زائر واژهها از نجف؛ همپای قافله در چند روز نورانی
نجف، نه فقط شهری در جغرافیاست؛ نجف، وطن است.
در این چند روز، همپای قافله بودیم؛ با گامهایی خسته اما دلهایی روشن.
از لحظه ورود، انگار واژهها خودشان را گم کردند… چون اینجا، نگاهها حرف میزنند و سکوتها دعا میشوند.
در صحن امیرالمؤمنین (ع)، هر زائر، مسافر یک عهد بود؛
و ما، زائر واژهها، فقط ثبتکننده نبودیم؛
ما شریک اشکها شدیم، همنفس دعاها، و همقدم نیتهایی که به سمت کربلا کشیده میشدند.
در کوچههای نجف، خدمت معنا گرفت؛
از آوردن غذا تا رساندن دارو، از راهنمایی زائر تا شنیدن درد دلها…
همهچیز رنگی از معرفت حسینی داشت، رنگی از ولایت.
نجف را ترک میکنیم، اما دلمان جا مانده؛
در کنار ضریح، در سایه گنبد، در نگاه زائرانی که فقط یک جمله گفتند:
«ما آمدهایم تا برگردیم با نوری از علی علیه السلام تا ولایت را معنا کنیم و ایمان را قوی تر تبلیغ نماییم.»
✍🏻به روایت «زائر واژهها»، از دل کاروان همپای قافله ۹، جامعة الزهراء (سلاماللهعلیها)
#زائر_واژه_ها
#قاب_روایت
https://eitaa.com/jz_ghafeleh
وداع با نجف اشرف؛ همپای قافله ۹
در واپسین لحظات حضور در نجف اشرف، دلهای زائران قافله ۹ آکنده از حسرت و شوقاند؛ حسرت وداع با آستان امیرالمؤمنین علیهالسلام، و شوق ادامهی مسیر به سوی کربلای معلی. این وداع، لحظهای است آمیخته با تأمل، تعهد و تجدید عهد با ولایت.
نجف، سرزمین نور و معرفت، مأمن دلهای مشتاق و قرارگاه حکمت علوی، بار دیگر شاهد عبور قافلهای است که با نیت خالص و قلبهایی سرشار از ایمان، راهی دیار شهادت میشود. هر گام در این مسیر، نشانهای از ارادت و پیوندی عمیق با ساحت اهلبیت علیهمالسلام است.
زائران قافله ۹، در این وداع، نه تنها از خاک نجف فاصله میگیرند، بلکه با خود پیام وفاداری و بصیرت را به همراه میبرند؛ پیامی که در مسیر نجف تا کربلا، معنا و عمق بیشتری مییابد.
ای آستان بلند علوی،
وداع با تو، وداع با آرامش است؛
اما امید وصال، در دلها زنده است.
باشد که این سفر، مبدأ تحولی در جانها باشد،
و این قافله، حامل نوری گردد که از نجف برخاسته و در کربلا تجلی مییابد.
✍🏻به روایت «زائر واژهها»، از دل کاروان همپای قافله ۹، جامعة الزهراء (سلاماللهعلیها)
#زائر_واژه_ها
#قاب_روایت
https://eitaa.com/jz_ghafeleh
روایت زائرواژهها از مسیر نجف تا عمود ۲۰۸
واژههایی در مسیر تربیت؛ از نجف تا عمود ۲۰۸
حرکت پیاده از نجف اشرف تا کربلای معلی، نه صرفاً یک سفر جسمانی، بلکه سلوکی معنوی و تربیتی است که در آن، زائر نه تنها خود را به سوی حرم سیدالشهدا (ع) میبرد، بلکه واژهها، مفاهیم، و پیامهای معرفتی را نیز با خود حمل میکند.
این مسیر، بستری است برای تبلیغ، تربیت، و تبیین حقیقت، و زائرواژهها در این راه، نقش حاملان معنا را ایفا میکنند.
آغاز مسیر: نجف اشرف
در جوار حرم امیرالمؤمنین (ع)، زائران با نیتی خالصانه، قدم در مسیر میگذارند. فضای نجف، آکنده از عظمت و آرامش است؛ نقطهای برای تجدید عهد و آمادگی روحی جهت ورود به مسیر تربیتی مشایه.
«هر قدم در این مسیر، حامل پیامی است؛ و هر زائر، مبلّغی بالقوه در میدان تربیت.»
عمودهای ابتدایی: تبلیغ در سکوت
در مراحل نخستین مسیر، زائران عمدتاً در حال تأمل و انس با فضای معنویاند.
در این بخش، تبلیغ نه با خطابه، بلکه با رفتار، نگاه، و همدلی صورت میگیرد.
گفتوگوهای کوتاه اما عمیق با زائرانی از ملیتهای مختلف، بستری برای تبیین مفاهیم مقاومت، وحدت، و فلسفه قیام حسینی فراهم میسازد.
«تبلیغ در مسیر مشایه، منبری ندارد؛ بلکه دلهایی دارد که آماده دریافت حقیقتاند.»
موکبهای خواهران: تربیت از منظر زینبی
در ایستگاههای ویژه خواهران، فضای تربیتی رنگی عمیقتر به خود میگیرد. روایتهای زینبی، مفاهیم صبر، روشنگری، و مسئولیتپذیری اجتماعی، محور گفتوگوها و فعالیتهای تبلیغی قرار میگیرند. این بخش از مسیر، فرصتی است برای بازخوانی نقش زن در نهضت عاشورا و تبیین الگوی زینب کبری (سلام الله علیها) در عرصه تربیت و رسانه.
«زینب (س)، راوی حقیقت و معلم تاریخ بود؛ و امروز، زائران در مسیر او، حاملان پیاماند.»
عمود ۲۰۸: ایستگاه تأمل و ارزیابی
در عمود ۲۰۸، زائران فرصتی مییابند برای توقف، تأمل، و ارزیابی مسیر طیشده. این نقطه، محل بازنگری در شیوههای تبلیغی، سنجش اثرگذاری واژهها، و برنامهریزی برای ادامه مسیر تا کربلاست.
زائرواژهها در این ایستگاه، خود را بازتعریف میکنند تا در ادامه راه، رساتر و مؤثرتر باشند.
«تبلیغ، همچون پیادهروی، نیازمند صبر، همراهی، و اخلاص است؛ و واژهها، ابزارهاییاند برای رساندن حقیقت به دلها.»
✍🏻به روایت «زائر واژهها»، از دل کاروان همپای قافله ۹، جامعة الزهراء (سلاماللهعلیها)
#زائر_واژه_ها
#قاب_روایت
https://eitaa.com/jz_ghafeleh
روایت شب دوم حرکت کاروان همپای قافله ۹
«در تاریکی مسیر، رسالت روشنتر است»
شب دوم فرا رسید.
ساعت ۲۱، کاروان «همپای قافله ۹» جامعة الزهراء (سلام الله علیها)، پس از استراحتی کوتاه و تجدید قوا، حرکت خود را از عمود ۲۰۸ آغاز کرد. مقصد: عمود ۵۳۵.
مسیر، شبانه انتخاب شده بود؛ نه تنها برای آسایش جسم بلکه برای ارتباط معنوی با حضرت الله .
شب، مجال تأمل است و قافلهای که با نیت تربیت شدن حرکت میکند، شب را نه مانع، بلکه فرصت میبیند.
در این حرکت، زائران آرامترند، اما قافله بیدارتر.
زائران همپای قافله ۹، با کولهباری از معرفت، در کنار زائران دیگر گام برمیدارند.
هر عمود، یک ایستگاه گفتوگوست.
هر نگاه، یک پرسش؛
و هر پرسش، فرصتی برای تبیین حقیقت.
«رسالت طلبگی در مسیر اربعین، نه فقط گفتن است؛ بلکه شنیدن، همراهی،و ساختن آینده ای درخشان»
در موکبهای مسیر، زائران کاروان به گفتوگو با دیگر زائران پرداختند.
از فلسفه قیام تا نقش زن در عاشورا، از وحدت امت تا مظلومیت امروز غزه.
هر پاسخ، نه صرفاً علمی، بلکه تربیتی بود؛ با زبان معرفت، نه فقط زبان درس.
قافله در تاریکی پیش رفت، اما رسالتش روشن بود.
در عمود ۳۰۰، گفتوگویی با زائری شکل گرفت؛
در عمود ۴۰۰، قصهای از حضرت زینب (سلام الله علیها) دل کودکی را آرام کرد؛
در عمود ۵۰۰، دعای دستهجمعی، دلها را به هم نزدیکتر ساخت.
«طلبه در مسیر اربعین، راوی حقیقت است؛ نه از پشت تریبون، بلکه از دل خاک، از کنار زائر، از عمق تجربه.»
سحر، کاروان به عمود ۵۳۵ رسید.
زائران استراحت کردند، اما قافله همچنان در حال روایت بود.
زیرا این مسیر، نه فقط راه رفتن، بلکه راه رساندن است؛
و طلبه، در این راه، حامل نوری است که باید به جان های تشنه معرفت برسد.
✍🏻به روایت «زائر واژهها»، از دل کاروان همپای قافله ۹، جامعة الزهراء (سلاماللهعلیها)
#زائر_واژه_ها
#قاب_روایت
https://eitaa.com/jz_ghafeleh
زائرواژهها از لحظه ورود به کربلا ، واژههایی که با اشک و شوق، خاک بهشت را صدا میزنند...
وقتی نخستین قدمها بر خاک کربلا رسید، زبان زائر دیگر زبان روزمره نیست.
واژهها رنگی دیگر میگیرند؛ هر کلمه، تپش قلبیست در مسیر وصال معرفت و درک حضور امام.
اینجا، «زائرواژههای دیگری» متولد میشوند؛ واژههایی که فقط در کربلا معنا دارند.
زائرواژههای لحظه ورود
سلام یا حسین علیه السلام:
اولین زمزمهای که از دل برمیخیزد، نه از زبان
اشک بیاجازه:
اشکی که حتی زائر نمیداند از کجا آمده، فقط جاریست
خاک کف صحن:
نه فقط زمین، بلکه تبرک دستها و دلها است.
اذن دخول:
نجوا با آسمان، برای اجازه ورود به حریم معرفت است.
السلام علیک یا اباعبدالله:
واژهای که تمام سفر را معنا میکند.
کربلا یعنی خانهات را پیدا کردهای
«وقتی رسید، انگار تمام خستگی راه در یک لحظه از تن بیرون رفت.
نگاه به گنبد افتاد، و بیاختیار گفت: یا حسین، ما آمدیم... نه برای دیدن، برای ماندن ، ماندن در راه ولایت »
در این مسیر، زائر نه فقط راه میرود، بلکه مینویسد، روایت میکند، و عهد میبندد. «همپای قافله» یعنی همقدم با آرمانهای حسینی، هم آرمان با زینب کبری (سلام الله علیها) در رساندن پیام حق، و همصدا با میلیونها انسانی که هر سال، کربلا را به پایتخت دلها تبدیل میکنند.
کربلا فقط مقصد نیست؛ نقطه آغاز است.
و همپای قافله، صدای این آغاز را به گوش تاریخ خواهد رساند.
✍🏻به روایت «زائر واژهها»، از دل کاروان همپای قافله ۹، جامعة الزهراء (سلاماللهعلیها)
#زائر_واژه_ها
#قاب_روایت
https://eitaa.com/jz_ghafeleh
دعای ندبه همپای قافله و چشمانتظار امام زمان (عج)
ای صاحبالزمان،
در کربلا، جایی که خون حقیقت جوشید، ما همپای قافلهی، دلسوخته و چشمانتظار توایم.
ای وارث نَفَسهای زینب، ای منتقم خون حسین،
در این خاک مقدس، با اشک و آه، ندبه میخوانیم:
کَیْ نَنتَفِعُ مِن طَلْلِک؟
کَیْ نَراکَ وَ قَدْ نَشَرْتَ الرّایَة؟
ما آمدهایم تا عهد ببندیم، تا بمانیم، تا بگوییم:
اگر کربلا آغاز بود، ظهور تو پایان نیست بلکه اوج حقیقت است.
اللهم عجل لولیک الفرج
✍🏻به روایت «زائر واژهها»، از دل کاروان همپای قافله ۹، جامعة الزهراء (سلاماللهعلیها)
#زائر_واژه_ها
#قاب_روایت
#همپای_قافله
https://eitaa.com/jz_ghafeleh
🔰وداع از کربلای کاروان همپای قافله ۹
ای کربلا،
ای سرزمین اشک و افقهای گشوده بر آسمان معنا،
ما میرویم، اما نه از تو،
بلکه با تو، در جانمان، در واژههایمان، در قافلهای که هنوز بوی تربت دارد.
ما میرویم،
با گامهایی که هنوز نگاه حضرت زینب سلام الله علیها را حس میکنند،
با دلهایی که در هیاهوی بینالحرمین،
صدای لبیک را از عمق تاریخ شنیدهاند.
ای خاکی که قدمهایمان را به تپش انداختی،
ای آسمانی که پرچمهای مقاومت را به حرکت در آوردی،
وداعمان با تو،
نه خاموشی است، نه فراموشی،
بلکه آغازیست برای رساندن صدای تو به آنسوی مرزها.
ما همپای قافلهای بودیم که از دل سوختهی مدینه تا افقهای شام،
پیام خون را حمل میکرد،
و اکنون، با چشمانی که از اشک شفافتر شدهاند،
با دلهایی که از عشق حسینی لبریزند،
میرویم تا بگوییم:
کربلا، تو در ما ادامه داری...
و کربلای امروز ما، غزه است
و کربلای امروز ما، حمایت از امام جامعه است .
✍🏻به روایت «زائر واژهها»، از دل کاروان همپای قافله ۹، جامعة الزهراء (سلاماللهعلیها)
#زائر_واژه_ها
#قاب_روایت
https://eitaa.com/jz_ghafeleh
ایران؛ سرزمین عهد و امید
سرزمینی که خاکش با خون شهیدان وضو گرفته،
و آسمانش با ندای «لبیک یا حسین» طنینانداز است.
#ایران، نه فقط یک جغرافیا، بلکه یک عهد است؛
عهدی با عاشورا، با کربلا، با حقیقتی که از عمودهای مسیر نجف تا کربلا میگذرد و به قلب این ملت میرسد.
و ولایت ریسمان محکم خداست در عصر حیرت و در این سرزمین.
ولایت، همان نوریست که در تاریکی فتنهها، مسیر را روشن میکند.
ولایت، همان صدای «هل من ناصر» است که در هر نسل، از زبان ولی خدا شنیده میشود.
و ما، زائران کاروان همپای قافله این راه، با دلهایی لبریز از عهد، گفتهایم:
«إنا علی العهد»
ایران، خانهی منتظران است.
سرای آنانی که به جای ترس از مرگ، به وعدهی ظهور دل بستهاند.
ایران، سرای امید است؛
نه امید به رفاه، بلکه امید به عدالت.
نه امید به سازش، بلکه امید به قیام.
و این امید، در سایه ولایت، در سایه خون شهید، در سایه حرم حسین علیه السلام، زنده است.
✍🏻به روایت «زائر واژهها»، از دل کاروان همپای قافله ۹، جامعة الزهراء (سلاماللهعلیها)
#زائر_واژه_ها
#قاب_روایت
https://eitaa.com/jz_ghafeleh
🔰«بگذار حسین تمام درونت را بگیرد»
ثارالله یعنی آن حقیقتی که در همه عالم جاریست؛ حیات همه موجودات به اوست.
او فقط تاریخ نیست، فقط کربلا نیست؛ او درون توست، اگر بگذاری...
امام حسین علیهالسلام میخواهد تمام عالم درونت را بگیرد؛
همه چیز را از قلبت بیرون کند، تا فقط حقیقت باقی بماند.
و عجیب اینکه، هیچکس را رها نمیکند...
هزار بار زمین بخوری، باز دستت را میگیرد.
تا تو را مثل خودش نکند، دستبردار نیست!
این همان راهیست که در حدیث قرب فرائض و نوافل آمده:
جایی که خدا چشم و گوش و زبانت میشود...
و امام، وجهالله و یدالله و ثارالله است؛
یعنی هر حرکتش، فعل خداست.
بیا...
بگذار حسین تمام درونت را بگیرد.
آنگاه خواهی دید که هیچ چیز جز حقیقت باقی نمیماند.
این یادداشت، دعوتی است برای بازگشت به حقیقت، برای تسلیم در برابر نوری که از کربلا برخاسته و تا ابد در جانها میتابد. بگذار حسین تمام درونت را بگیرد؛ آنگاه خواهی دید که هیچ چیز جز حقیقت باقی نمیماند.
✍🏻به روایت «زائر واژهها»، از دل کاروان همپای قافله ۹، جامعة الزهراء (سلاماللهعلیها)
#زائر_واژه_ها
#قاب_روایت
https://eitaa.com/jz_ghafeleh
سردار ادب
در میان ۷۲ یار، همه شهید شدند؛ همه در یک روز، در یک میدان، با یک امام. اما تنها یک نفر است که روزی جداگانه به نام او ثبت شده: حضرت ابوالفضل العباس علیهالسلام.
تاسوعا، روز عباس است. نه به خاطر نسبت خانوادگی، نه به خاطر شجاعت در میدان، بلکه به خاطر چیزی فراتر: ادب.
ادب؛ رمز ماندگاری عباس
عباس، نه فقط سردار میدان، بلکه سردار ادب بود.
ادبش در برابر امام، در برابر حقیقت، در برابر رسالت، آنچنان درخشان بود که قرنها بعد، هنوز نامش لرزه بر جانها میاندازد.
او در لحظهای که اماننامه رسید، سقوط نکرد؛ چون ادب داشت.
او در لحظهای که عطش گلوی کودکان خیمه را میسوزاند، بیاذن امام، حتی آب ننوشید؛ چون ادب داشت.
او در لحظهای که پرچم افتاد، قامتش خم نشد؛ چون ادب داشت.
جامعهای که ادب را فراموش کند...
امروز، جامعه ما بیش از هر زمان دیگری به ادب نیاز دارد.
ادب در گفتار، ادب در نقد، ادب در دینداری.
و چه تلخ است که بیادبان، مدعی دین شدهاند؛
آن خطیبی که مخالفان را با الفاظ زشت میکوبد،
آن مداحی که نوحهاش به جای اشک، تحقیر میآورد،
آن نویسندهای که در روزنامهاش، دین را با بیادبی تبلیغ میکند...
اینها نه پیرو عباساند، نه وارث عاشورا.
آنکه از ادب دور باشد، از عباس دور است.
ادب، ستون بقای جامعه
جامعهای که ادب را از کودک تا بزرگسال فراموش کند، محکوم به سقوط است.
اگر عباس ماندگار شد، اگر پیامآوران کربلا تاریخ را فتح کردند، یکی از دلایلش همین ادب بود.
ادب، نه یک رفتار فردی، بلکه یک ستون تمدن است.
و تاسوعا، روزی است برای یادآوری این ستون؛
برای آنکه بفهمیم، اگر عباس را دوست داریم، باید ادب را زندگی کنیم.
📚 برگرفته از اندیشههای استاد مطهری در «حماسه حسینی»
✍🏻به روایت «زائر واژهها»، از دل کاروان همپای قافله ۹، جامعة الزهراء (سلاماللهعلیها)
#زائر_واژه_ها
#قاب_روایت
https://eitaa.com/jz_ghafeleh
عصر اربعین؛ وقتی قافلهای از دل تاریخ میگذرد
در عصر شتاب و رسانه، جایی هست که زمان کند میشود، صداها آرام میگیرند، و آدمها دوباره به هم نزدیک میشوند. اسمش عصر اربعین است؛ نه فقط یک مناسک مذهبی، بلکه یک قافله بزرگ انسانی که از دل تاریخ میگذرد و هر سال، میلیونها دل را با خودش میبرد.
اینجا، پیادهروی فقط قدم زدن نیست. هر گام، روایتی است از درد، از امید، از آرمان.
موکبها فقط ایستگاههای پذیرایی نیستند؛ خانههاییاند که درشان همیشه باز است، برای هر کسی که خسته است، گمشده است، یا فقط دلش یک لبخند بیدلیل میخواهد.
در این مسیر، آدمها با زبان نگاه حرف میزنند. غریبهها، همقافله میشوند. و آنچه بینشان رد و بدل میشود، نه پول است، نه نام، بلکه مهربانی بیقید و شرطی که در هیچ رسانهای جا نمیشود.
#اربعین، بازخوانی عاشوراست؛ اما نه با سوگ و سکوت، بلکه با #حرکت.
با گامهایی که میگویند: هنوز هم
میشود ایستاد، هنوز هم میشود راه رفت، حتی اگر دنیا پر از تاریکی باشد.
و شاید همین است که رسانهها، با همه دوربینها و گزارشهایشان، باز هم نمیتوانند عصر اربعین را تمام و کمال نشان دهند.
چون اینجا، تجربه زیسته مهمتر از تصویر است. باید در قافله باشی تا بفهمی چه میگذرد.
عصر اربعین، آیینهای است که در آن، جامعه شیعه خودش را میبیند؛ با تمام زخمها، آرمانها، و امیدهایش. و هر سال، این آیینه روشنتر میشود، با نور قدمهایی که از نجف تا کربلا کشیده میشوند.
✍🏻به روایت «زائر واژهها»، از دل کاروان همپای قافله ۹، جامعة الزهراء (سلاماللهعلیها)
#زائر_واژه_ها
#قاب_روایت
https://eitaa.com/jz_ghafeleh
همپای قافله، در جستوجوی حقیقتِ پیروزی
در ازدحام مرز خسروی ساکن حسینیهای شده بودیم.
جایی پیدا کردم، نه برای استراحت، که برای تأمل.
برای اندیشیدن به پرسشی که از اعماق جانم سر برآورده بود:
حق بالاخره پیروز میشود یا باطل؟
قرار گذاشتم، با این سؤال کم کم وارد وادی معرفت شوم و راه را آغاز کنم.
🔰من، عضوی از کاروان «همپای قافله» جامعةالزهراء سلام الله علیها، رفته بودم تا نه فقط خاک کربلا را لمس کنم، بلکه حقیقت را در میان این خاک و خون بجویم.
🔰پاهایم بعد از چند روز پیاده روی زخمی شدند، بدنم کوفته شده بود، اما روحم آرامتر از همیشه بود.
آنجا، در میان میلیونها زائر، محشری برپا بود.
اما نه از جنس قیامت ترسناک، بلکه از جنس قیامتی پرشور و معنای حسینی.
🔰شکست یا پیروزی؟
در ذهن ما، شکست یعنی سقوط، و پیروزی یعنی غلبه.
اما حسین بن علی، این معادله را واژگون کرده است.
او در کربلا، از نظر عملیاتی شکست خورد: کشته شد، یارانش شهید شدند، اهل بیتش اسیر شدند.
اما از نظر راهبردی، پیروز شد، دلها را فتح کرد، تاریخ را دگرگون ساخت، و تا ابد بر قلوب انسان ها حکومت خواهد کرد.
یزید، فاتح میدان بود؛ اما بازندهی تاریخ.
حسین، قربانی میدان بود؛ اما فاتح وجدان بشریت.
🔰حق، ماندگار است
خداوند در قرآن میفرماید:
«فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفَاءً وَأَمَّا مَا يَنفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ»
باطل، کف روی آب است؛ پر سر و صدا، اما بیریشه.
حق، همان آب زلالیست که زمین را سیراب میکند و در دلها میماند.
و اینجاست که باید چشمها را شست؛ باید جور دیگر دید.
حق، همیشه پیروز است، نه در لحظه، بلکه در امتداد زمان.
نه در عدد، بلکه در معنا.
نه در قدرت، بلکه در حقیقت.
🔰همپای قافله، همپای حقیقت
ما، کاروانی از طلبهها، از جامعهالزهرا، رفته بودیم تا با پای تاولزده، با دلهای مشتاق، و با ذهنهای بیدار، این حقیقت را لمس کنیم.
در مسیر نجف تا کربلا، هر قدممان نه فقط عبور از خاک، بلکه عبور از شک بود.
و در هر نگاه به گنبد طلایی، نه فقط زیارت، بلکه شهود بود.
زینب سلاماللهعلیها در دل آن فاجعه گفت:
«ما رأیتُ إلّا جمیلاً»
و ما هم، در دل گرما، ازدحام، خستگی، جز زیبایی نمی دیدیم.
زیرا راه حسین، شکستناپذیر است.
و باطل، هرچقدر هم که فریاد بزند، در برابر حقیقتی که با خون نوشته شده، خاموش خواهد شد.
🔰و امروز شاهدیم دشمن به خیال خام خود، دوباره در حال آماده سازی برای برپایی عاشورای دگر است، ولی این را بداند ما از نسل سلمانیم که بصیرت را توشه راه خود کرده است، و دست از راه ولایت بر نمی دارد، و اینبار پیروزی را در راهبرد و عملیات معنا خواهد کرد و به جهانیان نشان خواهد داد.
✍🏻به روایت «زائر واژهها»، از دل کاروان همپای قافله ۹، جامعة الزهراء (سلاماللهعلیها)
#زائر_واژه_ها
#قاب_روایت
#دلنوشته
https://eitaa.com/jz_ghafeleh