eitaa logo
نویسندگان جریان
600 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
132 ویدیو
9 فایل
🌱در جریان باشید. 🌱ادمین: @aseman311 🌱کانال انتشارات @jaryane_zendegi 🌱زیرنظر مجموعه فرهنگی تربیتی کتاب پردازان @ketabpardazan_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
📌چگونه بهتر بنویسیم؟! 💠اقسام قید از لحاظ معنی و کارکرد 🔅زمان: امروز، فردا، در آن هنگام... 🔅مکان: اینجا، آنجا... 🔅حالت: آهسته،گریان، نالان 🔅منفی: هرگز، اصلاً، هیچ نه... 🔅استثنا: مگر، جز، وگرنه، غیر ... 🔅تأکید: آری، بی‌گمان، بلکه، راستی، ناچار، هرآینه، بی چون و چرا ... 🔅کیفیت: خوب، تند، به آرامی... 🔅استفهام: چون، کی، چرا، چطور، چگونه 🔅تأسف: افسوس، متأسفانه... 🔅تعجب: چه عجب، عجبا... 🔅شک و تردید: شاید، اگر .. 🔅قید تکرار: دوباره و ... ☕️ادامه دارد.... منبع: نویسنده شو/ انتشارات بیکران دانش 🌊جریان؛ تربیت نویسندهٔ جریان ساز 🌊 ‌💠 @jaryaniha در جریان باشید! 🌱
۱۱ مرداد ۱۴۰۳
1_12832597232.mp3
3.09M
روایت محبان اهل بیت در دو ماه محرم و صفر گوینده: حدیث انصاری زاده تدوین: فاطمه کرباسفروشان نویسنده: ثریا عودی تولید شده در استودیو جریان (ع) 🌊جریان؛ تربیت نویسندهٔ جریان ساز 🌊 ‌💠 @jaryaniha در جریان باشید! 🌱
۱۱ مرداد ۱۴۰۳
مرا گر تو بگذاری ای نفس طامع بسی پادشاهی کنم در گدایی 🌊 جریان، تربیت نویسنده جریان ساز 🌊 💠 @jaryaniha 🌱 در جریان باشید.
۱۲ مرداد ۱۴۰۳
۱۳ مرداد ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۳ مرداد ۱۴۰۳
«تازه از راه رسیده بودیم . پیرزنی که همراه مان بود بی تاب رفتن به زیارت به ما اصرار می کرد تا زودتر راه برویم. پرسان پرسان از کوچه ها گذشتیم. آخرین پیچ را که رد کردیم چشم مان به گنبد طلایی امام رضا علیه‌السلام افتاد. پیرزن همان طور که لنگان جلو می رفت اشک هایش را با گوشه چارقدش خشک می کرد.صدای غریبی را شنیدیم که با صوت حزینی: ضامن آهو رضا ای گل خوش بو رضا صدا نزدیک تر شد. پیرمرد لاغر و تکیده ای که عرق چین سبز روی سرش داشت و شال سیدی دور گردنش بود جعبه ای پر از نوارهای کاست را روی دوچرخه گذاشته بود و اطراف حرم حرکت می کرد . او شده بود زبان حال همه زائران خسته دلی که از دور و نزدیک به زیارت آمده بودند. پیرزن جلو رفت و یکی از نوارها را از پیرمرد گرفت و گفت: این باشد برای وقتی که نفس های آخرم رو می کشم، برایم بگذارند...» ✍آمنه افشار 🌊جریان؛ تربیت نویسندهٔ جریان ساز 🌊 ‌💠 @jaryaniha در جریان باشید! 🌱
۱۳ مرداد ۱۴۰۳
«کوچکتر که بودم، من هم زائر آقا بودم. تابستان ها و عید به عید همراه خانواده، پانصد کیلومتر را می آمدیم برای پابوسی خاک آقا. بزرگتر که شدم، شدم مجاور و حال و هوای حرم و زیارت برایم متفاوت شد. در همان عالم کودکی، آن ذوق بعد از طی پانصد کیلومتر و دیدن صحن و حوض و آینه کاری ها برایم خوشایندتر و دلچسب تر بود و هنوز هم خیلی وقت ها دلم برای تجربه ی آن حس تنگ می شود. بعد از کوچ به مشهد، روی دیگری از زیارت و زائر را می دیدم. بیشتر عیدها و تابستان ها ما میزبان زائران آقا می شدیم. پررنگ ترین خاطره ی من از آن روزها و زائرها، برمی‌گردد به تابستانی گرم. وقتی با تعداد زیادی از آن مهمان ها، پیاده راه افتاده بودیم به طرف حرم، یادم می آید که همبازی کودکی های پدرم، وقتی به نزدیکی حرم و درب های اصلی می رسید، همانطور که اشک می ریخت و دستانش را رو به حرم بلند می کرد، می خواند: ممنونم امام رضا که رام دادی تو حرمت، حالا این دست من و این همه لطف و کرمت.....» ✍فاطمه ممشلی 🌊جریان؛ تربیت نویسندهٔ جریان ساز 🌊 ‌💠 @jaryaniha در جریان باشید! 🌱
۱۳ مرداد ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۴ مرداد ۱۴۰۳
«یک رادیوی ژاپنی داشت که به اندازه سیستم‌های صوت پارتی‌ها صدا می‌داد بیرون. هر آهنگی فکرش را بکنی توی کیف نوار کاستش پیدا می‌شد. اصفهانیِ شاد ، شجریانِ غمگین. صبح به صبح بندِ رادیو را به گردن می‌انداخت و سرازیر می‌شد توی کوچه‌ها. کم و بیش کسی پیدا می‌شد که از کارش استقبال کند و سکه‌ای، اسکناس پاره‌ای، چیزی صله دهد. دستگاه می‌خواند و می‌خواند . لاینقطع. سالی یکی دو بار پیش می‌آمد که برود تعمیرگاه یا باتری‌اش عوض شود. شب‌ها فرقی نمی‌کرد کجا باشد، خوابش که می‌گرفت چوب پنبه ها را از گوشش بیرون می‌کشید و کیفش را زیر سرش می‌گذاشت و تا صبح چشمانِ ریزِ بادامی‌اش به خطی صاف بدل می‌شد. زندگی‌اش به همین منوال بود تا محرم ها. نواری داشت مخصوص این روز ها. یک نوحه‌ی قدیمی بی‌ربط بود که کسی از نام و نشان خواننده‌اش خبر نداشت. اما سی روز محرم، پی در پی همان را پخش می‌کرد. هیچ وقت دنبالِ نوحه‌ی جدید نرفت. اهل مقدس‌بازی‌ها نبود. فقط می‌دانست محرم حرمت دارد و نمی‌شود مثل ماه های گذشته ترمز بریده زندگی کرد‌‌ و به دانسته‌اش پایبند بود‌. نوار می‌خواند: «اومدم امام رضا خونه به دوش تو باشم» سال‌ها گذشت و مردِ رادیو به دوش مرد. محرم نبود اما سر قبرش رادیو همان نوحه را می‌خواند که: «ممنونم امام رضا رام دادی توی حرمت، حالا این دست منو این همه لطف و کرمت». ✍نجمه‌سادات اصغری نکاح 🌊جریان؛ تربیت نویسندهٔ جریان ساز 🌊 ‌💠 @jaryaniha در جریان باشید! 🌱
۱۴ مرداد ۱۴۰۳
. وسفكت دماء قادة المقاومة في وطنهم دماء صالح العاروري، فلسطيني في لبنان دماء الفنان اللبناني جهاد في سوريا دماء الحاج الإيراني قاسم سليماني في العراق ودماء إسماعيل هنية الفلسطيني في إيران وهذه الدماء تدل على أن الأمة الإسلامية متشابكة متواتطة مع بعضها البعض . 🌊 جریان، تربیت نویسنده جریان ساز 🌊 💠 @jaryaniha 🌱 در جریان باشید.
۱۵ مرداد ۱۴۰۳
رفیقان چنان عهد صحبت شکستند که گویی نبوده است خود آشنایی 🌊 جریان، تربیت نویسنده جریان ساز 🌊 💠 @jaryaniha 🌱 در جریان باشید.
۱۵ مرداد ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۶ مرداد ۱۴۰۳