eitaa logo
عاشقان ثارالله مشهد و قم مقدس
727 دنبال‌کننده
25 عکس
2 ویدیو
63 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
. یا اباالفضل العباس(ع)... درد مجنون را فقط لیلا مداوا می کند درد نوکر را فقط مولا مداوا می کند مسجد و محراب و هیئت، هرکجا خواهی که باش کار او این است، او هرجا مداوا می کند ارمنی باشی،مسیحی باشی، فرقی نیست دوست یک نگاهت میکند آقا، مداوا می کند در طبابت این طبیب از هر طبیبی برتر است هرکه پیشش میرود، درجا مداوا می کند دست او مشکل گشای عالم و آدم بُوَد تو گدا سویش برو دارا مداوا می کند تشنگی دردیست شیرین نزد ما احساسیان مبتلايش باش و بین سقّا مداوا می کند نوش دارویش گمانم تربت کرببلاست بسکه آقایم چنین زیبا مداوا می کند علقمه دانشگَه و زهرا بُوَد استاد او او به اِذن حضرت زهرا مداوا می کند
. ای پسر شیر خدا اباالفضل کفیل آل مرتضی اباالفضل قوّت بازوت میشه صد برابر وقتی رقیه میگه یا اباالفضل ای ساقی وفادار میر و علمدار تفسیر ایثار، عباس ای فاتح جگردار پیروز پیکار طیار و کرّار، عباس           ای جانم اباالفضل جانم اباالفضل جانم اباالفضل، عباس 🌸🌸🌸🌸🌸 ای یلِ حامل الْلِّواء، اباالفضل ماه منیر کربلا، اباالفضل هرچی که از فضائلت بگن باز نمیشه حقِ تو ادا، اباالفضل ای حامی ولایت کوه شجاعت معنای غیرت، عباس ای کعبه ی فضائل حیدر شمائل زهرا خصائل، عباس           ای جانم اباالفضل جانم اباالفضل جانم اباالفضل، عباس 🌸🌸🌸🌸🌸 مجری عدل مرتضی، یامهدی منتقم خون خدا، یامهدی با انتظار فرج تو وَلله بالا میره طاعات ما، یا مهدی ای وارث پیمبر صمصام حیدر خونخواه مادر، مهدی تو رهبره قیامی نور الْاَنامی حُسن ختامی، مهدی           ای جانم یا مهدی جانم یا مهدی جانم یا مهدی، مهدی ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)       طاها تحقیقی(یاحسین)
4_5877717449574450952.mp3
19.73M
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ سرور جن و انس و ملکی شهره به معرفت در فلکی مرد فقط تویی و مابقی اداتو در میارن الکی ماشاالله، ای ماه اباالفضل ای دلبر و دلداده و دلخواه اباالفضل هستی بعد از ارباب دوعالم نزدیکترین راه به الله اباالفضل ماه تمام بین الحرمین یا كاشِفَ الْكَرب عَن وَجْهِ الحسین بِنَفسی اَنتَ یا قُرَّةُ العین یا کاشف الکرب عن وجه الحسین قوت قلب مولَی الکَونین یا کاشف الکرب عن وجه الحسین " یا کاشف الکرب عن وجه الحسین " تو آخرِ وفا و ادبی قاتل مشرکای عربی تموم لشکر میگن اَلفرار خدا نیاره بشی عصبی مستم، از این پیمانه لبالب من از غم عشق تو چطوری نکنم تب تقدیم کردی با عشق و علاقه جونت رو فدای یه نخ معجر زینب دلم رو عشقت برده زیر دین یا كاشِفَ الْكَرب عَن وَجْهِ الحسین زاده‌ی شیر خیبر و حنین یا كاشِفَ الْكَرب عَن وَجْهِ الحسین پشت و پناه خواهر حسین یا كاشِفَ الْكَرب عَن وَجْهِ الحسین " یا كاشِفَ الْكَرب عَن وَجْهِ الحسین " *شاعر : ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ خدا به تو فرستاده درود مدینه پر شد از عنبر و عود ارباب ما پسر دار شده باز الهی کور بشه چشم حسود ای جان، ای جان، ای جان سنه گوربان کامل شده ماه من شب پنجم شعبان بیت ارباب شد باغ و گلستان امشب واسه تو کِل میکشن مردم ایران ابن الارباب ، شیخُ المومنین مولا مولا زین العابدین خاک پات از جنت برین مولا مولا زین العابدین ماه از شرمت شد خونه‌نشین مولا مولا زین العابدین "مولا مولا زین العابدین" عشق تو در دلم منجلیه روح من از دمت صیقلیه کوریه دشمن اسم تو
. 🚩 گلچینی از مسدّس ترکیب، در مدح حضرت اباالفضل العباس (عليه‌السلام).. گلزار زمین خوب تر از خلد برین است هر سو نگرم نور خداوند مبین است دامان زمین سجده گه روح الامین است در بیت ولایت پسری ماه جبین است این شمع فروزان حرمخانۀ دین است این نخل علی دسته گل ام بنین است در باغ ولا عطر گل یاس مبارک آمد به جهان حضرت عباس مبارک امروز بنی هاشمیان را قمر آمد از بحر خروشان ولایت گهر آمد گلزار امید علوی را ثمر آمد یا فاطمۀ ام بنین را پسر آمد گویی ملکی بود و به شکل بشر آمد بر حیدر کرّار، حسینی دگر آمد لبخند حسن بر گل رخسار حسین است خیزید که میلاد علمدار حسین است ای شیر خدا بوسه بزن بر سر و رویش ای فاطمه با خنده بزن شانه به مویش ای مهر ببر سجده به خاک سر کویش ای ماه ز گردون بگشا دیده به سویش ای خضر ببر آب بقا از لب جویش ای بحر بگیر آبرو از خون گلویش او یوسف دو فاطمه و پنج امام است در بین تمام شهدا ماه تمام است عبّاس که شد فوق بشر قدر و جلالش عباس که گردیده ملک محو جمالش هرگز نرسد دست به دامان کمالش عطر نبوی می دمد از باغ خصالش بر قامت رعنا و به حُسن و خط و خالش دائم صلوات نبی و احمد و آلش بنوشته به پیشانیش از روز ولادت عباس بود عاشق ایثار و شهادت من روز ازل رشتۀ آمال گسستم من دل به ولای پسر فاطمه بستم من عاشق و دل باختۀ عهد الستم من درهم و دینار عدو را نپرستم من منتظر تیر بلا بودم و هستم این سینه و پیشانی و چشم و سر و دستم من در طلب شیر نی ام، تشنۀ دردم من کودک گهواره نی ام، مرد نبردم قنداقه ام از دامن گهواره برآرید در زیر قدم های امامم بگذارید شیرم به چه کار آید!؟ شمشیر بیارید بر دامن گهواره به خونم بنگارید عباس، حسینی است حقیرش نشمارید بر گوش دل این نکتۀ شیرین بسپارید آن لحظه که عاشق به جهان چشم گشاید از لعل لبش زمزمۀ عشق برآید از روز ازل دست تو تقدیم خدا شد هر چند که در صحنۀ عاشور جدا شد جسمت به زمین قبلۀ جان شهدا شد بر نی سرت آئینۀ مصباح هدی شد افسوس که حقّ تو به شمشیر ادا شد یکبار نگو، جان تو صد بار فدا شد آن لحظه شدی کشته تو ای ماه مدینه کافتاد نگاهت به لب خشک سکینه ✍ .
. یا اباالفضل العباس(ع)... درد مجنون را فقط لیلا مداوا می کند درد نوکر را فقط مولا مداوا می کند مسجد و محراب و هیئت، هرکجا خواهی که باش کار او این است، او هرجا مداوا می کند ارمنی باشی،مسیحی باشی، فرقی نیست دوست یک نگاهت میکند آقا، مداوا می کند در طبابت این طبیب از هر طبیبی برتر است هرکه پیشش میرود، درجا مداوا می کند دست او مشکل گشای عالم و آدم بُوَد تو گدا سویش برو دارا مداوا می کند تشنگی دردیست شیرین نزد ما احساسیان مبتلايش باش و بین سقّا مداوا می کند نوش دارویش گمانم تربت کرببلاست بسکه آقایم چنین زیبا مداوا می کند علقمه دانشگَه و زهرا بُوَد استاد او او به اِذن حضرت زهرا مداوا می کند
. ای پسر شیر خدا اباالفضل کفیل آل مرتضی اباالفضل قوّت بازوت میشه صد برابر وقتی رقیه میگه یا اباالفضل ای ساقی وفادار میر و علمدار تفسیر ایثار، عباس ای فاتح جگردار پیروز پیکار طیار و کرّار، عباس           ای جانم اباالفضل جانم اباالفضل جانم اباالفضل، عباس 🌸🌸🌸🌸🌸 ای یلِ حامل الْلِّواء، اباالفضل ماه منیر کربلا، اباالفضل هرچی که از فضائلت بگن باز نمیشه حقِ تو ادا، اباالفضل ای حامی ولایت کوه شجاعت معنای غیرت، عباس ای کعبه ی فضائل حیدر شمائل زهرا خصائل، عباس           ای جانم اباالفضل جانم اباالفضل جانم اباالفضل، عباس 🌸🌸🌸🌸🌸 مجری عدل مرتضی، یامهدی منتقم خون خدا، یامهدی با انتظار فرج تو وَلله بالا میره طاعات ما، یا مهدی ای وارث پیمبر صمصام حیدر خونخواه مادر، مهدی تو رهبره قیامی نور الْاَنامی حُسن ختامی، مهدی           ای جانم یا مهدی جانم یا مهدی جانم یا مهدی، مهدی ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)       طاها تحقیقی(یاحسین)
4_5877717449574450952.mp3
19.73M
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ سرور جن و انس و ملکی شهره به معرفت در فلکی مرد فقط تویی و مابقی اداتو در میارن الکی ماشاالله، ای ماه اباالفضل ای دلبر و دلداده و دلخواه اباالفضل هستی بعد از ارباب دوعالم نزدیکترین راه به الله اباالفضل ماه تمام بین الحرمین یا كاشِفَ الْكَرب عَن وَجْهِ الحسین بِنَفسی اَنتَ یا قُرَّةُ العین یا کاشف الکرب عن وجه الحسین قوت قلب مولَی الکَونین یا کاشف الکرب عن وجه الحسین " یا کاشف الکرب عن وجه الحسین " تو آخرِ وفا و ادبی قاتل مشرکای عربی تموم لشکر میگن اَلفرار خدا نیاره بشی عصبی مستم، از این پیمانه لبالب من از غم عشق تو چطوری نکنم تب تقدیم کردی با عشق و علاقه جونت رو فدای یه نخ معجر زینب دلم رو عشقت برده زیر دین یا كاشِفَ الْكَرب عَن وَجْهِ الحسین زاده‌ی شیر خیبر و حنین یا كاشِفَ الْكَرب عَن وَجْهِ الحسین پشت و پناه خواهر حسین یا كاشِفَ الْكَرب عَن وَجْهِ الحسین " یا كاشِفَ الْكَرب عَن وَجْهِ الحسین " *شاعر : ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ خدا به تو فرستاده درود مدینه پر شد از عنبر و عود ارباب ما پسر دار شده باز الهی کور بشه چشم حسود ای جان، ای جان، ای جان سنه گوربان کامل شده ماه من شب پنجم شعبان بیت ارباب شد باغ و گلستان امشب واسه تو کِل میکشن مردم ایران ابن الارباب ، شیخُ المومنین مولا مولا زین العابدین خاک پات از جنت برین مولا مولا زین العابدین ماه از شرمت شد خونه‌نشین مولا مولا زین العابدین "مولا مولا زین العابدین" عشق تو در دلم منجلیه روح من از دمت صیقلیه کوریه دشمن اسم تو
. 🚩 گلچینی از مسدّس ترکیب، در مدح حضرت اباالفضل العباس (عليه‌السلام).. گلزار زمین خوب تر از خلد برین است هر سو نگرم نور خداوند مبین است دامان زمین سجده گه روح الامین است در بیت ولایت پسری ماه جبین است این شمع فروزان حرمخانۀ دین است این نخل علی دسته گل ام بنین است در باغ ولا عطر گل یاس مبارک آمد به جهان حضرت عباس مبارک امروز بنی هاشمیان را قمر آمد از بحر خروشان ولایت گهر آمد گلزار امید علوی را ثمر آمد یا فاطمۀ ام بنین را پسر آمد گویی ملکی بود و به شکل بشر آمد بر حیدر کرّار، حسینی دگر آمد لبخند حسن بر گل رخسار حسین است خیزید که میلاد علمدار حسین است ای شیر خدا بوسه بزن بر سر و رویش ای فاطمه با خنده بزن شانه به مویش ای مهر ببر سجده به خاک سر کویش ای ماه ز گردون بگشا دیده به سویش ای خضر ببر آب بقا از لب جویش ای بحر بگیر آبرو از خون گلویش او یوسف دو فاطمه و پنج امام است در بین تمام شهدا ماه تمام است عبّاس که شد فوق بشر قدر و جلالش عباس که گردیده ملک محو جمالش هرگز نرسد دست به دامان کمالش عطر نبوی می دمد از باغ خصالش بر قامت رعنا و به حُسن و خط و خالش دائم صلوات نبی و احمد و آلش بنوشته به پیشانیش از روز ولادت عباس بود عاشق ایثار و شهادت من روز ازل رشتۀ آمال گسستم من دل به ولای پسر فاطمه بستم من عاشق و دل باختۀ عهد الستم من درهم و دینار عدو را نپرستم من منتظر تیر بلا بودم و هستم این سینه و پیشانی و چشم و سر و دستم من در طلب شیر نی ام، تشنۀ دردم من کودک گهواره نی ام، مرد نبردم قنداقه ام از دامن گهواره برآرید در زیر قدم های امامم بگذارید شیرم به چه کار آید!؟ شمشیر بیارید بر دامن گهواره به خونم بنگارید عباس، حسینی است حقیرش نشمارید بر گوش دل این نکتۀ شیرین بسپارید آن لحظه که عاشق به جهان چشم گشاید از لعل لبش زمزمۀ عشق برآید از روز ازل دست تو تقدیم خدا شد هر چند که در صحنۀ عاشور جدا شد جسمت به زمین قبلۀ جان شهدا شد بر نی سرت آئینۀ مصباح هدی شد افسوس که حقّ تو به شمشیر ادا شد یکبار نگو، جان تو صد بار فدا شد آن لحظه شدی کشته تو ای ماه مدینه کافتاد نگاهت به لب خشک سکینه ✍ .
. دارد نگاه عباس حال و هوای دیگر او هست از نگاهِ حق، مرتضای دیگر ترکیبی از حسین و از مجتبای دیگر مانند او نیامد قد رسای دیگر حتی اگر بیاید کرب و بلای دیگر شیر خدا علی بود، شیر علی اباالفضل چشمِ امامِ خویش و دستِ ولی اباالفضل ماه سپاه عصمت، نور جلی اباالفضل باشد عجب در عالم میرِ یلی اباالفضل مانند او در عالم کو مقتدای دیگر ماه حرم، فنای خیرالنساست عباس روح ادب، خدای شرم و حیاست عباس از جان مطیعِ شاهِ کرب و بلاست عباس پشت و پناه زینب، سلطان ماست عباس آرام بخش دل نیست، چون او صدای دیگر او هست در مناجات، محوِ خدای زینب از بس همیشه بوده، محوِ دعای زینب کرده دعا نبیند، هرگز نوای زینب روزی به نیزه گردد، او مبتلای زینب مانند او نیامد، سوزِ نوای دیگر در بیت وحی و قرآن، شاگرد مصطفی اوست در مکتب ولایت، سرباز مرتضی اوست در خلق و خوی و رافت، همتای مجتبی اوست در هیبت و شجاعت، مجموعِ هل اتی اوست با این حسینِ ثانی، کو نینوای دیگر در جای جایِ میدان، شیرِ شجاعِ رزم است در ابتدای میدان، تا انتهای عزم است در ساحتِ قِتالش، عزمش هماره جزم است او پیشرانِ جنگ و لشکر بسوی هزم است حتی اگر ببیند، صفین های دیگر شمشیرِ لافتایش، مانند ذوالفقار و غوغای حمله هایش، کرارِ بی‌قرار و تکبیرِ رعدهایش، تسبیحِ مستعار و فریادِ خطبه‌هایش، تبیینِ آشکار و عباس، حیدری با، نام و نمای دیگر تاریخ در قضاوت، زین مردِ با شرافت صادق کند مدیحِ، این نورِ با حقیقت سجاد کرده وصفش، در طاعت و عبادت عالِم، فقیه، آگاه، در قلّه‌ی بصیرت دیده ندیده چون او صاحب لوای دیگر از او به گلشنِ عشق، خوشبو و یاس تر کیست؟ با آل مصطفی از او، هم قیاس تر کیست؟ زان نافذالبصرت، دشمن شناس تر کیست؟ وز خصمِ بی حیای، او ناسپاس تر کیست؟ شقُ القمر که دیده، چون او به جای دیگر شاهِ رکابداران، چون از رکاب افتاد فرقش عمودِ آهن، ریشَش خضاب افتاد گویی که از جمالِ، حیدر نقاب افتاد آن دست‌های بی مشک، از شرمِ آب افتاد آن جسم را نمانده، بر تیر جای دیگر از فرطِ تیرباران، چون خارپشت جسمش در پیشِ پای دلبر، تیری میانِ چشمش خونگریه ی علمدار، با خنده های خصمش دیگر نشد بریزد، بر فرقِ خصم، خشمش بگذار این قضایا، تا ماجرای دیگر مستأصل است اما، آقا کنارش آمد زینب نیامد اما، زهرا کنارش آمد حیرانِ مادر است و مولا کنارش آمد عطر پیمبر انگار، آن‌جا کنارش آمد پروازِ او شد آغاز، سوی سرای دیگر
. یا اباالفضل العباس(ع)... درد مجنون را فقط لیلا مداوا می کند درد نوکر را فقط مولا مداوا می کند مسجد و محراب و هیئت، هرکجا خواهی که باش کار او این است، او هرجا مداوا می کند ارمنی باشی،مسیحی باشی، فرقی نیست دوست یک نگاهت میکند آقا، مداوا می کند در طبابت این طبیب از هر طبیبی برتر است هرکه پیشش میرود، درجا مداوا می کند دست او مشکل گشای عالم و آدم بُوَد تو گدا سویش برو دارا مداوا می کند تشنگی دردیست شیرین نزد ما احساسیان مبتلايش باش و بین سقّا مداوا می کند نوش دارویش گمانم تربت کرببلاست بسکه آقایم چنین زیبا مداوا می کند علقمه دانشگَه و زهرا بُوَد استاد او او به اِذن حضرت زهرا مداوا می کند
. 🚩 گلچینی از مسدّس ترکیب، در مدح حضرت اباالفضل العباس (عليه‌السلام).. گلزار زمین خوب تر از خلد برین است هر سو نگرم نور خداوند مبین است دامان زمین سجده گه روح الامین است در بیت ولایت پسری ماه جبین است این شمع فروزان حرمخانۀ دین است این نخل علی دسته گل ام بنین است در باغ ولا عطر گل یاس مبارک آمد به جهان حضرت عباس مبارک امروز بنی هاشمیان را قمر آمد از بحر خروشان ولایت گهر آمد گلزار امید علوی را ثمر آمد یا فاطمۀ ام بنین را پسر آمد گویی ملکی بود و به شکل بشر آمد بر حیدر کرّار، حسینی دگر آمد لبخند حسن بر گل رخسار حسین است خیزید که میلاد علمدار حسین است ای شیر خدا بوسه بزن بر سر و رویش ای فاطمه با خنده بزن شانه به مویش ای مهر ببر سجده به خاک سر کویش ای ماه ز گردون بگشا دیده به سویش ای خضر ببر آب بقا از لب جویش ای بحر بگیر آبرو از خون گلویش او یوسف دو فاطمه و پنج امام است در بین تمام شهدا ماه تمام است عبّاس که شد فوق بشر قدر و جلالش عباس که گردیده ملک محو جمالش هرگز نرسد دست به دامان کمالش عطر نبوی می دمد از باغ خصالش بر قامت رعنا و به حُسن و خط و خالش دائم صلوات نبی و احمد و آلش بنوشته به پیشانیش از روز ولادت عباس بود عاشق ایثار و شهادت من روز ازل رشتۀ آمال گسستم من دل به ولای پسر فاطمه بستم من عاشق و دل باختۀ عهد الستم من درهم و دینار عدو را نپرستم من منتظر تیر بلا بودم و هستم این سینه و پیشانی و چشم و سر و دستم من در طلب شیر نی ام، تشنۀ دردم من کودک گهواره نی ام، مرد نبردم قنداقه ام از دامن گهواره برآرید در زیر قدم های امامم بگذارید شیرم به چه کار آید!؟ شمشیر بیارید بر دامن گهواره به خونم بنگارید عباس، حسینی است حقیرش نشمارید بر گوش دل این نکتۀ شیرین بسپارید آن لحظه که عاشق به جهان چشم گشاید از لعل لبش زمزمۀ عشق برآید از روز ازل دست تو تقدیم خدا شد هر چند که در صحنۀ عاشور جدا شد جسمت به زمین قبلۀ جان شهدا شد بر نی سرت آئینۀ مصباح هدی شد افسوس که حقّ تو به شمشیر ادا شد یکبار نگو، جان تو صد بار فدا شد آن لحظه شدی کشته تو ای ماه مدینه کافتاد نگاهت به لب خشک سکینه ✍ .
. دارد نگاه عباس حال و هوای دیگر او هست از نگاهِ حق، مرتضای دیگر ترکیبی از حسین و از مجتبای دیگر مانند او نیامد قد رسای دیگر حتی اگر بیاید کرب و بلای دیگر شیر خدا علی بود، شیر علی اباالفضل چشمِ امامِ خویش و دستِ ولی اباالفضل ماه سپاه عصمت، نور جلی اباالفضل باشد عجب در عالم میرِ یلی اباالفضل مانند او در عالم کو مقتدای دیگر ماه حرم، فنای خیرالنساست عباس روح ادب، خدای شرم و حیاست عباس از جان مطیعِ شاهِ کرب و بلاست عباس پشت و پناه زینب، سلطان ماست عباس آرام بخش دل نیست، چون او صدای دیگر او هست در مناجات، محوِ خدای زینب از بس همیشه بوده، محوِ دعای زینب کرده دعا نبیند، هرگز نوای زینب روزی به نیزه گردد، او مبتلای زینب مانند او نیامد، سوزِ نوای دیگر در بیت وحی و قرآن، شاگرد مصطفی اوست در مکتب ولایت، سرباز مرتضی اوست در خلق و خوی و رافت، همتای مجتبی اوست در هیبت و شجاعت، مجموعِ هل اتی اوست با این حسینِ ثانی، کو نینوای دیگر در جای جایِ میدان، شیرِ شجاعِ رزم است در ابتدای میدان، تا انتهای عزم است در ساحتِ قِتالش، عزمش هماره جزم است او پیشرانِ جنگ و لشکر بسوی هزم است حتی اگر ببیند، صفین های دیگر شمشیرِ لافتایش، مانند ذوالفقار و غوغای حمله هایش، کرارِ بی‌قرار و تکبیرِ رعدهایش، تسبیحِ مستعار و فریادِ خطبه‌هایش، تبیینِ آشکار و عباس، حیدری با، نام و نمای دیگر تاریخ در قضاوت، زین مردِ با شرافت صادق کند مدیحِ، این نورِ با حقیقت سجاد کرده وصفش، در طاعت و عبادت عالِم، فقیه، آگاه، در قلّه‌ی بصیرت دیده ندیده چون او صاحب لوای دیگر از او به گلشنِ عشق، خوشبو و یاس تر کیست؟ با آل مصطفی از او، هم قیاس تر کیست؟ زان نافذالبصرت، دشمن شناس تر کیست؟ وز خصمِ بی حیای، او ناسپاس تر کیست؟ شقُ القمر که دیده، چون او به جای دیگر شاهِ رکابداران، چون از رکاب افتاد فرقش عمودِ آهن، ریشَش خضاب افتاد گویی که از جمالِ، حیدر نقاب افتاد آن دست‌های بی مشک، از شرمِ آب افتاد آن جسم را نمانده، بر تیر جای دیگر از فرطِ تیرباران، چون خارپشت جسمش در پیشِ پای دلبر، تیری میانِ چشمش خونگریه ی علمدار، با خنده های خصمش دیگر نشد بریزد، بر فرقِ خصم، خشمش بگذار این قضایا، تا ماجرای دیگر مستأصل است اما، آقا کنارش آمد زینب نیامد اما، زهرا کنارش آمد حیرانِ مادر است و مولا کنارش آمد عطر پیمبر انگار، آن‌جا کنارش آمد پروازِ او شد آغاز، سوی سرای دیگر