#حضرت_زهرا_سرود
#سرود
از عطر یاس نبی /جهان معطر شده
مژده به احمد دهید/ خدیجه مادر شده
تویی تو اولین گل محمدی
فاطمه جان خوش آمدی خوش آمدی
یا فاطمه یا فاطمه یا زهرا
.......
مکه زخیر مقدمش /پر شده از بوی بهشت
برای خدمت آمدند / چهار بانوی بهشت
مریم بوسه میزند به روی او
آسیه شانه میزند به موی او
یا فاطمه یا فاطمه یا زهرا
.......
خدیجه. خوب اجر خود / تو از خدا گرفته ای
هستی خویش دادی و / فاطمه را گرفته ای
چه منتی خدا نهاده بر سرت
به خود ببال فاطمه است دخترت
یا فاطمه یا فاطمه یا زهرا
.........
نیامده به مادرش / عرض سلام میکند
نیست عجب به پیش او / نبی قیام میکند
آنکه فدای خاک او جان همه
گفت که جان من فدای فاطمه
یا فاطمه یا فاطمه یا زهرا
.......
چه دیدنی است سجدهی /اول و ذکر یاربش
که بعد از شهادتین /نام علی است بر لبش
نقش روی نگین فاطمه علی است
امیرمومنین فاطمه علی است
یا فاطمه یا فاطمه یا زهرا
......
خدا کند که در شب/ ولادتش دعا کند
که با ظهور مهدیاش / درد همه دوا کند
خدا کند آید امید آخرش
تا که بگیرد انتقام مادرش
یا فاطمه یا فاطمه یا زهرا
......
#عبدالحسین
#حضرت_زهرا_سرود
#سرود
داده بشارت ، حامل وحی داور
یا احمد إنا ، أعطیناک الکوثر
این سر پنهان است ، این روح و ریحانه است
در نسل این دختر ، نور امامان است
پیچیده در فلک
جن و انس و ملک
دارند این زمزمه
مولاتی فاطمه
مولاتی فاطمه 4
از جانب حق ، رحمت بی حد آمد
لبخند شعف ، بر لب احمد آمد
جنت سریر آمد ، مهر منیر آمد
محبوبه خلقت ، خیر کثیر آمد
راضیه مرضیه
انسیه حانیه
صدیقه عالمه
مولاتی فاطمه
مولاتی فاطمه 4
حرف از ولی از ، بدو ولادت می زد
بر سینه خود ، سنگ ولایت می زد
یار ولی آمد ، نور جلی آمد
خاتون دو عالم ، کفو علی آمد
هم قلبش با علی است
هم ذکرش یا علی است
تا روز خاتمه
مولاتی فاطمه
مولاتی فاطمه 4
با یک نظرش ، درد دوا می گردد
با رضای او ، خدا رضا می گردد
گرچه تهی دستم ، عهد از ازل بستم
تا لحظه آخر ، با فاطمه هستم
تا که دم می زنم
والله دشمنم
با خصم فاطمه
مولاتی فاطمه
مولاتی فاطمه 4
#علی_سلطانی
#حضرت_زهرا_سرود
#سرود
روشن شد عالم هستی
روشن شدچشم پیغمبر
جبرائیل تحفه آورده
آیات سوره ی کوثر
آمده هاجروحوّا و آسیه"یازهرا ۳
برای خدمتِ زهرای مرَضیه"یازهرا ۳
سلام...ای کوثرِقرآنِ مبین زهرا
سلام...ای بانوی اولین و آخرین
سلام...ای سینه ی توبهشت پیغمبر
سلام...یاسیده النِّساءِ العالمین
(سلام...یاسیده النِّساءِ العالمین۴)
...........
هم جانِ خواجه ی لولاک
هم حورایی هم انسیّه
هم نورِخانه ی حیدر
هم زهرایی و مرضیّه
سلام ای بضعه ی ختم الانبیا"یازهرا۳
سلام ای مِحوَرِاصحابِ کِسا"یازهرا ۳
سلام...ای سوره ی قدر و هل اتی زهرا
سلام...ای بانوی آسمانیِ زمین
سلام...ای خوانده پدر اُمِّ ابیهایت
سلام...یاسیده النِّساءِ العالمین
سلام...یاسیده النِّساءِ العالمین۴
........
درشامِ تارِ پیغمبر
مثل نوری مِثِ بَدری
تفسیرِسوره ی کوثر
معنای لیله القدری
بوسه زند پدربه دستهای تو"یازهرا۳
رضایت خدابودرضای تو"یازهرا۳
سلام...تُفّاحه ی فردوس برین زهرا
سلام...ای هدیه ی حق به ختمِ مُرسلین
سلام...ای خوانده خداتراحِجابُ الله
سلام...یاسیده النِّساءِ العالمین
(سلام...یاسیده النِّساءِ العالمین۴)
..........
این قولِ صاحبُ الاَمرُ
این قولِ حجتِ کبری است
اُسوه ی زندگیِ من
مادرم حضرت زهراست
امام رضابرلب داره زمزمه"یازهرا۳
خَیرُالعَمَل یعنی بِرُّ فاطمه"یازهرا۳
سلام...ای دخترومادرِرسول الله
سلام...بانوی علی،امیرِ مومنین
سلام...ای مادرِخوبِ ثامِنَ الحُجَج
سلام...یاسیده النِّساءِ العالمین
(سلام...یاسیده النِّساءِ العالمین۴)
.......
سلامِ اَوَّلِت بوده
برپیغمبردراین ساعات
سلامِ آخرِت بوده
تامحشربرهمه سادات
سادات تا اَبَد به احترام تو"یازهرا۳
جواب میدَهَن به اون سلام تو"یازهرا۳
سلام...ای مادرِ مهربانِ ما زهرا
سلام...ای فدایِ اون سلامِ آخرین
سلام...یافاطمه الزهرا ، یا اُمّاه
سلام...یاسیده النِّساءِ العالمین
(سلام...یاسیده النِّساءِ العالمین۴)
............
#محمدعلی_قاسمی_خادم
#حضرت_زهرا_سرود
#سرود
مليكه ى ملك خدا يازهرا
مادر بچه سيدا يازهرا
اميد دستاى گدا يازهرا
ارواحنا لك الفدا يازهرا
دريا مثل تو گوهر،به خودش نديده
دنيا مثل تو مادر، به خودش نديده
اى پاره ى تن رسول الله/ اى هستى على ولى الله
اى مادر كريم آل الله/ مادر اباعبدالله
سيدتى مدد يا زهرا
.....
ماه شب تار على يازهرا
دلبر و دلدار على يازهرا
بانوى دربار على يازهرا
تويى علمدار على يا زهرا
مسته با كرم تو،دل عاشق ما
بسته به نفس تو، نفساى مولا
ميلادِ تو شده بهار عشق/خاك قدم تو غبار عشق
اى جوهره ى ذوالفقار عشق/خونه ى تو سرشار عشق
سيدتى مدد يا زهرا
.....
ترانه ى عزت ما يازهرا
زبانه ى غيرت ما يازهرا
نشانه ى شوكت ما يا زهرا
بهانه ى خلقت ما يا زهرا
اى شيرينى لبخند،داره دل هواتو
اين دنيارو خداوند،آفريد براتو
خاك قدم تو طلا مادر/مى خوام دوباره از شما مادر/
يك تذكره ى كربلا مادر/شفيعه ى فردا مادر
سيدتى مدد يا زهرا
#محمدحسین_مهدی_پناه
خدا گر از بهشت خویش جایی داشت زیبا تر
نثار مقدمت می کرد ای دریا دل ای مادر
اگر عالم شود ترسیمی از دست خدا، بانو!
برای زینت دستش تو را آورده انگشتر
سرشتت را خدا با عشق زد در باده ی رحمت
از آن پس خلق شد مادر پس از آن خلق شد دلبر
غزل ها خواستند آیینه ای از عاشقی باشند
ندیدند از تو ای زیباترین تصویر، والاتر
پیمبر نه پیمبر پروری را کرد تقدیمت
که دارد اینچنین قدرت؟! که دیده اینچنین گوهر؟!
اگر عنوان مادر خلق شد باید از این عنوان
شود دخت نبوت مادر اولاد پیغمبر
مرا در دستهای در قنوت و بین لبهایت
به دست حق تعالی می دهی با دیدگانی تر
چو بابا طاهر عریان مرکب گیرم از خونم
قلم بتراشم از دستم دلم را می کنم دفتر
به تعداد نفس هایم فقط یک جمله بنویسم
فقط مادر فقط مادر فقط مادر فقط مادر
مسعود اسدی
#حضرت_زهرا_س_ولادت
در محفل عاشقان بخوان مهدی را
تبریک بگو از دل و جان مهدی را
در سجده پس از ولادتش دخت نبی
میگفت که یارب برسان مهدی را
*
امشب که نبی خنده به لبها دارد
دامان خدیجه عطر زهرا دارد
می بوید و می بوسدش و از همه بیش
بوسیدن دست او تماشا دارد
*
جبریل به عرش نقش کوثر زده است
طوبی گل تسبیح به پیکر زده است
از خانه ی کوچک محمد امشب
خورشید زمین و آسمان سر زده است
*
امشب که خدیجه روی خندان دارد
از عالم قدس چهار مهمان دارد
زهراست به دامنش و یا در دل شب
خورشید درون خانه پنهان دارد
*
امشب همه آیات جلی سجده کنند
بر درگه لطف ازلی سجده کنند
از بعد ولادتش به شکرانه ی دوست
زهرا و محمد و علی سجده کنند
شاعر: مرحوم استاد #سیدرضا_مؤید
.:
(شعر میلاد حضرت زهرا سلام الله علیها)
هوای تازه ای از عرش، سرشار از وزیدن بود
و چشم هل اتی از نور اعطیناک روشن بود
نگو جای زنی در خانه لولاک خالی بود
که جای آینه در پهنه ی ادراک خالی بود
عروس خانه نهج البلاغه ،مادر حکمت
بهشت رو به ایوان نبوت، دختر رحمت
همان که مادری کرده است طفل آفرینش را
همان که تربیت کرده است جمع اهل بینش را
همان نوری که می بخشید بر شب های دنیا نور
همان صبحی که می تابید تا همسایه های دور
همان نوری که بر شمع و گل و باران شرافت داد
همان انسیة الحورا که بر انسان شرافت داد
علمیه، عالمه ،راضیه، مرضیه، پُر از زهرا
نگین سبز پیغمبر به روی گنبد خضرا
شکوه لیلة القدر است و ام الانبیا زهرا
چه گویم از مقاماتش و ما ادراک ما زهرا
به دستش جاروی تنزیه داده حی سبحانش
شهادت دسته گلهاییست در گلدان ایوانش
همان که چادرش پیغمبر حجب و حیا بوده
که این مستورهی معصومه ناموس خدا بوده
تواضع شاخه ای پر بار در باغ نمازش بود
خلوص و سادگی اسباب پررنگ جهازش بود
زنی چون فاطمه بر عشق عصمت داد اینگونه
که زهرا خانه داری را شرافت داد اینگونه
دهان روزه نان را پخت اما پای افطارش
به مسکینان و ایتام و اسیران کرد ایثارش
علی مظلوم اما ظالم از او واهمه دارد
علی در خانه شمشیری دودم چون فاطمه دارد
علی را کاشفالهم کاشف الغم ؛عشق زهرا بود
علی را با هزاران زخم،مرهم؛عشق زهرا بود
خلاصه! حُسن های عالم و آدم فقط یکجاست
و آن هم خانه نور است و نورش حضرت زهراست
چراغ آسمان ها چادر شب زنده دارش بود
خدمتک یا علی؟ این پرسش لیل و نهارش بود
اگر "ام الولا" یک لحظه احساس خطر می گرد
دوباره چادر شب زنده دارش را به سر می کرد
خطر دیروز تا امروز تحریف حقایق بود
خطر جاماندن اندیشه ها از صبح صادق بود
اگر گهواره جنبان حسینش می شود سلمان
نگاه فاطمه پس بوده از آغاز با ایران
اگر که آب و آیینهست، پس روشنگری دارد
اگر امالجهاد است این! جهادی حیدری دارد
نیافتاد از قنوتش یک نفس الجار ثم الدار
که جوشید از قنوت پر قناتش چشمه های ثار
قنوتش از مدینه تا همین امروز عازم بود
یکی از میوه های مستجابش حاج قاسم بود
#رحمان_نوازنی
#ولادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
هرحاتمي كه دامن احسان گرفته بود
ازدست پركرامت تو نان گرفته بود
تا پانهاد نور تو درخانه ی علي
آيينه ی تو جلوه دوچندان گرفته بود
آري يهودي از تب خورشيد چادرت
عطر هزار صاعقه ايمان گرفته بود
خورشيد بود خيس خجالت كه هرسحر
درآسمان چشم توباران گرفته بود
عمرت كمي بلندتراز سوره ی تو بود
آن هم درابتداي تو پايان گرفته بود
سجاده ديد پاي ورم كرده ی تو را
ازبس تب عبادت تو جان گرفته بود
بر جانماز خويش اگر سايه ميكني
اول دعا چقدر به همسايه ميكني
ازبس كه روشن است طلوع پگاه تو
خورشيد ذره اي است ز خيل سپاه تو
ازخاطرات شعب ابي طالبت بگو
آنجا كه بوي درد شكفت از پگاه تو
خيره شده است ديده كروبيان عرش
وقتي كه نورمي دمد از سمت ماه تو
آري دوبيت در غزل صائب آمده است
آن شاعري كه نور گرفت ازنگاه تو
"بوي گل از ادب نكند پاي خود دراز
درسايه گلي كه بود خوابگاه تو
فردا چه خاك هاي ندامت به سركند
امروز هردلي كه نشد خاك راه تو"
آري نداشتي توبدون علي نظير
شايان كوثراست شود همسر غدير
دريا به ياد نور تو در امتداد بود
صحرا به شور و شوق تو درگرد باد بود
شب هاي جمعه اين دل زائر به كربلا
باشوق عطر سيب حضور تو شاد بود
حتي دمي كه خواستي ازمرتضي انار
انفاق آن به سائل مسكين مراد بود
در مزرع تو امربه معروف میوه داشت
درباغ تو شكفته ترين گل جهاد بود
حتي ميان آينه خطبه هاي تو
تصويرهاي روشني از اتحاد بود
مادر براي امت اسلام بوده اي
آن سان كه وصف ام ابيها به ياد بود
از يازده ستاره ات ،امت امام يافت
اينگونه بود دين خدا انسجام يافت
جز مهر انتظار زجانان نمي رود
آري كرامت از دل باران نمي رود
آن دل كه با ولاي علي عهد بسته است
جز در ره ابوذر و سلمان نمي رود
يادحضور روشن فرزند آفتاب
ازكوچه باغ هاي جماران نمي رود
با آنكه مي رود ز دل آنچه ز ديده رفت
هرگز زسينه ياد شهيدان نمي رود
دشمن اگر چو اَبهره آيد به معركه
پيروز ازميانه ی ميدان نمي رود
لطف تو بود وغيرت فرزندهاي تو
ازياد ما حماسه لبنان نمي رود
تا جان به آستانه توحيد برده ايم
چون ذره ايم وبهره ی خورشيد برده ايم
#جواد_ محمد_ زمانی