فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خانوم های بی حجاب بیش از هر کس دیگری آسیب میبینن
👤استاد شجاعی
#امر_به_معروف
#حجاب
1.5M
⭕️شنیدن این صوت برای خانم ها واجب است.
❓یکی می گفت: وضو و غسل واسه کسایی که کاشت ناخن می کنن اهمیتی نداره که شما بهش میپردازی😐
❓اینا همش حرفای آخونداس و مال خودشون میگن!
✅ یه توصیه دلسوزانه + آسیب هایی که بر جنین وارد میشه برای مادری که غسل واجب به گردنش مونده...
#سیدکاظم_روحبخش
جنتالحسین«ع»:)
#پارت_دوم #رمان_ماه_شب_چهارده🦋 بر خلاف میل درونیم واحد هارو با پناه انتخاب کردیم و منتظر تشکیل کلاس
سلام سلام بریم برا پارت جدید؟ 😍
جنتالحسین«ع»:)
#پارت_دوم #رمان_ماه_شب_چهارده🦋 بر خلاف میل درونیم واحد هارو با پناه انتخاب کردیم و منتظر تشکیل کلاس
#پارت_سوم
#رمان_ماه_شب_چهارده🦋
_وای نه به خاطر علی هم که شده تورو نمیکشم حوصله ندارم بشینه نگام کنه و اخرش بگه تو منِ دوم رو کشتی.
علی ی تیکه کلام داشت همیشه پناه که منو اذیت میکرد بهش میگفت پناه خانم، منِ دوم رو چرا اذیت میکنی... منو علی باهم مو نمیزدیم انگار دو قلو بودیم حتی علایقمونم یکیه داداشمم مهندسی کامپیوتر خونده و کار میکنه فعلا، برا همین به من میگه منِ دوم.
به روش خندیدم چه خوب علی رو بلد بود نکنه ی خبرایی هست؟ مشکوک میزنن چند روزه.... شاخکام فعال شدن.
_پاشو پناه پاشو تا برسیم خونه دیر میشه مجبور میشم باهات شام های خوش مزمم تقسیم کنم اصلا دلم نمیخواد که عشق دلم رو... قرمه سبزی عزیزم رو باهات شریک بشم.
پناه ی پررویی نثارم کرد و راه افتادیم سمت پیتزا فروشی این پیتزافروشی پاتوق و خلوتگاه منو علی بود خیلی باهم خوبیم سنگ صبور همیم وبهم دیگه وابسته ایم...
رسیدیم پیترا فروشی
از شانس گل منگولی من علی خان با آقامحمدمهدی و آقا محمدرضا اومده بود عشق و حال مثل ما.
_پناه ببین چه حلال زادس
پناه اول متوجه حرفم نشد بعد که با ابرو نشونشون دادم گرفت چی میگم و ی لحظه حس کردم خجالت کشید سرم رو چرخوندم دیدم علی داره نگاهمون میکنه.
_پناه بیا بریم سلام علیک دیدمون دیگه
_مهوا خجالت میکشم بیام
_پنااااااههه تو و خجالت اخه؟ بشر تا دیروز باهم کل کل میکردین الان خجالت میکشی؟ جلل الخالق
_بیا بیا، بیا بریم سلامتو به خان داداشت بکنی خیالت راحت بشه.
علی که دیده ما داریم کل کل میکنیم خودش بلند شد و داشت میومد که با راه ما یکی شد سر راه سلام کردیم و علی گفت....
_ماشالا مهوا خانم دست به جیب شدن ی چشمکی زد و ادامه داد حالا به حساب منِ دومه یا پناه خانم؟
من که میخواستم از سر خودم باز کنم گفتم
_هیچکدوم علی آقا حساب میکنن
علی چشاش و گشاد کرد و با بهت کامل زل زد به من و گفت
_نکنه شنود کار گزاشتی و فهمیدی که ما اینجاییم اومدین من پول پیتزاتون رو بدم هوم؟؟
چشمم روشن
(بعد صداشو آروم کرد و گفت)
_واجب شد بگم محمدمهدی که اینکارس بیاد ی چک بره ببینم کجا شنود گزاشتی مهوا گلی و چشمک نثارم کرد...
کلا ارتباط برادر خواهریمون رو دوست داشتم و آرزو میکردم داداشم همیشه خوشبخت و خوشحال باشه
به قلم مهوا🫀
#کپی_بدون_ذکر_کانال_ممنوع❗️
🦋@jannathoseyn🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙استاد شجاعی
🔍 از کجا بفهمم «وفاداری» نسبت
به امام زمان علیه السلام در
درون من وجود داره یا نه ؟
#امام_زمان
#حجاب
اینم کانال ماست اگر خوشتون اومد حتما عضو شین👇☺
https://eitaa.com/joinchat/1545011239C80d47979f1
خوشحال میشم بیای👆😊🥰
وقتی صدای اذان را میشنوم یاد صحن و سرا امام رضا می افتم و دلم تنگ حرم میشود
کاشکی دوباره قسمتمان حرم آقا باشد🥺
#نماز_اول_وقت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رومو زمین زدن همه همه همه
والا رفیق فقط حسین فاطمه ❤️
🎙 #حسین_طاهری
May 11
💐سلام صبحتون بخیر
♦️با هم دعای فرج را برای سلامتی و فرج آقا #امام_زمان (عج) میخوانیم
@jannathoseyn
بہخدااعتمادکن
گاهۍبهترینهارا..
بعدازتَلخترینتجربہ هابہ تومیدهد؛
تاقدرِزیباترینچیزهایۍکہ،
بہ دست آوردۍرابدانۍ🥲💛
#حجاب
🔷یا الله یا زهرا سلام الله علیها🔷 👆
🔆بخـــــوان 🍀 #جوشن_کبیر #فراز ۹۰ 🍀
🌼 به نیت رفع موانع ظهور و تعجیل در فرج مولا صاحب العصر و الزمان
🌷سُبْحانَکَ یَا لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، خَلِّصْنا مِنَ النَّارِ یَا رَبِّ .🌷
🌹وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ ۚ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا
و بگو: «حق آمد، و باطل نابود شد؛ یقیناً باطل نابود شدنی است!»
🤲 ما به « الله » اعتماد داریم 🤲
مادامی که مطیع و پشت ولایت قفیه باشیم ،
پیروز خواهیم بود چرا که نقطه قوت ما ولایت است.
-شهیدحمیدسیاهکالیمرادی
#امام_زمان
#پارت_چهارم
#رمان_ماه_شب_چهارده🦋
علی به طرف دوستاش رفت و قبل رفتن گفت هرچی خوردین بگین حساب کنم ماهم پر رو گفتیم
_ چـــشـــــم شما امر کن
علی خندید و رفت.
زشت بود به دوستاش سلام نکنیم دیگه مارو دیدن وقتی علی رسید بهشون اونا برگشتن و مارو دیدن و دوتاییمون با سر به همشون سلام کردیم.
***
_علی جونم دمت گرم داداش حال میکنم فقط درحال حال دادنی به ما (با خنده و چشمک)
_نوش جون مهوا خانم خود خودم
_علی ی سوال بپرسم؟
_اوم بگو که خوابم میاد میخوام برم اتاقم لالا
_باشه.
علی چند بار توی طول روز...... امممم... چند بار میری دستشویی(بعد پوقی زدم زیر خنده و اونم پکید)
_آمار دستشوییمو ندارم فوضول، حالا میخوایش چیکار؟ نصفه شبی داداش گیر میاری بچه؟
_علی بهترین داداش دنیایی و محکم بو*سش کردم
علی هم متقابلا لپم رو محکم کشید و بو*سش، کرد و بعد گفت
_مهوا کلی کار دارم فردا خوابم میاد، میرم لالا توعم گوشیتو بزار کنار و بخواب چشات اذیت میشه.
راستی فردا بعد از ظهر حاضر باش میخوام ببرمت جایی...
_جز اخرین جمله بقیش رو فراموش میکنم، کجا منو میخوای ببری؟
_دیگه دیگه.... شب خوش مهوا خانم(چشمکی زد و رفت)
به قلم مهوا🫀
#کپی_بدون_ذکر_کانال_ممنوع❗️
🦋@jannathoseyn🦋
#پارت_پنجم
#رمان_ماه_شب_چهارده🦋
امیدوارم اون چیزی که فکرشو میکنم نباشه...
***
_مهوا جان، مادر کلاسات از کی شروع میشن؟
_احتمالا از دو هفته دیگه، چطور؟
_گفتم حالا قبل از اینکه کلاسات شروع بشن، بریم پابوس اقا امام رضا «ع» خیلی وقته نرفتیم.
_آره مامان جان فکر خوبیه منم چند وقتیه دلم هوای مشهد کرده.
•••
_مهوا حاضری؟؟ دیرشد بدوووو
_اومدم اومدم
_قرار نیست بریم عروسیا قراره ببرمت ی جای خارج از عروسی اخه ادم اینقدر برا لباس پوشیدن زمان میزاره؟ من پنج دقیقه ای حاضرم والا
_علی اقا شما دو یا سه تیکه بیشتر لباس نداری ما دختر خانوما هشت هفت دست لباس داریم از مانتو و شلوار رو روسری گرفته تا جوراب و چادر و تازه درست کردن طلق روسری از همه جاش سخت تره چه توقعی داریا....
_ماشالا قانع کننده بود.
_برا بار دهمه با همین جمله دارم قانعت میکنم علی جون
_بدو دیره تا الانشم که نرفتیم باید دعا کنیم ترافیک نباشه زودی برسیم.
به قلم مهوا🫀
#کپی_بدون_ذکر_کانال_ممنوع❗️
🦋@jannathoseyn🦋