شهادت؛ واژهای دیگر ندارد
از این بهتر کسی در سر ندارد
نشان دادید این رزق الهی
صف اول، صف آخر ندارد
#حمید_رمی
#شهید_خدمت
#شهید_ابراهیم_رییسی
یکشنبه که بر ضریح شب برف نشست
در موج بلا ساحت آیینه شکست
طوفان زد و قلب ملت ما پژمرد
وقتی که رئیسی به رجائی پیوست
#منصوره_محمدی_مزینان
#شهید_خدمت
#شهید_ابراهیم_رییسی
تازه شد خبر ، خبر جدید شد
چیست ؟ خادم الرضا شهید شد
کوله بار بسته یار ، عازم است
کیست این ؟ رفیق حاج قاسم است
کیست این ؟ چقدر کربلایی است
باز هم شهید ، یک رجایی است
کیست این شهید یا رضا به لب ؟
جان او رسید با رضا به لب
کیست این که نام او سرآمد است ؟
مقصدش رواقهای مشهد است
پله زد به آسمان قدم قدم
باز شد به روی او در حرم
راه را نرفت ، راه را دوید
شد کبوتر و به آسمان پرید
باز هم خبر ، خبر جدید نیست
کشور رضا که بی شهید نیست
#محسن_ناصحی
#شهید_ابراهیم_رییسی
از خاطره ها شبیه باران رفتی
مهمانی سلطان خراسان رفتی
یک عمر طلایه دار خدمت بودی
تا عرش خدا مثل شهیدان رفتی
#مجید_قاسمی
#شهید_ابراهیم_رییسی
مظلوم تر از همیشه ای در ول دشت
این موج دوباره رو به دریا برگشت
این داغ به سینه های ما می ماند
شد ساعت عاشقی تو ساعت هشت
#مجید_قاسمی
#شهید_ابراهیم_رییسی
این گریه های تلخ ، امانم نمی دهد
شوقی به سینه ی نگرانم نمی دهد
این چشم های خیس که کاری نمیکند
در موج درد ، آینه داری نمی کند
امروز غرق داغ دل هر ستاره است
بغضی عجیب منتظر یک اشاره است
حال و هوای شهر چه طوفانی است باز
تکرار روضه های سلیمانی است باز
گفتند یک سبد گل نیلوفر آمده
هر لاله ای نشسته به خون پرپر آمده
گفتند ورزقان چمن گل شکفته هاست
دامان درد و آینه ی دشت کربلاست
این لاله های عشق چرا واژگون شده
گفتند دیزمار معطر به خون شده
هر سینه ای از این غم و اندوه چاک بود
گفتند جسم سیّدی آنجا به خاک بود
گفتند دیده ایم دعایش گرفته بود
او را میان خویش عبایش گرفته بود
گفتند دیده ایم به مقصد رسیده بود
مهمان نورسیده ی آن سر بریده بود
گفتند زیر سایه ی آتش میان دود
میسوخت یاد مادر و آن صورت کبود
سیّد بخواب راحت و آسوده ، بیصدا
سیّد بخواب در بغل حضرت رضا
از طعنه های مردم اگر دل شکسته ای
دیگر بخواب ، آه مسافر چه خسته ای
آئینه ی جمال تو زخم از جراحت است
زیبا به قامت تو لباس شهادت است
زخم تو را نیاز به دست طبیب نیست
نوشیدنت ز جام شهادت عجیب نیست
این بود اوج خواسته و مدعای تو
ای عاقبت بخیر ، روا شد دعای تو
یادت همیشه در دل آشفته ماندنی ست
اری کتاب همت و عزم تو خواندنی ست
سیّد بخند ....دست به رهبر تکان بده
آرامشی به قلب امام زمان بده
#امیر_رضا_فرجوند
#شهید_ابراهیم_رییسی
#شهید_خدمت
خدمت گذار ملت ایران رئیسی
ای مرد میدان ، مرد با ایمان رئیسی
بی شک سلام ملتت را می رسانی
امشب حضور حضرت سلطان ، رئیسی
#رسول_عسگری
#شهید_ابراهیم_رییسی
#شهید_خدمت
مثل کوهی روبروی هر چه ظلمت ایستاد
خالصانه، صادقانه، مردِ خدمت ایستاد
افتخارش خادمیِ حضرت سلطان طوس
با شعار یا رضا او رأس دولت ایستاد
التیام درد مردم شد تمام غصه اش
حلّ سیلِ درد و غمها داشت زحمت، ایستاد
مردمش را بر ریاست، صندلی ترجیح داد
این بیابان آن دِهستان پای ملّت ایستاد
در مصافِ انتقادِ دشمنان و دوستان
خم به ابرویش نیامد پشت اُمّت ایستاد
آبرویش را برای اعتقادش خرج کرد
پای حرفش پای دردش کرد همّت، ایستاد
بی توقّع، با صداقت، عاشقانه کار کرد
پای رهبر پای کشور اوج عزّت ایستاد
مزد زحمت را گرفت از دست مولایش رضا
روز خدمت در حرم در خونِ غیرت ایستاد
#وحیدقاسمیان
#شهید_ابراهیم_رییسی
#شهید_خدمت
#شهید_ابراهیم_رییسی
#محمد_مبشری
قطره قطره اشک میریزد به روی دفترم
باز هم من ماندم و سوز دل و چشم ترم
غم نشسته گوشه ی چشم غم انگیز پدر
گریه های سوزناک و بی صدای مادرم...
میپرم از خواب و میبینم جهانم شد سیاه..
تا دو ساعت هم نمیشد این خبرها باورم...
داغِ سنگینی به قلبم ناگهان آمد نشست
مثل آتش گُر گرفتم، داغم و شعله ورم...
چهره اش، معصومیت هایش، نگاهش، مردی اش
شد دلیل خاطرات خیس و گریه آورم...
سوختنش، انگشترش، شد روضه ها تکرار باز...
من بدم می آید از دستم از این انگشترم...
گرچه افتادم ز پا اما به عشقِ راهِ او
میشود تنها تر از دیروز بی شک دلبرم ...
گرچه زخمی ام ولی هر روز صیقل میخورد
زیرِ تیزیِ نگاه دشمنان این خنجرم...
بعد از او بعد از شهیدانی که قبلا رفته اند
بر تنم گویا زیادی میکند دیگر سرم...
کاش میشد تا منم یک روز با مهرِ حسین ع
زیرِ دِینِ مملکت میریخت خونِ حنجرم
رفتی و تنها شد آقایی که تنها مانده بود...
آه قلب رهبرم... ای وای قلب رهبرم.... 😭
بهار آیینهای زیباتر از فصل زمستان است
که سرشار از هوای پرزدن تا اوج ایمان است
طلوع غنچهها آغاز دنیایی درخشان است
شهادت رسم خوبان است رسم حقپرستان است
سلام ای خادم امت سلام ای سید ابراهیم
سلام ای عاشق خدمت سلام ای سید ابراهیم
تو رفتی تا بماند راه پاکیهای بیمانند
ز دنیا پرکشیدی مثل خاکیهای بیمانند
نشستی در میان بیپلاکیهای بیمانند
کنار سفرههایی از خوراکیهای بیمانند
تو از جنس شهیدان بزرگ باصفا بودی
میان گریه مشغول تماشای خدا بودی
پس از تو عطر غم پاشیده شد روی سر ایران
سراسر ناله شد با رفتنت سرتاسر ایران
هنوز اما نگنجد غربتت در باور ایران
به این زودی چرا رفتی رییس کشور ایران!
تو از طوفان تهمتها سرافرازانه برگشتی
به استقبال آتش رفتی و پروانه برگشتی
هوای آسمان از خاک بهتر بود میدانم
دلت در آستان او کبوتر بود میدانم
جهانت جنس دیگر داشت دیگر بود میدانم
نگاهت لحظه لحظه در پیِ در بود میدانم
مصیبت ماندن و ماندن کنار اهل دنیا بود
سعادت با شهادت درک مولا در تماشا بود
جهان لطفی ندارد جز غمی همواره در آتش
شبیه سوختن با ماتمی همواره در آتش
میان شعلهها بیمَحرمی همواره در آتش
شوی تنهاترین در هر دَمی همواره در آتش
پرستوهای عاشق سربلند از شعلهها هستند
پری واکرده دنبال تمنای خدا هستند
دلم خوش بود دارد جمع میگردد ریاکاری
به لطف دست تو گم میشود اشرافیت آری
شود هر عافیتجویی به جان خلق چون ماری
ولی گویا به خون امضا شده درمان بیماری
تو اما رفتی و هرچند هستی تا ابد خرسند
بدهکاری به ما ای مرد تقواپیشه یک لبخند
جواب ابلهان را با سکوتی بیریا دادی
خروش سادهلوحان را به میدان صفا دادی
تو گفتی اِتّقوا الله و جوابی پر بها دادی
سزای لعنتیها را در آغوش خدا دادی
رفوزه میشود هر کس به دام تهمتی افتاد
ندارد همتی ناصر چو ناحق میزند فریاد
تو از دنیا تو از دنیا شدی راحت خداحافظ
شدی راحت از این دنیای پر زحمت خداحافظ
از این دنیای زشتِ غرقِ در تهمت خداحافظ
برو تا عرشِ آرامش برو جنّت خداحافظ
تو بخشیدی حریفان ظریف اهل ظلمت را
رقیبان ضعیف و پر تَعفّنهای تهمت را
مرا با خاطراتت میگذاری بعد از این تنها
شود تنهایی اما بیشتر در این زمین تنها
خداحافظ رفیق هر غمِ با آستین تنها
خداحافظ سلام بهترین بر بهترین تنها
همیشه عطر یادت ماندگار ای خادم سلطان
رییسِ تا ابد جمهوری اسلامی ایران
#مصطفی_کارگر
#شهید_ابراهیم_رییسی
#شهید_خدمت
السلام ای عزیز این مردم
خادم کشور امام رضا
جان به قربان این سرانجامت
روضه خوان شهید کرببلا
خدمت لحظه لحظه ات آخر
لایق اجر ِ بی حسابت کرد
بهترین انتخاب این مردم
ربّ ِ تو آخر انتخابت کرد
شاه مشهد گرفت در آغوش
روز میلاد خویش ، خادم را
زنده کردی تو روز ِ تشییعت
روز تشییع حاج قاسم را
تو چه کردی که دشمنت حتی
غبطه خورده به حالت ابراهیم
سفره ات نان شبهه ناک نداشت
شیر مادر حلالت ابراهیم
طعنه ها را همیشه پاسخ داد
خدمت و همت و اراده ی تو
لرزه بر جان کاخ ها انداخت
خانه ی مادری ِ ساده ی تو
ای به قربان کوه اخلاصت
خدمتت شُهره ، بین عالم شد
پسر فاطمه کجا بودی ؟
که چنین پیکر تو درهم شد
سوختن قصه ای است تکراری
سوختن ارث فاطمیون است
هر که از سوختن ابا دارد
دیگر از این مدار بیرون است
وسط شعله سید ابراهیم
سوخت از داغ مادرش زهرا
قدری از روضه را چشید از بس
بود مشتاق مادرش زهرا
#شهید_خدمت
#شهید_ابراهیم_رییسی
#محمد_حسین_رحیمیان