#شب_سوم_محرم
#حضرترقیه_عزاداری
#تک_ضرب
#سینه_زنی #زنجیرزنی
▪️نوحه شب سوم محرم
دلتنگ روی ماه تو
باشد رقیه دخترت
یکسر بیا ویرانه ام
بابا به جان مادرت
بابای من بابای من...
ای آفتاب نیزه ها
خوش آمدی خوش آمدی
بابا کجا باشد تنت
با سر به دختر سر زدی
بابای من بابای من...
سنگ صبور من بیا
تا قصه ها گویم تو را
از بعد عاشورای تو
تا شام و این ویرانسرا
بابای من بابای من...
بابا منم غارت زده
زینت گوشم برده اند
ای وای از آن نامردمان
بس عمه را آزرده اند
بابای من بابای من...
از ناقه زیر افتاده ام
نالیدم وحیران شدم
سیلی چو خوردم از عدو
از بیکسی گریان شدم
بابای من بابای من...
درد یتیمی سخت بود
درد اسیری سخت تر
در کوفه وشام بلا
دلخسته گشتم ای پدر
بابای من بابای من...
هرجا روی ای جان من
دیگر مرا با خود ببر
خواهم از این دنیا روم
من سوی دنیای دگر
بابای من بابای من...
#اسماعیل تقوایی
#شب_هفتم_محرم
#حضرتعلیاصغر_عزاداری
#تک_ضرب #سه_ضرب
#سینه_زنی #زنجیرزنی
▪️نوحه شب هفتم محرم
ای علی اصغر، شش ماهه دلبر
به روی دستم، زدی تو پرپر
سیراب از خون گلو گشتی علی جان
بر پدر خود آبرو گشتی علی جان
جانم علی جانم علی جانم علی جان۲
تیر سه شعبه، آمد بسویت
بریده آن تیر، کل گلویت
دیدار ما افتاد بابا در قیامت
لعن خدا بر حرمله آن بی مروت
جانم علی جانم علی جانم علی جان۲
جانم بسوزد، بهر تو بابا
تو تشنه بودی، رفتی ز دنیا
لبخند تو بابا شرر برجان من شد
حسن ختام لحظه ی پایان من شد
جانم علی جانم علی جانم علی جان۲
مادر به خیمه، چشم انتظار است
بهر تو بابا، او بی قرار است
بابا بیفتاده گره حالا به کارم
ماندم چگونه رو بسوی خیمه آرم
جانم علی جانم علی جانم علی جان۲
در پشت خیمه، غلاف شمشیر
یک قبر کوچک، این طفل بی شیر
ناگه صدا آمد زمادر گوش مولا
صبری نما بینم گل خود یابن زهرا
جانم علی جانم علی جانم علی جان۲
✍اسماعیل تقوایی
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر_عزاداری
#زمزمه #تک_ضرب #سه_ضرب
#سینه_زنی #زنجیرزنی
▪️نوحه شب هشتم محرم
🎙سبک: شب به گلستان تنها
رود به میدان اکبر آن مه خوش سیما
خیره شده چشم شاه به آن قدو بالا
آن مه خوش سیما،آن مه خوش سیما
کند دعای خیری پشت سرش مولا
ز هیبتش لرزیده جان و تن اعدا
آن مه خوش سیما،آن مه خوش سیما
گویا که پیمبر شده عازم سوی میدان
ذکر لب اکبر همه دم آیه ی قرآن
او تازه جوان است،او تازه جوان است
لاله ی لیلایی،عزیز زهرایی(۲)
ایا گروه اعدا منم گل احمر
عزیز جان مولا منم علی اکبر
منم گل احمر،منم گل احمر
برای احقاق حق شوم چو گل پرپر
شوم فدای راه مکتب پیغمبر
منم گل احمر،منم گل احمر
این پیکر و این جان من و نیزه و خنجر
با تیغ دودم می شوم همچون گلِ پرپر
من پور حسینم،من پور حسینم
لاله ی لیلایی،عزیز زهرایی(۲)
بیا بیا ای بابا برس به فریادم
سرم به زانو گیرو دمی بکن شادم
برس به فریادم،برس به فریادم
بیا به ضرب نیزه ز مرکب افتادم
دمی بیا ای بابا بکن تو امدادم
برس به فریادم ،برس به فریادم
بنگر که نشان از بدنم در دل صحراست
دل منتظر وصلت پیغمبر و زهراست
بابای غریبم،بابای غریبم
لاله ی لیلایی،عزیز زهرایی(۲)
✍وحید زحمت کش شهری
#شب_یازدهم_محرم
#شام_غریبان
#دم #تک_ضرب #سه_ضرب
#سینه_زنی #زنجیرزنی
▪️نوحه شب یازدهم محرم
🎙دانلود سبک👉
شده شام غریبان گل فاطمه
بر زمین فتاده نور دل فاطمه
در عزا زینب است
جان او بر لب است
وا حسینا وا حسینا...
زده آتش عدو به خیمه های حسین
می کنند کودکان گریه برای حسین
بین دشت جنون
تن او غرقه خون
وا حسینا وا حسینا...
پیکر شهیدان به روی خاک زمین
شد شهید ستم نور خدای مبین
گل زهرا نشان
دیده اش در فشان
وا حسینا وا حسینا...
بر زمین تمام گلان پرپر شده
پاره پاره تن علی اکبر شده
زد به جانش شرر
ریزد اشک از بصر
وا حسینا وا حسینا...
دیده گریان شده دختر خیر النسا
در کنار گلان پرپر کربلا
ساقی کربلا
شده دستش جدا
وا حسینا وا حسینا...
خواهر غم گرفته ای به دشت بلا
در کنار خیمه گرفته بزم عزا
با غم و اشک و آه
نگهش قتلگاه
وا حسینا وا حسینا...
✍️حاج رضا یعقوبیان
•يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّة...
#سینه_زنی و توسل به امام هادی علیه السلام اجرا شده در سال۱۴۰۰
يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّة، سَعِدَمَنْ والاكُمْ
هَلَكَ مَنْ عاداكُمْ، هَلَكَ مَنْ عاداكُمْ
رنگ و بوی درد داره، کوچه های سامرا
گریه می کنیم هر شب، پا به پای سامرا
این غربت آغازش مدینه است
دنبالش کربلاست
تا همیشه جاریه، غربت بی انتهاست
مظلومیم و مقتدریم، تا عالم بهاری بشه
خون از رگ رگِ شیعه ها، پای هدف جاری بشه
يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّة، سَعِدَمَنْ والاكُمْ
هَلَكَ مَنْ عاداكُمْ، هَلَكَ مَنْ عاداكُمْ
خط به خط کلام تو، از بصیرتِ دینِ
بغض تو صدات واسه، درد غربتِ دینِ
این غصه اندوه فاطمه است
اشکِ خونه خداست
تا به ابد نورش، با ظلمت آشناست
باید سر سپرده بشیم، تا موعودِ صبح ظهور
شیعه پای عهدی که بست، می مونه همیشه صبور
يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّة، سَعِدَمَنْ والاكُمْ
هَلَكَ مَنْ عاداكُمْ، هَلَكَ مَنْ عاداكُمْ
#اللّٰهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪالفَرَج
#کربلایی_حنیف_طاهری
#روضه_امام_هادی_علیه_السلام
@babolharam_net/کربلایی حنیف طاهری14001115eheyat-taheri-zamine-1.mp3
زمان:
حجم:
1.25M
|⇦•يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّة...
#سینه_زنی و توسل به امام هادی علیه السلام
|⇦•گفتم بذار بیام گفتی نه...
#سینه_زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام ویژه شب لیلة الرغائب و شب جمعه به نفس کربلایی حسین طاهری•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
گفتم بذار بیام گفتی نه
گفتی نیا پیشم گفتم چشم
خیلی دوستت دارم
با اینکه دارم تلف میشم گفتم چشم
من اشتباه کردم
شاید برا همین نمیخوای منو
آخه گناه کردم
خیلیا رفتن کربلا و من فقط نگاه کردم
فقط نگاه کردم
یعنی امسالم
به ما نمی رسید یه کربلا
یعنی راست راستی باور کنم گفتی نیا
چه جوری باور کنمگفتی نیا
حالا منم واین دل مستأصل
کاشکی بگیری سراغمو حداقل
آه آه آه کربلا...
|⇦•دستم نمی گردد هرگز...
#سینه_زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام ویژه شب لیلة الرغائب و شب جمعه به نفس کربلایی حسین طاهری•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
دستم نمی گردد هرگز کوتاه
از پرچمِ سرخِ یا ثارالله
من با همین پرچم روز محشر
دور تو می گردم ان شاءالله
ای سالار همه شهیدان
نَفسی لَکَ الفِدا حسین جان
بر لبم نشسته آه و ناله و افسوس
کی منِ شکسته دل رَوم حرم پابوس
خوش به حال عاشقت چه قسمتی دارد
اربعینِ کربلا چه لذتی دارد
بر مشامم می رسد هر لحظه بویش
بر دلم ترسم بماند آرزویش
کربلا کربلا، کربلا
با خطِ زر به لوحِ دل نوشت است
جای هر عاشقِ تو در بهشت است
کربلا قلبِ عالمین است
خوش باشد به غم تو دل سپردن
روی لب های من به وقت مردن
صَلَّی اللهُ عَلَی الحُسین است
کربلا، کربلا، کربلا
من و جدا شدن از کوی تو خدا نکند
خدا هر آنچه کند از تو هم جدا نکند
حسین! آقام!
همهمیرنتومی مونی برام
|⇦•دستامو بگیر آقای دلم...
#سینه_زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام ویژه شب لیلة الرغائب
دستامو بگیر آقای دلم
اینبار اومدم با پای دلم
با تو خودمو پیدا میکنم
چشمامو برات دریا میکنم
زیر عَلَمِت من قرصه دلم
اما شب و روز میپرسه دلم
کی میشه بازم پیش تو بیام
حتی یه نفس واسه یه سلام
من روضه لرن ترک ایلمرم
من سنن اوزاخ دوشسم اولرم
هر گون یمیشم من دوز چورکین
ای کاش که منه یانسین اورگین
اورگیمز دونوب قانا
باشون ساقول
من قالموشام یانا یانا
باشون ساقول
کیمه دیم دارخموشام
سنه حسینجان
حسرت اولوبد کربلا
باشون ساقول
چک الریوی گوز یاشلارما
بوشلاما منی سن اوزرباشوما
احوالیمه بیر فیکر ایله آقا
گویما اورگیم بوحال دا قالا
اله بیر هچمنیم سسیم
سنه یتیشمیر
نوکرین آل قوجاغیوبیرآز دانشدیر
اورگیمسوزو بودی همیشه والله
گورن اولار سنه اولمگوزیم سو ایچمیر
همه ال یارالی همه باش یارالی
باجی یارالی قارداش یارالی
غملر بولوتیم توتو گویمی
قارداش اولمی یخده اومی
قالدی یخمه الردهحسینم هارا گتدین
گویدین من چولرده ها حسینم هارا گتدین
#اللّٰهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪالفَرَج
@babolharam_net/کربلایی حسین طاهری14001115eheyat-taheri-shoor9.mp3
زمان:
حجم:
1.52M
|⇦•دستم نمی گردد هرگز...
#سینه_زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام ویژه شب لیلة الرغائب و شب جمعه به نفس کربلایی حسین طاهری•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
ليلة الرغائب است و اشك بر گونه ام جاری است
برای من حرم بنویس، نجف تا کربلا کافی است
#کربلا
#لیلة_الرغائب
|⇦•از سن کودکی شده غم...
#سینه_زنی و توسل به راوی دشتکربلا حضرت امام محمد باقر علیه السلام اجرا شده به نفس حاجمحمد رضا بذری •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
از سن کودکی شده غم آشنای من
باد خزان وزیده به دولت سرای من
بغض و شرر گرفته مسیر صدای من
بالا گرفته کار دل و گریه های من
اهل زمانه غصه به قلبم رسانده اند
بر روح و جان من غم و غربت چشانده اند
من را به روی مرکب سمّی نشانده اند
از زهرِ زینِ اسب ورم کرده پای من
بر روی خار سخت مغیلان دویده ام
از ابن سعد و حرمله طعنه شنیده ام
هفتاد و دو ستاره سر نیزه دیده ام
این روضه هاست گوشه ای از ماجرای من
بازار و ازدحام نرفته زِ خاطرم
آتش زِ پشت بام نرفته زِ خاطرم
بزم حرام شام نرفته زِ خاطرم
یادم نرفته چشم ترِ عمه زینبم
آتش گرفته بود ، پرِ عمه زینبم
یادِ لباس شعله ور عمه زینبم
من روضه خوان غربت عمه رقیه ام
مردم شکست، حرمت عمه رقیه ام
آه … از شبِ شهادت عمه رقیه ام
یاد غروب کرب و بلا زار و مضطرم
آن خاطرات می گذرد از برابرم
یک عمر یاد تشنگی جدِّ اطهرم
#شاعر:محمدجواد شیرازی
|⇦•از سن کودکی شده غم...
#سینه_زنی و توسل به راوی دشتکربلا حضرت امام محمد باقر علیه السلام اجرا شده به نفس حاجمحمد رضا بذری •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
از سن کودکی شده غم آشنای من
باد خزان وزیده به دولت سرای من
بغض و شرر گرفته مسیر صدای من
بالا گرفته کار دل و گریه های من
اهل زمانه غصه به قلبم رسانده اند
بر روح و جان من غم و غربت چشانده اند
من را به روی مرکب سمّی نشانده اند
از زهرِ زینِ اسب ورم کرده پای من
بر روی خار سخت مغیلان دویده ام
از ابن سعد و حرمله طعنه شنیده ام
هفتاد و دو ستاره سر نیزه دیده ام
این روضه هاست گوشه ای از ماجرای من
بازار و ازدحام نرفته زِ خاطرم
آتش زِ پشت بام نرفته زِ خاطرم
بزم حرام شام نرفته زِ خاطرم
یادم نرفته چشم ترِ عمه زینبم
آتش گرفته بود ، پرِ عمه زینبم
یادِ لباس شعله ور عمه زینبم
من روضه خوان غربت عمه رقیه ام
مردم شکست، حرمت عمه رقیه ام
آه … از شبِ شهادت عمه رقیه ام
یاد غروب کرب و بلا زار و مضطرم
آن خاطرات می گذرد از برابرم
یک عمر یاد تشنگی جدِّ اطهرم
#شاعر:محمدجواد شیرازی