eitaa logo
نویسندگان جریان
584 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
127 ویدیو
9 فایل
در جریان باشید. کانال انتشارات @jaryane_zendegi زیرنظر مجموعه فرهنگی تربیتی کتاب پردازان @ketabpardazan_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
«به دنبال سکه کل اتاقم را زیر و رو میکنم، چه کسی میتوانست باور کند همین چند سال پیش همه در کیف پول هایشان حداقل چند عددی سکه یافت میشد چقدر زمان گذشته بود... حتی همین حالا که من در حال نوشتن هستم و خودم را برای سال تحویل آماده میکنم او در همه چیز دخیل است. زمان چیزی غیر منتظره و شگفت انگیز است می‌تواند تو را با خود همراه کند یا تو را درون سیاه چاله ای گیر بیندازد اما این بار انگار زمان برایم متوقف شده بود تمام اعضای خانواده که به دنبال چیدن سفره ی هفت سین بودند سر جاهایشان بی حرکت شده بودند و ساعت در دقیقه ی اخر سکوت کرد! شاید او هم از ورود به سالی جدید می‌ترسید یا شاید هم هراس از "تحول" کلمه ی مناسب تری باشد. به هر حال هر چه که بود هر دو به خوبی می‌دانستیم که باید دست از این سکون برداریم من باید در این ثانیه های آخر سکه ها را برمی‌داشتم و در ظرف سنتی‌ میان سفره می‌گذاشتم و او هم باید سالی جدید را فریاد می‌کشید.» ✍ مهرانا کاتب https://eitaa.com/Writingskills
«گاهی فکر میکنم تنها عضو ثابت بهارچند سال اخیرمان، همان هفت تا سین وسط سفره است. غیر از آن هر سال خیلی چیزها نسبت به سال قبل تغییر میکند. این را حتی میشود از باریکه نور پنجره که هر سال باریک تر از سال قبل میشود هم فهمید. گمانم بهار برایم تبدیل به واژه ای انتزاعی شده. از آن واژه هایی که در ذهنم هزار و یک تعبیر شاعرانه برایش دست و پا میکنم و در واقعیت اما، خبری از هیچکدامشان نیست. سفره را میچینم.. مثل همیشه.. دقیقه نودی و هول هولکی... سبزه میگذارم به نیابت از جنگل های گیلان ... سکه میگذارم به امید پیدا شدن گنج در بساط زباله گرد ها، سیب میگذارم به یاد نفس تنگی دختران دانش آموز، سنجد میگذارم به امید سلامت عقل فلانی و فلانی و فلانی ها. دست نگه میدارم. امسال سفره چیدن برایم بی معناست. دیگر حتی شکایتی از جنگ و زلزله و  سیل ندارم. گمانم حقمان است. آرام غبار روی قرآن را میزدایم و آنقدر منتطر میمانم تا در دل شب بهار پاورچین پاورچین از راه برسد. به خیالم او هم خجالت زده است. بماند به یادگار، از سالی که چهار فصلش پاییز بود‌.» ✍ز. هاشمی
نرم نرمک می‌رسد اینک بهار...
دست از کوشش مکش در سال نو تا جان تو در تکاپو ها دوران خویش را معنا کند. عشق را جاری کند در چشمه ساران جهان تا که جاری گردد و او عشق را دریا کند در هیاهو و بزنگاه و سکوتِ مطلقی در جهان غوغا کند، در دل کمی نجوا کند ! در وجودت دل‌تکانی کن که حول حالنا در دلت شوری برانگیزد و یا غوغا کند💚🌿 شاعر نوجوان: مطهره ناطق @jaryaniha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«حواست هست؟! در کجای تاریخ ایستاده‌ای؟ هنوز هم سرگرم چیدن سفره هفت‌سینی؟! ماهی و سین های سنبله و آینه و شمعدان را رها کن... بنشین و سین های خودت را روی کاغذ بنشان.. و به این بیندیش، کجای تاریخ ایستاده‌ای؟ اگر سفره وجودت را پهن کنند چه چیزهایی روی آن می‌چینی؟ بنشین و نقاشی کن. خودت را وسط برگه سفید. و دنیا را روی دست‌هایت. همان دست‌هایی که با آن‌ها فرش می‌بافی و همزمان موهای دخترت را. همان دست‌هایی که چادر را روی سرت صاف می‌کنی و لباس مدرسه پسرت را. همان دست‌ها که برای همسرت همراه و قوت قلب است و برای پدر و مادرت، غمخوار... امروز، بهار به تو نیاز دارد. امروز، بهار از میان بذرهایی که تو در میان دست‌هایت نشانده‌ای جوانه می‌زند. بنشین و نقش بزن تا بهار نسل اینده‌ات را به شکوفه بنشانی.» ✍ انصاری زاده @jaryaniha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای طلوع شب انتظار... کاش این بهار، بهار ظهور تو باشد... تو همان تک گلی هستی که همه دنیا با آمدنت بهار می‌شود.
سال نو مبارک...🎉🎊 سالی پر از آرامش، نشاط و سلامتی برای شما آرزومندیم. بویژه قلم تون سبز و نویسا باد. @jaryaniha
بدونِ شما چیزی شبیه زندگی؛ تویِ گلویمان گیر می‌کند... ! در این سال نو هم، جای‌ خالی‌تان بدجور دل مان را می‌آزارد... .... داغی که هیچ وقت سرد نمی‌شود. ۱:۲۰ @jaryaniha
شعار امسال...🍀مهار تورم، رشد تولید🍀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا