eitaa logo
عاشقان ثارالله مشهد و قم مقدس
748 دنبال‌کننده
26 عکس
2 ویدیو
63 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
تو هر زمان که بیایی، بهار خواهد بود مجالِ شادیِ بی اختیار خواهد بود چه خوش بُوَد که برآید به یک کرشمه دو کار: یکی ظهور امام و یکی شروع بهار...
رسید فصل بهار و بهار ما نرسید بهار عمر گذشت و نگار ما نرسید کجاست مرهم غم های بی شمار علی دوای زخم دل داغدار ما نرسید به شوق دیدن رویش به صبح خیره شدیم چقدر خیره شدیم و سوار ما نرسید کجاست نور امید نجات این عالم کجاست صبر و قراری، قرار ما نرسید چقدر چله گرفتیم تا ببینیمش ولی به منزل مقصود بار ما نرسید هزار حرف مگو بین سینه بود و کسی به داد این دل بیمار و زار ما نرسید چقدر گریه نوشتیم پای غربت او چقدر گریه نوشتیم... یار ما نرسید به جد بی کفنش می کنم توسل، چون به جز حسین کسی هم به کار ما نرسید ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ فدای گریه ی آن مادری که می فرمود: دو قطره آب به این شیرخوار ما نرسید
  ماندیم غریب،آشنا را برسان داروی تمامِ دردهارا برسان سوگند به فاطمه،در این سالِ جدید "یارب فرج امام مارا برسان"
آمد بهار اما بهار من نیامد دنیای بی مهدی به کار من نیامد در عصر غیبت باطنا فرقی ندارند اسفند و فروردین من فرقی ندارند چشمان بر در پلک شبنم خیز دارد اردیبهشتم جلوه ی پاییز دارد چشمان بر در با نگاهش جان بگیرد از غصه حق دارد اگر باران بگیرد در سینه حسرت روزگارم دارد امروز چشمان بارانی من می بارد امروز این برف سنگینی که بر مویم نشسته ست بر آرزوی کودکی ام راه بسته ست دلواپس ساعات عمر واپسینم می ترسم آخر روی ماهش را نبینم با اینکه هجران حسرتی بر جان من کاشت امید دیدارش سرپای ام نگه داشت تا دل شود سرشار از فیض حضورش در هر قنوت سبز خود نذر ظهورش باید خدا را نیمه های شب قسم داد باید به حق عمه اش زینب قسم داد رمز گشایش در دعای شیعیان است منجی عالم مهدی صاحب زمان است دنیا گلستان میشود وقتی بیاید هر سختی آسان میشود وقتی بیاید دردی که این شبها امانم را بریده یک دفعه درمان میشود وقتی بیاید عالم می اموزد از او بخشندگی را احسان فراوان میشود وقتی بیاید برکت به مال و عمرمان برگردد از غیب روزی دوچندان میشود وقتی بیاید جان های مُرده بی گمان سرزنده مثل گل های گلدان میشود وقتی بیاید از فرط شور و شوق و شادی جان عشاق تقدیم جانان میشود وقتی بیاید حتی دل اهل کتاب از دیدن او سرشار از ایمان میشود وقتی بیاید امروز اگر بر جامعه حاکم نشد عدل مردم ! به قرآن میشود وقتی بیاید روز ظهورش طاق نصرت ها ببندیم ایران چراغان میشود وقتی بیاید ساماندهی لشگرش بی شک نصیب اولاد سلمان میشود وقتی بیاید ال یهود ال سعود ال خلیفه دشمن هراسان میشود وقتی بیاید بی وقفه گردن می زند وهابیت را اینگونه طوفان میشود وقتی بیاید حتی بقیع و چهار قبر خاکی آن دارای ایوان میشود وقتی بیاید روزی بگیرد حق اولاد علی را آتش زند هم دومی هم اولی را
  بر درگه جود و لطفتان ملتمسم چون تشنه به اشک آسمان ملتمسم لطف علی و فاطمه شد، اول سال.. ..بر دست تو صاحب الزمان ملتمسم
این شام سیاه ما سحر می گردد می آیی و گوش کفر کر می گردد بی روی تو سال نو ندارد دنیا هی سال به سال کهنه تر می گردد
او شد قرار عالم و ما بی قرارش نان همه دنیا رسیده از کنارش هر روز از عمرش بهار اندر بهار است هر کس که شد صاحب زمانی روزگارش آن روز نوروز است که برپا نماییم این سفره های هفت سین را درکنارش یکسال دیگر طی شد و آقا نیامد یک سال رفت و همچنان ما شرمسارش سال مبارک هست آن سالی که تنها خرج اباصالح شود لیل و نهارش
🔹بهار من! تو کجایی؟🔹 در این هوای بهاری شدم دوباره هوایی بهار می‌رسد اما بهار من! تو کجایی؟ چه برکتی، چه نویدی؟ چه سبزه‌ای و چه عیدی؟ به سال نو چه امیدی؟ اگر دوباره نیایی مقلّبانه به قلبم، هوای تازه بنوشان محوّلانه به حالم اشاره کن به دعایی مقدر است به فالم مدبّرانه بتابی خوش است لیل و نهارم اگر نظر بنمایی اگر قرار چنین شد، تو را بهار نبیند چنین نکو ز چه رویی؟ چنین خجسته چرایی؟ اگر چه حُسن‌فروشان به جلوه آمده باشند تو آبروی جهانی، تو روی ماه خدایی به سوی‌ چشمۀ عشقت، اگر که تشنه بیاییم قسم که حضرت باران! همین بهار می‌آیی خودت مگر که به زهرا، توسلی کنی امشب نمی‌رسد گل نرگس! دعای ما که به جایی 📝
باران ، رحمت بیکران بشوید گرد غربت را ز رخسار زمین باران هزاران مرحبا باران هزاران آفرین باران سراغ سبز باران را بگیر از گلشن و دریا که جز دریا و جز گلشن ندارد همنشین باران بروی دامن هر گل گرفته خانه چون شبنم بروی چشم هر خاتم نشسته چون نگین باران به دلها آورد شادی به لب ها می نشاند گل نمی بارد غمین هرگز نمی بارد حزین باران کران تا بیکران هستی گل رنگین کمان دارد کند تا صید دریا را نشسته در کمین باران تواند کوه را حتی ز جای خویش بردارد کند خاموش آتش را ببارد گر چنین باران دلم تنگ است از هجران چه هجرانی که بیتابم بخوان ای ابر توفانی بخوان با هر طنین باران ز عطر آسمان گردد معطر این زمین «یاسر» که روح آسمان ریزد بروی خاک ازین باران ** محمود تاری «یاسر»
در هيچ پرده نيست، نباشد نوای تو عالم پر است از تو و خالی‌ست جای تو هر چند کائنات گدای درِ توأند يک آفريده نيست که داند سرای تو تاج و کمر چو موج و حباب است ريخته در هر کناره‌ای ز محيط سخای تو آيينه‌خانه‌ای‌ست پر از ماه و آفتاب دامان خاکِ تيره ز موج صفای تو هر غنچه را، ز حمد تو جزوی‌ست در بغل هر خار می‌کند به زبانی ثنای تو در مشت خاک من چه بود لايق نثار؟ هم از تو جان ستانم و سازم فدای تو عام است التفات کهن خرقه‌ی عقول تشريف عشق تا به که بخشد عطای تو غير از نياز و عجز که در کشور تن است اين مشت خاک تيره چه دارد سزای تو؟ «صائب» چو ذره است و چه دارد فدا کند؟ ای صد هزار جان مقدس فدای تو
کشتی های نجات ما گداییم و گدا در آستان اهل بیت هم گدا ، هم عاشق و هم میهمان اهل بیت ساکن گلزار آل الله باش ای دل مدام می کند جان را معطر بوستان اهل بیت روشنی در روشنی می تابد از رخسارشان تیره گی هرگز ندارد آسمان اهل بیت بارش ابر کرامت را ببین در روز و شب از کران آسمان بی کران اهل بیت می کند پرواز تا آنسوی مرز روشنی هر که بگشاید پری در آشیان اهل بیت می خورد آب حیات از چشمه سار آفتاب هر که آمد در حریم جاودان اهل بیت هر که بر درگاهشان دست نیاز خود گرفت می شود مشمول لطف بی امان اهل بیت هر که رخ بر آستان بندگی حق نهاد سوی او باشد نگاه مهربان اهل بیت عاقبت خیری اگر داری طلب از زندگی گوش جان بسپار دائم بر بیان اهل بیت ابتدا تا انتها در راستای بندگی صرف شد در راه حق تاب و توان اهل بیت مقصد حق را اگر خواهی چو «یاسر» در جهان دل جدا هرگز مدار از کاروان اهل بيت ** محمود تاری «یاسر»
*در وصف مداح،،،* در قلّه ای از معرفت پیداست مدّاح در اعتقادش کوهِ پا بر جاست مدّاح هیئت بهشت دائم روی زمین است اینجا مقیم جَنًّةُ الْمأوا ست مدّاح در روضه ی رضوانِ هیئت چون در آید زیباتر از سرسبزیِ طوباست مدّاح فریاد او وقفِ عزای اهل بیت است آئینه دار گلشن طاهاست مدّاح سربازی از سربازهای جبهه ی نور تنها طریق نور را پویاست مدّاح خود را به دنیا کی فروشد مادح عشق جایی که جاهش برتر و والاست مدّاح لبریز از شور و شعور و عشق باشد شور و شعور و عشق را معناست مدّاح بهر دفاعِ از ولایت سینه چاک است یعنی که در این عرصه چون دریاست مدّاح در خطّ گلگون ولایت رهرو حق در حفظ سنگرهای دین کوشاست مدّاح باشد نشان افتخار او به عالَم تنها غلام حضرت مولاست مدّاح باشد ارادتمند درگاه حسینی در این ارادت واله و شیداست مدّاح در کُلُّ اَرْضٍ کربلا خود را ببیند یعنی دلاور مرد بی پرواست مدّاح تن زیر بار ذلّت دونان نداده ست آزاده ای در عرصه ی دنیاست مدّاح آزادگی را از حسین آموخته او قالوا بَلیٰ را در بلا جویاست مدّاح وقتی که می خواند حسینم وا حسینا دریایی از احساس عاشوراست مدّاح وقتی که می گوید ز سقّای علمدار لب تشنه ی یک جرعه از سقّاست مدّاح وقتی که می خواند امان از اشک زینب گریان برای زینب کبراست مدّاح دارد به لب ها نغمه ی یَابْنَ الْحَسَن را در انتظار مهدی زهراست مدّاح از ما نباشد آن که غیر حق بگوید هر جا حقیقت رخ نمود آنجاست مدّاح “یاسر” به بازار ولا حق می فروشند تنها خریدار چنین کالاست مدّاح حاج محمود تاری