eitaa logo
عاشقان ثارالله مشهد و قم مقدس
688 دنبال‌کننده
24 عکس
2 ویدیو
63 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
اى سبط بزرگوار پيغمبر من با چشم ترت گريست چشم تر من اى واى چه آمد به سرت كه گفتى: اى كاش نمى‌زاد مرا مادر من
پرچمت هر چه نور داشت حسین نوکری ام قُصور داشت حسین! شصت و نُه شب ولی همین نوکر با تو حسّ غرور داشت حسین شهدِ نابِ عسل چشید آن که در غمت!اشک شور داشت حسین می شود سال بعد هم آیا در عزایت حضور داشت حسین؟ ای غریبی که بر روی سینه جای سمّ ستور داشت،حسین... وای که خواهرت عقیله چِقَدر دل و جانی صبور داشت حسین! . . . منتقم می رسد زِ رَه باید تب و تاب ظهور داشت حسین
یا امام عسکری جون من فدای تو کاش منم امشب بودم بین زائرای تو یا امام عسکری تویی قبله مراد تو خودت دعا بکن پسرت مهدی بیاد دل بی قرارش /با غمت دو نیم شد توی کودکی بود/ پسرت یتیم شد منم می شناسم یه سه ساله اول شد یتیم ! بعد اسیر شد چی اومد سرش بعد بابا سر و دید و پیر شد واویلا واویلا واویلا یا امام عسکری فرمودی که مادرت: حجت خداس به ما من فدای باورت یا امام عسکری شنیدیم توو روضه ها: مادرت نقش زمین مهدی و می زد صدا غصه های مادر/ از یادش نمیره میاد انتقامه/ محسن و می گیره میاد تا با بغضی که داره دو قاتل رو از قبر درآره دل شیعه تا روز موعود همش سوگواره واویلا واویلا واویلا یا امام عسکری چه کنیم از سامرا دل بی قرارمون میره سمت کربلا این نشون مومنه گفتی ای امام دین زائر حسین شدن توی روز اربعین به لب تو مهدی/ ظرف آب رسونده غم تو گریز و/ به کجا کشونده برا جد تو دل کباب و غم مقتلش بی حساب و چقد تشنه بود اما ریختن زمین ظرف آب و واویلا واویلا واویلا
ای ثمر حضرت هادی مدد بال و پر حضرت هادی مدد ای حسن دوم آل عبا گل پسر حضرت هادی مدد ماه هفت آسمون خورشید سامرا خاک پای تورو بوسیده سامرا دهمین نور از,نسل پاک حیدری یا ابا المهدی,یا امام عسكرى ... غم دیگه از دلم فراری شده اشکای شوقمه که جاری شده اومدی و دردای من شد دوا اومدی و دلم بهاری شده تا دیده خال تو لیلا مجنون شده محو اجلال تو نرجس خاتون شده گل زهرایی,دلربا و دلبری یا ابالمهدی,یا امام عسكرى ... فدايى توییم ما ایرانیا با سر میان سامرا ایرانیا شبیه شش گوشه ی اربابمون ساخته ضریحته با ایرانیا فرزند تو میشه منجی عالمین میاد با پرچم خونخواهی حسین زیارت میرم,با دلی کبوتری یا اباالمهدی,یا امام عسكرى
ای ثمر حضرت هادی مدد بال و پر حضرت هادی مدد ای حسن دوم آل عبا گل پسر حضرت هادی مدد ماه هفت آسمون خورشید سامرا خاک پای تورو بوسیده سامرا دهمین نور از,نسل پاک حیدری یا ابا المهدی,یا امام عسكرى ... غم دیگه از دلم فراری شده اشکای شوقمه که جاری شده اومدی و دردای من شد دوا اومدی و دلم بهاری شده تا دیده خال تو لیلا مجنون شده محو اجلال تو نرجس خاتون شده گل زهرایی,دلربا و دلبری یا ابالمهدی,یا امام عسكرى ... فدايى توییم ما ایرانیا با سر میان سامرا ایرانیا شبیه شش گوشه ی اربابمون ساخته ضریحته با ایرانیا فرزند تو میشه منجی عالمین میاد با پرچم خونخواهی حسین زیارت میرم,با دلی کبوتری یا اباالمهدی,یا امام عسكرى
شهادتینه غرق آهم، نوای زهراس اصن تموم بارگاهم، برای زهراس کِی میشید سردرگم! / این علم وقف مولاس قم! مدینه س ای مردم/ این حرم بیت الزهراس یا اهل قم یا اهل قم   صدا کنید بقیه رو خبر بدید به عالمین شروع فاطمیه رو… میون روضه ی من، شب تا سحر بسوزید فاطمه اسم من شد، برا مادر بسوزید با یاد اون در بسوزید واویلتا واویلا عذاب دوری برادر، برای خواهر فقط برادره دوای، غمای خواهر کو شمس تابانم/ کو انیس معصومه مونده به راهش امشب/ چشم خیس معصومه توو لحظه های آخرم چی میشه که بابام بیاد تنها نیاد آرزومه باهاش داداش رضام بیاد من و یه دست بی جون، من و یه چشم بی نور بابام یه عمر توو زندون، برادرم ازم دور من قم رضا نیشابور واویلتا واویلا حالا که دوری عزیزام، برام عذابه نمیدونم چرا دل من، رفته خرابه قلب من محزون و/ چشم تارم بارونه اشک چشم معصومه/ از رقیه می خونه یه قرص ماه یه قرص ماه توو دل شب براش اومد برای طفل چشم به راه یهو سر باباش اومد من که تنم کبود نیس!/ ولی میگم به ناله: فدا کبودیایِ/ رو تن اون سه ساله نداشت که فدک و قباله واویلتا واویلا
اى شور تو در سر اى ذكر تو بر لب يا بنت المرتضى مولاتى يا زينب تو دارى بال و پرى از حسين هميشه با خبرى از حسين يك كلام والسلام اومدى دل ببرى از حسين مليكه ى عرب و عجم تويى تويى شرف علم نوشته روى در حرم يا زينب يازينب در روى تو پيدا انوار زهرايى در همت در هیبت تكرار مولايى ديگه مثلت نمياد خواهرى شكوه رتبه ى تو مادرى يك كلام والسلام لحن هر خطبه ى تو حيدرى دفاعِ از حرم شما وظيفه شد برا شيعه ها ميگم منم مثه شهدا يا زينب يا زينب دشمن هم مى ترسه از نطق طوفانت من قربون درسِ تفسير قرآنت دل من بى سر و سامانته گداى سفره ى احسانته يك كلام والسلام ابوالفضل گوش به فرمانته گدا در خونت و زده شب تولدت اومده يه كربلا صدقه بده يازينب يازينب
آشوبِ فتنه در مدینه قائله انداخت دیوارِ بیت وحی را از شاکله انداخت آتش زبانه می‌کشید از خانه‌ی مولا این شعله‌ها در آسمان‌ها ولوله انداخت دنیا به عاشق‌ها همیشه سخت می‌گیرد مابین زهرا و علی هم فاصله انداخت جای غلافِ تیغ بر بازوی مادر ماند یک دست او را از قنوت نافله انداخت آن دست که با ریسمان، دستِ علی را بست در کوفه دور دست زینب سلسله انداخت ثانیِ ملعون در مدینه ظلم کرد اما در کربلا تیر جفا را حرمله انداخت
ای صاحب عزا/ ذکرت عبادتم من فاطمیه ها / بیشتر به یادتم بازم می باری با قلب بی تاب بازم می خونم با چشمای خیس تو اون یتیمی: که مادرش رفت من اون یتیمم: که صاحبش نیس… أین صاحبنا، که بیاره ذوالفقار حیدر و أین صاحبنا، که بگیره انتقام مادر و إنتقم منتقم الزهرا س
آشوب فتنه در مدینه قائله انداخت دیوار بیت وحی را از شاکله انداخت آتش زبانه می کشید از خانه ی مولا این شعله ها در آسمان ها ولوله انداخت دنیا به عاشق ها همیشه سخت می گیرد مابین زهرا س و علی ع هم فاصله انداخت جای غلاف تیغ بر بازوی مادر ماند یک دست او را از قنوت نافله انداخت آن دست که با ریسمان دست علی را بست در کوفه دور دست زینب سلسله انداخت ثانی ملعون در مدینه ظلم کرد اما در کربلا تیر جفا را حرمله انداخت
مرو زهرا مرو زهرا مرو از دست حیدر که تویی هست حیدر تو بهارم /تو قرارم/تو نباشی علی چی کنه تو پناهم/ تو سپاهم/ شدی حامی من خودت یه تنه با من از غمات بگو اما از وفات نگو بمون زندگی من بدرود حیات نگو یا زهرا یا فاطمه س مرو زهرا مرو زهرا مرو دلدار حیدر که تویی یار حیدر تو شکستی/ تو نشستی/ روی خاکا برای علی چه عزایی/ دیگه نایی/نمی مونه که توو پاهای علی اگه میشه نفس بکش اگه میشه بمون نرو پیر میشم بدون تو ای یار جوون نرو یا زهرا یا فاطمه مرو زهرا مرو زهرا مرو قرآن حیدر که تویی جان حیدر شدی خسته/ شدی بی جون / شده رنگه خزون چمنت چرا گریون /چرا کم حرف / شده این روزا انقده حسنت از کوچه برام بگو از کوچ  و سفر نگو اسمی از فراق نیار از هجر اینقدر نگو یا زهرا یا فاطمه
تا دم آخریَش چشم ترِ خود را داشت روضه های شب وصبح وسحرِ خود را داشت آسمان نگهش غرق ستاره بود و داغ دستان جدای قمر خود را داشت شهدا غبطه به عباس رشیدش خوردند گرچه بی دست! ولی بال و پر خود را داشت یاد طفلان حرم آب نخورد عباسش این چه سقاست که سوز جگر خود را داشت تیر خوردند و نظر گرچه ولی می گویند باز چشمان ابوالفضل اثر خود را داشت! با خودش گفت که شرمنده ی زهرا می شد: اگر امروز کنارش پسر خود را داشت سر جدا گشت ابوالفضل ولی زینب گفت: سر نی سایه ی آن تاج سر خود را داشت