eitaa logo
جـــــان ِ قـــــلم
63 دنبال‌کننده
58 عکس
23 ویدیو
9 فایل
قلم که جان ندارد ، بی روی دل گشایت #مشکلات_داستان_امروز 🩸✨ با کمک خواهی و دستگیری از حضرت زهرا «ام المقاومه» سلام الله علیها و «سید شهیدان اهل قلم» ✨🖊️ دریافت نظرات و ارتباطات : @sha1st
مشاهده در ایتا
دانلود
جـــــان ِ قـــــلم
. داستان چیست؟ آیا این پرسش در هیچ کتاب آموزش داستان نویسی و کتب ادبی مطرح شده است؟ حقیقت داستان با
. ✅ زهرا زواریان کیست؟ زهرا زواریان نویسنده و پژوهشگر ادبی است. از سال 1359 در آموزش و پرورش مشغول به کار شد و از سال 1367 به داستان نویسی روی آورد. او پس از شهید آوینی سردبیری ماهنامه ادبیات داستانی را به عهده گرفت. دو سال دبیر صفحه داستان مجله سوره به سردبیری شهید آوینی و سپس مؤسس مجله ادبیات داستانی و دبیر تحریریه آن بوده است. بعد از شهادت سید مرتضی آوینی سردبیری آن مجله نیز از جمله فعالیت های اوست. از آثار او می توان به چند مورد اشاره کرد : روایت جنگ در ادبیات حماسی زنان زهیر(نگاهی به سرخی آتش) دیانا که بود زنی در جزیره گمنام نجوای حریر مستانه رایحه نجابت شخصیت زن در ده سال داستان نویسی شبستان دل (سفرنامه حج) نزدیک تر بیا احمد(داستان معراج) خاتون عشق (داستان حضرت نرجس خاتون، علیهاالسلام) قامت بلند سپیدار در راه که می آمدی سحر را ندیدی بهشت را زینت کنید چهار بانوی تاریخ ساز و «ادبیات و فلسفه در گفت و گو» نام پایان نامه کارشناسی ارشد اوست که به صورت کتاب به چاپ رسیده است .
29.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. 📅 به مناسبت ۱۲ دی ماه روز علوم انسانی اسلامی لینک خبر 🔰 درود بر بزرگمردانی چون علامه مصباح که شمع هنر دینی را در قلب عده ای روشن کردند. علامه در طول عمر شریف خود از غرب صحبت کرد و از احاطه علمی غرب بر جهان اسلام سخن گفت. ❇️ ساختار امروزی داستان یک ساختار کاملا غربی است. شهید آوینی گفت عده ای خواهند آمد و داستان را اسلامی خواهند کرد و صحبت های عالمانی چون او نور داستان اسلامی را در دل عده ای برافروخت و عده ای نیز در گهواره و عده ای نیز در راه اند تا بتوانند آهسته و پیوسته زیر سایه بیانات رهبر انقلاب، آینده را از آن خود کنند! @Jane_ghalam
جـــــان ِ قـــــلم
. داستان چیست؟ آیا این پرسش در هیچ کتاب آموزش داستان نویسی و کتب ادبی مطرح شده است؟ حقیقت داستان با
. زهرا زواریان در بخشی از کارنامه کاری خود سردبیری مجله ادبیات و هنر دینی را دارد که با انگیزه آن را قبول کرد اما نتیجه این کار تنها چاپ یک شماره بود. او در ابتدای راه گمان می کرد که حرف های زیادی درباره ادبیات و هنر دینی گفته شده و می تواند از نویسندگان و منتقدان زیادی کمک بگیرد و با تولید علم در این حوزه جریان سازی کند. اما دیری نپایید که متوجه شد در این حوزه فقر عجیبی وجود دارد که باورکردنی نیست و در مقدمه ی تنها شماره انتشاریافته مجله ادبیات و هنر دینی نوشت «ما این سال ها فقط حرف زدیم و کمتر عمل کردیم» او معتقد است که در این چهل سال امکانات و فضاهای فرهنگی بسیاری در اختیار ما بوده ؛ اما چرا با توجه به بودجه های کلانی که در اختیار داشتیم، تنها شاهد خروجی های بسیار ضعیف بودیم و خروجی های بهتری را ندیدیم؟ این پرسش مهمی است... او معتقد است که یکی از دلایل مهم تولید آثار سطحی و تکراری این است که ما تفکر را کنار گذاشته ایم و وقتی چنین پرسش های مهمی برای ما مطرح نمیشود خوب فکر نمی کنیم و هنگامی که قلم به دست می گیریم تا بنویسیم ، شروع به نوشتن یک سری کار تکراری و سطحی می کنیم که نهایتا در نثر یا زاویه دید با آثار دیگر متفاوت است. @Jane_ghalam
. 📚 جمع‌خوانی کتاب 📕بررسی تطبیقی دو رمان: مریم از زهرازواریان و به نام مادر از اری‌دولوگا توسط محمدرضا رهبری نویسنده و منتقد ادبی 📕 شیوه‌های روایت قصه‌ی مریم(ع) در قرآن و عهد جدید توسط دکتر احمدنژاد، هیئت علمی دانشگاه اصفهان 📆شنبه۱۵ دیماه 🕰ساعت۱۶ 🏢اصفهان، خیابان استانداری، گذر سعدی، حوزه هنری📌حضور برای عموم آزاد و رایگان است @revayat_khane @Jane_ghalam
. بر خلاف آنچه اکثر نویسنده ها گمان می‌کنند، نوشتن، پختن کیکی نیست که مواد اولیه اش هنر باشد. اگر یک ملت افقی را پیش روی خود بیابند و به آن توجه کنند، آن روح در هنرمند هم یافت می‌شود. اگر ما از تفکر رو برگردانده ایم، نتیجه ی یک ضعف شخصی یا حتی گروهی و جمعی نیست. این حوالتی است که ما بدان سو می‌رویم. هرگاه به آن حوالت فکر کردیم، نویسنده ی خوب و با تفکر هم پیدا می‌شود. لابد می‌گویید در این صورت که نویسنده در جبر است. به یک معنا درست است اما نویسنده است که می‌تواند آزادی تفکر در برابر حوالت تاریخ را به ارمغان بیاورد. نوشتن و داستان و رمان ابزاری برای تفکر نیست بلکه به قول هایدگر نوشتن جاییست که وجود آشکار می‌شود. شما بخوانید تفکر هویدا می‌شود و من می‌گویم جامعه آزاد می‌شود. چه بسا این همان دردی است که روشنفکرنما ها از آن فرار میکنند و ما نیز آن را بی اهمیت میدانیم... ✍🏻 ز.قربانی @Jane_ghalam
7.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨ بشنویم از احساس رهبر انقلاب نسبت به «نویسندگان متعهد» @Jane_ghalam
‌. کسی که خود را انبان داده‌ها می‌کند وجود خود را باخته و از یاد برده است! کتاب‌ها و آثارِ خوبی و فضیلت زیادند و در دسترس همگان هست. ولی گاهی از میان خوانندگان کسانی خود را صاحبان و متولیان فضیلت و خوبی‌ها می‌دانند! کتاب را دو دسته می‌نویسند! یک قشر کسانی هستند که سختی‌ها و بی‌خبری و غربت راه را به جان خریده‌اند و در پیمودن راه، یافت‌ها داشته‌اند و چیزها به چشم دیده‌اند ! کتاب این‌ها تصدیق جان و سخن جان است و از سختی‌ها هم که بگویند سخنشان همه امید و عقلِ پیمودن راه است! و چه بسا که هنوز خود را در حیرت بیابند! قشر دوم خوانندگان این کتاب‌ها هستند که هنوز راه‌یافته نیستند و محروم و مهجور اند! و چه بسا وقوف به حرمان مددشان کند و دست‌گیری‌شان کند! ولی در ابتدا گفتم کسانی خود را جای صاحب سخن می‌گذارند و بدون اینکه با خود مواجه شوند و عزم پیمودن راه کنند مدام طفره می‌روند و بی‌تجربه و تماشا، دادِ سخن سر می‌دهند و مثل بسیاری از انسان‌های مظلوم کشور‌های توسعه نیافته بی‌داد می‌کنند و دعوی‌شان هم، همه دعوی همه‌چیز توانی و همه‌چیز دانی است!... https://eitaa.com/jeeeem @Jane_ghalam
. در جهانی پر از پوشال های حقیقت، به دنبال حقیقت می گشتم تا شاید بفهمم که در کجای جهان هستی قرار دارم. تاریخ من کجاست و رسالتم چیست. من تنها انسانی کوچک نبودم بلکه خداوند روی من حساب اشرف مخلوقاتی باز کرده بود و آموخته بود که باید بجنگم. کربلایی داشتم که باید وظیفه ام را در آن به انجام می رساندم. پس شروع به نوشتن کردم اما متوجه شدم که هیچ کس نمی نویسد. همه در حال بگومگو هستند، عده ای خودنمایی می کنند و عده ای در خواب می نویسند. غم برم داشت. ترس برم داشت. شروع به یافتن افرادی کردم که صحنه ی دنیای آدم های خوابی که دیده ام را دیده باشند. کویری پر از خار که در آن انسان ها بیدار نیستند و در خواب ترین حالت ممکنشان به خواب رفته اند. آفتاب سوزان بود و مرا می سوزاند اما کک دیگران هم نمی گزید چون خواب بودند و در خواب با هم حرف می زدند و می خندیدند. باید چند بیدار را پیدا می کردم تا با عجله ملت را بیدار کنیم. دویدم و چندین کویر درندشت را طی کردم و جز معدودی انسان بیدار کسی را نیافتم. به آنها گفتم که بیایید بنویسیم. از درد تاریخ امروز... از انسان هایی که کف کویر دراز کشیده اند و خودشان را به خواب زده اند و از لمس شن های سوزان و آفتاب تند بالای سرشان می سوزند و تمام می شوند. آن هم در خواب. ✍🏻 نویسنده : پناه @Jane_ghalam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. امر «نوشتن» در غربت است. در غربت است که انسان می‌فهمد شعر ها و قصه ها به چه درد می‌خورند. اینجاست که اشک می‌ریزد و خوشحال است که داستایوفسکی ده سالش را به نوشتن رمان ابله گذارنده. او با روزگار می‌رود و می‌خواند که: شبی که آواز نی تو شنیدم چو آهوی تشنه پی تو دویدم دوان دوان تا سر چشمه رسیدم نشانه ای از نی و نغمه ندیدم در درد است که زبان با انسان سخن می‌گوید و پاسخ آن سخن شعر است. داستان نیز شاعرانه نوشته می‌شود و این به معنای نوستالژی گری نیست. این همان عهد هنر است که ما امروز آن را از یاد برده ایم و این نه یک قصور جمعی و گروهی که حوالت سوزناک شب های تاریک است. شاید بتوان گفت شب های تاریک توسعه نیافتگی و نوشتن در این تاریخ درد است. هرچند روشنفکرنماها در کلاس هایشان با لبخند بدبختی های کافکا را شخصیت پردازی کنند و ابلهی داستایوفسکی را درس بدهند اما نوشتن، با چنین خیال راحتی پیش نمی آید. اول باید عهد هنر را درک کنیم... ✍🏻 ز.قربانی @Jane_ghalam
🌱 قلم نویسنده جان دارد. او گرسنه می شود. وحتی تشنه... احتیاج به آب و غذا دارد. گاهی آنقدر این قلم را و با جانی خسته در میدان کاغذی می چرخانیم تا از حال می رود. تازه انتظار داریم قدم های بلند و محکمی هم بردارد . همچنان بدون توقف بدود و هنر نمایی کند. اما کم کم از نفس می افتد و بی رمق می شود . ما هم سریع از او نا امید می شویم . برای همیشه او را کنار می گذاریم. با دستان خود زنده به گورش می کنیم. غافل از آنکه این قلم زبان بسته گرسنه و تشنه است. او محتاج کمی آب حیات است. می توانیم با یک جرعه واژه های آبدار و خوردنی... یا حتی روزانه با یکی دو صفحه کتاب سیر و سیرابش کنیم. اگر می خواهیم قلمی سر حال وسر زنده داشته باشیم باید حواسمان حسابی به جسمش و روحش باشد. بله جسم و روح! هیچ جای تعجب نیست. قلم یک نویسنده، جان دارد. نویسنده در برابر او مسئول است. بایدحسابی به خورد وخوراکش برسیم. آن هم از نوع خوب و مناسبش... هرچیزی نباید به خوردش بدهیم. با خواندن کتاب های خوب داستان های خواندنی دل نوشته ها و متن های جذاب و پر محتوا ... پرورشش بدهیم. تا رشد کند ، قد بکشد... گاهی حتی احتیاج به دوپینگ دارد . وقتی که بی حال وکسل می شود و نایی برای نوشتن ندارد. کافی است، جرعه ای از واژه ها بنوشد. تکه ای از جملات انگیزشی نوش جان کند. آن وقت است که دوباره جان می گیرد. و جست و خیزش را بیش از پیش خواهیم دید. واقعا بی انصافی محض است‌. توقعی بی جاست. که از قلمی گرسنه ، دویدن یا پریدن بخواهیم. اوج گرفتن بخواهیم. خطای اکثر نو قلمان این است که گمان می کنند یک قلم جادویی به دست گرفته اند که خود به خود شارژ می شود . و تا آخر عمر بی هیچ توقفی می تواند بتازد. اما... میان راه که قلمشان از نفس می افتد. نا امید از همه جا و همه کس با لب و لوچه ی آویزان به ناچار ، سکون را انتخاب می کنند. شاید هزار بار با خود می گویند تو آدم این کار نبودی... و چماق سرزنش را به دست می گیرند به جان خود و قلمشان می افتند. در آخر هم شاهد مرگ تدریجی آن می شوند. و ناتمام می مانند... در حالی که اصل نوشتن به خواندن است. هرچه بیشتر بخوانیم بیشتر ، بهتر زیباتر و قوی تر می نویسیم . و اوج می گیریم . پس باید همزمان، بخوانیم و بنویسیم ، بخوانیم و بنویسیم... ✍🏻مشهودی @Jane_ghalam
چه نیاز به قصه؟ چه نیاز به روایت - حت الاسام نجات بخش - 13 بهمن 1401.mp3
19.81M
چه نیاز به قصه؟ چه نیاز به روایت؟ 🔶حجت‌الاسلام نجات‌بخش در جمع اهالی روایتخانه 🔸بهمن ۱۴۰۱، مجموعه سها @Jane_ghalam