هدایت شده از | ᴊᴀɴᴀɴ | جانان
حسي ڪه گفتم شاید با ڪمي قدم زدن بگذرد ؛
مرا وسط خیابان به گریه انداخت..
که من میخواستم پناهگاه همیشه استوار تو باشم تا هیچوقت و هرگز، احساس بیپناهی نکنی.
چرا که به تجربه دریافته بودم بیپناهی، چه اندوه عمیق و جانکاهی با خود به همراه دارد. ؛))
#SavedMessages
اولین باري که خواستی منو ببیني،
دست و پامو گم کردم؛
و اولین باري که نخواستي،
تمام وجودمو... ؛))
#مصطفیموسوی
دل میزندم طعنه که؛ هان! کو؟ به کجا رفت؟!
آن کس که مرا در طلبش ملعبه کردی...!
هم پس زدت و جان به لب آوردت و هم رفت!
او هیچ ندادت، تو تمامت هبه کردی...؟! ؛)))
#سعیدعبداللهی
نَتَظاهرُ دائماً باللامُبالاة، و قلوبُنا تحتَرق..
همواره تظاهر به بیتفاوتی میکنیم،
در حالی که قلبهایمان آتش میگیرد...
هدایت شده از رجاء :)
شد شصت سال،
حالا تمام کارهایش را انجام داده بود..
جز زندگی!
ـ احسان افشاری🖋