سعیده کرمانی
تمامی زمزمههای زیر با این ملودی جناب یاسین زندی 🕊@kaftarchahiemamreza🕊
#زمزمه
#غروب_عاشورا
#شام_غریبان
#سعیده_کرمانی
#بهمن_عظیمی
#وقتغروبآرزومه
بند اول
وقت غروب ِ آرزومه
یه بغض سنگین تو گلومه
گودالی از خون روبرومه
ای وای برا تشییع جنازه اومدن!
ای وای اسباشون با نعل تازه اومدن
ای وای... داداش
ای وای بدن بی سر و زخمیت توی راه
ای وای یکی شد با خاک گرم قتلگاه
ای وای... داداش
بند دوم
بلند شو ای سردار بی سر
ببین که خیمه ها سراسر...
سوخته شبیه دل خواهر
سوختن همه ی ملائکه برای تو...
سوختن لابلای خیمه بچه های تو
سوختن... ای وای
سوخته بس که داد زدم حسین،صدای من
سوخته موی دخترت رقیه وای من
سوخته... ای وای
بند سوم
دلِ شکستم مضطرت شد
نیزه نصیب حنجرت شد
اسیری سهم خواهرت شد
رفتی ولی با خودت نبردی خواهرو
رفتی ندیدی پارگیِ این معجرو
رفتی ای وای
رفتی شدم آواره ی این دشت بلا
رفتی شدی همدم و أنیس نیزه ها
رفتی... ای وای
بند چهارم
امون از این تلخی تقدیر
می برنم به زورِ زنجیر
می مونی زیر نیزه و تیر
ای وای پاشو خواهرت رو بیچاره نکن
ای وای سرِ پیری منو آواره نکن
ای وای ای وای
ای وای
غل و زنجیر وصله ی پای منه
ای وای
مگه مجلس شراب جای منه
ای وای ای وای
🕊@kaftarchahiemamreza🕊