جوادهاشمی"تربت"
منابع: 1. ديوان محتشم کاشانی: با تصحيح و مقدّمهی اکبر بهداروند، مؤوسّسهی انتشارات نگاه، چاپ اوّل
پیشنهاد واژهای دیگر برای همین بیت:
با ادای احترام به "#محتشم_كاشانی" این شاعر شهیر شیعی، واقعاً در شگفتم که چرا او در كنار تركيب «شش جهت»، به جاى «خلق جهان» از تركيب «هفت آسمان» استفاده نکرده تا تناسب خوبى ايجاد کند؛ در حالی که خود او، ابیاتی با رعايت همين مراعات نظیر ساده سروده كه به چهار مورد از آنها اكتفا میشود و نخستینش از ترکیببند مشهور عاشورایی اوست:
هم بانگ نوحه، غلغله در شش جهت فکنْد
هم گريه بر ملایک هفت آسمان فتاد
***
باز آتشی فتاده به عالم که دود آن
از شش جهت گذشت و به هفت آسمان رسید
***
قَدَر امری كه گر در قطره، عظم او دمد بادی
کند در شش جهت، هفت آسمان را از تخَلخُل، تر
***
ناگهان در شش جهت شد وحشتی کز هیبتش
طایران قدسی افتادند از اين هفت آسمان
***
مثلا"
پس تقی و عسکری؛ بین، آن نقی کز شش جهت
میکنند از نورشان هفت آسمان، کسب ضیا
#محتشم_كاشانی
#جواد_هاشمی_تربت
#بهگزینی
#یادداشت_ادبی
@javadhashemi_torbat
از کعبه کاروانی
رود به میهمانی
امّا چرا مهیّاست
برای جانفشانی؟
◇آواره شد به صحرا حسین عزیز زهرا◇
این کاروان به همره
ماه و ستاره دارد
هم پیر و هم جوان و
هم شیرخواره دارد
●●●
این کاروان به همره
آورده بلبل و گل
امّا عطش رباید
از غنچهها تحمّل
●●●
این کاروان به همره
آورده باغ لاله
کنار عمّه دارد
یک دختر سهساله
●●●
این کاروان به همره
عطر بهار دارد
چون از سفیر کوفه
یک یادگار دارد
●●●
این کاروان که سوی
قبلهگه دل آید
از چه اجل پی او
منزل به منزل آید؟
●●●
✔این اثر و آثاری با این وزن شعری یعنی "مستفعلن فعولن" قابلیّت دارد که به سبکهای مختلفی خوانده شوند و طبیعتا" با توجّه به سبکش #شور، #زمزمه، #نوحه و #زمینه نام گیرند.
✔اثر فوق، سرودهی سال ۱۳۷۶ (۲۷ سال قبل) است و گمان دارم هنوز میتواند ارتباط با مستمع برقرار کند. (یکی دو واژه را عوض کردهام)
✔نوشتن با رواننویس قرمز و دستخطّ و دفترچه داشتن ، مربوط به همان سال است.
#مصیبت_بین_راه
#کاروان
#ورودیه
#جواد_هاشمی_تربت
http://www.instagram.com/javadhashemi69/
@javadhashemi_torbat
《ذیحجّه شد تمام و...》
بر آسمان، هلال محرّم چه دیدنی است!
یک خنجر و دل همه عالم چه دیدنی است!
مه در محاق خیمه زده، مهر در شفق
افلاکیان به هیأت ماتم چه دیدنی است!
انجم به روضهخوانی عیّوق تشنهاند
زهره شده است مشتری غم، چه دیدنی است!
چون نوح، هود و صالح و آدم به نوحهاند
این حلقه را نگینیِ خاتم چه دیدنی است!
در سیل اشک، یونس و یوسف به موج آه
این، قعر چاه و آن، به دل یم چه دیدنی است!
شور نوای موسی عمران شنیدنی
شال عزای عیسی مریم چه دیدنی است!
سرخ است دیدگان سیاه و سفید خلق
یکرنگی سلالهی آدم چه دیدنی است!
با #محتشم، بیا و بخوان شعر #مقبلش
«باز این چه شورش است» به عالم؟ چه دیدنی است!!
ذیحجّه شد تمام و نشد حجّ وی تمام
اتمام حجّ او به محرّم چه دیدنی است!!
میدان جنگ، مروه؛ خیام حرم، صفا
خود کعبه و شریعه چو زمزم چه دیدنی است!!
بر جنّت رضایت او دست یافت حُرّ
بگْذشتن از بهشت و جهنّم چه دیدنی است!!
#ذیحجه
#هلال_محرم
#جواد_هاشمی_تربت
(به نیابت #محتشم_كاشانی و #مقبل_اصفهانی برای امر فرج، صلوات)
http://www.instagram.com/javadhashemi69/
@javadhashemi_torbat
از حال دل من و تو آگاه ، حسین
کشتیّ نجات هر چه گمراه، حسین
ای دوست! دلت تا وسط روضه شکست
با قصد فرج صدا بزن: آه حسین
🏴اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج🏴
#رباعی
#محمود_مربوبی
ای کاش غیر غصّهی تو غم نداشتیم!
ماهی به غیر ماه محرّم نداشتیم
#هادی_جانفدا
یک ماه بود مثل همه ماههای سال
لطفی نداشت ماه محرّم بدون تو
#ایوب_پرندآور
من ندانم چه حساب است، بیا برگردیم
که دلم در تب و تاب است؛ بیا برگردیم
نام این دشت زد آتش به غمآباد دلم
این چه خاک است؟ چه آب است؟ بیا برگردیم
جلوه ی روی تو در مردمک چشم من است
تا که این عکس به قاب است، بیا برگردیم
نکند بی تو از این معرکه برگردم من
هجر، سرگرم شتاب است، بیا برگردیم
بین اینان که ز صخره دلشان سنگتر است
سنگ بر آینه، باب است؛ بیا برگردیم
ما همه تشنهی دیدار تو و طرح عطش
نقشهاش نقش بر آب است؛ بیا یرگردیم
دخترت چشم به من دارد و گوید: عمّه!
تا عمو پا به رکاب است، بیا برگردیم
(سرودهی سال ۱۳۹۲)
▫️به اقتفای دوستم آقا #میثم_کریمی که بیتی جانسوز دارد:
«طاقت تیر ندارد گلوی اصغر تو
تا در آغوش رباب است، بیا برگردیم»
#وروديه
#جواد_هاشمی_تربت
@javadhashemi_torbat
چون بر دیار کرببلا شاه دین رسید
فخر زمین به ذُروهی چرخ برین رسید
خم گشت عرش تا که دهد بوسه فرش را
چون پای ذوالجناح بر آن سرزمین رسید
چون آرزوی مهتریاش داشت جبرئیل
دست از فلک کشیده و روح الامین رسید
از بهر نعل و میخ سمندش به صد شعف
با اختران، هلال سپهر برین رسید
هر جا سر سران ملک بود جان به کف
بر خاک مقدمش ز یسار و یمین رسید
از بس که رشک بُرد بر آن خاک مُشکبو
بس خون غم به نافهی آهوی چین رسید
گفت: ای موالیان! بُوَد این دشت را چه نام؟
کز دیدنش ملال به قلب حزین سید
طرماح عرض کرد که این دشت کربلا
این نام بر من از پدرت شاه دین رسید
هم غاضریّه بلکه عمورا و ارض طفّ
شاطئ الفرات نام به ماء معین رسید
چون حضرت امیر به صفّین شد روان
بر این زمین با دل اندوهگین رسید
قلب جهان و قوّت یزدان نمود غش
ضعفی به قلب آن شه دنیا و دین رسید
چون عین حق گریست، یدالله زد به سر
از عین ذات حق به جهان شور و شین رسید
از دیده ریخت آب و به سر برفشاند خاک
آهش به چرخ از جگر آتشین رسید
چون بوتراب خاک به سر کرد، گرد غم
"بر دامن جلال جهانآفرین رسید"
گفتا که یا حسین! فدای غریبیات!
آخر به مقتلت پدر دلغمین رسید
این آن زمین بُوَد که شود قتلگاه تو
زخمم به دل ز خنجر شمر لعین رسید
گویا تو را عیان نگرم بی معین و یار
زین جا به گوش، نالهی هل من معین رسید
از یک طرف فرات، روان اندر این زمین
یک سو فغان العطشم دلنشین رسید
از هر کنار میشنوم بانگ وااخا
بر دل، نوای زینب محنتقرین رسید
عبّاس را دو دست جدا بینم از بدن
بر دوش، مشک چون به صف مشرکین رسید
ای من فدا به عهد و وفایش که بی حسین
آبی نخورد تا که سرش بر سنین رسید
سرخطّ بندگی به دو بازوی خود نوشت
داغ وفا ز تیر جفا بر جبین رسید
فریاد از آن زمان که لعینی به کف، عمود
زد بر سرش دمی که ز کین از کمین رسید
در پیش دیده جلوه کند اکبر جوان
با دم ز تیغ منقد شوم لعین رسید
ای درّ معدن نجف! ای کان لعل جود!
"جودی" عجب به معدن درّ ثمین رسید
این دولتم به دنیی و عقبی کفایت است
چون دست من به دامن سلطان دین رسید
شاعری کمآشنا
#جودی_تبریزی
انشاءالله بتوانم به زودی
مجموعه اشعارش را منتشر کنم.
#جواد_هاشمی_تربت
@javadhashemi_torbat