#شب_هفتم_محرم
#حضرتعلیاصغر_عزاداری
#تک_ضرب #سه_ضرب
▪️نوحه شب هفتم محرم
گر کودک صغیرم(در راه دین شهیدم)۲
نزد خدای داور(همیشه روسپیدم)۲
در راه دین و قرآن
لب تشنه می دهم جان
پدر پدر حسین جان۲
بر یاری امامم(رزمنده بی نظیرم)۲
در راه دین و قرآن(کودک ولی چو شیرم)۲
در راه دین و قرآن
لب تشنه می دهم جان
پدر پدر حسین جان۲
بر روی دست بابا(رفتم به سوی میدان)۲
نگاه من به باباست(با دیده ی درافشان)۲
در راه دین و قرآن
لب تشنه می دهم جان
پدر پدر حسین جان۲
حرمله با سه شعبه(نشسته رو به رویم)۲
زده ز ظلم و کینه(با تیر بر گلویم)۲
در راه دین و قرآن
لب تشنه می دهم جان
پدر پدر حسین جان۲
گردیده از شقاوت(قنداقه ام پر از خون)۲
با دیدن گلویم(بابا بگشته محزون)۲
در راه دین و قرآن
لب تشنه می دهم جان
پدر پدر حسین جان۲
با تیر کین دشمن(افتاده ام من از پا)۲
شد غرق خون گلویم(به روی دست بابا)۲
در راه دین و قرآن
لب تشنه می دهم جان
پدر پدر حسین جان۲
در بین خیمه ی غم(گریان من رباب است)۲
با اهل بیت عصمت(عمه دلش کباب است)۲
در راه دین و قرآن
لب تشنه می دهم جان
پدر پدر حسین جان۲
در خیمه مادر من(بر من عزا گرفته)۲
سکینه و رقیه(شور و نوا گرفته)۲
در راه دین و قرآن
لب تشنه می دهم جان
پدر پدر حسین جان۲
باشد به پشت خیمه(قبر من و مزارم)۲
مادر و عمه زینب(نشسته در کنارم)۲
در راه دین و قرآن
لب تشنه می دهم جان
پدر پدر حسین جان۲
✍حاج رضا یعقوبیان
#شب_هفتم_محرم
#حضرتعلیاصغر_عزاداری
#دم #تک_ضرب #سه_ضرب
▪️نوحه شب هفتم محرم
بر گل فاطمه،نور دو عینم
آخرین سرباز،راه حسینم
پور ربابم
تشنه ی آبم
علی اصغرم،فدای دینم۲
گلی از گلشن،آل عبایم
آخرین سرباز،کرب و بلایم
گر جان بر لبم
جان زینبم
علی اصغرم،فدای دینم۲
در لحظه ی آخر،بر او نگاهم
روی دست پدر،شد قتلگاهم
علی اصغر
شد پاره حنجر
علی اصغرم،فدای دینم۲
با تیر حرمله،سرم جدا شد
در راه رهبرم،جانم فدا شد
نجل احمدم
دست و پا زدم
علیِ اصغرم،فدای دینم۲
قامت بابایم،از داغم خمید
علی اصغرش،در خون آرمید
عمه بی تاب است
گریان رباب است
علیِ اصغرم،فدای دینم۲
داغم شرر زده،بر قلب مادر
در پشت خیمه ها،شد قبر اصغر
گرید سکینه
ماه مدینه
علیِ اصغرم،فدای دینم۲
✍حاج رضا یعقوبیان
#شب_هفتم_محرم
#حضرتعلیاصغر_عزاداری
#تک_ضرب #سه_ضرب
▪️نوحه شب هفتم محرم
از تبار احمد،اصغر حسینم
بر رباب و زینب،نور هر دو عینم
من گل ولا هستم
نور کبریا هستم
یا حسین مظلوم۲
روی دست بابا،رفته ام به میدان
تا روم به جنت،همره شهیدان
خون شده دل بابا
از دشمنی اعدا
یا حسین مظلوم۲
حرمله نشسته،در رو به روی من
با تیر سه شعبه،زد بر گلوی من
صد پاره شده حنجر
خونجگر شده مادر
یا حسین مظلوم۲
در سپهر دینم،ماه بی قرینه
بر من زده با تیر،حرمله ز کینه
روی من شده گلگون
مادرم شده دلخون
یا حسین مظلوم۲
تیر کینه ی او،حنجرم بریده
رنگ از رخ بابا،زین ستم پریده
خون گریه کند بابا
از این ستم اعدا
یا حسین مظلوم۲
بر سینه ی بابا،اصغرش به خواب است
زین همه مصیبت،خون دل رباب است
همناله ی با زینب
جان او بود بر لب
یا حسین مظلوم۲
✍حاج رضا یعقوبیان
#شب_هفتم_محرم
#حضرتعلیاصغر_عزاداری
#واحد #تک_ضرب #سه_ضرب
▪️نوحه شب هفتم محرم
خدایا اصغرم طاقت ندارد
به روی دست من جان میسپارد
نه ابری تا نَمی باران ببارد
نه آبی تا به روی لب گذارد
لب خشکیده اش را میفشارد
دقایق را به سختی می شمارد
نه آبی مانده دیگر در سبوئی
نه از علقم رسد مشک عموئی
نه یاری تا کند امداد یاران
نه سقّایی برای چاره جوئی
به دریا رفته سقایم نیامد
علمبردار تنهایم نیامد
بدیدم مشک آب پاره پاره
امید دشت غم هایم نیامد
خدایا اصغرم طاقت ندارد
به روی دست من جان می سپارد
عطش بُرده توان اصغرم را
بسوزانیده باغ حیدرم را
توانی در تن یاران نمانده
ربوده تاب طفل پرپرم را
اثر دیگر نمی بخشد لالائی
تلظّی می کند از بی نوائی
چه مظلومانه در آغوش مادر
لبان را میکمد با غم فزائی
خدایا اصغرم طاقت ندارد
به روی دست من جان میسپارد
به میدان می برم طفل صغیرم
یل شش ماهة بی آب و شیرم
مگر رحمی کند دشمن به طفلم
کنار طفل بی تابم بمیرم
دلم آتش گرفته در غم او
چو دیدم قطره های نم نم او
به نوک نیزه ای سیراب خون شد
سه شعبه گشته اینک همدم او
خدایا اصغرم طاقت ندارد
به روی دست من جان می سپارد
در این صحرای خونین بی پناهم
فدا کردم صغیر بی گناهم
به قنداقی که از خون گشته رنگین
به چشمان ترم مانده نگاهم
چه مظلومانه در خون غوطه ور شد
شهادت گاهِ او دست پدر شد
بگو ای سروری مانند اکبر
حسین مغموم داغ این پسر شد
خدایا اصغرم طاقت ندارد
به روی دست من جان می سپارد
✍محمد رضا سروری
#شب_هفتم_محرم
#حضرتعلیاصغر_عزاداری
#زمزمه #تک_ضرب #سنگین
▪️نوحه شب هفتم محرم
من شیرخوارم آماده هستم
در راه بابا، جانم به دستم
ترسی ندارم از دشمن دون
آماده هستم حرمله ملعون
بابای خوبم...
بابای خوبم یاری ندارد
سررا بزانو از غم گذارد
پاسخ بگویم هل من معینش
شش ماهه گردم سرباز دینش
بابای خوبم...
خشکیده لبها من تشنه هستم
اما زشرب عشق تو مستم
هل من مبارز، اینگونه گویم
بابا بفرما، این هم گلویم
بابای خوبم...
چقدر سفیدست زیر گلویش
تیر سه شعبه آمد به سویش
دستان بابا شد قتلگاهش
بر روی بابا خندد نگاهش
بابای خوبم...
✍اسماعیل تقوایی
#شب_هفتم_محرم
#حضرتعلیاصغر_عزاداری
#زمزمه #تک_ضرب #سه_ضرب
▪️نوحه شب هفتم محرم
ای گل زیبا، علی اصغر
گریه مکن تو، عزیز مادر
مادر دیگه برا تو شیر نداره
عزیزم عزیزم
رفته عمو برامون آب بیاره
عزیزم عزیزم
واویلتا واویلتا
واویلا واویلا...
چند روزه خیمه، قحطی آبه
برای اصغر، آب یه سرابه
خورده ترک لبای خشک اصغر
واویلا واویلا
آتش زده به قلب خون مادر
واویلا واویلا
واویلتا واویلتا
واویلا واویلا...
اصغر با بابا، رفته به میدون
تا آب بگیره، براش بابا جون
حسین نشون نده گلوی اصغر
واویلا واویلا
بلند شده حرمله توی لشگر
واویلا واویلا
واویلتا واویلتا
واویلا واویلا...
شش ماهه سرباز، رو دست بابا
سیراب خون و، رفته ز دنیا
تیر سه شعبه حلق ناز اصغر
واویلا واویلا
منتظرش باشه تو خیمه مادر
واویلا واویلا
واویلتا واویلتا
واویلا واویلا...
سر دو راهی، مونده یه بابا
قنداقه رو دست، غریب و تنها
پاشید خون اصغرشو آسمون
واویلا واویلا
به پشت خیمه میره چشم گریون
واویلا واویلا
واویلتا واویلتا
واویلا واویلا...
✍اسماعیل تقوایی
#شب_هفتم_محرم
#حضرتعلیاصغر_عزاداری
#واحد #تک_ضرب #سه_ضرب
▪️نوحه شب هفتم محرم
علی تا بر گلویت تیر آمد
ز دشمن نعره تکبیر آمد
چه تیری بدتر از شمشیر آمد
ز دشمن نعره تکبیر آمد
به دیده بدترین تصویر آمد
ز دشمن نعره تکبیر آمد
چه صیادی در این نخجیر آمد
ز دشمن نعره تکبیر آمد
مگر شش ماهه کشتن تیر خواهد
گل قنداقه تن شمشیر خواهد
کسی با ناجوانمردان بگوید
علی کشتن کجا تکبیر خواهد ؟!
سه شعبه تا بنا گوشت دریده
تمام پیکرت در خون کشیده
چرا خاموش و بی حرکت شدی تو؟!
مگر آبی به حلقومت رسیده ؟!
علی تا بر گلویت تیر آمد
ز دشمن نعره تکبیر آمد
علی تا روی دستم پر گشودی
لالایی با عطش در خون سرودی
بخواب ای کودک حنجر بریده
که آغوش مرا مقتل نمودی
دل سنگی که خونین کرده رویت
نشانده با مهارت در گلویت
خدایا بشکند دست و بسوزد
زبان دشمن تکبیر گویت
علی تا بر گلویت تیر آمد
ز دشمن نعره تکبیر آمد
چه غوغایی به پا شد تیر خوردی
عطش را دست تیر غم سپردی
گمانم با صدای پره تیر
گلویت را به سوی آب بردی
علی با نوک پیکان سیر شد سیر
جواب العطش ها تیر شد تیر
درون خیمه با گهواره دیدن
رباب از داغ اصغر پیر شد پیر
علی تا بر گلویت تیر آمد
ز دشمن نعره تکبیر آمد
لبانت از عطش مانند ماهی
مثال غنچه اما در سیاهی
علی جان روز محشر این جنایت
دهم در محضر ایزد گواهی
به دنیا شد نصیبت تیر نوشی
که آب از تیر با تکبیر نوشی
علی نوباوگان را سروری تو
به جنت از ملائک شیر نوشی
علی تا بر گلویت تیر آمد
ز دشمن نعره تکبیر آمد
✍محمد رضا سروری
#شب_هفتم_محرم
#حضرتعلیاصغر_عزاداری
#زمزمه #تک_ضرب
▪️نوحه شب هفتم محرم
روی دستم، گشته پرپر اصغر شیرین زبانم
خنده اش در، آخرین دم، می زند آتش به جانم
آخرین سرباز بابا ای علی جان
کرده ای شرمنده اعدا ای علی جان
ای علی جان ای علی جان ای علی جان...
کودک من، تشنه بود و، دشمنان آبش ندادند
با سه شعبه، داغ او را، بر دل بابا نهادند
این گلوی ناز واین تیرِچو شمشیر
با نظر بر حلق اصغر گشته ام پیر
ای علی جان ای علی جان ای علی جان...
کن قبولش، ای خدایا، آخرین قربانی ام را
می برم دیگر به پایان، کار گل افشانی را
آخرین گل کرده دنیا را معطر
می درخشد هر زمانی، همچو اختر
ای علی جان ای علی جان ای علی جان...
مادر او، بین خیمه، مضطرب در انتظار است
زینب من در کنار خیمه ی او بیقرار است
رفته از دستم خدایا راه چاره
من چسازم با گلوی پاره پاره
ای علی جان ای علی جان ای علی جان...
✍اسماعیل تقوایی
#شب_هفتم_محرم
#حضرتعلیاصغر_عزاداری
#تک_ضرب #سه_ضرب
#سینه_زنی #زنجیرزنی
▪️نوحه شب هفتم محرم
ای علی اصغر، شش ماهه دلبر
به روی دستم، زدی تو پرپر
سیراب از خون گلو گشتی علی جان
بر پدر خود آبرو گشتی علی جان
جانم علی جانم علی جانم علی جان۲
تیر سه شعبه، آمد بسویت
بریده آن تیر، کل گلویت
دیدار ما افتاد بابا در قیامت
لعن خدا بر حرمله آن بی مروت
جانم علی جانم علی جانم علی جان۲
جانم بسوزد، بهر تو بابا
تو تشنه بودی، رفتی ز دنیا
لبخند تو بابا شرر برجان من شد
حسن ختام لحظه ی پایان من شد
جانم علی جانم علی جانم علی جان۲
مادر به خیمه، چشم انتظار است
بهر تو بابا، او بی قرار است
بابا بیفتاده گره حالا به کارم
ماندم چگونه رو بسوی خیمه آرم
جانم علی جانم علی جانم علی جان۲
در پشت خیمه، غلاف شمشیر
یک قبر کوچک، این طفل بی شیر
ناگه صدا آمد زمادر گوش مولا
صبری نما بینم گل خود یابن زهرا
جانم علی جانم علی جانم علی جان۲
✍اسماعیل تقوایی
#شب_هفتم_محرم
#حضرتعلیاصغر_عزاداری
#زمزمه #تک_ضرب #سنگین
▪️زمزمه نوحه شب هفتم محرم
میان گهواره،تشنه و بیتاب است
غنچه ی نشکفته به حسرت آب است
لبش ترک خورده،اصغر بی شیرم
پریده رنگ او،شبیه مهتاب است
وای علی اصغر...
عموی او رفته،همره مشک آب
دل علی آرام،رفته کمی درخواب
علقمه نزدیک است،چرا نیامد او
اصغر معصومم،دگر نخواهد آب
وای علی اصغر...
ز بی کسی خود،حرفی مزن بابا
مرده مگر اصغر،که تو شدی تنها
مرا ببر میدان،شش ماه سربازم
راه سعادت را،به روی من بگشا
وای علی اصغر...
سپیدی زیرِ، گلوی او را دید
حرمله با تیرش،گل حسین را چید
دلخوشی بابا،این گل شش ماهه
پرپر شد اما بر،روی پدر خندید
وای علی اصغر...
رباب در خیمه،منتظر اصغر
حسین در میدان،درمانده ومضطر
خدا چه سازم من،چسان روم خیمه
به مادرش گویم،گلش شده پرپر
وای علی اصغر...
✍اسماعیل تقوایی
#شب_هفتم_محرم
#حضرتعلیاصغر_عزاداری
#دم #تک_ضرب
▪️نوحه شب هفتم محرم
آماده ام آماده ی جهادم
در راه تو سر را به کف نهادم
بابا ببر میدان
سرباز شش ماهه
بابای مظلومم...
هل من معینت را که من شنیدم
از بین گهواره برون پریدم
بابا مشو غمگین
اصغر شود یارت
بابای مظلومم...
ای حرمله تیر خودت کمان گیر
آماده ی رزمم مکن تو تاخیر
سرباز میدانم
بر کف بود جانم
بابای مظلومم...
سیراب از خون گلوی خویشم
جانم شده بابا فدای کیشم
جان در رهت دادم
مسرور و دلشادم
بابای مظلومم...
ای اصغرم رفتی و دل کبابم
از بهر تو شرمنده ی ربابم
رویی ندارم تا
بر خیمه بر گردم
شش ماهه ی پرپر
بابا علی اصغر
بابای مظلومم...
✍اسماعیل تقوایی
#شب_هفتم_محرم
#حضرتعلیاصغر_عزاداری
#دودمه
▪️دودمه شب هفتم محرم
1⃣
طفل چون نامش علی شد اصغرش هم اکبر است
در شجاعت حیدر است، در شجاعت حیدر است
گرچه باشد شیرخواره ، شیر مرد لشگر است
در شجاعت حیدر است، در شجاعت حیدر است
2⃣
خنده بر روی پدر زد یعنی ای مولای من
غم مخور بابای من، غم مخور بابای من
می شود آغوش زهرا بعد از این مأوای من
غم مخور بابای من، غم مخور بابای من
3⃣
ای تمام بود و هستم بر روی دستم بخواب
وای بر حال رباب، وای بر حال رباب
آرزو دارم ببینی ای علی جان خواب آب
وای بر حال رباب، وای بر حال رباب
4⃣
نوه ی آخر شاهنشه خیبر شکنم
یل ششماهه منم، یل ششماهه منم
مادرم بسته دو دستم که قيامت نکنم
یل ششماهه منم، یل ششماهه منم