#امام_حسین_علیه_السلام
لبخَندِ خُدا بَسته به لَبخَندِ حُسین است
پَس باش پیِ آنچه خوشایَندِ حُسین است
تَعریفِ مَن از عشْق هَمان بود که گُفتَم
در بَندِ کَسی باش که دَر بَندِ حُسین است
دَر مَعرکه اَز سَنگدلان حُرّ بِتَراشَد
این ویژگیِ چَشمِ هُنَرمَندِ حُسین است
شیرین تَر اَز این شور نَدیدیم هَمه عُمْر
شوری که خُدا دَر دلَم اَفکَنده حُسین است
آهَنگِ خوش و رَقصِ خوش و بویِ خوش اصلاً
طَبل و عَلَم و پَرچَم و اِسفَندِ حُسین است
بی روضه ی او حال خوشی نیست... ، اَگَرهست
از حال گُذَشتیم که آیَنده حُسین است
اَز بَس که (عَلی) نامِ قَشَنگیست عَجَب نیست
این نام اَگَر رویِ سه فَرزَندِ حُسین است
دَر جَنگ سَراَفکَنده نَبودیم و نَگَردیم
چون بَر سَرِمان یکسَره سَربندِ حُسین است
پَس باش پیِ آنچه خوشایَندِ دِلِ اوست
لَبخَندِ خُدا بَسته به لَبخَندِ حُسین است
.
#محسن_کاویانی
گل های مسرت
امشب ازقافله ی نور خبردارم من
از سواران سلحشور خبردارم من
از نشاط وپری وحور خبردارم من
از شکوه دل پُر شور خبردارم من
شب زیبایی وروز طرب انگیز رسید
ساقی میکده با ساغر لبریز رسید
امشب از نور دل دل فاطمه صحبت دارم
با شما صحبتی از جلوه ی عصمت دارم
سخن از شادی گل های مسرت دارم
خبر از آینه ی عشق ومحبت دارم
غرق شیدایی وشورم اگراز شور حسین
جبرئیلم که خبرمی دهم از نور حسین
شهر یثرب ز رُخش نور علی نور بود
رشک فردوس برین رشک دل طور بود
خاطر اهل ولایت همه مسرور بود
خانۀ فاطمه پُر ولوله و شور بود
مرتضی شکر خدا کرد و رویش بوسد
مصطفی گریه گمان زیر گلویش بوسد
این گل سرخ که زیبنده ی زهرا وعلی ست
لالۀ گلشن ارزنده ی زهرا وعلی ست
این همان چشمه ی جوشندۀ زهرا وعلی ست
این همان مهر درخشنده ی زهرا وعلی ست
از فروغ رخ او تا که تکلم کردند
بررُخش این دو گل یاس تبسّم کردند
نور او منبع وسرچشمه ی خورشید بود
روی او خوب تر از ماه شب عید بود
مهراو آینه ی روشن توحید بود
حُب او روز جزا مایه ی امیّد بود
هرکه شد ذره ی این مهر به خورشید رسد
پیروش عاقبت الأمر به توحید رسد
آی فطرس بخدا قبله ی حاجات رسید
خیز از جا که کنون وقت ملاقات رسید
بنگر لاله ای از گلشن سادات رسید
نور سبزی زجمالش به سماوات رسید
نور این مهر چراغ سحرت خواهد داد
عطر این گل زوفا بال وپرت خواهد داد
روی او آینه ی صبرو ثبات است بیا
نفسش باعث احیاء حیات ست بیا
در دوعالم همه را فلک نجات ست بیا
بهر آزادی تو برگ وبرات است بیا
کائنات از دم او زنده وجاوید شوند
گمرهان با نگهش پیرو توحید شوند
این همان است که دل در طلبش می کوشد
کوثر عشق ز انگشت پیمبر نوشد
به تنش جامه ی گلرنگ شهادت پوشد
این همان است که خونش همه دم می جوشد
دل جبریل «وفایی» زغم او خون است
این حسین است که اسلام به او مدیون است
#حاج_سید_هاشم_وفایی
امام حسین(ع)-مدح و ولادت
خانۀ شیر خدا امشب پر از نور خداست
الـبشاره لیلۀ میلاد مصباح الهـداست
بر سر دوش نبی، شمس ولایت جلوه گر
پیش روی فاطمه، مرآتِ حسنِ ابتداست
فاطمه آورده فرزندی که در قدر و جلال
هم محمد هم امیرالمؤمنین هم مجتباست
چشم ثاراللهیان روشن به میلاد حسین
کام حزب اللهیان شیرین که این عید خداست
گام گامِ مقدمش، رشک گلستان بهشت
عضو عضوِ پیکرش، اوراق صنع کبریاست
این همان مصباح دست غیب رب العالمین
این همان قرآن روی قلب ختم الانبیاست
چشم نه، لب نه، جبین نه، حنجر و رخسار نه
پای تا سر غرق در گلبوسههای مرتضاست
با وجود آنکه نَبوَد رحمت حق را حدود
این نمای رحمت بی حدِّ ذات کبریاست
سبط احمد، نجل حیدر، آرزوی فاطمه
خون قرآن، اصل ایمان، قلب دین، روح دعاست
قطرهای از بحر لطفش چشمۀ آب حیات
ذرهای از خاک کویش درد عالم را دواست
وصف او باید کسی گوید که قرآن آورد
مدح او باید کسی گوید که او را خونبهاست
هر چه میبینم جمالش را، نبی پا تا به سر
هرچه میخوانم ثنایش را،علی سرتا به پاست
هر سری تقدیم جانان گشت، خاک پای او
هر دلی جای خدا گردد، بر او صحن و سراست
هر چه از او خواست ذات پاک حق تقدیم کرد
درعوض او ازخدای خویش بگرفت آنچه خواست
من نمیگویم، نمیگویم، خدا باشد حسین
لیک گویم گر خدایی از خدا خواهد، رواست
خواهـر مظلومۀ او مـادر آزادگی است
تـا قیامت بر همه آزاد مردان مقتداست
اصغری دارد که ذبح اکبرش خوانند خلق
دختری دارد که دست بستهاش مشکل گشاست
مادری دارد که در قرآن، خدا مدّاح اوست
مدح او تطهیر و قدر و فجر و نور و«اهلأتی»ست
قامتی دارد، قیامت گوشهای از سایهاش
صورتی دارد که در چشم محمد دلرباست
بازویی دارد چو بازوی امیرالمؤمنین
هیبتی دارد که گویی خود علی مرتضاست
روز محشر ذکر کل انبیا یا فاطمه است
فاطمه گوید خداوندا حسین من کجاست؟
او بُوَد فُلک نجات و لنگرش دخت علی
این نباشد کفر اگر گویم خدایش ناخداست
شهریار کشور دلها «حسین بن علی»
زادۀ امالبنین فرمانـدۀ کل قـواست
آنچه در عالم گنه کار است در روز جزا
گر خدا بخشد به یک موی حبیب او به جاست
گر چه حتی روز محشر چشم زهرا سوی اوست
هر شب او واقعه، هر روز او روز جزاست
اینکه خنـدانیم و گریـانیم در میلاد او
میکند ثابت، گِل ما از زمین کربلاست
آنکه سر سازد نثار دوست، از عالم سر است
کشتۀ محبوب را گر کشته پنداری خطاست
مرگ در بستر بوَد بر عاشق صادق حرام
این معما را کسی داند که با ما آشناست
شور ما شور شهادت، شوق ما شوق وصال
زخم ما یاری رحمت، خون ما آب بقاست
من ز خون دل نوشتم بـر جبین آسمان
هر که فانی در ره حق نیست، پایانش فناست
قبر: کعبه، رکن: مقتل، تربت عشاق: حِجر
مضجع من «مروه» و ایوان عباسم «صفا»ست
گو یکی گردند خلقت از برای قتل من
قامتم تنها برای خالق یکتا دوتـاست
آب را بر روی ما بسته نمیداند عدو
حنجر ما تشنـۀ آب دم تیغ بـلاست
وصل جانان از دم شمشیر میآید به دست
این همان معنای رمز «البلاءُ لِلولا»ست
"میثم" این مصراع را با خط خون باید نوشت
رأس ما از تن جدا شد، دوست کی از ما جداست؟
استاد سازگار........
#ولادت_قمربنی_هاشم علیه السلام
جبریل آمده خبر داده
به همه مژده سحر داده
خبر از فیض مستمر داده
نغمه ای عاشقانه سر داده
که خدا رزق بیشتر داده
(نخل ام البنین ثمر داده)
نسل عشق است و پا به پای ادب
مادرش هم شده خدای ادب
روشنی بخش کوچه های ادب
(پسر کعبه) نا خدای ادب
ماه شب های عشق آمده است
پاسدار دمشق آمده است
هر کسی بوسه از لبش می چید
در نگاهش حسین را می دید
بغل شاه لافتی که رسید
دست و بازوش را علی بوسید
مادرش گفت او فدای حسین
پسرم نذر بچه های حسین
عبد صالح شد و خدایی شد
بس که مشغول دلربایی شد
روی خورشید از او طلایی شد
سبک جنگش که مجتبایی شد
با حسن گشت و عاقبت یل شد
کسب بازار عشق مختل شد
خطبه ای خوانده در سفر با عشق
از کلامش رسیده ام تا عشق
پای وعظش نشسته حالا عشق
عشق هم داد میزند: یا... عشق!
باب نه، نه، نه، که بیت حاجاتی
تو مفاتیحی از مناجاتی
بیکرانی شبیه دریایی
خوش قد و قامتی و بالایی
قبله گاه هزار لیلایی
در نمازت عجیب شیدایی
درس غیرت به آب میدادی
آب را پیچ و تاب میدادی
جرعه جرعه حیات می ریزد
یک نظر... کائنات می ریزد
پای مشکت فرات می ریزد
از نگاهت صفات می ریزد
باد و باران مسخّرت هستند
جمله سرباز لشگرت هستند
تو که بازوی حیدری داری
وای اگر تیغ و نیزه برداری
نیزه را توی خال می کاری
تو تگرگی که سخت میباری
دشمنان از تو سخت میترسند
پیش تو مثل بید میلرزند
یاعلی یاعلی رجز خواندی
جای شمشیر چشم چرخاندی
خیل سگ های کوفه را راندی
برنگشتی و علقمه ماندی
خواستی از همه جدا بشوی
منشی صحن کربلا بشوی
روز آخر رسیده... بیماری
حال عشق و تب سفر داری
توی خیمه نگاه تر داری
می روی تا که مشک برداری
جای دستت دو بال میخواهی
رخصت اتصال میخواهی
بر تن تو برو بیا شده است
جای شمشیر و نیزه ها شده است
دشمن تو چه بی حیا شده است
قصد اصلیش خیمه ها شده است
فصل عشق و جنون سرازیر است
از نگاه تو خون سرازیر است
#ایمان_کریمی
امام حسین(ع)-مدح و ولادت
منكه هستم سائلى بر خوان انعام شما
از ازل شیرین شده كام من از نام شما
اینكه من دیوانه باشم آن هم از عشق خدا
بوده در آغاز خلقت حُسن اقدام شما
گر شكسته بال میخواهى بیا بنگر مرا
فطرسى بشكسته پر هستم سر بام شما
اى كه گفتى آب كم جو تشنگى آور به دست
اى كه میریزد عطش از باده جام شما
تشنگى خواهم من امشب اى خداى تشنگى
تا كه جان خود فدا سازم براى تشنگى
بى سرو سامان شدم تا كه تو سامانم دهى
كافر محضم من امشب تا كه ایمانم دهى
بى سوادم بهره از قرآن ندارم ذره اى
آمدم اى روح قرآن فهم قرآنم دهى
زنده جاوید گردد هر كه باشد كشته ات
دوست دارم تا بمیرم از دمت جانم دهى
فطرسم، حرّم، گنه كارم، پشیمانم حسین
آمدم تا طعم شیرینى ز گفتارم دهى
احتیاج من ندارد انتها اى ذوالكرم
میبرم نام تو را تا كه شود اینجا حرم
اى كه هستى محور حبّ و ولاى اهل بیت
عشق تو ما را نموده مبتلاى اهل بیت
بى تو نامى از خدا هم در میان ما نبود
بى تو می افتاد از رونق صداى اهل بیت
اى كه مردانه دل از پروردگارت برده اى
نیست عاشق بر تو مانند خداى اهل بیت
تا كه نامت میشود جارى به لب ها یا حسین
جمع ما گیرد دگر حال و هواى اهل بیت
گر نبودى اسم غفّار خدا معنا نداشت
عفو و رحمت در میان هر دوعالم جا نداشت
شد مدینه كربلا تا كه به دنیا آمدى
مادرت شد مبتلا تا كه به دنیا آمدى
مصطفى شد بوسه چین از حنجر و حلقوم تو
چشمها شد پر بكا وقتى به دنیا آمدى
گفت این طفل ازمن است ومن ازاویم بینِ جمع
رازها شد بر ملا وقتى به دنیا آمدى
بهترین معناى رحمان و رحیم امشب بود
میدهد عیدى خدا وقتى به دنیا آمدى
عید عفو و رحمت آمد عید غفران آمده
ذكر تسبیح ملك زین پس «حسین جان»آمده
رمز صبر انبیاء عشق تو بوده یا حسین
نام تو صاحبدلان را دل ربوده یا حسین
میهمانى خدا گر خاص میشد بر رسل
حق پذیرایى به روضه مینموده یا حسین
اولین بارى كه باب توبه واشد در جهان
نام زیباى تو این در راه گشوده یا حسین
هر كه را حق از براى بندگى كرده جدا
نام تو بر قلب و جان او سروده یا حسین
جز سعادت نیست عاشق بر رُخ ماهت شدن
جز شهادت نیست راه خاك درگاهت شدن
حق آن لحظه كه بوسیده پیمبر حنجرت
حق آن شورى كه افتاده به قلب مادرت
حق بابایت على و گریه مردانه اش
حق آن جمعى كه گردیده سراسر مضطرت
حق جبریل و سلامى كه ز بالا آورد
حق فطرس آن دخیل گاهوار اطهرت
حق آن شیرى كه از كام پیمبر خورده اى
حق اسمى كه تو را گشته نصیب از داورت
یك گره بر دل بزن تا صد گره را واكنى
زشتى ما را به زیبایى خود زیبا كنى
استاد سازگار........
ارجوزه قمر بنی هاشم
فضا پر از بوی گل یاسه
ترانه ی دلم ز احساسه
حسینیا به هم دیگه میگن
و لا د ت حضرت عباسه
خوبی و نازنین/دلبر مه جبین/یل ام البنین/ ایول الله ایول الله
سر مستان بخوانید آیه ی تبارک
میلاد ابا الفضل به مهدی مبارک
خوش آمدی یا عباس4
جاری از لعل لبت کوثر
علم به دوش و ساقی لشگر
به یاد کربلا و ایثارت
بوسه زده دست تو را حیدر
ای گل یاسمن/سرو باغ و چمن/ماه هر انجمن/ یا عباس یا عباس
ماه آل هاشم فروغ دو عینی
بی معناست غریبی تا یار حسینی
خوش آمدی یا عباس4
ز داغ تو شکسته ام عباس
تو مجلست نشسته ام عباس
دخیل من ضریح چشمانت
نوای قلب خسته ام عباس
از همه رسته ام/ دل به تو بسته ام/ذکر پیوسته ام/ یا مولا یا مولا
از روز نخستین به عشقت اسیرم
از دستان حیدر عیدی مو میگیرم
خوش آمدی یا عباس4
#حاج_اکبرعابدی
امام حسین(ع)-ولادت
سوم شعبان سرور قلب انسان آمده
یا به جسم آفرینش از سما جان آمده
فطرسی با بال و پرهای ز آتش سوخته
بی سروسامان رسید، اکنون به سامان آمده
دارد این روز ولادت رنگ و بوی دیگری
جای شادی بر دلم حزن فراوان آمده
تا که روز سوم از ره میرسد حس میکنم
بر لبم سوز عطش با خون جوشان آمده
شب شده مادر کنار طفل استاده، ولی
حضرت حیدر به آه و قلب سوزان آمده
حین دنیا آمدن، حتی ز دنیا رفتنت
مادر محزون تو با چشم گریان آمده
اولین سینه زن حزن تو مادر گشته بود
فاطمه با نالۀ جانم حسین جان آمده
هم درون گاهواره، هم درون قتلگه
تا زدی تو دست و پا زهرا شتابان آمده
بر دل عشاق تو داغی قدیمی مانده است
لحظه ای که شمر با شمشیر بران آمده
حسین ایزدی.......
❤️❤️❤️❤️❤️
میلاد امام حسین(ع)
قاصدکی خوش خبری داده است
ساقی مجلس به کفش باده است
دیده گشوده به جهان نور عین
کعبه ی دل عشق خدایی حسین
خوش آمدی2 یا حسین
معطر از عطر تنت گلشن است
چشم علی ز دیدنت روشن است
دل به تمنای تو آیینه دار
ساقی مجلس می نابی بیار
خوش آمدی2 یا حسین
تویی تویی صفای خلد برین
همای رحمت به سر من نشین
من به تولای تو مستم حسین
رشته مهر تو به دستم حسین
خوش آمدی2 یا حسین
#حاج_اکبرعابدی
امام حسین(ع)-مدح و ولادت
فصل نوش شراب انگور است
سایه ی غم ز قلب ها دور است
کوری چشم دشمنان علی
بزم شادی شیعیان جور است
نه فقط فاطمه، علی و رسول..
آسمان، عرش، قبله، مسرور است
چقدر نور دارد این خانه...
خانه حیدر است یا طور است؟
همه ی کائنات ساجدشان...
پاسبان حریمشان حور است
چشم بد دور باد از این خانه
نگه ِ منکر علی شور است
شب قدر است سوم شعبان
پس رسیدن به عرش مقدور است
شب میلاد حضرت ارباب
کوله بار گناه مغفور است
روی دست علی است حضرت عشق
همه گفتند: نور عَلی نور است
ما و درک مقام او هیهات
سرّ پروردگار مستور است
خسته دل ها، کجا....؟ برگردید
او برای نجات مأمور است
نه فقط ساکنان روی زمین
فطرس و هر کسی که رنجور است...
چشمشان خیره سمت گهواره است
رحمت او چقدر مشهور است
پر شده کاسه من از برکات
حضرت عشق آمده صلوات
شب میلاد حضرت عشق است
روزی ما به برکت عشق است
ره صد ساله را رویم امشب
این عجب نه، که عادت عشق است
خاک کوی تو را به زر ندهیم
تا که در سینه غیرت عشق است
یک زیارت برات، صد حج است
این تقارن به قدرت عشق است
کس و کارم همه حسینی اند
این هم انگار نعمت عشق است
از ازل شیعه مست ارباب است
در گِل ما عنایت عشق است
تا تو را دید فاطمه فرمود:
این پسر اوج عزت عشق است
این که ایران نماد شیعه شده
همه اش پای دولت عشق است
ما ز دوری کربلا مردیم...
دوری از دوست، محنت عشق است
دل ما بی قرار ارباب است
روز محشر کنار ارباب است
دل ما تا همیشه حیرانت
قلب جبرییل هم پریشانت
ما بدون حسین می میریم
رشته ی عمر ما به دستانت
مهر تو مایه ی هدایت ما
شیعه انگار شد مسلمانت
آرزوی بهشت را نکند...
هر کسی دیده است ایوانت
ما سر سفره ات بزرگ شدیم
لب ما خو گرفته با نانت
گریه بر تو مرا نجات دهد
به فدای شکوهِ بارانت
دل ما غرق خشکسالی شد
دست خالی ما و احسانت
کمرم را غم تو خم کرده
روزی صدبار من به قربانت
حکمتش چیست بوسه های رسول؟
بوسه بر حنجرت و دندانت؟
کربلا نیزه ها بجای رسول
همه کردند بوسه بارانت
خواهرت سر به محملش میزد
تا که بشنید صوت قرآنت
تا توان هست روضه می خوانیم
تا قیامت به پات می مانیم
حسین ایزدی......
امام حسین(ع)-مدح و ولادت
آمد از جانب حق سبط پیمبر امشب
عرش و فرش از قدمش گشت منوّر امشب
کوریِ هرچه حسود است به پیغمبر ما
آمده آیه ای از سوره ی کوثر امشب
رحمتِ واسعه اش کون و مکان را پر کرد
حاضرم من به هوایش بدهم سر امشب
عاشقان میکده باز است بیایید اینجا
همگی سجده نماییم به دلبر امشب
انبیا از جلوات نگهش مست شدند
ساقی میکده باشد گل حیدر امشب
نام او حک شده در گوشه ی عرشُ الرّحمن
نام او جلوه کند در همه جای قرآن
حضرت خضر شده خادم دربار حسین
عالمی مست شده از گل رخسار حسین
نام او مایه ی آرامش قلبم شده است
دلم از عالمِ ذَر بوده گرفتار حسین
ز ازل هرکه شده عاشق زهرا ، بوده ...
....نوکر و ریزه خور و عبد علمدار حسین
گرچه عمری است که در خانه ی او سربارم
دلخوشم من که شدم خار به گلزار حسین
امشب از یمن وجودش همه را می بخشند
آمده توبه کند بنده ی فرّار حسین
ذکر و تسبیح ملائک همه جا هست حسین
ذکرِ العفو ، در این ماهِ خدا هست حسین
هرکسی بر اثر گریه به او بدبین است
بر خود حضرت ارباب قسم بی دین است
روز و شب عاشق او اهل بُکاء است بر او
روز با گریه که آغاز شود شیرین است
امشب از زمزمه ی اهل سماء فهمیدم
آن که من را دمِ میخانه کشیده این است...
...در دلم خوب نظر کردم و با خود گفتم
عشق من بر پسر فاطمه از دیرین است
به خدا گوشه ی شش گوشه ی او جان دادم
آنقَدَر حال و هوای حرمش سنگین است
عاشق صحن و سرایِ حرم اربابم
به همه فخر کنم بر کرمِ اربابم
بر درِ خوان کرم زوزه کشان می گردیم
فارغ از همهمه ی آدمیان می گردیم
مُرده ایم از گنه اما شب میلاد حسین
مثل فطرس همگی در پیِ جان می گردیم
هرچه خیر است فقط از طرف ارباب است
روز و شب محضر او سجده کنان می گردیم
به خدا رازق ما نیست به جز دختر او
آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم
هرکسی طعنه به ما زد دمِ محشر بیند
دور ارباب همه سینه زنان می گردیم
آفریدند مرا تا که گدایش باشم
آفریدند گل صحن و سرایش باشم
مهدی علی قاسمی........
امام حسین(ع)-مدح و ولادت
ای که در مقــدم تـو بـاد صبــا گُل ریزد
پیـک شادی به نثارت همه جا گُل ریزد
شب میلاد تو عالم اگر عطـر آگیـن است
جبـرئیـل از در و از بـام و هـوا گُل ریزد
ای گُل سـرسبـد گلشـن زهـرا، جبـریل
گر به پـای تو نـریـزد به کجـا گُل ریزد
فطـرس از مقـدم تو شکـر خـدا می گوید
بـال بگشـوده و بر ارض و سما گُل ریزد
خبـری گر ز جمـال تـو بـه یوسف بـرسد
ز سـرشک شعف خود همه جا گُل ریزد
هرکسی نقش ببنـدد به لبش نام حسین
گـوئی از شـاخـۀ پُـربـار وفـا گُل ریزد
ای بقـا یـافتـه دین از تو، به پاس قدمت
خضـر پیـوستــه لب آب بقـا گُل ریزد
احتـرام حـرم از منـزلت و حُرمت توست
هاجر از شـوق تو در سعی و صفا گُل ریزد
هـر زمـانی کـه بـه محـراب نیایش آئی
روی سجّــادۀ محـراب دعـا گُل ریزد
گلفروش چمن عشقی و غیر از تو چه کس
در ره دوست گــه رنـج و بـلا گُل ریزد
تُربت اطهـر و ایثـار تو از بس خوشبوست
گـوئی ازخاک تو در کرب و بـلا گُل ریزد
می چکـد گر که ز چشمان «وفائی»اشکی
به روی خـاک تـو بـا اهـل ولا گُل ریزد
سید هاشم وفایی........
مام حسین و حضرت عباس و حضرت سجاد(علیهم السلام)-ولادت
تا از رخ ماه ما نقاب افتاده است
از چشم ملایك آفتاب افتاده است
ای تمانده به گرداب گناهان برخیز
كشتی نجات ما به آب افتاده است
*
از سوره "والشمس"دلم شد آگاه
كه از پی خورشید ز راه آید ماه
یك روز پس از حسین عباس آمد
لا حول ولا قوه الا بالله
*
معبود علی بن حسین بن علی
مسجود علی بن حسین بن علی
گفتم به خدا زینت عُباد تو كیست
فرمود علی بن حسین بن علی
محسن عرب خالقی........