eitaa logo
عاشقان ثارالله مشهد و قم مقدس
710 دنبال‌کننده
25 عکس
2 ویدیو
63 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
hazrat-zahra.pdf
7.28M
دانلود کتاب تخصصی اشعار حضرت زهرا سلام الله علیها در ۴۸۵ صفحه و در سه فصل : 1️⃣ اشعار ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها 2️⃣ اشعار مدح و مناجات با حضرت زهرا سلام الله علیها 3️⃣ اشعار شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها https://eitaa.com/madhanshora
4354-fa-hazrate-zahra-va-imam-mahdi.pdf
1.17M
من این کتاب را برای منبر فاطمیه امسال انتخاب کردم یه نگاهی به عنوان و فهرستش بکن قطعا شما هم می پسندید 📗حضرت زهرا (سلام الله عليها) و امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) فهرست👇 حضرت مهدی فرزند حضرت فاطمه س مهدی عج در بیان حضرت زهرا س مهدی عج در لوح و صحیفه فاطمه س یاد مهدی (عج)تسلای حضرت زهرا س فاطمه س الگوی مهدی عج فاطمه س و مهدی عج در سوره قدر حضرت زهرا س بقیه النبوه و حضرت مهدی بقیه الانبیاء و بقیه العتره والصفوه و سلاله النبوه و بقیه الله یکی سیده النساء و دیگری سید الخلق یکی طاهره و دیگری طاهر یکی مبارکه و دیگری مبارک یکی زکیه و دیگری زکی یکی طیبه و دیگری طیب یکی مطهره و دیگری مطهر یکی تقیه و دیگری تقی یکی نقیه و دیگری نقی یکی محدثه و دیگری محدث هر دو کوکب دری هستند یکی منصوره و دیگری منصور یکی صدیقه و دیگری صادق المقال یکی صابره و دیگری صابر یکی معصومه و دیگری معصوم یکی مظهر آیه نور و دیگری نور آل محمد هر دو فریاد رس یکی منتظِر و دیگری منتظَر یکی نور اهل آسمان و دیگری نور اهل زمین حضرت زهرا س خیره الاحرار و سیده النساء، مادر حضرت مهدی عج خیره الاِماء و سیده الاِماء است سخن گفتن هر دو در شکم مادر هر دو شفیع مؤمنان در قیامتند مظلومیت هر دو علاقه پیامبر به هر دو عنایت هر دو به زائران حسین بیعت کسی بر آن دو بزرگوار نیست و از کسی تقیه نمی کنند دوری هر دو از ستمگران آزادی از تعلقات دنیایی بندگی خداوند مبارزه با انحراف ها و بدعت ها غم خواری و توجه به امور مسلمانان به ویژه شیعیان ایثار و انفاق تلاش https://eitaa.com/madhanshora
51455_orig.pdf
1.46M
نهج الحیاة، یا فرهنگ سخنان فاطمه (س)، کتابی است که راه و رسم زندگی را از سخنان حضرت زهرا(ع) استنباط می‌کند. این کتاب در سال ۱۳۷۲ش توسط محمد دشتی و جمعی از پژوهشگران مؤسسه تحقیقاتی امیرالمؤمنین (ع) و با حمایت اقتصادی بنیاد فرهنگی امام رضا (ع)، پس از شش سال کار به چاپ رسید و در زمان کوتاهی، چند نوبت تجدید چاپ شد. نویسندگان دنبال آن بودند تا کتابی مانند نهج البلاغه تدوین کنند. نقدهایی نیز بر این کتاب وارد شده است. ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ https://eitaa.com/madhanshora
بسم الله الرحمن الرحیم  شام شهادت، روضه حضرت عباس سلام الله علیه شب بود و از خون‌گریه‌هایش ماه می‌سوخت عکس علی در چاه بود و  چاه می‌سوخت تنهاست...، دارد می‌کشد آب، آب نه اشک تا پیش زهرا آب هم در راه می‌سوخت از بس‌که آتش داشت در سینه عرق داشت می‌خواست تا آهی کشد که آه می‌سوخت تنها خیالی را میانِ خانه می‌شست طوری که پیش او رسول‌الله می‌سوخت اسما بریز آب روان باید بشوید آن خانمی را که در آن درگاه می‌سوخت عمداً فرستاده حسن را سوی سلمان از بسکه با  اُماه یا اُماه  می‌سوخت در بینِ دندان  آستین را داشت زینب خود را حسینش گاه می‌زد گاه می‌سوخت دستش به پهلو زد ،سرش را زد به دیوار از زخمهای همسری همراه می‌سوخت دستش به بازو خورد ای لعنت به قنفذ... می‌زد نفُس می‌گفت: یافتاح  می‌سوخت خون می‌چکد از سنگِ غسل، از شانه، تابوت در زیر کوهِ داغ گویا کاه می‌سوخت * * از علقمه هم آب را می‌بُرد عباس در بین گهواره لبی جانکاه می‌سوخت با مَشک، سقا در میان راه می‌ریخت بی آب سقا  در میان راه می‌سوخت با سر عمو اُفتاد زهرا بود و می‌دید در شعله  زُلفِ خیمه‌های شاه می‌سوخت آتش، حرامی، تازیانه، چنگ، سیلی گیسوی طفلی رو به قربانگاه می‌سوخت وقتی سرش را دید کج خورده به نیزه زینب تمام راه  با این ماه می‌سوخت (حسن لطفی ۴۰۳/۰۸/۲۵)
🏴 ✅در سبک: ممد نبودے و سبک: بزم عزاده گیمیشم ... ⬛️ سینونده مسمار یارووه آغلارام زهرا آغلارام زهرا سیلی دَیَن رُخسارووه آغلارام زهرا آغلارام زهرا یازهــــــــــــرا - یازهــــــــــــرا(٢) ⬛️ باشه پیمبر قاره سین باغلادون زهرا ، باغلادون زهرا هجرینده قلب زارووی داغلادون زهرا ، داغلادون زهرا ائوده اوتوردون هر گجه آغلادون زهرا ، آغلادون زهرا من قلب پاره پارووَه آغلارام زهرا ، آغلارام زهرا یازهــــــــــــرا - یازهــــــــــــرا(٢) ⬛️ سیلی دگنده صورتون دَیْدی دیواره ، دَیدی دیواره درد و غمه دوشدی حَسَن قالدی آواره ، قالدی آواره سیندی قولاقوندن یره دوشدی گوشْواره ، دوشدی گوشواره یانّام سینان گوشْوارووه آغلارام زهرا ، آغلارام زهرا یازهــــــــــــرا - یازهــــــــــــرا(٢) ⬛️ سندن صورا حیدر غمه مبتلا اولدی ، مبتلا اولدی شیر خدانون قلبینه غصّه لر دولدی ، غصّه لر دولدی قلبی شکسته قیزلارون گُل کیمین سولدی ، گل کیمین سولدی غمنن سولان گلزارووَه آغلارام زهرا ، آغلارام زهرا یازهــــــــــــرا - یازهــــــــــــرا(٢) ⬛️ غسلون ویرنده بس نَدَن آغلادی حیدر ، آغلادی حیدر بیر حاله قالمیشدی بَدَن آغلادی حیدر ، آغلادی حیدر قانه بویاندی آغ کفن آغلادی حیدر ، آغلادی حیدر اوُل سینهٔ تبدارووه آغلارام زهرا ، آغلارام زهرا یازهــــــــــــرا - یازهــــــــــــرا(٢) ⬛️ سندن صورا زینب قیزون خانه دار اولدی ، خانه دار اولدی فِقـــدانُوَه هجـــرانوه بیقرار اولدی ، بیقرار اولدی یاندی گووَرمیش صورته اشکبار اولدی ، اشکبار اولدی زینب کیمین دلدارووه آغلارام زهرا ، آغلارام زهرا یازهــــــــــــرا - یازهــــــــــــرا(٢) ⬛️ زینب دییَر مظلوم آنا باتدون القانه ، باتدون القانه سن سیز یتیمه قیزلارون گلدی افغانه ، گلدی افغانه سنسیز بو پوزقون تللره کیم ویرار شانه ، کیم ویرار شانه فقدان محنت بارووه آغلارام زهرا ، آغلارام زهرا یازهــــــــــــرا - یازهــــــــــــرا(٢)
آخرش شرح غمم روی زبانها افتاد همه گفتند که خیبر شکن از پا افتاد آه ، رفتی و تمام بدنم می لرزد پهلوان تو زمین خورد ، وَ از نا افتاد غسل جسم تو بود سخت تر از هر کاری کوه ، پاشیده شد و بر روی دریا افتاد دو سه ماه است که رخسار تو با پوشیه است چشم من بر رخ نیلی تو حالا افتاد مَحرمت بودم و نامَحرم زخم بدنت این چه زخمی ست که بر بازوی تو جا افتاد ؟ بشکند دست کسی که ... اثرش معلوم است جای دستی به روی صورت حورا افتاد با یتیمان تو همناله شده جبرائیل ولوله در وسط عرش معلّی افتاد ساحلم بودی و رفتی و نگفتی با خود ... که علی در وسط موج بلایا افتاد با چه رویی بدنت را بدهم بر پدرت لبم از شرم ، ز هر صحبت و نجوا افتاد با چه رویی به پدرجان تو این را گویم ... "پیش چشمان همه ، ام ابیها افتاد"
سخت است کسی فاتح خیبر شده باشد شمشیر خداوند مقدر شده باشد در خیبر و در بدر و احد یک تنه چون کوه تنها سپر جان پیمبر شده باشد در خانه ولی با همه ی هیبتش آن مرد ماتم زده ی فاجعه در شده باشد سخت است برایش که علی باشد و آنگاه شرمنده پژمردن همسر شده باشد تأکید پیمبر به همه ...بضعة منیّ بر سوختن فاطمه منجر شده باشد حالا شب رجعت شده و حرف امانت خاک سیه از خجلت او تر شده باشد سخت است برای پسری که تک و تنها شاهد به زمین خوردن مادر شده باشد
گفتی که دهم غسل شبانه بدنت را تا آنکه نبینم کبودی تنت را صد شکر که بر آرزوی خویش رسیدی در بر بگرفتی تو حسین و حسنت را دیدم که هنوزم چکد از سینه تو خون در قبر گشودم چو بند کفنت را با من که نگفتی که عدو با تو چها کرد گو با پدرت اینهمه رنج و محنت را گردیده عزاخانه تو خانه حیدر بر گرد و صفایی بده بیت الحزنت را پیراهن خونین تو شد روضه زینب پنهان نکنم از چه از او پیرهنت را زین صحنه دلم سوخت که زینب به حسینت می داد نشان حالت شانه زدنت را طفلان تو از گریه توانم کنم آرام اما نتوانم کنم آرام حسنت را از سینه کشم آه چو در خاطرم آید در کوچه زمین خوردن و پرپر شدنت را غمدیده مخور غم که خدای تو به محشر بخشد به گل روی حسین سینه زنت را
گل من چون تو را در گل بپوشم؟!!! ز هجران تو خون دل بنوشم؟!!! در ایام جوانی قسمتم شد... که تابوت تو را گیرم به دوشم!... ____ دعایی زیر لب دارم شبانه ... تو آمین گوی ای ماه یگانه ! الهی هیچ مظلومی نبیند ... عزیزش را به زیر تازیانه !!! بیا با هم نماز شب بخوانیم ... دعای دل به تاب و تب بخوانیم ... کتاب قصّه‌ی غم های خود را ... نهان از دیده‌ی زینب بخوانیم !!!... _ به خاک افتاده جسم اطهرش بود ... به روی دامن فضّه سرش بود ... میان آن همه رنج و غم و درد ... به فکر غصّه‌های شوهرش بود ! _ غمت برده ز دل تاب و توانم تو رفتی من چرا بـاید بمانم ! گلویم آنچنان از گریه بسته ... که نتوان بهر تو قرآن بخوانم !!! چرا بال و پر ما را شکستی ؟ نهال بی بر ما را شکستی الهی بشکند قنفذ دو دستت که دست مادر ما را شکستی ...!!! _ نگاه نور عینت آتشم زد تماشای حسینت آتشم زد تنت را در کفن پیچیدم آن شب سکوت زینبینت آتشم زد فلک دیدی چه خاکی بر سرم کرد ؟!!! به طفلی رخت ماتم در برم کرد! الهی بشکند دست مغیره ... که در این آستان بی‌مادرم کرد !!!
آهسته می شوید غریب شهر یثرب پشت و پناه و تکیه گاه و یاورش را تنها کنار نیمه های پیکر خود می شوید امشب نیمه های دیگرش را آهسته می شوید مبادا خون بیاید آن یادگاریهای دیوار و درش را پی می برد آن دستهای مهربانش بی گوشواره بودن نیلوفرش را می گرید اما باز مخفی می نماید با آستینی بغضهای حنجرش را در خانه ی او پهلوی زهرا ورم کرد حق دارد او بالا نمی گیرد سرش را با گریه های دخترانه زینب آمد بوسد کبودی های روی مادرش را بر شانه های آفتابی اش گرفته مهتاب هجده ساله ییغمبرش را دور از نگاه آسمانها دفن می کرد در سرزمین های سئوالی همسرش را
امشب خدا هم از محنت گریه میکند یا مرتضی کنار تنت گریه میکند هنگام غسل دادن تو چشم همسرت با خون زیر پیرهنت گریه میکند گاهی برای غربت وتنهایی خودش گاهی برای سوختنت گریه میکند امشب بگو چه میگذرد بر دل کفن؟ وقتی لباس بر بدنت گریه میکند از سوز گریه های غریبانه علی آهسته گوشه ای حسنت گریه میکند زینب تمام غصه ی خود را ز یاد برد از بس حسین بی کفنت گریه میکند
ريحانه‌ی من چه بر سرت آوردند صد بغض به آه همسرت آوردند غسل تنت از من چقدر وقت گرفت يعنی چه به روز پيكرت آوردند با ديدن جسمت بدنم می‌لرزد با شستن پهلوت تنم می‌لرزد با شستن زخم كوچه‌های نيلی ای فاطمه دارد حسنم می‌لرزد چشمم به غم هماره‌ات افتاده بر چشم پر از ستاره‌ات افتاده وقتی كه رسيد دست من فهميدم در كوچه دو گوشواره‌ات افتاده