#حضرت_سکینه
#روز_یازدهم
نه از لباس کهنهات نه از سرت شناختم
تو را به بوی آشنای مادرت شناختم
تو را نه از صدای دلنشین روزهای قبل
که از سکوت غصهدار حنجرت شناختم
تو شعر عاشقانه بودی و من این قصیده را
میان پارهپارههای دفترت شناختم
قیام در قعود را، رکوع در سجود را
من از نماز لحظههای آخرت شناختم
غروب بود و تازه من طلوع آفتاب را
به روی نیزه، از سر منوّرت شناختم
شکست عهد کوفه... این گناه بیشمار را
به زخمهای بیشمار پیکرت شناختم
تو را به حس بیبدیل خواهر و برادری
به چشمهای بیقرار خواهرت شناختم
اگرچه روی نیزهای ولی نگاه کن مرا
نگاه کن... منم سکینه دخترت... شناختی؟
#رضا_حاجحسینی
#حضرت_سکینه_زمینه
#زمینه
من زینت دوش غریب کربلایم
من راوی داغ حسین سرجدایم
من نور چشم زهرا ؛ من جان زینبینم
ریحانه رباب و ؛ سکینه حسینم
یا حضرت سکینه
.......
من پیکر بابای خود صد پاره دیدم
با عمه نیزه از تنش بیرون کشیدم
من دیده ام که عمه ؛ گشته غریب و تنها
می خورد تازیانه ؛ میگفت واحسینا
یا حضرت سکینه
.......
شش ماهه پاره گلو یادم نرفته
قنداقه خونین او یادم نرفته
دیدم به شام و کوفه ؛ خون بر دلِ رباب است
راس علی اصغر ؛ مقابل رباب است
یا حضرت سکینه
.......
ویرانه را من غرقِ اشک و ناله دیدم
آن شب که داغِ خواهرِ سه ساله دیدم
دیدم سرِ بریده ؛ بر دستِ خواهرم بود
از بسکه خورده سیلی ؛ شبیه مادرم بود
یا حضرت سکینه
#عبدالحسین
#حضرت_سکینه_زمینه
#حضرت_سکینه_زمزمه
روضه خونه کربلام
از گریه زخمه چشام
لطمه می زنم برا غم بابام
خیلی سخت بوده برام
دیدم که کوفه و شام
ما رو با سنگ می زدن از روی بام
من رو هر دم می زدن
سیلی محکم می زدن
منو عمه هامو با هم می زدن
ریختن بر روی سرم
غارت گشته معجرم
سر بابام روی نی برابرم
بین جمع آوردنم
ریسمان به گردنم
کاش میشد اونجا زمان مردنم
خیلی دادنم عذاب
توی اون بزم شراب
آستین پاره ی من بوده حجاب
نیمه شب از خیمه گاه
رفتم سوی قتلگاه
جسم بابامو دیدم کشیدم آه
سر رو پیکرش نبود
پیرهن در برش نبود
انگشتش نبود انگشترش نبود
#مرتضی_کربلایی
.
مناجات مهدوی
#امام_زمان
#حضرت_سکینه علیهاالسلام
آقا دوباره نوکر تو خون جگر شده
در این زمانه صبر و تحمّل، هنر شده
در این زمان که فتنه بریده امان ما
از قبل، داغ دوری تو بیشتر شده
خیلی بدم درست، ولی شاه بی کسم
عمرم در انتظار ظهور تو سر شده
هر صبح جمعه، شام شد و دیده نوکرت
باز انتظار دیدن تو بی ثمر شده
آیا مقدّر است ببینم که جمعه ای
دل از بهار آمدنت باخبر شده؟؟
صاحب عزا به مجلس ما یک سری بزن
وقت مرور روضه و داغی دگر شده
مجلس به نام عمّه ی پاکت سکینه است
پس آتش شرار دلت شعله ور شده
او هم کنار گودی مقتل رسیده است
بر روی سینه ی پدرش محتضر شده
او هم شنیده امر ِ عَلَیْکُنَّ بِالْفَرار
پس شاهد هجوم هزاران نفر شده
تنها برای مردن ما جمله ای بس است
با شمر و زجر، عمّه ی تو همسفر شده
از کربلا به کوفه و از کوفه تا به شام
ناموس اهل بیت، چرا دربه در شده؟
در کوچه های شام، عمو را صدا زده
آهش دلیل خنده ی هر رهگذر شده
بازار رفته و وسط شامیان مست
بر روی نیزه شاهد اشک قمر شده
از خیزران ِ بزم شراب است روضه خوان
هر ضربه ای به روی دلش، صد شرر شده
او دیده وقت پاشدنش روی پنجه ها
با خون،لبان خشک و ترک خورده، تر شده
از نسبت کنیزی ِموسرخ ِپست ِشام
تا وقت مرگ، عمه ی تو خون جگر شده
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
.
#حضرت_سکینه_سلام_الله_علیها
آهم به گوش سر نرسیده، سری که نیست
ازدست رفته خاطره ی پیکری که نیست
آتش به جان موی من افتاد، بارها
بر باد رفت خوشه ی خاکستری که نیست
دیگر سکینهای به دلم نیست بعد تو
خشکیدهاست چشمهی چشم تری که نیست
آتش گرفت خیمه، تو از دور سوختی
از دوری تو سوخته بالوپری که نیست
خونی که روی خاتمتو ریخته گواست
بازار شام آمده انگشتری که نیست
پوشانده ایم صورت خود را به آستین
این غم کجا برم، چه کنم؟ معجری که نیست
سوغات بردهاند اهالی شهر شام
اینگونه بود قصه ی هر زیوری که نیست
تنها امیدمان به همین بود لااقل
عباس هست بعد علی اکبری که نیست
بیچاره مادرم که دم خیمه بیقرار
مانده به انتظار علیاصغری نیست
#حسین_بیدگلی
بر دختر خود حسین بس مشتاق است
در دانش و فضل، شهرهی آفاق است
از نور خصائل سکینه پیداست
آئینهای از مکارم الاخلاق است
#سیدهاشم_وفایی
219.1K
زمینه_شهادت حضرت _بی_بی_سکینه_س
✅بنداول
ای بانوی جلیله
یاد آور مدینه
هستی تو دختر اربابم
یاحضرته سکینه(س)
ای نوه ی شیرخدا
دخترشاه کربلا
سیدتی مولاتنا
در کربلا غوغایی
چو زینب کبرایی
بی بی سکینه خاتون
✅بنددوم
تو مثل عمه زینب(س)
کرببلا رو دیدی
دیدی شلوغی گودال و
روی خارا دویدی
طعم اسارت چشیدی
چه درد و زجرا کشیدی
سر روی نیزه ها دیدی
شد گونه هات با سیلی
مثل رقیه نیلی
بی بی سکینه خاتون
✅بندسوم
چون خواهرت رقیه(س)
سنگ خوردی از روی بام
ریخت رو سرت خاکستر بی بی
توی محله ی شام
با دله خسته و کباب
همراه مادرت رباب(س)
رفتی تو مجلس شراب
لب بابا رو دیدی
چوب جفا رو دیدی
بی بی سکینه خاتون
#شاعرسبکسازڪربلایے_مجیدمرادزاده
441.1K
حضرت_سکینه_س_مرثیه..روضه خوانی
حضرت_سکینه_س_زبان_حال
هر کسی گوشش به حرفای منه
دیگه از تشنگی فریاد نزنه
هر چی مرد تو ماها بود، فدا شده
بچه ها بابا دیگه تنها شده
بابای ما دیگه سقا نداره
بره آب برای ماها بیاره
من از این گوشه ی خیمه میدیدم
حرفا شو با قوم کافر شنیدم
بچه ها دست بابا خونی شده
گمونم شش ماه قربونی شده
عبا رو طوری رو اصغر کشیده
معلومه خیلی خجالت کشیده
به خون فرق داداش اکبرمون
به تمام گلهای پرپرمون
دیگه از خیمه ها بیرون نریزید
جلوی چشم بابا اشک نریزید
نذارید بابا خجالت بکشه
هر چه از دشمن کشیده بسشه
شهید_غلامعلی_رجبی
🔹