✡ ریشهی بحران ریال (4)
1⃣ با توجه به این تعارض بنیادین:
🔸اولاً راهاندازی #بانکداری_خصوصی در ایران برای #شبکه_زرسالاری_جهانی بدون داشتن عواملی که نقش کارگزار این شبکهی عظیم فراملی را درون جمهوریاسلامی ایران ایفا کنند میسر نبوده است.
🔸ثانیاً، خروجی سیاسی این تحول بنیادین در نظام پولی ایران جز به سود همین شبکهی جهانیِ قدرت نمیتواند باشد.
2⃣ یکی از انواع خروجی سیاسی این تحول، برکشیده شدن مدیرانی در بخش دولتی است که یا مستقیماً عامل این شبکهی جهانیِ قدرت هستند یا با عوامل ایشان نوعی همپیمانی دارند. بهعنوان مثال، #ولیالله_سیف که سالها از مدیران بانکی بخش دولتی بوده است و در زمان ریاست او بر بانک صادرات اولین #اختلاس تاریخ جمهوریاسلامی در این بانک رقم خورده است، بههمراه #پرویز_عقیلی_کرمانی از اعضای هیئتمدیره #بانک_کارآفرین بوده درست در همان زمانی که این بانک بهعنوان اولین بانک خصوصی ایران تاسیس گردید. و امروز شاهد هستیم که سیف به بالاترین جایگاه مدیریتی در #نظام_بانکی ایران برکشیده شده است.
3⃣ نقش اینگونه افراد بهویژه از این جهت حائز اهمیت است که اساساً بانکداری خصوصی در ایران با نقض صریح اصل 44 #قانون_اساسی راهاندازی شد. از سال 1380 تا سال 1384 که چهار بانک خصوصی به نامهای «کارآفرین»، «اقتصاد نوین»، «سامان» و «پارسیان» در ایران آغاز به کار نمودند، مطلقاً هیچ توجیه حقوقی برای بانکداری خصوصی، که توسط اصل 44 قانون اساسی منع شده است، وجود نداشت. فقط در سال 1384 است که با تصویب «سیاستهای کلی اصل 44» در مجمع تشخیص مصلحت نظام، بانکداری خصوصی وجاهت قانونی یافت.
4⃣ با توجه به منع قانونی ذکرشده، راهاندازی بانک خصوصی در بازه زمانی 1380 تا 1384 علیالقاعده میبایست تصمیمی پرمخاطره برای هر سرمایهگذاری باشد. چطور سرمایهگذاران و مؤسسان چهار بانک فوق چنین ریسک بزرگی را پذیرفتند؟! جز این نیست که مؤسسان این چهار بانک بهنحوی و از طرقی، که الزاماً در دسترس هر سرمایهگذاری نیست، از قانونی و عادیشدن بانکداری خصوصی در آیندهی نزدیک اطمینانخاطر داشتهاند. با توجه به نقش برجستهی #نظام_بانکی، دولت و مجمعتشخیص مصلحت نظام در زمینهچینی برای قانونیشدن بانکداری خصوصی، میبایست به دنبال پیوندهایی بود که در این نهادها با سرمایهگذران اصلی و اعضای هیئتمدیرهی این چهار بانک وجود داشته است.
✍ مجید مکی
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
✡ دولتی #نژادپرست که طی قریب به هفتاد سال موجودیتش نتوانسته قانون اساسی تدوین کند! (1)
✍ عبدالله شهبازی
1⃣ در #اسرائیل متنی واحد بعنوان #قانون_اساسی وجود ندارد و آنچه در اسرائیل «قانون اساسی» نامیده میشود مجموعهای از قوانین مربوط به حوزههای مختلف است نه «قانون اساسی» که از سال ۱۹۴۸م تا به امروز وعده تدوین آن داده میشود ولی هنوز تدوین نشده است!
2⃣ در اسرائیل میان مجموعه «قوانین اساسی» فوق با قوانین عادی تفاوت جدی دیده نمیشود و گاه محاکم خود را ملزم به تبعیت از «قوانین اساسی» مذکور نمیدانند. این امر در مواردی جامعه اسرائیل را با چالشهای حقوقی مواجه کرده است.
3⃣ هفت دهه تعلل حکومت اسرائیل در تدوین «قانون اساسی» بدلیل رویه «انعطاف پذیر» قضایی در این کشور، یا وجود «قانون اساسی نرم»، نیست بلکه به دلیل #تناقضات_ذاتی و غیرقابل حلی است که دولت اسرائیل بر بنیاد آن بنا شده.
4⃣ دولت اسرائیل بر بنیاد قطعنامه ۱۸۱ مجمع عمومی سازمان ملل (۲۹ نوامبر ۱۹۴۷) تأسیس شد که پس از اتمام قیمومیت بریتانیا بر سرزمین فلسطین، تأسیس دو دولت #یهودی و عرب در فلسطین، و نیز تضمین بیطرفی قدس، را اعلام کرد. قطعنامه فوق دولتهای یهودی و عرب فلسطین را موظف میکند که پس از استقرار برای دولتهای خود به تدوین «قانون اساسی دمکراتیک» دست زنند.
5⃣ دولت اسرائیل با صدور اعلامیه ۱۴ مه ۱۹۴۸، یک روز قبل از اتمام قیمومیت بریتانیا بر فلسطین، در #تلآویو اعلام موجودیت کرد و #دیوید_بنگوریون، رئیس اجرایی «سازمان جهانی صهیونیست» و رئیس «آژانس یهود در فلسطین»، تأسیس #دولت_یهود در «ارض ایزرائیل» بنام «دولت اسرائیل» را اعلام نمود!
6⃣ اعلامیه تأسیس دولت اسرائیل، برای رعایت مفاد قطعنامه ۱۸۱ مجمع عمومی سازمان ملل، اعلام کرد: «دولت اسرائیل... برابری کامل حقوق اجتماعی و سیاسی را برای تمامی سکنه خود صرفنظر از دین، نژاد و جنسیت تضمین و آزادی دین، وجدان، زبان، تحصیل و فرهنگ را تأمین خواهد کرد، و از اماکن مقدسه برای همه ادیان صیانت خواهد نمود و به اصول مندرج در منشور سازمان ملل وفادار خواهد بود.»
🔸 ادامه دارد...
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
✡️ فریبکاری در ظاهرسازی از «صداقت» انسان غربی
1️⃣ ظهور #مدرنیته و شکلگیری حاکمیّتهای نوین در غرب سبب شد تا حدودی #دروغگویی در میان تودههای اجتماعی کاهش یابد! زیرا این نوع از حاکمیّت در بَردارندهٔ نظام ارزشی جدیدی بود که مبتنی بر آن چیزی بهنام #امر_قدسی در ساحت اجتماعی موضوعیّت نداشت و با #تقدسزدایی سبب میشد تا بسیاری از #ارزشها آنچنان «بیارزش» تلقّی گردند که دیگر نیازی برای «دروغگویی» و کتمان آن توسط مردم وجود نداشت.
2️⃣ #انسان_سکولار مبتنی بر اصل #نسبیگرایی تمام افعال را مباح انگاشته و عقل بشری را تنها ملاک تعیین خوب و بد قرار میدهد، و هیچ قید و بندِ از پیش مقرّر شدهای را برای زندگی خود بر نمیتابد که حالا بخواهد عدم پایبندی خود به آن قیود را بهواسطهٔ #دروغگویی بپوشاند و بیقیدی خود را کتمان کند.
3️⃣ اما این تمام قضیّه نیست. اصل ماجرای عدم رواج «دروغگویی» در غرب به آن سبب است که در این جوامع پس از بازتعریف امور فردی و اجتماعی مبتنی بر «عُرْف»، مجموعهای از توافقها یا معیارها و هنجارهای بشری و تفکیک آن در قالب «حقوق عمومی و خصوصی» موضوعیتی جدّی دارد. توافقاتی که #مقررات نامیده میشود و بر ساختارها و روابط اجتماعی آنچنان حاکم است که «نظم اجتماعی» جدیدی را پدید آورده است.
4️⃣ بر این اساس، عدم گستردگی پدیدهٔ «دروغگویی» در غرب به معنی #صداقت ایشان نیست و هیچ ارتباطی با نهادینه بودنِ فرهنگ #راستگویی در این جوامع ندارد! بلکه این موضوع در ارتباط مستقیم با «نظمدهی» و #دیسیپلین است، که بر روح این جوامع حاکم است و بهسبب اِعمال مجازاتهای سنگین و نظارتهای سفت و سخت بر اجرای «مقررات» پدید آمده است. رشتهٔ انضباطیِ در هم تنیدهای که عملاً امکان «تخلّف» و «نقض مقررات» را برای طیف گستردهای از مردم ناممکن و «دروغگویی» را به «امکانی غیرقابل استفادهٔ عمومی» بدل ساخته است.
5️⃣ بخش عمدهای از رشد سریع این فرایند اجتماعی در غرب را باید در نقشآفرینی #رسانهها و بالأخص حضور قدرتمند #صنعت_سینما دید. استفادهٔ هوشمندانهٔ «نظام ارزشی لیبرالیسم» از ظرفیت عظیم #رسانه موجب شد تا این نظام ارزشی بتواند رفتارها، آداب اجتماعی و گفتار انسان غربی را دگرگون سازد و با حذف #شریعت بهتدریج #آستانه_شرم و #آستانه_انزجار در این جوامع را آنچنان بالا ببرد که انسان غربی دیگر نیازی به #دروغگویی نداشته باشد و با صراحت، هر رفتار خلاف شرع و فطرت را انجام داده و نسبت به اظهار آن در فضای عمومی #شرم نکرده و در مقابل، جامعه نیز نسبت به ارتکاب چنین رفتاری #انزجار پیدا ننمایند.
6️⃣ توجه به همین کارکرد «رسانه» بود که موجب پیدایش ژانر #وسترن گردید. ایالات متحده آمریکا توانست با بهرهگیری هوشمندانه از #سینما پروسهٔ #ملتسازی را پیش بَرَد و «دینی مُدرن» تعریف کند که در آن #قانون_اساسی منبع مقدّس تلقی میشود. در اکثر تولیدات «ژانر وسترن»، صورت کریه و پلید جامعهای تصویر میشود که «قانون» در آن مراعات نمیگردد. این تصویرسازی سبب میشود تا بینندگان به یک درک مشترک برسند و باور کنند که عدم پایبندی به «مقررات» موجب ایجاد #ناامنی گسترده شده و #خشونت وحشتناکی را بر پیکرهٔ اجتماع حاکم میسازد.
✅ اندیشکدهٔ مطالعات یهود:
🇮🇷👉 @jscenter