eitaa logo
عاشقان ثارالله مشهد و قم مقدس
942 دنبال‌کننده
31 عکس
7 ویدیو
80 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
خبری می‌رسد از راه، خبر نزدیک است آب و آیینه بیارید سحرنزدیک است طبق آیات و روایات رسیده، ای قوم! جمعۀ آمدن او به نظر نزدیک است قطره چون رود شود راه به جایی ببرد به دعای فرج جمع، اثر نزدیک است راه دور دل ما تا به درخیمه او از درخانۀ زهرا چقدر نزدیک است آه گفتم که در خانه و یادم آمد غربت مادر و اندوه پدر نزدیک است گرچه از آتش در سوخته جانم اما بیشتر، روضۀ کوچه به جگر نزدیک است باز کابوس سراغ پسری آمده است باز می‌لرزد و انگار که شر نزدیک است تا که افتاد زمین زلزله درعرش افتاد هاتفی گفت: قیامت به نظر نزدیک است دو قدم رفته نرفته نفسش بند آمد پسرش گفت بیا، خانه دگر نزدیک است داغ مادر به جگر می‌رسد اما انگار اثر داغ برادر به کمر نزدیک است
ولی تنها، ولی تنها، ولی تنها، ولی تنها قدم زد آسمان روی زمین ما ولی تنها! کسی که دستگیر انبیا بوده ست از آغاز کسی که با وجود او نبوده مرسلی تنها چه تصویر غم انگیزیست که بعد از رسول الله نشسته روبه روی ذوالفقار خود یلی تنها شگفتا! اسفلی بر منبر و دورش خلایق جمع! دریغا! گوشه مسجد نشسته افضلی تنها! پیمبر گفت اگر دنیا به سویی رفت و او سویی همه باطل روند و اوست راه حق، بلی! تنها چه می‌گویی برادر جان علی تنهاست بی مردم درست این است که هستند مردم بی علی تنها!
این آخر عمری دلم باور ندارد هفت آسمان من یکی اختر ندارد دیروز من را باغ هجده لاله‌ای بود امروز با غم هیچ برگ و بر ندارد ای کاش دستی که بهارم را خزان کرد یک لحظه سر از خاک ذلّت برندارد من که نمردم چشم‌هایم تا قیامت گرید بر آب لب تشنه که مادر ندارد گهوارۀ غارت زده، آغوش خالی یعنی ربابی که علی اصغر ندارد آخر که گفته خنده می‌باشد جواب اندوه شاهی که دگر لشگر ندارد ای نامسلمانان سر بر نیزه رفته بردن کنار محمل خواهر ندارد گفتند از صد سرو در خاک آرمیده از سرو من کس قبر کوچکتر ندارد گفتند عمودی ابروانش را شکسته این روضه را اصلاً دلم باور ندارد
اي دلت بند امير المومنين رشته هاي چادرت حبل المتين مادر ماهي و خورشيد زمين اي كنيز فاطمه ام البنين يك رباعي داشته ديوان تو چار گل روييده بر دامان تو چارقُل خوانديم در قرآن تو همسر شيري و خود شير آفرين مثل قطره آمدي،دريا شدي خاك بودي،تربت اعلي شدي تا كنيز خانه زهرا شدي خانه ات شد قبله عرش برين اي به روح تو سلام اهل بيت عارفي تو بر مقام اهل بيت بچه هاي تو غلام اهل بيت اي غلام خانه ات روح الامين تو همه تن بودى و جان شد علي در كوير تشنه باران شد علي تو شدي قاري و قرآن شد علي اي مفاتيح الجنان بي قرين آنكه حكم صبر از الله داشت پيش چشمت سر درون چاه داشت نيمه شبها روضه اي كوتاه داشت: پيش چشمم خورد زهرا بر زمين وقت رفتن پيش چشم زينبين گفته اي عباس را،اي نور عين بر نميگردي مدينه بي حسين جان تو جان امام من،همين حال آورده بشير از ره خبر كاروان عشق آمد از سفر نه ستاره مانده ديگر نه قمر آه اي ام البنين بي بنين بند قلب دختر زهرا گسست تا كنار علقمه افتاد دست با عمودي فرق عباست شكست خورد با صورت زمين آن مه جبين تا علمدار حرم از حال رفت يوسف زهرا سوي گودال رفت دست دشمن جانب خلخال رفت حمله كردند از يسار و از يمين روز،سينه زن شد و شب گريه كرد شمر تا خنديد زينب گريه كرد نعل مي رقصيد و مركب گريه كرد ذوالجناح آمد به خيمه شرمگين تو نبودي خيمه را آتش زدند عشق را در كربلا آتش زدند بچه ها را بي صدا آتش زدند سوخت آن شب قلب ختم المرسلين خوب شد مادر نبودي،ناگهان سرخ شد از خشم چشم آسمان تا كه در گودال آمد ساربان خاتم آل عبا شد بي نگين خوب شد مادر نبودي،سر شكست در حرم گهواره اصغر شكست بعد سقا حرمت معجر شكست راهي بازار شد پرده نشين
بگذار کمی عرض ارادت بنویسم دور از تو و با نیت قربت بنویسم سجاده‌ی شب پهن شده، حیّ علی شعر بگذار برایت دو سه رکعت بنویسم بگذار که ده مرتبه در ظلمت این شهر یا هادی و یا هادیِ امت بنویسم شاید که چنان رود، سر راه بیایم بر صفحه‌ی صحرای جنون خط بنویسم با ذره‌ای از مهر تو،‌ای چشمه‌ی خورشید از نور تو، تا روز قیامت بنویسم با این همه آلودگی،‌ای آیه تطهیر از سوره‌ی انفاق و کرامت بنویسم از سنگ زدن بر دل آئینه بگویم از سوختن پرده‌ی حرمت بنویسم دست و قلمم نه، دهنم بشکند امروز چیزی اگر از حد جسارت بنویسم من آمده ام نقطه سر خط بنویسم از جامعه، از شرح زیارت بنویسم‌ ای مهبط وحی،‌ای نفست معدن رحمت بگذار که از چشمه‌ی حکمت بنویسم وقتی که تویی راه رسیدن به خداوند این قافیه را نیز هدایت بنویسم آه‌ای دهمین ذکر مُجیبُ الدَّعَواتم مضطرّم و بگذار که حاجت بنویسم حالا که نوشتند «و کُنتُم شُفَعائی» بگذار ز اسباب شفاعت بنویسم
ما را هرآنچه حضرت استاد ياد داد يك گوشه چشم كودك سلطان به باد داد جايي براي عرضه حاجت نداشتيم ما را پناه گوشه باب الجواد داد دستش به كم نميرود و كم نمي دهد كم خواستيم حاجت خود را،زياد داد بيهوده تا غروب پي كسب روزي ام رزق مرا جواد همان بامداد داد سلطان طوس با قسم يا ابالجواد هر حاجتي كه پيش از اينها نداد داد از كربلا فضليت مشهد فزون تر است اين را جواد ياد من بي سواد داد در چشم او چه بود كه با ياد مادرش ابروي او به عاشق حكم جهاد داد
ببین از داغ تو خیلی شكستم شكستم كه چنین از پا نشستم شكسته دشمنت از بس دلم را چنان گشتم كه نشناسی كه هستم * به یادت در نوای آب آبم چنان تو زیر تیغ آفتابم تو راحت خفته ای در خانه ی قبر ولی من از غمت خانه خرابم * لباس تو در آغوشم برادر صدایت مانده در گوشم برادر تو ماندی بی كفن بر خاك صحرا چگونه من كفن پوشم برادر * سراسر نیزه میبینم به خوابم سر و سرنیزه میبینم به خوابم همین كه پلك بر هم می گذارم تو را بر نیزه میبینم به خوابم * دلم هر روز سوی نیزه میرفت كه خونت در گلوی نیزه میرفت چه می شد مثل سرهای شهیدان سر من هم به روی نیزه میرفت
دنیا به ما نمیاد به غیر نوکری بچه های زهرا  به ما نمیاد به غیر پیروهن سیاهِ تو که اصلا  به ما نمیاد دنیا به ما نمیاد دنیا به ما حرومه نفس کشیدن بدون عشقت آقا  به ما حرومه به یاد خشکی لبت آب گوارا   به ما حرومه دنیا به ما حرومه من اومدم به این دنیا برا تو سینه زن باشم اونی که پای این پرچم برات میمیره من باشم حسین عزیز دلم عزیز دلم عزیز دلم ... آقا فقط حسینه اونی که میخره من بدو به والله فقط حسینه میگیره دستمو تو تاریکی دنیا فقط حسینه آقا فقط حسینه عزت فقط حسینه اونی که پای ما میمونه تا قیامت فقط حسینه اونی که کشته سینه زن رو با محبت فقط حسینه عزت فقط حسینه خدا رو شاکرم آقا منم شبیه اجدادم به چشمت اومدم آخر تو دام عشقت افتادم حسین عزیز دلم عزیز دلم عزیز دلم ... روضه‌ت برام بهشته میدونی هر جایی که باشه از تو صحبت  برام بهشته تو دوزخم بگم به دشمنات لعنت  برام بهشته روضه‌ت برام بهشته دنیا میشه جهنم به جز رضایت دل علی و زهرا  میشه جهنم تو جاده ظهور اگه نرم به مولا  میشه جهنم دنیا میشه جهنم چه کار دارم تو این دنیا به جز رضایت مولا شیری که مادرم داده شده محبت مولا علی علی علی یا مولا ...
جانم به این روایت امام قال الصادق علیه السلام من اراد الله بِهِ الْخَیْرَ قَذَفَ فِی قَلْبِه حب الحسین حب الحسین راه نجاتمه حب الحسین برگ براتمه حب الحسین نور صراطمه حب الحسین آب حیاتمه روایت است که رحمت کند خدای حسین هر آن کسی که کند گریه در عزای حسین روایت است نفس هاش عین تسبیح است دل گرفته و مهموم غصه های حسین (حب الحسین) روایت است که آیاتی از کتاب الله فقط برای حسین است و ماجرای حسین روایت است زیارت کند خدایش را کسی رفته زیارت به کربلای حسین
اي كه جز خانه تو خلوت ما نيست كه نيست هر چه گشتيم دراين ميكده جا نيست كه نيست من كه جز نام تو نامي نشنيدم بي شك جز صداي تو در اين دهر صدا نيست كه نيست كاسه اي اشك و دو جرعه نفسي با يادت شهر ما را به جزاين آب و هوا نيست كه نيست صبح در شهرتو يك مشت گدا آمد و شب هرچه گشتيم نديديم،گدا نيست كه نيست بسكه اخبار غديرت همه جا پيچيده است خبري جز خبرت هيچ كجا نيست كه نيست بر جهاز شتران حرف پيمبر اين بود دست بالاتراز اين دست خدا نيست كه نيست آنكه محمود صدا كرده صدا بايد زد و فقط بوسه به دستان خدا بايد زد بايد اين خطبه ميان همگان پخش شود سينه سينه ضربان در ضربان پخش شود بايد اين چشمه كه امروز به راه افتاده ست مثل رودي كه بود در جريان پخش شود چون نسيمي كه شده پيك بهاران خدا اين خبر از پدران در پسران پخش شود مادرم خواست كه با شير محبت دادن نمك عشق تو در هر شريان پخش شود چهارده قرن گذشته است ولي جا دارد خبرش صدر خبرهاي جهان پخش شود اين خبر را به مؤذن برسان تا هر روز بر سر مأذنه مابين اذان پخش شود از شبم كاش نگيري نفسي ماه مرا أشهد أن عليً ولي اللهِ مرا ما كه عمري دل در عشق اسيري داريم چه غم از آتش دوزخ كه مجيري داريم روزي ام را در اين خانه نوشته است خدا بي سبب نيست كه چشم و دل سيري داريم راست گفتند كه راه تو به خورشيد رسد چه كسي گفته جز اين راه مسيري داريم؟ آب نه عين سرابند پس از تو"أديان" ما فقط آب در اين خاك كويري داريم همه ديدند پيمبر چه وزيري دارد همه گفتند از اين پس چه اميري داريم بعد هر ياعلي ام زمزمه يازهراست بهتر از اين چه مراعات نظيري داريم همرديف دل دريا كه به غير از درياست بهترين قافيه خانه مولا زهراست سفره را باز كن اي شاه گدا آماده ست به يتيمان بگو امروز غذا آماده ست سوره مائده نازل شد و ما فهميديم لب اين بركه غذاي دل ما آماده ست چه غديريست،چه عيديست،براي بخشش بيشتر از همه اعياد،خدا آماده است اختيار سر ما دست دو ابروي تو هست بكِش آن تيغ دو دم را كه منا آماده ست دردم اين است كه اي خواجه مرا دردي نيست ورنه در دست طبيبانه دوا آماده ست باز هم بوي محرم همه جا را پر كرد هر كه دارد هوس كرببلا آماده ست اي كه بر دشمني ات بغض وحسد گشت شريك پسرت گفت: گناهم؟، همه گفتند :أبيك
تقاص خون جبین غزال با شیر است بگیر منتقما انتقام زینب را عقیله بود ولی بعد عصر عاشورا نگه نداشت کسی احترام زینب را
خبری می رسد از راه خبر نزدیک است آب و آیینه بیارید سحر نزدیک است طبق آیات و روایات رسیده ای قوم! جمعۀ آمدن او به نظر نزدیک است عاقبت فصل زمستان به سر آید روزی باز هم گل دهد این باغ ثمر نزدیک است قطره چون رود شود راه به جایی ببرد به دعای فرج جمع اثر نزدیک است با ظهورش حرم فاطمه را می سازیم بار بر بند برادر که سفر نزدیک است راه دور دل ما تا به در خیمۀ او از در خانۀ زهرا چقدر نزدیک است آه گفتم که در خانه و یادم آمد غربت مادر و اندوه پدر نزدیک است گر چه از آتش در سوخته جانم اما بیشتر روضۀ کوچه به جگر نزدیک است باز کابوس سراغ پسری آمده است باز می لرزد و انگار که شر نزدیک است مادرت را ببر از رهگذر نامردان کوچه بند آمده از کینه خطر نزدیک است تا که افتاد زمین زلزله در عرش افتاد هاتفی گفت: قیامت به نظر نزدیک است دو قدم رفته نرفته نفسش بند آمد پسرش گفت بیا، خانه دگر نزدیک است . . داغ مادر به جگر می رسد اما انگار اثر داغ برادر به کمر نزدیک است