نبی فریاد زد: بر عالَم و آدم مُسلَّم شد
علیِّ بنِ ابی طالب، ولیُ اللهِ اعظم شد
#مجید_تال
.
خدا روز غدیر خم، چنین بخشیده تفضیلش
#غدیریه
خدا آورده در وصف علی آیات انسان را
به یمن او خدا نازل کند بر خلق، باران را
علی، مجد و شکوه حق، میان طور سینا بود
که شیدا کرد نور جلوه اش موسی بن عمران را
نه تنها بهره ها بردند مردم از بیاناتش
که حتی رام کرده خطبه اش گرگ بیابان را
علی شمشیر بیرون از غلاف حزب توحید است
به برقِ تیغ خود عاجز نموده حزب شیطان را
فقط محبوب خالق یک نفر، آن هم علی باشد
که احمد میل فرماید کنارش مرغ بریان را
کسی که انبیا قاصر ز درک رتبه اش هستند
به روی دوش خود بالا بَرد شأن یتیمان را
نجات انبیا از هر بلا کار علی باشد
امین الله فی ارضه، سزاور علی باشد
علی را در مقام نفس خود، طه پسندیده
علی را از ازل، انسیةالحورا پسندیده
به جای زرق و برق زندگانی، ساقی کوثر...
حیات ساده ای با حضرت زهرا پسندیده
"بگو بر هر که دنبال نشانیِ خداوند است
علی اسم خدا باشد که حق او را پسندیده"
خدا تا که عیان دارد علی فاضل ترین مرد است
برایش زینتی چون زینب کبری پسندیده
نه اینکه قرب او بر حق، به قدر "قَابَ قَوْسَینِْ" است
خدا او را چنان احمد به "أَوْ أَدْنی" پسندیده
قرین با حق شدن یعنی علی حق است و حق با اوست
هر آنچه او پسندد را، خدا یکجا پسندیده
علی اصل و اساس دین و غیر از او فروعش شد
دلم مدهوش خاتم بخشیِ بین رکوعش شد
چه گویم در مقامش که نماند جای افسوسی
علی قدیسی از نور است و از آیات قدوسی
علی را جز علی معنا نخواهد کرد و در بابش
نباشد معنی کامل، میان هیچ قاموسی
میان ظلمت دنیای تیره، تابش حبش
منور کرده قلب شیعیان را همچو فانوسی
نجف وادی امن است و نجات از نار می یابد
مشرف می شود هر کس برای عرض پابوسی
فلانی و فلانی را رها کن تا که بگریزند
علی تا هست در لشگر، نباشد جای مأیوسی
به سجده تیرِ بیرون آمده از پای او می گفت:
عجب دلداده ای هستی، عجب با یار مأنوسی
چرا بنت اسد را حق، اقامت در حرم داده؟
چرا در سجده احمد بر علی حق را قسم داده؟
علی راه خدا، باب خدا، معشوق سبوح است
به نام نامیِ او راه های بسته، مفتوح است
تمام کوه ها غرقند در دریا و نوح ایمن
چرا که نام حیدر، حک شده بر کشتی نوح است
علیِ مرتضی بر پشت خود جوشن نمی بندد
در این یک ویژگیِ منحصر، صد نعتِ ممدوح است
به دور مصطفی روز اُحد چون شیر می چرخد
اگرچه با نود زخمی که خورده، سخت مجروح است
به یمن پاکی دامان مادرها، برای ما
بیان منقبت های علی، آرامش روح است
به سوی هر دو قبله خوانده با احمد نمازش را
به هر خیر اولین است و علی توحیدِ مشروح است
به دست او خدا انوار را تکثیر خواهد کرد
علی را "قل هو الله احد" تفسیر خواهد کرد
خدا روز غدیر خم، چنین بخشیده تفضیلش
امیرالمؤمنین را کرده بر دین، شرط تکمیلش
علی شد شرط ابلاغ رسالت در کلام حق
که علامه امینی ها بیان کردند تفصیلش
بساط بت پرستی در کنار کعبه برپا بود
علی با قهر ابراهیمیِ خود کرد تعطیلش
چنان بی واهمه جای نبی خوابید در بستر
که از سوی خدا مدح و ثنا فرمود جبریلش
سقایت کرد در بدر آن چنان شیر خدا حیدر
هزار و یک ملک رفتند در صحرا به تجلیلش
قوام مسجد کوفه به صوت مرتضی باشد
به قربان مناجاتش، فدای لحن ترتیلش
برای اهل ایمان، حب او اتمام نعمت شد
غدیر خم برای شیعیان، روز ولایت شد
صدف در قعر دریا بود، قدرش را ندانستند
به هر دردی مداوا بود، قدرش را ندانستند
به هر دل خسته و هر سائل و هر طفل درمانده
علی مانند بابا بود، قدرش را ندانستند
که غیر از او لباسش ساده تر از خادمش بوده؟
چقدر این مرد آقا بود، قدرش را ندانستند
بساط سفره ی خیرات مولا بهر سائل ها
همیشه پهن و برپا بود، قدرش را ندانستند
علی بالاترین اعجاز احمد در رسالت بود
علی هارونِ طه بود، قدرش را ندانستند
کلام و سیره اش، حتی سکوتش هم هدایت بود
در او هر خیر پیدا بود، قدرش را ندانستند
چه شد آخر غدیرش را چرا از یادها بردند؟!
چرا هیزم به پشت خانهی خیرالنسا بردند؟!
#محمد_جواد_شیرازی - تیر ماه ۱۴۰۳
#امیرالمومنین_ع_مدح
ابر و باد و ماه و خورشید و فلک کاتب شدند
خوشنویسان علیبنابیطالب شدند
#احمد_علوی
#امیرالمومنین
#رباعی
ای خوانده تو را خدا «ولی» ادرکنی
بر تو ز نبی «نصّ جلی» ادرکنی
دستم تهی و لطف تو بی پایان است
یا حضرت مرتضی علی ادرکنی
#عبدالله_انصاری
یاصاحب الزمان
روز عید است همه دیدن سادات روند
ای بزرگ همه سادات کجا خیمه زدی
#قاسم_نعمتی
درولادَت آقاامام کاظم علیه السلام
َشب میلاد «هَفتُم» عشق اَست
برلب گل «تَبَسُّم» عشق است
آمَد آنکه «تَجَسُّم» عشق اَست
لَحظه های «تَرَنُّم» عشق اَست
آمَدآن گُل که ماه دلهاگَشت 2
خُرَّم اَزدیدَنَش مَسیحاگَشت2
آسمان غَرق دَر «تَماشا» شُد
شَهریَثرب چوطور «سَینا» شد
غَرق نور اَزقُدوم «موسی» شد
بَزم شادی دوباره «بَرپا» شد
حُوریان گُل زجَنَّت آوَردَند 2
بَهرشادی عترَت آوَردَند 2
رَفته غَم های «روزگار» امشب
آمَد اَز رَه گُل «بَهار» امشَب
هَردلی گَشته «بیقَرار» امشَب
که رسیده زرَه «نگار» امشَب
هَفتمین حُجَّت خدا آمَد2
نهمین نور کبریا آمَد 2
گُل شکوفاشد آسمان «بارید»
هَفتُمین آفتاب جان «تابید»
سَرزَداَزبیت عاشقان «خورشید»
لاله سَرزَد ز گُلشَن «توحید»
خانه پُر اَز گُل شَقایق شد 2
شاد وخُرَّم امام صادق شد 2
موسی کاظم آن وَلّی «خدا»
پا نَهاده به عالَم «دنیا»
آمَد اَز اَمر خالق «یکتا»
تا زَنَد پا به سینهٔ «سَینا»
آشکار آنهَمه حَقایق شد 2
شاد وخُرَّم امام صادق شد2
راحَتِ جان «انبیا» آمَد
مَظهَر رأفت «خدا» آمَد
بَحرعصمَت یَم «سَخا» آمَد
شاهد بَزم «هَل اَتی» آمَد
روشن ازروی اوجَهان گَردید 2
تاکه ماه رُخَش عَیان گَردید 2
مَظهَرلُطف حَق «هُویدا» شد
غَرق شادی تَمام «دُنیا» شُد
دیده اَزاَشک شوق «دَریا» شد
دَر رَحمت بروی ما «وا» شد
آسمان پُرزماه واَختَر شد2
شب میلاد پور جَعفَر شد2
چشمهٔ فیض «لایَزال» آمَد
مُصطَفی خُو علی «جَمال» آمَد
بَحرجود ویَم «کَمال» آمَد
صاحب قُدرَت و «جَلال» آمَد
شَهریثرب دوباره نورانی است2
لَحظه های خوش طَرَب خوانی است2
دلَم اَز عشق او شده «سَرشار»
می نشینَم براه این «دلدار»
غیر او با کسی ندارم «کار»
باکلاف نَخ آمَدَم «بازار»
مهراورا به جان خَریدارَم2
عاشق آن وَلّی دادارَم 2
خسروی فَر
#ولادت_امام_کاظم_ع
سلام ای نام نیکت، بابِ حاجات
سلام ای قبله کوی مناجات
سلام ای ذوب، در درگاه ایزد
سلام ای جلوه ی روی محمد
سلام ای عبد صالح، بنده ی حق
امامِ عصمت و شرمنده ی حق
سلام ای مُظهِرِ آیاتِ کوثر
سلام ای حضرت موسی بن جعفر
سلامِ ما، به خیرِ مقدمِ توست
سلامِ ما، جوابِ هر دمِ توست
تو که فرزندِ ختم المرسلینی
تو دلبندِ امیرالمومنینی
تو زهرا را عزیز و نور عینی
تو موسای حسن، نوحِ حسینی
وصیِ سیدِ سجاد هستی
چو باقر، مَظهرِ ایجاد هستی
تو نورِ صادقِ آل عبایی
امینِ وحی، بابای رضایی
امامِ پنج معصومی، نگارا
به معصومه پدر، حجت خدا را
وجودت مایه ی لطف و کرم شد
ز فرزندان تو، ایران حرم شد
تَوَلا با تو هر جا گسترش یافت
تَبَرا با تو آقا گسترش یافت
علومِ دین، ز علمِ تو عیان شد
مواساتِ تو درسِ شیعیان شد
ز کَظمِ غِیضِ تو، شد حِلم لبربز
و از حِلمِ تو الطافِ خدا، نیز
تو آقای تمام انبیائی
تو فخر اولیا و اوصیائی
رهِ قرآن و عترت از تو برجاست
علَم در دستِ اعجازِ تو برپاست
خدا فرمود: این فرزند زهرا
برای حفظِ دین، آمد به دنیا
□ □ □
اَلا ای آسمانها تحتِ امرت
شَها ای کهکشانها تحتِ امرت
ترا آلِ سیادت میشناسند
همه اهلِ ارادت میشناسند
تو مولای جمیعِ ممکناتی
نه گمنامی، که فخر کائناتی
نباشد دهر در اَمرت مردد
فَلَک، با گردشِ چشم تو گردد
ولایت بهرِ فوقَ الارض داری
تو بر تحتَ الثَری، رحمت بباری
به اذنِ تو رسد فصلِ بهاران
به ؛ امر تو شود دریا خروشان
به فرمان تو معدنهاست جوشان
به نطق و منطقَت، مَنطوق داری
امامت بر همه مخلوق داری
به موجودات، روزی میدهی تو
و بر ذرات منّت مینهی تو
به دستت، مِهر و مَه، چون دانه تسبیح
کند قرآن، مقاماتِ تو تشریح
تو آیاتِ خدا را روح و جانی
روایاتِ نبی را حکمرانی
□ □ □
اَلا ای جان و هم جانانِ خاتم
تویی فرمانروای کلِ عالم
تویی شاهَنشَهِ عالم به هر حال
به فوقِ عرش یا قعرِ سیه چال
چنان محوِ خدای خویش بودی
که با مولای خود خلوت نمودی
تو بودی که شبیهِ عمه جانت
به زندان، حفظ کردی آرمانت
نه زندان مانعِ نورِ وجودت
که زندانبان مزاحم بر سجودت
به دیدار خدا بس بیقراری
چه اُنسی با غل و زنجیر داری
شنیدم یاسِ رویت، خورده سیلی
رخِ ماهت، چو مادر گشت نیلی
ولی با اینهمه، با خویش گفتی:
که زیر پای مرکب ها نرفتی
ندیدی تاخت و تازِ سواران
نشد پا تا سرِ تو نیزه باران
نشد رَاست جدا پیشِ عیالت
نبود از اهلِ بیتِ خود، مَلالت
ندیدی خواهرت را در اسارت
ندیدی دخترت را در جسارت
نشد بزم یزیدی ها نصیبت
ندیدی دختران را در مصیبت
امان از ننگِ عنوانِ کنیزی
نمیگویم ز هیزی، هیچ چیزی
#حاج_محمود_ژولیده
❣﷽❣
❇️ #مولودی_امام_کاظم_ع
🔅 #مدح
❇️ #سبک نوایی نوایی
ای گل پیمبر ؛یا موسی بن جعفر
نور چشم حیدر ؛ یا موسی بن جعفر
نور حی داور ؛ یا موسی بن جعفر
ای شفیع محشر ؛ یا موسی بن جعفر
❇️یا باب الحوائج ؛ یا موسی بن جعفر
عالم از میلاد تو گردیده گلشن
شهر مدینه شد دوباره مزین
امام صادق شد چشمش بر تو روشن
منیر و منور ؛ یا موسی بن جعفر
❇️یا باب الجوائج ؛ یا موسی بن جعفر
میلادت به حیدر به زهرا مبارک
به دخترت معصومه بادا مبارک
به علی بن موسی الرضا مبارک
ای مولا و سرور ؛ یا موسی بن جعفر
❇️یا باب الحوائج ؛ یا موسی بن جعفر
چه ماهی گرفته به دامن حمیده
بهتر از آن چشم آسمان ندیده
نه کسی دیده و نه کسی شنیده
از ماهی زیباتر ؛ یا موسی بن جعفر
❇️یا باب الحوائج ؛ یا موسی بن جعفر
تو را در بر پدر مثل جان گرفته
گوئیا روی دستش قرآن گرفته
بوسه از روی تو فراوان گرفته
طاهر و مطهر ؛ یا موسی بن جعفر
❇️یا باب الحوائج ؛ یا موسی بن جعفر
آسمان میریزد ستاره بر زمین
می خوانند ملائک با صوت دلنشین
سلام علی آل طاها و یاسین
جهان شد منور ؛ یا موسی بن جعفر
❇️یا باب الحوائج ؛ یا موسی بن جعفر
این پسر هفتمین حجت بالغه است
مثل جدش علی قرآن ناطق است
آرامش جان امام صادق است
دلربا و دلبر ؛ یا موسی بن جعفر
❇️یا باب الحوائج ؛ یا موسی بن جعفر
ای مهر و ولای تو روح عبادت
من گدایم گدای باب المرادت
به جان رضا و به جان جوادت
مرانم از این در ؛ یا موسی بن جعفر
❇️یا باب الحوائج ؛ یا موسی بن جعفر
گدایم ، عزت عالمینم بده
دوباره نجف و کاظمینم بده
برات زیارت حسینم بده
مکرر مکرر ؛ یا موسی بن جعفر
❇️یا باب الحوائج ؛ یا موسی بن جعفر
(#عبدالحسین)
اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم
غزل_مدح امام_کاظم علیه السلام☀️🌷☀️
افتاده سایه یِ عـَلـَمت بر روی سرم
شکر خدا که نوکر موسی ابن جعفرم
از سائلان سفره ی سلطان طوسم و....
از خادمان محضر موسی ابن جعفرم
باور کنید کرب وبلا باور من است
از پیـروان باور موسی ابن جعفرم
قلبم کبوتر حـرم و جـَلـْد مشهدم
محتاج نان دختر موسی ابن جعفرم
طوفان محشری نکند زیر و رو مرا
تا زیر سنـگر پَـر موسی ابن جعفرم
بالای تخت یوسف کنعان نوشته بود
مجنون ذکر حیدر موسی ابن جعفرم
بوی حسین می رسد از شهر کاظمین
تا کـربلا کبـوتر مـوسی ابن جعفرم
حاجت به جز ظهور نگارم ندارم و...
بی تاب روی دلبر موسی ابن جعفرم
حسین_ایمانی
#مدح_امام_کاظم
از جوار عرش سرزد آفتاب دیگری
وا شد از «اَبوا» به روی خلق، باب دیگری...
بال وا كن لحظهای در زیر باران شهود
از فراز عرش میبارد سحاب دیگری
بوی پیراهن شنیدم، دیده بستم تا مگر
یوسف شعرم ببیند باز خواب دیگری
ای غزل! امشب به دریای مدیحش دل بزن
دارد این امواج، گوهرهای ناب دیگری
ما خدا را در جمال چارده تن دیدهایم
خواندهام این حرفها را در كتاب دیگری
جمله از شهر و دیار و آب و خاكی دیگرند
این یكی هم میرسد از خاك و آب دیگری
بوی احمد، بوی زهرا، بوی حیدر، بوی عشق
بشنوید از این چمن، عطر گلاب دیگری
حضرت خورشید هفتم، آن كه چشم روزگار
با وجود او ندارد انتخاب دیگری
شك ندارم جبرئیل امشب برای عرشیان
وصف او را میكند با آب و تاب دیگری
ماه كی بعد از نگاهش آفتابی میشود؟
میرود از شرم، شبها در حجاب دیگری
شش كتابش را خدا آورد و امشب هم گشود
از كتاب معرفت، فصلالخطاب دیگری
یا نمیداند بلندای مقامش تا كجاست
یا ندارد منكرش حرف حساب دیگری...
یا بگو باب الحوائج یا بگو باب المراد
نام او حیف است بردن با خطاب دیگری
#عباس_شاه_زیدی
#امام_کاظم #مدح_امام_کاظم
مژده ای دل پسر حضرت صادق آمد
ز سرا پرده ی حق مصحف ناطق آمد
نهمین گوهر دین چشم به عالم بگشود
وارث کهف حصین چشم به عالم بگشود
صف کشیدند گداها که کریم آمده است
صاحب سفره ی احسان عظیم آمده است
از همه زندگی ام عشق فقط حاصل شد
عشق حرفی است که از کنج لَبش نازل شد
به قسم هاي خداوند ، به قرآن كريم
ترسی از فقر ندارند گدايانِ كريم
السّلام ای همه ی دار و ندارِ دل ما
حضرت نور ! نگاه تو همه حاصل ما
ای که در هر دو جهان بر همه فریاد رسی
دست خالی نرود از درِ تو هیچکسی
نام تو در خور تو باشد و در تقدیرت
سیرتت فاطمی و فاطمه در تصویرت
لطفِ بی حَدِّ تو در بَند کِشَد انسان را
پر و بالی بدهد هر نَفَست ایمان را
هر کجا هم بروم سائل این درگاهم
از تو اذن حرم کرب و بلا می خواهم
کَرَمت جلوه ای از بارش باران دارد
سفره ی ما ز کرم خانه ی تو نان دارد
لال در محضر تو بودنِ ما ، وصف شماست
ورنه این شعر همان قطره کنار دریاست
دست از عشق محال است که ما برداریم
عشقِ خاک قَدَمَت بود ، اگر سر داریم
می نویسم به تو ای مقصد و مقصود حیات
به جمال و به جلال و به خصالت صلوات
خاندانت ز ازل منشأ نورند همه
منکران تو یقیناً همه کورند همه
ای به فرمان خدا هفت فلک را بانی
چه بگویم که تو حالِ همه را می دانی
هر چه گوییم همه شعر و محبت باشد
همگی زمزمه ای بهرِ ارادت باشد
کمترین سایه ی یک سایه ی تو "خورشید" است
دلم از شوق نسیم تو به سان بید است
ز سرا پرده ی حق مصحف ناطق آمد
مژده ای دل پسر حضرت صادق آمد ...
#علی_ساعتچی
#امام_کاظم_ولادت
روز نخست مُشتِ غباری فرشتهها
بُردند با نسیمِ بهاری فرشتهها
قدری هم از طُفیلِ نگاری فرشتهها
قدری هم از گلاب دیاری فرشتهها
برداشتند و آب و گل ما درست شد
گفتند یاعلی و دل ما درست شد
سوگند بر تبسمِ مولای فاطمه
سوگند بر ترنم فردای فاطمه
ما و دمِ مسیح ، مسیحای فاطمه
با معجزات حضرت موسایِ فاطمه
شُکرِ خدا سرشته به خاکی مطهریم
از خشتهای خانهی موسیبن جعفریم
رو برمدینه آهوی چشمم رمیده است
خورشیدی از فراز اُفقها رسیده است
از دامن حمیده* اُمیدی دمیده است
این نو رسیده فاطمه را نورِ دیده است
از شادیِ فرشته زمین در طلاطم است
میلاد با سعادت مولای هفتم است
ای هفت هفتههای دلم هفتمین امام
ای هفتسینِ لطف و کرم هفتمین امام
هفت آسمان عِلم و عَلَم هفتمین امام
هفت است اگر طواف حرم هفتمین امام
در هفتمین طواف سرم زیرِ دِین توست
سوگند بر حرم که حرم کاظمین توست
گرچه در از دحام گدایان این درم
عمری گدای سفرهی موسیبن جعفرم
واکرده است هر گرهام را برابرم
نان و پنیر و سبزیِ نذریِ مادرم
بر دست ما عنایتِ بالحوائج است
با ما همیشه برکت باب الحوائج است
#حسن_لطفی