کلمات محوری در سخنان امام خامنهای را باید در منظومهی معارف دینی فهمید و با این شناخت راهبردی، جایگاه هر یک را دانست و برایش عملیات تعریف کرد.
#جهاد_تبیین هم از این دست است. این ترکیب، از دو واژهی #جهاد و #تبیین تشکیل یافته که هر دو از واژگان مهم و راهبردی قرآنند.
یکی از راههای شناخت منظومهای مفاهیم دینی، مقایسهی آنها با واژگان مشابه در فرهنگ دینی و درک تفاوتهای آنهاست. برای مثال، تبیین با #امر_به_معروف چه تفاوتی دارد؟
دومین راه، بازشناسی زمانهی طرح آن مفهوم توسط امام و راهبر جامعه است. به راستی چرا جهاد زمانهی ما، جهاد تبیین است؟
شاید چنین باشد:
تبیین در هنگامهای موضوعیت مییابد که نسبت به مفاهیم اساسی ابهام وجود داشته باشد. در واقع، تبیین در بستری ضروری است که مخاطب در موضوع محل تبیین، با شما همراه نیست.
ولی امر به معروف و نهی از منکر، در جایگاهی است که شبهه وجود ندارد، بلکه علیرغم آگاهی و تبیّن، تخلف یا غفلت صورت گرفته.
امام خامنهای در سالهای ابتدایی دههی هفتاد، بر موضوع امر به معروف و نهی از منکر تاکید جدی داشتند، ولی امروزه- با حفظ جایگاه این دو فریضهی حیاتی- محور تاکید خود را بر تبیین قرار دادهاند و آن را موضوع جهاد معرفی میکنند.
چرا؟
چون دوران آغاز امامت ایشان، مشکل، تخلف یا غفلت از ریل انقلاب بود، بهرغم آگاهی نسبت به آن. چراکه هنوز فاصلهی نسلی میان دوران اولیهی انقلاب و دفاع مقدس با دورانی که سازندگیاش میخواندند نیفتاده بود. ولی امروز اکثر جمعیت کشور، انقلاب را ندیدهاند و معرفت چندانی نسبت به مبانی و معارف و حوادث آن ندارند. با وضع نابسامان آموزش در کشور، این مردم حتی آشنایی عمیقی با مبانی و مفاهیم اسلامی هم ندارند. بهعلاوه مسائل نوپدیدی هستند که تقریر روشنی از موضع اسلام و انقلاب نسبت به آنها ارائه نشده است. اینها همه در شرایطی است که ذهن و قلب این مردم تحت شدیدترین هجمهی رسانهای قرار دارد تا روایتهای نادرست و توصیفات ناصواب را به خورد ایشان دهد.
خب روشن است که در این زمانه، ابتدا باید روشنگری کرد و سپس توقع التزام به روشنایی داشت. وقتی تاریکی غالب است، نمیتوان انتظار داشت که افراد راه را بهدرستی بروند. امر و نهی آنگاه معنا مییابد که کسی صدها چراغ داشته باشد و بیراهه را برگزیند.
خلاصه، امر و نهی فریضهای درونگفتمانی است و تبیین بیشتر فریضهای بیرونی.
پ.ن: این فهم، اگر درست باشد، رویکرد و طراحی عملیات ما را در جبههی انقلاب خیلی تغییر میدهد و بسیاری از گرهها را میگشاید.
لطفاً اگر نظری هست، بنویسید تا اصلاح یا تکمیل شود.
@jorenush
بسم الله النور
🔸تا سیهروی شود هرکه در او غش باشد (۱)
از زمانی که خبر اتفاقات #حظیره منتشر شده، جریان #فتنهطلب این خط خبری را دنبال کردهاند:
#تندروها مراسم بزرگداشت #شهید_صدوقی را به #آشوب کشیدند و سخنرانی را #ناتمام گذاشتند.
آیا این روایت صادقانه است یا #تحریف واقعیت؟
پیش از این، روایت خود را از آن حادثه نوشتهام. (https://eitaa.com/jorenush/142) اکنون میخواهم گزارشی تحلیلی و دقیقتر از آن ارائه دهم و نظری بر مبانی داشته باشم تا روایت صادقانه از مغرضانه شناخته شود.
چنانکه در گزارش پیشین آوردم، سخن #مسیح_مهاجری مقدماتی داشت و نتایجی. او مقدمات خود را گفت و تصریح کرد که از این مطالب #نتیجه میگیرد که ... . و نتایج را یکیک برشمرد.
کسانی که با سخنوری آشنایند یا اقلاً پای سخن سخنوران نشستهاند میدانند که یک سخنرانی مذهبی از خطبهی اولیه، بیان مقدمات، نتیجهگیری و دعای پایانی تشکیل میشود.
مهاجری در آن شب، همهی این اجزاء را به کمال ادا کرد و ناگاه منبر را وانگذاشت. او بیش از سی دقیقه بدون هیچ مزاحمتی سخن گفت و از بیان روایت و مثالزدن و قصهگفتن و بیان خاطره نیز فروگذار نکرد. او چنان سخن را طول داد که برخی حضار که بنا بر عادت مجالس سنتی یزد، توقع سخنانی کوتاهتر داشتند، برخاسته و رفتند.
پس سخنرانی مهاجری، #ناتمام رها نشد.
شاهد این مدعا، صوت سخنرانی آن شب است که بهزودی تقدیم میشود.
اما آیا آشوبی رخ داد؟
گاهی ممکن است کسی یا کسانی از سر مخالفت با شخص سخنران، از ابتدا به قصد برهمزدن مجلس او اقداماتی انجام دهند، بدون آنکه به محتوای سخنان او توجهی کنند.
و این اقدام، میتواند حرکاتی خارج از آداب مجلس خطابه باشد.
این چنین اقدامی، برهمزدن مجلس سخنرانی و ناپسند و محکوم است؛ چنانکه رهبر معظم انقلاب نیز در مواردی متعدد از آن نهی کردهاند؛ مواردی چون شعار دادن علیه سید حسن خمینی در مراسمات سالگرد رحلت امام خمینی یا هجمه به علی لاریجانی در ۲۲ بهمن ۹۱ در قم.
اما آیا سوال و اعتراض همواره چنین است؟
منحصر کردن واکنش مستمعان نسبت به سخنان خطیب، به یکی از دو صورتِ "سکوت مطلق" و #آشوب، خود، مغالطهای است که راه صواب را که همانا شنیدن منتقدانه و #پرسشگری_آزاد مبتنی بر #ادب است، به فراموشی میسپرد.
رهبر معظم انقلاب در این باره چنین نوشتهاند:
"من عمیقا متأسفم که برخی، میان مرداب «سکوت و جمود» با گرداب «هرزهگویی و کفرگویی»، طریق سومی نمیشناسند و گمان میکنند که برای پرهیز از هر یک از این دو، باید به دام دیگری افتاد. حال آنکه انقلاب اسلامی آمد تا هم «فرهنگ خفقان و سرجنبانیدن و جمود» و هم «فرهنگ آزادی بیمهار و خودخواهانهی غربی» را نقد و اصلاح کند و فضایی بسازد که در آن، #آزادی_بیان، مقید به «#منطق و #اخلاق و #حقوق معنوی و مادی دیگران» و نه به هیچ چیز دیگری، تبدیل به فرهنگ اجتماعی و حکومتی گردد و حریت و تعادل و عقلانیت و #انصاف، سکهی رائج شود."
حال با این تفصیل، آیا نباید پرسشگری مودبانه و منطقی را پس از آنکه خطیب کلام خود به کمال رسانید، از حقوق مستمعان دانست؟
و آیا آنچه گذشت چیزی جز طرح چند پرسش ساده با حفظ قواعد منطق و ادب بود؟
و آیا سیرهی شهید مظلوم آیتالله بهشتی- که مهاجری مدعی پیروی اوست- جز شنیدن سخنان و حتی اعتراضات مخاطبان ولو از فراز منبر بود؟
ملاحظهی دیگر آنکه، آیا خطیب نباید در کلامش از قواعد #منطق و #اخلاق پیروی کند و #حقوق مستمعین- که از مهمترین آنها حقِ شنیدن سخن صواب و نه تدلیس و مغالطه و اغواگری از سخنران است- را مراعات نماید؟
و آیا اگر کسی پس از کمالیافتن بیان خطیب، دانست که از فراز منبر، سخن ناحق به مخاطبان القاء میشود، نباید به اعتراض مودبانه و منطقی سخن رانَد؟ و باید #تبیین حقیقت و سپس #نهی_از_منکر را به کناری نهَد؟
https://eitaa.com/jorenush/145
🤝 اندر احوالات شیخ و شابّ (۱)
📢 این روزها به مدرسه رفتوآمدی دارم و با دانشآموزان و نوجوانان گفتوشنودی. یکی از دوستان خواست تا تجربیاتم را بازگو کنم.
به نظرم مهمترین تجربه، دریافتی است که از ریشهی پرسشهای بچهها به دست آوردهام.
شاید بتوان از بُعد #نظری، سه مسألهی اساسی را ریشهی شبهات موجود برشمرد:
👥 در اولین گفتوگوها، پرسش از #آزادی دارند؛ «آیا دین میتواند اجباری باشد؟»، «مگر اسلام نگفته لا إکراه فی الدین؟»، «اگر من مسلمان نباشم یا نخواهم به دستورات دینی پایبند باشم، چه؟»، «چرا برای ما محدودیت ایجاد میکنند؟» و سؤالاتی از این دست.
#لیبرالیسم با تمرکز بر #آزادی_اجتماعی را میتوان دال محوری این بخش از گفتوگوها دانست.
🌀 دقیقتر که میشوی و سخن از #قانون و #شریعت به میان میآوری، مسألهای بنیادینتر خود مینُماید: «چرا باید #دین در حوزههای اجتماعی و سیاسی دخالت کند؟»، «آیا حکومت دینی، طرح مناسبی است؟»
#سکولاریسم انگارهای پنهان در ذهن اکثر آنهاست.
👣 وقتی این مسیر را ادامه میدهی و بحث به #فلسفهی_دین و نسبت مکاتب با یکدیگر میرسد، ریشهایترین اصل شبهات آشکار میشود: #کثرتگرایی و نفی #وحدت_حقیقت. در واقع، عمق راهبردی نظام اندیشهی دینی، در این مسأله نهفته است که اساساً از منظر #هستیشناسی و #معرفتشناسی، حقیقت واحدی در عالم وجود دارد یا حقایقی متعدد و مجزا در عرض یکدیگر، یا اساساً حقیقت ثابتی وجود ندارد؟ و آیا قواعد و قوانین عالم، تابعی از آن وحدتاند یا نه؟ و آیا آن حقیقت، دستیافتنی است و آیا میتوان بر سر آن به تفاهم و توافق رسید یا نه؟ و آیا راه سعادت یکی است یا متعدد؟
#پلورالیسم بنیادینترین فصل از ذهنیات نوجوانان و حتی بزرگسالان را تشکیل میدهد و اگر پاسخ روشنی نیابد، شبهات، عمیقاً حل نمیشوند و هر زمانی، با صورتی جدید، بازتولید خواهند شد.
نکتهی قابل توجه آن است که مخاطبان، غالباً به این پرسشها خودآگاهی ندارند، و تنها پرتوی از آنها را در لایههایی متفاوت و به مناسبتهای مختلف ابراز میکنند.
#تجربهنگاری
#تبیین
https://eitaa.com/jorenush/282
🎬#سیزده_آبان چی ببینیم؟
در آستانهی ۱۳ آبان، سالروز دستگیری امام خمینی در سال ۱۳۴۳، و کشتار دانشآموزان و دانشجویان در سال ۱۳۵۷ و تسخیر لانهی جاسوسی آمریکا در تهران در سال ۱۳۵۸ قرار داریم.
برای این مناسبت، میشود پیشنهادهای زیادی داشت، خصوصاً برای نسلی چهارم و پنجم انقلاب که آشنایی ناچیزی با این نقاط عطف تاریخ معاصر کشورشان دارند.
پیشنهادهایم را در چند سرفصل ارائه میکنم:
🔊 #کاپیتولاسیون و اعتراض و تبعید #امام_خمینی:
قسمت پنجم از فصل اول #مستند «در برابر توفان»
🔊 واقعه ۱۳ آبان ۵۷:
قسمت هشتم از فصل اول مستند «در برابر توفان»
🔊 آشنایی با تاریخ آمریکا و استعمار (تنها چند مستند جدید معرفی میشود):
1- آمریکا؛ عمو سام تو رو میخواد (از مجموعهی «رازهای آشکار»)
2- پیکرههایی از جنس خاک (دو قسمت)
🔊 تاریخ روابط ایران و آمریکا:
1- آقای نخستوزیر
2- رؤیای نیروی سوم (سه قسمت)
3- قسمت هشتم از مجموعه مستند «حکومت سیاه»
🔊 تسخیر لانهی جاسوسی در سال ۵۸:
۴۴۴ روز (تنها مستند خودی دربارهی تسخیر لانه جاسوسی)
#معرفی_مستند
#تبیین
#آمریکا
#دشمنشناسی
https://eitaa.com/jorenush/283
جرعهنوش
🤝 اندر احوالات شیخ و شابّ (۱) 📢 این روزها به مدرسه رفتوآمدی دارم و با دانشآموزان و نوجوانان گفت
🤝 اندر احوالات شیخ و شاب (۲)
زمانی یک شوخی مرسوم بود که میپرسیدند "به روح اعتقاد داری؟" طرف هم با اعتماد به نفس میگفت بله. ولی در جواب، یک "تو روحت" میشنید و سرّ مطلب را میفهمید.😒
حالا این روزها ما با یک معضل بنیادین روبروییم؛ به روح اعتقاد داری؟
پیرو مطلب قبلی که سه لایه از مسائل نظری نوجوانها را نوشتم، این را اضافه میکنم که علاوه بر آن سه، یک معضل بسیار جدی هم وجود دارد؛ بسیاری از دانشآموزها اساساً ماوراءالطبیعه را باور ندارند.
و این ناباوری تا حد زیادی مرهون روند تحصیلی است که در #آموزش_و_پرورش گذراندهاند؛ از ابتدا #علوم_تجربی را "علوم" دانستهاند و طبیعت را تمامی جهان، و فیزیک و زیست و شیمی و زمینشناسی را بیانگر "همه"ی قوانین عالم، و فرضیهها را نظریات تخلفناپذیر. بهعلاوه هیچ تلاش اثربخشی در راستای باورمند ساختن او به ملکوت انجام نشده، بلکه در اکثر موارد، عملاً نیز انکار شده است.
حالا ما با نوجوانی مواجهیم که عالم فراماده تقریباً هیچ جایگاهی در اندیشه و کنش او ندارد. همهچیز را با ملاکهای مادی میسنجد و میفهمد و غیر آن را نادانسته انکار میکند و گاه خرافه میپندارد.
دانشآموز ما اگر خوب درس بخواند، پوزیتیویست خواهد شد.
#تجربهنگاری
#تبیین
روان تشنهی ما را به جرعهای دریاب:
🆔https://eitaa.com/jorenush
«از یک طرف، وظیفهی #تبیین حقایق و واقعیات و اجرای حق و عدالت در حد توان، و از طرف دیگر، مراقبت از نیفتادن سوژهای به دست دشمنان، کار آسانی نیست.»
(امام خمینی، منشور روحانیت)
روان تشنهی ما را به جرعهای دریاب:
🆔https://eitaa.com/jorenush
هفت خوان برای پروردن نوجوان
تابستان آغاز شده و از چند هفته قبل تبلیغات دورههای آموزشی و تربیتی مختلف تابستانی، نظر مخاطبان گوناگون را به خود جلب کرده است.
عجالتاً چند نکتهای را دربارهی دورههایی که مخاطبان خود را نوجوانان و جوانان- خصوصاً دوستان طلبه و دانشجو- قرار دادهاند و جنس اندیشهای دارند، عرض میکنم. (البته آنچه در پی میآید، فراتر از برنامههای اوقات فراغت است و میتوانند قواعدی کلی در تعلیم و تربیت محسوب شوند):
یک. باید تلاش بر این باشد که نتیجهی این دورهها، #رشد_عقلانیت باشد، نه تقلید. یعنی در این دورهها محتوا #تبیین شود، نه آنکه صرفاً مخاطب با چند گزاره آشنا شود و بدون فهم درست آنها، به تکرار آنان بپردازد. هدف را فهم عمیق (فقه در اصطلاح قرآنی) قرار دهید، نه حفظ. به پرورش #قوهی_تفکر در مخاطب اهتمام ورزید. یکی از خصوصیات علامه مصباح که مورد تأکید امام خامنهای قرار گرفت، پرورش تفکر توسط ایشان بود.
روان تشنهی ما را به جرعهای دریاب:
🆔https://eitaa.com/jorenush
نتیجه و عبرت
از بازخوانی #انتخابات ۹۲ یک نتیجهی واضح میگیرم:
#تبیین مواضع انقلاب اسلامی و واقعیتهای میدان و تولید #روایت درست از آنها مهمترین راهبرد جبههی حق برای پیروزی است.
کاری که همین الان باید جدی گرفته شود.
باید روایت کنیم که:
۱- دولت #شهید_رئیسی در حدود ۳ سال گذشته، #تحریم را بیاثر کرده و این حربه را از دست دشمن گرفته.
(در این باره، فیلم بازخواست وزیر خارجه آمریکا در کنگره خیلی دیدنی است)
۲- وضع امروز ما با ۳ سال قبل، قابل مقایسه نیست؛ چند صد هزار میلیارد #بدهی دولت پرداخت شده، #فروش_نفت از چندصد هزار بشکه به چند میلیون بشکه در روز رسیده، در پیمانهای بینالمللی #شانگهای و #بریکس، حضور داریم، پایینترین میزان #بیکاری را تجربه میکنیم، #کرونا چند سال است که به خاطره تبدیل شده، #رشد_اقتصادی منفی به بیش از ۵ درصد رسیده، هزاران کارخانه و کارگاه تعطیل و نیمهتعطیل به فعالیت بازگشتهاند، چندصد هزار مسکن تحویل متقاضیان شده و دو میلیون #مسکن در حال ساخت است، #تورم که پیشبینی میشد سهرقمی شود به کانال ۳۰درصد رسیده، #یارانههای_نقدی چندین برابر شده، حملهی موشکی مستقیم و رسمی ما به سرزمینهای اشغالی در #وعده_صادق، اقتدار ایران را چندین برابر کرده، #جبههی_مقاومت تا درون دانشگاههای برتر آمریکا و اروپا توسعه یافته، شعارهای انقلاب از زبان مردم کشورهای مختلف دنیا و حتی با زبان فارسی بازگو میشود، ...
#انتخابات
روان تشنهی ما را به جرعهای دریاب:
🆔https://eitaa.com/jorenush
جرعهنوش
نتیجه و عبرت از بازخوانی #انتخابات ۹۲ یک نتیجهی واضح میگیرم: #تبیین مواضع انقلاب اسلامی و واقعیت
۳- روایت کنیم که در طول #دولت_روحانی، توهم حل مشکلات از طریق مذاکره چه فجایعی به بار آورد. بگوییم که حتی واردات #واکسن کرونا را بدون پذیرش #FATF ناممکن میدانستند. به یاد بیاوریم که مسئولیت فاجعهی #آبان_۹۸ را نپدیرفتند و به ریش ما خندیدند،
به یاد بیاوریم که #همهچیز را به #برجام گره زدند؛ برجامی که نتوانست در برابر خواست رئیس جمهور آمریکا مقاومت کند و #پاره شد؛ برجامی که به گفتهی خودشان، برای ما #تقریباً_هیچ آوردهای نداشت ولی #مکانیزم_ماشه را در برابر ما گذاشت.
به یاد بیاوریم وزیر مسکنی را که به نساختن مسکن افتخار کرد،
وزرای پیر خوابآلود را.
به یاد بیاوریم جهش ۹برابری قیمت ارز را.
به یاد بیاوریم توهین به نخبگان (#بیشناسنامه #بیسواد #برید_به جهنم و ...) و اهانت به مستضعفان (#خودت_بمال) را.
به یاد بیاوریم که دولتی داشتیم که پیشنهاد استفاده ایران از منافع بندر #لاذقیه سوریه را در ساحل مدیترانه رد کرد. ...
۴- باید #افول_آمریکا و زبونی رژیم صهیونیستی را روایت کنیم. روایت کنیم اقتدار #جبههی_مقاومت را. باید بفهمانیم که #هندسهی_سیاسی_جهان تغییر کرده است و ما در جهان پساآمریکا قرار داریم؛ جهانی که سخن اسلام ناب و انقلاب اسلامی در آن خریدار فراوان دارد.
اگر اینها را روایت کنیم، دیگر سخن نامزدی که وضعیت کشور را #سیاهنمایی کند، خریدار نخواهد داشت،
دیگر سخن کسی که خدمات دولت انقلابی را انکار کند، شنیده نخواهد شد،
سخن کسی که از لزوم پذیرش نظم آمریکایی در جهان بگوید، خندهدار خواهد بود،
کسی از مذاکره برای حل مشکلات بگوید، عقبمانده مینماید،
اگر #تبیین کنیم.
#انتخابات
روان تشنهی ما را به جرعهای دریاب:
🆔https://eitaa.com/jorenush
اگر انقلابیون قم در ۱۷ دی ۵۶، مقالهی توهینآمیز به امام را کوچک گرفته بودند و نخروشیده بودند، جرقهی انقلاب زده نمیشد.
لحظهشناسی و درک حساسیت صحنه، میتواند جرقهی یک حرکت عمومی و انقلاب باشد.
ولی اگر در این فاجعه، سخن از پیروزیها بگوییم و آیات امیدبخش قرآن را بخوانیم و دل خودمان را تسلی دهیم یا تحلیلهای دیپلماتیک ارائه دهیم، هزاران جرقه نیز ما را به انقلاب نخواهد رساند.
بلایی که بر سر شهادت حاج قاسم و هنیه و دیگران آوردیم، بر سر شهادت سید نیاوریم.
حرکت کنیم
به جای اقدامات صوری و نمادین، اقدامات عینی و واقعی بکنیم.
فراموش نکنیم
#تبیین نیازمند بستر است
تا گوشها حساس نشوند، به تبیین گوش نخواهند سپرد
و بستر تبیین را میدان فراهم میکند.
@jorenush
✍ دربارهی #جدال و علی #علیزاده (۱)
چند روزی است که برای چندمین بار برنامهی علیزاده در رسانهی "جدال" سروصدایی به راه انداخته.
حالا که توهینهای متعددی به او انجام شده، لازم دانستم توضیحی دربارهاش داشته باشم تا بعضی اشکالات دربارهی بازنشر گفتارهای او و رسانهاش در #جرعهنوش هم برطرف شود.
علیزاده و جدال را کمابیش دنبال میکنم.
دوستانی احتمال نفوذیبودنش را طرح میکنند و از ترویج او و رسانهاش پرهیز میدهند.
اما آیا علیزاده نفوذی است؟
اولاً: او مکرر بیان کرده که شخصاً یک سوسیالیست سکولار است و از پایگاه یک اسلامگرا سخن نمیگوید. و آشنایان با تاریخ معاصر غرب میدانند که چپها اگر صادق باشند، شدیداً ضداستعمار و ظلمستیزند.
کسانی که سخن ضداستعماری و عدالتخواهانه را منحصر در گفتار مسلمانان- به حمل شایع- میدانند، توان تحلیل اینگونه موضعگیری را از سوی یک سوسیالیست ندارند و لاجرم کاسهای زیر نیمکاسه میبینند.
این، به معنای تایید همهی مواضع علیزاده نیست؛ اتفاقاً از همین منظر است که میتوان برخی انتقادات او به امام خامنهای را فهم کرد؛ وقتی او از پایگاه منظومهی اسلامی نمینگرد، در تحلیل برخی موضوعات دچار خطا میشود.
دوم: او بارها گفته که "از منظری رئالیستی و ملی به مسائل ایران مینگرد".
و اگر نگوییم همواره، لااقل امروزه امر ملی و اسلامی و نیز انقلاب اسلامی در ایران متحدند؛ به گونهای که نمیتوان هر یک از این سه- اسلام و ایران و انقلاب- را مد نظر داشت و نسبت به دیگری بیاعتنا بود.
دوستانی که ادبیات دینی را تنها راه دفاع از این امرِ مورد وحدت میدانند، این وحدت را نادیده انگاشتهاند و ضمناً از گسترهی مخاطبان این امر نیز غافلاند.
سوم: نفوذی مشخصاتی دارد. برای نفوذ باید به دنبال پایگاهی گسترده در میان عموم مردم یا جایگاهی محکم در میان خواص بود. وقتی هدف از نفوذ، کسب یکی از این دو است، طبعاً به سوی آنچه به این دو آسیب برساند، نخواهی رفت و خطوط قرمزی که تو را منفور کند یا جریان رسانهای علیه تو ایجاد کند را رد نخواهی کرد.
رفتار و گفتار علی علیزاده به گونهای است که هیچ کس را شیفتهی او نمیکند؛ او مهمانانی دارد که نمیتوان همهی آنان را در یک چهارچوب گنجاند و با همه همدل و همنظر بود، و خود به گونهای پرخاش میکند و به همه میتازد که هیچ گروهی را از خود راضی نگه نمیدارد.
علیزاده اگر میخواست در بدنهی انقلابیون نفوذ کند، عاقلانهتر آن بود که ادبیاتی ارادتمندانه نسبت به انقلاب و امام و آقا به کار میگرفت و دَور انتقاد بیمهابا از اینها را خط میکشید.
وقتی در انتخابات، طرف جلیلی را میگیرد، ولی به او انتقاد جدی دارد، وقتی در سیاستهای اقتصادی به #شهید_رئیسی و دولتش سخت میتازد، ولی در سیاست خارجی از او مکرراً تجلیل میکند، یعنی موضع خودش را دارد و به خوشآمد این و آن، موضع نمیگیرد.
بهعلاوه، نفوذ از سوی کدام مرکز؟ وقتی او با عمق راهبردی استعمار و نظام سرمایهداری و وابستگان داخلیاش وارد دعوا شده، و تنها به انتقادات ظاهری اکتفا نکرده، چگونه میتواند نفوذی باشد؟
یک نفوذی ممکن است برای نفوذ بین انقلابیون، شعارهای تند انقلابی دهد، ولی به عرصهی #تبیین علیه دشمن وارد نمیشود، چرا که تبیین، دلایل را آشکار میکند و مخاطب را در فهم به استقلال میرساند. تبیین، مخاطب را از شخصیتمحوری به اندیشیدن ارتقا میدهد و این، برای یک نفوذی یعنی خودزنی.
بهعلاوه، یک نفوذی، خود را در میان شبکهای از انقلابیون صاحبفکر و مستقل قرار نمیدهد، او تکروی میکند و خود را برتر از دیگران نشان میدهد. اگر در میان دیگران قرار گرفت و به سخنان آنان استناد کرد، در لحظهای که باید میوهی نفوذش را بچیند و بدنهی وابسته به خود را به چاه بیندازد، تنها خود به چاه بیاعتباری میافتد و ثبات آن گروه، آن بدنه را حفظ میکند.
و نفوذ برای چه زمانی؟
وقتی در حساسترین لحظات که نظام در خطر وجودی قرار گرفته، کسی طرف نظام را بگیرد، دیگر چه زمانی میخواهد ضربه بزند؟
وقتی در فتنهی ۱۴۰۱ که همه خود را نشان دادند، پای کار نظام ایستاده و سنگری در دفاع برای جمهوری اسلامی برپا کرده، خود را برای کدام روز ذخیره کرده؟
@jorenush