eitaa logo
عاشقان ثارالله مشهد و قم مقدس
748 دنبال‌کننده
26 عکس
2 ویدیو
63 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بی تو ای جان جهان، جان و جهان را چه کنم؟ خود جهان می گذرد، ماندن جان را چه کنم؟ ماه شعبان و رجب، نم نم اشکی شد و رفت خانه ابری ست خدایا! رمضان را چه کنم؟ شانه بر زلف دعا می زنم و می گریم موسی من! تو بگو روز و شبان را چه کنم؟ صاحب "حیّ علی ... "! لقمه ی نوری برسان سحر از راه رسیده ست، اذان را چه کنم؟ کاتبان تو مــــرا خطّ امانـــــی دادند ... کشته ی خال توام، خط امان را چه کنم؟ کاشکی جرم عیان بودم و تقوای نهان پیش تقوای عیان، جرم نهان را چه کنم؟ کاش می شد که سبک تر شوم از سایه ی خویش آفتابا تو بگو! خواب گران را چه کنم؟ زخم شمشیر اگر قوت سحرگاه من است وقت افطار ولی زخم زبان را چه کنم؟ رنجه از طعنه ی پیران پریشان نشدم با چهل چله جنون پند جوان را چه کنم؟ غرقه ی موج رجز، گم شده ی بحر رمل سینه خالی ز معانی ست، بیان را چه کنم؟ علیرضا قزوه
یا رب دوباره وقت دعای سحر شده این دل برای بزم دعا مفتخر شده اُدعونی استجب لکم تو خدای من بر من بشارتی است که وقت نظر شده با این همه خطا و معاصی ام ای خدا دیگر دعای نیمه شبم بی اثر شده من در گناه کردن تو شهره گشته ام جنس دلم به سختی جنس حجر شده کاری برای قبر و قیامت نکرده ام غفلت برای بنده ی تو دردسر شده این روزه ها حریف جهنّم نمی شود! یا رب ببین که بنده ی تو بی سپر شده رحمی نما وگرنه ز دست تو می روم حالم شبیه حال دل محتضر شده هر شب برای حال خودم گریه می کنم تنها بهای من نم اشک بصر شده با "یا حسین" به درگه تو رو نموده ام یعنی که خوان رحمت تو پر ثمر شده محمد فردوسی
اصلا این ماه عجب حال و هوایی دارد رمضان در دلِ خود کرب و بلایی دارد ! کامِ خشکیده ولب های ترَک خورده ی ما در تبِ روضه ی تو شور و نوایی دارد ! پای سجّاده ی اِحیا و مناجات و سحر جز ولای تو دلِ ما چه دعایی دارد ؟ بار ها عهد شکستیم و تو با ما ماندی چه کسی جز تو چنین مهر و وفایی دارد ؟ مال و جان؟ همسر و فرزند؟ قبول است آقا کربلایی شدنِ ما چه بهایی دارد ؟ دست می گیرد و دل می برد و می بخشد این حسین کسیت که این گونه عطایی دارد ؟ دلمان لک زده یک بار زیارت برویم دلِ غمدیده ی ما نیز خدایی دارد ! با لبِ تشنه و در گرمی ظهرِ رمضان بردنِ نامِ تو آقا چه صفایی دارد
يک قطره اشک شرم مرا "يم" حساب کرد کوثر حساب کرد، و زمزم حساب کرد آه يکى گرفت ،به پاى همه نوشت ما باهم آمديم که با هم حساب کرد با اين خدا هر آنکه طرف شد ضرر نکرد يک دم صدا زديم, دمادم حساب کرد پيش کريم ، دست به جيبم نميبرم خرج من است، کيسه حاتم حساب کرد کارم اگر نداشت پس اينجا چه ميکنم؟! منت سرم گذاشت مرا هم حساب کرد مقصد عبوديت که نباشد، نميشود حتى روى عبادت بلعم حساب کرد معلوم بود آبرويم را نميبرد از اولش گناه مرا کم حساب کرد اول بنا نداشت حسابم کند ولى وقتى که ديد فاطمه دارم، حساب کرد ما را اگر خدا نخرد، ميخرد على بايد به روى شاه دو عالم حساب کرد اين گريه قابليت غفران نداشت که... پس روى گريه هاى محرم حساب کرد فرمود "بالحسين" بگو،گفتم و خريد يعنى مرا دومرتبه آدم حساب کرد چيزى نمانده بود که بيرونمان کنند ممنون حيدريم که درهم حساب کرد
ویژه علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ تشنه ام آب حیاتی برسانید به من لذت صوم و صلاتی برسانید به من رمضان آمد و گفتم: بِعَلیٍّ ألعفو ... گوشه-چشمی، نظراتی برسانید به من توبه کردم به خدا! تا که محلّم بدهید طبق عادت حسَناتی برسانید به من غرق در معصیتم؛ شوقِ هدایت دارم باز کشتی نجاتی برسانید به من رزق چشمان مرا بیشتر از پیش کنید کنج هیات برکاتی برسانید به من تا که جاری شوم از روضه جانسوزِ حسین خبر از آب فراتی برسانید به من نگذارید از این داغ شبی دق بکنم لااقل یک عتباتی برسانید به من کربلا، حرکتِ پرچم، من و باز هم برگ براتی برسانید به من .
ناخداى كشتى بحر ولا يابن الحسن لنگر دین خدای کربلا یابن الحسن عاشقانت را بگو كى وعده ى ديدار ما ؟ كربلا يا در نجف يا سامرا يابن الحسن كي شود بر دست گيري ذوالفقار جد خود ؟ عدل را بر پا كنى چون مرتضي ياابن الحسن هر شب جمعه زيارت مى كنى با اشك چشم قبر شش گوش غريب نينوا يابن الحسن دير شد ديدار رويت ، درد هجران تا به کی ؟ بر ظهورت روز و شب دارم دعا یابن الحسن من ندارم طاقتى مانند يعقوب نبى يوسف زهرا به امدادم بیا یابن الحسن بی وفایم من گنهکارم ز تو شرمنده ام عفو کن مولا به خود کردم جفا یابن الحسن جان زهرا مادرت رحمى نما گر چه بدم لحظه ای از خود مکن ما را جدا یابن الحسن
باز هم دارد به من مولا محبت می کند بین خوبان از من بد نیز دعوت می کند توبه کن، آغوش وا کرده خدای مهربان گوش کن تا بشنوی دارد صدایت می کند من فراری ام ولی، دائم خودش دنبالم است در بزرگی و کرم دارد قیامت می کند می شود محبوب مولا، نور چشمی می شود از گناهش هرکه اظهار ندامت می کند هر کسی یک جور در این راه خالص می شود شیعیان را آزمایش با ولایت می کند هر که در پای ولایت مثل زهرا ایستاد اجر و مزدش را خود حیدر ضمانت می کند ما دعای دست مجروحیم، زینب شاهد است هر چه بر ما می رسد زهرا عنایت می کند در میان کوچه تنها بود، بی بی را زدند هر که زهرایی شود احساس غربت می کند ریشه های چادر خاکی امید شیعه است گریه کن ها را خود زهرا شفاعت می کند وحید محمدی
درهوای بارانی کار دست چشمان است می شود پر از باران دیده ای که گریان است معصیت نمودم من در تمام عمر خویش تومراببخش امشب بخشش ازبزرگان است آمده زمانیکه بخششت فراگیر است مژده، ای گنه کاران ماه ماه غفران است سفرۀ عطا پهن و جای من دراینجا نیست در کنار این سفره جایگاه خوبان است امتحان عمرم را زیر ده گرفتم چون- حاصل همه عمرم تیرگی و عصیان است لحظه ای میان خوف لحظه ای رجا یعنی در طریق دین ما این اصول ایمان است اینکه ما در این شب ها غرق در مناجاتیم این مجالسِ گریه حاصل شهیدان است با تمام این ها من ضامنی قوی دارم ضامنی که سلطانِ سرزمین ایران است کار و بار عارف ها گریه بهر ارباب است گریه بهر ثارالله انتهای عرفان است با اجازه ی زهرا با اجازه ی حیدر ذکر آخرم امشب سیدی حسین جان است 🔸شاعر: __________________________________
ای که هستی از رگِ گردن به ما نزدیک تر بی تو باشد بر دلم دامِ خطا نزدیک تر من کی ام؟یک بنده ای که روسیاه و بی وفاست عبد تو با توست بر عهد و‌ وفا نزدیک تر مهربانی..مهربان تر از تمامِ کاینات مهربانی کن دوباره بر گدا نزدیک تر دورم از محراب و منبر،از دعا و از سحر کی رسد چشمانِ زارم بر بُکا نزدیک تر تو خدایی..خالقی و قادرِ مطلق تویی بین سجده می شوم بر توبه ها نزدیک تر زخم‌ ها دارم مرا هم التیامی لطف کن چون که با اسمِ تو‌هستم برشفا نزدیک تر گر که می خواهی ببّرم از گناه و معصیت بر تو هستم از سوی کرببلا نزدیک تر محسن راحت حق
انگیزه ی عبادت لیل النهارها قربان روی ماه تو ایل و تبارها «این هفته هم گذشت تو اما نیامدی» خسته شدیم دیگر از این انتظارها آه ای عزیز فاطمه وقتش نیامده رحمی کنی به حال دل این غبارها دارند یک به یک همه پائیز میشوند در آرزوی وصل تو فصل بهارها خورشید پر فروغ عوالم طلوع کن محض رضای حضرت پرودگارها گنجینه ی علوم الهی، امام حی خیری ندیده بعد تو این روزگارها برگرد از سفر علوی طینتِ حسن برگرد ای ذخیره ی عالی تبارها کم رنگ تر شده ست ولای ابوتراب در بینمان بیا پسر تکسوارها علّامه ها کم از پدرت حرف میزنند عزلت نشین شدند ولایت مدارها برگرد تا که روضه بخوانیم دور هم از زینب و رقیه و خلخال و خارها یابن الغریب عمه ی مظلومه ی تو را کرب و بلا زدند به جان تو بارها اقا شنیده ایم که جدّت حسین را کشتند عصر روز دهم نیزه دارها  ابراهیم لآلی
دل هست مبتلای تویاصاحب الزمان داردبه سرهوای تویاصاحب الزمان تاجمعه هابه خاطرتو ندبه میکنم سرمستم ازدعای تویاصاحب الزمان لطفی کن ازکرم که بیفتدنگاه من یکدم به جای پای تویاصاحب الزمان چشمم به راه مانده وگوشم به کعبه است تابشنوم صدای تویاصاحب الزمان میثم فدای عشق علی شدقبول کن منهم شوم فدای تویاصاحب الزمان توپادشاه هردوسرایی که گشته اند شاه وگدا،گدای تویاصاحب الزمان باشددعای حضرت زهرا به روزوشب عجل فرج برای تویاصاحب الزمان (عاصی)بگوکه عالم امکان برای وصل داردکجابهای تویاصاحب الزمان عاصی
دل‌مرده‌ایم و یاد تو جان می‌دهد به ما قلبیم و بودنت ضربان می‌دهد به ما ماه خدا دومرتبه بی‌ماه روی تو دارد بشارت رمضان می‌دهد به ما روزی سه بار غرق غریبی و بی‌کسی‌ست حسی که بی‌تو وقت اذان می‌دهد به ما این ماه،فرصتی‌ست که باز عاشقت شویم ماه خدا دوباره زمان می‌دهد به ما ما میهمان جد تو هستیم «جانْ حسین» نامی که اشک‌های روان می‌دهد به ما... بی‌شک حوالۀ همه امسال کربلاست رزقی که آخر رمضان می‌دهد به ما