جوانم علی روح و روانم علی...
ای گل خوش رایحه، مایه درمان من
ماتم هجران تو سوخت دل و جان من
تا به فلک می رود ناله و افغان من
مادر زارت مکان به کوه و صحرا گرفت
تازه جوانم علی روح و روانم علی...