eitaa logo
رویدادها و تحلیل‌ها
4هزار دنبال‌کننده
24.4هزار عکس
18.2هزار ویدیو
271 فایل
 خط اغفال به خصوص خواص و نخبگان از تاثیر دشمن ، یکی از خطوط القائی و تبلیغاتی دشمن است.امام خامنه ایی دامت برکاته 🕛 مدیریت کانال @azizghazan رویدادها و تحلیل‌ها https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (ع) ریشه اصلی «فتنه ها» را در چه می داند؟ 🔹 (ع) در خطبه ۵۰ نهج البلاغه مى فرمايد: «إِنَّمَا بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ وَ أَحْكَامٌ تُبْتَدَعُ يُخَالَفُ فِيهَا كِتابُ اللهِ؛ ، پيروى از هواها و هوسها و بدعت‌هايى است كه با كتاب خدا مخالفت دارد». آرى ريشه اصلى فتنه ها دو چيز است: پيروى از هواى نفس و احكام دروغين خودساخته كه مخالف كتاب خداست. بى شك اگر در ميان مردم حاكم باشد و حفظ شود و بدعتهاى ناروا در دين خدا نگذارند، و همچنين در اجراى هوى و هوس را حاكم نكنند، فتنه اى پيدا نخواهد شد؛ چرا كه اين قوانين مجرى عدالت و حافظ حقوق همه مردم و بيانگر وظائف است. آن زمان شروع مى شود كه فزون طلبى ها آشكار گردد و قوانين الهى در مسير مطامع شخصى تحريف شود. حق و عدالت زير پا بماند و افراد و گروهها وظايف الهى خود را فراموش كنند و به بدعتها روى آورند. 🔹در واقع آنجا كه با تحريف و تفسيرهاى غلط، به هوى و هوس خود مى رسند، به سراغ آن مى روند و هر جا نياز به جعل احكام تازه اى ديدند دست به دامن مى زنند. درست است كه آن بدعتها نيز از هوا و هوسها سرچشمه مى گيرد، ولى هوا و هوس و ، گاه در نحوه تفسير و اجراى احكام الهى نفوذ مى كند، و گاه به صورت بدعتها و نمود پیدا می کند؛ و به همين دليل در كلام امام علی (ع) از يكديگر جدا شده اند. به عنوان مثال مى توان به فتنه «بنى اميّه» - كه در اسلام از بزرگترين فتنه ها محسوب مى شود - اشاره كرد. آنها براى رسيدن به حكومت خودكامه خويش بر مركب هوا و هوس سوار شدند. تا آنجا كه توانستند در احكام اسلام تفسير و توجيه نادرست روا داشتند و آنها را به سود منافع شخصى خود توجيه نمودند؛ و هر جا امكان نداشت دست به بدعت جديدى زدند. 🔹«معاويه» خلافت اسلامى را با نيرنگ به چنگ مى آورد و بر اساس بدعتى جديد آن را در خاندان خود موروثى مى كند، «زياد» را برادر خود مى خواند و براى يزيد در حيات خود از مردم بيعت مى گيرد و سبّ و دشنام اميرالمؤمنين امام على (ع) را كه پاك‌ترين و آگاه‌ترين و بزرگترين شخصيت اسلام بعد از پيغمبر خدا (ص) بود، در قلمرو حكومت خود، سنّت مى شمرد. خود و يارانش در ريختن خون عثمان شركت مى كنند و سپس به خونخواهى او برمى خيزند. [۱] سپس مى‏ افزايد: «وَ يَتَوَلَّى عَلَيْهَا رِجَالٌ رِجَالًا عَلَى غَيْرِ دِينِ اللهِ؛ و گروهى چشم و گوش بسته و نادان، يا هواپرست آگاه، به پيروى آنان بر مى‏ خيزند و از هواها و هوسها و بدعتهاى آنان بر خلاف دين خدا حمايت مى‏ كنند». در جمله بعد اشاره به ابزار اين كار شده. ابزارى كه در تمام طول تاريخ از سوى همه هواپرستان و جنايتكاران مورد استفاده قرار گرفته و به صورت يك سنّت هميشگى در آمده است. و آن اين كه آنها هميشه براى رسيدن به مقاصد خود و را به هم مى‏ آميزند و حق را سپرى براى حمايت از باطل و يا پوسته شيرين و جالبى براى پنهان كردن زهر باطل قرار مى‏ دهند. 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️از ديدگاه امام علی (ع) علت «زوال نعمت ها» چيست؟ 🔹 علیه السلام در بخشی از خطبه ۱۷۸ «نهج البلاغه» مى فرمايد: «به خدا سوگند! هرگز ملتى كه در ناز و نعمت مى زيستند نعمتشان زوال نيافت، مگر بر اثر كه مرتكب شدند؛ زيرا خداوند هرگز به بندگانش ستم روا نمى دارد». در واقع اين سخن برگرفته از آيات «قرآن» است؛ آنجا كه مى فرمايد: «إِنَّ اللهَ لا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْم حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ؛ خداوند هاى هيچ قوم و ملتى را تغيير نمى دهد، مگر آنكه آنها آنچه را مربوط به خودشان است، تغيير دهند». و نيز مى فرمايد: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَ الْاَرْضِ وَ لَكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ؛ [اعراف، آيه ۹۶] اگر اهل شهرها و آبادى ها ايمان مى آوردند و پيشه مى كردند، بركات آسمانها و زمين را بر آنها مى گشوديم؛ ولى آنها [حقّ را] تكذيب كردند، ما نيز آنان را به مجازات كرديم». به يقين بر حسب شايستگى ها و لياقتها در ميان بندگان تقسيم مى شود؛ لذا پاكان و شايسته آنند، نه گنهكاران آلوده. 🔹پرسشی در اينجا مطرح می‌شود، اینکه در روايات مى خوانيم خداوند براى ترفيع مقام اوليايش گاه آنها را به بلاهايى مبتلا مى سازد؛ همان گونه كه در تعبير معروف آمده است: «اَلْبَلَاءُ لِلْوَلَاءِ»؛ [۱] و از بعضى آيات و روايات استفاده مى شود كه بلاها گاهى براى آزمايش مؤمن و پاداش هاى بزرگ الهى، و نيز گاه براى هشدار و بيدارى بندگان است، آيا اين موارد با آنچه در عبارت امام (ع) ذكر شد منافات ندارد؟ پاسخ این است که آنچه در كلام امام علی (ع) آمده، يك قانون كلى است و مى دانيم هر قانون كلى استثنائاتى دارد. موارد آزمايش و بيدار باش و امثال آن، استثنائاتى در قانون كلى فوق محسوب مى شود و به تعبير ديگر آنچه امام (ع) فرموده، حمل بر غالب مى شود و اين شبيه چيزى است كه در «قرآن مجيد» بيان شده است: «وَ مَا أَصَابَكُمْ مِّنْ مُّصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَ يَعْفُو عَنْ كَثِيرٍ؛ [شوری، ۳۰] هر مصيبتى بر شما مى رسد به سبب اعمالى است كه انجام داده ايد و بسيارى را نيز عفو مى كند». 🔹به يقين اين آيه با آيه «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَىْءٍ مِنَ الْخَوْفِ... » [بقره، ۱۵۵] كه از آزمايشهاى مختلف الهى به وسيله بلاها سخن مى گويد، و نيز با آيه «ظَهَرَ الْفَسَادُ فِى الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِى النَّاسِ لِيُذِيقَهُمْ بَعْضَ الَّذِى عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ؛ [روم، ۴۱] فساد در خشكى و دريا به دليل كارهايى كه مردم انجام داده اند آشكار شد، خدا مى خواهد نتيجه بعضى اعمالشان را به آنها بچشاند. شايد [به سوى حقّ] بازگردند» منافاتى ندارد؛ و اگر انسان درست دقت كند غالباً مى تواند مواردى را كه جنبه دارد، از مواردى كه براى يا است بازشناسد. هرگاه گناه مهمى از او سر زد و يا جامعه اى آلوده به انواع مفاسد شد، حوادث تلخى كه بعد از آن پيدا مى شود، قطعاً مجازات است؛ ولى حوادث تلخى كه براى صالحان و پاكان پيش مى آيد، معمولاً جنبه آزمايش و هشدار براى ترفيع مقام است. 🔹سپس امام (ع) در ادامه اين سخن كه در واقع نتيجه مستقيم يادآورى پيشين است، مى فرمايد: «و اگر مردم زمانى كه بلاها بر ایشان نازل مى شود و نعمت ها از آنان زايل مى گردد، با صدق نيّت در پيشگاه خدا تضرّع كنند و با قلب هاى پر از عشق و محبّتِ به خدا، از او درخواست [توبه] نمايند، يقيناً آنچه، از دستشان رفته به آنان باز مى گردد و هر خرابى را براى آنها اصلاح مى كند». در واقع اين طبيب حاذق الهى بعد از ذكر درد، به بيان درمان مى پردازد و راه دفع آفات و بلاها را به آنها مى آموزد و دعايى را كه صادقانه باشد و از اعماق جان بر خيزد و در يك كلمه، در انسان تحول ايجاد كند، برطرف كننده بلاها مى شمرد؛ همان گونه كه در احاديث متعدد ديگرى وارد شده است؛ از جمله امام سجاد (ع) مى فرمايد: « بلاهايى را كه نازل شده و نازل نشده است، برطرف مى سازد». پی نوشت‌ها؛ [۱] اين عبارت كه در كلمات علما و بزرگان آمده، متن حديث نيست؛ بلكه برگرفته از احاديث اسلامى است؛ از جمله در حديثى از امام صادق (ع) مى خوانيم كه فرمود: «پيامبران الهى بيش از همه [با آفات و مصايب] آزمايش مى شوند؛ سپس كسانى كه بعد از آن ها قرار دارند و به همين ترتيب آن ها كه برترند آزمون بيشترى دارند). الكافی، ج ۲، ص ۲۵۲ [۲] الكافی، همان، ج ۲، ص ۴۶۹ 📕پيام امام اميرالمومنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، چ اول‏، ج ۶، ص ۶۲۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
علیه السلام: ‌ دنیا برای رسیدن به آخرت آفریده شده، نه برای رسیدن به خود.🌱 ‌ 📚نهج‌البلاغه، حکمت ۴۶۳  خط اغفال به خصوص خواص و نخبگان از تاثیر دشمن ، یکی از خطوط القائی و تبلیغاتی دشمن است.امام خامنه ایی دامت برکاه 🕛 ارتباط با مدیریت https://eitaa.com/Jangnarmvdoshmanshnase جنگ نرم ودشمن شناسی https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
🔥فتنه اینگونه آغاز می‌شود ♥️ علیه‌السّلام می‌فرمایند: 🍀 قالَ أمِیرُ‌المُؤمِنِینَ عَلَیهِ‌السَّلَامُ: إِنَّمَا بَدْءُ وُقُوعِ‌الْفِتَنِ أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ وَ أَحْكَامٌ تُبْتَدَعُ يُخَالَفُ فِيهَا كِتَابُ‌الله 🍃 اى مردم! همانا آغاز آشوب‌ها و فتنه‌ها، پيروى از هوس‌ها و بدعت‌‌گذاریِ احکامی است که در آن‌ها، با کتاب خدا مخالفت می‌شود. 📖 نهج البلاغه خطبه 50 جنگ نرم ودشمن شناسی https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
اميرالمومنين (ع): کسى که نزديکانش رهایش کنند، غريبه‌ها او را می‌پذيرند. #⃣ ✳️جنگ نرم ودشمن شناسی https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
⭕️پيامبر اکرم صلی الله عليه و آله:  🔸يا علِيُّ! لَو لا أنتَ وَ شيعَتُكَ ما قامَ للهِ دِيِنٌ؛  🔹اى ! اگر تو و شيعيانت نبوديد، دينى براى خدا پا برجا نمى ماند. 📕بحارالأنوار، ج ۳۹، ص ۳۰۷  ✳️جنگ نرم ودشمن شناسی https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
⭕️امام علی (ع) در حکمت ۲۱۱ نهج البلاغه، در تبیین خطرات تبعيت از هواپرستی چه می فرماید؟ 🔹 (ع) در بخشی از حکمت ۲۱۱ مى فرمايد: «وَ كَمْ مِنْ عَقْلٍ أَسِيرٍ تَحْتَ هَوَى أَمِيرٍ؛ چه بسا كه در چنگالِ و هاى حاكم بر آنها اسيرند». به یقین خداوند دو نيرو به انسان بخشيده است: يكى نيروى عقل كه خوب و بد را با آن تشخيص مى دهد و راه و چاه را مى شناسد و ديگرى انگيزه‌ هاى‌ مختلف‌ نفسانى است، كه آن هم در حد اعتدال براى بقاى انسان ضرورى است؛ خواه علائق جنسى باشد يا علاقه به مال و ثروت و مقام و قدرت؛ اما هنگامى كه اين انگيزه ها طغيان كنند و به صورت هوا و هوسِ سركش درآيند، عقل را در چنگال اسارت خود مى گيرند، به گونه اى كه گاه از تشخيص واضح ترين مسائل باز مى ماند و گاه دست به كارهايى مى زند كه يك عمر بايد جريمه و كفاره آن را بپردازد. به همين دليل در آيات قرآن و روايات اسلامى هشدار زيادى به اين موضوع داده شده است. 🔹 مى فرمايد: «أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللهُ عَلَى عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشاوَةً فَمَنْ يَهْدِيهِ مِنْ بَعْدِ اللهِ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ؛ [جاثیه، ۲۳] آيا ديدى كسى را كه معبود خود را خويش قرار داده و خداوند، او را با آگاهى [بر اين كه شايسته هدايت نيست] گمراه ساخته و بر گوش و قلبش مُهر زده و بر چشمش پرده اى قرار داده است؟! با اين حال، غير از خدا چه كسى مى تواند او را هدايت كند؟! آيا متذكّر نمى شويد؟!». در حديثى از اميرالمومنين (ع) در غررالحكم مى خوانيم:  «غَلَبَةُ الْهَوى تُفْسِدُ الدِّينُ وَ الْعَقْلَ؛ غلبه هواى نفس، هم دين انسان را فاسد مى كند و هم عقل او را». [۱] 🔹همچنین آن حضرت در حدیث دیگری می فرماید: «حَرَامٌ عَلَى كُلِّ عَقْلِ مَغْلُولٍ بِالشَّهْوَةِ أنْ يَنْتَفِعَ بِالْحِكْمَةِ؛ بر تمام عقل هايى كه در چنگال شهوت، اسيرند حرام است كه از علم و دانش بهره مند شوند». [۲] به يقين عقل‌ها متفاوت اند؛ بعضى به اندازه اى نيرومندند كه هيچ انگيزه اى از هوای نفس نمى تواند بر آن چيره شود، و گاه چنان ضعيف است كه با مختصر طغيانِ شهوت از كار مى افتد، همین گونه نيز درجات و مراتب مختلفى دارد و بدترين نوع آن، گرفتاری اندیشه های حاكمان يك جامعه در اسارت هوای نفسشان است؛ آنان جامعه را به سوى بدبختى پيش برده و دين و دنياى مردم را ملعبه هوای نفس سازند. پی نوشت‌ها؛ [۱] تصنيف غررالحكم و دررالكلم‏، تميمى آمدى، دفتر تبليغات‏، قم‏، چ ۱، ص ۶۴ [۲] غررالحكم و دررالكلم‏، تميمى آمدى، دارالكتاب الإسلامی، قم، چ ۲، ص ۳۵۰، قصار ۳۶ 📕پيام امام امير المؤمنين (ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دارالكتب الاسلاميه‏، چ ۱، ج ۱۳، ص ۶۲۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) ✳️جنگ نرم ودشمن شناسی https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 پرسیدند یا علی(ع) تو برتری یا عیسی پیغمبر؟ فرمود من از عیسی برترم! _پرسید چرا یا امیرالمومنین...؟! فرمود:مادر عیسی در بیت‌المقدس بود هنگام وضع‌حملش شد، ندا آمد: از اینجا خارج شو زیرا اینجا مکان مقدسی است، مادر عیسی خارج شد و کنار نخلی وضع‌حمل کرد. اما مادر من فاطمه‌بنت‌اسد(س) مشغول طواف خانه خدا بود که درد زایمان به سراغش آمد خواست خارج‌شود که دیوار کعبه شکافته‌شد، ندا آمد: فاطمه داخل شو و من در خانه خدا بدنیا آمدم. _هیچکس قبل من و بعد از من در خانه خدا متولد نخواهدشد. اَنوار‌ُالنعمانیه،ص۲۷ 🍀🌺 ولادت امیرمومنان مولای متقیان، ابوتراب حیدر کرار بر شما مبارک باد 🌟💫 ✳️جنگ نرم ودشمن شناسی https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
⭕️شیوه امیرالمومنین (ع) برای فقر زدایی از جامعه (بخش اول) 🔸 (ع) با برپایی و جامعه را از فقر نجات داد. یکی از تعلیماتی که از ائمه اطهار (ع) مخصوصاً امیرالمومنین (ع) برای ما به یادگار مانده است، شیوه برطرف کردن فقر و اختلاف طبقاتی در بستر جامعه است. این موضوع از آن جهت اهمیت دارد که جوامع مختلف از دیرباز تاکنون با آن دست و پنجه نرم کرده‌اند و هر کدام بر اساس مبانی و جهان بینی خویش تلاش داشته‌اند که راه‌ حلی برای آن ارائه دهند، که معمولاً در این زمینه با مشکلات زیادی مواجه شده و شکست خورده‌اند. اما در حکومت کوتاه امام علی (ع) این مشکل حل شد، و این امر به خاطر دو آموزه مهم اسلام است که در ادامه به تبیین آن می‌پردازیم: 💠«مساوات» 🔹یکی از  دستورات مهم دین مبین اسلام، تاکید بر مساله در جامعه است، که امیرالمومنین (ع) در مورد آن می‌فرماید: «برترين مردانگى، شريك كردن برادران در اموال و برابرى با آنان در احوال است». [۱] «مواسات» معنای دقیقی دارد، که با انفاق و صدقه متفاوت است، زیرا انفاق و صدقه در جایی است که انسان بیشتر از نیاز خویش را در راه خدا به برادر دینی‌اش اهدا می‌کند، ولی در مواسات انسان فقط به اندازه نیاز خویش دارد، ولی همان را با برادر دینی‌اش تقسیم کرده و با یکدیگر استفاده می‌کنند. [۲] در حقیقت «مواسات» یک پله بالاتر از انفاق و صدقه است. 🔹در سیره امام علی (ع) موارد متعددی از این «مواسات» و برابری اجتماعی به چشم می‌خورد که نمونه‌ای از آن را می‌توان در کندن چاه و وقف آن برای فقرای مدینه، یا خرید دو پیراهن برای خودش و غلام‌شان و بخشیدن بهترین آن به غلام خویش دید. [۳] این مواسات و دست‌گیری از نیازمندان جامعه، در زمان برپایی حکومت آن حضرت به صورت پررنگ‌تری دیده می‌شود که نمونه‌ای از آن را می‌توان در ماجرای مشهور کمک آن حضرت به خانواده‌های شهدا مشاهده کرد. [۴] امیرالمومنین (ع) علاوه بر آن‌که عملاً «مواسات» و دست‌گیری از نیازمندان جامعه را انجام می‌داد، در بیانات خویش نیز جامعه اسلامی را به حمایت از این قشر دعوت می‌کرد، به گونه‌ای که در احادیث متعددی که از آن حضرت برای ما به یادگار مانده است، این موضوع مشاهده می‌شود. 🔹به عنوان مثال امیرالمومنین (ع) در حدیثی می‌فرماید: «درباره یتیمان از خدا بترسید، مبادا كه گرسنه بمانند و در جمع و جامعه شما تباه شوند؛ من از پیامبر خدا شنیدم كه فرمود: اگر كسى یتیمى را، تا آنجا كه بى نیاز شود، سرپرستى كند، خداوند به پاداش این كار، بهشت را بر او واجب مى‌كند. چنانچه اگر كسى مال یتیم را بخورد، خداوند - سوختن در - آتش را بر او واجب مى‌فرماید». [۵] و یا در حدیث دیگری فرمود: «هر مرد و زن با ایمانى كه از روی دلسوزى و مهر، دست نوازش بر سر یتیمى بكشد، خداوند رحمان به هر تار مویى كه از زیر دست او بگذرد برایش ثواب مى‌نویسد». [۶] ... پی‌نوشت‌ها: [۱] غرر الحكم و درر الكلم، ص ۲۱۳ [۲] نک‌: حکمت‌نامه‌ی پیامبر اعظم ص (ری شهری)، ۵۸-۶۳ [۳] دانشنامه اميرالمومنين(ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ، ج‏۱۰، ص۳۳۹ [۴] بحار الانوار، ج۴۱، ص۵۲ [۵] همان، ج‏۴۲، ص۲۴۸ [۶] همان، ج‏۷۲، ص۴ نویسنده: کمالی منبع: وبسایت رهروان ولایت ‌💥جنگ نرم ودشمن شناسی https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
⭕️شیوه امیرالمومنین(ع) برای فقر زدایی از جامعه (بخش دوم) 🔸 (ع) با برپایی و ، جامعه را از فقر نجات داد. یکی از تعلیماتی که از ائمه اطهار (ع) مخصوصاً امیرالمومنین (ع) برای ما به یادگار مانده است، شیوه برطرف کردن فقر و اختلاف طبقاتی در بستر جامعه است. در حکومت کوتاه امام علی (ع) این مشکل حل شد و این امر به خاطر دو آموزه مهم اسلام است که در ادامه به تبیین دومین عامل آن می‌پردازیم: 💠برپایی عدالت اجتماعی و مبارزه با مفاسد اقتصادی (۱) 🔹یکی دیگر از آموزه‌های مهم اسلام که سبب برطرف شدن فقر در جامعه می‌شود، برپایی‌ و مبارزه‌ با در سطح جامعه است. شاید بتوان ادعا کرد که مهم‌ترین توصیه حضرت برای حاکمان، برپایی است؛ به گونه‌ای که آن را سبب‌ حیات‌ مردم و اصلاح امور ایشان بر می‌شمارد. [۱] این موضوع از چنان اهمیتی برخوردار است که امیرالمومنین (ع) در اولین سخنان خویش بعد از تشکیل حکومت، به صراحت در مورد آن می‌فرماید: «به خدا سوگند اگر آن (اموالى که از بیت المال غارت شده و عطایایى که عثمان بى حساب به این و آن بخشیده است) را بیابم که کابین زنان شده، یا کنیزانى با آن خریده شده باشد، همه را قاطعانه به بیت المال باز مى‌گردانم، زیرا عدالت مایه گشایش براى جامعه است و آن کس که عدالت براى او موجب مضیقه و تنگنا گردد، ظلم و ستم براى او سخت‌تر و تنگ‌تر است!». [۲] 🔹این موضوع در جای جای سیره حکومت علوی موج می‌زند، به گونه‌ای که می‌توان ادعا کرد که جنگ‌های بزرگ دوران آن حضرت به خاطر مقابله‌ ایشان با زیاده‌خواهی‌ های‌ افرادی بود که تن به عدالت نمی‌دادند، و با بهانه‌ های واهی تلاش داشتند که بهره بیشتری از بیت المال مسلمانان ببرند. حضرت با کسانی که تلاش داشتند از طریق نامشروع به اموال مسلمانان چنگ زده و به ثروت دست یابند، بشدت‌ برخورد‌ می‌کردند؛ به گونه‌ای که نه تنها برای ایشان مجازات قرار می‌دادند، بلکه ایشان را رسوا نیز می‌کردند؛ آنچنان که آن حضرت زمانی که متوجه شد که مسئول بازار اهواز خیانت کرده است، به فرماندار اهواز دستور دادند که وی را گرفته و شلاق بزند و در بازار بچرخاند، حتی آن حضرت در آن نامه تصریح می‌کند که اگر شخصی قصد کمک به او را داشت، باید مورد مجازات قرار گیرد. [۳] ... پی نوشت‌ها؛ [۱] غرر الحكم و درر الكلم، ص ۴۶۶ [۲] نهج البلاغة (سیدرضی‏)، ص ۵۷ [۳] منابع فقه شيعه (ترجمه جامع أحاديث الشيعة)، آیت الله بروجردی، ج‏۳۰، ص۱۱۲۹ نویسنده: کمالی منبع: وبسایت رهروان ولایت ‌💥جنگ نرم ودشمن شناسی https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
⭕️شیوه امیرالمومنین (ع) برای فقر زدایی از جامعه (بخش سوم و پایانی) 🔸 (ع) با برپایی و ، جامعه را از فقر نجات داد. یکی از تعلیماتی که از ائمه اطهار (ع) مخصوصاً امیرالمومنین (ع) برای ما به یادگار مانده است، شیوه برطرف کردن فقر و اختلاف طبقاتی در بستر جامعه است. در حکومت کوتاه امام علی (ع) این مشکل حل شد و این امر به خاطر دو آموزه مهم اسلام است که در ادامه به تبیین دومین عامل آن می‌پردازیم؛ 💠برپایی عدالت اجتماعی و مبارزه با مفاسد اقتصادی (۲) 🔹حضرت نه تنها با جامعه خویش برخورد تندی داشت، بلکه اگر در جایی از حکومت ایشان شمه‌ای به مشام می‌رسید که امکان داشت در آینده فسادی را شکل دهد، آن حضرت به مقابله با آن می‌پرداخت؛ یعنی این‌گونه نبود که آن حضرت منتظر باشد که در جامعه فسادی ایجاد شود و بعد با آن برخورد کند، بلکه در نطفه فساد را خاموش می‌نمود، آنچنان که در نامه امام علی (ع) خطاب به عثمان بن حنیف می‌توان این مطلب را مشاهده کرد که حضرت خطاب به ایشان می‌فرماید: «پس از ياد خدا و درود! اى پسر حنيف، به من گزارش دادند كه مردى از سرمايه‌‏داران بصره، تو را به مهمانى خويش فرا خوانده و تو به سرعت به سوى آن شتافتى، خوردنى‏‌هاى رنگارنگ براى تو آوردند، و كاسه‏‌هاى پر از غذا پى در پى جلوى تو نهادند، گمان نمى‏‌كردم مهمانى مردمى را بپذيرى كه نيازمندان‌ شان با ستم محروم شده و ثروتمندان‌ شان بر سر سفره دعوت شده‏‌اند، انديشه كن در كجايى؟ و بر سر كدام سفره غذا مى‏‌خورى؟». [۱] 🔹عملیاتی کردن دو موضوع «مساوات» و «برپایی عدالت اجتماعی و مبارزه با مفاسد اقتصادی»، بی‌شک اهمیتی فوق‌العاده در رفع بسیاری از مشکلات خواهد داشت؛ دو موضوعی که وظیفه همگان است و تمامی افراد باید برای رسیدن به آن تلاش داشته باشند، چنانکه مقام معظم رهبری در یکی از سخنرانی‌های خویش به آن اشاره کرده و می‌فرماید: «علاج فقر به شکل اصولی در هر جامعه‌ای، از راه استقرار و نظام عادلانه در محیط جامعه است، تا کسانی که اهل دست‌اندازی به حقوق دیگرانند، نتوانند ثروتی را که حقّ همگان است، به سود خود مصادره کنند». این یک وظیفه دولتی و حکومتی است؛ اما مردم هم به نوبه خود وظیفه سنگینی بر دوش دارند. اجرای برنامه‌های اجتماعی فقط در بلندمدت و میان‌مدت و به تدریج امکان‌پذیر است، اما نمی‌شود منتظر ماند تا برنامه‌های اجتماعی به ثمر برسد و شاهد محرومیت محرومان و فقر گرسنگان در جامعه بود. 🔹این وظیفه خودِ مردم و همه کسانی است که می‌توانند در این راه تلاش کنند. همه باید خود را موظّف به مواسات بدانند.  یعنی هیچ خانواده‌ای از خانواده‌ های مسلمان و هم‌میهن و محروم را با دردها و محرومیت‌ها و مشکلات خود تنها نگذاشتن؛ به سراغ آن‌ها رفتن و دست کمک رسانی به سوی آن‌ها دراز کردن. امروز این یک وظیفه جهانی برای همه انسان‌ هایی است که دارای وجدان و اخلاق و عاطفه انسانی هستند؛ اما برای مسلمانان، علاوه بر این‌که یک وظیفه اخلاقی و عاطفی است، یک وظیفه دینی است». [۲] پی نوشت‌ها؛ [۱]. نهج البلاغة، ص ۴۱۶ [۲] خطبه‌های نماز عید فطر، ۱۳۸۱/۹/۱۵ نویسنده: کمالی منبع: وبسایت رهروان ولایت ‌💥جنگ نرم ودشمن شناسی https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
⭕️علماء و بزرگان اهل سنت درباره فضائل بى شمار «امام على» (ع) چه گفتارى دارند؟ 💠سخنان علماى اهل سنت درباره فضائل «اميرالمؤمنين على (ع)» بیش از آن است که در این مختصر ذکر شود، امّا براى نمونه به برخى از مهم ترین سخنان آنان اشاره مى شود: 1⃣حاکم نیشابورى و ابو یعلى و حموینى و ابن عساکر و ابن حجر و خوارزمى و دیگران نیز نقل کرده اند که «براى هیچ کس فضایلى به مقدار آنچه براى (ع) رسیده وجود ندارد». [۱] 2⃣ و نیز از اسماعیل قاضى و نسائى و ابوعلى نیشابورى و محبّ الدین طبرى نقل شده که گفته اند: «در حقّ هیچ یک از صحابه به مقدار آنچه در شأن (ع) از احادیث حَسن وارد شده، نقل شده است». [۲] 3⃣ ابن ابى الحدید مى گوید: «اما فضایلش، در عظمت و روشنى و انتشار و اشتهار به حدّى است که نمى توان متعرض آن شده و تفصیل آن را بیان داشت...». [۳] وى همچنین مى گوید: «چه بگویم درباره شخصى که دشمنان و مخالفانش اقرار به فضیلت او کرده و نتوانسته اند مناقبش را انکار نموده و فضایلش راکتمان کنند... چه بگویم درباره کسى که هر فضیلتى به او نسبت داده مى شود، و هر فرقه اى به او منتهى مى گردد، و هر طایفه اى او را به خود جذب مى کند. پس او رئیس و سرچشمه همه فضایل است...». [۴] 4⃣فخر رازى مى نویسد: «من اقتدى فی دینه بعلى فقد اهتدى؛ لانّ النبىّ (ص) قال: اللهم ادر الحق معه حیثما دار؛ [۵] هر کس در دین خود، «على بن ابى طالب» (ع) را پیشواى خود قرار دهد، همانا رستگار شده است؛ زیرا پیامبر (ص) فرمود: خداوندا! هر کجا باشد، حقّ را بر محور وجودش بچرخان». 5⃣احمد بن حنبل مى گوید: «ما روى لأحد من اصحاب رسول الله (ص) من الفضائل الصحاح ما روى لعلى بن ابى طالب؛ [۶] براى هیچ یک از اصحاب رسول خدا (ص) از فضایل صحیح السند به مقدار آنچه براى «على بن ابى طالب» نقل شده، نرسیده است». 6⃣محمد فرید وجدى دانشمند مشهور مصرى مى گوید: «صفاتى در وجود (ع) گرد آمده که در دیگر خلفا نبود. «على» را یارانى بود که از دوستى و دلبستگى به دنیا خود را تهى کرده بودند. یارانى که کمتر از انصار پیغمبران نبودند، و على را از جان شیرینى که کالبدشان را زنده نگه مى داشت دوست تر مى داشتند». [۷] 7⃣عبدالفتاح عبد المقصود، استاد دانشگاه اسکندریه و نویسنده مشهور مصرى مى گوید: «از این رو، بعد از محمّد (ص) کسى را ندیده ام که شایسته باشد پس از او قرار گیرد یا بتواند در ردیفش بیاید، جز پدر فرزندان پاک و برگزیده پیامبر (ص) یعنى «على بن ابى طالب» (ع). و من در این سخن به طرفدارى تشیّع وارد نشدم، بلکه این نظرى است که حقایق تاریخ به آن گویا است. امام، برترین مردى است که مادر روزگار تا پایان عمر خود نزاید، و اوست که هر گاه هدایت طلبان به جست و جوى اخبار و گفتارش برآیند از هر خبرى براى آنان شعاعى مى درخشد. آرى، او مجسمه اى از کمال است که در قالب بشریّت ریخته شده است...». [۸] 8⃣استاد خالد محمّد خالد مصرى مى گوید: «چه مى گویید در حق کسى که رسول خدا (ص) او را از بین اصحابش انتخاب نمود تا آنکه در روز عقد اخوّت برادرش باشد. چقدر ابعاد و اعماق ایمان آن حضرت گسترده بود که پیامبر (ص) او را بر سایر صحابه مقدم داشته و به عنوان برادر برگزیده است». [۹] 9⃣خانم دکتر سعاد ماهر محمّد مى نویسد: «امام على (ع) بى نیاز از ترجمه و تعریف است. و بس است ما را از تعریف او، این که آن حضرت در کعبه متولّد شد، و در منزل وحى تربیت یافت و تحت تربیت قرآن کریم قرار گرفت». [۱۰] 🔟استاد عباس محمود عقّاد نویسنده معروف مصرى مى گوید: «على (ع) در خانه اى تربیت یافت که دعوت اسلامى از آنجا به سرتاسر جهان گسترش یافت...». [۱۱] 1⃣1⃣دکتر محمّد عبده یمانى درباره حضرت مى گوید: «او جوانمردى بود که از زمان کودکى اش در دامن رسول خدا (ص) پرورش یافت و تا آخر عمر، آن حضرت را رها نساخت». [۱۲] او همچنین مى گوید: «على بن ابى طالب - همسر فاطمه، صاحب مجد و یقین، دختر بهترین فرستادگان - «کرّم الله وجهه» کسى است که براى هیچ بتى تواضع و فروتنى نکرد». [۱۳] 2⃣1⃣استاد احمد حسن باقورى، وزیر اوقاف مصر مى گوید: «اختصاص امام على (ع) از بین صحابه به جمله «کرّم الله وجهه» به این جهت است که او هرگز بر هیچ بتى سجده نکرده است...». [۱۴]  او همچنین مى گوید: «اگر کسى از تو سؤال کند به چه جهت مردم على (ع) را دوست مى دارند؟ بر تو است که در جواب او بگویى: بدان جهت که خدا على (ع) را دوست دارد». [۱۵] ▪︎پی نوشت‌ها در منبع موجود است 📕اهل بیت از دیدگاه اهل سنت، على اصغر رضوانى، مسجد مقدس جمکران، قم، ۱۳۸۵ هـ ش، ص ۱۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)  .💥جنگ نرم ودشمن شناسی به کانال خودتان بپیوندید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
⭕️امام علی (ع) چه وصیتی درباره «اصلاح ذات البین» فرموده اند؟ 🔹امام علی (ع) در بخشی از نامه ۴۷ نهج البلاغه (به مخاطبان خود، از فرزندانشان گرفته تا تمام کسانی که تا قيامت اين وصيت نامه به دست ايشان مى رسد، شامل می شود) پس از توصیه به تقوا و نظم، مى فرمايد: «أُوصِيكُمَا وَ جَمِيعَ وَلَدِي وَ أَهْلِي وَ مَنْ بَلَغَهُ كِتَابِي، بِتَقْوَى اللهِ وَ نَظْمِ أَمْرِكُمْ وَ صَلاَحِ ذَاتِ بَيْنِكُمْ، فَإِنِّي سَمِعْتُ جَدَّكُمَا يَقُولُ: صَلاَحُ ذَاتِ الْبَيْنِ أَفْضَلُ مِنْ عَامَّةِ الصَّلاَةِ وَ الصِّيَامِ؛ [شما را به] اصلاح ذات البين توصيه مى كنم؛ زيرا من از جدّ شما (ص) شنيدم كه مى گفت: اصلاح ميان مردم از تمام نمازها و روزه ها برتر است». اما «اصلاح ذات البين» كه امام علی (ع) از پيغمبر اكرم (ص) نقل فرموده كه از نماز و روزه هم بالاتر است دليل روشنى دارد؛ زيرا اگر مسأله اصلاح در ميان دوستان و رفع كدورت ها و زدودن دشمنى ها و تبديل آن به صميميت و دوستى نباشد، منجر به تشتت و تزلزل ميان آنها مى شود و به تعبير قرآن به فشل و سستى مى انجامد. 🔹به همين دليل «اصلاح ذات البين» از برترين عبادت ها شمرده شده است. حتى در روايتى به منزله «جهاد فى سبيل الله» عنوان گرديده كه «جَعَلَ النَّبِىُّ (ص) اَجْرَ المُصْلح بَيْنَ النّاسِ كَاَجْرِ المُجاهِدِ عِنْدَ النّاسِ؛ [۱] پيغمبر اكرم (ص) پاداش كسى را كه در ميان مردم صلح و صفا برقرار سازد، همچون كسى كه در راه خدا جهاد مى كند، قرار داد». بى شك جهاد موجب عزّت اسلام است و كسى كه ميان مردم تفاهم ايجاد مى كند و جامعه اسلامى را به وحدت و اتّحاد سوق مى دهد كار او هم موجب عزت اسلام و مسلمانان است. امام صادق (ع) مى فرمايد:  «صَدَقَةٌ يُحِبُّهَا اللهُ إِصْلاَحُ بَيْنِ النَّاسِ إِذَا تَفَاسَدُوا وَ تَقَارُبُ بَيْنِهِمْ إِذَا تَبَاعَدُوا؛ [۲] بخششى را كه خداوند دوست دارد، همان اصلاح ميان مردم است، هنگامى كه ميان آنها فسادى شود و نزديك ساختن آنها به يكديگر است به هنگامى كه از هم دور شوند». 🔹اين حديث از امام صادق (ع) معروف است كه به مفضل (يكى از ياران خود) دستور داده بود: «إِذَا رَأَيْتَ بَيْنَ اثْنَيْنِ مِنْ شِيعَتِنَا مُنَازَعَةً فَافْتَدِهَا مِنْ مَالِي؛ هنگامى كه بين دو نفر از پيروان ما مشاجره اى ببينى [كه مربوط به امور مالى باشد] از مال من بپرداز [و آنها را با هم صلح ده]»؛ لذا در روايتى مى خوانيم كه روزى دو نفر از شيعيان با هم اختلافى داشتند، مفضل آنها را به منزل خود دعوت و چهارصد درهم به مدعى پرداخت كرد و نزاع را خاتمه داد، سپس به آنها گفت: بدانيد اين از مال من نبود. [بلكه] از مال امام صادق (ع) بود كه براى حل اين گونه مشكلات در اختيار من گذارده است. [۳] 🔹اين بحث را با حديث ديگرى از احاديث فراوانى كه در اين زمينه وارد شده پايان مى دهيم: رسول خدا (ص) فرمود: «ألا أُخْبِرُكُمْ بِأفْضَل مِنْ دَرَجَةِ الصِّيامِ وَ الصَّلاةِ وَ الصَّدَقَةِ؟ إصْلاحُ ذاتِ الْبَيْنِ فَإنَّ فَسادَ ذاتِ الْبَيْنِ هِيَ الْحالِقَةُ؛ آيا به شما خبر بدهم به چيزى كه از درجه روزه و نماز و صدقه [و زكات] بالاتر است؟ آن اصلاح ذات البين است؛ زيرا فساد و اختلاف در ميان مردم نابوده كننده است». مرحوم علاّمه مجلسى پس از نقل روايت نبوى كه در كلام امام (ع) به آن اشاره شده، از امالى شيخ طوسى نقل مى كند كه پس از ذكر اين روايت مى نويسد: «منظور از «عَامَّةِ الصَّلاَةِ وَ الصِّيَامِ» در اينجا نمازها و روزه هاى مستحب است». [۵] گويا اين توضيح شيخ طوسى به قرينه روايت معتبرى از پيغمبر اكرم (ص) است كه فرمود: «هيچ كس بعد از انجام واجبات، عملى بهتر از اصلاح در ميان مردم انجام نداده است». [۶] پی نوشت‌ها؛ [۱] الكشف و البيان عن تفسير القرآن، ثعلبى نيشابورى، چ اول، ج ‏۹، ص ۸۰ [۲] الكافی، كلينى، دار الكتب الإسلامية، چ چهارم، ج ۲، ص ۲۰۹ [۳] همان، ح ۳ و ۴ [۴] مجموعة ورّام‏، ورام بن أبي فراس، مكتبة فقيه‏، ‏چ اول‏، ج ‏۱، ص ۳۹ [۵] بحار الأنوار، دار إحياء التراث العربی، چ دوم، ج ۷۳، ص ۴۴ [۶] الأمالي، طوسى، دار الثقافة، ‏چ اول‏، ص ۵۲۲ 📕پيام امام اميرالمومنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، چ اول‏، ج ۱۰، ص ۲۶۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)  .💥جنگ نرم ودشمن شناسی به کانال خودتان بپیوندید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
⭕️امام علی (ع) درباره ناگهانی بودن «مرگ» چه هشدارهايی داده است؟ 🔹 (ع) در بخشی از نامه ۳۱ «نهج البلاغه» - که به امام حسن (ع) نوشته شده و در واقع خطاب به تمام انسان هاست - مى فرمايد: «وَ أَنَّكَ طَرِيدُ الْمَوْتِ الَّذِي لَا يَنْجُو مِنْهُ هَارِبُهُ وَ لَا يَفُوتُهُ طَالِبُهُ وَ لَا بُدَّ أَنَّهُ مُدْرِكُهُ؛ و [بدان] تو رانده شده هستى [و مرگ پيوسته در تعقيب توست و سرانجام تو را شكار خواهد كرد] همان مرگى كه هرگز فرار كننده از آن نجات نمى يابد و او هركس را كه در جستجويش باشد از دست نمى دهد و سرانجام وى را خواهد گرفت». تعبير به «طريد» يعنى شخصى كه در تعقيب او هستند يا شكارى كه صياد به دنبال او مى دود؛ تعبير بسيار جالبى است، گويى از آغاز عمر، صيادِ مرگ در تعقيب انسان است؛ گاه در كودكى گاه در جوانى و گاه در پيرى بالاخره او را شكار خواهد كرد و هيچ كس از دست اين صياد نمى تواند فرار كند؛ 🔹و همان گونه كه «قرآن مجيد» مى فرمايد:  «أَيْنَما تَكُونُوا يُدْرِكْكُمُ الْمَوْتُ وَ لَوْ كُنْتُمْ فِى بُرُوجٍ مُشَيَّدَةٍ؛ [نساء، ۷۸] هرجا باشيد شما را در مى يابد، هر چند در برج هاى محكم باشيد». در جاى ديگر مى فرمايد: «قُلْ لَنْ يَنْفَعَكُمُ الْفِرارُ إِنْ فَرَرْتُمْ مِنَ الْمَوْتِ أَوِ الْقَتْلِ؛ [احزاب، ۱۶] بگو: اگر از يا كشته شدن فرار كنيد، سودى به حال شما نخواهد داشت». آرى انسان در هر چيز شك كند، در اين معنا نمى تواند ترديدى به خود راه دهد كه روزى بايد از اين جهان رخت بربندد، روزى كه نه تاريخش معلوم است و نه ساعت و دقيقه آن؛ ممكن است دور باشد و شايد بسيار نزديك؛ فردا يا امروز؟ قابل توجّه اينكه هيچ استثنايى در اين قانون نيست. زورمندان، قوى پيكران، صاحبانِ ثروت و قدرت و طبيبان حاذق و حتى انبيا و اولياء. «قرآن مجيد» خطاب به پيغمبر اكرم (ص) مى گويد: «إِنَّكَ مَيِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَيِّتُونَ؛ [زمر، ۳۰] تو مى ميرى و آنها نيز خواهند مرد». 🔹آنگاه امام (ع) به نكته مهمى اشاره مى كند، مى فرمايد: «فَكُنْ مِنْهُ عَلَى حَذَرِ أَنْ يُدْرِكَكَ وَ أَنْتَ عَلَى حَالٍ سَيِّئَةٍ، قَدْ كُنْتَ تُحَدِّثُ نَفْسَكَ مِنْهَا بِالتَّوْبَةِ، فَيَحُولَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ ذَلِكَ، فَإِذَا أَنْتَ قَدْ أَهْلَكْتَ نَفْسَك‏َ؛ بنابراين از اين بترس كه ، زمانى تو را بگيرد كه در حال بدى باشى [در حال گناه] در صورتى كه تو پيش از فرا رسيدن مرگ با خويشتن گفتگو مى كردى كه كنى؛ ولى ميان تو و توبه حائل مى شود و اينجاست كه تو خويشتن را به هلاكت افكنده اى». حضرت در اين هشدار، فرزندش را به اين حقيقت توجّه مى دهد كه تاريخ در هر حال مبهم و ناپيداست و گاه انسان گرفتار گناهى مى شود و تصميم مى گيرد لحظه اى بعد آن را با آب توبه از صفحه نامه اعمالش بشويد؛ ولى ناگهان فرا مى رسد و اين فرصت را از او مى گيرد. 🔹همه ما در زندگى خود ديده يا شنيده ايم افرادى را كه تصميم به انجام كارهاى خوب يا بدى داشتند ناگهان در همان لحظه از ادامه كار و رسيدن به مقصود باز ماندند. در حديث معروف مفضّل مى خوانيم كه: «امام صادق (ع) خطاب به مفضّل فرمود: اگر سؤال كنى چرا خداوند مدت حيات انسان را مستور داشته و در هر ساعتى كه مشغول انجام گناه و ارتكاب معاصى است، ممكن است مرگش فرا رسد، در پاسخ مى گوييم: حكمت آن اين است كه با اينكه انسان تاريخ مرگ خود را نمى داند باز هم هر زمان به سراغ گناه مى رود، اگر تاريخ آن را مى دانست و اميد به طول بقاى خود داشت بيشتر پرده درى مى كرد، بنابراين انتظار مرگ در هر حال براى او از اطمينان به بقا بهتر است، و اگر اين انتظار در گروهى از مردم اثر نكند در گروه ديگر به يقين مؤثر خواهد بود؛ دست از گناه مى كشند و به سراغ اعمال صالح مى روند و از اموال نفيس خود براى انفاق به فقرا و مساكين بهره مى گيرند». [۱] پی نوشت؛ [۱] توحيد المفضل‏، مفضل بن عمر، محقق: مظفر، كاظم‏، قم‏، داورى‏، بى تا، چ سوم‏، ص ۸۲ 📕پيام امام اميرالمؤمنين (ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، چ اول‏، ج۹، ص۶۰۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) .💥جنگ نرم ودشمن شناسی به کانال خودتان بپیوندید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
⭕️وسعت «علم غيب» امام علی(ع) تا چه حدّ است و چرا جزئيات آن را براى همگان بيان نكرده است؟ 🔹 (علیه السلام) در بخشی از خطبه ۱۷۵ به گوشه اى از علم خود به «اسرار غيب» و «حوادث آينده» اشاره كرده، مى فرمايد: «وَاللهِ لَوْ شِئْتُ أَنْ أُخْبِرَ كُلَّ رَجُل مِنْكُمْ بِمَخْرَجِهِ وَ مَوْلِجِهِ وَ جَمِيعِ شَأْنِهِ لَفَعَلْتُ، وَ لكِنْ أَخَافُ أَنْ تَكْفُرُوا فِيَّ بِرَسُولِ اللهِ (صلی الله علیه و آله)؛ به خدا سوگند! اگر بخواهم مى توانم هر يك از شما را از آغاز و پايان كارش و از تمام شئون زندگانى اش آگاه سازم؛ ولى از آن مى ترسم كه اين كار، سبب كافر شدن شما به رسول خدا (صلی الله عليه و آله) شود [و درباره من غلوّ كنيد و آن حضرت را به فراموشى بسپاريد]». 🔹در حديثى مى خوانيم: روزى پيامبر اكرم (ص) نشسته بود که امام علی (ع) وارد شد، پيامبر (ص) فرمود: «إِنَّ فِيكَ شَبَهاً مِنْ عِيسَى بْنَ مَرْيَمَ وَ لَوْلَا أَنْ تَقُولَ فِيكَ طَوَائِفٌ مِنْ أُمَّتِي مَا قَالَتِ النَّصارى فِي عَيسَى بْنَ مَرْيَمَ لَقُلْتُ فِيكَ قَوْلاً لَا تَمُرُّ بِمَلَإ مِنَ النَّاسِ إِلَّا اَخَذُوا التُّرَابَ مِنْ تَحْتِ قَدَمَيْكَ يَلْتَمِسُونَ بِذلِكَ الْبَرَكَةَ؛ [۱] تو به عيسى بن مريم (ع) شباهتى دارى [از نظر زهد و عبادت] و اگر از اين بيم نداشتم كه گروههايى از امتم درباره تو [غلوّ كنند و] همان بگويند كه درباره عيسى بن مريم گفتند، سخنى درباره تو میگفتم كه از كنار هيچ جمعيّتى از مردم عبور نمی كردى، مگر آنكه خاك زير قدم هاى تو را براى تبرّك بر مى گرفتند!». 🔹اميرالمؤمنين (ع) در ادامه اين بحث به دو نكته اشاره مى فرمايد: نخست اينكه من اين اسرار را در اختيار گروهى از خاصّان با ايمان و پرظرفيت و سرّ نگهدار مى گذارم و ديگر اينكه من آنچه میگویم از خودم نمى گويم؛ همه اين امور را از رسول خدا (ص) شنيده ام؛ در قسمت اوّل مى فرمايد: «أَلا وَ إِنِّی مُفْضِيهِ إِلَى الْخَاصَّةِ مِمَّنْ يُؤْمَنُ ذلِكَ مِنْهُ؛ آگاه باشيد! من اين اسرار را به خاصّانى كه از عدم انحراف و غلوِّ آنها در حق خود مطمئنم خواهم سپرد». اين گروه، افرادى همانند «كميل بن زياد»، «رشيد هجرى»، «اصبغ بن نباته»، «ميثم تمّار» و «حبيب بن مظاهر» بوده اند كه هر يك حافظ بخشى از اين اسرار محسوب مى شدند. در تاريخ زندگى آنها مى خوانيم كه در مواقع حسّاسى پرده ها را بالا مى زدند و گوشه اى از آن اسرار را فاش مى كردند كه در تواريخ مذكور است. هنگامى كه شاگردان ايشان، حامل چنين اسرار و داراى چنين مقاماتى باشند، پيداست كه استاد آنها در چه پايه و مقامى بوده است!! 🔹سپس به مطلب دوّم پرداخته، مى فرمايد: «وَ الَّذِی بَعَثَهُ بِالْحَقِّ، وَ اصْطَفَاهُ عَلَى الْخَلْقِ، مَا أَنْطِقُ إِلَّا صَادِقاً، وَ قَدْ عَهِدَ إِلَيَّ بِذلِكَ كُلِّهِ، وَ بِمَهْلِكِ مَنْ يَهْلِكُ، وَ مَنْجَى مَنْ يَنْجُو، وَ مَآلِ هذَا الاَمْرِ. وَ مَا أَبْقَى شَيْئاً يَمُرُّ عَلَى رَأْسِي إِلاَّ أَفْرَغَهُ فِی أُذُنَيَّ وَ أَفْضَى بِهِ إِلَيَّ؛ به خدايى كه محمّد(ص) را به حقّ برانگيخت و او را از ميان مردم برگزيد، سوگند ياد مى كنم كه من سخنى جز راست نمیگويم و پيامبر(ص) همه اينها را به من تعليم داد، و از هلاكت آن كس كه هلاك مى شود و نجات آن كس كه نجات مى يابد و پايان اين امر [خلافت] مرا آگاه ساخته، [خلاصه] هيچ حادثه اى بر من نمى گذرد، مگر اينكه او آن را در گوشم فرو خوانده و علم آن را در اختيارم گذارده است». 🔹آيا تعليم (ص) در مورد اين اسرار به صورت بيان جزئى و مشروح هر واقعه بوده يا اينكه آن حضرت، اصول و كلياتى به (ع) آموخت كه از هر بابى هزار باب گشوده مى شد و يا اينكه موارد، مختلف بود، گاه به اصول كلى قناعت مى كرد و گاه به جزئيات مى پرداخت؟ احتمال سوّم نزديك تر به نظر مى رسد. اين مطلب دقيقاً بر ما روشن نيست و خدا و رسولش از آن آگاه ترند؛ ولى اين قدر مى دانيم كه امام علی(ع) در موارد مختلف پيشگويی های فراوانى نسبت به آينده كرده كه همه آنها دقيقاً واقع شد و نمونه هاى مختلفى از آنها در خطبه هاى متعددى از نهج البلاغه بيان شده است كه اگر گردآورى شود، خود، كتاب جالب و پرمعنايى خواهد شد. البتّه همانگونه كه ذكر شد، هيچيك از اينها علم غيب ذاتى ـ كه مخصوص خداوند متعال است ـ نمى باشد؛ بلكه آموزه هايى است كه از آموزگار بزرگى همچون پيامبر (ص) به آن حضرت رسيده و به تعبيرى كه در خطبه ۱۲۸ آمده است: «إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِی عِلْم»، مى باشد. پی نوشت‌؛ [۱] الكافی، كلينى، دار الكتب الإسلامية، تهران، ‏۱۴۰۷ق، چ چهارم، ج ‏۸، ص ۵۷ 📕پيام امام اميرالمومنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، چ اول‏، ج۶، ص۵۳۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) جنگ نرم ودشمن شناسی https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
⭕️امام علی (ع) لحظات وداع انسان با زندگی را چگونه به تصویر كشيده است؟ 🔹 (ع) در بخشی از خطبه ۱۰۹ پس از بیان سکرات موت و وحشت های هنگام مرگ و از کار افتادن زبان، به بيان مرحله پايانى عمر و نقطه نهايى زندگى مى پردازد و با تعبيراتى تكان دهنده چنان ترسيمى از اين مرحله مى كند كه هر شنونده اى را تحت تأثير قرار مى دهد؛ گويى خود را در آن حال مى بيند كه مى خواهد با زندگى وداع گويد؛ مى فرمايد: «فَلَمْ يَزَلِ الْمَوْتُ يُبَالِغُ فِي جَسَدِهِ حَتَّى خَالَطَ لِسَانُهُ سَمْعَهُ، فَصَارَ بَيْنَ أَهْلِهِ لَا يَنْطِقُ بِلِسَانِهِ، وَ لَا يَسْمَعُ بِسَمْعِهِ؛ سپس همچنان در وجود او پيشروى مى كند، تا آنجا كه گوشش همچون زبانش از كار مى افتد، به طورى كه در ميان خانواده اش نه زبان براى سخن گفتن دارد، و نه گوش براى شنيدن». 🔹آرى! اعضاى اصلى او يكى بعد از ديگرى از كار مى افتد؛ نه زبان گويايى باقى مانده و نه گوش شنوايى. در اين حال: «يُرَدِّدُ طَرْفَهُ بِالنَّظَرِ فِي وُجُوهِهِمْ، يَرَى حَرَكَاتِ أَلْسِنَتِهِمْ، وَ لَا يَسْمَعُ رَجْعَ كَلَامِهِمْ؛ پيوسته به صورت خانواده اش مى نگرد. حركات زبانشان را مى بيند، ولى صداى آنان را نمى شنود!». چه دردناك است كه با چشم سخن گفتن آنها را مى بيند، ولى با گوش پيام آنها را نمى شنود. آنها مى كوشند با او ارتباطى برقرار كنند، ولى او قدرت بر ارتباط گرفتن با آنان را ندارد! در ادامه مى افزايد: «ثُمَّ ازْدَادَ الْمَوْتُ اِلْتِيَاطاً [۱] بِهِ، فَقُبِضَ بَصَرُهُ كَمَا قُبِضَ سَمْعُهُ، وَ خَرَجَتِ الرُّوحُ مِنْ جَسَدِهِ؛ سپس چنگال مرگ در او بيشتر فرو مى رود؛ چشمش نيز همانند گوشش از كار مى افتد. [آرى چشم را براى هميشه فرو مى بندد] و روح او از بدنش براى هميشه خارج مى شود». 🔹«فَصَارَ جِيفَةً بَيْنَ أَهْلِهِ، قَدْ أَوْحَشُوا مِنْ جَانِبِهِ، وَ تَبَاعَدُوا مِنْ قُرْبِهِ، لَا يُسْعِدُ بَاكِياً، وَ لَا يُجِيبُ دَاعِياً؛ در اين هنگام به صورت مردارى در ميان خانواده اش قرار مى گيرد كه از نشستن نزد او وحشت مى كنند و از او فاصله مى گيرند [فرياد سوگواران برمى خيزد؛] ولى نه مى تواند سوگوارانش را يارى دهد، و نه كسى را كه او را صدا مى زند پاسخ گويد». «ثُمَّ حَمَلُوهُ إِلَى مَخَطٍّ [۲] فِی الاْرْضِ، فَأَسْلَمُوهُ فِيهِ إِلَى عَمَلِهِ، وَ انْقَطَعُوا عَنْ زَوْرَتِهِ [۳]؛ سرانجام او را به سوى گودالى در درون زمين حمل مى كنند؛ او را به دست عملش مى سپارند و براى هميشه از ديدارش چشم مى پوشند!». ساليان دراز در ميان خانواده اش مى گفتند و مى خنديدند و مى جوشيدند و مى خروشيدند و دورى از يكديگر را تحمّل نمى كردند، ولى بعد از فرا رسيدن يك ساعت ماندن در كنار او را تحمّل نخواهند كرد! گويى هميشه از آنها بيگانه و آنها نيز از او بيگانه بوده اند. 🔹حضرت در این خطبه چنان ترسيمى از پايان زندگى و به صورت لحظه به لحظه فرموده است كه هر خواننده اى آن را در مقابل خود مجسّم مى بيند و در جريان شرايط هولناك آن قرار مى گيرد. (ع) با این تعبيرات تكان دهنده انسان هايى را كه از اين لحظه فوق العاده غم انگيز غافلند بيدار مى كند، تا قبل از فرا رسيدن زمانى كه راه برگشت و جبران و تدارك نيست، به فكر خود باشند و زاد و توشه لازم را براى اين سفر خوفناك و طولانى فراهم سازند. اما نبايد فراموش كرد گروهى از اولياء الله و پاكان و نيكان هستند كه بر چهره مرگ لبخند مى زنند و تنگاتنگ آن را در آغوش مى گيرند؛ چرا كه معتقدند: تنها جامه رنگارنگى را از آنها مى گيرد و آنها جانى جاودان به دست مى آورند و به تعبير ديگر: سكرات موت و حوادث هولناك لحظه جان دادن، بستگى به نيّت و عمل انسان دارد كه مى تواند آن لحظه را به صورت دردناك ترين لحظات عمر، يا زيباترين لحظات زندگى در آورد. پی نوشت‌ها؛ [۱] «التياط» از مادّه «ليط» (بر وزن ليل) به معناى چسبيدن و آميختن به چيزى است. [۲] «مخطّ» به معناى شكاف و گودال است و به قبر نيز اطلاق مى كنند؛ زيرا قبلا خطّى مى كشند، سپس آن را مى شكافند. [۳] «زوره» از مادّه «زيارت» و به همان معناست. 📕پيام امام امير المؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج۴، ص۵۸۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) .💥جنگ نرم ودشمن شناسی به کانال خودتان بپیوندید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
⭕️پیامبر اکرم (ص) مرجعیّت علمى پس از خویش را چه کسانى معرّفى کرده اند؟ 🔹اینکه پس از رحلت پیامبر (ص)، آیا در علیهم السلام تجسم و تبلور یافته بود یا در دیگران؟ و آیا وظیفه هر مسلمان در هر زمان و قرن، تمسک به ائمه اهل بیت علیهم السلام به عنوان یکى از است، یا تمسک به دیگران؟ این بحث، همیشه تازه و شایسته تأمل است. با چشم پوشى از اینکه پیامبر اکرم (ص) در ، (ع) و اهل بیت او را براى رهبرى و حکومت تعیین کرد، در روزى که مسلمانان سایبانى جز گرماى خورشید نداشتند، و ولایت او را پس از توحید و معاد، اصل سوم قرار داد، می گوییم: رسول خدا (ص) همواره در میان غافلان و جاهلان هشدار می داد و دعوت به تمسک به کتاب و عترت می کرد. این صراحت دارد در اینکه مرجعیت علمى، افزون بر رهبرى سیاسى، منحصر به علیهم السلام است و مسلمانان باید در حوادث و پیشامد هاى دینى و هر آنچه به دینشان مربوط می شود، به آنان روى آورند. براى آنکه بعضى از سخنان پیامبر (ص) در این زمینه روشن شود، برخى از احادیث را مى آوریم: 💠حدیث ثقلین 🔹مؤلفان صحاح و مسندها از «پیامبر اکرم (ص)» روایت کرده اند که فرمود: «اى مردم! من در میان شما دو چیز باقى گذاشتم که اگر به آن روى آورید هرگز گمراه نمی شوید: کتاب خدا و عترتم اهل بیتم». در جاى دیگر فرمود: «من در میان شما چیزى بر جاى نهادم که اگر به آن تمسک بجویید گمراه نمی شوید: کتابِ خدا، رشته اى کشیده شده از آسمان به زمین، و عترتم اهل بیتم؛ و این دو از هم جدا نمى شوند، تا کنار حوض کوثر بر من وارد شوند، پس بنگرید پس از من با این دو چگونه رفتار مى کنید». و نقل هاى دیگرى نزدیک به اینها. این سخن را بارها (ص) فرمود: در بازگشت از طائف، روز عرفه در حجة الوداع، روز ، بر فراز منبرش در مدینه، در اتاق خودش در ایام بیمارى در حالى که اتاق پر از جمعیت بود. 🔹در صحت این حدیث هیچ کس جز جاهل یا معاند شک نمى کند. این حدیث با سندهاى مختلف از زبان بیست و چند صحابى نقل شده است. [۱] دقت در این حدیث، عصمت عترت پاک پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را مى رساند، چرا که با قرین شده و اینکه از هم جدا نمى شوند. روشن است که قرآن، کتابى است که از هیچ سو باطل به آن راه ندارد، چگونه ممکن است قرین ها و همتاهاى قرآن، در سخن و حکم و داورى و تأیید، به خطا روند؟ جدایى ناپذیرى قرآن و عترت تا روز قیامت، گواه عصمت اهل بیت در سخنان و روایت هایشان است. به علاوه، این حدیث، کسى را که به عترت تمسک جوید گمراه نمى شمرد. پس اگر آنان از خطا و خلاف معصوم نباشند، چگونه متمسک به آنان گمراه نمى شود؟ 💠حدیث سفینه 🔹محدثان از پیامبر اکرم (ص) روایت کرده اند که فرمود: «مَثَلِ اهل بیت من در امتم، همچون مثلِ کشتى نوح است، هر که بر آن سوار شود نجات یابد و هر که عقب بماند هلاک شود». [۲] آن حضرت، خاندان خود را به کشتى نوح تشبیه کرده، در این که هرکه در دین به آنان روى آورد و اصول و فروع دین را از آنان بیاموزد، از عذاب دوزخ رها می شود و هرکه تخلّف کند، همچون کسى خواهد بود که در طوفان نوح به کوه پناه برد تا از عذاب الهى ایمن شود، با این تفاوت که او در آب غرق شد و این در آتش فرو مى رود. وقتى که شأن و منزلت عالمان اهل بیت چنین باشد، پس به کجا مى روید؟ ابن حجر مى گوید: وجه تشبیه آنان به کشتى آن است که هرکس آنان را دوست بدارد و بزرگ بشمارد و به شکرانه نعمت الهى، از روش عالمان این خاندان پیروى کند، از ظلمت مخالفت ها مى رهد و هر که تخلف کند در دریاى ناسپاسى نعمت ها غرق میشود و در دشت هاى طغیان هلاک می گردد. پی نوشت: [۱] همین بس که «دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه» با نشر کتابى همه منابع این حدیث را آورده است. از جمله: صحیح مسلم، ج ۷، ص ۱۲۲؛ سنن ترمذى، ج ۲، ص ۲۰۷؛ مسند احمد، ج ۳، ص ۱۷، ۲۶ و ۵۹ و ج ۴، ص ۳۶۶ و ۳۷۱ و ج ۵، ص ۱۸۲ و ۱۸۹؛ میر حامد حسین هندى نیز اسناد این حدیث و سخن بزرگان را درباره آن در ۶ جلد از کتاب عظیم خود (عبقات) آورده است. [۲]ر.ک: غایة المرام، بحرانى، ص ۴۱۷ ـ ۴۳۴؛ المراجعات، نامه ۸، حواشى احقاق الحق، ج ۹. 📕سیماى عقاید شیعه، آیت الله جعفر سبحانی، مترجم: جواد محدّثی، نشر مشعر، چ دارالحدیث، ۱۳۸۶ش، ص ۲۲۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) .💥جنگ نرم ودشمن شناسی به کانال خودتان بپیوندید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
⭕️پیامبر (ص) حکم بغض و دشمنی نسبت امام علی (ع) را چگونه بیان فرموده اند؟ 🔹با مراجعه به روایات اهل سنّت پى مى بریم که (ص) عموم مردم را از بغض و عداوت و دشمنى با (ع) منع کرده است. اینک به ذکر برخى از روایات اشاره مى کنیم: ۱) ابو رافع مى گوید: رسول خدا (ص) (ع) را به عنوان امیر بر یمن فرستاد، با آن حضرت، شخصى از قبیله اسلم به نام عمرو بن شاس اسلمى حرکت کرد. عمرو از یمن بازگشت؛ در حالى که على (ع) را مذمّت نموده و شکایت مى کرد. رسول خدا (ص) کسى را به سوى او فرستاد و فرمود: ساکت شو اى عمرو! آیا از (ع) ظلمى در حکم یا لغزشى در تقسیم مشاهده کردى؟ او گفت: هرگز. حضرت فرمود: پس براى چه، مطلبى را مى گویى که به من رسیده است؟ او گفت: جلوى بغضم را نمى توانم بگیرم. حضرت چنان غضبناک شد که نتوانست جلوى خود را بگیرد به حدّى که غضب در چهره او نمایان شد، آن گاه فرمود: «من أبغضه فقد أبغضنی و من أبغضنی فقد أبغض الله، و من أحبّه فقد أحبّنی، و من أحبّنی فقد أحبّ الله تعالی؛ [۱] هر کس (ع) را دشمن بدارد، به طور حتم مرا دشمن داشته و هر کس مرا دشمن بدارد، به طور حتم خدا را دشمن داشته است؛ و هر کس (ع) را دوست بدارد به طور حتم مرا دوست داشته است و هر کس مرا دوست بدارد به طور حتم خدا را دوست داشته است». 🔹۲) رسول خدا (ص ) فرمود: «یا علیّ! أنت سیّد فی الدنیا، سیّد فی الآخرة، حبیبک حبیبى و حبیبی حبیب الله و عدوّک عدوّی، و عدوّی عدوّ الله، والویل لمن أبغضک بعدی؛ [۲] اى تو آقاى در دنیا و آقاى در آخرتى، دوستدار تو دوستدار من است، و دوستدار من دوستدار خداست و دشمن تو دشمن من است و دشمن من دشمن خداست و واى بر کسى که بعد از من تو را دشمن بدارد». ۳) و نیز فرمود: «یا علیّ! طوبى لمن أحبّک و صدق فیک و ویل لمن أبغضک و کذب فیک؛ [۳] اى ! خوشا به حال کسى که تو را دوست داشته و در مورد تو راست بگوید. و واى بر کسى که تو را دشمن داشته و در مورد تو دروغ بگوید». 🔹۴) همچنین به سند صحیح از (ص) نقل شده که بعد از حدیث غدیر و ابلاغ ولایت امیرالمؤمنین امام علی (ع) فرمود: «اللّهمّ وال من والاه، و عاد من عاداه ...؛ [۴] بار خدایا! دوست بدار هر کس که (ع) را دوست بدارد و دشمن بدار هر کس که على (ع) را دشمن دارد...». ۵) و نیز فرمود: «عادى الله من عادى علیّاً؛ [۵] خدا دشمن بدارد کسى را که را دشمن بدارد». ۶) ابن عساکر از محمّد بن منصور نقل کرده که گفت: ما نزد احمد بن حنبل بودیم که شخصى به او گفت: اى اباعبدالله! چه مى گویى درباره حدیثى که روایت مى شود که (ع) فرمود: من تقسیم کننده آتشم؟ او گفت: چه چیز باعث شده که این حدیث را انکار مى کنید؟ آیا براى ما روایت نشده که پیامبر (ص) خطاب به (ع) فرمود: «لا یحبّک إلاّ مؤمن و لا یبغضک إلاّ منافق؛ دوست ندارد تو را مگر مؤمن و دشمن ندارد تو را مگر منافق»؛ ما گفتیم: آرى. احمد گفت: پس مؤمن کجاست؟ گفتند: در بهشت. گفت: و منافق کجاست؟ گفتند: در آتش. احمد گفت: پس (ع) تقسیم کننده آتش است. [۶] پی نوشت‌ها؛ [۱] مجمع‌الزوائد، ج۹، ص۱۷۴، ح۱۴۷۳۷ [۲] مستدرک‌حاکم، ج۳، ص۱۳۸، ح۴۶۴۰ [۳] مستدرک‌حاکم، ج۳، ص۱۳۵، ح۴۶۵۷؛ مسند ابى یعلى، ج۲، ص۲۵۹، ح۱۵۹۹ [۴] سنن‌ابن‌ماجه، ج۱، ص۴۳، ح۱۱۶؛ مسند احمد، ج ۶، ص ۴۰۱، ح ۱۸۵۰۶؛ مستدرک حاکم، ج ۳، ص ۱۱۸، ح ۴۵۷۶ [۵] کنزالعمال، ج۱۱، ص۶۰۱، ح۳۲۸۹۹ [۶] تاریخ دمشق، ج ۴۲، ص ۳۰۱، ح ۸۸۳۲؛ طبقات الحنابله، ج ۱، ص ۳۲۰ 📕سلفی گری و پاسخ به شبهات، علی اصغر رضوانی، انتشارات مسجد جمکران، چ پنجم، ص ۱۴۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) .💥جنگ نرم ودشمن شناسی به کانال خودتان بپیوندید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
⭕️کدام یک از آیات قرآن به «آيه حكمت» معروف است و در شأن چه كسی نازل شده است؟ 🔹در آيه ۲۶۹ سوره «بقره» مى خوانيم: «يُؤتِى الْحِكْمَةَ مَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُؤتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ اوتِىَ خَيْراً كثيراً؛ خداوند و را به هركس بخواهد [و شايسته باشد] مى دهد و به هر كس دانش داده شود خير فراوانى داده شده است». حاكم حسكانى در «شواهد التنزيل» از ربيع بن خيثم نقل مى كند كه نام (عليه السلام) را نزد او بردند، گفت: «لَمْ اَرِهِم يَجِدُونَ عَلَيْهِ فى حُكْمِهِ وَ اللهُ تَعالى يَقُول وَ مَنْ يُؤتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ اوتِىَ خَيْراً كَثيراَ؛ نديدم كسى از مردم بتواند ايرادى بر حكم و داورى آن حضرت بگيرد و خداوند متعال مى گويد كسى كه دانشى به او داده شده است خير فراوانى به او داده شده است». [۱] 🔹در همان كتاب چند حديث ديگر به همين معنى يا نزديك به آن نقل شده است. در ضمن از ابن عباس نيز نقل مى كند كه (ص) فرمود: «مَن اَرادَ اَن يَنْظُرَ اِلى اِبْراهِيْمَ فى حِلْمِهِ وَ اِلى نُوْحِ فى حِكْمَتِهِ وَ اِلى يُوسُفَ فى اِجْتِماعِهِ فَلْيَنْظُر اِلى عَلىِّ بْنِ اَبى طالِب؛ كسى كه مى خواهد به ابراهيم در حلمش، و به نوح در حكمتش، و به يوسف در مردم داريش بنگرد؛ نگاه به (ع) كند». [۲] 🔹و در جاى ديگر از ابى العمراء نقل مى كند كه: ما نزد پيامبر (ص) بوديم، (ع) به سوى ما آمد، رسول خدا (ص) فرمود: «مَنْ سَرَّهُ اَنْ يَنْظُرَ اِلى آدَمَ فى عِلْمِهِ وَ نُوح فى فَهْمِهِ وَ اِبْراهيمَ فى خُلَّتِهِ فَلْيَنْظُر اِلى عَلِىِّ بْن اَبيطالب؛ كسى كه خشنود مى شود كه به آدم (ع) در علمش نگاه كند و به نوح (ع) در فهمش و به ابراهيم در مقام خليل اللّهی اش پس نگاه به (ع) كند [كه همه اين صفات در او جمع است]». [۳] و نيز از عبدالله بن عباس نقل مى كند كه نزد رسول خدا (ص) بودم، درباره (ع) از او سؤال شد فرمود: «قُسِّمتِ الْحِكْمَةُ عَشَرَةِ اَجْزاءَ فَاُعْطِىَ عَلى تِسْعَةُ اَجْزاءَ وَ اُعْطِىَ النّاسُ جُزْءً واحِداً؛ و به ده قسمت تقسيم شده، نه قسمت آن به (ع) داده شده و يك قسمت آن به همه مردم». [۴] 🔹اين تعبيرات به خوبى نشان مى دهد كه در امت اسلامى بعد از (ص) كسى در علم‌ و دانش و حكمت، به پاى (ع) نمى رسد، و از آنجا كه مهم‌ترين ركن امامت، علم و حكمت است، لايق ترين فرد براى و بعد از پيامبر گرامى اسلام (ص) او بوده است. در صحيح ترمذى نيز آمده است كه پيامبر اكرم (ص) فرمود: «اَنَا دارُ الْحِكْمَةِ وَ عَلِىٌّ بابُها؛ من خانه دانشم و (ع) درب آن خانه است». [۵] مسلّم است كه هر كسى بخواهد وارد خانه اى شود بايد از در وارد گردد، همانگونه كه قرآن مجيد نيز دستور داده است: «وَ أتُوا الْبُيُوتَ مِنْ اَبْوابِها؛ و از در خانه ها وارد شويد». [بقره، ۱۸۹] بنابراين هر كس مى خواهد به خزائن علم و دانش پيامبر اسلام (ص) راه يابد، بايد از (ع) آغاز كند و كليد اين گنجينه را از او بطلبد. پی نوشت‌ها؛ [۱] شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، حسكانى، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامى، چ اول، ج ‏۱، ص ۱۳۸، [سوره بقره، آيه ۲۶۹]، ح ۱۵۰ [۲] همان، ص ۱۳۷، [سوره بقره، آيه ۲۶۹]، ح ۱۴۷ [۳] همان، ص ۱۰۰، [سوره بقره، آيه ۳۱]، ح ۱۱۶ [۴] همان، ص ۱۳۵، [سوره بقره، آيه ۲۶۹]، ح ۱۴۶ [۵] الجامع الصحيح سنن الترمذي، محمد بن عيسى أبو عيسى الترمذی السلمی، دار إحياء التراث العربی، بی تا، ج ۵، ص ۶۳۷، كتاب المناقب، باب مناقب على بن ابيطالب، ح ۳۷۲۳ 📕پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۸۶ش، چ ششم، ج ۹، ص ۲۷۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) .💥جنگ نرم ودشمن شناسی به کانال خودتان بپیوندید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
⭕️امام علی (ع) سرنوشت بدن انسانها پس از «مرگ» را چگونه به تصویر می کشد؟ 🔹 (ع) در خطبه ۲۲۶ نهج البلاغه پس از بیان اینکه اقوام پیشین از شما قدرتمندتر و دارای عمری طولانی تر بودند، به اين نكته قابل توجّه اشاره مى فرمايد كه بعد از كاخ نشين بودن و زندگى پر زرق و برق دنيا به چه روزى گرفتار شدند: «فَاسْتَبْدَلُوا بِالْقُصُورِ الْمُشَيَّدَةِ، وَ النّمَارِقِ الْمُمَهَّدَةِ، الصُّخُورَ وَ الاَْحْجَارَ الْمُسَنَّدَةَ وَ الْقُبُورَ اللّاطِئَةَ الْمُلْحَدَةَ؛ سرانجام قصرهاى بلند و محكم [و بساط عيش و نوش و تختهاى زينتى و] پشتی هاى نرم و راحت را به تخته سنگ هاى لحد گورستان و قبور به هم چسبيده و لحدهاى چيده شده مبدل ساختند». راستى چه دردناك است كه انسان از اوج قدرت در حالى كه غرق ناز و نعمت است به جايى منتقل مى شود كه از هر نظر نقطه مقابل آن است؛ نه خانه اى، نه شمعى، نه چراغى، نه بسترى و نه ناز و نعمتى. 🔹البتّه اين درد و رنج براى آنهاست كه با آن زندگى پر زرق و برق خو گرفته بودند؛ امّا آنها كه زندگى زاهدانه و ساده اى داشتند از اين دگرگونى و تحوّل ناراحت نمى شوند به ويژه آنكه قبر براى آنها «رَوْضَةٌ مِنْ رِياضِ الْجَنَّةِ»؛ (باغی از باغهای بهشت برزخ) محسوب مى شود. آنگاه به بيان دقيقى از وضع قبرها و ساكنانش پرداخته، مى فرمايد: «الَّتی قَدْ بُنِيَ عَلَى الْخَرَابِ فِنَاؤُهَا، وَ شُيِّدَ بِالتُّرَابِ بِنَاؤُهَا؛ فَمَحَلُّهَا مُقْتَرِبٌ، وَ سَاكِنُهَا مُغْتَرِبٌ، بَيْنَ أَهْلِ مَحَلَّة مُوحِشِينَ، وَ أَهْلِ فَرَاغ مُتَشَاغِلِينَ؛ همان گورهايى كه درگاهش بر خرابى بنا شده و ساختمانش تنها با خاك برپا گشته، قبرهايى كه به يكديگر نزديك است، ولى ساكنانش از يكديگر دورند. آنها در ميان اهل محلّه وحشت و افراد [به ظاهر] فارغ البالی که [در واقع] گرفتارند قرار گرفته اند». 🔹آرى! اگر كاخ هاى آنها با مصالح گران قيمت ساخته شده بود كه از نقاط مختلف با زحمت فراوان گردآورى كرده و منتقل مى ساختند، خانه قبرشان با مصالحى بى ارزش يعنى مشتى خاك بنا شده است. ساكنان اين خانه ها [خانه هاى قبر] در دو حالت متضاد قرار دارند: هم نزديكند و هم دور، نزديك اند از نظر مكان و دورند از نظر ارتباط. يا چنان به خويشتن مشغول اند كه به ديگرى نمى پردازند و يا اجازه ندارند كه با هم مرتبط شوند. به ظاهر كارى ندارند، امّا در واقع بسيار گرفتارند، زيرا هر چند چيزى از كارهاى دنيوى در آنجا نيست، امّا چنان گرفتار اعمال خويش اند كه به ديگرى نمى پردازند [البتّه همه اينها در زندگى برزخى رخ مى دهد]. 🔹آنگاه امام علی (ع) در تكميل اين سخن مى فرمايد: «لا يَسْتَأْنِسُونَ بِالاَْوْطَانِ، وَ لا يَتَوَاصَلُونَ تَوَاصُلَ الْجِيرَانِ، عَلَى ما بَيْنَهُمْ مِنْ قُرْبِ الْجِوَارِ، وَ دُنُوِّ الدَّارِ؛ آنها هرگز انسى به وطن هاى خود [يعنى قبرها] پيدا نمى كنند و همچون همسايگان با يكديگر ديدارى ندارند، با اينكه به هم نزديك اند و خانه هايشان در كنار يكديگر است». جمله «لا يَسْتَأْنِسُونَ بِالاَْوْطَانِ» ممكن است اشاره به اين باشد كه آنها هر چند ساليان درازى است در قبرها خفته اند، ولى هرگز به آن علاقه ندارند و انس نمى گيرند. 🔹اين احتمال نيز در تفسير اين جمله داده شده كه منظور ترك رابطه با وطن هاى خود در عالم دنياست كه هرگز فكر بازگشت به وطن نمى كنند، ولى معناى اوّل به قرينه جمله «وَ لا يَتَوَاصَلُونَ...» صحيح تر به نظر مى رسد. در پايان اين بخش به اين نكته اشاره مى فرمايد كه چرا نمى توانند با هم رابطه برقرار كنند: «چگونه ممكن است با هم ديدار كنند، در حالى كه فنا و فرسودگى با سينه سنگين خود آنها را در هم كوبيده و سنگها و خاكها جسمشان را خورده است». اشاره به اينكه آنها هر چند در قبرهاى ديوار به ديوار هم خفته اند، ولى همه قدرت خويش را از دست داده و به مشتى خاك تبديل شده اند، ديدار چگونه در ميان استخوان هاى پوسيده و خاك هاى بى جان امكان پذير است؟! 🔹آنچه در کلام امام (ع) آمد به قرينه جمله هايى كه در آخر آن بود مربوط به جسم انسانها پس از مرگ است؛ جسم ها هستند كه مى پوسند و خاك مى شوند، جسمها هستند كه با هم ديدارى ندارند و همه در هاله اى از غربت فرو رفته اند. و اگر مى بينيم امام علی (ع) در اين عبارات تنها بر سرنوشت جسمانى انسان تكيه مى كند و سخنى از ارواح نمى گويد، به دليل آن است كه غالب مردم در اين دنيا به پرورش جسم و لذّات جسمانى مى پردازند، امام (ع) مى فرمايد:«سرانجام اين جسم به كجا منتهى مى شود، بيدار باشيد و اين همه براى نيل به لذات جسمانى مرتكب انواع گناهان نشويد 📕پيام امام اميرالمومنين (ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج۸، ص۴۴۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) .💥جنگ نرم ودشمن شناسی به کانال خودتان بپیوندید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
⭕️امام علی (علیه السلام) چه ویژگی هایی را برای «دوست واقعی» برمی شمارد؟ 🔹 (عليه السلام) در حکمت ۱۳۴ «نهج البلاغه» با اشاره به بعضى از شرايط مهم دوستى، مى فرمايد: «لَا يَكُونُ الصَّدِيقُ صَدِيقاً حَتَّى يَحْفَظَ أَخَاهُ فِي ثَلَاثٍ: فِي نَكْبَتِهِ، وَ غَيْبَتِهِ، وَ وَفَاتِهِ؛ دوست انسان، دوست نخواهد بود مگر اين كه برادر خود را در سه حالت فراموش نكند: به هنگامى كه دنيا به او پشت مى كند و در زمانى كه غايب است و پس از مرگش». شك نيست كه انسان در زندگى خود نيازمند به دوستانى است كه در مشكلات به او كمك كنند و در زمان راحتى مونس انسان باشند؛ زيرا انسان با داشتن روح اجتماعى از يك سو و نيازهاى گسترده، به تنهايى قادر به رسيدن به همه آنها نيست، از سوى ديگر ايجاب مى كند كه يارانى براى خود انتخاب كند؛ ولى اين ياران مختلف اند؛ گروهى مانند تاجرانند كه دائماً انتظار دارند در مقابل خدمتى، خدمتى به آنان شود و طبيعى است كه هر وقت از دوست خود بهره اى نداشته باشند او را براى هميشه رها مى كنند. 🔹گروه ديگرى هستند كه گرچه در برابر هر خدمت انتظار خدمتى دارند، ولى خدمات پيشين را فراموش نمى كنند و به پاس آنها دوست خود را در مشكلات يارى مى دهند، اما هنگامى كه تصور مى كنند پاداش خدمت هاى پيشين او را داده اند رهايش مى سازند. گروه سومى نيز هستند كه دوستى آنها بر اساس محبت است و صفا و صداقت، نه نتيجه خدمت و كارى شبيه تجارت. آنها به هنگام قدرت به دوستان خود خدمت مى كنند و انتظار پاسخى از آنها ندارند و به همين دليل به هنگام بروز مشكلات براى دوستان خود هرگز آنها را رها نمى سازند و همچنان به اصول اخوت و دوستى وفادارند. امام علی (عليه السلام) در اين كلام پربارش اشاره به اين گروه مى كند كه دوستان حقيقى و واقعى اند؛ آنها در سه زمان دوست خود را فراموش نمى كنند؛ به هنگام «نكبت» آنها در چنين زمانى در كنار دوست خود مى ايستند، به او كمك مى كنند، تسلى خاطر مى دهند، غمگسار و وفادارند. 🔹«نكبت» در اصل به معناى انحراف از مسير است همان گونه كه در قرآن مجيد آمده «وَ إِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ عَنِ الصِّرَاطِ لَنَاكِبُونَ؛ [۱] امّا كسانى كه به آخرت ايمان ندارند از اين راه منحرف مى شوند». از اين رو هنگامى كه دنيا به كسى پشت كند از آن تعبير به نكبت دنيا مى كنند، و از آنجا كه بروز مشكلات، مصائب و بلاها مصداق نكبت است بسيارى از ارباب لغت، نكبت را به معناى بلا و مصيبت تفسير كرده اند. شاعر نيز مى گويد: «دوست آن باشد كه گيرد دست دوست - در پريشان حالى و درماندگى»؛ اضافه بر اين، بعضى هستند كه در حضور دوست، به سبب شرم و حيا رسم دوستى را به جا مى آورند، ولى به هنگامى كه آنها غائب باشند خود را از آن خلاص مى كنند و به اصطلاح «حفظ الغيب» ندارند، 🔹و از آن فراتر هنگامى كه دوستشان از دنيا برود و دست او از همه چيز كوتاه گردد و اميد خدمتى از او نداشته باشند او را فراموش مى كنند، نه به سراغ همسر و فرزند او مى روند كه اگر مشكلى دارند حل كنند، نه در جمع دوستانِ زنده، يادى از او مى كنند و نه كار خيرى براى او انجام مى دهند. اميرالمؤمنين (عليه السلام) مى فرمايد: دوست واقعى كسى است كه در اين سه حالت دوستش را فراموش نكند. البته مدعيان دوستى فراوان اند و دوستان واقعى كه در كلام حكيمانه فوق بگنجند اندك اند. در حديثى در «غرر الحكم» از امام (عليه السلام) آمده است كه مى فرمايد: «اَلصَّدِيقُ اَلصَّدُوقُ مَنْ نَصَحَكَ فِی عَيْبِكَ وَ حَفِظَكَ فِی غَيْبِكَ وَ آثَرَكَ عَلَى نَفْسِهِ؛ [۱] دوست راستگو كسى است كه عيوب تو را براى تو بگويد و اندرز دهد و در غيبتت مراتب دوستى را حفظ كند و تو را [در حل مشكلات] بر خود مقدم شمرد». پی نوشت؛ [۱] غرر الحكم و درر الكلم‏، تميمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، محقق: رجائى، سيد مهدى‏، دار الكتاب الإسلامی‏، قم،‏ ۱۴۱۰ق، چاپ دوم‏، ص ۱۰۴، قصار ۱۹۲۶ 📕پيام امام امير المؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چاپ اول‏، ج ۱۳، ص ۱۱۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)  .💥جنگ نرم ودشمن شناسی به کانال خودتان بپیوندید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
⭕️امام علی (علیه السلام) در تبیین مواضع لزوم سكوت كردن و موارد سخن گفتن چه می فرمایند؟ 🔹 (عليه السلام) در حکمت ۱۸۲ اشاره به موارد لزوم سكوت و موارد سخن گفتن كرده مى فرمايد: «لَا خَيْرَ فِي الصَّمْتِ عَنِ الْحُكْمِ؛ كَمَا أَنَّهُ لَا خَيْرَ فِی الْقَوْلِ بِالْجَهْلِ؛ خاموش ماندن از گفتار حكمت آميز فايده اى ندارد، همان گونه كه سخن گفتن نابخردانه». سكوت بهتر است يا سخن گفتن؟ دانشمندان در اين باره بحث هاى مختلفى كرده اند، گروهى خطرات سخن گفتن و گناهان كبيره و عظيمه ناشى از آن را در نظر گرفته و دستور به داده اند. عده اى فوايد عظيمى را كه در سخن گفتن است در نظر گرفته و سخن گفتن را توصيه مى كنند؛ ولى حق مطلب همان است كه امام (عليه السلام) فرمود. آنجا كه انسان، حكيمانه و عاقلانه سخن بگويد فضيلت است و ترك آن رذيلت، و آنجا كه انسان جاهلانه و نابخردانه سخن بگويد رذيلت است و ترك آن فضيلت. 🔹به همين دليل هم روايات زيادى در مدح سكوت و فضيلت كلام وارد شده: «از امام سجاد (عليه السلام) سؤال شد كه سخن گفتن افضل است يا سكوت؟ فرمود: «لِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُما آفاتٌ فَإذَا سَلِما مِنَ الآفاتِ فَالْكَلامُ أفْضَلُ مِنَ السُّكُوتِ»؛ (هر كدام از اين دو آفاتى دارد؛ هرگاه از آفات سالم باشند، سخن گفتن از سكوت افضل است) عرض كردند: اى پسر رسول خدا چگونه است [كه سخن گفتن افضل باشد]؟ امام (عليه السلام) فرمود: «لاَِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ ما بَعَثَ الاَنْبِياءُ وَ الاَوْلِياءُ بِالسُّكُوتِ إنَّما بَعَثَهُمْ بِالْكَلامِ»؛ (خداوند پيامبران و اوصياى آنها را به سكوت مبعوث نكرد؛ بلكه مبعوث كرد تا با مردم سخن بگويند [و پيام خدا را به آنها برسانند]). حضرت در پايانِ اين حديث به نكته جالبى اشاره كرده فرمود: «إنّكَ تَصِفُ فَضْلَ السُّكُوتِ بِالْكَلامِ وَ لَسْتَ تَصِفُ فَضْلَ الْكَلامِ بِالسُّكُوتِ»؛ (حتى هنگامى كه مى خواهى فضيلت سكوت را بيان كنى با كلام بيان مى كنى، و هرگز فضيلت كلام را با سكوت بيان نخواهى كرد)». [۱] 🔹در حديث ديگرى از امام صادق (عليه السلام) از پدرانش از اميرمؤمنان امام على (عليه السلام) چنين آمده است: «جُمِعَ الْخَيْرُ كُلُّهُ فی ثَلاثِ خِصالٍ اَلنَّظَرِ وَ السُّكُوتِ وَ الْكَلامِ فَكُلُّ نَظَرٍ لَيْسَ فيهِ اِعْتِبارٌ فَهُوَ سَهْوٌ وَ كُلُّ سُكُوتٍ لَيْسَ فيهِ فِكْرٌ فَهُوَ غَفْلَةٌ وَ كُلُّ كَلامٍ لَيْسَ فيهِ ذِكْرٌ فَهُوَ لَغْوٌ»؛ (تمام نيكیها در سه خصلت جمع شده است: نگاه كردن و سكوت و سخن گفتن؛ هر نگاهى كه در آن عبرت نباشد سهو و بيهوده است، و هر سكوتى كه در آن فكر نباشد غفلت و بى خبرى است، و هر كلامى كه در آن ياد خدا نباشد لغو است). و در پايان اضافه فرمود: «فَطُوبَى لِمَنْ كانَ نَظَرُهُ عَبَراً وَ سُكُوتُهُ فِكْراً وَ كَلامُهُ ذِكْراً» [۲]؛ (خوشا به حال كسانى كه نگاهشان عبرت، سكوتشان فكر و كلامشان ذكر باشد). نتيجه اين كه، و نيز مانند ساير اعمال انسان اگر در حد اعتدال و شرايط لازم باشند فضيلت، و در غیر این صورت رذیله می باشد، و اين با تفاوت اشخاص، مجالس، مطالب و موضوعات متفاوت می شود، و هر كس مى تواند با دقت، فضيلت را از رذيلت تشخیص دهد. 🔹به يقين، سكوت از امر به معروف و نهى از منكر و از حكم به حق و از شهادت عادلانه و از اندرز و نصيحت هاى مخلصانه و از مشورت خردمندانه جزء رذايل و يا از گناهان كبيره است، ولى سخن گفتن به دروغ، غيبت، تهمت، اهانت، امر به منكر و نهى از معروف، شهادت به باطل و فضول كلام (سخنان بی جا و بى معنا) جزء رذايل اخلاقى و از گناهان كبيره می باشد. تعبير به «حكم» در كلام حضرت تنها به معناى قضاوت كردن در محاكم قضايى يا فتواى به حلال و حرام آن گونه كه بعضى از شارحان پنداشته اند، نيست، بلكه هر سخن حكيمانه و خردمندانه اى را فرا مى گيرد؛ زيرا نقطه مقابل آن در همين كلام «جهل» ذكر شده است. نيز كراراً به مسئله تكلم به حق اشاره كرده و اهل كتاب را نسبت به كتمان حق و سكوت سرزنش مى كند، از جمله مى فرمايد: «وَ إِذْ أَخَذَ اللهُ مِيثَاقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَ لَا تَكْتُمُونَهُ؛ [آل عمران، ۱۸۷] [به خاطر بياوريد] هنگامى را كه خدا، از كسانى كه كتاب آسمانى به آنها داده شده، پيمانى گرفت كه حتماً آن را براى مردم آشكار سازيد و كتمان نكنيد!» پی نوشت‌ها [۱] وسائل الشيعة، مؤسسة آل البيت (ع)، چ اول، ج ‏۱۲، ص ۱۸۸، باب ۱۱۸ [۱] من لا يحضره الفقيه‏، ابن بابويه، دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسين حوزه علميه، چ دوم‏، ج ‏۴، ص ۴۰۵ 📕پيام امام امير المؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، چ اول‏، ج ۱۳، ص ۴۳۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) .💥جنگ نرم ودشمن شناسی به کانال خودتان بپیوندید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
⭕️روش مواجهه با دشمن 🔸 (علیه السلام) در نامه ۵۳ نهج البلاغه، خطاب به مالک اشتر می فرماید: 🔹«هرگز پيشنهاد صلح از طرف دشمن را كه خشنودى خدا در آن است رد مكن، كه آسايش رزمندگان و آرامش فكرى تو و امنيّت كشور در صلح تأمين می‏گردد. لكن بر حذر باش از دشمنِ خود پس از آشتى كردن، زيرا گاهى دشمن نزديک می شود تا غافلگير كند. در اين زمينه محتاط باش و به راه خوش گمانى قدم مگذار (مبادا پیمانی را امضاء كنى كه در آن براى دغلكارى و فريب، راه ‏هايى وجود دارد) و پس از محكم كارى و دقّت در قرارداد، دست از بهانه جويى بردار». 🔹بنابراین، بايد پيوسته در برابر دشمن هوشيار بود و هرگز دشمن را كوچک نشمرد و باید برای برخورد با دشمن راه های اصولی، منطقی و شفاف اتخاذ کرد. با این تفاسیر و توضیحات جامع، لازم است که مسئولین عزیز کشور، فرمایشات امیرالمؤمنین (ع) را سر لوحه کارهایشان قرار دهند. منبع: وبسایت رهروان ولایت .💥جنگ نرم ودشمن شناسی به کانال خودتان بپیوندید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d9
⭕️امام علی (ع) در خطبه ۱۹۲ نهج البلاغه، نسبت به دام های خطرناك ابليس چه هشدارهایی داده است؟ 🔹 (ع) در بخشی از خطبه ۱۹۲ درباره دام های خطرناك میفرمايد: «فَاحْذَرُوا عِبَادَ اللهِ عَدُوَّ اللهِ أَنْ يُعْدِيَكُمْ بِدَائِهِ، وَ أَنْ يَسْتَفِزَّكُمْ بِنِدَائِهِ، وَ أَنْ يُجْلِبَ عَلَيْكُمْ بِخَيْلِهِ وَ رَجِلِهِ؛ اى بندگان خدا! از اين دشمن خدا [ابليس] بر حذر باشيد، نكند شما را به بيمارى خويش [كبر و غرور و تعصّب] مبتلا سازد و با نداى خود شما را تحريك كند و لشكريان سواره و پياده اش را فرياد زند و بر ضدّ شما گرد آورد». اين گفتار مولا برگرفته از آيه قرآن است كه مى فرمايد: «وَ اسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِكَ وَ أَجْلِبْ عَلَيْهِمْ بِخَيْلِكَ وَ رَجِلِكَ؛ [اسراء، ۶۴] هر كدام از آنها را مى توانى با صدايت تحريك كن و لشكر سواره و پياده ات را بر آنها گسيل دار». «خيل» هم به معناى اسب هاست و هم به معناى اسب سواران و در اينجا به معناى لشكر سواره است و «رِجِل» به معناى لشكر پياده است و اشاره به دستياران فراوانى است كه از جنس خود و از جنس آدميان دارد كه براى گمراه ساختن مردم به او كمك مى دهند؛ بعضى سريع تر (همچون لشكر سواره) و بعضى آرام تر همچون لشكر پياده. 🔹البتّه صفات رذيله، عوامل گناه، مراكز فساد، تبليغات گمراه كننده و ابزار گناه نيز به نوعى لشكر پياده و سواره شيطانند كه امیرالمؤمنین (ع) بندگان خدا را از همه اين امور بر حذر مى دارد. سپس براى تأكيد اين سخن، به جان خود سوگند مى خورد و مى فرمايد: «فَلَعَمْرِی لَقَدْ فَوَّقَ لَكُمْ سَهْمَ الْوَعِيدِ، وَ أَغْرَقَ إِلَيْكُمْ بِالنَّزْعِ الشَّدِيدِ، وَ رَمَاكُمْ مِنْ مَكَان قَرِيب؛ به جانم سوگند! او تير خطرناك را براى شما آماده نموده، در كمان گذارده، و با قدرت تا آخرين حدّ كشيده و از مكانى نزديك به سوى شما پرتاب نموده است». آنگاه شاهد اين سخن را از كلام خود (طبق آيه هاى قرآن) چنين بيان مى كند: (شيطان گفته است: پروردگارا! بدين جهت كه مرا اغوا كردى [و از رحمت خود محروم ساختى] زرق و برق زندگى دنيا را در چشم آنها جلوه مى دهم و همه را اغوا مى كنم [و از رحمتت محروم مى سازم])؛ «فَقَالَ: (قَالَ رَبّ‏ِ بِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ) [حجر، ۳۹]». 🔹اينكه امام علی (ع) به جان خود سوگند مى خورد نشان مى دهد كه مطلب فوق العاده جدّى است؛ چه چيز شريف تر از جان امام (ع) است و اينكه مى فرمايد: «شيطان تير تهديد را در چلّه كمان گذارده و آن را تا به آخر كشيده و از مكانى نزديك، شما را نشانه گرفته است»، اشاره به اين است كه خطر در شديدترين صورت كه كمتر خطا مى كند متوجّه شماست، و اين بدبخت بى نوا راه نفوذ خويش را نيز نشان داده است و آن آرايش‌ مظاهر مادّى‌ دنيا و زيباسازى زرق و برق مواهب مادّى و غرق ساختن در گرداب شهوات است. تعبير امیرالمؤمنین (ع) به اينكه تمام قوا و نيروهاى خود را براى حمله به شما آماده ساخته و از مكان نزديكى شما را نشانه گرفته و از هر نظر در تيررس او قرار داريد، اشاره به اين است كه عوامل‌ وسوسه‌ هاى‌ شيطانى در درون و برون انسان فراوان است؛ هواى نفس از يك طرف و عوامل بيرونى گناه از سوى ديگر. جمله «لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ» كه با «لام» قسم شروع شده و با «نون» تأكيد ثقيله و تصريح به واژه «اجمعين» پايان گرفته، شاهد بر اين است كه او در اهداف شوم خود بسيار جدّى است، و به همين دليل انسانها بايد كاملا بيدار و هوشيار باشند تا در دام هاى رنگارنگ او نيفتند. 📕پيام امام امير المؤمنين (ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، دارالكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ ش، چ اول‏، ج ۷، ص ۳۷۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) .💥جنگ نرم ودشمن شناسی به کانال خودتان بپیوندید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95 💥کانال ما درپیام رسان بله https://ble.ir/jangnarmvdoshmanshnasi